برخی جزیره را بصره و برخی دیگر ان را تکریت ( نه کویت) و عده ای نیز آنجا را منطقه ای در نزدیکی مرز سوریه و عراق دانسته اند. آیتالله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در اینباره گفته است: «حضرت زین العابدین (ع) فرمود: “پیش از سفیانی خروج مردی خواهد بود که او را عوف سلمی گویند (یعنی از بنی سلیم است) در ارض جزیره (بصره و نواحی آن) و مأوی و محل او در تکریت است (از قرای عراق) و قتل او در دمشق خواهد بود، پس از آن شعیب بن صالح است و بعد از آن سفیانی”[غیبت طوسی، ص ۴۴۴، ح ۴۳۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ۲۱۳، ح ۶۵.].
در مقاله «بررسی کتاب نور الانوار علی اصغر بروجردی در حوزه مهدویت» آمده است: «خروج عوف نامی است سلمی در زمین جزیره که او را “کویت” گویند و قریب “ابوشهر” است و خروج او با فتنه و فساد خواهد بود تا آنکه میرود به دمشق و در آنجا کشته خواهد شد . مصدر اولیه وتنها ناقل این راویت کتاب غیبت شیخ طوسی است . با مراجعه به کتابهای ذکر شده درمییابیم که عبارت صحیح (تکریت) میباشد (که شهری از شهرهای عراق است) و به کویت و بوشهر ارتباطی ندارد»[شهبازیان، محمد، صفری فروشانی،نعمتالله؛ بررسی کتاب نور الانوار علی اصغر بروجردی در حوزه مهدویت، ص120-121].
آیت الله کورانی نیز می گوید: ظاهرا عوف سلمی علیه حکومت سوریه قیام میکند نه عراق و مدت کوتاهی قبل از سفیانی بسرمیبرد. اما جزیره که مرکز جنبش و قیام اوست نام منطقهای است در مرز عراق و سوریه و هرگاه لفظ جزیره بدون اضافه ذکر شود همین معنا از آن استفاده میشود آنگونه که در کتب تاریخ و حدیث نیز چنین آمده است، البته این جزیره به نام جزیره ربیعه و جزیره دیار بکر نیز نامیده میشود، بنابراین از لفظ جزیره نمیتوان جزیرة العرب و یا جزیره دیگری را لحاظ نمود مگر در صورت اضافه شدن این کلمه. و ظاهرا معنای جمله “و جایگاه وی تکریت است” این است که جایگاه او قبل از قیام و حرکتش و همچنین بعد از شکست او و فرارش شهر تکریت خواهد بود که امروزه یکی از شهرهای معروف عراق است و آنچه که این مطلب را تأیید میکند این است که تکریت نزدیک منطقه حرکت او یعنی جزیره واقع شده است. و عبارات دیگری که در برخی از نسخهها “جایگاه وی بکریت و یا بکویت” آمده است در اثر اشتباه نسخههاست که بجای تکریت نقل شده است و مؤید این معنی این است که در بحار و غیبت طوسی فقط تکریت آمده است. روایت اشاره به این معنا دارد که او (عوف سلمی) در مسجد دمشق کشته میشود یعنی در آنجا بوسیله ترور بقتل میرسد و یا اینکه در آن محل دستگیر و کشته میشود، بنابراین قضیه خروج او از جمله حوادث و پیشامدهای سرزمین شام است که با حوادث عراق نیز بیارتباط نیست»[کورانی، علی، عصر ظهور، ص۱۹۱، ۱۹۲.].
در مقاله «بررسی کتاب نور الانوار علی اصغر بروجردی در حوزه مهدویت» آمده است: «خروج عوف نامی است سلمی در زمین جزیره که او را “کویت” گویند و قریب “ابوشهر” است و خروج او با فتنه و فساد خواهد بود تا آنکه میرود به دمشق و در آنجا کشته خواهد شد . مصدر اولیه وتنها ناقل این راویت کتاب غیبت شیخ طوسی است . با مراجعه به کتابهای ذکر شده درمییابیم که عبارت صحیح (تکریت) میباشد (که شهری از شهرهای عراق است) و به کویت و بوشهر ارتباطی ندارد»[شهبازیان، محمد، صفری فروشانی،نعمتالله؛ بررسی کتاب نور الانوار علی اصغر بروجردی در حوزه مهدویت، ص120-121].
آیت الله کورانی نیز می گوید: ظاهرا عوف سلمی علیه حکومت سوریه قیام میکند نه عراق و مدت کوتاهی قبل از سفیانی بسرمیبرد. اما جزیره که مرکز جنبش و قیام اوست نام منطقهای است در مرز عراق و سوریه و هرگاه لفظ جزیره بدون اضافه ذکر شود همین معنا از آن استفاده میشود آنگونه که در کتب تاریخ و حدیث نیز چنین آمده است، البته این جزیره به نام جزیره ربیعه و جزیره دیار بکر نیز نامیده میشود، بنابراین از لفظ جزیره نمیتوان جزیرة العرب و یا جزیره دیگری را لحاظ نمود مگر در صورت اضافه شدن این کلمه. و ظاهرا معنای جمله “و جایگاه وی تکریت است” این است که جایگاه او قبل از قیام و حرکتش و همچنین بعد از شکست او و فرارش شهر تکریت خواهد بود که امروزه یکی از شهرهای معروف عراق است و آنچه که این مطلب را تأیید میکند این است که تکریت نزدیک منطقه حرکت او یعنی جزیره واقع شده است. و عبارات دیگری که در برخی از نسخهها “جایگاه وی بکریت و یا بکویت” آمده است در اثر اشتباه نسخههاست که بجای تکریت نقل شده است و مؤید این معنی این است که در بحار و غیبت طوسی فقط تکریت آمده است. روایت اشاره به این معنا دارد که او (عوف سلمی) در مسجد دمشق کشته میشود یعنی در آنجا بوسیله ترور بقتل میرسد و یا اینکه در آن محل دستگیر و کشته میشود، بنابراین قضیه خروج او از جمله حوادث و پیشامدهای سرزمین شام است که با حوادث عراق نیز بیارتباط نیست»[کورانی، علی، عصر ظهور، ص۱۹۱، ۱۹۲.].