۱۳۹۲/۰۳/۱۵
–
۵۷۶ بازدید
در مورد ازدواج های حضرت خدیجه توضیح دهید؟
ابن هشام مى نویسد: «خدیجه قبل از آن همسر ابى هاله بن مالک بوده است و از او هند بن ابى هاله و زینب را به دنیا آورده بود. قبل از ابى هاله هم همسر عتیّق عابد مخزومى بوده که برایش عبد الله و دخترى که به ازدواج صیفىّ بن ابى رفاعة درآمد، به دنیا آورد.»( ابن هشام، ج 4، ص 293.)اما طبرى از کلبى به نقل از پدرش نقل مى کند که گفت: قبل از آن همسر عتیّق بن عابد مخزومى بوده است و براى وى دخترش را به دنیا آورد. پس از مدتى عتیّق وفات کرد و خدیجه به همسرى ابو هاله بن ذرارة بن نبّاش درآمد … پس از مدتى ابو هاله هم وفات کرد و پس از آن به همسرى رسول الله درآمد در حالى که هند فرزند ابى هاله هم با او بود. (تاریخ طبرى، ج 3، ص 161 و اعلام الورى، ج 1، ص 274.)
دولابى در الذریة الطاهرة اخبار سه گانه اى را از زهرى و محمد بن اسحاق و قتادة بن دعامة و خبر چهارم را از لیث بن سعد نقل کرده و در آن جا برعکس حدیث هاى قبلى، شوهر اوّل را ابو هاله و سپس عتیّق ذکر کرده است، (الذریة الطاهرة،ص 45- 47) که این مردود است.خبر قتادة را إربلى هم در کتابش آورده است.(کشف الغمة،ج2،ص138-139)
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود در مورد ترتیب ازدواج نبى اکرم صلّى اللّه علیه و اله مى گوید: ابتدا در مکه با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد و گفته اند که وى همسر عتیّق بن عائد مخزومى بوده است و پس از او با ابى هالة زارة بن نبّاش اسدى ازدواج کرده است. (مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 159)
احمد بلاذرى و ابو القاسم کوفى در کتاب هایشان و سید مرتضى در الشافى و ابو جعفر در تلخیص الشافى نقل کرده اند که نبىّ اکرم صلّى اللّه علیه و اله در حالى با وى ازدواج کرد که باکره بود و همین نظر را کتاب هاى الانوار و البدع مورد تأکید قرار مى دهد؛ در آن جا که مى گوید: رقیه و زینب دختران هاله، خواهر خدیجه بوده اند! (مناقب، ج 1، ص 159)
ظاهرا مقصود وى از کتاب الانوار کتاب الانوار و مفتاح الاسرار و الافکار ابو الحسن بکرى مى باشد که سابقا در مورد آن سخنى گذشت. این کتاب خطىّ است و مرحوم مجلسى رحمه اللّه قصه ازدواج را به طور مفصل از آن در بحار الانوار، ج 16، ص 20- 77 نقل کرده و سپس گفته است: «این حکایت را بدین خاطر نقل کردم که مشتمل بر بعضى از معجزات و امور خارق العادة مى باشد (!) و به تمام آن اعتماد نداریم، زیرا سند قابل قبولى ندارد، اگرچه مولّف آن از افاضل و علماى برجسته مى باشد.» مرحوم مجلسى این گونه او را توصیف مى کند، زیرا که او را با بکرىّ دیگرى که از مشایخ شیخ شهید بوده اشتباه گرفته است. چنان که قبل از این چنین اشتباهى کرده بود و مرحوم ربانى شیرازى در تعلیقه خویش یادآورى کرده بود که ابن بکرى، از مشایخ شیخ شهید نیست، بلکه متقدم بر او و ابن تیمیة، متوفاى 728 ه مى باشد و او معروف به کذب است و همین او بوده که نقل کرده است: خدیجه قبل از رسول اللّه با دو نفر ازدواج کرده بود که یکى از آنها عمرو کندى (!) و دیگرى عتیّق بن عائذ بوده اند (بحار الانوار، ج 16، ص 22). و کتاب البدع مربوط به ابو القاسم کوفى است که ذکرش گذشت و نام کامل کتاب الاسثغاثة فى بداع الثلاثه مى باشد و در آن گفته است: اجماع خاص و عام علما و محدثان بر این منعقد شده است که هیچ کدام از اشراف و بزرگان قریش باقى نماند، مگر این که از خدیجه خواستگارى کرد و او همه آنها را ردّ کرد. در این صورت چگونه ممکن است که خدیجه درخواست هاى بزرگان قریش را کنار گذاشته باشد و با یک أعرابى از بنى تمیم ازدواج کرده باشد؟! آیا این ادعا در نظر اهل فهم و دقت از روشن ترین محالات و افتضاح ترین اقوال نیست؟! (ص 70)
دولابى در الذریة الطاهرة اخبار سه گانه اى را از زهرى و محمد بن اسحاق و قتادة بن دعامة و خبر چهارم را از لیث بن سعد نقل کرده و در آن جا برعکس حدیث هاى قبلى، شوهر اوّل را ابو هاله و سپس عتیّق ذکر کرده است، (الذریة الطاهرة،ص 45- 47) که این مردود است.خبر قتادة را إربلى هم در کتابش آورده است.(کشف الغمة،ج2،ص138-139)
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود در مورد ترتیب ازدواج نبى اکرم صلّى اللّه علیه و اله مى گوید: ابتدا در مکه با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد و گفته اند که وى همسر عتیّق بن عائد مخزومى بوده است و پس از او با ابى هالة زارة بن نبّاش اسدى ازدواج کرده است. (مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 159)
احمد بلاذرى و ابو القاسم کوفى در کتاب هایشان و سید مرتضى در الشافى و ابو جعفر در تلخیص الشافى نقل کرده اند که نبىّ اکرم صلّى اللّه علیه و اله در حالى با وى ازدواج کرد که باکره بود و همین نظر را کتاب هاى الانوار و البدع مورد تأکید قرار مى دهد؛ در آن جا که مى گوید: رقیه و زینب دختران هاله، خواهر خدیجه بوده اند! (مناقب، ج 1، ص 159)
ظاهرا مقصود وى از کتاب الانوار کتاب الانوار و مفتاح الاسرار و الافکار ابو الحسن بکرى مى باشد که سابقا در مورد آن سخنى گذشت. این کتاب خطىّ است و مرحوم مجلسى رحمه اللّه قصه ازدواج را به طور مفصل از آن در بحار الانوار، ج 16، ص 20- 77 نقل کرده و سپس گفته است: «این حکایت را بدین خاطر نقل کردم که مشتمل بر بعضى از معجزات و امور خارق العادة مى باشد (!) و به تمام آن اعتماد نداریم، زیرا سند قابل قبولى ندارد، اگرچه مولّف آن از افاضل و علماى برجسته مى باشد.» مرحوم مجلسى این گونه او را توصیف مى کند، زیرا که او را با بکرىّ دیگرى که از مشایخ شیخ شهید بوده اشتباه گرفته است. چنان که قبل از این چنین اشتباهى کرده بود و مرحوم ربانى شیرازى در تعلیقه خویش یادآورى کرده بود که ابن بکرى، از مشایخ شیخ شهید نیست، بلکه متقدم بر او و ابن تیمیة، متوفاى 728 ه مى باشد و او معروف به کذب است و همین او بوده که نقل کرده است: خدیجه قبل از رسول اللّه با دو نفر ازدواج کرده بود که یکى از آنها عمرو کندى (!) و دیگرى عتیّق بن عائذ بوده اند (بحار الانوار، ج 16، ص 22). و کتاب البدع مربوط به ابو القاسم کوفى است که ذکرش گذشت و نام کامل کتاب الاسثغاثة فى بداع الثلاثه مى باشد و در آن گفته است: اجماع خاص و عام علما و محدثان بر این منعقد شده است که هیچ کدام از اشراف و بزرگان قریش باقى نماند، مگر این که از خدیجه خواستگارى کرد و او همه آنها را ردّ کرد. در این صورت چگونه ممکن است که خدیجه درخواست هاى بزرگان قریش را کنار گذاشته باشد و با یک أعرابى از بنى تمیم ازدواج کرده باشد؟! آیا این ادعا در نظر اهل فهم و دقت از روشن ترین محالات و افتضاح ترین اقوال نیست؟! (ص 70)