خانه » همه » مذهبی » حقيقت سحر چيست و ساحران از چه راه هائي چنين کارهاي عجيبي انجام مي دهند؟

حقيقت سحر چيست و ساحران از چه راه هائي چنين کارهاي عجيبي انجام مي دهند؟

سحر از علومي است كه همانند بسياري ديگر از علوم بشري نمي توان به صورت دقيق تاريخ پيدايش و نحوه شكل گيري آن را روشن ساخت. اين مقدار مسلم است كه جزء علوم كهن است و تا حافظه تاريخ ياري مي‌كند وجود سحر قابل پيگيري است. اما سحر چيست؟
در لغت معاني مختلفي براي واژه عربي «سحر» كه معادل فارسي آن «جادو» مي‌باشد، بيان كرده‌اند قاموس المحيط سحر را به هر چيزي كه منشا و سبب آن دقيق و ظريف باشد معنا كرده است. نهايه ابن اثير سحر را به معني «هر چيزي كه حقيقت اشياء را دگرگون نشان دهد» گرفته است. صحاح اللغة سحر را به خدعه و نيرنگ و چيزهاي باطل تفسير كرده است. و سرانجام المجمل ابن فارس آن را به چيزي كه «حق را باطل نشان دهد» تعبير آورده است.[1]معاني فوق جز توضيح واژه سحر در شناخت واقعيت اين پديده مرموز عالم خلقت كمك چنداني به ما نمي كند. از اين رو لازم است به تبيين اقسام و مصاديق آن بپردازيم:

اقسام سحر
سحر در يك تقسيم به دو بخش سحر كلمات و سحر عمل تقسيم مي‌شود. مقصود از سحر كلمات استفاده از حروف و كلمات براي بوجود آوردن حالت عجيب و يا ايجاد مريضي و يا بهبود مرض در يك شخص مي‌باشد كه خود به دو صورت شفاهي (خواندن كلمات) و كتبي (نوشتن كلمات) واقع مي‌شود. گونه دوم يا سحر عمل استفاده از اعمال خاصي است كه باعث پديد آمدن پديده سحر مي‌گردد و اقسام مختلف دارد.
عمل سحر در هر دو شكل خود در اصل مبتني بر استفاده از نيرو و اسبابي است كه معمولا از ديد انسان هاي معمولي پوشيده است. به همين دليل اطلاع بشر، علي رغم دير پا بودن اين پديده از آن اندك مانده است. اما از تحقيق در احوال ساحران كه در گذشته وجود داشته اند. و برخي گفته هاي خود ساحران علل و اسبابي كه تا كنون بر بشر كشف شده است و نيز از تجزيه و تحليل پديده هايي كه در گذشته از مصاديق سحر به حساب آمده است. علل و عوامل زير به دست آمده است:
1. شاخه‌اي از آنچه در گذشته سحر خوانده مي‌شد در واقع معلول عوامل تلقيني بود كه امروز قدرت آن بر بشر مكشوف شده است. به عنوان مثال خوابهاي مصنوعي، هيپنوتيزم، تله پاتي، مانيه تيزم …. در اين دسته قرار مي‌گيرند. اينها زيركي هاي روان شناختي است كه بشر با كشف رموز آن، خاصيت رمز گونگي را از آن گرفته و به يك علم آموختني و كاملا طبيعي تبديل كرده است.
2. گونه اي از آنچه سحر خوانده مي‌شده ، امروز در مقوله سخن چيني و نمامي مي‌گنجد كه با چرب زباني، قلوبي را به هم نزديك و يا از هم دور مي‌سازد.
3. نوع ديگر از آنچه در گذشته سحر خوانده مي‌شد، امروز در مجموعه استفاده از خواص فيزيكي و يا شيميايي مواد جا مي‌گيرد. اين نوع در واقع همان علوم طبيعي است كه عجايب آن امروز بر كسي پوشيده نيست. البته در گذشته همگان بر اين رموز آگاه نبودند، اما بودند كساني كه برخي از اين خواص را مي‌دانستند و از آن استفاده مي‌كردند در نتيجه در نظر ديگران يك نوع سحر به نظر مي‌رسيد مثلا در داستان حضرت موسي گفته شده كه ساحران در درون طنابهاي خود موادي جاسازي كرده بودند كه در مقابل آفتاب منبسط مي‌شد و حالت جاندار بودن را به نمايش مي‌گذاشت.[2] اين سخن در خصوص مورد حضرت موسي _ عليه السلام _ البته با مضمون آيات چندان سازگار نيست، چون از آيات چنان استفاده مي‌شود كه بيشتر حالت چشم بندي داشته تا استفاده از خواص شيميايي (والله اعلم).
4. بخش ديگر از سحر را مي‌توان در مقوله تر دستي و چشم بندي داخل كرد. همان چيزي كه امروز در سيركها بخوبي مشتري دارد و قلبها را به خود جلب مي‌كند.
5. شعبه ديگري از سحر كه بيشتر حالت غير طبيعي دارد و هنوز آنگونه كه بايد نمي توان برايش توجيه علمي يافت، اعمالي است كه با استفاده از قدرتهاي نامرئي انجام مي‌گرفته است و از آثار آن اخبار از كارهاي پنهان است كه حتي در آينده به وقوع مي‌پيوسته است. همانند برخي پيشگوئيها و … اين شعبه از سحر بسيار ناشناخته است. گفته‌اند آنها ملائكه را استخدام مي‌كرده‌اند و يا از شياطين و جن استفاده مي‌كرده اند. بر اساس گفته‌هاي گذشتگان اين شعبه خود بر سه دسته بوده است: دسته اي از ارواح فلكيه استفاده مي‌كرده‌اند كه بيشتر با نجوم سرو كار داشته اند. اين دسته عملشان دعوة الكواكب خوانده مي‌شده است. دسته اي از فرشتگان و يا شياطين استفاده مي‌كردند كه به طلسمات موسوم مي‌شدند. گروه سوم از ارواح ماده مثل كودكان و يا زنان استفاده مي‌نمودند كه به عزايم معروف بوده اند. اين گروه كارهاي خارق العاده انجام مي‌دادند و برخي امراض را علاج مي‌نمودند و يا باعث ايجاد مرض در اشخاص مي‌شدند.
6. يك نوع از سحر كه معروف به سحر كلمات است و بعد از بعثت پيامبر _ صلي الله عليه و آله _ واژه هاي قرآن را نيز در اين راه به خدمت گرفتند، نيز في الجمله تاثير گذار است. اما اندازه و سبب آن هنوز روشن نيست. البته بايد تذكر دهيم كه اين نوع از سحر را نبايد با دعاها و عوذات مأثوره كه از معصومين _ عليهم السلام _ وارد شده است اشتباه گرفت، آنها حساب ديگري دارند كه در اينجا بدان نمي پردازيم.
7. شعبه اي از آنچه سحر خوانده مي‌شود، و شايد بتوان گفت يك شعبه بسيار با اهميت از آن، استفاده از قدرتهاي روح است. اين دسته جاي سخن بسيار دارد. اما في الجمله بايد گفت كه عمل مرتاضان هندي كه در نگاهي مي‌توانند قطار در حال حركت را متوقف كنند، با استفاده از همين قدرت روحي و نفساني است. اين را هم برخي در شمار سحر دانسته‌اند و تاكيد كرده‌اند كه نبايد آن را با ولايت تكويني اولياء الله اشتباه گرفت. صاحب آن ولايت نيز البته توان تصرف در طبيعت را دارد اما نه از راه رياضت، همان قدرتي كه عيسي _ عليه السلام _ را توان شفابخشي و احياء مردگان مي‌داد و حضرت موسي _ عليه السلام _ را توان تبديل چوب به اژدها. اين معجزه است و آن كار مرتاضان  عمل شيطاني. اين بحث هم مجال فراخ مي‌طلبد.
همان گونه كه روشن شد، دسته اي از اين سحرها واقعيتي ندارند و دسته اي كه واقعيت دارند عملي است طبيعي. تنها برخي از شعبه هاي آن جاي تامل دارد.
بنابراين در پاسخ به سؤال شما چنين نتيجه مي‌گيريم كه سحر تنها شامل سحر باطل نمي شود سحرهاي موثر هم موجود‌اند ولي بيشترين تاثير آن در روح و روان آدميان است تا در عالم خارج. علاقه‌مند ساختن كسي به ديگري نيز بيشتر يك تصرف روحي و رواني است. البته قابل تذكر است كه روان شناسان مجرب امروز نيز از تكنيكهايي براي جلب قلوب استفاده مي‌كنند كه تفاوت زيادي با كار ساحران ندارد.
آنچه گفته شد تشريح واقعيت بود، اما از نظر قرآن و سنت استفاده از سحر و رو آوردن به اين وسيله در نهايت غلظت و شدت تحريم شده است. حتي آن را برابر با كفر دانسته اند.
پيامبر _ صلي الله عليه و آله _ فرمود: ثلاثة لا يدخلون الجنة مدمن خمر و مدمن سحر و قاطع رحم:” سه گروهند كه هرگز داخل بهشت نمى‏شوند، شرابخواران، ساحران و قاطعان رحم”[3].

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ تاريخ جادوگري و نيز شماره 10 و احتمالا 11 از مجله درسهاي از مكتب اسلام سال 43 استفاده كنيد. مقاله اي به نام «جستاري در علم سحر»
 
پي نوشت ها:
[1] . برگرفته از: انصاري، مرتضي، المكاسب، قم، انتشارات دهقاني، چاپ اول، 1372، ج 1، ص 97، 98.
[2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 1، ص 268، ذيل آيه 116، سوره اعراف.
[3] . شيخ حر آملي،وسايل الشيعه،قم:موسسه آل البيت،1409ق، ج15،ص 346

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد