خانه » همه » مذهبی » خدا ، یقین و بندگی

خدا ، یقین و بندگی

1. یقین از ماده «یقن» به معنی «وضوح و ثبوت چیزی است» مثلا عرب می گوید: «یقن الماء فی الحوض» یعنی آب در حوض آرام و قرار گرفت.راغب اصفهانی می گوید: «یقین، صفت علم است و فوق معرفت، درایت و نظایر آن. پس یقین ملازم است با آرامش و طمأنینه نفس همراه با ثبات حکم»
بنابراین یقین ,علم ثابت و جزمی است که شک پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد.
بنابراین انسان پرهیزکار بر اثر ارتباط با ملکوت، به قیامت یقین پیدا می کند.از طرف دیگر حقیقت یقین، تشکیکی است (دارای درجات و مراتب گوناگون) که هم کاستی پذیر و فزونی پذیر است و هم حد خاص ندارد».(2)
2. یقین از مراحل شناخت حضوری و مطالعه در آیات انفسی گرفته تا شناخت حصولی و براهین متعدد عقلی، می تواند به اثبات علت العلل و مبدأ هستی بیانجامد.
بیشتر انسان ها براساس همان فطرت اولیه، ایمان یقینى به وجود خداوند دارند و یا براساس عقل فطرى خویش، براهینى بسیار ساده و در عین حال محکم، بر وجود خدا اقامه مى کنند (مانند پیرزنى که از طریق چرخ نخ ریسى بر وجود خداوند دلیل آورد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را مورد تأیید قرار داد). بنابراین تحقیقى بودن معارف دینى، لزوماً به معناى جست وجوى وسیع و بررسى همه ادله و شبهات درباره آنها و پاسخ هایشان نیست. البته براى برخى از افراد، چنین تحقیقاتى لازم است؛ زیرا دفاع عقلانى از دین و معارف دینى، متخصصان برجسته اى را مى طلبد. این مسأله همگانى نیست و هر کس در حد توانایى خود و مسائلى که با آن روبه رو مى شود، نیازمند تحقیق است.
3- یقین در قرآن:
قرآن کریم از ضرورتى که حاصل شرایط چهارگانه یقین است با عباراتى از قبیل «لا رَیْبَ فِیهِ»2:2I و مانند آن یاد مى نماید مثلاً مى فرماید: ذلِکَ اَلْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ
در آن کتاب (قرآن) تردیدى در آن راه ندارد و هدایت براى متقین است (بقره/ 2.
مفاد لاریب این است که قرآن ضرورتاً حق است و چون در آن کتاب دعوت به مبدء و معاد دعوى وحى و رسالت است، دعوى آن نیز ضرورتاً حق مى باشد. در جاى دیگر مى فرماید:
رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ اَلنَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ ؛ پروردگارا تحقیقاً تو مردم را براى پاداشى در روزى که وقوع آن تردیدناپذیر است جمع مى نمایى .(آل عمران/ 9)
مفاد آن این است که فرا رسیدن روزى که پروردگار در آن بندگان را جمع مى نماید ضرورتاً حق است.
نگا: معرفت شناسى در قرآن، آیت الله عبدالله جوادى آملى، اسراء قم، چاپ اول 1378ش، ج 13، تفسیر موضوعى، صص 255 – 256.
واژه یقین به معناى پیش گفته با مشتقات گوناگون در قرآن چندین نوبت تکرار شده است [نگا: رعد/ 2 – بقره/ 4 و 118 – مائده/ 50 – نمل/ 3 و 82 – روم/ 60 – لقمان/ 4 – سجده/ 24 – جاثیه/ 4 و 20 – طور/ 36 – حجر/ 99 – واقعه/ 95 – حاقه/ 51 – مدثر/ 47 – نساء/ 157 – انعام/ 75 – شعراء/ 24 – دخان/ 7 – ذاریات/ 20] رعد/ 2
آنان که از تباه شدن در خیالات و پندارهاى بازیگرانه ذهنى و غرق شدن در جهالت ها خوددارى نموده و به مقام شامخ تقوا رسیده اند به آخرت یقین دارند، {(بقره/ 4).
4- برای رسیدن به یقین رعایت دو نکته بسیار کارساز است:
اول . عمل،
دوم . تداوم عمل.
لذا بزرگان گفته اند اگر عمل شایسته را هر چند اندک ولی پیوسته انجام دهید به نتایج بسیار مطلوب می رسید و امامان معصوم علیه السلام به ما وعده فرموده اند به آنچه می دانی عمل کن، از آنچه نمی دانی تو را کفایت می کنند «اعمل بما تعلم یکفیک مالم تعلم». و درباره مهمترین اعمال در زیارت امام حسین علیه السلام می خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر حتی اتیک الیقین» که با دقت در این فراز به روشنی به دست می آید که با نماز به عنوان ارتباط با خدا و پرداخت زکات به عنوان حل مشکل اقتصادی و انجام امر به معروف به عنوان حل مشکلات فرهنگی است که مسیر صراط مستقیم فردی و اجتماعی شکل می گیرد و یقین حاصل می شود. [البته بنا بر قولی از عبارت «حتی یأتیک الیقین» به معنای ادامه این کارها تا هنگام مرگ نیز تعبیر شده است].
5- یقین به خداوند اقسامى دارد و براى رسیدن به هر یک، راهى ویژه را باید پیمود:
الف) یقین عقلى و نظرى (علم الیقین)
در این زمینه مطالعه کتاب هاى زیر سودمند است: – بهترین راه شناخت خدا، محمدى رى شهرى – آفریدگار جهان، مکارم شیرازى – اثبات وجود خدا، چهل تن از دانشمندان – خدا در قرآن، شهید بهشتى – اصول فلسفه و روش رئالیسم ، ج 5 ، علامه طباطبایى – شهید مطهرى – کلیات فلسفه ، ترجمه دکتر مجتبوى – علل گرایش به مادیگرى ، شهید مطهرى – راه خداشناسی، استاد جعفر سبحانی – براهین اثبات وجود خدا، استاد جوادی آملی – مقدمه ای بر جهان بینی توحیدی، شهید مطهری
ب ) یقین قلبى و شهودى:
از این رهگذر به آن جا مى توان رسید که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«انى لم اعبد ربا لم اره؛ خدایى را که نبینم بندگى اش نمى کنم». این کشف شهودى و احساس باطنى نیز مراتبى دارد که اول آن «عین الیقین» و آخر آن «حق الیقین» است و هر یک از آن دو را نیز درجاتى است بى شمار. آن که به چنین جایگاه رفیعى رسید، دیگر جهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمى دهد؛ بلکه به کشف لمى با رؤیت جمال و کمال حق، مخلوقات را که چیزى جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت.
چنان که ابا عبدالله علیه السلام در دعاى شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت:
«… کیف یستدل علیک بما هو فى وجوده مفتقر الیک، ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتى تکون الاثار هى التى توصل الیک، عمیت عین لاتراک علیها رقیبا ؛
چگونه بر تو به چیزى استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهورى افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟ راستى کى پنهان گشته اى تا نیازمند دلیل براى راهنمایى به سویت باشى؟ و کى دور گشتى تا آثار و نشانه ها، رساننده به سویت باشند؟ آه، چه نابیناست چشمى که تو را مراقب خود نبیند!» (مفاتیح الجنان، دعای عرفه)
براى مطالعه و خودسازى در این زمینه نگاشته هاى زیر سودمند است: «چهل حدیث» ، امام خمینى(ره) «آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت» ، امام خمینى (ره) «نامه حضرت امام» به مرحوم سید احمد خمینى و به فاطمه (عروسش) «اسرار عبادات» ، آیت الله جوادى آملى «کلیات اخلاق اسلامى» (ترجمه جامع السعادات) ، ترجمه دکتر مجتبوى «نامه ها و برنامه ها» ، حسن زاده آملى؛ «ترجمه المراقبات»، میرزا جواد ملکى تبریزى
6-یکى از مهم ترین عوامل ایمان آفرین و یقین آور، عبودیت واقعى خداوند تعالى است. از این رو خصوصیات یک عبد واقعى را باید بدانید و سپس آن را به کار گیرید تا در سایه دانستن و عمل کردن، ایمانتان محکم گردد.
خصوصیات بنده واقعى خداى تبارک و تعالى :
1- شناخت خدا:
امام رضا علیه السلام مى فرمایند: «اول عباده الله معرفته…»{اولین مرتبه عبادت خدا , معرفت و شناخت خدا مى باشد بنابراین یک بنده واقعى اول باید شناخت خدا پیدا کند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: توحید، استاد مطهری.
2- ایمان به خدا:
از شناخت و اعتقاد بالاتر و با ارزش تر ایمان به خدا مى باشد امام على علیه السلام مى فرمایند: «الایمان شجره اصلها الیقین… ایمان درختى است که ریشه آن یقین است پس بر حسب این روایت ریشه ایمان همان یقین قلبى است نه صرف اعتقاد و شناختى که در معرض رد واثبات است و در روایتى دیگر امام رضا علیه السلام مى فرمایند: «لا عباده الا بیقین» عبادتى نیست مگر با یقین پس اصل شجره ایمان یقین است و یقین قوام بخش عبادت واقعى است در نتیجه ایمان به خدا عبادت واقعى را محقق مى سازد بنابراین بنده واقعى خدا باید علاوه بر شناخت خداایمان به خدا هم داشته باشد این نکته قابل ذکر است که مهمترین چیزى که ایمان را در قلب پا برجا و مستحکم مى کند ورع است که در کلام امام صادق علیه السلام آمده است: «سئل الصادق علیه السلام ما الذى یثبت الایمان» قال: الذى یثبته فیه الورع والذى یخرجه منه الطمع»
از حضرت سؤال شد چه چیزىایمان را در قلب تثبیت مى کند؟ فرموند: چیزى که ایمان را در قلب تثبیت مى کند ورع (اجتناب از معاصى و شبهات حرام) مى باشد و چیزى که ایمان را از قلب خارج مى کند طمع (نسبت به گناهان و انجام معاصى) مى باشد.
3- شناخت دستورات خدا:
شناخت دستورات خدا بعد از شناخت و ایمان به خدا شناخت فرستادگان الهى را نیز مى طلبد زیرا اول باید آنها را بشناسیم تا بعد به رسالت آنها پى ببریم و در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام به شأن و رسالت علما و فقهاى عظام واقف گردیم که در این باب ازجهت نظرى و بحث هاى کلامى و اعتقادى باید به بحث نبوت و امامت رجوع کرد ولى از جهت شناخت دستورات عملى کافى است که به رساله هاى عملیه مجتهدین کرام رجوع شود بنابراین بارجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت تا بنده واقعى خدا تحقق یابد.
4- ترجیح دستورات خدا:
دستورات خدا را باید بر دستورات نفس، شیطان و هر چیز دیگرى در عمل ترجیح داد امام سجاد علیه السلام مى فرمایند: «من عمل بما افترض الله علیه فهو من اعبد الناس»؛ هر کس به آنچه خدا بر او واجب کرده عمل کند از عابدترین مردم مى باشد (اصول کافی، ج 3، ص 132، ح 7، باب العباده).
امام على علیه السلام مى فرمایند: «لا عباده کاداء الفرائض»؛ هیچ عبادتى مثل انجام واجبات نیست. بنابراین انجام واجبات و ترک محرمات بر هر چیزى ترجیح دارد و نشانه دیگرى از بندگى واقعى خدا مى باشد (همان).
5- استقامت در بندگى:
بندگى خدا مادام العمرى و همیشگى است خداوند تبارک و تعالى به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قرآن چنین خطاب مى کند: «فاعبده واصطبر لعبادته…»؛ او را عبادت کن و در راه پرستش او شکیبا باش،(مریم، آیه 65 ) خستگى و عبادت و بندگى مقطعى از ساحت بنده واقعى خدا بدور است .
حضرت على علیه السلام مى فرمایند «دوام العباده برهان الظفر بالسعاده» عبادت دوام دار و همیشگى دلیل قاطع ظفر و دستیابى به سعادت و خوشبختى است، (الغرر والدرر، باب العباده، ص 24 و 318).
این نکته درخور یادآورى است که مراد از عبادت فقط نماز و روزه نیست بلکه یعنى طاعت و فرمانبردارى از دستورات خدا که در مرحله اول فعل و انجام واجبات و ترک محرمات است زیرا مولا على علیه السلام مى فرمایند: «غایه العباده الطاعه» نهایت عبادت طاعت است، (همان، 30)
6- بندگى با آزادگى:
بنده واقعى خدا باید به حدى برسد که فقط لذت محبت به خدای متعال او را به بندگى وا دارد.

7- چشم به کرم خدا نه عمل خود:
بنده خدا همیشه خود را مقصر مى بیند و عمل خود را به هیچ مى انگارد براى عمل خود قدرى قائل نیست و پیوسته چشم به کرم کریم دوخته نه از غرور عمل باد در پوست انداخته امام صادق علیه السلام مى فرمایند:«علیک بالجدولا تخرجن نفسک من حد التقصیر فى عباده الله تعالى و طاعته، فان الله تعالى لایعبد حق عبادته»؛ بر تو باد کوشیدن (و جد و جهد در عبادت) و نفس تو از حد تقصیر در عبادت و طاعت خداى تعالى خارج نشود (و خویش را مقصر بداند) زیرا خداوند تعالى آن گونه که شایسته پرستش است عبادت نمى شود، (همان، ص 25، روایت 11407)
اینها پاره اى از خصوصیات مهم بنده حقیقی خدا مى باشد که فقط با عمل دقیق به آن مى توان بنده واقعى حضرت دوست شد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد