۱۳۹۳/۰۸/۱۲
–
۳۸۳ بازدید
درباره ازدواج امام حسن عسگری(ع) با نرجس خاتون برای خرید ایشان که کنیز بودند سکه های زیادی پرداخت نمودن می خواستم بدانم این امام معصوم این همه سکه را از کجا اوردند ؟
در پاسخ به سوال شما ابتدا مطالبی پیرامون کار کردن و درآمدهای پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام خدمتتان ارائه می شود تا ببینید که ائمه اطهار فقیر نبودند که نتوانند از عهده خرید یک کنیز بر آیند بلکه اکثر آنان به قدر کافی و وافی مال و اموال داشته اند:امامان معصوم گرچه امام و رهبر مردم بودند و می توانستند از حق و حقوقی که خداوند برای آنان قرار داده استفاده کنند ولی با این حال, کار می کردند و ثروت به دست می آوردند و زندگی را از این راه اداره می کردند و از همین ثروتها در راه خدا خرج می کردند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پیش از هجرت و به خصوص در زمان قبل از بعثت به چوپانی و تجارت مشغول بوده است، در سیره ى ابن هشام حدیثى نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: … من هم گوسفند مى چراندم، (سیره ى ابن هشام، ج 1، ص 176، چاپ مصر). اما پس از هجرت، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کشاورزى و باغبانى داشتند. پس از آن که حضرت از مکه به مدینه هجرت کردند، مردم مدینه زمین هایى را به ایشان اهداء کردند و رسول خدا(ص) در آن زمین ها کشاورزى و باغبانى مى کردند. پس از آن که مسلمانان در دفاع از اسلام، با دشمنان درگیر شدند، ثروت هاى زیادى به دست مسلمانان افتاد. این ثروت ها دو قسم بودند. برخى از آن ها بدون این که جنگى صورت بگیرد، در اختیار مسلمانان قرار مى گرفت. این گونه ثروت ها که بدون درگیرى به دست مى آمد، به نص قرآن، حقّ خاصّ پیامبر بود و در اختیار آن حضرت قرار مى گرفت، مانند فدک، سرزمین هاى بنى نضیر و دو قلعه از قلعه هاى خیبر به نام وطیح و سلالم. پیامبر اسلام در این باغ ها و زمین ها به کشاورزى مى پرداخت و با درآمد آن ها، زندگى خود و خاندان خود را اداره مى کرد و با بقیه ى درآمد آن باغ ها و زمین ها براى مسلمانان تدارکات جنگى تهیه مى کرد. همچنین به علاوة این زمین ها و قلعه ها، یکى از عالمان یهودى به نام مُخَیریق هفت باغ خود را به پیامبر بخشید و به جنگ احد رفت و در دفاع از اسلام و پیامبر به شهادت رسید. این هفت باغ که به عنوان «عوالى» معروف بودند، در اختیار پیامبر قرار گرفت و آن حضرت در این باغ ها هم کار مى کردند. (سیره ى حلبیه، ج 3، ص 361، س 3، محشّى به سیره ى نبویّه، سید احمد زنى دحلان). علاوه بر این ها به تصریح قرآن کریم خُمس سرزمین هایى که با لشکرکشى فتح مى شد، متعلق به شخص پیامبر بود و آن حضرت در آن زمین ها هم مى توانست کشاورزى کند. روایاتى نیز آمده که نشان مى دهد پیامبر اسلام و على(ع) کشاورزى مى کردند و باغ داشتند. به عنوان مثال حدیث دوم، چهارم و پنجم از باب 9 جلد 12 وسایل الشیعه، صفحه 22 و کتاب التجارة، ابواب مقدمات و نیز حدیث 1 و 2، باب 10 دلالت دارند که پیامبر و على(ع) کشاورزى و باغبانى مى کردند. در همین باب 10، در حدیث سوم آمده است: (ما فى الاعمال شى ءٌ اَحبُّ الى اللّه من الزراعة و ما بَعَثَ اللّه ُ نبیّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادریس فانّه کان خیّاطاً( چیزی براى خدا محبوب تر از کشاورزى نیست و خداوند جز ادریس که خیاط بود، همه پیامبران را کشاورز مبعوث ساخته است . این حدیث هم مى رساند که همه پیامبران کشاورزى مى کرده اند. البته توجه داشته باشیم که پیامبر و على(ع) با این که کار مى کردند و درآمد به دست مى آوردند، خودشان از این درآمدها بسیار کم استفاده مى کردند، بلکه در راه خدا مصرف مى کردند. همچنین در مورد امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام نقل شده که با دسترنج خود یک هزار نفر برده خرید و آزاد کرد .(وسایل الشیعه ج 12, ص 22 باب 9 ح اول, ابواب مقدمات تجارت). خرید این همه برده و آزاد کردن آنها نشان می دهد که حضرت علی(ع) خودش کار می کرده و در آمد داشته است. (این مورد در بقیه ائمه مثل امام حسن عسکری هم صادق است) حضرت علی(ع) می توانست از بیت المال بخورد و از حقوقی که خداوند برای او قرار داده بود استفاده کند ولی آن حضرت با درآمد شخصی خود زندگی می کرد.در روایتی آمده است که علی(ع) فرمود: خداوند به حضرت داوود وحی کرد که تو بنده خوبی هستی اگر از بیت المال نخوری و با دسترنج خود زندگی بکنی، حضرت داوود به خاطر این تذکر خداوند، چهل روز گریه کرد و پس از آن حضرت داوود به دست خود زره درست می کرد و می فروخت. حضرت داوود 360 زره بافت و به 360000 درهم فروخت و در نتیجه پولدار شد و از بیت المال بی نیاز گردید. (همان، ح3) آیا حضرت علی(ع) که این داستان رانقل می کند، می شود که خودش خلاف آن را عمل بکند؟! حضرت علی(ع) با تلاش و کوشش خود، نخلستانهایی احداث کرد، چاههایی کند، قناتهایی راه انداخت و از درآمد اینها زندگی بنی هاشم را اداره می کرد که هم اکنون نیز بعضی از این چاهها و نخلستانها بعد از گذشت قرنها باقی مانده مثلا در مدینه منوره جایی است معروف به محل چاههای علییا نخلستانهای علی. در روایاتی دیگر آمده است که علی(ع) بیل می زد و زمینها را آباد می ساخت و نعمتهای نهفته در دل زمینها را بیرون می آورد. (وسائل ج 12 ص 22، باب 9، ح 2؛ امام علی و اقتصاد، محمد دشتی، ص 390، مجموعه الگوهای رفتاری شماره 3). علی(ع) فرمود: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فأبعد الله» (همان, ص 24 ح 13) هر کس آب و خاک داشته باشد و فقیر باشد خداوند او را از درگاه خود دور می کند. امام باقر(ع) فرمود: مردی حضرت علی(ع) را دید و گفت: یا علی! این بار, چه باری است؟ علی(ع) فرمود: این ها یکصد هزار نهال خرما است و می روم تا بکارم. و آن حضرت همه آن هسته ها را کاشت و همه اش نهال شدند. (همان, باب 10 ص 25 ح 1).
توجه به این نکته داشته باشیم که پس از وفات پیامبر اسلام, مخالفان حضرت علی و دستگاه خلافت تلاش کردند تا بنی هاشم و در رأس آنان حضرت علی و فاطمه زهرا علیهما السلام در تنگنای شدید اقتصادی قرار بدهند تا بتوانند بر ضد آنان کار بکنند و برای همین منظور فدک و بسیاری از ثروت هایی را که متعلق به فاطمه زهرا بود گرفتند و اگر ثروتهایی را که حضرت فاطمه داشت نمی گرفتند, بنی هاشم به راحتی زندگی می کردند و روی همین باغات و مزارع کار می کردند. حضرت علی(ع) وقتی با این محاصره اقتصادی مواجه شد, دست به کار شد و باغات و مزارعی را احداث کرد و بنی هاشم از محاصره اقتصادی نجات یافتند. (امام علی و اقتصاد, ص 104).
حضرت علی(ع) پس از خود، ثروتهایش را وقف بنی هاشم کرد و پسرش امام حسن(ع) را سرپرست و متولی موقوفات قرار داد و پس از امام حسن, امام حسین و پس از امام حسین اولاد آن حضرت را به عنوان متولیان این موقوفات معرفی کرد و این متولیان در همین باغات و اراضی موقوفه مشغول به کار بودند. ( زندگانی حضرت مجتبی, عمار زاده, ص 338 چاپ 1337 شمسی). حضرت فاطمه زهرا هم ثروتهای خود را وقف بنی هاشم کرد و حضرت علی, پس از او امام حسن و پس از او امام حسین و اولاد او را متولی این موقوفات کرد. برای آگاهی از متن این وقف نامه ها و وصیت نامه ها می توانید به نهج البلاغه فیض السلام جزء پنجم شماره 24 و نیز وسانل الشیعه ج 13 ص 312 و ج 4 کتاب الوقوف و الصدقات باب 10 مراجعه بفرمایید.
بعد از امیرالمؤمنین، امام حسن(ع) هم در این باغات و مزارع کار می کردند و امام حسین(ع) هم متولی و مسئول این ثروتها بود و روی آنها کار می کرد. و سپس به امام سجاد(ع) رسید.
حضرت امام باقر(ع) هم با اینکه متولی و سرپرست موقوفات بود و با اینکه امام مردم بود و می توانست از حق و حقوقی که خداوند برایش در نظر گرفته استفاده کند ولی با این حال کار می کرد. در این باب به یک روایت اشاره می کنیم: امام صادق(ع) فرمود: محمد بن منکدر می گفت: من گمان نمی کردم که امام زین العابدین کسی برتر از خود را به یادگار بگذارد تا اینکه پسر او محمد بن علی را دیدم, من خواستم او را موعظه کنم ولی او مرا موعظه کرد. یاران محمد بن منکدر گفتند: چطور تو را موعظه کرد؟ گفت: روزی در ساعاتی که هوا گرم بود به اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی(یعنی امام باقر) با من بر خورد کرد در حالیکه به دو نفر تکیه کرده بود و با آن حال از مدینه برای کار بیرون آمده بود. در دلم گفتم شگفت آور است پیرمردی از قریش در این ساعت گرم و با این وضعیت برای کار دنیا بیرون آمده است. من باید او را موعظه کنم.به او نزدیک شدم، سلام کردم و او هم در حالی که عرق می ریخت، جواب سلام را داد. گفتم: خداوند تو را اصلاح کند این چه وضعی است؟! پیرمردی از پیران قریش در این هوای گرم و با این حالت در طلب دنیاست، آیا اگر در این حال به ملاقات خداوند بروی چه خواهی گفت؟! محمدبن علی گفت: اگر در این حال مرگم فرا رسد در اطاعت خدا مرده ام. من با این کار، خودم و خانواده ام را از تو و از مردم بی نیاز می کنم و من از آن لحظه می ترسم که در حال گناه باشم و مرگم فرا رسد و گر نه در حال کار مُردن، در حال عبادت مُردن است. به او گفتم: خدا تو را رحمت کند درست گفتی. من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا موعظه کردی. (وسایل الشیعه ج 12 ص 9 باب 4 ح 1 کتاب التجاره، ابواب مقدمه) این می رساند که امام باقر(ع) شخصا کار می کردند.
امام صادق(ع) هم مانند امام باقر گرچه متولی و مسئول موقوفات پیامبر، علی و فاطمه علیهم السلام بود ولی با این حال شخصا بیل به دست می گرفت و کشاورزی می کرد و گاهی هم از طریق مضاربه ثروت به دست می آوردند. عبدالاعلی می گوید: در اطراف مدینه، در یکی از راهها در هوای گرم تابستان امام صادق(ع) را دیدم و گفتم: فدای تو بشوم تو با این مقام و عظمت چطور در این روز گرم خود را به مشقت انداخته ای؟! امام فرمود: ای عبدالاعلی! آمدم کار بکنم و روزی حلال به دست آورم تا از مانند تو بی نیاز گردم.(وسایل ج 12 ص 10 ح 2) ابو عمرو شیبانی می گوید: روزی امام صادق(ع) را در هوای گرم دیدم که بیل گرفته؛ روپوش سفتی هم پوشیده بود، در باغ خود کار می کرد و عرق می ریخت، گفتم: فدایت شوم بیل را به من بده تا من به جای تو کار کنم. امام فرمود: من دوست دارم که انسان برای اداره زندگی خود ناراحتی گرمای آفتاب را بچشد. (همان، ص 23 ح 7 باب 9). ابو بصیر می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: من در برخی از باغاتم کار می کنم و عرق می ریزم با اینکه کسانی هستند که آن کار را انجام بدهند ولی من خودم آن کارها را می کنم تا خداوند ببیند که من در پی به دست آوردن روزی حلال هستم.(همان، ص23 ح 8). محمد بن عذافر به نقل از پدرش می گوید: امام صادق(ع) مبلغ 1700 دینار به پدرم داد و گفت: با این تجارت بکن و امام فرمود: من عاشق سود نیستم و فقط می خواهم خداوند ببیند که در پی کسب روزی حلال هستم. پدرم می گوید: من با این یکهزاروهفتصد دینار تجارت کردم و برای امام صادق(ع) یکصد دینار سود از تجارت آوردم و به آن حضرت گفتم: سهم سود شما یکصد دینار است. امام خوشحال شد و فرمود: آن را هم روی سرمایه من بگذار و تجارت بکن. پدرم با این اموال امام صادق(ع) تجارت می کرد و پدرم پس از چندی مُرد. از سوی امام صادق(ع) پیام آمد که مبلغ 1800 دینار ما را به عمر بن یزید تحویل بدهید. (همان، ص 26 باب 11 ح اول)، این می رساند که امام صادق(ع) به علاوه اینکه شخصا به کشاورزی مشغول می شد، از راه مضاربه هم ثروت حلال کسب می کرده است.
در مورد امام موسی بن جعفر(ع) هم علی بن ابی حمزه می گوید: امام موسی بن جعفر در یکی از زمینهایش کار می کرد و عرق می ریخت. گفتم: فدایت شوم پس مردها کجا هستند؟ امام فرمود: ای علی! بهتر از من در زمینهای خود شخصا کار کرده اند. گفتم: بهتر از تو چه کسانی هستند؟ فرمود: پیامبر، حضرت علی و همه اجدادم و کار روی زمین، از سنتهای پیامبران، اوصیای آنان و صالحان است. (همان، ص 23 ج 6، باب 9). و این رویه در دیگر امامان معصوم ما هم ادامه داشته است.
این سنت حسنه در میان بقیه ائمه تا امام حسن عسکری علیه السلام ادامه داشت و آن بزرگواران با زمینهایی که از پدارانشان به دست آورده بودند و نیز کارهای دیگر در کنار آن توانستند در آمدهای قابل توجهی را به دست آورند. چنانکه حضرت امام حسن عسگری (علیه السّلام) در روایتی فرموده اند: گرچه خداوند در نظام حکیمانه ی آفرینش، ارزاق مردم را تضمین کرده است ولی مبادا اندیشه ی ضمانت خداوند رازق، مغرورتان سازد و شما را از انجام فریضه ی کار و کوشش باز دارد.(تحف العقول،ص489)
بنابراین یکی از منابع تأمین هزینه زندگی امامان معصوم، کار شخصی آنان مخصوصا بر روی زمین بوده و گاهی هم از طریق تجارت ثروت حلال به دست می آورند. البته درآمدهای زکات، خمس و انفال نیز در اختیار ائمه اطهار علیهم السلام بوده که می توانستند از آن استفاده کنند. لذا با این حساب خریدن یک کنیز هر چند که قیمتی بوده باشد برای آن بزرگواران امر سختی نبوده است.
علاوه بر اینکه توجه به این نکته هم ضروری است که در روایتی که شما بدان استناد کردید مقدار مشخص نشده بلکه فقط گفته شده پول زیاد، شاید این مقدار برای امام حسن عسکری ناچیز بوده است گو اینکه در روایات متعدد دیگری که مرحوم علامه مجلسی و دیگر بزرگان نقل کرده اند اصلا به مقدار زیاد اشاره نشده و این نشان می دهد که حضرت نرجس خاتون به مقدار معمول برای امام رسیده است.
توجه به این نکته داشته باشیم که پس از وفات پیامبر اسلام, مخالفان حضرت علی و دستگاه خلافت تلاش کردند تا بنی هاشم و در رأس آنان حضرت علی و فاطمه زهرا علیهما السلام در تنگنای شدید اقتصادی قرار بدهند تا بتوانند بر ضد آنان کار بکنند و برای همین منظور فدک و بسیاری از ثروت هایی را که متعلق به فاطمه زهرا بود گرفتند و اگر ثروتهایی را که حضرت فاطمه داشت نمی گرفتند, بنی هاشم به راحتی زندگی می کردند و روی همین باغات و مزارع کار می کردند. حضرت علی(ع) وقتی با این محاصره اقتصادی مواجه شد, دست به کار شد و باغات و مزارعی را احداث کرد و بنی هاشم از محاصره اقتصادی نجات یافتند. (امام علی و اقتصاد, ص 104).
حضرت علی(ع) پس از خود، ثروتهایش را وقف بنی هاشم کرد و پسرش امام حسن(ع) را سرپرست و متولی موقوفات قرار داد و پس از امام حسن, امام حسین و پس از امام حسین اولاد آن حضرت را به عنوان متولیان این موقوفات معرفی کرد و این متولیان در همین باغات و اراضی موقوفه مشغول به کار بودند. ( زندگانی حضرت مجتبی, عمار زاده, ص 338 چاپ 1337 شمسی). حضرت فاطمه زهرا هم ثروتهای خود را وقف بنی هاشم کرد و حضرت علی, پس از او امام حسن و پس از او امام حسین و اولاد او را متولی این موقوفات کرد. برای آگاهی از متن این وقف نامه ها و وصیت نامه ها می توانید به نهج البلاغه فیض السلام جزء پنجم شماره 24 و نیز وسانل الشیعه ج 13 ص 312 و ج 4 کتاب الوقوف و الصدقات باب 10 مراجعه بفرمایید.
بعد از امیرالمؤمنین، امام حسن(ع) هم در این باغات و مزارع کار می کردند و امام حسین(ع) هم متولی و مسئول این ثروتها بود و روی آنها کار می کرد. و سپس به امام سجاد(ع) رسید.
حضرت امام باقر(ع) هم با اینکه متولی و سرپرست موقوفات بود و با اینکه امام مردم بود و می توانست از حق و حقوقی که خداوند برایش در نظر گرفته استفاده کند ولی با این حال کار می کرد. در این باب به یک روایت اشاره می کنیم: امام صادق(ع) فرمود: محمد بن منکدر می گفت: من گمان نمی کردم که امام زین العابدین کسی برتر از خود را به یادگار بگذارد تا اینکه پسر او محمد بن علی را دیدم, من خواستم او را موعظه کنم ولی او مرا موعظه کرد. یاران محمد بن منکدر گفتند: چطور تو را موعظه کرد؟ گفت: روزی در ساعاتی که هوا گرم بود به اطراف مدینه رفتم. محمد بن علی(یعنی امام باقر) با من بر خورد کرد در حالیکه به دو نفر تکیه کرده بود و با آن حال از مدینه برای کار بیرون آمده بود. در دلم گفتم شگفت آور است پیرمردی از قریش در این ساعت گرم و با این وضعیت برای کار دنیا بیرون آمده است. من باید او را موعظه کنم.به او نزدیک شدم، سلام کردم و او هم در حالی که عرق می ریخت، جواب سلام را داد. گفتم: خداوند تو را اصلاح کند این چه وضعی است؟! پیرمردی از پیران قریش در این هوای گرم و با این حالت در طلب دنیاست، آیا اگر در این حال به ملاقات خداوند بروی چه خواهی گفت؟! محمدبن علی گفت: اگر در این حال مرگم فرا رسد در اطاعت خدا مرده ام. من با این کار، خودم و خانواده ام را از تو و از مردم بی نیاز می کنم و من از آن لحظه می ترسم که در حال گناه باشم و مرگم فرا رسد و گر نه در حال کار مُردن، در حال عبادت مُردن است. به او گفتم: خدا تو را رحمت کند درست گفتی. من خواستم تو را موعظه کنم ولی تو مرا موعظه کردی. (وسایل الشیعه ج 12 ص 9 باب 4 ح 1 کتاب التجاره، ابواب مقدمه) این می رساند که امام باقر(ع) شخصا کار می کردند.
امام صادق(ع) هم مانند امام باقر گرچه متولی و مسئول موقوفات پیامبر، علی و فاطمه علیهم السلام بود ولی با این حال شخصا بیل به دست می گرفت و کشاورزی می کرد و گاهی هم از طریق مضاربه ثروت به دست می آوردند. عبدالاعلی می گوید: در اطراف مدینه، در یکی از راهها در هوای گرم تابستان امام صادق(ع) را دیدم و گفتم: فدای تو بشوم تو با این مقام و عظمت چطور در این روز گرم خود را به مشقت انداخته ای؟! امام فرمود: ای عبدالاعلی! آمدم کار بکنم و روزی حلال به دست آورم تا از مانند تو بی نیاز گردم.(وسایل ج 12 ص 10 ح 2) ابو عمرو شیبانی می گوید: روزی امام صادق(ع) را در هوای گرم دیدم که بیل گرفته؛ روپوش سفتی هم پوشیده بود، در باغ خود کار می کرد و عرق می ریخت، گفتم: فدایت شوم بیل را به من بده تا من به جای تو کار کنم. امام فرمود: من دوست دارم که انسان برای اداره زندگی خود ناراحتی گرمای آفتاب را بچشد. (همان، ص 23 ح 7 باب 9). ابو بصیر می گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: من در برخی از باغاتم کار می کنم و عرق می ریزم با اینکه کسانی هستند که آن کار را انجام بدهند ولی من خودم آن کارها را می کنم تا خداوند ببیند که من در پی به دست آوردن روزی حلال هستم.(همان، ص23 ح 8). محمد بن عذافر به نقل از پدرش می گوید: امام صادق(ع) مبلغ 1700 دینار به پدرم داد و گفت: با این تجارت بکن و امام فرمود: من عاشق سود نیستم و فقط می خواهم خداوند ببیند که در پی کسب روزی حلال هستم. پدرم می گوید: من با این یکهزاروهفتصد دینار تجارت کردم و برای امام صادق(ع) یکصد دینار سود از تجارت آوردم و به آن حضرت گفتم: سهم سود شما یکصد دینار است. امام خوشحال شد و فرمود: آن را هم روی سرمایه من بگذار و تجارت بکن. پدرم با این اموال امام صادق(ع) تجارت می کرد و پدرم پس از چندی مُرد. از سوی امام صادق(ع) پیام آمد که مبلغ 1800 دینار ما را به عمر بن یزید تحویل بدهید. (همان، ص 26 باب 11 ح اول)، این می رساند که امام صادق(ع) به علاوه اینکه شخصا به کشاورزی مشغول می شد، از راه مضاربه هم ثروت حلال کسب می کرده است.
در مورد امام موسی بن جعفر(ع) هم علی بن ابی حمزه می گوید: امام موسی بن جعفر در یکی از زمینهایش کار می کرد و عرق می ریخت. گفتم: فدایت شوم پس مردها کجا هستند؟ امام فرمود: ای علی! بهتر از من در زمینهای خود شخصا کار کرده اند. گفتم: بهتر از تو چه کسانی هستند؟ فرمود: پیامبر، حضرت علی و همه اجدادم و کار روی زمین، از سنتهای پیامبران، اوصیای آنان و صالحان است. (همان، ص 23 ج 6، باب 9). و این رویه در دیگر امامان معصوم ما هم ادامه داشته است.
این سنت حسنه در میان بقیه ائمه تا امام حسن عسکری علیه السلام ادامه داشت و آن بزرگواران با زمینهایی که از پدارانشان به دست آورده بودند و نیز کارهای دیگر در کنار آن توانستند در آمدهای قابل توجهی را به دست آورند. چنانکه حضرت امام حسن عسگری (علیه السّلام) در روایتی فرموده اند: گرچه خداوند در نظام حکیمانه ی آفرینش، ارزاق مردم را تضمین کرده است ولی مبادا اندیشه ی ضمانت خداوند رازق، مغرورتان سازد و شما را از انجام فریضه ی کار و کوشش باز دارد.(تحف العقول،ص489)
بنابراین یکی از منابع تأمین هزینه زندگی امامان معصوم، کار شخصی آنان مخصوصا بر روی زمین بوده و گاهی هم از طریق تجارت ثروت حلال به دست می آورند. البته درآمدهای زکات، خمس و انفال نیز در اختیار ائمه اطهار علیهم السلام بوده که می توانستند از آن استفاده کنند. لذا با این حساب خریدن یک کنیز هر چند که قیمتی بوده باشد برای آن بزرگواران امر سختی نبوده است.
علاوه بر اینکه توجه به این نکته هم ضروری است که در روایتی که شما بدان استناد کردید مقدار مشخص نشده بلکه فقط گفته شده پول زیاد، شاید این مقدار برای امام حسن عسکری ناچیز بوده است گو اینکه در روایات متعدد دیگری که مرحوم علامه مجلسی و دیگر بزرگان نقل کرده اند اصلا به مقدار زیاد اشاره نشده و این نشان می دهد که حضرت نرجس خاتون به مقدار معمول برای امام رسیده است.