گروهی از دانشمندان و زبانشناسان «تات» را واژه ای ترکی میدانند و برآنند که این واژه نامی است که از سوی ترکان به زیر دستان شان داده شده است، زیرا «تات» در زبان ترکی معنی : خوار ـ پست ـ بیگانه دارد. (١)
روان شاد پروفسور «مارکوارت» آلمانی واژهی «تاجیک» را سرشته از دو بهر «تا»(= زیرست) و «چیک»(= ادات تصغیر ترکی) دانسته، آن را «زیردست کوچک» معنی کرده است (۲) و میگوید که ترکان مردم زیردست خود، به ویژه ایرانیان را با این نام خواندهاند و از اینجا است که گروهی از ایران نژادان و پارسی زبانان ِ ورارود (ماورالنهر) که اکنون بیرون از مرزهای سیاسی ایران به سر میبرند، با همان نام «تاجیک» که از سوی همسایههای ترکشان به آنها داده شده است، نامیده میشوند.
برخی از دانشمندان نیز «تات» را یک واژهی ایرانی میدانند (٣) و میگویند که «تات»، «تاجیک» و «تازیک»(= عرب) از یک ریشه و هر سه به معنی «بیگانه» و مردم غیر ایرانی (انیران) است. هم چون آن که یونانیان و رومیان مردم بیگانه را «بر بر» و عربها را «عجم» و «اعجمی» مینامیدند، ایرانیان نیز بیگانگان را تاچیک و تازیک میگفتند و همین نام است که از زمان ساسانیان بر روی عربها که مردمی غیر ایرانی بودند، نهاده شده و تا امروز که آنها را «تازی» مینامیم، بازمانده است.
دربارهی اینکه چه گونه این واژه سپس معنی «ایرانی» و «غیر ترک» به خود گرفته است میگویند : پس از درآمیختن ترکان آلتایی با فارسی زبانان ورارود، واژهی «تاچیک» به همان معنی در زبان ترکی به کار رفت و ترکان، فارسی زبانان را در برابر «ترک»، «تاجیک» نامیدند. و در واقع نامی را که ایرانیان به بیگانگان میدادهاند به خودشان باز گردانیدند.
دستهی دیگر، واژهی «تات» و «تاجیک» را با «تازیک» و «تازی» هم ریشه ندانسته میگویند : «تازیک» که سپس تازی شده است، از واژهی «طایی» با نشانهی نسبت ِ «ایک» درست شده، چون ایرانیان قبیلهی «طی» را ـ که از مردم یمن بودند پیش از دیگر عربها شناخته، و با آنان بیش تر از همه رفت و آمد داشتند ـ «تاژ» و منسوب به آن را «تاژیک» میگفتند، سپس آن را تعمیم داده، همهی عربها را «تازیک» نامیدند. (۴) چون آن که یونانیان و رومیان و عربها، همهی ایرانیان را «پارس» و «فرس» که تنها نام تیرهای از ایرانیان بود، میخواندند.
در نوشتههای پیشینیان، همه جا «تات»، «تاچیک»، «تاجیک»، «تاژیک» و «تازیک» به مانک «غیر ترک» و «ایرانی» به کار رفته، چون آن که در دیوان «لغات الترک» کاشغری (تالیف۴۶۶) «تات»، «الفارسیه» معنی شده و در کتاب اوغوزی «ده ده قور قود» (تالیف سده ی هشتم یا نهم) مردم غیر اوغوز به ویژه ایرانی، را تات مینامد. (۵)
در کتاب «طبقات ناصری» (تالیف ۶۵۸) واژهی «تات» به معنی تازیک و تاچیک یعنی فارسی زبان به کار رفته است. (۶)
در زبان ارمنی «طاچیک» به معنی «ترک» ،«بیگانه و وحشی» و «بارباروس» به کار میرود، در ترکی عثمانی «تات» به معنی خوار و پست و بیگانه است. مردم قفقاز، ایرانیان و مردمی را که از این سوی رود ارس بدانجا رفته و نشیمن گرفتهاند «تات» مینامند. در زبان کردی «تاچیک» به معنی : خارجی، بیگانه و بیابانی است و نیز «تات» و «تاتک» را دربارهی عربها به کار میبرند.(۷) و زبان عربی را «تاتی» میگویند. (۸) ترکمنهای ورای دریای مازندران (بالای دریای مازندران) «تات» را دربارهی تاجیکهای ایرانی به کار میبرند و به ویژه مردم خیوه را با این نام میخوانند.
قشقاییها که به ترکی سخن میگویند، مردم فارسی زبان را «تات» مینامند. گورانهای (اهل حق) تبریز و دیگر بخشهای آذربایگان نیز دیگران را «تات» مینامند. در افسانهها و مثلهای مردم تبریز «تات» معنی مرد دانا و باسواد و شهرنشین دارد.
این چند مثال بالا تا اندازهای معنیهای گوناگون این واژه را نزد مردمان و تیرههای گوناگون نشان میدهد. ولی از هیچکدام از اینها، راهی به روشنی ِ معنی واژه و این که از کدام زبان است، باز نمیشود.
و اما دربارهی تاتها و زبانهای تاتی باید گفت که در پیرامون همدان و قزوین و کرانهی سفیدرود و مازندران شرقی و طالش و آذربایگان و در بیرون از ایران ـ افغانستان و قفقاز ـ تیرههایی از مردم هستند که خود را «تات» مینامند و زبانشان نیز «تاتی» خوانده میشود. ولی برخی از این گویشها با هم جدایی بسیار دارند و روی اصول زبانشناسی نمیتوان همهی آنها را (چون آن که هست) زیر نام «تاتی» گرد آورد، هم چون آن که نمیتوان گویشهای گوناگونی که به نام «کردی» خوانده میشود، همه را زیر نام «گویش کردی» فراهم آورد.
بیجا نیست در این جا یادآوری شود که در بخش ارسباران و قرهداغ، ایلهای چندی نیز به حال کوچرو (ییلاق و قشلاق) به سر میبرند که خود را ترک نژاد میدانند و دیگران را که بیش تر ده نشینند «تات» مینامند، خواه به زبان ترکی ـ که با ترکی آنان چندان جدایی ندارد ـ سخن گویند، خواه به زبان تاتی.
به عبارت دیگر، واژهی «تات» در نزد آنان معنی عام ایرانی نژاد یافته و تنها ویژهی مردم تاتی زبان نیست. و نیز مردم کرانهی جنوبی رودخانهی ارس، مردمی را که از پل «خدا آفرین» به آن سوی دشت مغان و آستارا نشیمن دارند، با آن که به ترکی گفت وگو میکنند، «کرد» مینامند و از پل به این سو (جلفا و باکو) را «تات» مینامند.
پانوشتها :
١- قاموس عثمانی : تات = ذلیل، سفیل یبانجی
۲- پروفسور هنینگ استاد دانشگاه کمبریج نیز تاجیک را ترکی و آن را سرشته از تا (= تات (ترک)) + جیک (پسوند ترکی) و روی هم به معنی تبعهی ترک و با واژهی تازیک و تازی هم ریشه نمیداند. برهان قاطع، ص ۴۵۵
٣ – سبک شناسی، بهار، جلد سوم، ص ۵۰
۴ – کسانی تازی را از مصدر «تاختن» دانستهاند که بیگمان در این جا نادرست و در مورد نام سگ تازی درست است.
۵ – « ده ده قورقود علیلسان طائفهاوغوز» کتابی درزبان اوغوزیست و شامل داستانهای رزمی تیره ی اوغوز که در پیرامون گنجه و بردع ساکن بودهاند میباشد و گویا در سدهی هشتم هجری نوشته شده و نسخهی اصل آن در کتابخانهی سلطنتی آلمان بوده است، برخی از داستانهای آن نیز در روزنامهی آذربایجان، ارگان فرقهی دموکرات چاپ شده است و برخی از صاحب غرض، این کتاب را به زبان ترکی آذربایگان وانمود کرده، کهنترین اثر ادبی این سرزمین به شمار میآورند و پارهای نتیجههای پوچ و نادرست از آن میگیرند.
۶ – سبک شناسی ، بهار، جلد سوم، ص ۵۰
۷ – «المرشد»، ص ۲۶١
۸ – همان
از : آریا بوم/دکتر یحیی ذکا