خطبه فدکیه و بازنمایی منشور امامیاوری در جامعه منتظر
۱۳۹۴/۱۲/۲۲
–
۵۰ بازدید
یادداشت اختصاصی حجت الاسلام عرفان؛
خطبه فدکیه و بازنمایی منشور امامیاوری در جامعه منتظر
فرازهایی از خطبه فدکیه به مثابه منشور سیاسی جامعه منتظر است و هرگونه تغییر بنیادین جامعه را با اراده خداوند محقّق می داند، اما از آنجاکه ظهور پدیده فراطبیعی و بریده از اوضاع جاری در این عالم نیست، زمینهسازی در اختیار انسان هاست.
یادداشت اختصاصی حجت الاسلام عرفان؛
خطبه فدکیه و بازنمایی منشور امامیاوری در جامعه منتظر
فرازهایی از خطبه فدکیه به مثابه منشور سیاسی جامعه منتظر است و هرگونه تغییر بنیادین جامعه را با اراده خداوند محقّق می داند، اما از آنجاکه ظهور پدیده فراطبیعی و بریده از اوضاع جاری در این عالم نیست، زمینهسازی در اختیار انسان هاست.
خبرگزاری شبستان: خطبه فدکیه فریاد بلند جریان حق برای استیضاح جریان باطل است. ما نباید این خطبه را در قالب ادبیات خرد وحتی کلان تاریخی تحلیل کنیم و حوادث کوچک را اساس شکلگیری آن بدانیم؛ حتی ساختارهای کلان اجتماعی و صفبندیهای کوچک را نباید مبنای اساسی تحلیل این خطبه قرار دهیم، بلکه – گرچه همه اینها را هم باید محاسبه کنیم و جایگاه و نقش هر کدام از این حوادث خرد تاساختارهای اجتماعی و صف آراییهای قومی و قبیلهای که درون جامعه اسلامی بوده را در نظر بگیریم- در فراز اینها آنچه که باید ببینیم جریان درگیری حق با جریان باطل است. به دیگر سخن باید نگاهی فرا تاریخی به خطبه فدکیه داشته باشیم.
یکی از بارزترین رفتارهای سیاسی در حضرت زهرا علیهاالسلام در رسواسازی جریان نفاق ایراد خطبه است. ایشان با استفاده از زمان و مکان مناسب، سعی در بیداری و آگاهی مسلمانان داشتند. این رفتار اگرچه به دنبال غصب «فدک» صورت گرفت و ظاهرا یک حرکتِ اقتصادی بود، اما با دقت در زمینه های ایراد خطبه و همچنین متن خطبه، اهداف خلیفه از غصب «فدک» و احادیث ائمّه اطهار علیهم السلام و نگرش آن ها نسبت به «فدک»، می توان دریافت که در نگرش شیعه، «فدک» به عنوان نمادی از غصب حکومت به شمار می آید. مسئله فدک سند ولایت و غصب شدن آن توسط دستگاه خلافت بود بعد از اینکه خلافت و حق غصب شد، اگر قرار بر برگرداندن آن باشد، باید حق برگردد یعنی حق ولایت، لذا است که امام کاظم علیهمالسلام در پاسخ و پیشنهاد برگشت فدک حدود و مرزهای آن را مشخص می کند که تمام مملکت اسلامی می شد.
در این خطبه حضرت زهرا سلاماللهعلیها بیان میدارند که: برای شکل گرفتن جامعه اسلامی و در امان ماندن مردم از خطر انحراف و تفرقه باید از ائمه هدی علیهم السلام اطاعت کرد. کسانی که با علم و عصمت الاهی، اطاعتشان هم ردیف اطاعت خداوند متعال است.
حضرت فاطمه علیهاالسلام در این فرازها مسلمانها را به امری فرا می خواند که پدر بزرگوارش در طول رسالت خود، در موقعیت های مختلف و با بیان های متعدد مردم را به آن دعوت کرد که نمونه بارز آن سخنان، «حدیث ثقلین» است.
تاریخ نیز گواه صادقی بر گفتار حضرت فاطمه علیها السلام است؛ چرا که جامعه اسلامی با فاصله گرفتن از اهل بیت علیهم السلام و پیروی نکردن از ایشان تاوان سنگینی پرداخت کرد و کار به جایی رسید که پس از گذشت چند سال از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شخص فاجر و فاسقی چون یزید که از اسلام فقط نام آن را همراه داشت، در رأس حکومت اسلامی قرار گرفت و با پدید آوردن فجایعی چون عاشورا و حرّه و … ننگ ابدی را بر پیشانی جامعه اسلامی حک کرد.
سرور زنان عالم در ادامه، با شجاعتی کم نظیر، به مقایسه علی علیه السلام با دیگر مسلمانان و توبیخ آنان می پردازد و آسودهطلبی و دنیازدگی آنها را محکوم می کند و می فرماید: «مُشَمِّراً نَاصحاً مُجِدّاً کَادِحاً وَ اَنْتُم فِی رَفاهِیهٍ مِنَ العِیش (علی) انسان کوشا، دلسوز، تلاشگر و اهل عمل بود،در حالی که شما (مدعیان حکومت در آن هنگام) در آسایش زندگی می کردید.» و ادامه می دهد که : (شما در آن هنگام) در مهد امن، متنعم بودید و منتظر بودید گردش چرخ علیه ما آغاز شود و گوش به زنگ اخبار بودید و هنگام کارزار عقب گرد وبه هنگام نبرد فرار کردید.
در این فراز از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها به دو جریان در جامعه اسلامی اشاره میکنند کسانی که خود را برای اسلام میخواستند اشخاصی نظیر امیرمؤمنان و یارانش و کسانی که اسلام را برای خویش میخواستند و سقیفه را پدید آوردند.
حضرت پس از اینکه، عاملان اصلی این ظلم و ستم را مورد شماتت قرار دادند، حال روی به سوی مردم غفلت زده و سست عنصر نموده و می فرمایند شما که ادعای نصرت دین خدا و یاری فرامین الهی را دارید، چرا در مورد ظلمی که به ما شده ساکت نشسته اید؟ و با اینکه توان بر آن دارید، هیچ کاری نمیکنید؟
اشاره بسیار مهم حضرت به اینکه، درست است که معدودی منافق ، پایه گذار این حرکت شوم بودند، اما مردم و جامعه نیز بی تاثیر نبوده و با سکوت خویش (چه جاهلانه و چه عامدانه که اکثرا عامدانه) به این حرکت کمک نموده و آن را تقویت نمودند.
پس هر حرکتی با پشتوانه مردمی شکل میگیرد، وگر نه اگر مردم جلوی این دو دستگی و اختلاف را می گرفتند و برای احقاق حق فرزندان رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم سینه سپر می کردند، هیچ گاه این مسائل و انحراف رخ نمیداد.
در ادامه فرمودند: وقتی مردم این چنین خواستند، و اهل بیت علیهمالسلام را تنها گذاردند، دیگر راه را برای نشر صحیح و فراگیر حقایق دین و نیز اداره جامعه توسط ایشان بستند و ایشان هم به اجبار نمیتوانند مردم را وادار به پذیرش امر عظیم ولایت کنند، لذا مقاومت نظامی نکردند.
این فراز میتواند به مثابه منشور سیاسی جامعه منتظر نیز به کار آید که هرگونه تغییر بنیادین و سرنوشت جامعه، به دست خداوند متعال و با ارادة او محقّق میشود، اما از آنجاکه ظهور آن حضرت، یک پدیده فراطبیعی و بریده از اوضاع جاری در این عالم نیست، مقدّمات و زمینهسازی در اختیار انسانها است و تا آن مقدّمات تحقّق نیابد، ارادة خداوند متعال به تحقّق تغییر، تعلّق نخواهد گرفت. آیات قرآن کریم گواه آن است که تغییر در بین هر امتی، مستلزم ایمان و اعتقاد مردم آن ملت و نوع رفتار آنان بوده است.اکثر آیات قرآنی، به تصریح یا اشاره دلالت دارد بر اینکه قوانین اجتماعی یا تاریخی، به هیچ روی اختیار را از انسان سلب نمیکنند. شاید بتوان این مهم را در قالب این فرمول ارائه کرد: باور به لزوم تغییر+ اقدام عملی در جهت تغییر + اراده تحقق تغییر توسط باری تعالی = تحقق تغییر
منبع: یادداشت اختصاصی حجت الاسلام امیرمحسن عرفان در شبستان