طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حقیقت و باطن عبودیت

حقیقت و باطن عبودیت


حقیقت و باطن عبودیت

۱۳۹۳/۱۰/۲۸


۱۵۲۰ بازدید

معناى حدیث «العبودیه جوهره کنهه الربوبیه» چیست؟

روایتی از امام صادق (ع) در کتاب معروف مصباح الشریعه نقل شده است که آن حضرت به فضیل بن عیاض فرمود: یا فضیل العبودیة جوهرة کنهه الربوبیة (خیلی جمله عجیبی است.) فضیل! آیا تو می دانی که عبودیت چیست؟ آیا می دانی عبودیت چه گوهری است؟ عبودیت گوهری است که ظاهرش عبودیت است و کنه و باطنش، ربوبیت و تصرف در امور است. عبودیت و بندگی خدا خاصیت اش این است که هرچه انسان راه بندگی خدا را بیشتر طی کند به خدا نزدیک می شود و باذن خدا قدرت ولایت و ربوبیت پیدا می کند.
در ادامه می فرماید: فما فقد من العبودیه وجد فی الربوبیه و ماخفی من الربوبیه اصیب فی العبودیه؛ پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت یافت می شود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل می شود.» (شرح فارسی مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، عبدالرزاق گیلانی، تصحیح دکتر سیدجلال الدین محدث ارموی، ج 2، ص 536 و 37)
یعنی اگر کسی در مرحله اول بندگی خدا را پذیرفت و خود را در معرض ربوبیت الهی قرار داد، آنقدر رشد می کند و به خدای متعال نزدیک می شود که خاصیت خدایی در او ظهور می کند و صبغه الله می شود و بعد از آن، خودش جانشین خدا می شود و قدرت ربوبیت و ولایت پیدا می کند.
برای توضیح بیشتر گفتنی است: اینجا دو مرحله وجود دارد. مرحله اول این است که انسان در بندگی خدا فانی و گم شود و خودش را تحت ربوبیت و تربیت الهی قرار دهد تا به کمال برسد و در مرحله دوم که نتیجه مرحله اول است، در اثر همان عبودیتی که برایش حاصل شده، به مقام ولایت می رسد و در جایگاه مربی گری نسبت به سایر انسان ها می نشیند و هدایت گر مردم در صراط مستقیم بندگی و کمال می شود.
به واسطه بندگى، نفس انسانى صیقل پیدا مى کند و قابلیت انعکاس اشعه نوریه عالم بالا در او پدیدار مى گردد و هر چه پاکى و صیقل بیشتر باشد شفافیت و انعکاس آن بیشتر مى گردد و جلوه هاى حضرت حق در او زیادتر به ظهور مى رسد، تا جایی که خلافت بالقوه و بالاستعداد وى به مقام فعلیّت مطلقه در مى آید و بالفعل، خلیفة الله در تمام عالم وجود و شئون و مظاهر حیات مى شود.
باید دانست که این الوهیّت نیست، بلکه خلافت و نمایندگى است که عین آثار الوهیّت در آن به ظهور مى رسد. لازم به ذکر است که خلیفة الله کار خدایی نمى کند، بلکه خدا به دست وى کار خود را به ظهور مى رساند و از دریچه نفس وى خود را متجلى مى گرداند و اسما و صفات خود را بروز مى دهد.
از این رو عارف بالله آئینه تمام نماى جمال و جلال خداوند ازلى و ابدى است و در تمام مراتب معجزات انبیا و کرامات امامان و اولیاى خداوند، در حقیقت خدا است که فاعل بى حد و حاکم مطلق است و نفس ولىّ خدا فانى شده است و این همان مقام عبودیت است. مقامى که در اثر اطاعت خداوند متعال پیدا مى شود.( انوار الملکوت، ج 1، ص 288)
انسان مانند قطره ای محدود است که بدون اتصال به خداوند، بی درنگ از بین می رود و به خشکی می گراید، اما با اتصال به اقیانوس بیکران و نا محدود جزئی از آن اقیانوس می شود و دیگر پایان نمی پذیرد به این علت عبد باید متکی به معبود خویش باشد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد