عصراسلام: کاپیتان کشتی در طول مسیر متوجه میشود که راه را اشتباه آمده و تنها برای چهار روز دیگر آب و غذا باقی مانده. او تصمیم میگیرد که به تدریج تعدادی از بردهها را به آب بیاندازد و از بین ببرد. چرا؟ چون اگر بردهها از گم شدن کشتی و کمبود غذا میمردند، شرکت بیمه خسارت را تقبل نمیکرد. اما اگر تلفات ناشی از قیام بردهها اعلام میشد، بیمه خسارت را میپرداخت. با توجه به قیمت بالاتر مردان سیاهپوست که نیروی کار بودند، تاجران برده در روز اول بیش از پنجاه زن و کودک را به دریا میاندازند.
در روزهای بعد هم شروع به کشتار و غرق کردن مردان میکنند. در مجموع بیش از ۱۴۲ انسان را میکشند. بعد از رسیدن به مقصد دعوای تجار برده و شرکت بیمه به دادگاه میکشد. اما در نهایت دادگاه به نفع تجار رای میدهد و به همین صورت کشتار بردهها در مسیر دریا به روالی معمولی برای تجار انگلیسی تبدیل میشود: کشتار زونگ.*
ادوارد کالستون یکی از قدرتمندترین این تجار در شهر بریستول بود و از این راه ثروت زیادی اندوخته بود. سالها بود که حضور مجسمهی او در شهر بریستول محل مناقشه شده بود. آیا باید تاریخ خونین استعمار را فراموش کرد و به مجسمهی یک قاتل و بردهدار جنایتکار به عنوان شیئ تاریخی نگریست؟ استدلال مخالف این است که مجسمهها برای یادگیری تاریخ برپا نمیشوند.
مجسمهها اشیائی برای گرامیداشت یاد و خاطرهی افرادند. امروز تظاهرات کنندگان عمدتاً جوان پاسخی عملی به این سوالات دادند. نه تنها مجسمه را به پایین کشیدند، که آن را به رودخانهی مجاور انداختند. کنایهی تاریخ است که تاجری که هزاران انسان بیگناه را به آب انداخت، مجسمهای در کف رودخانه دارد.
عکس بالا هم به نمادی از تاریخ استعمارزدایی از شهرهای بریتانیا بدل خواهد شد. تظاهراتکنندگان شعار میدادند: خیابان از آنِ کیست؟ از آنِ ماست.**
مرتضی هاشمی
* The Zong Massacre (1781)
**Whose streets? Our streets