خانه » همه » مذهبی » در طول چهار ماهی که امام حسین(ع)(قبل از حادثه کربلا) در مکه به سرمی بردند چه حوادثی رخ داده است و چه سخنانی از سالار شهیدان(س) در تاریخ نقل شده است؟

در طول چهار ماهی که امام حسین(ع)(قبل از حادثه کربلا) در مکه به سرمی بردند چه حوادثی رخ داده است و چه سخنانی از سالار شهیدان(س) در تاریخ نقل شده است؟

کتابى است به نام « سخنان حسین بن على ( ع ) از مدینه تا کربلا » نوشته آقاى محمد صادق نجمى از علماى حوزه علمیه قم در این کتاب به بیشتر حوادثى که در مکه پیش آمده و نیز به سخنان امام حسین ( ع ) در مکه اشاره کرده است . براى نمونه به برخى از این حوادث و سخنان اشاره مى کنیم و براى آگاهى کامل از این حوادث و سخنان ، باید خود کتاب را مطالعه کرد : . 1 در همان روز هاى اول ورود امام حسین ( ع ) به مکه ، عبدالله بن عمر به حضور آن حضرت رسید و به آن حضرت پیشنهاد صلح و سازش با یزید را داد و امام را از عواقب خطرناک مخالفت با یزید بر حذر داشت . عبد اله بن عمر به امام حسین ( ع ) گفت : اى ابا عبدالله ! چون مردم با این مرد بیعت کرده اند و درهم و دینار در دست اوست ، قدا به او روى خواهند آورد و با سابقه دشمنى که این خاندان با شما دارد مى ترسم در صورت مخالفت با وى کشته شوى و گروهى از مسلمانان نیز قربانى این راه شوند و من از رسول خدا ( ص ) شنیدم که مى فرمود : « حسین کشته خواهد شد و اگر مردم دست از یارى و نصرت وى بردارند به ذلت و خوارى مبتلا خواهند گردید و پیشنهاد من بر شما این است که مانند همه مردم راه بیعت و صلح را در پیش بگیرى و از ریخته شدن خون مسلمان بترسى » . امام در پاسخ عبد الله بن عمر فرمود : « اى ابا عبد الرحمن ! مگر نمى دانى که دنیا آن چنان حقیر و پست است که سر بریده یحیى بن زکریا به عنوان هدیه و ارمغان به فرد ناپاک و زناکارى از بنى اسرائیل فرستاده شد ؟ !
مگر نمى دانى که بنى اسرائیل در اول صبح هفتاد پیامبر به قتل مى رساندند سپس به خرید و فروش و کارهاى روزانه خویش مشغول مى شدند که گویا کوچک ترین جنایتى مرتکب نگردیده اند و خداوند به آنان مدتى مهلت داد ولى بالاخره به سزاى اعمالشان رانید و انتقام قادر منتقم آنها را به شدید ترین وجهى فرا گرفت ؟ »
امام حسین ( ع ) سپس به عبدالله بن عمر فرمود : « اى اباعبدالرحمن ! از خدا بترس و دست از نصرت و یارى ما برندار » .
عبدالله بن عمر چون از پیشنهاد چون نتیجه اى نگرفت گفت :
اى ابا عبدالله ! دوست دارم در این هنگام مفارقت ، اجازه بدهید جایى را پیامبر خدا مى بوسید ببوسم . عبدالله بن عمر زیر سینه آن حضرت را سه بار بوسید و در حالى که گریه مى کرد گفت :
اى اباعبدالله ! تو را به خدا مى سپارم و با تو خداحافظى مى کنیم زیرا که تو در این مسافرت کشته خواهى شد .
. 2 حسین بن على ( ع ) از مکه نامه اى براى برادرش محمد بن حنفیه و بنى هاشم نوشت . نامه به این صورت بود :
« از حسین بن على به محمد بن على و افراد دیگر خاندان هاشم که در نزد وى هستند اما بعد ، هر یک از شما در این سفر به من ملحق بگردد ، به شهادت خواهد رسید و هر یک از شما که از همراهى من خوددارى بکند ، به فتح و پیروزى نخواهد رسید . و السلام »
. 3 امام حسین ( ع ) از مکه نامه اى به سران قبایل بصره نوشت . در این نامه چنین آمده است :
اما بعد خداوند محمد را از میان مردم برگزید و با نبوتش بر وى کرامت بخشید و به رسالت انتخاب فرمود . سپس در حالى که او وظیفه خود را به خوبى انجام داد و بندگان خدا را هدایت کرد ، آن حضرت را به سوى خود برد و ما خاندان ، اولیا ، اوصیاء ، و وارثان او و شایسته ترین افراد نسبت به مقام او بودیم ولى گروهى بر ما سبقت جسته و این حق را از ما گرفتند و ما نیز با آگاهى بر تفوق و شایستگى خویش ، بر این پیشامد راضى شدیم و تفرقه را خوش نداشتیم و عافیت مردم را مقدم داشتیم در حالى که ما مى دانستیم که این حق از آن ماست و ما شایسته این مقام هستیم و اما اینک پیک خود را به سوى شما فرستادیم ، شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت مى کنیم زیرا که سنت پیامبر از بین رفته و جاى آن را بدعت فرا گرفته است . اگر سخن مرا بشنوید ، شما را به راه سعادت هدایت خواهم کرد » .
. 4 وقتى که مردم کوفه از مخالفت امام حسین ( ع ) با یزید با خبر شدند ، پیک ها و نامه هایى به مکه فرستادند . یکى از آن نامه ها چنین است :
اینک که معاویه به هلاکت رسیده و مردم از شر او آسوده شده اند ، ما خود را نیازمند امام و رهبرى مى دانیم که ما را از حیرت و سرگردانى برهاند و کشتى شکسته ما را به سوى ساحل نجات هدایت کند و اینک ما مردم کوفه با نعمان بن بشیر فرماندار کوفه به مخالفت بر آمده و هر نوع همکارى با او را قطع کرده ایم و حتى در نماز جماعت او شرکت نمى کنیم و منتظر آمدن شما هستیم . ما آنچه در توان داریم در پیشبرد اهداف شما به کار خواهیم بست و از بذل مال و جان در راه تو دریغ نخواهیم کرد .
امام حسین ( ع ) در جواب نامه هاى کوفیان نوشت :
به نام خدا . از حسین بن على به مؤمنان و بزرگان کوفه . اما بعد . آخرین نامه شما به وسیله هانى و سعید به دست من رسید و من به آنچه شما در نامه هاى خود نوشته اید پى بردم و درخواست شما در بیشتر این نامه ها این بود که ما امام و پیشوایى نداریم ، به سوى ما بیا تا خداوند ما را به وسیله تو هدایت کند . اینکه من برادر و پسرعمویم مسلم بن عقیل را به مورد اعتماد من است به سوى شما فرستادم و به او دستور دادم که نتیجه بررسى هاى خود را درباره شما برایم بنویسید و اگر خواسته اکثریت مردم و نظر آگاهان کوفه همان بود که در نامه هاى شما آمده است ، من نیز به خواست خدا به سوى کوفه حرکت خواهم کرد . به خدا سوگند پیشواى راستین و امام بر حق کسى است که به کتاب خدا عمل کند ، راه عدالت را در پیش بگیرد ، از حق پیروى کند و وجود خویش را وقف فرمان خدا کند .
امام حسین ( ع ) در مکه سخنرانى هایى داشته و با افراد متعدد ملاقات کرده است و در آن چند ماه اقامت در مکه تحرکات سیاسى دشمن و حرکت ها و فعالیت هاى سیاسى امام حسین ( ع ) فراوان بوده است . ما براى نمونه به چند حادثه اشاره کردیم . براى آگاهى بیشتر مراجعه کنید به کتاب « سخنان حسین بن على ( ع ) از مدینه تا کربلا » نوشته محمد صادق نجمى ، ص 44 به بعد ، چاپ سوم ، نشر دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین ، قم ، . 1362 این کتاب ، چاپ هاى متعدد دارد و نسخه هاى آن فراوان است و مى توانید کتاب را به آسانى به دست بیاورید .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد