طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خروج دجال

خروج دجال


خروج دجال

۱۳۹۳/۰۱/۲۸


۵۹ بازدید

خروج دجال

دجّال مرد پر تزویر و حیله گر، هنگامی که سخن از دجّال به میان می اید، طبق تفکّر عامیانه، ذهن ها متوجّه شخصی معیّن با یک چشم می شود که با جثه ی افسانه ای و مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود؛ پیش از قیام بزرگ «مهدی (علیه السلام)» خروج خواهد کرد.

اما همان گونه که از ریشه ی لغت «دجّال» از یک سو(۱) و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجّال منحصر به یک فرد نیست، بلکه عوان کلّی برای افراد حیله گر است که برای به سوی خود کشیدن توده ی مردم از هر وسیله ای استفاده می کند و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد، ظاهر می شود.

خروج دجال

دجّال مرد پر تزویر و حیله گر، هنگامی که سخن از دجّال به میان می اید، طبق تفکّر عامیانه، ذهن ها متوجّه شخصی معیّن با یک چشم می شود که با جثه ی افسانه ای و مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود؛ پیش از قیام بزرگ «مهدی (علیه السلام)» خروج خواهد کرد.

اما همان گونه که از ریشه ی لغت «دجّال» از یک سو(۱) و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجّال منحصر به یک فرد نیست، بلکه عوان کلّی برای افراد حیله گر است که برای به سوی خود کشیدن توده ی مردم از هر وسیله ای استفاده می کند و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد، ظاهر می شود.

حدیث معروفی از صحیح «ترمذی» نقل شده است، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إنّه لم یکن نبّی بعد نوح إلاّ أنذر قومه الدجّال و إنی أنذرکموه؛ (۲) هیچ پیامبری بعد از نوح نبود مگر این که قوم خود را از دجّال ترسانده (برحذر کرده) و من هم شما را از او می ترسانم و برحذر می دارم.»

یقیناً انبیا پیشین به مردم عصر خود، نسبت به فتنه ی دجالی که در آخر زمان آشکار می شود و هزاران سال با آن ها فاصله دارد، هشدار نمی دادند، به خصوص که در پایان حدیث آمده است: «فوصفه لنا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فقال: لعلّه سیدرکه بعض من رآنی أو سمع کلامی؛ سپس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صفات او را برای ما بیان کرد و گفت: شاید پاره ای از آن ها که مرا دیده اند و یا سخن مرا شنیده اند، او را درک کنند.»

شاید حدیث فوق اشاره به طاغیان و فریبکاران خطرناکی هم چون بنی امیّه و افرادی همانند معاویه و نظیر او باشد که در لباس «خال المؤمنین» و عنوان «کاتب الوحی» به مکر، فریب، تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلی و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و روی کار آوردن ناصالحان چرب زبان و جنایتکاران بی باک و کنار زدن صلحا، فضلا و مردان لایق پرداختند.

هم چنین در حدیث دیگر روایت شده است که در مورد دجّال فرمود: «ما من نبیّ إلاّ و أنذر قومه و لکن سأقول فیه قولاً لم یقله نبیّ لقومه تعلمون أنّه أعور؛(۳) هیچ پیامبری نبود مگر این که قوم خود را (از فتنه ی دجّال) برحذر داشته ولکن من به زودی درباره ی او حرفی می زنم که هیچ پیامبری آن را نگفته است، بدانید که او «لوچ» یک چشمی است.»

اشاره به زمان نوح در بعضی از این احادیث، شاید اشاره به دورترین زمان باشد و یا عدم وجود دجّال ها در زمان پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین شریعت و آیین را «نوح» (علیه السلام) آورد و یا به خاطر عدم نفوذ حیله و تزویرها در جوامع انسان های پیشین بوده است.

در حالی که در پاره ای از احادیث نقل شده است که پیش از ظهور «مهدی» (علیه السلام) سی دجّال ظهور خواهد کرد.(۴)

در اناجیل نیز به ظهور دجّال اشاره شده است. در رساله ی دوم یوحنّا (۵) بیان شده است: «شنیده اید که دجّال می آید، در حالی که دجّالان بسیاری ظاهر شده اند» این عبارت تعدّد دجّالان را تأیید می کند.

البتّه هیچ مانع و یا منافاتی ندارد که یک دجّال بزرگ، با مشخصات ذکر شده در روایات، در رأس همه ی آن ها باشد، ولی آن چه که به صورت احتمال درباره ی مشخصات دجّال می توان گفت؛ اشاره به صفات فریبکارانه ی رهبران مادی ستمگر در دنیای ماشینی باشد.

۱- آن ها یک چشم دارند و آن چشم مادیّات است و نگاهشان فقط بُعد منافع اقتصادی را دارد و برای رسیدن به آن به هزاران نیرنگ و تزویر و سیاست های استعمالی متوسّل می شوند و آن ها دجّالانی هستند که چشم معنوی و انسانی آن ها کور شده و چشم مادی آن ها بسیار خیره کننده و پرفروغ است.

۲- ایشان در صنعت از اقطار زمین، گذشته و مرکب هایی در اختیار دارند که سریع السیر است و در مدّت کوتاهی با سرعت مافوق صوت در سیّارات دیگر پیاده می شوند.

۳- آن ها عملاً ادّعای الوهیّت می کنند و مقدّرات مردم جهان را به دست خویش می دانند.

۴- در پیش روی کارخانه های عظیم خود، کوهی از دود و به دنبال آن کوهی از فرآورده های صنعتی و مواد غذایی (که مردم آن را مواد غذایی سالم می پندارند، در حالی که ارزش غذایی چندانی ندارند و غالباً خوراک های بی محتوا و غیربهداشتی هستند) مشاهده می کنند.

۵- مردم به عللی خشک سالی یا استعمار و استثمار و تبعیضات و سرمایه گذاری های کمرشکن در مورد تسلیحات و هزینه ی طاقت فرسای جنگ های ویرانگر که همگی حاصل زندگی تک بُعدی مادی است، گرفتار کمبود مواد غذایی می شوند و از گرسنگی می میرند و از بین می روند و دجّال که عامل اصلی این نابسمانی هاست، از این وضع آشفته بهره برداری کرده و به عناوین مختلف و کمک به گرسنگان و محرومان جامعه، برای تحکیم پایه های حکومت استعماری خود کوشش و تلاش می کند.

در پاره ای از روایات نقل شده است که هر تار مویی از مرکب عجیب دجّال، ساز مخصوص و نوایی تازه سر می دهد که انطباق آن با وسایل سرگرم کننده ی ناسالم دنیای ماشینی که در تمام کارخانه ها، لانه های شهری، بیابانی، ساحلی، آبی و خاکی نفوذ کرده، کاملاً قابل تصور است.

در هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابی یعنی سربازان راستین مصلح بزرگ جهانی «مهدی» موعود (علیه السلام) همانند مردمان ساده لوح و ظاهربین، فریب دجّال صفتان را نخورند و برای پیاده کردن طرح انقلابی خود بر اساس ایمان و حق و عدالت از هیچ فرصتی غفلت نکنند.

آن چه بیان شد تفسیر احتمالی برای دجّال بود که قراینی آن را تأیید می کند، اما قبول وعدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمی زند؛ زیرا مسأله ی دجّال با این صفات جنبه ی کنایه دارد، نه این که انسانی با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا باشد. (۶)

پس یکی از علایم حتمی ظهرو، خروج دجّال است که در روایات اسلامی (سنّی و شیعه) این چنین توصیف شده است:

او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. در پیشانی او نوشته شده، این «کافر» است و هر باسواد و بی سواد آن را می خواند. به دریاها داخل شود و آفتاب با او می چرخد. کوهی از طعام و نهری از آب همیشه با او است. به دستور وی از آسمان باران می بارد و زمین گیاه می رویاند. اختیار گنج های زمین با اوست، مرده را زنده می کند. با صدای بلدی که تمام جهانیان صدای او را می شنوند، می گوید من خدای بزرگ شما هستم که شما را آفریده و روزی می رسانم. پس به سوی من بشتابید. (۷)

دجّال نامش «صائد بن الصائد (صید) است و از فتنه های گمراه کننده و فسادهای بزرگ می باشد. در اخبار اهل سنّت خبر دجّال بیشتر از شیعه بیان شده است، بلکه بسیاری از اخبار کتب شیعه برگرفته شده از عامّه یا سنّدش عامی است.

بیشتر این اخبار را احمد بن حنبل در مسند ترمذی در صحیح، ابن ماجه در سنن، مسلم در صحیح، ابن اثیر در نهایه از عبدالله بن عمر، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده اند.

در مورد نام محلّ خروج دجّال اختلاف است، سجستان (سیستان)، اصفهان یا از نواحی خراسان، یا کناسه ی کوفه «أفیق» و یا «لُدّ» فلسطین خواهد بود، هم چنین وقت خروج او یا پیش از ظهور امام «مهدی» (علیه السلام) یا بعد از ظهور آن حضرت است، اما آن چه مسلم است عیسی (علیه السلام) یا حضرت «مهدی» (علیه السلام) او را در سال ظهور می کشند و اگر عیسی (علیه السلام) هم کشنده ی او باشد، نسبت دادن به مهدی (علیه السلام) نیز صحیح است چون نسبت به امیر و مأمور، هر دو داده شود.

اخبار اهل سنت در بیان جریان های دجّال، مفصل و مبالغه آمیز و بیرون از صحت است و قابل اعتماد نیست. در این باره فقط به چند حدیث از شیعه اکتفا می کنیم.

۱- مردی از اهل بلخ بر امام باقر (علیه السلام) وارد شد. امام به او فرمود: «ای خراسانی! آیا وادی را که چنین و چنان است می شناسی؟

گفت: بلی.

فرمود: در آن وادی درّه و شکافی که به این وصف است می شناسی؟!

گفت: بلی.

فرمود: دجّال از آنجا خروج خواهد کرد» (۸) این حدیث محل خروج او را خراسان معرفی کرده است.

۲- ابن عباس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می کند که خداوند در حدیث معراج یکی از علامات را «خروج دجّال از مشرق سجستان» شمرده است. (۹) در این حدیث سیستان را تعیین کرده است و ممکن است فرمایش امام باقر (علیه السلام) که مکرر می فرمود: «خراسان، خراسان، سجستان، سجستان» به این مطلب اشاره داشته باشد.

۳- اصبغ ابن نباته از امیرمؤمنان (علیه السلام) پرسید: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام) دجّال کیست؟!

فرمود: آگاه باشید دجّال صائد بن الصائد است. شقی کسی است که او را تصدیق کند و سعید کسی است که او را تکذیب نماید. او از شهری خروج خواهد کرد که آن را اصبهان (اصفهان) گویند و از قریه ای که بنام یهودیه معروف است.

چشم راست او ممسوح است (به هم چسبیده و حدقه ندارد) و چشم دیگر او در پیشانی او است و همانند ستاره ی صبح روشنی می دهد. در چشم او گوشتی است که گویا مخلوط به خون و در پیشانی میان دو چشمش «کافر» نوشته شده است.

با این که امّی (بی سواد) است، هر کتابی را می خواند. دریاها را می نوردد و خورشید با او سیر می کند. در پیشاپیش او کوهی از دود و در پشت سر او کوه سفیدی است که مردم گمان کنند طعام است. او در سال قحطی سختی خروج خواهد کرد. زیر پای او الاغی است به رنگ سبز یا تیره، هر گام الاغش یک مقدار راه طی می کند. زمین در زیر پای او می پیچد و از هر آبی بگذرد، آن چشمه تا قیامت می خشکد. با صدای بلند که همه ی اهل مشرق و مغرب بشنوند ندا می کند:

که ای دوستان من! بیایید به سوی من، منم آن که خلق کرد، صورت بندی کرد، تقدیر نمود و راهنمایی کرد. منم خدای بزرگ شما (أَنا رَبُّکُم الأَعلی)!

این دشمن خدا دروغ می گوید. او تک چشم است و غذا می خورد و در بازارها می گردد. خدای شما منزّه از این صفات است.

بدانید و آگاه باشید که در آن روز بیشتر اتباع او، اولاد زنا و صاحبان طیلسان (شنل های) سبز هستند. خداوند در شام در عقبه ی «افیق» سه ساعت از روز جمعه گذشته، بر دست کسی که عیسی (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند، او را می کشد! (۱۰)

در اخبار اهل سنت محل کشته شدن او را دروازه ی «لُدّ» نوشته اند. (۱۱)

نوروز معلی بن خنیس از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «نوروز روزی است که قائم ما در آن روز ظاهر می شود و خداوند او را بر دجّال ظفر خواهد داد، سپس او را در کناسه ی کوفه به دار می آویزد.»(۱۲)

امام صادق (علیه السلام) بعد از بیان عدد امامان به نقل مفضّل فرمود: «آخر ایشان، قائم است که بعد از غیبت، قیام خواهد کرد و دجّال را می کشد و زمین را از ظلم و ستم پاک کند.» (۱۳)

۴- ابوهریره از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی نزول عیسی (علیه السلام)(۱۴) روایت نموده است که فرمود: «و یهلک فی زمانه الملل کلّها إلاّ الإسلام، و یهلک الدجّال فیمکث فی الأرض أربعین سنة ثمّ یتوفّی، فیصلّی علیه المسلمون؛(۱۵) در زمان او تمام ملت ها (ادیان) می میرند مگر اسلام و دجّال را هلاک می کند، پس از او چهل سال در زمین زندگی می کند، سپس وفات می کند و مسلمانان بر او نماز خوانند.»

—————————————————

•پی نوشت ها :

•۱- دجّال از ماده ی دجل بر وزن (درد) به معنای دروغگویی و حقّه بازی است. •۲- صحیح ترمذی: باب ما جاء فی الدجّال ص ۴۲٫

•۳- صحیح ترمذی باب ما جاء فی الدجّال ص ۴۲٫

•۴- سنن ابی داوود.

•۵- باب ۱-جمله ی ۶ و ۷٫

•۶- حکومت جهانی مهدی: ص ۱۹۸ به بعد.

•۷- بحارالأنوار: ۱۹۴/۵۲-۱۹۵؛ الزام النّاصب فی القائم الحجّة: ص ۲۰۲ و ۲۲۸؛ آخرین امید: به نقل از آن دو.

•۸- معجم أحادیث الإمام المهدی: ۳۲۸/۳ ح ۸۷۲؛ بحارالأنوار: ۱۹۰/۵۲ ب ۲۵ ح ۱۹٫

•۹- کمال الدّین: ۲۵۱/۱ ب ۲۳ ح ۱، منتخب الأثر: ص ۵۲۹ ف ۶ ب ۳ ح ۱؛ بحارالأنوار: ۷۰/۵۱ ب ۱ ح ۱۱ و ۲۷۸/۵۲ ب ۲۵ ح ۱۷۲٫

•۱۰- (عقبه بلندی و افیق بلده ای است مابین حوران و غور، نزدیک شام) کمال الدین: ۵۲۶/۲ ب ۴۷ ح ۱؛ إلزام النّاصب: ۱۳۲/۲؛ منتخب الأثر: ص ۵۳۲ ف ۶ ب ۳ ح ۷؛ معجم أحادیث الإمام المهدی: ۱۳۲/۳ ح ۶۷۰٫

•۱۱- لُدّ قریه ای است از قرای فلسطین، سرزمین فلسطین و لُدّ هم از بلاد شام و با افیق نزدیک است و هر دو از بلاد شام به حساب می آیند. معجم أحادیث الإمام المهدی: ۵۵۶/۱ ح ۳۷۶؛ عقد الدّرر: ص ۲۶۰ ب ۱۲ ف ۲ ش (۱۳۵ ظ)- ص ۲۷۰ (۱۴۱ و).

•۱۲- معجم أحادیث الإمام المهدی: ۷۴/۴ ح ۱۱۴۵؛ بحارالأنوار: ۲۷۶/۵۲ ب ۲۵ ح ۱۷۱ و ص ۳۰۸ ب ۲۶ ح ۸۴٫

•۱۳- کمال الدّین: ۳۳۶/۲ ب ۳۳ ح ۷؛ منتخب الأثر: ص ۶۰۲ ف ۷ ب ۹ ح ۱؛ بحارالأنوار: ۱۴۴/۵۱ ب ۶ ح ۸٫

•۱۴- رواه أبو داوود فی سننه ج ۲ ص ۳۴۲ و لفظه: أن النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال: لیس بینی و بینه نبی-، یعنی عیسی (علیه السلام) و انّه نازل، فإذا رأیتموه فاعرفوه، رجل مربوع إلی الحمرة و البیاض بین ممصرتین، کأن رأسه یقطر، و ان لم یصبه بلل، فیقاتل النّاس علی الإسلام فیدق الصلیب و یقتل الخنزیر، و یضع الجزیة، و یهلک الله فی زمانه الملل کلها الا الإسلام و یهلک المسیح الدّجال، فیمکث فی الارض أربعین سنة، ثم یتوفی فیصلّی علیه المسلمون.

•۱۵- بحارالأنوار: ۳۸۴/۵۲ ب ۲۷ ح ۱۹۴٫

•منبع مقاله :

•امینی گلستانی، محمّد؛ (۱۳۸۹)، سیمای جهان در عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم: مسجد مقدس جمکران، چاپ سوم

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد