در ماههای اخیر (از اواخر دیماه ۱۳۹۹ تا اوایل فروردین ۱۴۰۰)، مرگ خودخواسته سه زن نام آشنا و شناخته شده در حوزه اجتماعی-فرهنگی ایران یعنی خانمها: شیده لالمی (دبیر سرویس اجتماعی روزنامه همشهری)، دکتر هاله لاجوردی (استاد جامعهشناسی اخراج شده از دانشگاه تهران) و آزاده نامداری (مجری به حاشیهرانده شده صداوسیما) زنگ خطر را به صدا درآورده است.
به تعبیر امیل دورکیم، اگر نوع همبستگی اجتماعی در جامعه تغییر کند، نوع خودکشی نیز تغییر میکند. بر این پایه او سه نوع خودکشی را توضیح داده است:
– نوعدوستانه
– خودخواهانه
– نابهنجار یا آنومیک
دورکیم معتقد است که در دوران بحرانهای اجتماعی (که ناظر به سه متوفای اخیر است) و به ویژه در بین افراد صاحب منزلت اجتماعی که هویت خود را وابسته به جامعه و وجدان جمعی میدانند، فرد از آن رو به حیاتش پایان میدهد که پس از تلاش بسیار، زندگی را بی فرجام و پوچ یافته و نمیتواند خود را در جایگاه مورد انتظارش ببیند.
کوتاه سخن اینکه، هرچند نهادهای اجتماعی و فرهنگی و آموزشی (آپاراتوسهای ایدئولوژیک) همچون رسانه و دانشگاه، زنان و مردان را در ساختارها و چارچوبهای متصلب و هژمونیک خود، سلطهپذیر و مطیع میخواهند، اما فرسودگی و افسردگی را میتوان با مسوولیتپذیری اجتماعی و کنشجمعی احیا و بازآفرینی کرد. در این رهگذر وظیفه همکاران و همصنفان و همدردان بیش از مدیران نالایق و کم دانش است. امید که به این فن شریف، اهتمام ورزیم تا «چون هنرهای دگر، موجب حرمان نشود»
نوشته: حسین بصیریان جهرمی