-
- یک شخص سفیه می تواند در امور غیر مالی داوری کند: اما نمیتواند در امور مالی داوری کند چرا که در امور غیر مالی چرا که شخص سفیه در امور غیر مالی محجور تلقی نمی شود
- اشخاص ورشکسته حتی در امور مالی از داوری ممنوع نیستند زیرا حجر ناشی از ورشکستگی یک حجر دماغی و فکری نیست بلکه برای حمایت از حقوق طلبکاران است و این داوری موجب اضرار طلبکاران نیست
- اشخاصی که به موجب حکم دادگاه از داوری محروم اند. (مجازاتهای تبعی)
- قضات و کارمندان اداری شاغل در محاکم قضایی در این خصوص توجه داشته باشید که:
- کارمندان اداری فقط در صورتی که در محاکم قضایی شاغل باشند از داوری ممنوع است بنابراین کارمندان اداری شاغل در مراجع غیر قضایی و همچنین کارمندان اداری شاغل در قوه قضاییه که در دادگاه اشتغال ندارند از داوری ممنون نیستند
- کلی قضات یعنی اشخاصی که دارای ابلاغ قضایی هستند از داوری ممنوع است مانند قضات دادگاه عمومی انقلاب تجدیدنظر یا قضات دیوان عالی کشور و دیوان عدالت اداری
- قضات بازنشسته از داوری ممنوع نیستند
- قضات شاغل در مراجع غیر از دادگاه ها مانند قضات عضو کمسیون ماده ۱۰۰شهرداری قاضی عضو هیات داوری بورس قضات شاغل در اداره حقوقی قوه قضاییه و غیره از داوری ممنوع اند
- اگر شخصی داوری را بپذیرد و سپس بدون عذر موجه از شرکت در جلسات و صدور در امتناع ورزد یا آن که استعفا دهد علاوه بر الزام به جبران خسارت تا ۵ سال نیز از انجام داوری ممنوع است
ممنوعیت های نسبی
- ماده ۴۵۵ قانون آیین دادرسی مدنی: اگر شروط ذیل باشند داوری که به شرط داوری تعیین شده از انجام داوری ممنوع است و شرط داوری به طور کلی باطل است:
- قراردادی بین یک ایرانی و یک خارجی منعقد شود
- در این قرارداد شرط داوری در شود
- این شرط داوری مقید باشد
- این داور با طرف مقابل هم تابعیت باشد
- ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی مدنی موارد مذکور در این ماده توسط دادگاه یا شخص ثالث به عنوان داور قابل نصب نیستند البته این ممنوعیت نیز به موجب توافق و تراضی طرفین برطرف می شود این موارد عبارت است از:
- کسانی که سن آنان کمتر از ۲۵ سال تمام شمسی باشد کسانی که در دعوی ذینفع باشند
- کسانی که با یکی از اصحاب دعوی قرابت سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند
- کسانی که قیم یا کفیل یا وکیل یا مباشر عبور یکی از اصحاب دعوا هستند یا یکی از اصحاب دعوی مباشر امور آنان باشد
- کسانی که خود یا همسرشان وارث یکی از اصحاب دعوی باشد
- کسانی که با یکی از اصحاب دعوی یا با اشخاصی که قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم با یکی از اصحاب دعوی دارند درگذشت یا حال دعوای کیفری داشته باشند
- کسانی که خود یا همسرشان و یا یکی از اقربای سببی یا نسبی تا درجه دوم از طبقه سوم او با یکی از اصحاب دعوی یا زوج و یا یکی از اقربای های نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم او دعوای مدنی دارند
- کارمندان دولت در حوزه ماموریت آنان
- لایحه قانونی راجع ب من مداخله وزرا و نمایندگان مجلسین و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری مصوب سال۱۳۳۷ کارمندان را از داوری در اختلافاتی که یک طرف آن دولت یا مجلس یا شهرداری یا دستگاههای وابسته به آن هاست منع کرده است
شیوه نصب داور در این خصوص با حالات زیر مواجه ایم:
- داور در شرط داوری تعیین شده است شرط داوری مقید است: شخص در این صورت همان شخص به عنوان داور به انجام داوری میپردازد. اگر شخصی که به عنوان داور نصب شده نتواند یا نخواهد داوری کند شرط داوری زایل می شود مگر آنکه طرفی به داوری شخص دیگری تراضی کنند
- طرفین نصب داور را به عهده دادگاه گذاشته باشند، در این خصوص باید توجه داشت که:
- همان دادگاهی برای نصب داور ساله است که مورد توافق طرفین واقع شود و در صورت عدم توافق طرفین دادگاهی سال هست که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوی را دارد
- در تراضی نسبت به دادگاه برای نصب داور طرفین می توانند خلاف قواعد صلاحیت محلی توافق کنند اما رعایت صلاحیت ذاتی ضروری است
- شخص متقاضی درخواست نصب داور می تواند از دادگاه درخواست نصب داور کند
- درخواست نصب داور از دادگاه یک درخواست ساده است و دریایی محسوب نمیشود
- در تعیین داور توسط دادگاه جلسه دادرسی تعیین نمیشود بلکه دادگاه باید در وقت فوق العاده اقدام به نصب داور کند
- داور به قید قرعه از بین حداقل دو برابر تعداد داوران تعیین می شود
- اگر دادگاه داور را به قید قرعه تعیین نکند انتخاب این داور باطل است و در نتیجه او نیز مشمول بند ۶ ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی بوده و باطل است
- در صورت تعیین داور توسط دادگاه دادگاه باید قبول داوران را اخذ کند داور ملزم به قبول داوری نیست
- تا زمانی که داور داوری را قبول نکرده هنوز نسبت به داور خاتمه یافته است در نتیجه در صورت عدم قبول داور تعیینی دادگاه ،دادگاه باید داور دیگر انتخاب کند
- تصمیمی که دادگاه در خصوص نصب داور اتخاذ میکند وی به معنای دقیق کلمه نیست و بنابراین طرق شکایت از مانند تجدیدنظر یا پرتاب نسبت به آن قابل اعمال نیست
- طرفین در خصوص نصب تاور سکوت کرده باشند: در این صورت هر یک از طرفین که خواستار آغاز داوری باشد داور اختصاصی خود را تعیین می کند و داور مشترک را نیز انتخاب میکند سپس اظهارنامه برای طرف دیگر می فرستد و از او میخواهد ظرف ۱۰ روز داور اختصاصی خود را تعیین کند و نسبت به داور مشترک نیز با او توافق کند در صورت عدم اقدام طرف دیگر شخص مزبور میتواند نصب داور را از دادگاه بخواهد
- طرفین نصب داور را به عهده شخص ثالث گذاشتند: در این صورت هر یک از طرفین که خواستار آغاز داوری باشد باید به شخص ثالث مراجعه کرده و از او تقاضای نصب داور کند در این صورت توجه داشته باشید که
شخص ثالثی که عهدهدار نسبت آورده است ممکن است شخص حقیقی یا حقوقی باشد
تقاضای نصب داور از ثالث ممکن است به موجب اظهارنامه یا هر ابزار دیگری باشد در صورت امتناع شخص ثالث ازنصب داور نصب داور تابع احکام مذکور در بند قبل است.