خانه » همه » مذهبی » دختران یزدگردسوم

دختران یزدگردسوم


دختران یزدگردسوم

۱۳۹۷/۰۶/۲۱


۷۴۶۷ بازدید

ایا صحت دارد که حضرت علی علیه السلام در جنگ یا جنگ هایی ، در یک لحظه در سه جانبه لشکر شمشیر می زدند؟
و ایا صحت دارد که در یکی از فتوحاتی که اعراب در ایران داشتند حضرت علی علیه السلام دو دختر پادشاه ایران را برای امام حسن و امام حسین علیهم السلام بردند و به ان دو دختر حق انتخاب دادند که به ازدواج با هریک از فرزندان ان حضرت درایند؟

اینجا قسمت دوم سوال را بخاطر اهمیت بیشتر پاسخ می‌دهیم: اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به همسری امام حسین (ع) و مادری امام سجاد(ع) نائل شده باشد، از نظر تاریخی مورد بحث است. در میان مورخان، تنها یعقوبی جمله‌ ای دارد به این مضمون که گفته است: مادر علی بن الحسین(ع) «حرار» دختر یزدجرد بود و حسین(ع) نام او را غزاله نهاد. سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه می داند ولی در احادیث این مطلب آمده است .در مورد نیاکان و خاندان شهربانو و اینکه آیا او دختر یزد گرد است یا نه چند نظریه وجود دارد: الف) ساسانى بودن;ب) کابلى بودن; ج) سیستانى بودن; د) سندى بودن . (1)دانشورانى چون: یعقوبى (متوفاى 281 ق). ، محمد بن حسن صفار قمى (متوفاى 290 ق). ، کلینى (متوفاى 329ق). ، شیخ صدوق (متوفاى 381ق). و شیخ مفید (متوفاى 413ق). – با وجود اختلاف در نام وى – او را دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانى) دانسته اند . عده اى نیز «نام پدر شهربانو» را این گونه معرفى کرده اند: 1 . سبحان.2 . سنجان.3 . نوشجان. 4 . شیرویه . (2) گوناگونى اقوال و ابهامات تاریخى، بیانگر «تحریف در گزارش وقایع » مى باشد . از این رو باید به «نقد علمى » اخبار پرداخته و به نتیجه مطلوبى رسید. با توجه به اختلاف در اقوال وجه مشترک و مورد قبول را مى توان چنین گفت: «شهربانو، دختر یکى از بزرگان و سرشناسان ایران زمین مى باشد .» قابل توجه است که عالمان و پژوهشگران برجسته اى چون «شهید مطهرى » بر شاهزاده بودن وى، اشکالاتى وارد ساخته اند; به طورى که آن استاد شهیدآورده است: «… اگر از زوایه تاریخ بنگریم، اصل داستان شهربانو و ازدواج او با امام حسین علیه السلام و ولادت امام سجاد علیه السلام از شاهزاده اى ایرانى، مشکوک است …» (3) اصل مطلب در مورد ایشان برمی گردد به داستان اسارت شهربانو و ورود او به کشور های اسلامی . درباره‌ اصل‌ جریان‌ می‌توان‌ گفت‌، از جمله‌ رخ‌دادهای‌ تاریخی‌ است‌ که‌ دربسیاری‌ از منابع‌ روایی‌ و تاریخی‌ دیرینه‌ ثبت‌ شده‌ است‌. بسیاری‌ از مورخان‌ ومحدثان‌ شیعه‌ و سنی‌ اصل‌ جریان‌ را نگاشته‌اند که‌ به‌ برخی‌ از دیرینه‌ترین‌ و معتبرترین‌آنهابه‌ ترتیب‌ تاریخ‌ اشاره‌ می‌شود.مانند نصر بن‌ مزاحم‌، (در گذشت‌ 212) و محمد بن‌سعد، (درگذشت‌ 230) و قاضی‌ نعمان‌، (درگذشت‌ 263) و یعقوبی‌، (درگذشت‌ 282) ومحمد بن‌ حسن‌ صفار، (درگذشت‌ 290) و طبری‌، (درگذشت‌ 310).و ابن‌ اَبی‌ ثلج‌بغدادی‌، (درگذشت‌ 325) و کلینی‌، (درگذشت‌ 329) و حسن‌ بن‌ محمد، (درگذشت‌378) و صدوق‌، (درگذشت‌ 381) ومفید، (درگذشت‌ 413) و محمد بن‌ جریر رستم‌طبری‌ امامی‌، (درگذشت‌ در قرن‌ پنجم‌) و فتال‌ نیشابوری‌، (درگذشت‌ 508) وزمخشری‌، (درگذشت‌ 528) و علامة‌ طبرسی‌ (امین‌ الاسلام‌)، (درگذشت‌ 548) و ابن‌شهرآشوب‌، (درگذشت‌ 588) و سبط‌ ابن‌ جوزی‌، (درگذشت‌ 666) و ابن‌ خلکان‌(درگذشت‌ 681) و ابوالفتح‌ اربیلی‌، (درگذشت‌ 693) و علامة‌ حلی‌، (درگذشت‌726) و شهید اول‌ (شهادت‌ 786) و ابن‌ صباغ‌ مالکی‌، (درگذشت‌ 855)، نویسندگان‌ و محققان‌ قرن‌ هشتم‌ به‌ بعد نیز به‌ همین‌ منوال‌ اصل‌ جریان‌ را ثبت‌و آن‌ را پذیرفته‌اند.(4) این‌ منابع‌ روایی‌ و تاریخی‌ را به‌ سه دستة‌ عمده‌ می‌توان‌ تقسیم‌ نمود:الف) به اسارت افتادن وى در دوره خلافت عمر بن خطاب . ب) فرستادن وى و خواهرش به نزد عثمان از سوى والى خراسان . ج) فرستادن دختران یزدگرد به حضور امام على علیه السلام توسط کارگزار حضرت . با توجه به این تعارض، به بررسى هر یک از گزارش هاى تاریخى مى‌ پردازیم . الف‌: جریان‌ نخست‌ که‌ در بسیاری‌ از منابع‌ به‌ چشم‌ می‌خورد این‌ است‌ که‌ دردوران‌ عمر که‌ ایران‌ به‌ دست‌ مسلمانان‌ فتح‌ شد،دو تن‌ از دختران‌ یزدگرد، به‌ اسارت‌مسلمانان‌ درآمدند و به‌ مدینه‌ منتقل‌ شدند که‌ در این‌ باره‌ می‌نگارند: موقعى که اسراى ایران در مدینه بر عمر بن خطاب وارد شدند، شاه زنان که دید مسجد پر از جمعیت است و خلیفه مسلمین تند به او نگاه مى‌ کند، صورت خود را پوشانید و به سبب شدت ناراحتى، فریاد زد: «سیاه باد روزگار هرمز که فرزندانش اسیر شدند!» × خلیفه که به زبان فارسى آشنایى نداشت، گمان کرد که شاه زنان وى را دشنام مى دهد، خشمگین شد . در این هنگام، امام على علیه السلام با ترجمه سخن او به عربى، خشم عمر را فرو نشانید . خلیفه تصمیم گرفت دختران شاه ساسانى را همچون دیگر اسیران جنگى، به مزایده بگذارد; اما امام على علیه السلام به او چنین گوشزد کرد که: بر اساس فرمایش و سیره پیامبر صلى الله علیه و آله باید به «بزرگ زادگان » اکرام و احترام نمود . (5) در ادامه این ماجرا و چگونگى آزادى آنان، چند قول وجود دارد: الف) عمر تصمیم گرفت آنان را بفروشد، امام على علیه السلام فرمود: طریقه فروش آنها چنین است که قیمت هر یک را باید مشخص ساخت تا هر مسلمانى هر کدام را که خواست، خریدارى کند . پس از تعیین بهاى دختران، امام آنان را خریدارى کرد . ب) امام فرمود: بر طبق سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله آنها را نمى توان فروخت بلکه مختارند یکى از مسلمانان را به عنوان همسر خود برگزینند و از سهمیه غنیمت و بیت المال آن مسلمان به شمار آیند . (6) ج) امام در حضور جمعیت فرمود: «من نصیب خودم را از اسیران، در راه خدا آزاد کردم .» بنى هاشم نیز سهام خودشان را به امیرمؤمنان علیه السلام بخشیدند، آنگاه حضرت عرض کرد: «خدایا! شاهد باش که آنچه بنى هاشم از نصیب خود به من بخشیده اند، من همه آنان را فى سبیل الله بخشیدم .» مهاجرین و انصار پس از مشاهده این صحنه زیباى معنوى، با مسرت و علاقه اى خاص عرض کردند: یا على! ما نیز حقمان را در اختیار تو مى گذاریم . از این رو، امام یکبار دیگر خداوند را گواه مى گیرد که پس از قبول کردن سهام مسلمانان، دختران اسیر را در راه خدا آزاد نموده است . اما خلیفه دوم با ناراحتى خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت: چرا تصمیم مرا درباره اسیران عجم برهم زدى؟ چه قصدى از این کار داشتى؟ آن حضرت مجددا یادآور شد که: این اسیران به «اسلام » علاقه مند و مایل هستند و روش پیامبر صلى الله علیه و آله چنین بود که بزرگان هر قوم و خاندانى را محترم مى داشت . عمر بن خطاب بعد از شنیدن کلام مستدل امام على علیه السلام، گفت: اکنون من هم سهم خود را و بقیه آنچه را که به غنیمت مسلمانان درآمده، همه را به تو بخشیدم . در اینجاست که امیرمؤمنان علیه السلام آخرین مرحله «آزادى » شاهزادگان ایرانى را با این گفتار به اجرا مى گذارد: «خدایا! گواه باش که آنچه او به من بخشید، پذیرفتم و آنها را در راه تو آزاد ساختم .» (7)ب‌: جریان‌ دوم‌ مربوط‌ به‌ دوران‌ خلافت‌ عثمان‌ است‌ که‌ عبدالله بن‌ عامر کریزعامل‌ عثمان‌ در خراسان‌ دو تن‌ از دختران‌ یزدگرد را اسیر می‌کند و به‌ حضور عثمان‌ درمدینه‌ می‌فرستد.وی‌ یکی‌ از آن‌ دو را به‌ حسن‌ مجتبی‌(ع) ودیگری‌ را به‌ حسین‌(ع)بخشیده‌ و هر دو در حال‌ زایمان‌ رحلت‌ می‌نمایند.بر اساس‌ این‌ نقل‌، کفالت‌ علی‌ بن‌الحسین‌(ع) را بعد از رحلت‌ مادر، دیگر کنیزان‌ امام‌ حسین‌ عهده‌دار می‌شوند. (8)ج‌: جریان‌ سوم‌ که‌ جزییات‌ آن‌ در بسیاری‌ از منابع‌ آورده‌ شده‌ است‌،مربوط‌ به‌ زمان‌امیرالمؤمنین‌(ع) است‌. شیخ مفید، فتال نیشابورى و فضل بن حسن طبرسى این گونه روایت کرده اند: وقتى امیرمؤمنان علیه السلام به خلافت و حکومت رسید، حریث بن جابر حنفى را به عنوان کارگزار خود به مشرق زمین اعزام کرد . وى پس از مدتى، دو نفر از دختران یزدگرد را به دست آورد; لذا آنان را نزد امیرمؤمنان علیه السلام فرستاد . آن حضرت، شهربانو (شاه زنان) را به حسین علیه السلام بخشید – که زین العابدین علیه السلام از او متولد شد – و دیگرى را به محمد بن ابى بکر بخشید – که از وى قاسم به دنیا آمد – لذا این دو مولود، پسرخاله یکدیگر هستند . (9) مقرم مى گوید: «بر هیچ اندیشمندى پوشیده نیست که روایت شیخ مفید، فتال و طبرسى … به حقیقت نزدیک تر است; زیرا امام سجاد علیه السلام بدون اختلاف، در زمان خلافت جدش امیرمؤمنان علیه السلام متولد شد و سه سال با آن حضرت بود .» (10) به عقیده مقرم: «هیچ کدام از این دو روایت (فرستادن شاهزادگان به حضور عثمان و امام على علیه السلام)، دلالت بر این ندارد که این دو بانو به اسیرى گرفته شده باشند . و شاید علاقه آنها به مسلمانان موجب شده بود که والیان بتوانند به آنها دست یابند .» (11) شهیدى در این خصوص مى گوید: «با این دو روایت، مشکل زمان برطرف شده و استبعاد فاصله ازدواج و تولد امام علیه السلام نیز از میان رفته است . اما این روایت نیز درست به نظر نمى رسد; چه نام حریث بن جابر در شمار کارگزاران على علیه السلام دیده نمى شود .» وى سپس اسامى کارگزاران حکومت علوى در خراسان و عدم اسارت دختران یزدگرد را، به تفصیل بیان کرده است . (12) معروف‌ترین‌ داستان‌ که‌ قراین‌ فراوان‌ آن‌ را تأیید می‌نماید،جریان‌ نخست‌ است‌. ولی گذشته از عدم انطباق مضمون این روایت با تاریخ، در سند این روایت دو نفر قرار دارند که این روایت را غیرقابل اعتماد می کند: یکی ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی است که علمای رجال او را از نظر دینی متهم می دانند و روایات او را غیرقابل اعتماد می شمارند، و دیگر عمرو بن شمر است که او نیز کذّاب و جعّال خوانده شده است.(13) و این‌ نکته‌ را نباید از نظر دور داشت‌ که‌ تنها مشهور بودن‌ یک‌ موضوع‌ تاریخی‌ و یافقهی‌ دلیل‌ قطعی‌ بر اعتبار آن‌ نمی‌تواند باشد. چه‌ بسیار از شهرت‌هایی‌ که‌ بی‌ پایه‌ بوده‌ وبسیاری‌ بدون‌ پژوهش‌ آن‌ را باور نموده‌اند که‌ نقد و پژوهش‌ بی‌ پایگی‌ آنها را بر همگان‌شفاف‌ می‌نماید. به‌ این‌ منظور گفته‌ می‌شود:رب‌ شهرة‌ لا اصل‌ لها.«چه‌ بسیار شهرت‌هاکه‌ بی‌پایه‌ هستند». در عین‌ حال‌ اگر شواهد جانبی‌ شهرت‌ را تأیید نماید، به‌ گونه‌ای‌ که‌ از مجموع‌ آنها اطمینان‌ و بلکه‌ یقین‌ حاصل‌ شود،آن‌ گاه‌ چنین‌ شهرتی‌ از ارزش‌ برخوردار بوده‌ و درصورتی‌ که‌ چنین‌ اطمینانی‌ فراهم‌ شود، نمی‌توان‌ با شبهه ‌افکنی‌ این‌ اطمینان‌ را زدود ودر آن‌ تردید ایجاد نمود. با توجه به این مطلب که آثار روایی‌ و تاریخی‌ برای‌ امام‌ حسین‌(ع) پنج‌ همسر نام‌ می‌برند که‌ شش‌ فرزند ازاو به‌ دنیا آورده‌اند، 1 – «لیلا» دختر ابی‌ مرّة‌ بن‌ غروة‌،مادر علی‌ اکبر که‌ در کربلا به‌ شهادت‌ رسید. 2 – «حرار» (آزاده‌) یا غزاله‌ و یا شهربانو دختر یزدگرد که‌ مادر علی‌ بن‌ الحسین‌؛یعنی‌ امام‌ سجاد، می‌باشد. 3 – «رباب‌» که‌ مادر یک‌ پسر به‌ نام‌ عبدالله رضیع‌ (بر سر زبان‌ها معروف‌ به‌ علی‌اصغر) که‌ در آغوش‌ پدر در کربلا هدف‌ قرار گرفت‌ و شهید شد و نیز مادر دختری‌ به‌ نام‌سُکَینه‌ است‌ که‌ در فاجعه‌ کربلا به‌ اسارت‌ درآمد. 4 – «ام‌ اسحاق‌» دختر طلحة‌ بن‌ عبیدالله که‌ مادر دختری‌ به‌ نام‌ فاطمه‌ است‌. 5 – «قضاعیة‌» مادر جعفر که‌ در زمان‌ حضرت‌ درگذشت‌. (14)و در مورد مادر امام سجاد هم با بررسى منابع تاریخى و روایى، این اسامى را مى توان به دست آورد: ام سلمه، بره، جهان بانویه، جهان شاه، حرار، خوله، سلافه، سلامه، شاه زنان، شهربان، شهربانو، شهربانویه، شهرناز، شه زنان، غزاله، فاطمه و مریم . در منابع اهل سنت، بر نام هاى سلافه، سلامه و غزاله تاکید شده; در حالى که در کتابهاى شیعى، نام «شهربانو» بیشتر آمده است . این نام را مى توان در قدیمى ترین منابع امامیه یافت ; از جمله: بصائرالدرجات و اصول کافى . (15) و نیز منابع متقدم تاریخى و روایى مانند یعقوبى (متوفى 281 ق)تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 303.، محمد بن حسن قمى تاریخ قم، ص 195.، کلینى (متوفى 329 ق)اصول کافى، ج 2، ص 369.، محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق)بحارالانوار، ج 46، ص 9.، شیخ صدوق (متوفى 381 ق)عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 128. و شیخ مفید (متوفى 413 ق)الارشاد، ص 492.او را دختر یزدگرد دانسته اند، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند. و شیخ عباس قمی هم در منتهی الآمال مادر حضرت امام سجاد علیه السلام را شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران می داند. (16) بنابر این در باره تاریخ وفات شهربانو بنا بر اینکه شهر بانو مادر امام سجاد (ع) باشند می توان کفت:از آنجا که شهربانو در همان روزهاى آغازین میلاد امام سجاد علیه السلام چشم از دنیا فروبسته است و تاریخ رحلت وى، با فاصله اى کوتاه، با تاریخ ولادت آن حضرت مقارن مى باشد; سزاوار است اقوال مورخان را درباره روز تولد امام (علیه السلام) یادآور شویم: – پنجم شعبان.- هشتم شعبان. – نهم شعبان.- یازدهم رجب. – هشتم ربیع الاول. – نیمه جمادى الاول. – نیمه جمادى الثانى . (17) به هر حال، شهربانو بعد از چند روز از تولد یگانه فرزندش و در همان دوره نفاس به علت بیمارى، رحلت کرد و پیکر مطهرش در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد و شهر مدینه به سوگ «بانویى مقدس » سیه پوش گردید . (18) متاسفانه در برخى از کتاب ها، تحریفاتى دیده مى شود که فاقد ارزش علمى است; از جمله: الف) حضور شهربانو در کربلا; ب) غرق شدن و خودکشى شهربانو در رودخانه فرات; ج) سوار شدن وى بر ذوالجناح یا اسبى دیگر و آمدنش به ایران و سرانجام غائب و پنهان گشتن او در کوه (کوه بى بى شهربانو شهر رى) . قصه پردازان به انگیزه هاى مختلف، این حکایات بى اساس را در میان برخى کتاب ها و در بین عوام، چنان با آب و تاب وارد ساخته اند که جایگزین وقایع تاریخى شده است . از این رو پژوهشگران، هر یک به نوبه خود، به تجزیه و تحلیل و نقد این قبیل تحریفات پرداخته اند; همچون: شهید مطهرى، شیخ ذبیح الله محلاتى و دکتر سید جعفر شهیدى . (19) در هرصورت در بحار الانوار ج 46 ص 8 ح 19 آورده است :عبد الله بن عامر بن کریز وقتی که خراسان را فتح کرد دو دختر از دختران یزد گرد را به مدینه فرستاد و به عثمان تحویل داد و عثمان بن عفان هم این دو را به امام حسن و امام حسین علیهما السلام بخشید.از آنکه امام حسین گرفته بود امام سجاد به دنیا آمد و در هنگام زایمان از دنیا رفت.بر اساس این حدیث مادر امام سجاد یکی از دختران یزدگرد است ولی در این روایت نام اورا ذکر نکرده است .این روایت مشکلی ندارد و می توان به آن معتقد شد.————————————————————————-1-برخى از منابع متقدم و متأخر دیدگاه هاى دیگرى مانند سیستانى بودن، سِندى بودن، کابلى بودن او را متذکر شده.2- زندگانى على بن الحسین (ع)، سید جعفر شهیدى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، پنجم، 1373 ص 11 و 12 / زندگانى امام زین العابدین (ع)، عبدالرزاق مقرم، ترجمه حبیب روحانى، آستان قدس رضوى، اول، 1374 ، ص 30.3- خدمات متقابل اسلام و ایران، صدرا، قم، نهم، 1357 ،ص 120 – 134. / ناسخ التواریخ حضرت على بن الحسین السجاد (ع)، ج 1، مؤسسه مطبوعات دینى، قم، ص 13 – 16. 4- همسران‌ امام‌ حسین‌(ع) /حبیب‌ا… احمدی‌ ( سایت تبیان)5- زندگانى امام زین العابدین (ع)، ص 256- زندگانى امام زین العابدین (ع)، ص 28 و 29 .7- همان، ص 29 8- همسران‌ امام‌ حسین‌(ع) /حبیب‌ا… احمدی‌ ( سایت تبیان)9- زندگانى امام زین العابدین (ع)، ص 24 .10- همان، ص 29 .11- همان، ص 24 و 25 .12- زندگانى على بن الحسین (ع)، ص 20 – 2213- مجموعه آثار شهید مطهری ج14 / خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مطهری، صفحه122.14- همسران‌ امام‌ حسین‌(ع) /حبیب‌ا… احمدی‌ ( سایت تبیان)15- زندگانى على بن الحسین (ع)، ص 10 و 11.16- شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، قم، چاپ هشتم، 1374، ج 2، ص 31- 29 .17- زندگانى امام زین العابدین (ع)، ص 39 و 40 .18- امام سجاد; جمال نیایشگران، احمدترابى، آستان قدس رضوى، اول، 1373 ،ص 17 .19- حماسه حسینى، ج 2، چاپ : بیست و نهم، 1379 ، ص 182/ ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتى، ج 3، ص 13 .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد