خانه » همه » مذهبی » در تفاسير مطالبي دربارة دو آية آخر سورة زلزال خوانده ام اما واقعاً مرا قانع نكرده اند خواستم در اين مورد توضيح دهيد كه چرا در آنجا مي گويد اعمال انسان حتي به اندازة كمترين ذرّه هم بازپرسي مي شود و در جاهاي ديگر سخن از بخشش است؟

در تفاسير مطالبي دربارة دو آية آخر سورة زلزال خوانده ام اما واقعاً مرا قانع نكرده اند خواستم در اين مورد توضيح دهيد كه چرا در آنجا مي گويد اعمال انسان حتي به اندازة كمترين ذرّه هم بازپرسي مي شود و در جاهاي ديگر سخن از بخشش است؟

آيات آخر سورة زلزال را مرور مي كنيم: «در آن روز مردم به صورت گروههاي پراكنده خارج مي شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود، پس هر كس به اندازة ذره اي كار خير كرده باشد آن را مي بيند و هر كس به اندازة ذره اي كار بد كرده باشد آن را مي بيند»[1].
در اين كه مراد از آيه كه مي گويد مردم در آن روز به صورت گروههاي پراكنده خارج مي شوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود چيست؟ دو احتمال داده شده است. ما طبق هر دو احتمال نسبت اين آيه را با آيات مربوط به مغفرت مثل آية: «از رحمت خدا نااميد نباشيد خداوند همة گناهان را مي آمرزد»[2] يا آية «خداوند شرك به او را نمي آمرزد و غير از آن را براي هر كه بخواهد مي بخشد»[3]. بررسي  نموده و تنافي احتمالي را جواب  خواهيم داد.

احتمال اول:
مراد از معناي آيه خارج شدن مردم از قبرها به سوي موقف حساب مي باشد تا اعمال خود را به صورت ثبت شده در نامة اعمال يا اعمال  را به صورت مجسم ببينند.[4] خلاصه مردم در موقف حساب مي بينند كه چه كرده اند. آنها اگر به اندازة ذره اي كار خوب يا كار بد كرده باشند آن را خواهند ديد. اما دربارة مغفرت بايد  گفت  مغفرت الهي يا تا لحظه حسابرسي شامل حال شده است چون ممكن است در دنيا با انجام برخي كارهاي خوب خود را در معرض مغفرت الهي قرار داده باشد مثل اين كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ مي گويد: كسي كه دو ركعت نماز بخواند و بداند چه مي گويد از نماز در حالي منصرف مي شود كه بين او و خدا گناهي نيست جز آن كه بخشيده شده باشد.[5]يا بعد از حسابرسي و در مرحلة جزا شامل حال او مي شود. مثل آن كه در حديث آمده است كه خداوند خودش عهده دار حساب مؤمن مي شود و تك تك سيئاتش را با همة جزئيات  ا به او نشان مي دهد. بعد به او مي گويد:‌آنها را در دنيا بر تو پوشاندم و امروز آنها را براي تو مي بخشم.[6]
اگر بعد از حسابرسي و در مرحلة جزا باشد منافاتي با آية زلزال ندارد. چون طبق آية زلزال او همة كارهاي بد خود را مي بيند و او نيز آنها را در موقف حساب ديده است و غفران الهي بعد از حساب شامل حال او شده است. اما اگر مغفرت  قبل از حسابرسي شامل حال او شده باشد.
در اينجا نامة اعمال او به دو صورت ممكن است باشد:
الف) يا به اين نحو كه در نامة اعمال او همة كارهاي بد او، حتي آنها كه آمرزيده شده ثبت مي باشد، لكن به اين نحو كه ضمن ثبت گناهان آمرزيده شده به گونه اي خاص معلوم شده باشد كه اين گناهان مغفور است.   امام صادق _ عليه السلام _ به نقل از پيامبر اسلام _ صلّي الله عليه و آله _ مي فرمايند: «خوش به حال كسي كه در نامة اعمالش در روز قيامت زير هر گناهي استغفرالله باشد»[7]. از اين روايت شايد بتوان استفاده كرد كه: اگر گناه كرديم و بعد طلب آمرزش كرديم، گناه و طلب آمرزش در نامة اعمال ثبت مي شود و روز قيامت به ما ارائه مي شود. طبق اين احتمال نيز بين آيات مغفرت و آيات زلزال تنافي نيست چون بايد طبق آية زلزال هر كار بدي را مي ديديم طبق اين احتمال ما هر كار بد خود را ولو اين كه مشمول بخشش الهي شده باشد خواهيم ديد.
ب) يا به اين نحو كه در نامة اعمال او گناهان مغفور ثبت نباشد و او آنها را نبيند، در اينجا بين آيات زلزال و آيات بخشش يك نوع تنافي ظاهري ديده مي شود. چون آيات زلزال مي گويد هر كار بدي كه كرده باشد به او نشان داده
مي شود. اما طبق آيات غفران، چون مشمول بخشش الهي شده است آنها به او نشان داده نمي شود، گويا او آن اعمال را انجام نداده است.
اما اين يك تنافي ظاهري است و رفع آن به اين است كه ما نمي توانيم يك آيه را از آيات قرآن جدا كنيم و آن را به تنهايي معنا كنيم. چون همة آنها سخن يك گويندة حكيم است به كمك برخي از آنها مي توان مقصود واقعي او را از برخي ديگر فهميد. ما به كمك آياتي از قبيل آيات مغفرت يا توبه مي فهميم كه توبه كار يا كسي كه مشمول بخشش شده است از قبيل كسي است كه اصلاً گناهي ندارد و كار بدي نكرده است تا بخواهد آن را ببيند.[8] پس مراد از آية زلزال كساني اند كه اعمال خوب يا بد آنها براي آنها تا قيامت محفوظ مانده باشد، در اين صورت آن را خواهند ديد. هرچند آن كار خوب يا بد بسيار كم و اندك باشد، در محاسبة الهي لحاظ مي شود و به كنندة آن ارائه مي شود.

اما احتمال دوم:
مراد برگشتن مردم از موقف حساب به سوي منزلهايشان است كه يا بهشت است يا جهنم. از موقف حساب بر مي گردند تا به جزاي اعمالشان برسند و آنرا ببينند.[9]طبق اين احتمال هركس ذره اي كار خوبي كرده باشد جزاي آنرا مي بيند و هركس به اندازة ذره اي كار بد كرده باشد، جزاي آن را مي بيند. آيات مغفرت چه مي گويد: طبق اين آيات خدا گناهان را مي بخشد به اين معنا كه   به خاطر آن كارهاي بد ديگر عذاب نخواهد شد.
با اين كه طبق آية زلزال بايد انسان جزاي هر كار بد خود را ببيند طبق آيات مغفرت او جزاي برخي يا تمام كارهاي بد خود را نخواهد ديد، اين چگونه مي شود؟

جواب:
اولا: همان گونه كه قبلاً گفتيم آيات را بايد در كنار هم معنا كرد. طبق آيات مغفرت مي فهميم كه كسي كه گناه كرده و بعد مغفرت شامل حال او شده است او از قبيل كسي است كه اصلاً گناه نكرده است؛ لذا در مقابل آن گناه مغفور عذاب نمي شود. و مراد از آية زلزال آن است كه انسان به خاطر كار بدي جزا خواهد ديد كه آن كار بد تا مرحلة جزا براي او باقي مانده باشد. او بايد در مرحلة جزا، كار بدي داشته باشد تا به خاطر آن عذاب شود. و آدمي كه گناهش بخشيده شده ديگر گناهي ندارد كه به خاطرش عذاب شود.[10]ثانياً: وقتي آيه مي گويد: هر كس به اندازة ذره اي كار بد كند جزاي آن را خواهد ديد و به خاطر آن عذاب خواهد شد. اين يك نوع وعده به شرّ است و وعده به شرّ وعيد گفته مي شود[11] و در وعده به شرّ، وفا كردن به آن لازم نيست. امام صادق _ عليه السلام _ از پدرانش نقل مي كند كه پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ فرمود: «كسي را كه خدا به خاطر عملي وعده ثواب بدهد، خدا به وعده اش در حق او وفا مي كند و كسي كه به خاطر عملي به او وعده عقاب (و عذاب) داده باشد خدا در عمل به وعيدش مختار است»[12]. بنابراين آية زلزال در مورد ديدن جزاي هر عمل بدي يك نوع وعيد است و وفاي به آن لازم نيست و آيات مغفرت نيز بيانگر همين واقعيت است كه خود ما را در مقابل هر عمل بد عذاب نمي كند بلكه برخي يا همة آنها را مي بخشد.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
ـ تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، چ 21، ج 27، ص 226- 233. (تفسير آيات زلزال و نحوه جمع كردن بين اين آيات و آيات به ظاهر منافي با آن) .
 
پي نوشت ها:
[1] . زلزال/ 6- 8.
[2] . زمر/ 53.
[3] . نساء/ 116.
[4] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و يکم، 1378 ش، ج 27، ص 227.
[5] . حر عاملي، محمد بن حسن، ‌وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، چاپ دوم، 1414، ج 5، ‌ص 675.
[6] . ر. ك: مجلسي، محمد باقري، ‌بحارالانوار، بيروت، ‌مؤسسة الوفاء، ج 7، ص 288.
[7] . همان، ج 5، ص 329.
[8] . طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي، نشر بنياد علمي و فكري علامه طباطبائي، چاپ چهارم، ج 20، ص 791.
[9] . همان، منشورات جامعة مدرسين، ج 20، ص 343.
[10] . ر. ك: همان، ص 791.
[11] . الراغب الاصفهاني، معجم المفودات الفاظ القرآن، المكتبة المرتضويه، 1392 ق، ص 563.
[12] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 5، ص 334.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد