حرکت گسل های سیاسی در اروپای واحد/فخرالدین اسدی
۱۳۹۲/۰۷/۰۲
–
۸۰ بازدید
آنگلا مرکل در جریان انتخابات سراسری اخیر در آلمان موفق شد برای سومین بار به عنوان صدر اعظم این کشور انتخاب شود و در رأس معادلات سیاسی و اجرایی برلین قرار گیرد. این موفقیت برای مرکل و حزب دموکرات مسیحی در حالی رقم می خورد که از قبل نیز پیروزی مرکل بر رقیب اصلی خود یعنی اشتاینبروک (از حزب سوسیال دموکرات) در نظرسنجی ها محرز بود. با این وجود حزب دموکرات مسیحی برای تشکیل کابینه و دولت، نیاز به ائتلاف با یکی از احزاب مخالف دارد. این خود می تواند برای مرکل و همراهانش به یک چالش تبدیل شود. مرکل چاره ای جز ائتلاف با یکی از احزاب مخالف جهت تشکیل دولت نخواهد داشت.
فراتراز نتیجه و تبعات پیروزی مرکل در سطح داخلی آلمان، عواقب ابقای مرکل در قدرت را باید به صورتی جدی در سطح معادلات سیاسی و اقتصادی اروپا رصد کرد. مرکل هم اکنون برای حدود پنچ سال دیگر بقای خود در قدرت را تضمین کرده است. این در حالیست که فرانسوا اولاند، رئیس جمهور سوسیالیست فرانسه، خواهان شکست مرکل و دموکرات مسیحی ها در برلین بود. در صورت پیروزی سوسیال دموکرات ها در آلمان، مواضع برلین و پاریس در قبال مسائل داخلی و خارجی اروپا یکدست می شد، اما هم اکنون این یکدست سازی امکان پذیر نیست. از این پس شاهد تقابل علنی تر اولاند و مرکل بر سر مسائل و بحران های پیش روی اروپای واحد خواهیم بود.
صدر اعظم آلمان و رئیس جمهور فرانسه در سخت ترین دوران ممکن قرار دارند. این دو در حالی که با یکدیگر بر سر اصول و مبانی مواجهه با بحران اقتصادی اروپا اختلاف نظر دارند، ناچارند نقش دو شریک را بازی کنند. این نقش آفرینی به اندازه ای تصنعی است که حتی شهروندان اروپایی آن را قبول نمی کنند. در این میان نکته ای وجود دارد که نمی توان آن را نادیده انگاشت و آن این که دلیلی اصلی رأی آوری بالای مرکل و حزب متبوعش ناتوانی سوسیال دموکرات ها بوده است. سوسیال دموکرات ها عملا نتوانستند فرد مناسبی را برای رقابت با مرکل معرفی کنند. شخصیت اشتاین بروک حتی مانند شخصیت “اشتاین مایر” یا “گرهارد شرودر” نبوده است. وی از ابتدا در مقابل مرکل فردی محکوم به شکسست بود. در هر صورت شهروندان آلمانی نسبت به اشتاین بروک اطمینان نداشتند. آنچه مهم است اینکه شهروندان بسیاری از کشورهای اروپایی از ابقای مرکل در رأس معادلات سیاسی برلین نگران هستند. انتخاب دوباره مرکل به عنوان صدر اعظم آلمان پیام آور ریاضت اقتصادی بیشتر در اروپا و تشدید جدال درون اروپایی، میان برلین و پاریس خواهد بود. بدون شک اولاند که تا به امروز به صورتی محتاطانه در برابر مرکل موضع می گرفت، از این پس از لاک دفاعی خود در برابر صدر اعظم آلمان خارج خواهد شد.
مرکل همواره بر طرح ریاضت اقتصادی در اروپا تاکید دارد و فرانسوا اولاند بر روی طرح رشد و سرمایه گذاری اقتصادی در اتحادیه اروپا اصرار می ورزد. در جریان نشست گروه بیست و گروه هشت نیز شاهد بودیم که طرح های اقتصادی مرکل و اولاند به طور مستقیم در تقابل با یکدیگر قرار گرفت. اختلافات میان مرکل و اولاند در سطح دیدگاههای اقتصادی و سیاسی و حزبی ادامه دارد و نمی توان با چند اظهار نظر مشترک و هم صحبتی ساده این اختلافات را بر طرف کرد. اولاند در برنامه های انتخاباتی خود تعهد داده است که در برابر طرح های مرکل در اتحادیه اروپا ایستادگی کند. بدون شک سوسیالیست های سایر نقاط اروپا نیز از اولاند انتظار دارند تا طرح ریاضت اقتصادی مرکل را به چالش کشیده و با آن به مقابله بر خیزد. در چنین شرایطی نمی توان سخن از اتحاد واقعی میان اولاند ومرکل به میان آورد. در چنین فضایی مرکل در صدد تحمیل دیدگاه های اقتصادی خود بر اولاند برخواهد آمد و رئیس جمهور فرانسه نیز به هیچ عنوان چنین چیزی را برنمی تابد.
انتخاب دوباره مرکل به عنوان صدر اعظم آلمان منجر به حرکت گسل های سیاسی در اروپا خواهد شد. بسیاری از جدال های نهفته میان سوسیالیست های فرانسه و دموکرات مسیحی های آلمان که تا کنون نهفته باقی مانده است، طی سال ها و حتی ماه های آتی نمایان خواهد شد. به عبارت بهتر، انتخاب دوباره مرکل نمادی از شکل گیری قطب بندی های پررنگ تر در این مجموعه خواهد بود. اتحادیه اروپا و منطقه یورو هم اکنون با بدترین وضعیت ممکن روبه رو هستند و تشدید همزمان بحران های اقتصادی و سیاسی در کشورهای مختلف اروپایی منجر به بروز بحران های مزمن و پایدار در این مجموعه شده است. حتی کشورهای مرفه عضو اتحادیه اروپا مانند سوئد نیز از این بحران ها مصون نیستند. در این میان دو کشور آلمان و فرانسه نیز با شاخصه هایی رو به رو هستند که نشان دهنده تشدید بحران اقتصادی در این کشورهاست.
نکته دیگر این که در عرصه سیاست خارجی برلین، آلمان این بار با دستانی بسته تر معادلات بین المللی را رصد خواهد کرد. آنگلا مرکل به عنوان صدر اعظم آلمان به دلیل تمرکز بیش از حد بر معادلات داخلی اروپا ( که امری اجتناب ناپذیر خواهد بود) عملا قدرت مانور محدودی در آن سوی مرزهای اروپا خواهد داشت. این قاعده در خصوص خاورمیانه و حتی جمهوری اسلامی ایران نیز صدق می کند. مرکل طی سال های آتی توان شکل دهی ائتلاف و اتحادهای بین المللی و ترسیم موازنه قدرت ( به صورت مستقل) را در قبال معادلات خاورمیانه و روابط خارجی خود با جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت. در این میان برلین در بهترین حالت ممکن می تواند جزئی از موازنه ای باشد که دیگران در تنظیم و شکل دهی آن نقش ایفا خواهند کرد. در این میان مرکل باید به طور طبیعی پذیرای حقوق حقه ملت ایران در خصوص مسائل هسته ای و مواردی از این قبیل باشد. هرگونه تقابل مرکل با جمهوری اسلامی ایران و همچنین محور مقاومت در خاورمیانه، به معنای کاهش شدید انرژی و قدرت سیاسی وی در عرصه بین الملل خواهد بود. مرکل و حزب دموکرات مسیحی در جریان مخالفت با حمله احتمالی آمریکا به سوریه نشان دادند که بر خلاف فرانسوی ها، پیچیدگی معادلات خاورمیانه را درک کرده اند. آیا مرکل می تواند این ادراک استراتژیک را طی سال های آتی حفظ کند؟/
پایگاه بصیرت