دوست گرامی؛ اعتدال یعنی هر کاری در همان حدی که ارزش دارد یا برایش تعیین شده انجام دهیم. اعتدال از آن دست مفاهیمی است که توسط مصادیق بیشتر روشن می شود تا اینکه بخواهیم تعریف از آن ارائه دهیم. زیرا خود جزء مفاهیم پایه و ارتکازات ذهنی ما است. همه تصور می کنند اعتدال را می شناسند و معتدل رفتار می کنند زیرا اگر کسی فکر کند دارد افراط می کند که دیگر افراط نمی کند. به عبارت دیگر اعتدال از آن دست موضوعاتی است که افرادی که از آن منحرف شده اند در جهل مرکب می باشند یعنی خود نمی دانند اهل افراط و تفریط هستند. مرز اعتدال هم همانگونه که اشاره شد افراط و تفریط است. کم کاری و زیاده روی هر دو ضد اعتدال هستند.
اما مصادیق؛ در بسیاری از امور طبیعی زندگی معیار عموم مردم هستند. مثلا امیر المومنین علیه السلام در خطبه حمام، متقین را اینطور توصیف می کنند: ملبسهم الاقتصاد. یعنی لباس پوشیدن آن ها مانند عموم مردم است. لباس های خاص، خیلی گران قیمت یا کهنه نمی پوشند.
برخی موارد اعتدال در قرآن کریم ذکر شده است. مثلا می فرماید: ولا تجعل یدک مغلوتا الی عنقک و تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا. در احسان و انفاق نه بخل داشته باش و نه آنقدر بده که برای خود یا خانواده ات چیزی نماند.
در بسیاری موارد نیز می بایست به اسوه نگاه کرد. زیرا ما خود متوجه نیستیم حد هر چیز تا کجا است لذا خداوند برای ما اسوه و الگویی چون انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام قرار داده است. مثلاً برخی می خواهند خیلی مقدس باشند ازدواج نمی کنند گوشت نمی خورند نمی خندند با فامیل ارتباط ندارند روزه سکوت می گیرند و … اما اگر این ها باعث رشد معنوی بود امامان ما که به انجام آن سزاوار تر بودند. ایشان ازدواج می کردند عطر می زدند گوشت می خوردند و روزه سکوت را بدعت اعلام نمودند. بلکه با کسانی که چنین میکردند به شدت برخورد می کردند. برخی هم از آن طرف بام افتاده اند یعنی میگویند من حرم زینه الله لعباده : چه کسی زینت های حلال دنیا را حرام کرده است. این آیه کلمه حقی است که امروزه از آن اراده باطل می شود. یعنی به اسم این آیه همه زندگی برخی شده کارهای دنیایی، جلسات گعده لغو یا تفریحات بی خودی، اسراف، پول روی پول گذاشتن، سفرهای آنچنانی و … تا تذکری هم بدهی می گویند حرام نیست که! بله حرام نیست اما تو برای این آفریده نشدی که همه اش لذت و تفریح داشته باشی. وقتی بمیری فقیر محشور می شوی زیرا توشه ای برای آخرت نداری. اسوه های ما نیز اینگونه نبودند بلکه هم و غم اصلی ایشان کارهای آخرتی بود نه پرداختن به دنیا و … . آن افراط بود و این تفریط. اعتدال یعنی نه این و نه آن.
لذا برای رعایت اعتدال انسان باید حکیم باشد یعنی قدر و منزلت هر کار را بداند و آن را بجا و به اندازه انجام دهد اما از آنجا که ما عقل کل نیستیم تا همه امور و مرتبه و منزلت هر یک را درک کنیم بهترین راه آن است که به الگوهای بشرت یعنی ائمه اطهار علیه السلام اقتدا کنیم. لازمه این اقتدا هم آن است که سیره عملی ایشان را مطالعه کنیم تا بدانیم در هر مورد چه می کردند تا ما نیز همان را انجام دهیم. کتاب مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی در این موضوع می تواند بسیار مفید باشد که حتما خود آن را می شناسید یا مطالعه کرده اید. موفق باشید.
اما مصادیق؛ در بسیاری از امور طبیعی زندگی معیار عموم مردم هستند. مثلا امیر المومنین علیه السلام در خطبه حمام، متقین را اینطور توصیف می کنند: ملبسهم الاقتصاد. یعنی لباس پوشیدن آن ها مانند عموم مردم است. لباس های خاص، خیلی گران قیمت یا کهنه نمی پوشند.
برخی موارد اعتدال در قرآن کریم ذکر شده است. مثلا می فرماید: ولا تجعل یدک مغلوتا الی عنقک و تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا. در احسان و انفاق نه بخل داشته باش و نه آنقدر بده که برای خود یا خانواده ات چیزی نماند.
در بسیاری موارد نیز می بایست به اسوه نگاه کرد. زیرا ما خود متوجه نیستیم حد هر چیز تا کجا است لذا خداوند برای ما اسوه و الگویی چون انبیاء و ائمه اطهار علیهم السلام قرار داده است. مثلاً برخی می خواهند خیلی مقدس باشند ازدواج نمی کنند گوشت نمی خورند نمی خندند با فامیل ارتباط ندارند روزه سکوت می گیرند و … اما اگر این ها باعث رشد معنوی بود امامان ما که به انجام آن سزاوار تر بودند. ایشان ازدواج می کردند عطر می زدند گوشت می خوردند و روزه سکوت را بدعت اعلام نمودند. بلکه با کسانی که چنین میکردند به شدت برخورد می کردند. برخی هم از آن طرف بام افتاده اند یعنی میگویند من حرم زینه الله لعباده : چه کسی زینت های حلال دنیا را حرام کرده است. این آیه کلمه حقی است که امروزه از آن اراده باطل می شود. یعنی به اسم این آیه همه زندگی برخی شده کارهای دنیایی، جلسات گعده لغو یا تفریحات بی خودی، اسراف، پول روی پول گذاشتن، سفرهای آنچنانی و … تا تذکری هم بدهی می گویند حرام نیست که! بله حرام نیست اما تو برای این آفریده نشدی که همه اش لذت و تفریح داشته باشی. وقتی بمیری فقیر محشور می شوی زیرا توشه ای برای آخرت نداری. اسوه های ما نیز اینگونه نبودند بلکه هم و غم اصلی ایشان کارهای آخرتی بود نه پرداختن به دنیا و … . آن افراط بود و این تفریط. اعتدال یعنی نه این و نه آن.
لذا برای رعایت اعتدال انسان باید حکیم باشد یعنی قدر و منزلت هر کار را بداند و آن را بجا و به اندازه انجام دهد اما از آنجا که ما عقل کل نیستیم تا همه امور و مرتبه و منزلت هر یک را درک کنیم بهترین راه آن است که به الگوهای بشرت یعنی ائمه اطهار علیه السلام اقتدا کنیم. لازمه این اقتدا هم آن است که سیره عملی ایشان را مطالعه کنیم تا بدانیم در هر مورد چه می کردند تا ما نیز همان را انجام دهیم. کتاب مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی در این موضوع می تواند بسیار مفید باشد که حتما خود آن را می شناسید یا مطالعه کرده اید. موفق باشید.