عصراسلام: گرچه این نگرانیها بجا هستند و اصلا عاقلانه نیست که یک کودک خردسال با کتابهای شگفت انگیز استیون کینگ[۱] و رمانهای خون آشام آن رایس [۲] آشنا شود اما داستانهای ترسناک میتوانند نقش منحصر به فرد و ارزشمندی در رشد عاطفی کودک داشته باشند. هنگام انتخاب یک داستان ترسناک برای کودک همیشه باید میزان تنش یا ناخوشایند بودن شخصیت داستان در نظر گرفته شود. در صورت تردید میتوانید از کتابدار کمک بخواهید تا کتابهای ترسناک تایید شده که مناسب سن فرزندتان هستند را به شما معرفی کند.
احساس ترس
ترس احساسی نیرومند است که به اعتقاد برخی دانشمندان به زنده ماندن ما کمک میکند. در حقیقت، اکثر انسانها ترسی غریزی از مار، زالو، موش یا عنکبوت دارند. جشن هالووین در پاییز یکی از رویدادهایی است که همه انتظار آن را میکشند. گرچه هالووین بیش از ۲۰۰۰ سال است که آغاز شده اما امروزه هنوز هم بزرگسالان و کودکان برای پوشیدن لباس مخصوص، بازدید از خانه ارواح و گفتن داستانهای ترسناک اشتیاق دارند. قطعا چیزی درباره احساس ترس وجود دارد که برای تمام سنین از ۷ تا ۷۵ سال مهیج و جذاب است.
بیایید بررسی کنیم که چگونه داستانهای ترسناک میتوانند به طور موثر به رشد عاطفی و شناختی کودک کمک کنند.
۱. داستانهای ترسناک درسهای تاثیرگذار زندگی را شبیهسازی میکنند
هنگامی که در یک داستان ترسناک با ترس روبرو میشویم، بدن ما در معرض هیجانات شدیدی قرار میگیرد که ناشی از ترشح شیمیایی هورمون هاست، و به ما این امکان را میدهد که ترس خود را از یک فاصله ایمن تجربه و کشف کنیم. لذت خواندن یا گوش دادن به یک داستان ترسناک خوب مانند هیجان سوار شدن یک ترن هوایی سریع السیر است که ناگهان در یک پیچ کور ۱۰ متر پایین میرود. این تجربیات باعث میشوند تا کودکان احساسات خود را در مکانی امن و کم خطر پرورش دهند.
ما بزرگسالان غالبا اعتماد به نفسی را که کودکان هنگام مقابله با ترسشان بدست میآورند را به حداقل میرسانیم و مانع میشویم که بفهمند واقعا قویتر از تصور خود هستند. یادگیری اینکه ترسیدن اشکالی ندارد و ترس واقعاً میتواند یک احساس مفید باشد، درسی مهم برای هر کودک است.
تجربه ترس هنگام خواندن کتابی که به خوبی نوشته شده است، روش منحصر به فردی است که به کودک یاد میدهد برای دستیابی به نتیجه دلخواه باید ترسش را مدیریت کند (دیدن پایان داستان).
اگر کودک هرگز ترس را تجربه نکند و یاد نگیرد که چگونه آن را کنترل کند پس چگونه قادر خواهد بود زمانی که به ناچار در موقعیتهای طاقت فرسای زندگی قرار میگیرد با ترس خود کنار بیاید؟ داستانهای ترسناک به شیوهای بینظیر شرایطی را فراهم میکنند که بتوان ترس را در محیطی امن تجربه کرد و مادامی که این ترسها را مدیریت کرده به جلو حرکت کرد.
۲. ترس آنقدرها هم بد نیست
فارغ از عامل هیجان و سرگرمی ما باید به کودکان بفهمانیم که ترسیدن هیچ اشکالی ندارد. داستان ارواح به کودکان نشان میدهد که ترسیدن نه تنها اشکال ندارد، بلکه به آنها کمک میکند که یاد بگیرند چگونه مشکلات را حل کنند. روبرتا سیمپسون براون، معلمی بازنشسته و نویسنده کتاب «ملکه قصههای بیاحساس» معتقد است که داستانهای ترسناک به کودکان میآموزند که ترسیدن خوب است. وی حتی پا را فراتر گذاشت و اظهار داشت که داستانهای ترسناک به ما کمک میکنند تا متوجه شویم همه از چیزی میترسند و رو به رو شدن با ترسهای خود برای سلامتی مفید است.
متاسفانه گاهی اوقات ترس و اضطراب برای نوجوانان طاقت فرساست. اما این سوال پیش میآید که آیا این کار فریب دادن بچهها نیست که به آنها فرصت نمیدهیم تا ترس را تجربه کنند؟ داستانهای ترسناک روشی ساده و موثر برای تجربه کردن ترس هستند و برای بچهها این امکان را فراهم میکنند تا در محیطی امن و بیخطر کنار آمدن با ترس را تمرین کنند.
۳. داستانهای ترسناک مقاومت و تابآوری را به کودکان یاد میدهند
لحظهای فکر کنید: دوران کودکی میتواند برای بچهها زمان بسیار ترسناکی باشد. جثه بچهها کوچکتر از افراد بزرگسال است، قدرت کمتری نسبت به آنها دارند و برای مراقبت، تغذیه و امنیت به خانواده و گاهی حتی غریبهها وابسته هستند. این عوامل برای بسیاری از بزرگسالان نیز کافی است که احساس اضطراب کنند. بچهها هر روز در این شرایط زندگی میکنند.
خوشبختانه, کودکان هنگامی که یاد میگیرند چگونه با استفاده از عواطف خود از عهده تجربیات مختلف زندگی بر بیابند, شکوفا میشوند. به عنوان بزرگسال گاهی فراموش میکنیم که تا چه اندازه شروع مدرسه، یادگیری دوچرخه سواری، اجرای نمایش نامه در مدرسه یا نقل مکان به محلهای جدید میتواند برای کودکان چالش برانگیز باشد و آنها را مضطرب کند.
وجود شبح، هیولا و غول در داستانهای ترسناک شرایطی فراهم میکنند تا کودکان با موقعیتهای تهدیدآمیز آشنا شوند و یاد بگیرند که چگونه هنگام ترس با مشکل روبه رو شده و واکنشی مناسب نشان دهند. هنگامی که قهرمان داستان با ترسهای خود روبه رو میشود تا کشمکشی را حل و فصل کند و سپس دشمن مخوف و ترسناک را مغلوب میکند کودکان او را الگو و سرمشق خود قرار میدهند.
مدیریت استرس
ترکیب این سه عامل (سرگرم کننده بودن احساس ترس، یادگیری اینکه ترسیدن اشکالی ندارد و الگو قرار دادن قهرمان داستان به عنوان اسوه مقاومت) به کودکان کمک میکند برای مدیریت تنشهای اجتنابناپذیر زندگی مدرن آماده شوند. داستانهایی که کودکان را از «منطقه امن» خود بیرون میکشند در واقع اعتماد به نفس آنها را پرورش میدهند.
یک چیز به طور قطع روشن است: داستانهای ترسناکی که به خوبی نوشته شدهاند توسط نسلهای بیشماری از خوانندگان جوان مورد عشق و علاقه قرار خواهند گرفت زیرا به اشتراک گذاری آنها بسیار لذتبخش و سرگرم کننده است.
داستان ترسناک خودتان را بسازید
کتابهای تصویری زیادی با مضامین داستانهای اسرار آمیز وجود دارند که خردسالان از آنها لذت میبرند. اما چرا تلاش نکنید که داستانی متناسب با شرایط خود بسازید؟ فکر کنید داستان از سه جعبه تشکیل شده است: جعبه ابتدایی، وسطی، انتهایی. سپس فکر کنید چگونه میتوانید آنها را با یک موضوع داستانی بهم متصل کنید. موضوعی ساده انتخاب کنید که بتوانید خود را با آن وفق دهید. برای مثال:
کودکی به یک سنگ یا / جعبه/ چوب جادوگری/ چتر برخورد میکند که او را وارد دنیایی که در آن هیولاها/ ارواح/ دایناسورهای مهربانی زندگی میکنند، میبرد.کودک بالای یک تپه خانهای عجیب و غریب میبیند و تصمیم میگیرد که آنجا را کشف کند. چه کسانی در آن خانه عجیب و غریب زندگی میکنند و چه صداهایی از خود در میآورند؟ در این مرحله شما آزادی عمل زیادی دارید تا با کودک تعامل کنید زیرا شما میتوانید از هیولاها، جادوگران، گرگینهها، گربهها، خفاشها، عنکبوتها، ارواح و اشباح بگویید.جادوگر برای اینکه همه بچههای دنیا را به خوابی راحت فرو ببرد به یک طلسم نیاز دارد. او چه چیزهایی به دیگ بزرگش اضافه میکند؟ شیرینی، شکلات، کیک، ژله، بستنی؟ چندبار آن را هم میزند و به کدام جهت؟
شخصیتهای ترسناک داستان
برای خلق یک داستان ترسناک شما به دو نوع شخصیت نیاز دارید: شخصیتهایی که کودک با آنها همزادپنداری کند و شخصیتهای ترسناکی که فضای داستان را وحشتناک کنند. قهرمان اصلی داستان باید همسن کودک بوده و تجربیاتی مشابه را به اشتراک بگذارد. به کارهای مختلفی که کودکتان در طول روز انجام میدهد فکر کنید مثلا بازی در پارک و حتی رفتن به مهدکودک. از این تجربیات به عنوان پایه و اساس داستان خود استفاده کنید.
سپس به عنصری ترسناک فکر کنید. یک روش تاثیرگذار استفاده از الگوهایی است که همیشه نماد چیزهای ترسناک بودند مانند یک خانه قدیمی ترسناک، یا شخصیتی مانند جادوگر، هیولا یا شبح. کودک بلافاصله با استفاده از تجربیاتش از داستانهای دیگر تصویری از داستان شما را در ذهنش ترسیم میکند. اما شما میتوانید با پرسیدن سوالاتی او را در این تجسم یاری کنید.
نکات مهم
از کودک بخواهید که به شما نشان دهد فلان شخصیت داستان چگونه حرکت میکند؟ چه صداهایی از خودش در میآورد؟ و تشویقش کنید هر زمان که آن شخصیت در داستان ظاهر شد صدا و ادای او را تقلید کرده و وانمود کند که هیولا/جادوگر/شبح است.شخصیت داستان را با اضافه کردن کمی طنز به او از دیگران متمایز کنید. مثلا هیولایی که چکمه پایش است و یا شبحی که کلاه حصیری بزرگی بر سر دارد.از ریتم و قافیه هنگام تعریف کردن داستان غافل نشوید. برای مثال: روح رفت وووووو، هیولا گفت غذای من کوووو؟با انجام کارهایی ساده کودکان را با داستان همراه سازید. وسط داستان بپرسید: “بعد چی شد؟ ” سپس شعری قافیه دار بخوانید(مرتبط با داستان). این تکرار شعرگونه داستان را سرگرم کننده و تعاملی میکند و کودک جذب داستان میشود.
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
[۱] Stephen King
[۲] Anne Rice
منبع: هدهد