… نمونه کاملی از کشاورزی مدرن با رعایت صرفه جویی در آب و با هدف بهروه وری حداکثری تاسیس کرده و الگوی بسیاری از دوستان و همشهری های خود هم شده است. کشاورز مورد نظر ما اما در نهایت در معرض ورشکستگی قریب الوقوع قرار گرفته و دخل و خرجهایش با هم نمی خواند. به عنوان مثال وی توضیح داده است که در بخشی از زمین کشاورزی خود سیب زمینی کاشته و محصول خیلی خوبی هم به بار آمده است اما موقع برداشت محصول برای هر کیلو سیب زمینی فقط ۹۰۰ تومان پول می دهند و این در حالی است که صرفا هر عدد گونیِ خالی برای برداشت سیب زمینی ۴ هزار تومان برای وی آب می خورد.
مخارج و هزینه های اصلی کار اعم از کود و آبیاری و وسایل کشاورزی و نیز زحمات و دغدغه های فراوان در طول سال هم بماند! خلاصه اینکه بر اساس گفته های مستند این کشاورز موفق و زحمتکش، در پایان سال حتی ۱۰۰ میلیون تومان سود از این همه زحمت و تلاش و تولید عاید وی نمی شود و احساس می کند با انتخاب این مسیر خود را در شرایط دشواری قرار داده است. به موارد فوق باید خوابِ سرمایه را هم اضافه کرد. تصور کنید ۱۵ هکتار زمین مرغوب با تجهیزات آبیاری و چاه اختصاصی را اگر سالها پیش می فروخت و با پول حاصل از آن ملک مسکونی در یک شهر بزرگ می خرید و یا حتی در بازار ارز و طلا آن را به کار می گرفت، تا چه میزان برای وی سود و منفعت به ارمغان می آورد!
کارمندان دولت پادشاهی میکنند!
این جمله برای کارمندانی که با مشکلات مالی دست به گریبانگر هستند، آزار دهنده و حتی توهین آمیز است اما شاغلان سابق بخش خصوصی اینک به آن باور دارند. نگاهی به میزان حقوق و دستمزد و مزایای کارکنان دولتی و حکومتی با وجود تفاوتهای فراوان در بین آنها، ثابت می کند که در سالهای اخیر و در اقتصاد بیمار و پر از ریسک کشور، چنگ زدن به حبل متین دریافتهای ثابت و تضمین شده اما متوسط یا حتی اندکِ دولتی، بر ورود به عرصه های پر از زحمت و استرس ارحجیت دارد و جمعیت فراوانی از افراد شاغل در کسب و کارها و تولیدیهای مختلف هم مدتهاست به چنین نتیجه ای رسیده اند.
افزایش تقاضاهای استخدام در دولت از سوی گروههای مختلف اجتماعی هم موید چنین شرایطی است که هم زمان شده است با تعطیلی کارگاههای کوچک و کسب و کارهای شخصی و خانوادگی متعددی که سالها منبع درآمد و تامین کننده معیشت خانوارهای زیادی بوده اند.
به همین خاطر است که سیل داوطلبان ورود به دستگاههای دولتی رو به آزمونهای استخدامی آورده اند و مقابل مجلس و وزارتخانهها دست به تجمع می زنند تا با فشار بر قانونگذاران و مدیران دولتی، روزنه ای به دنیای کارمندی بگشایند و از این آب باریکه بی نصیب نمانند. به عنوان مثال در آزمون استخدامی دستگاهای دولتی در سال جاری، آن گونه که مدیرکل روابط عمومی سازمان سنجش اعلام کرد؛ در مهلت اولیه «۲۰ تا ۲۹ شهریور» ۵۰۳ هزار و ۲۹ نفر در این آزمون ثبت نام کردند و آمار داوطلبان شرکت کننده در فرصت مجدد «۱ تا ۴ مهر» به ۵۶۵ هزار و ۱۶۴ نفر رسید! این آمار حدودا ۶۰۰ هزار نفری از داوطلبان استخدام در حالی است که ثبت نام در این آزمونها نیازمند شرایط متعدد و خاصی اعم از رشته تحصیلی، سن داوطلبان، محل سکونت و … است که اکثریت علاقه مندان را از شرکت در آزمون باز می دارد و در نهایت هم مجموعه دستگاههای دولتی تعداد تقریبی ۳۰ هزار نفر از این افراد را به خدمت می گیرند.
اما چگونه به این نقطه رسیدیم که جوانان پرانرژی و با انگیزه و تحصیل کرده ما اینچنین در هوای استخدام دولتی بیقراری میکنند؟
به نظر می رسد تداوم بحران اقتصادی، فقدان ثبات پولی و ارزی، قوانین و مقررات دست و پاگیری که هر سال بیشتر و موثرتر هم می شوند و نیز نبودِ افق روشن و امیدوار کننده برای سرمایه گذاری و راه اندازی بیزینس های شخصی، خیل عظیمی از مردم را به این نتیجه رسانده است که پولها و سرمایه های هر چند اندک خود را در بازارهای مطمئن ولی غیرتولیدی همچون مسکن و ارز و … نگهداری کنند و برای امرار معاش و گذران زندگی نیز به حوزه ای کم دردسر، بی نیاز از خلاقیت و نوآوری و راحت و بی استرس کوچ کنند و منتظر شرایط و حوادث آینده باشند.
هر چه باشد، یک کارمند دولت در حال حاضر در یک سال با احتساب پاداشها و پرداختهای غیرنقدی و … بیش از کشاورز مورد اشاره ما در ابتدای این یادداشت کاسب می شود و علاوه بر اینکه دغدغه کمبود بذر و کود و استرس بارش باران و خشکسالی و آفت و … را ندارد، برای سالهای پیری و بازنشستگی خود هم کورسوی امیدی دارد و خیالش از دریافتهای بخور و نمیر آن دوران هم راحت است.
نجات بهرامی