۱۳۹۴/۰۶/۰۳
–
۲۴۷ بازدید
در جواب این سوال بایدعرض کنم ما ظاهر قضیه را می بینیم ولی با مراجعه به تاریخ حقیقت را واژگون می بینیم و به سیاستهای مکارانه مامون پی می بریم .
در کتابهای تاریخی می خوانیم که مامون نخست پیشنهاد خلافت به امام کرد ولی امام شدیدا از پذیرش آن خود داری کردند مدتها مامون می کوشید که امام رضا را قانع گرداند ولی موفق نمی شد می گویند این کوششها به مدت دو ماه در مرو ادامه یافت که امام همچنان از پذیرفتن پیشنهاد وی امتناع می ورزید . تا سر انجام امام از هر سو زیر فشار قرار گرفت که آنگاه با نهایت اکراه و درحالی که از شدت درماندگی می گریست مقام ولیعهدی را پذیرفت .
در جواب این سوال بایدعرض کنم ما ظاهر قضیه را می بینیم ولی با مراجعه به تاریخ حقیقت را واژگون می بینیم و به سیاستهای مکارانه مامون پی می بریم .
در کتابهای تاریخی می خوانیم که مامون نخست پیشنهاد خلافت به امام کرد ولی امام شدیدا از پذیرش آن خود داری کردند مدتها مامون می کوشید که امام رضا را قانع گرداند ولی موفق نمی شد می گویند این کوششها به مدت دو ماه در مرو ادامه یافت که امام همچنان از پذیرفتن پیشنهاد وی امتناع می ورزید . تا سر انجام امام از هر سو زیر فشار قرار گرفت که آنگاه با نهایت اکراه و درحالی که از شدت درماندگی می گریست مقام ولیعهدی را پذیرفت .
بعد ازاین مقدمه به سوال شما می پردازیم که چرا امام رضا «علیه السلام » خلافت را قبول نکردند تا حکومت علوی تشکیل گردد و حکومت عباسی پایان پذیرد؟
در پاسخ دوسوال دیگر مطرح میشود : 1- آیا مامون مقام خلافت را بطور جدی به امام عرضه داشت 2- در صورت جدی نبودن این پیشنهاد اگر امام جواب مثبت به او می داد و خلافت را می پذیرفت مامون چه موضعی را می خواست اتخاذ کند.
حقیقت آنست که تمام قرائن و شواهد دلالت بر جدی نبودن این پیشنهاد دارند زیرا مامون مردی بود بسیار شیفته و تشنه حکومت تا آنجا که دست به خون برادرش بیالود و برادرش امین را کشت حتی فرماندهان خود و دیگران را نیز به قتل می رسانید و باز برای رسیدن به مقام آن همه شهرها را به ویرانی کشانده بود دیگر قابل تصور نبود که همین مامون بسادگی دست از خلافت بردارد و بیاید به اصرار و خواهش آن را به کسی واگذارد که نه در خویشاوندی مانند برادر{ امین }به او نزدیک بود نه در جلب اطمینان به پای وزرا و فرمانده اش می رسید.
آیا می توان ازمامون پذیرفت که تمام فعالیتهایش از جمله قتل برادر همه به خاطر مصالح امت صورت می گرفت و او می خواست که راه خلافت را برای امام رضا «علیه السلام » باز کند؟
اگر مامون براستی می خواست امام را بر مسند خلافت مسلمانان بنشاند پس چرا تاکید می کرد که برای رفتن به خراسان از راه کوفه و قم نرود ؟ او بخوبی می دانست که در این دوشهر مردم آمادگی داشتند که شیفته امام گردند . امام بخوبی می دانست که قصدمامون ارزیابی نیت درونی اوست یعنی می خواست بداند آیا امام براستی شوق خلافت در سر می پروراند که اگر اینگونه است هرچه زودتر به زندگیش خاتمه دهد آری این سرنوشت افراد بسیاری پیش از این بود مانند محمد بن محمد بن یحیی بن زید ، محمد بن جعفر ، طاهر بن حسین و دیگران … اصلاً مامون می خواست پیشنهاد خلافت را زمینه ساز برای اجبار بر پذیرش ولیعهدی نماید پس نتیجه می گیریم که مامون هرگز در پیشنهاد مقام خلافت جدی نبود ولی در پیشنهاد مقام ولیعهدی چرا
پاسخ سوال دوم :
روشن است که اگر امام رضا (ع) در آن شرایط خلافت را می پذیرفت مامون و دیگر عباسیان ساکت نمی نشستند تا نظاره گر اوضاع باشند بلکه در برابر از دست دادن قدرت و حکومت به شدیدترین عکس العمل ها دست می یازیدند.
اینکه مامون خلافت را به امام رضا «علیه السلام » عرضه می داشت معنایش آن نبود که خود از هر گونه امتیازی چشم پوشیده باشد و دیگر هیچگونه سهمی در حکومت نمی طلبید بلکه برعکس برای خود مقام وزارت یاولیعهدی امام را در نظر گرفته بود مامون می خواست امام را بر مسند یک مقام ظاهری و صوری بنشاند و خود در باطن تغزیه گردان صحنه ها باشد. در این صورت نه تنها ذره ای از قدرتش کاسته نمی شد که موقعیتی نیرومند تر هم می یافت . مامون در زیرکی نابغه بود و نقشه تفویض خلافت به امام به منظور رهانیدن مقام خود از هر گونه آسیب پذیری طرح شده بود او می خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است و بزرگترین شخصیت علویان ( امام رضا «علیه السلام » ) را در این بازی و صحنه سازی وارد کرده بود. (1)
(1) «زندگی سیاسی هشتمین امام «علیه السلام » جعفر مرتضی حسینی ،صفحه 155»
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
در کتابهای تاریخی می خوانیم که مامون نخست پیشنهاد خلافت به امام کرد ولی امام شدیدا از پذیرش آن خود داری کردند مدتها مامون می کوشید که امام رضا را قانع گرداند ولی موفق نمی شد می گویند این کوششها به مدت دو ماه در مرو ادامه یافت که امام همچنان از پذیرفتن پیشنهاد وی امتناع می ورزید . تا سر انجام امام از هر سو زیر فشار قرار گرفت که آنگاه با نهایت اکراه و درحالی که از شدت درماندگی می گریست مقام ولیعهدی را پذیرفت .
بعد ازاین مقدمه به سوال شما می پردازیم که چرا امام رضا «علیه السلام » خلافت را قبول نکردند تا حکومت علوی تشکیل گردد و حکومت عباسی پایان پذیرد؟
در پاسخ دوسوال دیگر مطرح میشود : 1- آیا مامون مقام خلافت را بطور جدی به امام عرضه داشت 2- در صورت جدی نبودن این پیشنهاد اگر امام جواب مثبت به او می داد و خلافت را می پذیرفت مامون چه موضعی را می خواست اتخاذ کند.
حقیقت آنست که تمام قرائن و شواهد دلالت بر جدی نبودن این پیشنهاد دارند زیرا مامون مردی بود بسیار شیفته و تشنه حکومت تا آنجا که دست به خون برادرش بیالود و برادرش امین را کشت حتی فرماندهان خود و دیگران را نیز به قتل می رسانید و باز برای رسیدن به مقام آن همه شهرها را به ویرانی کشانده بود دیگر قابل تصور نبود که همین مامون بسادگی دست از خلافت بردارد و بیاید به اصرار و خواهش آن را به کسی واگذارد که نه در خویشاوندی مانند برادر{ امین }به او نزدیک بود نه در جلب اطمینان به پای وزرا و فرمانده اش می رسید.
آیا می توان ازمامون پذیرفت که تمام فعالیتهایش از جمله قتل برادر همه به خاطر مصالح امت صورت می گرفت و او می خواست که راه خلافت را برای امام رضا «علیه السلام » باز کند؟
اگر مامون براستی می خواست امام را بر مسند خلافت مسلمانان بنشاند پس چرا تاکید می کرد که برای رفتن به خراسان از راه کوفه و قم نرود ؟ او بخوبی می دانست که در این دوشهر مردم آمادگی داشتند که شیفته امام گردند . امام بخوبی می دانست که قصدمامون ارزیابی نیت درونی اوست یعنی می خواست بداند آیا امام براستی شوق خلافت در سر می پروراند که اگر اینگونه است هرچه زودتر به زندگیش خاتمه دهد آری این سرنوشت افراد بسیاری پیش از این بود مانند محمد بن محمد بن یحیی بن زید ، محمد بن جعفر ، طاهر بن حسین و دیگران … اصلاً مامون می خواست پیشنهاد خلافت را زمینه ساز برای اجبار بر پذیرش ولیعهدی نماید پس نتیجه می گیریم که مامون هرگز در پیشنهاد مقام خلافت جدی نبود ولی در پیشنهاد مقام ولیعهدی چرا
پاسخ سوال دوم :
روشن است که اگر امام رضا (ع) در آن شرایط خلافت را می پذیرفت مامون و دیگر عباسیان ساکت نمی نشستند تا نظاره گر اوضاع باشند بلکه در برابر از دست دادن قدرت و حکومت به شدیدترین عکس العمل ها دست می یازیدند.
اینکه مامون خلافت را به امام رضا «علیه السلام » عرضه می داشت معنایش آن نبود که خود از هر گونه امتیازی چشم پوشیده باشد و دیگر هیچگونه سهمی در حکومت نمی طلبید بلکه برعکس برای خود مقام وزارت یاولیعهدی امام را در نظر گرفته بود مامون می خواست امام را بر مسند یک مقام ظاهری و صوری بنشاند و خود در باطن تغزیه گردان صحنه ها باشد. در این صورت نه تنها ذره ای از قدرتش کاسته نمی شد که موقعیتی نیرومند تر هم می یافت . مامون در زیرکی نابغه بود و نقشه تفویض خلافت به امام به منظور رهانیدن مقام خود از هر گونه آسیب پذیری طرح شده بود او می خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است و بزرگترین شخصیت علویان ( امام رضا «علیه السلام » ) را در این بازی و صحنه سازی وارد کرده بود. (1)
(1) «زندگی سیاسی هشتمین امام «علیه السلام » جعفر مرتضی حسینی ،صفحه 155»
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی