۱۳۹۴/۱۰/۰۵
–
۴۵۵۶ بازدید
دکتر سها آیات مربوط به خلقت آدم و حوا را مطرح کرده است سپس نتیجه میگیرد که خلقت انسان از خاک (آلعمران/ ۵۹، حج/ ۵، سجده/ (ع) و …) و خلقت حوا از او (زمر/ ۶ و نساء/ ۱) با دانش زیستشناسی و نظریه تکامل داروین مخالف است. لطفا به این شبهه پاسخ دهید.
«واضح است که این داستان خلقت آدم و همسرش با دانش زیستشناسی و تکامل ناسازگار است. شواهد عینی نشان میدهد که انسان هم مثل دیگر موجودات زنده، تکامل پیدا کرده است و از شروع میمونهای انساننما تا امروز حدود هفت میلیون سال میگذرد. استخوانها و جمجمهها و ابزارهای ساخته شده نسلهای تکاملی قبل از ما (انسان نئاندرتال) به دست آمده است و بخشی از این جمجمهها و ابزارها در موزههای تاریخ طبیعی بزرگ جهان مثل موزههای واشنگتن و لندن، در معرض دید عموم قرار دارند. طبیعی است که تا قبل از داروین کسی گمان نمیکرد که موجودات زنده به صورت تدریجی و با جهشهای ژنتیکی از یکدیگر به وجود بیایند و محمد هم همان نظر باستانی غلط را پذیرفته و در قرآن وارد کرده است. این خطای بزرگ قرآن نشان میدهد که قرآن ساخته محمد است نه خدا.
گرچه روحانیون ادیان هنوز بر طبل مخالفت با تکامل میکوبند ولی معدودی از روشنفکران مذهبی (مثل دکتر یدالله سحابی در کتاب خلقت انسان) با تکلف و بیهوده کوشیدهاند که بین قرآن و تکامل آشتی برقرار کنند. اما این تلاش بیثمر است چون تکامل با نصوص قرآن و روایات سازگار نیست».[1] بررسی
از مطالب دکتر سها چند پیشفرض، پرسش و شبهه قابل برداشت است:
1ـ در مورد پیدایش موجودات (به ویژه انسان) تنها دو نظریه تکامل (ترانسفور میسم) و ثبات انواع (فیکسیسم) وجود دارد.
2ـ نظریه تکامل یک قانون علمی است که مخالفت با آن صحیح نیست.
3ـ نظریه تکامل بر اساس تقریر داروینی هنوز معتبر است.
4ـ نصوص قرآن در مورد خلقت آدم و حوا با نظریه تکامل تعارض دارد.
5ـ پیامبر اسلام(ص) و قرآن تحت تأثیر مطالب باستانی غیرعلمی غلط قرار گرفته و دیدگاه مخالف نظریه تکامل (خلقت بدون واسطه انسان از خاک) را پذیرفتهاند.
6ـ پذیرش خلقت بدون واسطه انسان از خاک، خطای بزرگ قرآن را نشان میدهد و اینکه قرآن ساخته محمد(ص) است.
(ع)ـ تلاشها برای آشتی دادن قرآن و نظریه تکامل نافرجام بوده است.
8ـ ردّ نظریه تکامل در قرآن کاری غیر صحیح و مستلزم اثبات غیر الهی بودن این کتاب است.
پاسخ اجمالی
از بررسی آیات قرآن استفاده میشود که هیچ نص قرآنی در مورد تأیید یا ردّ نظریه تکامل وجود ندارد (بلکه ظواهر برخی آیات موافق و برخی دیگر مخالف نظریه تکامل است که تفسیر هر دو دسته مورد اشکال قرار گرفته است) بنابراین قرآن در مورد این مطلب ساکت است. (و البته لازم نیست قرآن در مورد هر نظریه و مطلب جزئی علمی اظهار نظر کرده باشد).
و از طرف دیگر نظریه تکامل تقریرهای متعدد در دو قرن اخیر داشته است و موافقان و مخالفان زیادی در بین دانشمندان علوم تجربی و دینی داشته است و با اشکالات جدّی مثل حلقه مفقوده بین انسان و میمون روبروست.
بنابراین نه نظریه تکامل از نظر علمی قطعی است و نه مخالفت قرآن با آن قطعی است، پس نتایجی که دکتر سها در این مورد گرفتهاند صحیح نیست.
پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن مطلب فوق و پاسخدهی به دکتر سها لازم است که آیات مربوط به آفرینش آدم و حوا و دیدگاههای مفسران و دانشمدان اسلامی را در این مورد مرور کنیم:
یک: آیا قرآن نظریه تکامل داروین را میپذیرد؟
پیدایش انسان در روی کره خاکی و قبل از آن پیدایش گیاهان و حیوانات همیشه یکی از مطالب سؤالانگیز بشر بوده است که در پی یافتن پاسخی صحیح به آن بوده است. در عصر جدید و در پی پیشرفتهای علوم زیستشناسی و پیدایش نظریههای لامارک (1(ع)44ـ1829م) و چارلز داروین (1809ـ1882م) بازار این بحث گرمتر شد.
و عالمان دین و دانشمندان علومتجربی هرکدام به بررسی و نقد دیدگاههای یکدیگر پرداختند. در بین مسلمانان گروهی طرفدار نظریه تکامل (ترانسفورمیسم) شدند و به برخی از آیات قرآن استدلال کردند و برخی دیگر نیز طرفدار نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) شدند و به برخی دیگر از آیات قرآن استدلال کردند. و حتی برخی آیات را (که ظاهراً موافق نظریه تکامل است) دلیل اعجاز علمی قرآن دانستهاند[2]و[3]. این پاسخ بر آن نیست تا نظریه تکامل را رد یا اثبات کند بلکه به بررسی نظر طرفداران تکامل و مخالفین آن در استدلال به آیات قرآنی برای تأییدنظر خود، خواهد پرداخت.
گذری بر تاریخچه تکامل
برخی صاحب نظران معتقدند: «موضوع تکامل سالها قبل از میلاد مسیح(ع) مطرح بوده و پس از میلاد نیز بسیاری از دانشمندان عرب و اسلام به انحاء مختلف بدان اشاره کردهاند. از مسلمین «فارابی» در «آراء مدینه فاضله» و «قزوینی» در کتاب «عجائب المخلوقات» و «اخوانالصفا» در «رساله دهم» و «ابن مسکویه» در «تهذیب الاخلاق» و «الفوز الاصغر» و «ابنخلدون» و… بودهاند»[4].
نظریه تکامل از دیر زمان به صورتهای مختلفی در تاریخ علم مطرح بوده است ولی در قرن نوزدهم میلادی با ظهور لامارک و داروین بحث درباره این مسأله اوج گرفت[5]و[6] .
تبیین نظریه تکامل و ثبات انواع
الف) فرضیه تکامل انواع یا «ترانسفورمیسم»
انواع موجودات زنده در آغاز به شکل کنونی نبودند، بلکه مواد بی جان در شرایطی خاصی در اعماق اقیانوسها با یک جهش، تک سلولیهای زنده را به وجود آوردند و تدریجاً تکامل یافته از نوعی به نوعی تغییر شکل دادند، از دریاها به صحراها و از آن به هوا منتقل شدند و انواع گیاهان آبی و زمینی و پرندگان به وجود آمدند. کاملترین حلقه این تکامل همین انسانهای امروزند که از موجوداتی شبیه به میمونهای انساننما ظاهر گشتند.
ب) فرضیه ثبوت انواع یا «فیکسیسم»
انواع جانداران هر کدام جداگانه از آغاز به همین شکل کنونی ظاهر گشتند، و هیچ نوع به نوع دیگر تبدیل نیافته است، و طبعاً انسان هم دارای خلقت مستقلی بوده که از آغاز به همین صورت آفریده شده است.
دلایل طرفداران تکامل
استدلالات آنها را میتوان در سه قسمت خلاصه کرد:
1. دیرین شناسی: فسیلها و اسکلتها نشان میدهد موجودات زنده، از صورتهای سادهتر به صورتهای کاملتر و پیچیدهتر تغییر شکل دادهاند. تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیلها را میتوان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است.
2. تشریح مقایسهای: هنگامی که استخوانبندی حیوانات مختلف جمعآوری و تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم در مییابیم شباهت زیادی در آنها وجود دارد که نشان میدهد از یک اصل گرفته شدهاند.
3. جنینشناسی: جنینهای حیوانات مختلف قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم در حد زیادی با هم شباهت دارند، این نیز تأیید میکند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شدهاند.
لازم به ذکر است اگر چه اصول نظریه تکامل که داروین پایهگذاری کرد امروزه پذیرفته نیست اما دانشمندان نتیجه آنرا در قالب راه دیگری به نام «جهش» یا «موتاسیون» دنبال میکنند در این دیدگاه جهشهایی که در ژنهای جاندار رخ میدهد باعث تغییر آن به جانوری تکامل یافتهتر میشود.
پاسخهای طرفداران ثبوت انواع
طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند که هیچ یک از این قرائن قانعکننده نیست، البته نمیتوان انکار کرد که هریک از این قرائن سهگانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک «احتمال ظنی» توجیه میکند، ولی هرگز یقینآور نخواهد بود. آنچه ما به حس و تجربه درک میکنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش «موتاسیون» در حیوانات و گیاهان رخ میدهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد میشود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است، ولی هیچکس تاکنون جهشی ندیده است، که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد. بنابراین ما تنها میتوانیم حدس بزنیم که تراکم جهشها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست. از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه میگیریم که دلایل سهگانه طرفداران ترانسفورمیسم نمیتواند این نظریه را صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقاً روی این مسائل بحث میکنند، همواره از آن به عنوان «فرضیه تکامل» سخن میگوید نه قانون و اصل.
فرضیه تکامل و مسأله خداشناسی
با این که بسیاری کوشش دارند میان این فرضیه و مسأله خداشناسی یک نوع تضاد قائل شوند، چراکه پیدایش عقیده داروینیسم جنگ شدیدی میان ارباب کلیسا از یک سو، و طرفداران این فرضیه از سوی دیگر به وجود آورد، و روی این مسأله در آن عصر به دلایل سیاسی، اجتماعی ـ که اینجا جای شرح آن نیست ـ تبلیغات وسیعی درگرفت که داروینیسم با خداشناسی سازگار نمیباشد. ولی برای ما روشن است که این دو با هم تضادی ندارند یعنی ما چه فرضیه تکامل را قبول کنیم و چه آن را رد نمائیم در هر صورت میتوانیم خداشناس باشیم. فرضیه تکامل اگر فرضاً هم ثابت شود، شکل یک قانون علمی که از روی علت و معلول طبیعی پرده برمیدارد به خود خواهد گرفت، همچون سایر قوانین دیگر. تنها کسانی که تصور میکردند کشف علل طبیعی با قبول وجود خدا منافات دارد میتوانند چنین سخنی را بگویند، ولی ما میدانیم که نه تنها کشف این علل ضرری به توحید نمیزند بلکه خود دلایل تازهای از نظام آفرینش برای اثبات وجود خدا پیش پای ما میگذارد[7].
فرضیه تکامل و قرآن
دسته اول) آیاتی که در رابطه با اثبات نظریه تکامل مورد استناد قرار گرفته است، این آیات را میتوان به چند دسته تقسیم کرد.
الف ـ آیاتی که خلقت همه چیز را از آب میداند
1. ( وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ )[8]؛ «و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم». استاد مشکینی با طرح آیه مینویسند: «آیه فوق دلالت بر آفرینش همه موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات از جمله انسان از «آب» دارد. پس اینجا قسمتی از عقاید قائلین به تکامل اثبات میشود.»[9] سید قطب نیز با ذکر آیه آن را دلیل بر پیدایش حیات از آب میداند و اشاره میکند این همان چیزی است که علم جدید بیان کرده که اصل حیوانات زنده از آب است و زندگی از آب دریا پیدا شده و سپس انواع و اجناس از آن پیدا شد[10].
بررسی
در مورد این آیه سه تفسیر وجود دارد (پیدایش نخستین موجود از آب؛ ماده اصلی بدن موجودات آب است؛ ماده اولیه جهان مایع آب گونه بوده)[11] بنابراین میتوان به صورت احتمالی گفت که این آیه دلالت بر مرحله اول خلقت موجودات در آب دریاها دارد. ولی این تنها تفسیر آیه نیست در نتیجه نمیتواند قطعیتی برای ما به وجود آورد.
2. ( وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مَن مَاءٍ فَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ )[12]؛ «و خدا هر جنبندهای را از آبی آفرید؛ پس برخی از آنها کسانی هستند که بر شکم خود راه میروند و برخی از آنها کسانی هستند که بر دو پای خود راه میروند و برخی از آنها کسانی هستند که بر چهار (پا) راه میروند؛ خدا آنچه را بخواهد میآفریند».
دکتر پاک نژاد ابتداء به پیدایش موجودات تکسلولی از دریاها میپردازد و پس از شرح مفصلی به پیدایش ماهیها اشاره میکند و سپس به فاصله سه مرحله بعدی اشاره میکند:
اول) فاصله بین آنها که در آب بودند و به خشکی کوچ کردند به وجود آمد. این قسمت مخصوص ماهیها و خزندگان بود که دستگاه تنفس و گردش خون نسبتاً کاملی داشتند. و راه رفتن این دسته بیشتر بر شکم بود.
دوم) پرندگان بودند که با هوا سر و کار پیدا کردند و تغییر محیط دادند. و تکامل یافتند. راه رفتن این دسته بیشتر بر دو پا بود.
سوم) پستانداران بودند یعنی تخم گذار تبدیل به پستاندار و بچهآور شد. راه رفتن این دسته بیشتر بر چهارپا بود.
سپس ایشان تحت عنوان: «اعجاز قرآن در مورد اشاره به حیواناتی که به تدریج تکامل یافتند» به تطبیق مراحل ذکر شده با آیه 45 سوره نور ( وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مَن مَاءٍ فَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی بَطْنِهِ …) میپردازد و آن را یکی از بزرگترین معجزات قرآن مطرح میکند[13].
بررسی
1. در مورد این قسمت آیه 45 سوره نور ( وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مَن مَاءٍ ) بیان شد که سه تفسیر شده است (آفرینش انسان از نطفه؛ پیدایش نخستین موجود از آب؛ ماده اصلی بدن موجودات آب است)[14].
2. میتوان گفت آیه 45 سوره نور در صدد بیان تقسیمات موجودات زنده فعلی دنیاست که اینان برخی بر دو پا و برخی بر چهار پا و برخی بر شکم میروند. و جالب این که فقره دوم و سوم با «واو» بر فقره اول عطف شده است ( فَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَن یَمْشِی عَلَی أَرْبَعٍ )[15]؛ که ترتیب و تفریع را نمیرساند. یعنی میتواند هر سه دسته خزندگان، دو پایان و چهارپایان با هم از آب (نطفه) به وجود آمده باشند.
3. نکته دیگر اینکه شمارش حیوانات هم از باب حصر نیست بلکه بیان برخی مصادیق مهم است وگرنه برخی حیوانات بیش از چهارپا دارند و برخی شنا میکنند ولی در آیه ذکری از آنها نشده است.
4. هرچند نکات علمی آیه 45 سوره نور و انطباق آن با یافتههای علمی شگفتانگیز بوده و عظمت این کتاب الهی را نشان میدهد ولی از آن جا که آیه احتمالات متعددی را میپذیرد اثبات ادعای آقای دکتر پاکنژاد در این رابطه نیاز به دلایل بیشتری دارد[16].
ب ـ آیاتی که به سه مرحله خلقت اشاره دارند
( وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکِةِ اسْجُدُوا لآِدَمَ )[17]؛ «و در واقع شما را آفریدیم؛ سپس شما را صورتبندی کردیم؛ آنگاه به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید».
استاد مشکینی با طرح آیه 11 سوره اعراف مینویسد:
«آیه فوق از جمله بهترین آیات قابل استفاده، برای اثبات این نظریه [تکامل] است، زیرا خداوند در این آیه بیان میکند که ابتدا او قبل از شکل دادن به انسان، او را آفرید و بعد از مدت نامعلوم (به قرینه کلمه ثم) او را به شکل انسان فعلی در آورده است. سپس بعد از مدتها، فرشتگان را امر به سجود در برابر یکی از افراد نوع انسان کرده است».
و سپس سه مرحله خلقت انسان را از آیه فوق استفاده میکند.
اول. مرحله بعد از خلقت و پیش از شکلگرفتن به صورت انسان (تکوین او از آب و خاک).
دوم. مرحله بعد از پیدا کردن شکل «انسان» و پیش از انتخاب آدم از بین افراد نوع.
سوم. مرحله انتخاب آدم از بین آنها و بعد از آن امر کردن فرشتگان به سجود بر آدم[18].
بررسی
1. استفاده استاد مشکینی از آیه در مورد سه مرحله خلقت انسان عجیب است. چون هیچگونه اشارهای در آیه11سوره اعراف به مرحله سوم (انتخاب آدم از بین انسانها) نشده بود و صرف امر به ملائکه برای سجده بود. با توجه به قرینه ذکر سجده فرشتگان که بلافاصله بعد از آیات فوق در سوره حجر 30 ـ 31 آمده است. ( فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ )؛ «و فرشتگان، همه آنها، دستهجمعی سجده کردند جز ابلیس» میگویند: «مقصود از انسان و بشر در آیات فوق شخص آدم است و طرز بیان این آیات نشان میدهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی، انواع دیگری وجود نداشته است و سپس در پاسخ به استدلال طرفداران نظریه تکامل به واژه «ثم»[19] مینویسند: تعبیر به «ثم» که در بعضی آیات آمده و در لغت عرب برای «ترتیب با فاصله» آورده میشود هرگز دلیل بر گذشتن میلیونها سال و وجود هزاران نوع نمیباشد بلکه هیچ مانعی ندارد که اشاره به فاصلههایی باشد که در میان مراحل آفرینش آدم از خاک و سپس گل خشک و سپس دمیدن روح الهی وجود داشته است و لذا همین کلمه «ثم» درباره خلقت انسان در جنین و مراحلی را که پشت سرهم طی میکند آمده است[20] پس «ثم» همانگونه که در فواصل طولانی به کار میرود در فاصلههای کوتاه هم استعمال میشود.»[21]
2. با توجه به سخنان دو طرف در مورد آیات مورد بحث میتوان گفت که این آیات ظهوری در نظریه تکامل انواع ندارد.
ج ـ آیاتی که به مرحله اول آفرینش انسان اشاره میکند (ماده اولیه)
1. آفرینش انسان از خاک
( هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِن طِینٍ ثُمَّ قَضَی اَجَلاً وَأَجَلٌ مُسَمّیً عِندَهُ )[22]؛ «او کسی است که شما را از گِل آفرید؛ سپس سرآمد (غیر حتمی برای عمر شما) مقرّر داشت؛ و سرآمد معیّن (و حتمی عمر شما) نزد اوست».
( وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِینٍ )[23] برخی نویسندگان نوشتهاند که آیه اشاره صریح است به اینکه انسان در ابتدا از خاک آفریده نشده است بلکه از سلالهای آفریده شده که مقدمه ظهور نوع انسان شده است[24].
بررسی
گروهی از صاحب نظران همین آیه 12 سوره مؤمنون را دلیل رد نظریه داروین دانستهاند[25] و برخی به معنای عناصر تشکیل دهنده بدن انسان از خاک و آب دانستهاند[26] و برخی دیگر نیز آیات فوق را اعجاز علمی قرآن دانستهاند از این جهت که جسم انسان از عناصر خاکی تشکیل شده و آیات مذکور نیز میگوید انسان را از خاک آفریدیم. و یا انسان از نطفهای آفریده شده که از عناصر خاکی به وجود میآید[27]. به صورت خلاصه میتوان گفت دو تفسیر عمده از این آیات شده است:
اول) همه انسانها از نطفهای آفریده شدهاند که مواد اولیه آن از غذاها و غذا از خاک به وجود آمده است[28].
دوم) فقط حضرت آدم از خاک آفریده شده و بقیه انسانها از نطفه آفریده شدهاند. پس میتوان گفت انسانها با واسطه آدم(ع) از خاک آفریده شدهاند[29]. پس نمیتوان به صورت قاطع به قرآن نسبت دهیم که در این آیات مرحلهای از تکامل نوع انسان از خاک را میگوید؛ چرا که اگر تفسیر اول را بگیریم ـ نطفه از مواد خاکی ـ ربطی به مسأله تکامل ندارد. و اگر تفسیر دوم (خلقت آدم از خاک) را بگیریم بیشتر مؤید نظریه ثبات انواع میشود چون خلقت مستقیم انسان از خاک را گوشزد میکند[30].
2. آفرینش انسان از آب
( وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَصِهْراً )[31]؛ «و او کسی است که از آب، بشری را آفرید و او را (دارای خویشاوندی) نَسَبی و دامادی قرار داد».
( وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِینٍ، ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِن مَاءٍ مَهِینٍ )[32]؛ «و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛ سپس نسل اورا از چکیدهای از آبی پست قرارداد». استاد مشکینی به آیه 56 سوره فرقان مثل همان تقریر آیات خلقت انسان از خاک استدلال کرده و مینویسد: «این آیات وضع این نوع (انسان) را قبل از پیدا کردن شکل انسان، بیان میکنند.»[33] بررسی
در مورد آیات فوق دو تفسیر عمده وجود دارد.
اول) مقصود از خلقت انسان از آب این است که مقدار زیادی آب در بدن انسان (حدود(70%) وجود دارد[34].
دوم) مقصود آن است که انسان از آب نطفه و منی آفریده شده است[35]. بنابراین آیات فوق ربطی به مراحل تکامل خلقت انسان و نظریه داروین ندارند.
3. آفرینش انسان از نطفه
( إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ )[36]؛ «در حقیقت، ما انسان را از آب اندک سیّال مخلوط آفریدیم، در حالی که او را میآزماییم» و آیة 19 از سوره عبس[37] نیز همین مضمون را دارد.
استاد مشکینی در مورد آیه 2 سوره دهر مینویسند:
«معنای «نطفه» در آیه «آب» است که مواد و اجزاء بهم آمیخته داخل آن (امشاج)، آن را به صورت گل و لجن ریخته شده (حمأ مسنون) در آورده بودند و از همین ماده اولیه حیاتی، ابتدا سلولها و بعد، انواع جانوران نخستین و بعد حیوانات بالاتر و… پدید آمدهاند.»[38] بررسی
«نطفه» در لغت به معنای سیلان ضعیف هر چیزی است به آب خالص نیز نطفه اطلاق شده است و به نطفه مرد و زن، نطفه گویند چون سیلان دارد. ولی کسی از مفسران را نیافتیم که «نطفه» را به معنای «آب» تنها (نه نطفه مرد نه مخلوط آنها) تفسیر کنند. و خود واژه امشاج هم قرینه است که آب مراد نیست. امّا اینکه «نطفه» به معنای آب همراه با گل و لجن باشد در معانی لغوی و اصطلاحی «نطفه» وجود ندارد. پس نطفه یا باید به معنای منی مرد یا مایع جنسی زن و مرد باشد و تفسیری که استاد مشکینی ارائه کردند موافق هیچ کدام از معانی لغوی و اصطلاحی آیه نیست.
د ـ آیاتی که به مرحله دوم آفرینش انسان اشاره میکند (بعد از شکلگیری انسان و قبل از انتخاب آدم:
( کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ به الحق لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ …)[39]؛ «مردم، ملّتی یگانه بودند و خدا پیامبران را مژدهآور و هشداردهنده برانگیخت؛ و با آنان کتاب [خدا] را، که به سوی حق دعوت میکرد، فرو فرستاد، تا میان مردم، درباره آنچه در موردش اختلاف داشتند، داوری کند. و در مورد آن [کتاب ]اختلاف نکردند …».
و نیز آیه سوره یونس نیز همین مضمون را دارد.
استاد مشکینی معتقدند که بعد از شکل گرفتن ساختمان وجودی انسان و قبل از انتخاب «آدم» از بین افراد انسانی، مرحلهای بر انسان گذشته است که همه امت واحدی بودند و بدون مذهب زندگی خود را در پرتو عقل خویش میگذراندند. ایشان دو آیه فوق را اشاره این مرحله از حیات بشری میداند[40].
بررسی
استاد مکارم شیرازی نیز از آیه 213 سوره بقره چهار مرحله زندگی بشر را برداشت کردهاند[41] و در پایان متذکر میشوند که آغاز پیدایش دین و مذهب به معنای واقعی هم زمان با آغاز پیدایش انسان نبوده، بلکه همزمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه به معنای واقعی بوده است. بنابراین جای تعجب نیست که نخستین پیغمبر اولوا العزم و صاحب آئین و شریعت، نوح پیامبر بود نه حضرت آدم[42].
به صورت خلاصه میتوان گفت از آیات فوق دو برداشت میتوان کرد:
الف) زندگی انسان پس از پیدایش در کره زمین دو مرحله داشته است یک مرحله بدون هیچ پیامبری بوده و بعد «آدم» از بین مردم برانگیخته شد. و زندگی انسان با دین و پیامبران آغاز شد. پس آدم اولین انسان روی زمین نبوده است. (و این با نظریه تکامل داروین سازگار است)
ب) بعثت انبیاء دوگونه بوده است در مرحله اولیه بعد از خلقت آدم و گسترش نسل او پیامبران بدون کتاب و شریعت بودند، که بشر را در حد زندگی اولیه فردی او راهنمایی میکردند. در مرحله دوم که زندگی اجتماعی شروع شد و بشر محتاج قانون شد. پیامبرانی مثل حضرت نوح با شریعت و کتاب آمدند. بنابر برداشت دوم از آیه، آدم اولین انسان روی زمین بوده است (و این با نظریه ثبات انواع سازگار است).
استاد مشکینی برداشت اول (الف) را داشتهاند و آنچه که از ذیل کلام استاد مکارم بر میآید برداشت دوم (ب) است. با توجه به دو احتمال فوق در آیه نمیتوان به صورت قطعی یکی از دو نظریه تکامل یا ثبات انواع را به آیه فوق نسبت داد.
هـ ـ آیاتی که به مرحله سوم اشاره دارد: (انتخاب آدم از بین انسانها)
( إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ )[43]؛ «در واقع خدا، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان (هم زمانشان برتری داد و) برگزید». دکتر یدالله سحابی در مورد آیه میگوید:
«به تصریح این آیات (آل عمران/ 33، اعراف/ 11، سجده/(ع)ـ9) آدم از میان جمعی که مثل او بودند و از پیش با او میزیستند برگزیده شد… و لهذا بیان آنکه نوع انسان از آدم پدید آمده است از نظر قرآن مبنا و اساس ندارد و به هیچ وجه درست نیست.»[44]
در مقابل آقای مسیح مهاجری که معتقد است قرآن کریم به هیچ وجه فرضیه تکامل را تأیید نمیکند. در توجیه آیه 33 سوره آلعمران مینویسد: «چون العالمین عام است، آدم، نوح، آلابراهیم و آلعمران از میان تمام مردم قبل و بعد خود برگزیده شدهاند. و ممکن است بگوییم آدم(ع) بعد از مدتی که صاحب فرزندان… شد برگزیده شد. (پس قبل از آدم انسانهای دیگری وجود نداشتهاند)[45].
استاد مکارم شیرازی در پاسخ سخنان برخی نویسندگان که آیه (عَلَی الْعَالَمِینَ) را دلیل مسأله تکامل انواع دانستهاند. و مینویسند: «هیچگونه دلیلی در دست نیست که منظور از عالمین در اینجا انسانهای معاصر آدم بوده باشند بلکه ممکن است مجموع جامعه انسانیت در تمام طول تاریخ بوده باشد. بنابراین لزومی ندارد که معتقد باشیم در عصر آدم، انسانهای زیادی وجود داشتند که آدم از میان آنها برگزیده باشد.»[46] بررسی
با توجه به دو تفسیری که از آیه فوق شد آیه 33 آل عمران در ردیف آیاتی قرار میگیرد که دو احتمال در معنای آنها میرود و نمیتوان به طور قاطع گفت که آیه ظاهر یا نص در یک مورد است. تا دلیل برنظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد.
دسته دوم) آیاتی که در رابطه با اثبات نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) مورد استناد واقع شده است.
الف ـ آیاتی که خلقت همه انسان را از یک نفس واحد میداند.
( وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ )[47]؛ «و او کسی است که شما را از یک شخص پدید آورد؛ پس (شما، دو گروه) پای دار و ناپایدار (هستید)»[48] و نیز آیاتی که خطاب «بنیآدم» به انسانها میکند (اعراف/2(ع) ـ 35، یس/ 60، اسراء/(ع) و …).
استاد مشکینی در طرح نظریه ثبات انواع (فیکسیسم) که معتقدند «آدم» نخستین انسانی است که خداوند او را آفریده و حواء دومین فرد از افراد نوع انسان میباشد و خداوند سایر افراد انسان را از نسل این دو فرد به وجود آورد. مینویسد. «از جمله آیات که پیروان عقیده فوق به آن استدلال میکنند آیاتی هستند که تمامی مردم را آفریده از «نفس واحد» (یک فرد) اعلام میکنند و در برخی آیات از جفت او نیز یاد کرده و هیچ اشکالی ندارد که نفس واحده را آدم و جفت او را حواء بدانیم».
سپس تفسیر دیگری از طرفداران نظریه تکامل انواع در مورد آیه 98 سوره انعام ذکر میکنند[49] و بعد متذکر میشود که اگر تفسیر اول را هم بپذیریم با عقیده تکامل انواع منافات ندارد چراکه ممکن است همه انسانهای موجود زمین از نسل آدم و حواء بوده باشند ولی قبل از آدم و حواء نیز انسانهای دیگر بودهاند که منقرض شدهاند و نسل منتخب یعنی آدم که صاحب عقل بود باقی ماند[50].
بررسی
نفس در آیات قرآن به معنای روح و ذات (و گاهی بدن انسان) آمده است[51] و بر فرض قبول سخنان استاد مشکینی (نفس یعنی موجودات قبل از انسان) در نهایت توانستهایم بگوییم که آیات مورد بحث دو تفسیر دارد یکی خلقت همه افراد از آدم و یکی خلقت آدم و انسانها از موجودی که قبل از آنها بوده است[52]. پس به طور قاطع نمیتوان این آیه را دلیل نظریه تکامل یا ثبات انواع دانست.
ب: آیاتی که خلقت آدم را از خاک میدانند
1. ( إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَاللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ )[53]؛ «همانا مثل عیسی در پیش خداوند همانند مثل آدم است که خداوند او را از خاک آفرید. و سپس به او گفت موجود شو پس شد».
2. ( خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ )[54]؛ «خداوند، انسان را از گل خشک همانند سفال بیافرید.»
دکتر احمد ابوحجر[55] آیات فوق و دکتر عدنان شریف[56] تمام آیاتی را که خلقت انسان از خاک را مطرح میکند با نظریه داروین معارض میدانند؛ چرا که میگوید انسان از خاک آفریده شده نه از موجود قبلی که زنده بوده است.
استاد مکارم شیرازی در ذیل آیه 59 سوره آلعمران پس از شرح شأن نزول[57] آیه میگوید: منظور از (خلقه من تراب) در آفرینش آدم همان آفرینش جسم آدم و جنبه مادی او است و این مطلب به قرینه جملههای بعدی به دست میآید، که اشاره به آفرینش حیات و روح میکند و میگوید (ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ)؛ «سپس به او گفت موجود شو، او هم موجود گردید.» یعنی با فرمان آفرینش «حیات و روح» به کالبد آدم دمید[58].
بررسی
در اینجا توجه به دو نکته لازم به نظر میرسد.
الف) به نظر میرسد که در آیه 59 سوره آل عمران میتوان وجه شبه را به چند گونه تصور کرد.
1. تشبیه از جهت پدر نداشتن آدم و عیسی.
2. تشبیه از جهت خلقت هر دو از خاک با واسطه (یعنی مواد غذایی تبدیل به نطفه، علقه… تا انسان شد) و در عیسی(ع) این کار از طریق حضرت مریم(ع) صورت گرفت و در آدم از طریق انسانها یا میمونهای نسل قبل از او.
3. تشبیه از جهت نبوت هر دو باشد.
4. تشبیه از جهت علم و عقل هردو باشد که معجزهآسا به آنها داده شد.
5. تشبیه از جهت اصل خلقت از خاک (در مقابل مسیحیان که عیسی را خاکی نمیدانستند)[59]. وجه شبه اول با توجه بهشان نزول نزدیکتر از وجه شبه سوم و چهارم است. امّا به هر حال فقط وجه شبه دوم یا پنجم در خود آیه تصریح شده است. چرا که جمله (خلقه من تراب) بیان وجه شبه عیسی و آدم است. که فقط به خاک اشاره کرده است.
ب) در مورد خلقت عیسی از خاک دو احتمال وجود دارد.
1. خلقت بلاواسطه از خاک؛ 2. خلقت با واسطه سلسله موجود از خاک. (و همین دو احتمال در مورد آدم نیز وجود دارد). امّا خلقت بلا واسطه از خاک در اینجا صحیح نیست. پس فقط وجه شبه دوم (خلقت با واسطه از خاک) باقی میماند و این مطلب شاهدی بر نظریه تکامل است نه بر نظریه ثبات انواع[60].
سوم) آیاتی که قابل انطباق با هر دو نظریه تکامل و ثبات انواع هست.
1. ( وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلاً )؛ «آیا به کسی کفر میورزی که تو را از خاک، سپس از آب اندک سیّال آفرید، سپس تو را (به صورت) مردی مرتب آراست؟!»[61]. و نیز انفطار/8(ع)، علق/21 و برخی آیات دیگر که چون یا توسط هر دو گروه استدلال شده است و یا نقش خاصی در تعیین یکی از دو جهت نداشته است از پرداختن به آنها خودداری میکنیم.
پی نوشت ها:
[1]. نقد قرآن دکتر سها، 6(ع)(ع) ـ 6(ع)8.
[2]. استاد معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 35ـ43 خلاصهای از «اصل الانواع»، را از استاد اسماعیل نقل میکند که در این مورد مفید است.
[3]. تذکر: در این بحث ترجمه آیات قرآن را معمولاً از کتابهائی که خواستهاند این آیات را به نفع یا ضرر یک نظریه تفسیر کنند آوردهایم و لذا این ترجمهها ممکن است به نوع خاصی صورت گرفته باشد و مورد تأیید ما نباشد ولی برای تکمیل بحث ناچار بودیم از آنها استفاده کنیم.
[4]. دکتر رضایی اصفهانی، اعجازها و شگفتیهای قرآن، ص 151.
[5]. به نظر میرسد که واژه «تکامل» گاهی در معنای خاص (تکامل سلسله موجودات از تک سلولی تا انسان) به کار میرود که تکامل انواع نامیده میشود و موضوع بحث ماست. و گاهی به معنای اعم به کار میرود (مثل تکامل جسمی، روحی، معنوی، علمی، تکامل اجتماعی، اخلاقی و…) که شامل تکامل خاص نیز میشود. تا قبل از لامارک و داروین (قرن نوزدهم میلاد) تکامل اعم مطرح بوده امّا بعد از این افراد تکامل اخص مطرح شده است.
[6]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 15(ع) با تلخیص.
[7]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص81 ـ 85.
[8]. انبیاء/ 30.
[9]. تکامل در قرآن، ص 23ـ24.
[10]. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 4، ص 23(ع)6.
[11]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج13، ص396 و ج9، ص25ـ26 و نیز به مبحث «منشأ پیدایش حیات در زمین» و مبحث «مراحل خلقت انسان»، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی.
[12]. نور/ 45.
[13]. سپس توضیح میدهد که میتوان آیه را دو صورت معنا کرد.
یکی اینکه هر ضمیر آیه را به ضمیر بعدی برگردانیم که این گونه معنا شود: از جنبندگان خزندگان و از خزندگان پرندگان و از پرندگان پستانداران.
و دیگر این که تمام ضمایر آیه را به «دابه» بر گردانیم که اینگونه معنا میشود: جنبندگان از آب بودند و از آنها خزندگان به وجود آمد بعد دوران پرندگان بود و در آخر پستانداران. (اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، ص 150 ـ 154)
[14]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 508 ـ 509.
[15]. (نور/ 45)؛ «پس برخی از آنها کسانی هستند که بر شکم خود راه میروند و برخی از آنها کسانی هستند که بر دو پای خود راه میروند و برخی از آنها کسانی هستند که بر چهار (پا) راه میروند».
[16]. اول آنکه آیه فوق تفاسیر متعدد دارد و ادعای ایشان بنابریک تفسیر صحیح است. پس نمیتوان به صورت قطعی گفت آیه همان مراحل تدریجی و تکاملی خلقت حیوانات را بیان میکند تا معجزه علمی باشد.
[17]. اعراف/ 11، و نیز حجر/ 28 ـ 29 و ص/ (ع)1 و سجده/ 8 ـ 9 همین مضمون را دارد.
[18]. تکامل در قرآن، ص 25 ـ 26 با تلخیص.
[19]. در امثال آیه 11 سوره اعراف.
[20]. حج/ 5.
[21]. تفسیر نمونه، ج 11، ص 88 ـ 89 با تلخیص.
[22]. انعام / 2؛ و نیز ص/ (ع)1 و سجده/ 8 همین مضمون را دارند.
[23]. مؤمنون / 12.
[24]. ر.ک: دکتر مصطفی محمود، القرآن، محاولة لفهم عصری، ص 53 ـ 55.
[25]. ر.ک: بسام دفضع، الکون و الانسان بین العلم و القرآن، ص 152.
[26]. همان.
[27]. محمد محمود اسماعیل، الاشارات العلمیة فی الآیات الکونیة فی القرآن الکریم، ص 11.
[28]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 14، ص 23 و ص 20(ع) و ج 1(ع)، ص 125 و ج 20، ص 165 و نیز مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 86 – 88 و بی آزار شیرازی، گذشته و آینده جهان، ص 52.
[29]. استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 330.
[30]. مگر آن که گفته شود تعبیر «اجل» در آیه 2 سوره انعام دلالت بر فاصله زمانی بین خلقت انسان از خاک میکند. که در این صورت بحث جدیدی پیش میآید. «اجل» در اصل به معنی مدت معین و «قضی اجل» به معنی تعیین مدت و یا به آخر رساندن مدت است امّا بسیار میشود که به آخرین فرصت نیز گفته میشود (مثل «اجل دین» یعنی آخرین موقع پرداخت بدهی) و این که به فرا رسیدن مرگ اجل میگویند به خاطر این است که آخرین لحظه عمر انسان در آن موقع است. امّا با توجه به آیات دیگر قرآن و روایات اهلبیت( «اجل مسمی» در قرآن به معنی مرگ طبیعی و «اجل» به معنی مرگ زودرس است. (ر.ک: تفسیرنمونه، ج5، ص148 149) پس معلوم میشود مقصود آیه مدت بین خلق انسان تا مرگ است یعنی: «اوست خدایی که شما را از گل آفرید پس از آن مدتی را مقرر ساخت که در این مدت انسان در روی زمین پرورش یابد و تکامل پیدا کند و اجل حتمی (مرگ) در نزد اوست.» و این مدت ربطی به مرحله تکامل از خاک تا انسان ندارد بلکه مرحله زندگی دنیاست.
[31]. فرقان/ 54.
[32]. سجده/ (ع)ـ8.
[33]. تکامل در قرآن، ص 2(ع).
[34]. ر.ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 320 ـ 329 و مطالب شگفتانگیز قرآن، ص 97 و تفسیر نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، ص 126.
[35]. ر.ک: استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 329 و 330 و موریس بوکای، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 2(ع)2 و تفسیر نمونه، ج 13، ص 396 و ج 15، 126 و ج 1(ع)، ص 126.
[36]. دهر/ 2.
[37]. (مِن نُطْفَةٍ خَلَقَهُ).
[38]. تکامل در قرآن، ص 39.
[39]. بقره/ 213.
[40]. چنان که از ظاهر آیه معلوم میشود، پیش از بعثت انبیاء زمانی بر انسانها گذشته است که آنها امت واحدی بودند و مفهوم واحد بودن مردم در آیه فوق چنانکه عدهای از مفسرین گفتهاند و اخبار و روایات هم آن را تفسیر کردهاند، این است که بدون «مذهب» و احکام آسمانی بودند و با عقلها، اندیشهها و فهمهای خودشان زندگی میکردند. پس آیه کاملاً با منظور ما (مرحله دوم از خلقت آدم در نظریه تکامل) منطبق است.» (تکامل در قرآن، ص 2(ع) – 28).
[41]. مرحلهاول: زندگی ساده نخستین که هنوز بشر به زندگی اجتماعی عادت نکرده بود و تضادهایی نبود و طبق فطرت خدا را میپرستید.
مرحله دوم: زندگی انسان شکل اجتماعی به خود میگیرد.
مرحله سوم: تضادها و اختلافات اجتنابناپذیر اجتماعی به وقوع میپیوندد.
مرحله چهارم: انبیاء از طرف خدا مأمور نجات انسان مى شوند. (تفسیر نمونه، ج 2، ص 58).
[42]. همان.
[43]. آل عمران/ 33.
[44]. خلقت انسان، ص 108.
[45]. نظریه تکامل از دیدگاه قرآن، ص 54 و 56.
[46]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 391.
[47]. انعام / 98.
[48]. و نیز نساء/ 1 ـ اعراف/ 189 ـ زمر/ 6 همین مضمون را دارند.
[49]. تکامل در قرآن، ص 46 – 4(ع) با تلخیص.
[50]. ر.ک: همان، ص 48.
[51]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 245 و نیز مفردات راغب، ماده نفس.
[52]. کلام استاد مشکینى (سازگارى تفسیرى اول با نظریه تکامل) مبتنى بر این فرض است که ثابت کنیم «آدم» با فاصله و واسطه حیوانات دیگر از خاک آفریده شده است. که در بحث بعدى آن را بررسى مى کنیم.
[53]. آل عمران/ 59.
[54]. الرحمن/ 14.
[55]. ر.ک: دکتر احمد عمر ابوحجر، التفسیر العلمى للقرآن فى المیزان، ص 400.
[56]. ر.ک: دکتر عدنان الشریف، من علوم الارض القرآنیة، ص 20(ع).
[57]. که در مورد مسیحیان نجران است و آنها ولادت حضرت عیسى(ع) را مطرح کردند و بدون پدر بودن او را دلیل الوهیت او گرفتند و آیات فوق به آنان پاسخ داد و چون مسیحیان قبول نکردند آنها را به مباهله دعوت کرد.
[58]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 435 – 436 با تلخیص.
[59]. وجه شبه ه اى شماره سه و چهار در آیه مورد بحث از جمله «کن» (ادامه آیه) برداشت مى شود. ولى به نظر مى رسد جمله (ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ) در مقام بیان وجه شبه نباشد بلکه مرحله دوم خلقت را بیان مى کند که ایجاد روح است و در تمام افراد انسان وجود دارد که در آیات دیگر تحت عنوان «نفخت فیه من روحى» به آن اشاره شده بود.
[60]. البته این احتمال نیز در آیه فوق بعید نیست که بگوییم وجه شبه پنجم مراد است چرا که مسیحیان نجران اصل خلقت عیسى(ع) و خاکى بودن او را قبول نداشتند و او را غیرمخلوق و ماوراء طبیعى مى دانستند. پس آیه درصدد رد این نظر آنهاست و در مقام بیان واسطهداشتن یا نداشتن خلقت آنها از خاک نیست. یعنى آیه درصدد بیان واسطه و عدم واسطه نیست پس نمى تواند دلیلى بر نظریه تکامل انواع یا ثبات انواع باشد.
[61]. کهف / 3(ع) و نیز همین مضمون در فاطر / 11.