خانه » همه » مذهبی » حضرت زینب سلام الله علیها و حجاب

حضرت زینب سلام الله علیها و حجاب


حضرت زینب سلام الله علیها و حجاب

۱۳۹۴/۱۱/۲۵


۳۳۸۹ بازدید

چرا موقعی که حضرت زینب سلام الله علیها می خواستند به زیارت بقیع بروند حضرت علی و حسنین و حضرت ابوالفضل علیهم السلام ایشان را جوری مشایعت می کردند که پیدا نباشند؟ آیا توصیه خاصی در این باره برای زنان هست؟

پاسخ اجمالی:
در قرآن مجید در سوره نور درباره ی حجاب بانوان تأکید اکید شده است. و بر اساس ادله ی قرآنی و روایی فراوان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مفسّر عملی و قولی قرآن و الگوهای جامعه اسلامی اند.
زینب کبری علیها السلام نیز با چنین رفتاری مفسّر آیات سوره ی نور است؛ و در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بی بدیل بودند. آن حضرت نه تنها در حالت عادی بلکه در بحرانی ترین لحظات زندگی خود به مساله حجاب و عفاف اهتمام کامل داشتند.
پاسخ تفصیلی:
قبل از هر توضیحی متن کامل روایت مورد سؤال شما را در اینجا می آوریم:
یحیی مازنی که از علمای بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل می کند: مدتها در مدینه، در همسایگی علی علیه السلام در یک محله زندگی می کردم . منزل من در کنار منزلی بود که زینب دختر علی علیه السلام در آنجا سکونت داشت، حتی یک بار هم، کسی حضرت زینب را ندید و صدای او را نشنید، او هرگاه می خواست به زیارت جد بزرگوارش برود، در دل شب می رفت; در حالی که پدرش علی علیه السلام در پیش و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام در اطراف او بودند . وقتی به نزدیک قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسیدند، امیرالمؤمنین علیه السلام شمعهای روشن اطراف قبر را خاموش می کرد . یک روز امام حسن علیه السلام علت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: « اخشی ان ینظر احد الی شخص اختک زینب » ; از آن می ترسم که کسی خواهرت زینب را ببیند. [1]
در این روایت نامی از حضرت اباالفضل (ع) و همراهی ایشان با حضرت زینب(س) وجود ندارد؛ لذا اگر در روایت دیگری به نام ایشان اشاره نشده باشد، سزا نیست که نام ایشان را وارد کنند؛ بخصوص آنکه حضرت ابولفضل(ع) در آن هنگام بسیار کم سال بوده اند. چون جریان در مدینه رخ داده؛ و حضرت ابوالفضل(ع) در مدینه بسیار کم سال بوده است.
 همچنین بر اساس آنچه در این روایت آمده است حضرت برای زیارت رسول خدا (ص) به همراه پدر و برادران خود میررفتند ولذا نامی از بقیع نیز در این روایت وجود ندارد.
توجه به این دو نکته از این جهت لازم است که بدانیم باید در نقل احادیث دقت داشته باشیم و عین روایات و یا ترجمه دقیق آن را نقل نماییم.
و اما توضیح این روایت اینکه:
در قرآن مجید در سوره نور درباره ی حجاب بانوان تأکید اکید شده است. و بر اساس ادله ی قرآنی و روایی فراوان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مفسّر عملی و قولی قرآن و الگوهای جامعه اسلامی اند.
زینب کبری علیها السلام نیز با چنین رفتاری مفسّر آیات سوره ی نور است؛ و در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بی بدیل بودند. مرحوم علامه مامقانی در این باره می نویسند: زینب در حجاب و عفاف یگانه است احدی از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند. [2]
آن حضرت نه تنها در حالت عادی بلکه در بحرانی ترین لحظات زندگی خود به مساله حجاب و عفاف اهتمام کامل داشتند. فردی روایت می کند: «وقتی اسرای کربلا را وارد کوفه می کردند امام سجاد را دیدم که بر شتری بدون روپوش سوار کرده اند … در این هنگام بانویی را دیدم که بر شتر برهنه ای سوار است سؤال کردم که او کیست؟ جواب دادند: او زینب کبری است. این بانو خطاب به مردم کوفه می گفت: ای مردم چشم های خود را از ما بپوشانید آیا از خدا و رسولش شرم نمی کنید به حرم و خاندان پیامبرخداصلی الله علیه وآله در حالی که پوشش و حجاب مناسبی ندارند نگاه می کنید. [3]
این در حالی است که آن بزرگوران جلباب داشته اند و بی حجاب نبوده اند. نیز آن هنگام که اسرا را از کنار قتلگاه بردند، دختر امام حسین(ع) خطاب به پدر عرض می کرد: پدر جان ما را نظر کن که سرهایمان برهنه است. در حالی که آن بزرگواران کاملاً پوشیده بودند و جلباب آنها تا کمر می رسید و دامن لباسهایشان تا روی پا می آمد؛ و فقط چادر عربی نداشتند. یعنی لباسی بر تن داشتند که صد شرف داشت بر چادر ملّی امروز ما؛ امّا باز ناله می کردند بر اینکه پوشش مناسب ندارند.
نقل کرده اند پس از حادثه کربلا هر وقتیکه از شام و کوفه صحبت می شد، حضرت زینب چون به یاد ان ایام، که بدون پوشش مناسب خاندان پیامبر را از کوچه های این دو شهر عبور داده بودند، به شدت متاثر می شدند. باز نقل شده از برخی زنان که فاطمه زهرا(س) را ناراحت یافتند. خدمتش عرض شد، سبب ناراحتی شما چیست؟ فرمودند: دیدم که وقتی جنازه را روی تابوت می گذارند و پارچه رویش می کشند، شکل بدنش پیداست؛ نگران برای بعد از مرگم.
راوی گوید: من گفتم: در دیار ما تابوت را چنان می سازند که دیواره دارد و جنازه در آن دیده نمی شود. گوید چنین این را گفتم: حضرتش شادمان گشت. باز در روایات آمده که آن حضرت حتّی از مردان نابینا نیز خود را می گرفت؛ و می فرمود: او نمی بیند، من که می بینم. همچنین آمده که حضرتش در مسیر باد قرار نمی گرفت و می فرمود: می ترسم که بوی بدنم به مشام مردان نامحرم برسد.
در حقیقت این حکایات و امثال آن و به طور کلی شیوه زندگی حضرت زهراء (س) و حضرت زینب(س)، اهمیت فوق العاده حجاب و حیا و عفت برای زنان را مشخص می سازد؛ و این درس را به آنان می آموزد که زن مسلمان بدون ضرورت لازم نیست در جامعه پلاس باشد. و اگر ضرورتی بود در عین این اینکه می تواند برای انجام وظائف شرعی و عرفی خود در جامعه حضور داشته باشد ولی باید کلیه ی موازین شرعی را رعایت و در کمال عفت و حیا به امور لازم خود در جامعه بپردازد.
البته حکایت مذکور نشانگر غیرت و حساسیت فوق العاده امام علی (ع) نسبت به ناموس و دختر خود نیز می باشد و از این جهت درسی است برای مردان که نسبت به همسران و دختران خود بی تفاوت نباشند و برای حفظ آنها از نگاه نامحرمان تمام تلاش خود را به کار گیرند؛ امری که اگر از طرف مردم در جامعه اسلامی رعایت می شد و نسبت به ناموس خود غیرت به خرج می دادند، یقینا بسیاری از معضلات و مشکلات فرهنگی و اجتماعی از جامعه اسلامی رخت بر می چید.
در پایان باید توجه داشت همراهی و مشایعت حضرت زینب(س) به وسیله سه امام معصوم نشانگر احترام فراوان آنان برای عقیله بنی هاشم و حاکی از مقام و جایگاه ویژه آن حضرت نزد خداوند و اهل بیت (ع) نیز می باشد.
سخن آخر اینکه:
مردم زمان ما متأسفانه هدف را گم کرده اند؛ و خیال می کنند که کمال آدمی در مهندس و دکتر و پروفسور و … شدن است. لذا به بهانه ی کار و کسب دانش و امثال آن چه کارها که نمی کنیم. حال آنکه کمال آدمی در عبودیّت است؛ و هدف از آمدن به دنیا، خودسازی برای آخرت است نه نوکری این و آن. بلی علم خوب است؛ امّا کی گفته که دانشگاه رفتن یعنی عالم شدن؟! بانو مجتهده ی اصفهانی که مجتهد و فیلسوف و عارفی عظیم بود، حتّی درب دانشگاه را هم ندیده بود. او هر چه آموخته بود در خانه آموخته بود. بلی در زمان کنونی سخت است که کسی بتواند آن گونه زندگی کند. چون فرهنگ غرب چنان در ما رسوخ نموده که کنده شدن از آن مثل کنده شدن مادر از فرزند است. روزی در کوچه های تهران، زنان تهرانی زیر مشت و لگد مأموران رضاخان هم حجاب از سر برنمی داشتند؛ امّا امروز برخی از دختران تنها برای دکور روسری سر می کنند؛ و چنان در تقلید از فرهنگ برهنگی غرب پیش رفته اند که حتّی از خود غربی ها نیز چند فرسنگی جلوترند؛ تا آنجا که کشورمان یکی بزرگترین مصرف کننده های وسائل آرایشی و یکی از رکوردداران جرّاحی بینی و امثال آن است.
نتیجه چه شده؟ این شده که دیگر از بانو مجتهده ی اصفهانی ها خبری نیست؛ ولی تا دلتان بخواهد عرسکهای کودک فکر در خیابان ریخته است که نه علمی دارند، نه فضلی. حتّی به درد خانه داری و آشپزی و تربیت کودک نیز نمی خورند. چون خودشان هنوز در حدّ یک دختر ده ساله ی پنجاه سال قبل هم آیین زندگی را نمی دانند. از زن بودن فقط قر و فرش را بلدند.
   پی نوشت ها:
[1]. کتاب زینب کبری، شیخ جعفر نقدی، ص 22، و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 60 و فاطمة الزهرا، بهجة قلب المصطفی ، ص 642
[2]. تنقیح المفال، ج 3، ص 79
[3].مقتل مقرم، ص 371

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد