طلسمات

خانه » همه » مذهبی » حق وتو و خروج ایران ازسازمان ملل؟

حق وتو و خروج ایران ازسازمان ملل؟


حق وتو و خروج ایران ازسازمان ملل؟

۱۳۹۲/۰۹/۱۲


۱۱۵ بازدید

فرهیخته گرامی، در جواب سوال داهیانه شما ، ارائه نکات ذیل مفید خواهد بود:

فرهیخته گرامی، در جواب سوال داهیانه شما ، ارائه نکات ذیل مفید خواهد بود:

الف) توضیح حق وتو: از نظر لغوی «وتو» Veto واژه لاتینی است به معنای «من منع می کنم» و «حق وتو» حق یا توانایی جلوگیری است بر این اساس وتو یا حق وتو، قدرت قانونی یک دستگاه یا اعضای دستگاه برای جلوگیری از یک عمل یا سیاست، از طریق یک رأی منفی است (فرهنگ علوم سیاسی مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1374، ص 358 ؛ دانش نامه سیاسی، داریوش آشوری، ص 324) و در اصطلاح، امتیازی است که به موجب آن هرگونه اتخاذ تصمیم مهمی که موافق با نظر یکی از اعضای دائمی شورای امنیت نباشد غیر ممکن می گردد. توضیح آن که شورای امنیت از 15 عضو تشکیل شده است، پنج عضو آن یعنی چین، فرانسه، انگلستان، روسیه و آمریکا دائم و ده عضو دیگر غیر دائم هستند که برای مدت دو سال از طرف مجمع عمومی انتخاب می گردند. نحوه تصمیم گیری در شورای امنیت به این صورت است که شورای امنیت با اکثریت 9 رأی نسبت به 15 رأی تصمیم می گیرد، مشروط به این که پنج رأی اعضای دائم شورا در موقع تصمیم گیری مثبت باشد. در نتیجه هرگاه یکی از اعضای دائم رأی منفی دهد، فعالیت شورا دچار وقفه خواهد شد. در حقیقت با اعمال حق وتو توسط هر یک از اعضای دائم 14 رأی دیگر اعضا ولو این که همگی مثبت باشد، خنثی می شود. حق وتو، اختیاری است که در کنفرانس یالتا بنا به پیشنهاد ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به رسمیت شناخته شد (حقوق بین الملل عمومی، محمدر ضا ضیائی بیگدلی، انتشارات گنج دانش، 1383، ص 219)

ب) علت انحصاری بودن حق وتو: هر چند قدرت های دارای حق وتو، در ظاهر استدلال می کنند که سنگینی مسؤولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی به دوش آنهاست و اگر خطر صلح و امنیت جهانی را تهدید نماید، آنها هستند که باید پا به میان گذاشته و مانع از بروز جنگ جهانی دیگری شوند و یا در صورت وقوع چنین موضوعی، آن را خاموش نمایند؛ اما واقعیت این است که در نظر گرفتن حق وتو چیزی نیست جز تأمین منافع و امنیت کشورهای استعمارگر و تداوم سیطره آنها بر سایر کشورها البته در پوششی قانونی. از این روست که مشاهده می نماییم این قدرت های بزرگ که خود سابقه تاریخی طولانی در تهدید نظم و امنیت بین الملل داشته و همواره جهت تأمین منافع نامشروع خود، بخش های زیادی از جهان را در آتش جنگ های خانمان برانداز، سوزانیده اند، باز هم مدعی تأمین امنیت و صلح جهانی بوده و طبیعی است این حق تبعیض آمیز را که وسیله تأمین و تداوم منافع آنان است را به دیگر کشورها ندهند. مسأله حق وتو موجب انتقادهای شدیدی به سازمان ملل متحد گردیده است. کشورهای کوچک از آغاز در کنفرانس «سان فرانسیسکو» مخالف با داشتن چنین اختیاری برای کشورهای بزرگ بودند و آن را با روح منشور سازمان ملل مغایر می دانستند، زیرا ابرقدرت ها با استفاده از این حق ممکن است کلیه فعالیت های صلح جویانه سازمان ملل را دچار وقفه ساخته و فلج نمایند (همان) البته کشورهایی که از استقلال بیشتری در سیاست خارجی خود برخوردارند، اعتراضات شدیدتری به این موضوع داشته و دارند، به عنوان نمونه، جمهوری اسلامی ایران همواره این حق ناصحیح و تبعیض آمیز را مورد اعتراض خود قرار داده و حتی مقام معظم رهبری ضمن اعتراض به این موضوع به سران سایر کشورهای اسلامی اعلام می نمایند که اگر قرار است این حق باشد، نباید به عده ای خاص از کشورهای ابرقدرت منحصر شده بلکه «کنفرانس اسلامی به نمایندگی از پنجاه و پنج کشور اسلامی و یک میلیارد و چند صد میلیون نفوذی، یکی از اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد و تا وقتی حق وتو باقی است، ششمین عضو دارای حق وتو در آن شورا باشد» (مراسم گشایش هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی، 18/9/1376) هر چند متأسفانه به دلیل وجود اختلافات سیاسی و اعتقادی در میان کشورهای اسلامی و وابستگی برخی حاکمان آن به قدرت های بیگانه و … راهکارهای مناسبی برای اجرای این طرح که می توانست به نوعی تعدیل کننده سیاست های استعماری قدرت های بزرگ باشد اتخاذ نگردید.

ج) اینکه جمهوری اسلامی ایران از لحاظ نظری روابط کنونی بین المللی را به دلیل محوریت قدرت در آن، رابطه ای استکباری دانسته و آن را نفی می­کند ولی در مقام عمل به دلیل بعضی محذورات آن را به رسمیت شناخته و در سازمانها و تشکل های مربوط به آن عضو شده و به همکاری با آنها میپردازد. برخی از محذورات پیش روی نظام در این موضوع عبارتند از:

1) عدم وجود اراده کافی میان دولتمردان در به رسمیت شناختن یا نشناختن سازمانهای بین المللی: می توان ادعا نمود که برخی دولتمردان در این نظام اعتقاد دارند که علیرغم تضاد میان ارمانهای انقلاب با اهداف سازمانهای بین الملل، باید با عضویت و همکاری با آنها از ظرفیتهای موجود در این عرصه برای توسعه ایران استفاده نمود و برخی دیگر اصولاً تضادی میان نظام و آن سازمانها ندیده و انقلاب و نظام اسلامی را در راستای همان آرمانهای جهانی این سازمانها تعریف می کنند. بدیهی است که با وجود این اختلافات، نمی توان نسخه به رسمیت نشناختن سازمانهای بین المللی را در کشور اجرا نمود.

2) عدم همراهی کشورهای مستضعف و مخالف این روابط با ایران.

3) عدم وجود اراده ملی و دولتی کافی برای تحمل عوارض خروج از سازمان ملل و سازمانهای تابعه: به یقین خروج ایران، باعث تضعیف این سازمانها شده و قدرتهای بین الملل اجازه نخواهند داد به همین راحتی یک کشور مشروعیت سازمانهای آنها را زیر سوال ببرد و با تمامی قدرت و ابزارها مانند تحریم، تهدید و … در صدد پشیمانی و الحاق دوباره ایران تلاش خواهند کرد و در این میان هنوز مردم و برخی مسئولین برای تحمل عواقب این کار توجیه نیستند و در کوتاه مدت تن به الحاق مجدد خواهند داد و این هزینه بسیار سنگینی برای کشورمان خواهد داشت.

4) عدم وجود قدرت کافی کشورمان برای ارائه و بازسازی نظمی جدید بر اساس روابط انسانی و متعادل در عرصه جهانی: باید فراموش کرد که این روابط براساس نتیجه جنگ جهانی دوم و بر اساس اراده قدرتهای پیروز شکل گرفته است و برای شکستن این روابط به قدرتی برتر نیاز هست و کشور ما هنوز از این قدرت برخوردار نیست.

5) فواید نسبی در عضویت این سازمانها مانند تریبونی برای رساندن صدای مظلومیت و حقانیت ملت ایران، انجام فعالیتهای اقتصادی، سیاسی ، بهداشتی و فرهنگی توسط این سازمانها و … .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد