یکى از اوصاف ثبوتى خداوند, علم است. در بینش اسلامى, خدا به همه امور عالم و از هر چیزى آگاه است. او چون خالق عالم هستی و آفریننده انسان است از همه چیز بخصوص اعمال انسان آگاهی دارد. او از بدو خلقت می دانسته که انسان چه کار خواهد کرد ، همانطور که یک منجم پیش از وقوع کسوف و خسوف مدتها قبل خبر دارد. چون او در بند زمان نیست و اصلا او خالق زمان و مکان است از افق و جایگاهی بالا به هستی و وقایع آن نظر می کند. برای تقریب به ذهن بهتر است مثالی را مطرح سازیم : فرض کنید شما دراتاقی روبروی پنجره ای رو به بیرون نشسته اید و به رویدادهای خارج از اتاق چشم دوخته اید و قادر نیستید از اتاق خارج شوید و یا آنقدر به پنجره نزدیک گردید تا بیرون را کاملا ببینید و در همان حال کاروانی از شترها از مقابل پنجره عبور می کند ، شما شترها را یک به یک می بینید و تا شتری در محدوده دید شما نیاید از وجودش اطلاع نخواهید یافت ، برای شما شتری که در مقابل پنجره حرکت می کند و شما آن را می بینید زمان حال است ، آنکه رفته است گذشته و دیگری که نیامده آینده است. اما در همان حال فرد دیگری بر روی پشت بام همان خانه در حال نگاه کردن به این کاروان در حال حرکت است او کل کاروان را یک جا می بیند و برای حال و آینده و گذشته ای که برای فرد داخل خانه است معنا ندارد. خداوند نیز در افقی بالاتر از زمان به حوادث و رویدادهای این عالم نظر می کند علاوه بر اینکه او خالق و آفریننده تمام آنها نیز هست.
علم اجمالی و تفصیلی خداوند :
مقصود از علم اجمالى, در این بحث, آن است که علم خداوند قبل از ایجاد اشیا علمى است واحد و بسیط که قابل تحلیل به علم تفصیلى است. معمولاً براى تفهیم بهتر علم اجمالى به علم دانشمندان, مثلاً یک ریاضیدان مثال مى زنند.
علم ریاضیدان به یک قانون ریاضى, علمى بسیط و اجمالى است و در عین حال, مى توان گفت که او به تمام مسائلى که از طریق این قانون قابل حل است، علم دارد. لیکن مادامى که مساله خاصى را حل نکرده باشد، علم او در مرتبه اجمال باقى مى ماند.
اما تفصیلى بودن علم خداوند به اشیا قبل از ایجاد، بدین معناست که خداوند به یکایک امور و اشیاء قبل از ایجاد و آفرینش آنها، بصورت جداگانه و مستقل علم دارد.
اما اینکه واقعا چرا خداوند مجرمان و گناهکاران را از ابتدا مجازات نمی کند ، اصلا چرا آنها می آفریند و چرا در هنگام انجام عمل مجرمانه شان مانع آنها نمی گردد؟ اینها سوالاتی است که در صورتی به ذهنمان خطور خواهد کرد به خلقت ویژه و منحصر به فرد انسان توجه نکنیم. خداوند انسان را موجودی مختار قرار داد و آنگاه که داستان خلقت او را بیان می کند تصریح می کند که موجودی را می آفریند که در زمین خلیفه او باشد ، موجودی که اگر به سوی خداوند قدم بردارد به جایگاهی خواهد رسید که ملائکه نیز قدرت ورود بدان را ندارند و چون به خدا پشت نماید و بنده امیال حیوانی خود گردد در منجلابی سقوط خواهد کرد که پست تر از حیوانات خواهد شد.
مشیت و اراده حضرت حق بر این قرار گرفت که انسان به گونه اى آفریده شود که موجودى داراى اختیار باشد. «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ» ؛ (تغابن ، آیه 2) «او است آن کسى که شما را آفرید؛ برخى از شما کافرند و برخى مؤمن» و«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ» ؛ (مائده (5)، آیه 48) «و اگر خدا مى خواست شما را یک امت قرار مى داد، ولى خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید» و پس از نشان دادن را خوب و بد، مسیر هدایت و سعادت و گمراهى و شقاوت، خود انسان هر کدام که خواست انتخاب کند. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لأَمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» ؛ (یونس (10)، آیه 99) «و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان مى آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر مى کنى که بگروند؟» پس اختیار ما بر اساس ارده حکیمانه خداست.
در عین حال لازمه تکامل اختیارى و انتخابى، گزینه هاى نادرست و انتخاب مسیرهاى نادرست از سوى برخى افراد انتخابگر است پس این انتخاب بد یا خوب، گناه یا ثواب بر اساس اراده خداى متعال در طرح نظام احسن است «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ» ؛ (انعام (6)، آیه 35) «و اگر خدا مى خواست قطعاً آنان را بر هدایت، گرد مى آورد، پس زنهار از نادانان مباش» گر چه خداى متعال در مورد گناه، از آن کار راضى نیست ولى در مورد ثواب علاوه بر اراده، راضى نیز هست «إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضى لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ» ؛( زمر (39)، آیه 7) «و اگر کفر ورزید، خدا از شما سخت بى نیاز است و براى بندگانش کفران را خوش نمى دارد، و اگر سپاس دارید آن را براى شمامى پسندد».
اما نکته ظریف در مورد علم پیشین الهى این است که خداى متعال مى داند که ما در آینده به اراده و انتخاب و خواست خود چه گزینه رفتارى را بر مى گزینیم و چه کار انجام مى دهیم، حال اگر در وقت مقرر، ما آن کار را با اراده خود ندهیم؛ بلکه به سبب علم الهى، اراده از ما سلب شود، علم خدا بر خلاف خواهد شد چون متعلق علم خدا «کارهاى ما با اختیار خودمان» «یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ» ؛ (رعد (13)، آیه 42 ) «آنچه را که هر کسى به دست مى آورد مى داند.
و به زودى کافران بدانند که فرجام آن سراى از کیست» ، «أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ» ؛ (نور (24)، آیه 64) «هشدار که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست.
به یقین آنچه را که بر آیند او مى داند»، «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ» ؛ (محمد (47)، آیه 30 ) «در نتیجه ایشان را به سیماى (حقیقى)شان مى شناسى و از آهنگ سخن به (حال) آنان پى خواهى برد؛ و خداست که کارهاى شما را مى داند». لذا خداى متعال با هشدار به گنهکاران وافراد غیر صالح مى فرماید: شما که پند نمى گیرید و به راه خطا مى روید هر کارى مى خواهید انجام دهید اما بدانید که خداى متعال به همه آنچه که شما (با اختیار واراده تان) انجام مى دهید بصیر و آگاه است «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» ؛ (فصلت (41)، آیه 40) «هر چه مى خواهید بکنید که او به آنچه مى خواهید بیناست» بنابراین خداى متعال علم دارد که ما در آینده با اختیار خودمان چه کارى را انجام مى دهیم و مانند یک نفر استادى که صددرصد شاگردش را مى شناسد و آینده کارى و رفتارى او را مى داند، هرگز این دانستن ما به جبر و محدودیت اختیار و اراده انسان نخواهد بود. (رک. سعیدى مهر, کلام اسلامى, ج 1 )
خلاصه اینکه سنت خداوند بر این استوار گشته که موجودی مختار بنام انسان را بیافریند و راه سعادت و شقاوت را به او نشان دهد و او را در گزینشش به تمام امکانات مجهز سازد تا او خود آینده خویش را رقم زند ، هر چند او مؤمنان و مشرکان را به خوبی می شناسد اما هیچ گاه علم خداوند و دانستن او به معنای مجبور بودن ما نیست چرا که صفت علم او هرگز موجب تحقق حوادث می گردد. بلکه آنچه موجب تحقق افعال انسان می گردد اراده او به صدور اختیاری افعال از انسان است.
اگر خداوند مجرمان را از بدو خلقت مجازات کند چون او می داند که آنها مجرم و گناهکار خواهند او دیگر موجودی حکیم و عادل نخواهد بود چرا که عقل خدادای ما هیچ گاه مجازات مجرمان پیش از وقوع جنایت را عملی حکیمانه و از روی عدالت نمی داند بلکه چنین کاری را ظالمانه خواهد شمرد. اگر هم خداوند مانع تحقق فعل مجرمانه از فردی گردد این بدن معنا خواهد بود که انسان دیگر موجودی مختار نخواهد بود در حالی که وعده های خداوند و بهشت و جهنم او وقتی پاداش عمل انسان به شمار می رود که او از روی اراده کامل و اختیار خود عملی نیک انجام دهد و یا مرتکب فعل قبیحی گردد.
علم اجمالی و تفصیلی خداوند :
مقصود از علم اجمالى, در این بحث, آن است که علم خداوند قبل از ایجاد اشیا علمى است واحد و بسیط که قابل تحلیل به علم تفصیلى است. معمولاً براى تفهیم بهتر علم اجمالى به علم دانشمندان, مثلاً یک ریاضیدان مثال مى زنند.
علم ریاضیدان به یک قانون ریاضى, علمى بسیط و اجمالى است و در عین حال, مى توان گفت که او به تمام مسائلى که از طریق این قانون قابل حل است، علم دارد. لیکن مادامى که مساله خاصى را حل نکرده باشد، علم او در مرتبه اجمال باقى مى ماند.
اما تفصیلى بودن علم خداوند به اشیا قبل از ایجاد، بدین معناست که خداوند به یکایک امور و اشیاء قبل از ایجاد و آفرینش آنها، بصورت جداگانه و مستقل علم دارد.
اما اینکه واقعا چرا خداوند مجرمان و گناهکاران را از ابتدا مجازات نمی کند ، اصلا چرا آنها می آفریند و چرا در هنگام انجام عمل مجرمانه شان مانع آنها نمی گردد؟ اینها سوالاتی است که در صورتی به ذهنمان خطور خواهد کرد به خلقت ویژه و منحصر به فرد انسان توجه نکنیم. خداوند انسان را موجودی مختار قرار داد و آنگاه که داستان خلقت او را بیان می کند تصریح می کند که موجودی را می آفریند که در زمین خلیفه او باشد ، موجودی که اگر به سوی خداوند قدم بردارد به جایگاهی خواهد رسید که ملائکه نیز قدرت ورود بدان را ندارند و چون به خدا پشت نماید و بنده امیال حیوانی خود گردد در منجلابی سقوط خواهد کرد که پست تر از حیوانات خواهد شد.
مشیت و اراده حضرت حق بر این قرار گرفت که انسان به گونه اى آفریده شود که موجودى داراى اختیار باشد. «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ» ؛ (تغابن ، آیه 2) «او است آن کسى که شما را آفرید؛ برخى از شما کافرند و برخى مؤمن» و«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ» ؛ (مائده (5)، آیه 48) «و اگر خدا مى خواست شما را یک امت قرار مى داد، ولى خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید» و پس از نشان دادن را خوب و بد، مسیر هدایت و سعادت و گمراهى و شقاوت، خود انسان هر کدام که خواست انتخاب کند. «وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لأَمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ» ؛ (یونس (10)، آیه 99) «و اگر پروردگار تو مى خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان مى آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر مى کنى که بگروند؟» پس اختیار ما بر اساس ارده حکیمانه خداست.
در عین حال لازمه تکامل اختیارى و انتخابى، گزینه هاى نادرست و انتخاب مسیرهاى نادرست از سوى برخى افراد انتخابگر است پس این انتخاب بد یا خوب، گناه یا ثواب بر اساس اراده خداى متعال در طرح نظام احسن است «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ» ؛ (انعام (6)، آیه 35) «و اگر خدا مى خواست قطعاً آنان را بر هدایت، گرد مى آورد، پس زنهار از نادانان مباش» گر چه خداى متعال در مورد گناه، از آن کار راضى نیست ولى در مورد ثواب علاوه بر اراده، راضى نیز هست «إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَ لا یَرْضى لِعِبادِهِ الْکُفْرَ وَ إِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ» ؛( زمر (39)، آیه 7) «و اگر کفر ورزید، خدا از شما سخت بى نیاز است و براى بندگانش کفران را خوش نمى دارد، و اگر سپاس دارید آن را براى شمامى پسندد».
اما نکته ظریف در مورد علم پیشین الهى این است که خداى متعال مى داند که ما در آینده به اراده و انتخاب و خواست خود چه گزینه رفتارى را بر مى گزینیم و چه کار انجام مى دهیم، حال اگر در وقت مقرر، ما آن کار را با اراده خود ندهیم؛ بلکه به سبب علم الهى، اراده از ما سلب شود، علم خدا بر خلاف خواهد شد چون متعلق علم خدا «کارهاى ما با اختیار خودمان» «یَعْلَمُ ما تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ» ؛ (رعد (13)، آیه 42 ) «آنچه را که هر کسى به دست مى آورد مى داند.
و به زودى کافران بدانند که فرجام آن سراى از کیست» ، «أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ» ؛ (نور (24)، آیه 64) «هشدار که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست.
به یقین آنچه را که بر آیند او مى داند»، «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ» ؛ (محمد (47)، آیه 30 ) «در نتیجه ایشان را به سیماى (حقیقى)شان مى شناسى و از آهنگ سخن به (حال) آنان پى خواهى برد؛ و خداست که کارهاى شما را مى داند». لذا خداى متعال با هشدار به گنهکاران وافراد غیر صالح مى فرماید: شما که پند نمى گیرید و به راه خطا مى روید هر کارى مى خواهید انجام دهید اما بدانید که خداى متعال به همه آنچه که شما (با اختیار واراده تان) انجام مى دهید بصیر و آگاه است «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» ؛ (فصلت (41)، آیه 40) «هر چه مى خواهید بکنید که او به آنچه مى خواهید بیناست» بنابراین خداى متعال علم دارد که ما در آینده با اختیار خودمان چه کارى را انجام مى دهیم و مانند یک نفر استادى که صددرصد شاگردش را مى شناسد و آینده کارى و رفتارى او را مى داند، هرگز این دانستن ما به جبر و محدودیت اختیار و اراده انسان نخواهد بود. (رک. سعیدى مهر, کلام اسلامى, ج 1 )
خلاصه اینکه سنت خداوند بر این استوار گشته که موجودی مختار بنام انسان را بیافریند و راه سعادت و شقاوت را به او نشان دهد و او را در گزینشش به تمام امکانات مجهز سازد تا او خود آینده خویش را رقم زند ، هر چند او مؤمنان و مشرکان را به خوبی می شناسد اما هیچ گاه علم خداوند و دانستن او به معنای مجبور بودن ما نیست چرا که صفت علم او هرگز موجب تحقق حوادث می گردد. بلکه آنچه موجب تحقق افعال انسان می گردد اراده او به صدور اختیاری افعال از انسان است.
اگر خداوند مجرمان را از بدو خلقت مجازات کند چون او می داند که آنها مجرم و گناهکار خواهند او دیگر موجودی حکیم و عادل نخواهد بود چرا که عقل خدادای ما هیچ گاه مجازات مجرمان پیش از وقوع جنایت را عملی حکیمانه و از روی عدالت نمی داند بلکه چنین کاری را ظالمانه خواهد شمرد. اگر هم خداوند مانع تحقق فعل مجرمانه از فردی گردد این بدن معنا خواهد بود که انسان دیگر موجودی مختار نخواهد بود در حالی که وعده های خداوند و بهشت و جهنم او وقتی پاداش عمل انسان به شمار می رود که او از روی اراده کامل و اختیار خود عملی نیک انجام دهد و یا مرتکب فعل قبیحی گردد.