عصراسلام: من هم جزو دسته دوم هستم! یعنی برای نخستین بار از زمانی که دارای حق رأی شدم، برای استفاده از این حق در انتخابات ریاست جمهوری دچار تردید جدی شدم! اینکه بخواهم درباره چرایی آن بحث کنم نوشتاری طولانی و شاید حوصله سر بر شود که از آن میگذرم. به اجمال اما بگویم که شوربختانه کشور آنچنان دچار زخمهای عمیق و دردهای اساسی شده است که این انتخابات حداقل برای من به جای آنکه حکم انتخاب رئیسجمهور را داشته باشد حکم پیدا کردن طبیب حاذق را دارد!
اینکه گفته شود فلانی کاندیدای اصلاحطلب است یا فلانی کاندیدای جبهه انقلاب و برویم رأی بدهیم یک اشتباه بزرگ است، نتیجه چشم بسته رأی دادن میشود فاجعهای به اسم شورای شهر تهران که نه توانست برای شهر کار خاصی بکند و نه حتی توانست ادای اصلاحطلب بودن را در مدیریت شهری در آورد، نه در مقابله با فساد در عمل توفیقی داشت نه در حوزه فرهنگ و اجتماع، تحول آفرین!
البته که من از عملکرد دولت تدبیر و امید در چند حوزه خاص یعنی سیاست خارجی، صنعت نفت و امنیتی دفاع میکنم و منتقد جدی در حوزه اقتصاد، صمت و کشاورزی هستم به لحاظ ناتوانی فاحش در اداره امور که درباره اش سخن خواهم گرفت. امروز تنها یک چیز است که میتواند تردید جدی من برای رأی دادن را برطرف کند و آن برنامه و توانایی فرد است برای چهار چالش مهم کشور از دیدگاه من: اقتصاد، سلامت، سیاست خارجی و فرهنگ! ارائه تصویر جذاب از کاندیداها نه موجب اغوای من میشود و نه دردی از این کشور و مردم درمان میکند.
این بخش را خلاصه کنم که فارغ از گرایشهای دستمالی شده و البته از هم پاشیده سیاسی، آنچه برای من ملاک است برنامه روشن و عملیاتی برای درمان دردهای کشور در این حوزههاست و البته مشخص بودن تیم کاندیداها برای انجام این برنامهها.
تا این جای کار و با توجه به گفتوگوهای انجام شده کاندیداها هیچ یک اساسا توجهی به این حوزهها نکردند و هر یک در پی ارائه تصویری متفاوت از خود در حوزه سیاسی بودند و کلاب هاوس هم تبدیل به عرصه جولان چند فعال سیاسی شده که به عنوان نماینده ملت صرفا خاطرات و دغدغههای سیاسی خود را مطرح میکنند، چیزهایی که درد مردم نیست!
بهروز شجاعی