توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » حرمت خودارضایی و دلیل آن

حرمت خودارضایی و دلیل آن

پرسشگر گرامی ، خود ارضایی (استمناء) در هرصورت حرام وگناه بوده و بعضی از علمای اخلاق [آیت الله شهید دستغیب / کتاب گناهان کبیره ] آن را از گناهان کبیره می دانند .خود ارضایی (استمناء )«استمناء» به معنی خود ارضایی یعنی این که انسان با خودش کاری کند که از او منی بیرون بیاید، این عمل دارای انواعی است؛ مثل بازی کردن با دست، گوش کردن به سخن و صدای زن نامحرم، رد و بدل کردن حرف های عاشقانه، در خیال آوردن و فکر کردن به مسائل شهوت انگیز، نگاه کردن به عکس یا فیلم یا مناظر شهوت آلود و…. اگر کسی با اختیار یکی از این اعمال را به قصد خروج منی انجام دهد و منجر به خروج منی از انسان بشود، استمناء گناه و حرام است. [مجمع الرسائل محشی(همراه حاشیه)، صاحب جواهر الکلام(ره)، ج 1، ص 447، مسئله ی 1411؛ مناسک محشی، شیخ مرتضی انصاری(ره)، ص 34؛ مناسک محشی، امام خمینی(ره)، ص 163، ص 334.] حضرت آیت الله العظمی خامنه ای :
«استمنا» مطلقا ( منی بیرون بیاید یا نیاید ) حرام است و اگر منجر به خروج منی شود ، موجب غسل جنابت هم می شود و اگر این عمل درحال روزه در ماه رمضان صورت گیرد در حکم افطار عمدی باحرام است ، … (اجوبه الاستفتائات ، ویرایش جدید زمستان 1396 ، ص162و163 ، مسئله 787 ) دلیل حرمت خودارضایی:
الف ) حرام در لغت به معنای ناروا شدن و ممنوع کردن چیزی است[لغتنامه دهخد] و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که ترک آن بر مکلَف لازم و انجامش عذاب دارد. مانند: دروغ[ محمد حسین فلاح‌زاده. آموزش فقه. چاپ بیست و سوم. ، صفحهٔ ۲۲.] 
ب ) احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد
بر اساس نظریه صحیح و درست که فقهاء و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی باشد آن عمل مباح است؛ البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می باشد.
هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است. چون اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است. و ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا. قرآن نیز می فرماید: «جز اندکی از دانش به شما داده نشده است.»( اسراء/ 85)
نتیجه اینکه: تمام دستوراتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آورده است، قطعاً دارای فوائد و مصالح و مفاسدی است که رهرو را به سعادت و کمال خواهد رساند و هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های و اجتناب از زشتی ها است و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، حتی اگر افراد فلسفه و حکمت احکام را ندانند. لذا مشروط ساختن اطاعت و پیروی از احکام شرعی، به پی بردن به اسرار و فلسفه احکام، سخنی ناروا و بیجا خواهد بود. ج ) اصول دین تحقیقی ، فروع دین تقلیدی
انسان مسلمان باید اصول دین را از راه تحقیق به دست آورد یعنی برای خودش دلایلی داشته باشد تا در توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد به یقین برسد و ملاک، رسیدن به یقین است هر چند دلایلی که او آن ها را قبول می کند بسیار ساده باشد. پس از قبول اصول، در فروع باید تقلید کرد و برای انجام اعمال دانستن دلیل و فلسفه احکام ضروری نیست، ولی دانستن حکمت های انجام اعمال از این نظر که یقین انسان را افزایش داده و به استحکام پایه های ایمان کمک می کند، مفید و بلکه لازم است.
مثال: خوردن گوشت خوک حرام است و امروزه متوجه شده اند که گوشت خوک دارای اشکالاتی است که با پختن هم از بین نمی رود و حکمت نخوردن گوشت خوک وجود ضررهایی است که مصرف آن برای انسان دارد ولی دلیل نخوردن آن اجرای دستور خداوند است و اگر روزی در علم توانستند این اشکالات را از بین ببرند باز هم خوردن گوشت خوک حرام است چون دستور خداوند است.
درباره ی مثالی که به آن اشاره شد توجه به این نکته نیز مهم است که ممکن است اشکالات دیگری وجود داشته باشد که در آینده مشخص شود.
نکته اینجا است که اگر ما بندگی خالق مهربان و حکیم خود را پذیرفتیم، دیگر چون چرای ما در حکم او جای ندارد. البته بعد از تعبد در مقابل اوامر و نواهی الهی، دانستن فلسفه احکام مهم است، چرا که این آشنایی باعث دین داری همراه با بصیرت می شود که بسی ارزش مندتر و استوارتر است. د ) خود ارضایی (استمناء )
«استمناء» به معنی خود ارضایی یعنی این که انسان با خودش کاری کند که از او منی بیرون بیاید، این عمل دارای انواعی است؛ مثل بازی کردن با دست، گوش کردن به سخن و صدای زن نامحرم، رد و بدل کردن حرف های عاشقانه، در خیال آوردن و فکر کردن به مسائل شهوت انگیز، نگاه کردن به عکس یا فیلم یا مناظر شهوت آلود و…. اگر کسی با اختیار یکی از این اعمال را به قصد خروج منی انجام دهد و منجر به خروج منی از انسان بشود، استمناء و حرام است. [1] هـ ) دلایل حرمت 
1 . آیات
خداوند متعال در قرآن مجید در سوره مؤمنون و معارج ضمن بیان صفات مؤمنین و صفات اهل بهشت، بیان می کند: «و آنها که دامان خویش را (از بى عفّتى) حفظ مى کنند، (*)جز با همسران و کنیزان (که در حکم همسرند آمیزش ندارند)، چرا که در بهره گیرى از اینها مورد سرزنش نخواهند بود! (*)و هر کس جز اینها را طلب کند، متجاوز است! (*) » و از این آیات حرمت استمناء استفاده می شود چرا که «استمناء» نیز بهره گیری جنسی از غیر راههایی است که در آیه مجاز شمرده شده است.
از آیه شریفه « و هر کس غیر این طریق (همسران شرعی و کنیزانی که مالک آنها هستند ) را طلب کند تجاوزگر است.»، حرمت این عمل استفاده می شود . همچنین روایات زیادی از ائمه معصومین(ع)بر حرام بودن آن دلالت دارد. امام صادق (ع) در باره مردی که با چهارپایان نزدیکی می کند یا از راه مالیدن (بازی با) آلت تناسلی خود جنب می شود فرمود: این کارها و شبه آن زنا هستند.
علت این که اسلام چنین کاری را حرام کرده است ضرر های جسمی و روحی و روانی زیادی است که در این عمل وجود دارد. 2 . روایات
علاوه روایات زیادی از ائمه معصومین(ع) بر حرام بودن آن دلالت دارد. از این عمل در روایات با عناوین و اسامی مختلفی مثل دلک (مالیدن آلت با دست )،بازی با آلت (عَبِثَ بِذَکَرِهِ )، الْخَضْخَضَةِ، النَّاکِحُ نَفْسَهُ (ازدواج با خود) و نَاکِحُ الْکَفِّ (ازدواج با کف دست) تعبیر شده است. در اینجا به چند روایت اشاره می کنیم:
1-امام صادق (ع) در باره مردی که با چهارپایان نزدیکی می کند یا از راه مالیدن آلت تناسلی با دست جنب می شود فرمود :این کارها و شبه آن زنا هستند. [2]2- امام صادق (ع) فرمود : مردی را پیش حضرت علی(ع) آوردند که با آلت خود بازی کرده (و به این طریق خود را ارضا می کرد)، حضرت آنقدر بر روی دست های او زدند که دستانش قرمز شد و سپس با بوجه بیت المال او را متأهل نمودند. [3]3- امام صادق (ع) در جواب مردی که در باره “خضخضه”( استمناء با دست ) از او سؤال کرد، فرمود: این کار از گناهان بزرگ است و ازدواج با کنیزان از چنین کاری بهتر است. [4]4- ابو بصیر گوید از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: خداوند در روز قیامت با سه گروه حرف نمی زند و به آنان نظر نمی کند و آنان را از گناهان پاکیزه نمی سازد و برای آنان عذابی دردناک است ، یک از آن گروه کسانی هستند که با خود نکاح ( استمناء ) کرده اند. [5]5- از امام صادق (ع) در باره خضخضه”( استمناء با دست ) سؤال شد، در جواب فرمود: گناه بزرگی است که خداوند متعال در کتابش (قرآن) از آن نهی کرده است و کسی که چنین کاری را انجام دهد مثل این است که با خود ازدواج کرده باشد و اگر من بدانم که کسی این کار را انجام داده است با او غذا نمی خورم! سؤال کننده عرض کرد: ای پسر رسول خدا نهی خداوند متعال در کتابش را برای من بیان کنید ! حضرت فرمود: این آیه که می فرماید : کسی که از غیر این (راه های مجاز های شرعی برای نیاز های جنسی خود) استفاده کند ظلم کرده است… [6]6-پیامبر اکرم (ص) فرمود: کسی که با کف دست خود ازدواج کند (استمناء با دست ) از رحمت خدا به دور است. [7]این بخشی از روایاتی است که به خوبی دلالت بر ناپسند بودن و حرمت استمناء و خود ارضایی دارد.
یکی از علت های این که اسلام چنین کاری را حرام کرده است ضرر های جسمی و روحی و روانی زیادی است که در این عمل وجود دارد و امروزه علم توانسته است بخشی از آن را کشف کند. علت های دیگر آن ممکن است در آینده کشف و روشن شود. 3 . آسیبهای جسمی و روحی
همانطور که در بالا ذکر شد احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است ، علت این که اسلام چنین کاری را حرام کرده است ضرر ها و مفاسد جسمی و روحی و روانی زیادی است که در این عمل وجود دارد.
قرآن کریم اصرار می ورزد که ای انسان، تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگی شخصی ات بلکه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر می گذارد. از آن جا که انسان سر و کارش بیشتر با طبیعت مادی است و به جنبه های مادی و دنیوی کارهایش بیشتر می اندیشد و جلب منفعت دنیوی و دفع ضرر دنیوی برایش روشن تر و ملموس تر است بر همین اساس، دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پی آمدهای مثبت و منفی دنیوی کارهایش متوجه ساخته و هشدارهای لازم را به او داده است.
بنابراین، بیان آسیب ها به نوبه خود، آگاهی بخشی و روشن گری نسبت به تنبیه هاتی است که به زودی زود گریبانگیر فرد می شوند. آشنایی با آسیب ها هم برای پیشگیری امری کارساز است و هم برای ترک. وقتی بخواهیم با امر زشتی که در آستانه آن قرار گرفته ایم یا عادت ناپسندی که دچار آن شده ایم به ستیزه برخیزیم ابتدا باید نتایج نامطلوب آن را در نظر مجسم سازیم و بعد منافعی را که در نتیجه دفع و ترک آن عاید ما می شود در درون خود تصور کنیم و در نتیجه این عمل، هر بار که چنین نمایشی در روح خود می دهیم بر آن تحریک یا عمل چیرگی یافته و لذات ترک آن را لحظه به لحظه در خود احساس می کنیم. ولی باید دانست که این گرچه قدم اول و امری لازم است کافی نیست. باید برای پیشگیری و درمان نیز تلاش کرد.
1 . 3 . آسیب های جسمانی
1.ضعف و تحلیل قوای جسمانی
کاهش انرژی جسمانی بدن از مضرات مهم و جبران ناپذیر خود ارضایی است. احساس خستگی عارضه طبیعی انزال است. اگر خود ارضایی در شبانه روز به دفعات تکرار شود این احساس خستگی در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بی حالی در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوی برای او ایجاد می کند.
کاهش و تخلیه مکرّر قوای جسمانی به ضعف عمومی و دائمی بدن و بالاخره به پیری زودرس می انجامد.
لاغری، لرزش بدن، پژمردگی، ضعف مفاصل، تشنج، زردی و تیرگی چهره، از نشانه ها و عوارض ضعف جسمانی است.
متأسفانه ضعف جسمانی به همین جا ختم نمی شود بلکه کل بدن را ساقط می کند. شخصی که مبتلا به این عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمردرد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومی بدن مبتلا می شود.
2.ضعف بینایی
خودارضایی به تدریج در نور چشم و قدرت بینایی اثر می گذارد و آن را کاهش می دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگی به درجات و شدت خود ارضایی دارد و این به حدی است که گاه به نابینایی منجر می شود.
3.آسیب پذیری در برابر بیماری ها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قوای جسمانی، بستر پذیرش سایر بیماری ها را فراهم می آورد. جسمی که با خودارضایی ضعیف شده است نمی تواند در مقابل میکروب ها و ویروس ها از خود دفاع کند.
4.آسیب دستگاه تناسلی و ناتوانی های جنسی و تولید مثل
خود ارضایی اثرات مهمی در دستگاه تناسلی از خود بر جای می گذارد. دکتر «هوچین سون» معتقد است که عموم ناراحتی های مربوط به دستگاه تناسلی از آثار خود ارضایی است. بعضی از این اثرات عبارتند از:
ـ تورم غدد وذی.
ـ تورم کانال نطفه.
ـ تورم قسمت پایینی و عقب کانال ادرار.
ـ شل شدن عضلات تناسلی.
ـ خروج بی اختیار منی با کوچک ترین تحریک.
ـ ایجاد قاعدگی نامنظم و خروج ترشحات چرکی و احساس درد هنگام قاعدگی در دختران.
ـ از بین رفتن پرده بکارت.
ـ ارضای ناکامی جنسی و از دست دادن لذّت مقاربت بعد از ازدواج.
ـ ناتوانی و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرّر دستگاه تناسلی و انزال زود هنگام.
ـ بیماری های مقاربتی.
ـ عقیم شدن.
5.آسیب مراکز عصبی و غدد در مغز
در اثر خود ارضایی و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب می بیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبی جریان خون می شوند و از این طریق آسیب های جبران ناپذیری بر آن ها وارد می شود. تخلیه های مکرر عصبی، موجب ضعف اعصاب می شود. خود ارضایی های مکرر، مراکز عصبی را دچار حساسیت و ضعف خستگی و اختلال می سازد. به گفته یکی از دانشمندان، خود ارضایی موجب ضعف قوای شهوانی و بی رمق و بی جان شدن آن ها می شود.
به طور کلی اختلال قوای بینایی، شنوایی (مثل صدای زنگ در گوش و وز وز کردن) و.. . از ضعف و اختلال اعصاب است. 2 . 3 . آسیب های روحی ـ روانی
1.ضعف حافظه، حواس پرتی و ناتوانی در تمرکز فکری: همان گونه که گذشت، یکی از پیآمدهای خود ارضایی، ضعف و تحلیل قوای جسمانی است و این به نوبه خود ناشی از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب می شود که بخش حافظه کارآیی لازم را نداشته باشد. علاوه بر این، شخص مبتلا به خود ارضایی به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسی، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکری است که این خود عامل دیگری برای کاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهای علمی و فکری مشغول باشد در حالی که شخص خود ارضا از کارهای عملی و فکری باز می ماند و این خود عامل دیگری برای ضعف حافظه چنین اشخاصی است.
2.اضطراب: دلهره و دلواپسی از ویژگی هایی است که دائماً فرد خود ارضا را رها نمی کند، او مرتب با خود درگیر است و نمی تواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکری، بی ثباتی، درهم ریختگی فکری دامنگیر اوست: «نکند کسی بفهمد»، «کی و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کی می شود نجات پیدا کنم» و.. .. لحظه ای آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم می کوبد. گاهی تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه می شود، امان او را می گیرد.
3.افسردگی: بی احساسی و بی تفاوتی، بی نشاطی و بی ذوقی، سستی و گوشهگیری، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنری، ورزشی، مسائل معنوی و… همگی از نشانه های بارز و حتمی افسردگی است.
4.پرخاش گری و بد اخلاقی: شخص خود ارضا نسبت به کوچک ترین محرّک محیطی حساس است، حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در می رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و.. ..حساسیت فوق العاده دارد.
5.یأس از زندگی.
6.از بین رفتن خلاقیت ها، توانایی ها و سرکوب شدن استعدادها.
7.عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمی و فعالیت های فکری.
8.هوس باز و بی بند و بار شدن و اعتیاد به ارضای جنسی نا مشروع.
9.بی عاطفه، کم رو و خجل.
10.عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11.از بین رفتن صفای دل و بی علاقه گی نسبت به امور معنوی، مجالس دعا، جماعات و.. ..
12.احساس گناه، عذاب وجدان. 3 . 3 . آسیب های اجتماعی
خود ارضایی یک حس گریز از اجتماع پدید می آورد که در اثر افراط و تکرار در او ریشه دار تر خواهد شد. فرد در گوشه ای خود را منزوی و به افکار دور و دراز می پردازد. توجه به لذات شخصی، سبب سستی روابط اجتماعی می گردد و حیات جمعی را دچار مخاطره می سازد. فرد خود ارضا به غیر از میل به انزوا جویی در عرصه اجتماعی نیز با مردم جوششی ندارد و از زندگی در جمع احساس لذت نمی کند. اینجاست که نه تنها شخصیت اجتماعی و انسانی چنین افرادی تدریجاً متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیروی جوان و پر انرژی محروم گردیده است و دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعی می شود.
این دسته از آسیب ها عبارتند از:
1.بی آبرویی؛
2.مشکلات خانوادگی؛
3.انزوای اجتماعی، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابی؛
4.مشکلاتی در ازدواج از قبیل؛
عدم پذیرش در خواستگاری
در نامه ای آمده: اکنون خواستگاران فراوانی دارم که هر یک از دیگری بهتر هستند. به دلیل همین مسأله (خود ارضایی و از دست دادن بکارت) است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون این که پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند.
ـ بی میلی به ازدواج و تأخیر در آن.
ـ بی میلی به همسر.
ـ ناتوانی در مقاربت صحیح و ارضای جنسی خود و همسر.
ـ ناسازگاری خانوادگی.
ـ سرد بودن کانون خانواده.
ـ ناتوانی در برابر مشکلات و سختی ها پس از ازدواج.
ـ طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده.
5.افت تحصیلی.
6.بزهکاری.
7.عدم علاقه نسبت به فداکاری، خدمت گزاری به همنوعان و….
8.لذت نبردن از دوستی ها و مهر و محبت در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9.از بین رفتن عزت، پاک دامنی، شرف و حیا.
10.انحطاط و انحراف فکری و عملی خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11.ایجاد خطرات اجتماعی برای خانواده خود و نوامیس دیگران.
12.سوء استفاده جنسی و تجاوز به کودکان.
13.ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14.شیوع بیماری های مقاربتی در جامعه.
15.حسادت و بدبینی. 4 . 3 . آسیب های معنوی و اخروی
همه آسیب های سه گانه که سخن از آن ها به میان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوی به این راحتی قابل جبران نیست چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ بُعد از وجود آدمی به ارزش، کارایی، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامی، گناه به دل انسان سرازیر می شود و او را فاسد و از کار می اندازد. ثانیا: آسیب فقط دنیوی نیست.
قرآن کریم می فرماید: چنین نیست که بعضی خیال می کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگاری بر دل هایشان نشسته، لذا از درک حقیقت وا مانده اند: «کلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کانُوا یکسِبُونَ»[1]آری، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب می شوند»[2]مرحوم علامه طباطبائی ـ رحمه الله ـ در تفسیر المیزان[3] می فرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده می شود:
1.اعمال زشت، نقش و صورتی به نفس و روح انسان می دهند؛
2.این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمی حق و حقیقت را درک کند؛
3.نفس آدمی به حسب طبع اولیه اش صفا و جلایی دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک می کند.
قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمی دارد قرآن کریم اولاً: قلب را مهم ترین مرکز شناخت در انسان معرفی می کند. ثانیاً: بیماری قلب را مهم ترین بیماری به حساب می آورد و از این بیماری به تعابیر مختلف و عجیب یاد می کند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهم تر مردن قلب، که جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است. ثانیاً از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند. ثالثاً: از گناه به عنوان درد و بیماری یاد کرده است. رابعاً: از رفاقت و دوستی با گنهکار و شرکت در مجلس گناه به شدت نهی کرده است. خامساً: ترک گناه را بهترین عبادت بر شمرده است.
این ها بخش بسیار اندک از هشدارهایی است که اسلام برای دفع اثر زیان بار گناه به انسان ها داده است.
برای این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پی ببریم، به عنوان نمونه به ذکر یک روایت اکتفا می کنیم:
رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: وقتی انسان مؤمن گناهی را مرتکب می شود، لکه سیاهی در قلبش پیدا می شود که اگر دل از آن بکند و توبه کرده و از خداوند آمرزش طلبد دوباره قلبش شفاف می شود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهی تمام قلبش را فرا می گیرد.[4]خود ارضایی هم که اسلام به شدت از آن نهی کرده است شاید از همین باب باشد که اثر در قلب و دل آدمی می گذارد و آثار روحی و روانی خود ارضایی که در بخش (ب) بیان گردید، عمدتاً از همین بیماری دل ناشی می شود در این جا چند روایت در مورد اثر معنوی گناه خود ارضایی بیان می کنیم به امید آن که تو ای جوان عزیز و برومند، ای که چشم امید پدر و مادر و جامعه به توست، ای آینده ساز خود و جامعه اسلامی و بالاخره تو ای مبتلا به این گناه خانمان سوز و هلاکت بار به خود آیی و تا دیر نشده خود را از این مهلکه و باتلاق نجات دهی، بدان که می توانی، حتماً می توانی!
1.امام صادق ـ علیه السلام: روز قیامت خداوند با شخص خود ارضا گفت و گو نمی کند و از چشم خدا می افتد.[5]2.رسول خدا ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ: لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خود ارضا[6]3.امام صادق ـ علیه السلام ـ: برای کسی که خود ارضایی کند در قیامت عذاب دردناکی در نظر گرفته شده است.[7]در تحقیقی که حاصل بررسی 400 نامه رسیده از نوجوانان کشور به برنامه آینده سازان صدای جمهوری اسلامی در دی ماه سال های اخیراست جلب می کنیم. طبق این تحقیق افرادی که مبتلا به خود ارضایی می باشند به ناراحتی های زیر مبتلا گشته اند.
1.ضعیف شدن چشم 2. لاغر شدن صورت 3. ضعف اعصاب 4. تحلیل رفتن بدن 5. سر درد و سر گیجه 6. سرماخوردگی زود به زود 7. کم خونی 8. سست شدن زانو 9. سیاه شدن دور چشم 10. ضعف حافظه 11. زرد شدن صورت 12. ضعف و اختلال شنوایی 13. جوش صورت 14. گوشه گیری 15. اختلال در خواب 16. ایجاد حالت وسواس و تردید 17. افت تحصیلی. پی نوشتها :
[1] – مجمع الرسائل محشی(همراه حاشیه)، صاحب جواهر الکلام(ره)، ج 1، ص 447، مسئله ی 1411؛ مناسک محشی، شیخ مرتضی انصاری(ره)، ص 34؛ مناسک محشی، امام خمینی(ره)، ص 163، ص 334.
[2] – وسائل الشیعة ج : 20 ص : 352 بَابُ 28- بَابُ تَحْرِیمِ الِاسْتِمْنَاءِ حدیث25805- وَ قَدْ تَقَدَّمَ حَدِیثُ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یَنْکِحُ بَهِیمَةً أَوْ یَدْلُکُ فَقَالَ کُلُّ مَا أَنْزَلَ بِهِ الرَّجُلُ مَاءَهُ مِنْ هَذَا وَ شِبْهِهِ فَهُوَ زِنًا.
[3] – وسائل الشیعة ج : 20 ص : 352 بَابُ 28- بَابُ تَحْرِیمِ الِاسْتِمْنَاءِ حدیث25805 مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أُتِیَ بِرَجُلٍ عَبِثَ بِذَکَرِهِ فَضَرَبَ یَدَهُ حَتَّى احْمَرَّتْ ثُمَّ زَوَّجَهُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ.
[4] وسائل الشیعة ج : 20 ص : 353 حدیث25808- وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَضْخَضَةِ فَقَالَ هِیَ مِنَ الْفَوَاحِشِ وَ نِکَاحُ الْأَمَةِ خَیْرٌ مِنْهُ.
[5] – وسائل الشیعة ج : 20 ص : 354 حدیث 25810 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْخِصَالِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّیَالِسِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْنٍ عَنْ أَبِی نَجْرَانَ التَّمِیمِیِّ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ ثَلَاثَةٌ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ لَا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ النَّاتِفُ شَیْبَهُ وَ النَّاکِحُ نَفْسَهُ وَ الْمَنْکُوحُ فِی دُبُرِهِ.
[6] – مستدرک الوسائل ج : 14 ص : 356باب23- بَابُ تَحْرِیمِ الِاسْتِمْنَاءِ حدیث – 16947 1- فِقْهُ الرِّضَا، ع أَبِی قَالَ سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْخَضْخَضَةِ فَقَالَ إِثْمٌ عَظِیمٌ قَدْ نَهَى اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ فِی کِتَابِهِ وَ فَاعِلُهُ کَنَاکِحِ نَفْسِهِ وَ لَوْ عَلِمْتُ مَنْ یَفْعَلُ مَا أَکَلْتُ مَعَهُ فَقَالَ السَّائِلُ فَبَیِّنْ لِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ نَهْیَهُ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ وَ هُوَ مَا وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَالَ الرَّجُلُ أَیُّمَا أَکْبَرُ الزِّنَى أَوْ هِیَ قَالَ ذَنْبٌ عَظِیمٌ ثُمَّ قَالَ لِلْقَائِلِ بَعْضُ الذُّنُوبِ أَهْوَنُ مِنْ بَعْضٍ وَ الذُّنُوبُ کُلُّهَا عَظِیمَةٌ عِنْدَ اللَّهِ لِأَنَّهَا مَعَاصِی وَ أَنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْیَانَ وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِیرِ.
[7] – مستدرک الوسائل ج : 14 ص : 356باب23-حدیث 16948- 2- عَوَالِی اللآَّلِی، قَالَ النَّبِیُّ ص نَاکِحُ الْکَفِّ مَلْعُونٌ.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد