۱۳۹۸/۰۵/۲۹
–
۱۰۳۵ بازدید
آیا خداوند درکی ازگرسنگی ، درد ،غم، دلتنگی ، غم ازدست دادن عزیزان ، فقر وامثال اینها دارد؟ اگرندارد پس چطوربنده هایش رادرک میکند؟
البته که خدا درک می کند ؛ خداوند خود خالق وآفریننده احساسات ودرک است واو به ما احساس داده ، عشق داده ، درک وشعور … همه را او داده و اگر موجودی (خدا) به موجود شده ای (انسان) کمالی را عطاکند ، اول باید خود داشته باشد ودارای آن کمال باشد ، تا بتواند عطا کند؛
ذات نایافته از هستی بخش// کی تواند که شود هستی بخش
با اطمینان به خدا ، باخدا سخن بگویید و مطمئن باشید که خدا هم درک می کند وهم پاسخ را می دهد . با توجّه به آیۀ شریفۀ «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ»، [۱] «مُدرِک» (به اسم فاعل ) از اسماء خداوند است. [۲] در قرآن کریم و روایات به اسم الاهی «مُدرِک» [۳] تصریح شده و خداوند «مُدرِک» است و فعل «یُدْرِکُ» در آیۀ شریفه، بیانگر همین اسم الاهی است.
معنای ادراک
در معنای ادراک میان متکلّمان اختلاف نظر وجود دارد که آیا وصف ادراک برای خداوند غیر از علم خداوند به امور کلّی و جزئی بوده و صفت دیگری است و یا منظور، همان علم و معنایی مترادف با آن است، و یا این که مقصود، علم خاصّ خداوند به موجودات به صورت جزئی و عینی است که بنابر این تعریف، مقصود از ادراک خداوند، شهود اشیای خارجی و تسلّط کامل خداوند بر اشیاء است. [۴]
۱. سوره انعام/۶، آیه۱۰۳:«چشم ها او را نمی بینند، ولی او همه چشم ها را می بیند و او بخشنده (انواع نعمت ها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است».
۲. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج ۱، ص ۱۶۳، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، ۱۴۱۲ ق.
۳. مانند:«وَ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ… الْمُدْرِکُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ وَ الْعَلَانِیَةَ»؛ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح:موسوی خرسان، حسن، ج ۶، ص ۳۱۹، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
۴. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج ۱، ص ۱۶۳، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، ۱۴۱۲ ق.
برگرفته از :
http://www.wikiporsesh.ir/%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86_%D8%B5%D9%81%D8%AA_%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%DA%A9_%D8%A8%D9%87_%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AF
متکلمان در تفسیر «مدرک» گفته اند منظور از آن سمیع و بصیر بودن است، و به این ترتیب این واژه جامع هر دو وصف می باشد. (شرح تجرید «فی ان الله سمیع بصیر».)
«راغب» در «مفردات» می گوید معنی «ادراک» رسیدن به انتهای چیزی است، منتها بعضی آن را به معنی مشاهده با چشم تفسیر کرده اند، و بعضی به معنی مشاهدة با بصیرت و دل. از نظر لغت چیزی که دلالت بر این کند که ادارک به معنی خصوص ادراک حسی است وجود ندارد . مفهوم ادراک به معنی رسیدن به نهایت چیزی و احاطه و وصول به آن است، خواه از طریق حسّ باشد یا از طریق فهم و عقل باشد .
طبق مفادّ آیات قرآنی ، هیچ موجودی محروم از روزی مکفی نیست. لکن در مواردی ، یکی از شروط رسیدن به روزی ، تلاش خود افراد است. و این نکته را نیز توجه داشته باشیم که مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست ؛ بلکه (علاوه بر کار ) گاهی تلاش به این است که شخص یا جامعه حقّ خود را از دیگران بگیرد. مقدار غذا و پوشاک و وسائل راحتی که بر روی زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است. لکن تنبلی ، بی تدبیری ، و کج فهمی عدّه ای از مردم باعث شده که حدود هشتاد درصد ثروت روی زمین در دست بیست درصد مردم قرار گیرد. آیا اگر این هشتاد درصد محروم برای احقاق حقّ خود قیام کنند نمی توانند حقّ خود را از آن بیست درصد مردم بگیرند؟! روشن است که اگر بخواهند می توانند ولی نمی خواهند. آیا اگر مردم فلسطین ، مردم عراق ، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر ، یکپارچه برخیزند نمی توانند از عهده ی اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای جهانخوار بر آیند؟! اگر بخواهند می توانند ؛ ولی اختلافات فکری ، مذهبی ، تنبلی ها ، ترسها و اندیشه های نادرست اجازه ی چنین کاری را نمی دهد. انبیاء علیهم السلام آمده اند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگی ، همه از مواهب خدادادی عادلانه استفاده نمایند. لکن مردم تن به این تعالیم نمی دهند ؛ و تا مردم تن به تعالیم الهی ندهند ، این بی عدالتی در تقسیم رزق ، همواره خواهد بود. این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به آن می رسد ؛ و هر کس برای آخرتش تلاش کند و مجری احکام خدا باشد او هم به اندازه ی کفاف به دنیا می رسد هم به آخرت. « آن کس که(تنها) زندگى زودگذر(دنیا) را مى طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم و به هر کس اراده کنیم مى دهیم؛ سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى سوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است. و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند ، در حالى که ایمان داشته باشد ،سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. »(الإسراء :18و 19). و فرمود: « کسى که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش مى دهیم و بر محصولش مى افزاییم؛ و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمى از آن به او مى دهیم امّا در آخرت هیچ بهره اى ندارد»(الشورى:20)این دو آیه ی شریفه مربوط به فرد است ؛ یعنی اگر فردی فقط به دنبال دنیا باشد ، و آخرت و ایمان را رها کند، دچار سنّت استدراج می شود و خدا او را غرق در خواسته هایش می کند و در نهایت او را وارد جهنّم می کند ؛ و اگر کسی طالب آخرت باشد و در راه آن تلاش کند او نیز به آخرتش می رسد و از دنیا نیز بی بهره نمی ماند. امّا اگر یک جامعه در مسیر خدا و آخرت قرار گیرند ، نه تنها آخرت مردم آن جامعه تأمین می شود ، در دنیا نیز غرق در نعمت می شوند ؛ و از آفات آسمان و زمین ایمن می شوند. خداوند متعال می فرماید:« و اگر اهل شهرها و آبادیها ، ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم؛ ولى(آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم »(الأعراف:96) ـ رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست ؛ بلکه هر چیزی که بشر از آن سود می برد جزء رزق است. لذا وجود ، انسان بودن ، سلامتی ، دین ، علم ، امنیت ، انبیاء و ائمه علیهم السلام ، استعدادها و … همه جزء رزق محسوب می شوند. از کجا معلوم یک فرد با ایمان در داشتن و بهره مندی از رزق های دیگر (مانند رزق های معنوی) از کافر پولدار جلوتر نباشد؟ از طرف دیگر از کجا معلوم امکانات و اموال هر شخص، واقعا به نفعش باشد ؟ شاید آنها نوعی بلا ونقمت برای اوست ؟ حتی اگر هم فرض کنیم اموالش کاملا به نفع او بوده و در دنیا بیشترین استفاده را از آن می برد؛ باز هم در مقابل رزقهای اخروی که برای افراد با ایمان هست قلیل بوده و قابل مقایسه نیست. 1-خداوند مجبور نیست جهان مادی را ملازم شرور خلق کند بلکه حکمت بالغه اش اقتضای ان را دارد نه اینکه خدا مجبور باشد.
2-بعضی از بلایا برای تاوان گناه است و بعض از بلایا برای ارتقاء رتبه .بنابراین ممکن است شخصی کناه نکند (مانند انبیا) ولی بلا براو نازل شود برای اتقای رتبه .مانند طلا انگه ناب شود که در کوره اتش گداخته شود .
هر که در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش می دهند
3-وقتی کودکی در جهان مادی به سر می برد و لازمه جهان مادی شرور می باشد بالطبع اگر خانواده و یا جامعه کودک طوری زندگی کردند که از رحمت الهی محروم ماندند ، اثر طبعی ان این است که کودک نیز مورد هجوم بلایا واقع شود و این نه تقصیر کودک است و نه تقصیر خدا .بلکه تقصیر ان خانواده و جامعه ای است که نتوانستند از حقوق خود دفاع کنند و از رزق لا یتناهی خدا که به همه بندگانش نازل کرده برخوردار شوند .
حال اگر یک ظالمی امد حق مظلوم را چپاول کرد در این میان تقصیر از ان ظالم و مظلوم است نه تقصیر خدا.
4-خدا مجبور به نظام علی معلولی نیست بلکه اقتضای حکمتش چنین است که هر کس به خدا توکل کرد و تلاش نمود به مطلوب خود می رسد و در این سیستم هیچ نقصی نیست و حال اگر شخصی توکل به خدا نداشت و تلاش نکرد و از حق و حقوق خود دفاع نکرد واز رحمت بی پایان خدا بهره مند نشد هیچ شخص عاقلی نمی تواند بگوید که خدا تقصیر کاربوده و باید دست از نظام خود بردارد .