۱۳۹۴/۱۰/۰۳
–
۴۲۵ بازدید
« اقدامات بختیار علیه انقلاب اسلامی» شاپور بختیار در سالهای اقامت در فرانسه، فعالیت های گسترده ای علیه انقلاب اسلامی انجام داد که یکی از آنها راه اندازی یک رادیوی ضد انقلاب اسلامی بود. وی پس از فرار از ایران در همان ماه های نخست به قصد دسیسه علیه انقلاب اسلامی حرکات و اقداماتی حساب شده را آغاز کردو متقابلا اولین ارتباطهای تشکیلاتی با بختیار بر قرار شد. بنا به اعترافات یکی از سران کودتای نوژه، دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب،اولین تماس بین مأموران سیا و یکی از دوستان بنی عامری – از عوامل کودتا – در اروپا برقرار شد و آنها بنی عامری را در خط بختیار قرار دادند.
« اقدامات بختیار علیه انقلاب اسلامی» شاپور بختیار در سالهای اقامت در فرانسه، فعالیت های گسترده ای علیه انقلاب اسلامی انجام داد که یکی از آنها راه اندازی یک رادیوی ضد انقلاب اسلامی بود. وی پس از فرار از ایران در همان ماه های نخست به قصد دسیسه علیه انقلاب اسلامی حرکات و اقداماتی حساب شده را آغاز کردو متقابلا اولین ارتباطهای تشکیلاتی با بختیار بر قرار شد. بنا به اعترافات یکی از سران کودتای نوژه، دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب،اولین تماس بین مأموران سیا و یکی از دوستان بنی عامری – از عوامل کودتا – در اروپا برقرار شد و آنها بنی عامری را در خط بختیار قرار دادند. ناصر رکنی یکی از عوال بختیار و از اعضای اصلی کودتای نوژه نیز می گوید: «در پانزدهم اسفند 58 که قرار بود دکتر بختیار به ایران بیاید، قرار بود که به تبریز یا خوزستان برود. اگر تبریز در جریان اقدامات حزب خلق مسلمان تصرف می شد و نیروی زمینی و پایگاه هوایی آنجا تبعیت می کرد، بختیار به آنجا وارد می شده و آذربایجان را به عنوان ایران آزاد اعلام می نمود. البته آذربایجان به علت نزدیکی با مرز شوروی و حساسیت روسها به آن از لحاظ جمهوری های مسلمان نشین خودش در مرحله دوم بود. مرحله اول خوزستان بود که قرار بود با یک تهاجم گسترده هوایی و زمینی توسط عراق و مصر تصرف شده و به عنوان ایران آزاد اعلام و در اختیار بختیار قرار بگیرد.» با عقیم ماندن این توطئه، در سال 59ستاد کودتایی در پاریس به سرکردگی بختیار و متشکل از عناصری مانند جواد خادم، لطفعلی صمیمی، حسن نزیه، سرلشکر امیر فضلی و سرهنگ بای احمدی تشکیل شد. طراحی این ستاد و اقدامات آن تا بدان پایه عمیق بود که بنا بر اعتراف سران کودتا موسوم به کودتای نوژه، مدتی بر سر تقدم کودتای نوژه یا آغاز جنگ تحمیلی بحث شد و سرانجام پس از سفر بنی عامری از عوامل اصلی و داخلی کودتا به پاریس، جنگ تحمیلی در مرتبه دوم قرار گرفت و اولویت به کودتا داده شد. تمام هماهنگی های لازم بین کشور های عضو بازارچه مشترک اروپا و ستاد بختیار در پاریس از طریق سیا انجام گرفت. نماینده سیا مستقر در دفتر دکتر بختیار در پاریس، هماهنگی لازم را بین اسرائیل و کشور های منطقه نظیر عربستان، مصر و عراق برقرار کرده بود. تأمین هزینه های مادی، چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم نظیر چک دومیلیون دلاری عربستان سعودی، توسظ آمریکا صورت می گرفت. شناسایی افراد مختلف در داخل یا خارج از کشور و معرفی آنها به بختیار و تقویت امکانات آنها انجام شده بود. نیز با در اختیار گذاردن امکانات لازم به آنها، نظیر معرفی پالیزبان که در یکی از دهات عراق مخفی بود و توسط سازمان جاسوسی اسرائیل شناسایی و معرفی شد و هماهنگی لازم بین او و بختیار صورت گرفته بود. شاپور بختیار در سفر محرمانه 24 ساعته به مصر با شاه دیدار و گفتگو کرد. در جلسه مذاکره شاپور بختیار و انور سادات، سفرای اسرائیل و عراق در قاهره نیز حضور داشتند. گفته می شود این دیدار به منظور ایجاد هماهنگی در زمینه اقداماتی که علیه انقلاب اسلامی صورت می گیرد، انجام یافته و در این دیدار انور سادات قول همه گونه همکاری را به شاپور بختیار داده است. شاپور بختیار اعلام کرد: «برای سرنگونی رژیم [امام] خمینی آماده ام.» و هنگامی که صدام جنگ را آغاز کرد ضمن حمایتی تلویحی ازآغاز جنگ در اطلاعیه ای مورخ 25/7/59 گفت: «رژیم کنونی ایران به هیچ وجه نمی تواند نماینده منافع کشور محسوب شود.» وی صریحا نیز به حمایت از صدام می پرداخت: «چرا باید عراق در خلیج فارس ساحل نداشته باشد اما ایران دارای بیش از دو هزار کیلو متر ساحل در این آبراه باشد.» بختیار حامی صدام بختیار در راستای حمایت از صدام یک بار در سفری به لندن از شرکت های غربی خواست که از ارسال قطعات یدکی به ایران خود داری کنند تا دولت جمهوری اسلامی ایران بدین وسیله شکست بخورد. در اواسط سال 62 که پیروزی های پی در پی نیرو های نظامی جمهوری اسلامی، دشمنان را دچار ترس و سردرگمی ساخته بود، از طرق مختلف عراق را تشویق به زدن جزیره خارک می کرد. وی در مصاحبه ای با پاری مارچ در آذر 62 می گوید: «بهتر بود عراقیها سه سال پیش به جای دون کیشوت بازی و کشتن ده ها هزار ایرانی به ترمینال خارک حمله می کردند که با قطع شاهرگ حیاتی نفت ایرانی ها، زیر پای [امام] خمینی خالی می شد و ایران از درآمده نفت محروم می شد.» همزمان با شکل گیری نهضت مقاومت ملی، سازمان سیا در عراق دو ایستگاه رادیویی علیه انقلاب اسلامی دایر کرد، همراه با شورایی ویژه برای برنامه ریزی عملیات تخریبی علیه انقلاب اسلامی. این ایستگاه های رادیویی یک ماه بعد در اختیار بختیار قرار گرفت و از این طریق ارتباطی تنگاتنگ بین بختیار و عراق به وجود آمدکه آماده حمله به ایران می شد. نهضت مقاومت ملی در کنار ایستگاه رادیویی، نشریاتی نیز برای مبارزه با انقلاب اسلامی ترتیب داده بود: نشریه نهضت که مدیر مسئول آن شخص بختیار بود و اولین شماره آن در 23 مهرماه 1360 در فرانسه منتشر شد و این هفته نامه بعدا جای خود را به قیام ایران داد که همان اهداف را دنبال می کرد. نشریه پیام ایران نیز وابسته به نهضت بود و از سوی بختیار تأمین مالی می شد. این نشریه از سال 1361 به طور هفتگی و در روزهای یکشنبه در لس آنجلس آمریکا در ده برگ منتشر می شد. این فعالیت ها با حمایت غربیها امکان می یافت. بختیار گاه به جلسات بحث و گفتگو در مجلس سنای فرانسه که با شرکت نایب رئیس ستاد و روسای فراکسیونهای پارلمانی تشکیل می شد، شرکت می کرد و امکان بیان مواضع می یافت. حمایت آمریکا را نیز بختیار از اولین روزهای فرار از ایران در پیوند با دستگاه جاسوسی این کشور تأمین کرده بود: «سری – تلگرام غیر فوری 28 مهری 58 از واشنگتن 535504 به تهران … بعد از اینکه پ/1 به طرف ما آمد ما به او اطلاع دادیم به بختیار بگوید برای عرضه نظریاتش به سیا از پ/1 به عنوان رابط استفاده کند. پاسخ بختیار این بود که او از تهیه این کانال ممنون است.» از نظر سیاسی آمریکا پشتیبان نهضت ضد انقلابی مقاومت ملی بود، تا جایی که بارها در کنگره این کشور به عنوان جانشین حکومت ایران مطرح شده اعلامیه های آن خوانده شده بود.(qudsonline.ir/detail/News/102718) « اقدامات بنی صدر علیه انقلاب اسلامی» بنی صدر بعد از عزل از ریاست جمهوری و فرار از کشور به مقابله خود با نظام ادامه داد و با منافقین همکاری نمود و در این راستا بنیصدر و رجوی، پس از فرار، ضمن گردهمآوری مخالفان حکومت اسلامی در فرانسه، شورای ملی مقاومت و دولت در تبعید را به ریاست بنیصدر تشکیل دادند. طی دورهای که منافقین در فرانسه حضور داشتند، دست به کشتار بسیاری از ایرانیان و سایر اقدامات ضدانسانی زدند که این امر باعث شد تا فرانسه اقدام به اخراج رجوی از خاک خود در سال 1986 کند که البته ترک فرانسه به نوعی مقارن با اختلاف وی با بنیصدر در شورای ملی مقاومت و جداییاش از فیروزه دختر بنیصدر بود که در اقدامی تاکتیکی و سیاسی به وصلت مسعود رجوی درآمده بود. در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بنیصدر و منافقین همواره طی اعلامیههای پی در پی تجاوز عراق به ایران را محکوم میکردند. اما واقعیت عکس این قضیه را نشان میدهد، چرا که نیروهای وابسته به سازمان منافقین حضور گستردهای در کنار نیروهای عراقی داشتند و با انتقال مرکز فرماندهی خود به عراق در جاسوسی به نفع دولتهایی همچون اسرائیل، آمریکا، اردن، عربستان سعودی و عراق، ضرب و شتم بسیاری از اسرای ایرانی، در اختیار گذاشتن بسیاری از اطلاعات باارزش نظامی و… کمکهای مهمی را در راستای اهداف نظامی عراق کردند. بهگونهای که طی پیمانی نمایشی میان رجوی و طارق عزیز، وزیر امور خارجه عراق، با اهدای بخشهایی از ایران و تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی موافقت گردید. این اقدام مخالفت بنیصدر را به دنبال داشت، وی اقدام منافقین در کمک به عراق و رفتن سازمان در سال 65 به داخل خاک عراق تحت حکومت صدام را محکوم کرد و آن را یکی از عوامل اختلافش با رجوی و متلاشی شدن شورا اعلام کرد. اما به نظر میرسد که بنیصدر این موضع را از روی ناچاری و به دلیل ضعف در رقابت با سازمان بیان کرده است، زیرا «اولاًتنها مجاهدین بودند که از بنیصدر جدا شدند و اعضای شورا هنوز هم، هم پیمان با بنیصدر بودند. ثانیاًشورا وجود خارجی نداشت و اگر چیزی به این نام وجود داشته باشد، آلت دست سازمان است.»( نشریهی انقلاب اسلامی، چاپ پاریس، ش 82، ص 2، 31 شهریور 63) اسناد کشفشده از مرکز آندلس، که مربوط به ابوالحسن بنیصدر است، به ارتباط و تماسهای وی با رژیم صدام در هنگام تصدی سمت ریاستجمهوری ایران اشاره دارد. این تماسها طی دو نوبت در اردیبهشت و خرداد سال 1360 با واسطهگری برخی سرکردگان گروهک منافقین، بین بنیصدر و رژیم بعث برقرار شدهاند.»( پیام انقلاب (1360)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، شماره 38 و ر. ک: بنیصدر که بود: امتداد، شمارهی 40، 1388) (www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=273913) یکی از اقدامات بنی صدر علیه نظام جمهوری اسلامی اتهام زدن به کشورمان در ماجرای دادگاه میکنوس بود . ماجرا از این قرار بود که در 17 سپتامبر سال 1992 (26 شهریور 1371) دو مرد مسلح که ماسک بر چهره داشتند وارد یک رستوران یونانی به نام میکونوس در منطقه ویلمرسدورف برلین شدند و اتاق پشتی رستوران را با اسلحه اتوماتیک به رگبار بسته و 4 مرد از جمله صادق شرفکندی دبیر کل تبعیدی حزب دموکرات کردستان ایران ـ حزبی سیاسی که در ایران رسماً منحل شده ـ را به قتل رساندند. اگرچه رستوران میکونوس اسمی یونانی داشت، در حقیقت یک رستوران تماماً ایرانی بود و تبدیل به پاتوق همیشگی چهرههای ایرانی مخالف که به عنوان سازمانهای چپ شناخته میشدند، گردیده بود. بعد از عملیات ترور، دو تن از عوامل قتل با تبعیت لبنانی به نامهای عباس رایل و یوسف امین بازداشت شدند. با استفاده از اعترافات یوسف امین یک ایرانی به نام کاظم دارابی دستگیر شد. سرویس اطلاعاتی آلمان و دپارتمان جنایی پس از اینکه پای دارابی به ماجرا کشیده شد، ادعا کردند که قاتلان برای حکومت ایران کار میکردهاند و دارابی را متهم کردند که مسئولیت سازماندهی قتلها را برعهده داشته است. محاکمه متهمان توسط مقامات قضایی آلمانی در سال 1993 آغاز و در سال 1996 (1375) روند رسیدگی در این دادگاه به جایی رسید که مستقیماً بر روابط ایران و آلمان اثر سوء نهاد. در اوگوست سال 1996 (1375) شبکه BBC گزارشی پخش کرد مبنی بر اینکه رئیس جمهور سابق ایران ابوالحسن بنی صدر در دادگاه برلین حاضر و علیه مقامات ایرانی شهادت خواهد داد؛ همچنین رادیوی وابسته به آمریکا گزارش داد بنی صدر علیه مقامات ایرانی مدارکی در اختیار دارد. در سپتامبر سال 1996 (1375) ابوالحسن بنی صدر در دادگاه برلین حاضر شده و ادعا کرد وی شاهدی در اختیار دارد که قبلاً در استخدام وزارت اطلاعات ایران بوده و حاضر است به طور ناشناس شهادت دهد. بنی صدر ادعا نمود این شاهد اطلاعاتی دست اول در مورد مشارکت عالی رتبه ترین مقامات ایران در قضیه میکونوس دارد. (www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930123000555) بنی صدر هیچگاه از مقابله با نظام جمهوری اسلامی دست برنداشته است و در جریان فتنه 88 از مخالفان و معاندان نظام حمایت نمود و هر از گاهی در مصاحبه با رسانه های مختلف ، اتهاماتی را متوجه کشورمان می کند .