هنگامی که موزه تاریخ طبیعی لسآنجلس در اواسط ماه مارس بهعلت دنیاگیری کووید ۱۹ تعطیل شد، لیزا گونزالز با این امید که چند هفتهی دیگر به محل کار خود برگردد، به خانه رفت. اما وقتی معلوم شد که او بهزودی به محل کار بازنمیگردد، گونزالز که دستیار مدیر مجموعهی حشرهشناسی بود، یکی از اتاقهای خانهی خود را به آزمایشگاه موقت تبدیل کرد. او سپس شروع به وارسی هزاران حشره کرد که موزه قبلا آنها را ازطریق یک پروژهی شهروندی جمعآوری کرده بود.
بهطور معمول، گونزالز و زیستشناسان دیگر از بارکدگذاری DNA برای شناسایی گونههای مختلف استفاده میکنند. بارکدگذاری DNA فرایندی چند مرحلهای است که شامل چندین ساعت آمادهسازی شیمیایی میشود و نتایج دقیقی ارائه میدهد.
توالییاب DNA موزه از روشی به نام واکنش زنجیرهای پلیمراز برای تکثیر مادهی ژنتیکی هر حشره استفاده میکند که سپس میتواند با مرجعی از بارکدهای DNA مورد مقایسه قرار گیرد. در شرایطی که گونزالز به این دستگاه دسترسی نداشت، به دستگاه آنالوگی روی آورد که از قرن ۱۷ در خدمت زیستشناسان بوده است: یک میکروسکوپ. گونزالز میگوید: «این امر قطعا موجب میشود که من از آنچه دانشمندان با استفاده از ابزارهای ابتدایی قادر به انجام آن بودند، قدردانی کنم. من در خانه یک صندلی ارگونومیک ندارم؛ من یک میکروسکوپ فانتزی ندارم. ما اکنون قدر چیزهایی را که داریم، میدانیم.»
گونزالز با استفاده از میکروسکوپی که از آزمایشگاه به خانه برده بود، دهها گونه حشره را با بررسی ویژگیهایی مانند موهای ریز یا شکل بال شناسایی کرد. او همچنین حشرات غیرمعمولی را پیدا کرد که درمورد آنها به همکارش برایان براون موزهدار بخش حشرهشناسی موزه روی آورد. براون با استفاده از یک استریوسکوپ لایکا بزرگتر که آن را از دفتر خود آورده بود و همچنین یک میکروسکوپ مرکب کوچکتر که آن را در وبسایت نیازمندیها پیدا کرده بود، ۹ گونه از مگسهای کوچک را کشف کرد که همه برای علم جدید هستند. براون میگوید: «یافتن چیزهای جدید همیشه جالب است و این یکی از بزرگترین لذتهای این کار است. این فقط یافتن چیزهای کمی متفاوت نیست، ما همیشه چیزهای فوقالعاده متفاوتی پیدا میکنیم.»
برایان براون، رئیس گروه حشرهشناسی NHMLAC و موزهدار بخش حشرهشناسی درحال کار از خانه
حشرات مورد بررسی که عمدتا مگسهای کوچک، وسپها و مگسهای وسپمانند بودند، ازطریق پروژهی بیواسکن (BioSCAN) جمعآوری شده بودند. پروژهی مذکور در سال ۲۰۱۲ آغاز شد که طی آن تلههای حشرهگیر در ۳۰ نقطه در سرتاسر لسآنجلس و عمدتا در حیاط خلوتها یا فضاهای عمومی نصب شده بود. این زوج، داوطلبانی را به کار گرفتند که نحوهی استفاده از تلههای مالایز را فرا میگرفتند. تلههای مالایز شبیه چادرهای دو نفره هستند که موجب میشوند حشرات قبل از اینکه داوطلبان بتوانند آنها را درون شیشهها بگذارند، بهسمت بالا و توریهای جمعآوری پرواز کنند.
اگرچه لسآنجلس آمیزهای از فرهنگهای سرتاسر جهان است، پژوهشهای بسیار کمی درمورد حیاتوحش شهری آن خصوصا حشراتی که در این منطقه زندگی میکنند، انجام شده است. پروژهی بیواسکن زمانی شروع شد که براون با یک متولی موزه شرط بست که میتواند گونهی جدیدی از حشره را در حیاط خلوت خانهی خود در غرب لسآنجلس پیدا کند. او موفق شد و این پروژه به پایان رسید. براون و جمعآوریکنندهی حیاط خلوت در سه سال اول ۳۰ گونهی جدید از حشرات را پیدا کردند و نتایج خود را منتشر کردند. تیم موزه ۱۳ گونهی جدید دیگر را طی دو سال گذشته پیدا کرد، همچنین او و کارکنانش از زمان تعطیلیهای دنیاگیری، ۹ گونهی دیگر پیدا کردند.
با اینکه شرکتکنندگان پروژهی بیواسکن از ماه نوامبر هیچ حشرهی جدیدی جمع آوری نکردهاند، کار پرزحمت شناسایی هزاران نمونهی فردی در جریان دنیاگیری ادامه داشته است. این کار معادل عملی پاکسازی کمدهای شما است: خستهکننده بوده اما درنهایت پاداش دارد. براون میگوید: «ما درحالحاضر نمیتوانیم به آزمایشگاه برویم، بنابراین به شناسایی موارد با میکروسکوپ و بررسی ویژگیهایی روی آوردهایم که دیدن آنها با چشم دشوار است. این حشرات ۲ میلیمتر طول دارند و اندام تناسلی ریزی دارند. شناسایی یکی از این نمونهها با استفاده از روشهای ریختشناسی میتواند ۱۰ تا ۲۰ دقیقه طول بکشد.»
مقالههای مرتبط:
۹ گونهی جدید همه از مگسهای فورید هستند که برخی از آنها به دلیل توانایی دویدن روی سطوح یا ورود به تابوتها برای خوردن اجساد مردگان معروف هستند. براون و گونزالز همچنین مگسهای پاشنه، انگلهای موشهای صحرایی و مگسهای وسپمانند را پیدا کردند. آنها به احتمال زیاد از آمریکای مرکزی شاید ازطریق یک گیاه گلدار یا تکهای غذا وارد شدهاند.
براون و گونزالز با کمک چندین سالهی دهها هزار جمعآوریکننده حشرات ازطریق پروژهی بیواسکن، برآورد گونههای شناختهشده حشرات را در حوزهی لسآنجلس از ۳۵۰۰ مورد در جریان آخرین سرشماری در سال ۱۹۹۳ به ۲۰ هزار گونه گسترش دادهاند. براون درمورد مگسهای فورید میگوید: «ما ۱۰۰ هزار نمونه از منطقهی لسآنجلس را مورد بررسی قرار دادیم. من از تعداد گونههای جدیدی که پیدا میکنیم، شگفت زدهام.»
براون در تلهی حشرهگیر حیاط خلوت خانهی خود چندین نمونهی عجیب پیدا کرده است؛ ازجمله نوعی مگس که جذب دود میشود (احتمالا از آتشسوزیهای طبیعی نزدیک منشا گرفته است) و نمونهی دیگری که بوی گیاه محبوبهی شب را دوست دارد.
گونزالز میگوید تعطیلی و سپس کار در خانه همچنین نوری بر تنوع زیستی که در محلههای شهری وجود دارد، میتاباند. او میگوید: «ما تنوع باورنکردنی داریم و گونههای ناشناختهای در کنار ما زندگی میکنند. این چیزی است که اکثر مردم متوجه آن نمیشوند. حتی حشراتی که ما از دیدن آنها شگفتزده شدیم، من تصور نمیکردم که ما آخوندکمگسان را در لسآنجلس داشته باشیم» (این مگسها مانند نوعی تلاقی بین آخوندکهای نیایشگر و وسپ بهنظر میرسند؛ اگرچه هیچیک از آنها نبوده و بیشتر در زیستگاههای گرمسیری یافت میشوند).
گونزالز با کمک خواهرزاده ۵ ساله خود که میکروسکوپ خود را در اختیار او قرار داده است، به کار از خانه ادامه میدهد. او امیدوار است که به زودی به محل کار خود برگردد.
براون نیز از دنیای کار از خانه خسته شده است. بازگشت به مجموعه موزه و ابزارهای علمی مدرن آزمایشگاه او به این زودی اتفاق نمیافتد. او میگوید:
وقتی برای اولینبار کار در خانه را شروع میکنید، با خود فکر میکنید این عالی است زیرا هیچ عامل حواسپرتی وجود ندارد و میتوانم دهها مقاله تهیه کنیم. اما جالب است که چگونه داشتن محل کار میتواند تلاش و توجه شما را متمرکز میکند. مهم است که افرادی داشته باشید که با آنها کار کرده و تعامل برقرار کنید و مجموعه حشرات را بهعنوان یک مرجع در اختیار داشته باشید.