خانه » همه » مذهبی » خواستگار و سهمیه دانشگاه ها

خواستگار و سهمیه دانشگاه ها


خواستگار و سهمیه دانشگاه ها

۱۳۹۴/۱۱/۱۳


۱۰۹ بازدید

گناه ما چیست؟ چرا هرچه از خدا می‌ خواهم که یک نفر خوب نصیبم کند نصیبم نمی‌‌کند؟ هر روز دعا و گریه می‌‌کنم. خدایا! کاری کن من به گناه نیفتم. کمک کن ازدواج کنم. اگر هم در طالعم ازدواج نیست لااقل این را به نحوی به من بگو. از نظر تحصیلات هم من فوق لیسانس هستم اما برای مشغول شدن به کار باید امتحان بدهم و از هفت خوان سهمیه‌داران رد بشوم، آیا این عدالت است؟ اگر پدران آن‌ها رفتند و زحمت کشیدند و شهید شدند اجرشان با خدا؛ چرا فقط به صرف این‌که پدرش شهید شده باید بدون هیچ تلاشی دانشگاه برود بعد هم حتماً استخدام شود؟

در ابتدا باید این نکته را یادآور شویم که باید به لطف و محبت خدا امید بیشتری داشته باشید و مطمئن باشید که با عمل صحیح و دعا به خواسته صحیح خود می‌‌رسیم، اگرچه ممکن است با تأخیر همراه باشد. باید برنامه ریزی زندگی شما به سوی فراهم آمدن شرایط اولیه ازدواج باشد هرچند این شرایط چند سال بعد محقق شود. فراهم کردن موقعیت برای خواستگار مناسب نیاز به اقدامات ذیل دارد:

اقدام اول؛ اهمیت دادن به معیارهای اصلی و ساده گرفتن معیارهای فرعی و پایین آوردن سطح توقعات می‌‌باشد.

اقدام دوم؛ بالا بردن شایستگی خود، به طوری که سعی کنیم استعدادها و توانایی‌هایمان را گسترده کنیم تا دیگران، ما را با خصوصیات مثبتمان بشناسند و حضور در اجتماعات سالم و برقراری ارتباط مؤثر با دیگران حضور فعال داشته باشیم.

اقدام سوم؛ آراستگی همراه با وقار در معاشرت‌های اجتماعی و فعالیت های خوب و مناسب، به طوری که با اصلاح اخلاق و رفتارهای نامناسب خود به تقویت مهارت‌های مناسب ارتباط و از جمله خوش خلقی و احساس مسئولیت در خانواده و در میان دوستان و اقوام داشته باشیم.

مسلماً قراردادن سهمیه برای این عزیزان در راستای تحقق عدالت، آموزه های اسلامی و منافع ملی است و یکی از وظایف حکومت اسلامی می‌ باشد این گونه ترجیحات برای فرزندان شهدا به این خاطر است که نشان دهیم مردم ایران فداکاری پدران و شهادت آنها در راه دین و کشور را فراموش نکرده اند و ترجیحاتی که دارند چیز قابلی نیست که منت بر سر آنها گذاشته شود و ضربه روحی و فقدان پدر را جبران کند و دلایل متعددی پشتوانه این اقدامات می‌ باشد که مهم ترین آنها عبارتند از: اجرای عدل و قسط که یکی از مهم ترین وظایف حکومت اسلامی در جامعه می‌ باشد اقتضا می‌ کند که به هر فردی از افراد جامعه براساس میزان خدمات و اقداماتی که برای جامعه انجام می‌ دهد، توجه شده و حق متناسب خود را دریافت نماید. بر این اساس فرزندان شهیدی که پدرانشان جان بر کف نهاده و با ایثار و فداکاری خود امنیت ملی، تمامیت ارضی، منافع ملی کشور را از هجوم بیگانگان به قیمت جان خود یا از دست دادن بهترین سال های خود در زندان های دشمن، تأمین نموده اند براساس عدل و انصاف حکومت اسلامی باید متولی امور زندگانی آنها و جبران خسارت های وارده باشد.

چنان که حضرت علی(علیه السلام) در فرمان خود به مالک اشتر می‌ نویسد:

«هرگاه کسی از سپاه تو به درجه شهادت رسید و یا شخصی از دشمنانت در اثر قتل و جرح به گرفتاری شدید مبتلا گردید در این صورت همانند وصی دلسوز و مورد اعتماد کارهای خانواده آنان را اداره کن تا اثر فقدانش در میان اهل بیت او ظاهر نگردد».[ بحارالانوار، ج 77، ص 251.]

ضرورت این مسئله را یک حرکت حکومتی و عمومی تلقی می‌ نماید و این مسئله علاوه بر جنبه اقتصادی شامل سایر امور عاطفی، تربیتی و آموزشی می‌ شود. سیره آن حضرت در طول حیاتشان همواره بر توجه کامل به امور خانواده های شهدا و ایثارگران نسبت به نیازهای آن زمان تأکید دارد. نمونه آن داستان معروفی است که حضرت به زن و فرزند یکی از شهدا در آوردن آب و طبخ نان کمک می‌ کند و حتی صورت به آتش تنور گرفته و از بی خبری حکومت از این خانواده ناراحت است.

همچنین در پیمان صلح امام حسن آمده است: «معاویه موظف است همواره از خراج مبلغ یک میلیون درهم تسلیم امام حسن(علیه السلام) نماید تا میان بازماندگان شهدای جنگ جمل و صفین که در رکاب علی(علیه السلام) کشته شده اند تقسیم شود».

بنا بر آموزه های اسلامی هرگونه کوتاهی در رسیدگی به امور این عزیزان ظلم به حقوق مسلم آنان بوده و منافی عدل و قسط می‌ باشد. چگونه می‌ توان کسانی را که در راه تأمین امنیت و آسایش دیگران و حفظ کیان اسلامی بهترین شخص خود را که از همه لحاظ تأمین کننده زندگی آنها بوده از دست داده اند یا معلول و مجروح شده اند یا بهترین سال های عمر خود را در زندان های دشمن یا در جبهه ها از دست داده اند و خود و خانواده اش گرفتار عقب ماندگی اقتصادی، تحصیلاتی و… شده اند را با افرادی مرفه که در پشت جبهه ها در سایه امنیت و آرامش ناشی از فداکاری این عزیزان به زندگی خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامی برخوردار شده اند را مساوی دانست. آیا این عین ظلم و بی عدالتی نیست.

در نظر قرآن کریم نیز رزمندگان با کسانی که در خانه نشستند مساوی نیستند.

(((لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقاعِدینَ دَرَجَةً وَ کُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنی وَ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ أَجْرًا عَظیمًا)))[ نساء، آیه 95.]؛

«مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می‌ کنند یکسان نمی‌ باشند. خداوند، کسانی را که با مال و جان خود جهاد می‌ کنند به درجه ای بر خانه نشینان مزیت بخشیده، و همه را خدا وعده نیکو داده، و مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است».

مسئله دیگری که حائز اهمیت می‌ باشد تغییر اوضاع و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و… می‌ باشد. براساس قوانین حاکم در آن زمان غنایم حاصل از جنگ ها اعم از سلاح، زیورآلات و… بین رزمندگان توزیع می‌ شد و کسانی که در جنگ حاضر نبودند بهره ای نیز نداشتند.

به عنوان نمونه، ابن ابی الحدید از ابوالاسود دئلی روایت می‌ کند: «پس از پیروزی امام علی(علیه السلام) در جنگ جمل آن حضرت وارد بیت المال بصره شدند و تمام آن را که بسیار هم زیاد بود بین سپاهیان خود که در جنگ حاضر بودند تقسیم نمودند. مردی که در جنگ شرکت نکرده بود تقاضا کرد که به او هم سهمی بدهند. امام(علیه السلام) سهم خود را به او بخشیدند».

اما در زمان ما به علت تغییر اوضاع و شرایط زمانه و تغییر شیوه تأمین امنیت مردم، مدیریت اقتصادی و… دیگر نمی‌ توان مثلاً سلاح های به دست آمده در جنگ مثل هواپیما، توپ، تانک و… را یا منابع عظیمی را که از دشمن به دست می‌ آید یا بازپس گرفته می‌ شود و… را بین رزمندگان تقسیم نمود و مصلحت حکومت اسلامی نیز اقتضا نمی‌ کند ولی باید حداقل به میزان سایر افراد جامعه امکانات پیشرفت و وسایل مورد نیاز این عزیزان را تأمین نمود. هزینه کردن درصدی از سرمایه آموزشی کشور برای نوجوانان بی پدر هزینه زیادی نیست. علاوه بر اینکه پدران همین فرزندان غالباً جوانانی بودند که می‌ توانستند از سرمایه کشور برای تحصیل خود استفاده کنند بودند آنان حفظ از کیان اسلامی و مرز و بوم کشور و فدای جان خود را انتخاب کردند و سزاوار نیست که این افراد از امکانات تحصیلی پس از جنگ نیز محروم باشند.

از این نکته غفلت نکنیم که: باید توجه داشت که معنای توحید و عدالت این نیست که همه افراد جامعه چه آنهایی که هشت سال در راه دفاع از این مرز و بوم در جبهه ها جنگیدند و همه هستی خود را در طبق اخلاص قرار دادند و یا آنهایی که سالیانی در سیاه چال های صدام زیر شکنجه بودند، با آنهایی که حتی یک بار هم از ترس جان و مال خود پا به جبهه ها نگذاشتند، یکسان و مساوی قلمداد شوند؛ این کمال بی عدالتی است که به چشم تساوی به آنها نگاه شود.

در هر صورت عمل به آموزه های اسلامی و سیره معصومین(علیهم السلام) و همچنین رعایت عدالت، قدردانی از عزیزان یاد شده، در نظر گرفتن سازوکارهایی مناسب برای جبران مشکلات و کاستی های مختلف زندگی این عزیزان را وظیفه نظام اسلامی به هر طریق ممکن و مشروع می‌ داند و چنین پاسداشت و تکریمی از ایشان کاملاً منطقی و عادلانه می‌ باشد و بالاخره این که این مسئله اختصاصی به نظام ما هم ندارد.

به عنوان نمونه برخی کشورهای اروپایی هنوز به بازماندگان جنگ جهانی دوم تسهیلاتی ارائه می‌ دهند. یا این که در آمریکا سربازان شرکت کننده در جنگ می‌ توانند به صورت رایگان وارد دانشگاه بشوند و خانواده هایی که سرپرست آنان در جنگ از بین می‌ رود مشمول حمایت های مختلفی قرار می‌ گیرند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد