دستاوردهای نگرش بسیجی/ دشمنان و مخالفان نگرش بسیجی
۱۳۹۲/۰۹/۰۵
–
۱۸۳ بازدید
امام خامنه ای: هرکس آرزومند است که این ملت ناکام بشود و شکست بخورد، از حضور بسیج ناراحت است. همه دشمنان، همه حاسدان، همه دلبستگان به دشمن در داخل، از بسیج خوششان نمیآید. از همان ابتدای شکل گیری, بسیج با دشمنان داخلی و خارجی مختلفی مواجه بود که قصد داشتند به هر نحو ممکن بسیج را از صحنه به در برند.
در نگاهی کلان تر باید گفت که مشکل اصلی کینه توزان تنها با تشکل بسیج نیست، بلکه اغراض و نیت اصلی دشمنان، مقابله با بسط و گسترش تفکر و نگرشی است که مبتنی برآن تشکل بسیج شکل گرفته است. نگرشی که مولد دکترین “ما میتوانیم”، “استکبار ستیزی” و … بوده و گفتمانهای انحرافی را به چالش کشیده بود، چرا که به فرموده حضرت روح الله(ص): « اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.»(2/9/67)
حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در شرح علت دشمنی با بسیج میفرماید: «ابراز دشمنی با بسیج، یعنی ابراز دشمنی با مجاهدت و تلاش و نشاط و کار در همه میدانها. خیلی روشن است که آرزومندان ناکامی این ملت، از بسیج ناراحتند. هرکس آرزومند است که این ملت ناکام بشود و شکست بخورد، از حضور بسیج ناراحت است. همه دشمنان، همه حاسدان، همه دلبستگان به دشمن در داخل، از بسیج خوششان نمیآید.» (2/6/84)
معظم له در جایی دیگربا صراحت اعلام میدارد که نقش بسیج در دفاع از انقلاب اسلامی را باید علت دشمنی دشمنان دانست. و در شرح آن میفرمایند: «خدا را شکر میکنیم که از روز اول انقلاب، نیروی خود جوش مردم در همهی میدانها حاضر بود و امام، قدر این نیرو را دانست و آحاد ملت قدر این جریان جوشندهی عظیم را در میان خودشان دانستند؛ آنهایی که خودشان حاضر نبودند، یا آمادگی نداشتند که در این میدانهای خطر وارد شوند، آن جوانان آماده و عناصر از خود گذشته را تحسین و تشویق کردند. این آن چیزی است که دستگاههای اقتدار جهانی را، دستگاههای استکبار را، آن کسانی را که میخواهند سرنوشت کشورها و ملتها را بناحق در دست گیرند، خشمگین میکند.
اینجاست که باید راز حملهی تبلیغاتی به بسیج را فهمید. چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت میشود؟ چرا کسانی که همیشه چشم به دهان بیگانگان دارند تا حرف آنها را تکرار کنند، نسبت به بسیج زبان به ناسزا میگشایند و بسیج را که در خور تشریف و تعظیم و تحسین است، مورد اهانت و بیمهری قرار میدهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی، در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی و بالاخره و بالاتر از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی میدانند؛ به جد با بسیج دشمنند؛ اما دشمنی آنها فایدهای ندارد.«( 29/7/79)
محصول به کارگیری و بسط و گسترش تفکر بسیجی در عرصه هایمختلف، موفقیتهای چشمگیر علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است که در شرایط محاصره اقتصادی و مبتنی بر خوداتکایی حاصل شده است. به واقع موفقیتهای بسیج امروز به خاری در چشمان دشمنان اسلام و انقلاب بدل گردیده که کینه آن را در دل می پرورند. رهبر معظم انقلاب با توجه به این مساله میفرمایند:
«از اول انقلاب تا امروز، بسیج خار چشم دشمنان بوده؛ چه دشمنان داخلی و چه دشمنان خارجی. همیشه بسیج مورد تهاجم لفظی و عملی دشمنان قرار داشته است. سمپاشی و لجنپراکنی علیه بهترین جوانان این کشور که در صفوف بسیج مستقرند، مخصوص یک دوره از دورههای پس از انقلاب نیست؛ از اول بوده، تا امروز هم بوده است؛ خواهد بود؛ بعد از این هم خواهد بود. البته دشمنان موفقیتهای بسیج را میبینند. بسیج در میدان دفاع مقدس از خود حرکتی نشان داد که برای دنیا شگفتآفرین بود. حضور بسیج در میدانهای جنگ و دفاع مقدس، هم به عنوان یک عمل نظامی، و هم به عنوان روحیهدهی به رزمندگان مستقر در سازمانهای نظامی – یعنی ارتش و سپاه – تأثیرات معجزآسایی داشته است. آنجایی که بسیج بود، روحیه و معنویت هم بود؛ طبعا ایستادگی و مقاومت هم بود و بر اثر آن همه، پیروزی هم نصیب میشد.» (2/6/84)
مخالفان نگرش بسیج در عرصههای مختلف
محصول بسط و گسترش نگرش بسیجی در جامعه، تقویت گفتمان اصیل انقلاب اسلامی است که دیگر گفتمانهای انحرافی در سه دهه اخیر درکشور را به چالش کشانده است. گفتمانی که مولفههای اصلی آن را چنین میتوان برشمرد:
1- اعتقاد به جامعیت اسلام به عنوان مکتب رهایی بخش
2- ولایت مداری و پذیرش رهبری الهی
3- معنویت گرایی
4- خودباوری (ما میتوانیم)
5- سیاست نه شرقی، نه غربی
6- مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن
7- استکبارستیزی
8- عدالت خواهی
این گفتمان همانطور که اشاره شد دارای مخالفان و دشمنانی است که در سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دشمنی خود را در عرصه های مختلف آشکار ساخته اند. این مخالفت و دشمنی را میتوان در عرصه های مختلف زیر مورد مطالعه و بررسی قرار داد:
1- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه دفاع مقدس
2- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه سیاست خارجی
3- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه سازندگی و جنبش نرم افزاری
4- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه فرهنگ
1- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه دفاع مقدس
با پیروزی انقلاب اسلامی استکبار جهان که همه چیزش را در ایران اسلامی از دست رفته می دید و نگران از دست رفتن منافعش در خاورمیانه و جهان اسلام بود، با تحریک جاه طلبی چون صدام تجاوزی را آغاز نمود تا انقلاب نوپا را در همان ابتدای راه زمینگیر ساخته و به اضمحلال بکشاند.
حمله در زمانی آغاز شد که جریانهای لیبرال در کشور قدرت را در دست داشته و فردی چون بنی صدر با فریب افکار عمومی در جایگاه ریاست جمهوری تکیه زده بود. در همین جا بود که مساله مدیریت جنگ به صحنه مقابله نگرش بسیجی و نگرش لیبرال مبدل گردید.
سال 1359 بعد از انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری در حالیکه حضرت امام(ره) به خاطر بیماری و ناراحتیهای جسمانی شدید به این نتیجه رسیدند که این مسئولیت را به فردی یا مجموعه دیگری واگذار نمایند, آقای بنی صدر با پیشنهاد و تاکید آقای هاشمی رفسنجانی[3], و با حکم حضرت امام به عنوان فرمانده کل قوا انتخاب گردید.
بنیصدر با سوء مدیریت خود که بیشک به عنوان خیانتی آشکار در تاریخ این سرزمین ثبت گردیده است, موجب گردید که بخشی از کشور در اشغال متجاوزین قرار گیرد و خسارات جبران ناپذیری جانی و مالی بر این کشور وارد شود. موارد قابل بررسی در این زمینه عبارتند از:
1- عدم آماده سازی کشور برای دفاع در برابر متجاوز: در حالی که از ماهها قبل از آغاز جنگ در روز 31/6/59 نشانه هایی از آمادگی رژیم بعثی عراق بارای حمله به ایران کاملا مشهود بود و این مساله را بسیاری از کارشناسان و مسئولین سیاسی و نظامی کشور نیز گوشزد مینمودند, بنی صدر با نفی همه این نظرات از هرگونه اقدام جهت آمادگی برای دفاع و ایجاد آرایش تدافعی در برابر دشمن طفره رفته و بستر را برای تجاوز آسان دشمن آماده نمود.
خود وی در کتاب خاطراتش که به تازگی در اروپا منتشر شده است اذعان دارد که از این مساله مطلع بوده است اما اشاره نمیکند که چرا اقدامی نظامی برای مقابله انجام نداده است. وی میگوید: «در آن ایام، روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود… یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاوس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم.»[4]
سردار سرلشکر “غلامعلی رشید” یکی از فرماندهان عالی رتبه سپاه اسلام درباره وضعیت قابل پیش بینی حمله عراق میگوید: « در ماههای منتهی به تجاوز عراق، تحولات منطقه، تحرکات صدام و مواضع قدرتهای بزرگ، دستکم احتمال تعرض به ایران را مطرح میکرد. با این حال، بنیصدر که در آن هنگام، حکم فرماندهی کل قوا را هم دریافت کرده بود، در بازدیدی از شهرهای مرزی مصاحبه کرد و گفت: “جنگ علیه ایران نخواهد شد” و حتی از برگزاری مانور و رزمایش هم خودداری کرد. در حالی که اگر چنین کارهایی انجام میشد، قاعدتا در بروز جنگ تحمیلی کارساز بود… حتی پس از حمله ارتش بعثی صدام هم او تا بیست روز نشست شورای عالی دفاع را تشکیل نداد.» [5]
مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی, فرزند گرامی امام راحل(ره) نیز درباره عملکرد خائنانه بنی صدر میفرمایند: «او باید در برابر خدا به این سوال ها جواب دهد که شما که شش ماه قبل از جنگ می دانستید عراق به ایران حمله میکند چه کردید؟ آیا سپاه را در کنار ارتش آرایش دادید؟ آیا ارتش را با سلاحهای مختلفی که داشت مجهز نمودید؟ آیا در سراسر مرز ایران و عراق اقدام به سنگربندی نمودید؟ آیا وسایل نظامی از قبیل تانک و توپ را از سراسر ایران به آنجا گسیل داشتید؟ …» [6]
3- عدم به رسمیت شناختن سپاه و بسیج: از دیگر موارد مورد مناقشه در مدیرت نظامی بنی صدر عدم اعتماد و کمک وی به نیروهای سپاهی و مردمی و بسیجی در آغاز جنگ بود به نحوی که مهمترین نیروهای دفاعی ما در آن روز حتی از داشتن فشنگ و اسلحه ساده مانند کلاشینکف محروم بودند.
سردار محمد کوثری از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در دوران دفاع مقدس در این باره میگوید: «در آن زمان بنی صدر به عنوان فرمانده کل سپاه در روزهای آغازین جنگ به ارتش ابلاغ کرده بود که حتی یک فشنگ به سپاه و بسیج تحویل ندهند و همواره برای این کار خود استدلال می کرد که یک عده بچه آمده اند تا بجنگند.» [7]
“سرلشگر غلامعلی رشید” از فرمانده ارشد دوران دفاع مقدس در این باره خاطر نشان میکند: «در حالی که مقابل ما دشمنی آرایش گرفته بود که فقط یک ارتش نبود بلکه قدرت های منطقه ای و جهانی پشت سر صدام بودند و همواره ارتش ما نیازمند ارتباط با سپاه، بسیج و مردم بود اما بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا مانع این ارتباط می شد»[8]
4- ارائه و تاکید بر اجرای طرحهای کاملا اشتباه از لحاظ نظامی: یکی از مهمترین مشکلات بنی صدر نداشتن سواد و تخصص لازم در امور نظامی بود که بسیاری از ایده ها و طرحهای وی در این زمینه مملو از اشتباهات مختلف بود. در کنار این بیسوادی نوعی خودبزرگ بینی افراطی و کیش شخصیت وی و مخالفت کینه دوزانه با نیروهای انقلابی و تفکر بسیجی مانع از مشورت و بهره گیری از کارشناسان این امور می شد.
وی در جنگ مدعی بود که مبتنی بر مدل اشکانیان خواهد جنگید و در این راه استراتژی سوخته “زمین بده – زمان بگیر” را مطرح میکرد که مبتنی بر اتفاق نظر کارشناسان نظامی استراتژی شکست خورده ای بود که در عمل هم خود را نشان داد و بخشهای عمده ای از کشور بالاخص در استان خوزستان بدست رژیم بعثی افتاد بدون اینکه بنی صدر عملیات موفق آمیزی برای خارج کردن دشمن نماید.
در مساله محاصره خرمشهر نیز همین نگاه ناشیانه موجب گردید علی رغم فریادهای مبارزین و دلسوزان نظامی کشور بنیصدر حاضر نشود برای دفاع از خرمشهر اقدامی نماید و این شهر بندری بعد از مقاومت 45 روزه مردمی توسط چند لشکر نظامی عراق اشغالگر گردد.
آیت الله خامنه ای در گفتگویی ماجرای نامه نگاری و هشدار خود به بنی صدر را در باره سقوط خرمشهر چنین شرح میدهد: «من نامهای نوشتم به آقای بنی صدر و در آن اتمام حجت کردم و گفتم که من از کی به شما میگفتم و امروز خرمشهر خونین شهر شده است و هنوز سقوط نکرده که این نامه را نوشتم. این نامه در مرکز اسناد سری مجلس شورای اسلامی و هم چنین در بایگانی شورای عالی دفاع موجود است. همان وقت سپردم به همه اینجاها که این نامه جزء اسناد تاریخی بماند. گفتم من اتمام حجت می کنم و شهر سقوط خواهد کرد و نوشتم این واحدهایی که من میگویم باید بفرستید ولی اعتنایی نشد و خرمشهر با وجود مقاومت دلیرانه ای که عناصر رزمنده داخل مسجد جامع میکردند تاب مقاومت نیاورد و عراقی ها از چند سو وارد شهر شدند»[9]
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالی مینی بر اینکه “آیا شما برای جلوگیری از سقوط خرمشهر پیشنهادی ارائه داده اید و به آن توجهی نشد؟” چنین گفتند: «همه گفتند. چقدر این نماینده های خوزستان در مجلس داد زدند و از ته دل گریه کردند. پاسداران آنجا داد میکشیدند و خواستشان این بود که یک واحد ارتشی برای حمایت از نیروهای درگیر به آنجا برود. بنی صدر میگفت نمیتوانیم بفرستیم و نداریم. سعی او بر این قرار گرفته بود که خرمشهر و آبادان را بدهیم و نیروهایمان را در شمال حفظ کنیم و بعد که برخود مسلط شدیم, شهرها را پس بگیریم»[10]
5- برخورد با عناصر انقلابی ارتش: در این مورد میتوان به ماجرای شهید بزرگوار شهید صیاد شیرازی اشاره کرد که بنی صدر در اقدامی کینه دوزانه درجه سرهنگی را از وی گرفته و وی را با چند درجه نزول در جایگاه ستوانی قرار داده بود.
همین اقدامات بود که منجر به آن شد که حضرت امام(ره) وی را در 20 خرداد 1360 از سمت فرماندهی کل قوا عزل کرده و در گام بعدی عدم کفایت وی توسط مجلس شورای اسلامی در 31 خرداد 60 اعلام و با حکم حضرت امام(ره) برکنار شود.
با کنار گذاشتن جریان لیبرال از صحنه مدیریت کشور و جایگزینی نگرش بسیجی در راس مدیریت جنگ بود که اوضاع جبههها در نیمه سال 60 دگرگون شده و با سلسله عملیاتهای طریق القدس، ثامن الائمه، فتح المبین و الی بیتالمقدس، در کمتر از 9 ماه اغلب مناطق اشغالی، آزاد شوند.
در بحث تداوم دفاع مقدس نیز بار دیگر ایده جریانهای لیبرال و وادادگان در برابر دشمن، رودروی نگرش بسیجی قرار گرفت. نگرش بسیجی که در راس آن حضرت امام(ره) قرار داشت، معتقد بود که تا تضمینهای قابل قبولی برای پایان جنگ (از جمله تنبیه متجاوز، معرفی عراق به عنوان متجاوز، بازگشت به مرزهای بین المللی، تبادل اسرا، پرداخت غرامت) وجود نداشته باشد، همچنان باید به مقاومت و دفاع دربرابر متجاوز ادامه داد، اما در مقابل تفکرات منفعل و مرعوب با استناد به قطعنامههایی که از حداقل شرایط مناسب به نفع ایران اسلامی برخوردار نبود، خواستار توقف جنگ و پذیرش آتش بس بوده و مسئولین را از عواقب ایستادگی در برابر غرب واستکبارجهانی میترساندند! در راس این جریان گروهک غیرقانونی نهضت آزادی قرار داشت که با حمله به نگرش بسیجی، آن را جنگ طلب معرفی میکرد!
همین نظرات از زبان جریانهای انحرافی دیگری چون جریان بیت منتظری نیز شنیده میشد، از جمله آنکه شیخ ساده لوح در سخنرانی عمومی خود در 22/11/67 گفت:
«بعد از دهسال باید عملکرد خود را حساب کنیم … باید حساب کنیم در ظرف این دهسال که جنگ را به ما تحمیل کردند آیا جنگ را خوب طی کردیم یا نه، دشمنان ما که این جنگ را تحمیل کردند آنها پیروز از کار درآمدند. چقدر نیرو از ایران و از دست ما رفت و چقدر جوانهائی از دست دادیم که هر کدام یک دنیا ارزش داشتند و چه شهرهایی از ما خراب شد. باید اینها بررسی شود و ببینیم اگر اشتباهی کرده ایم اینها توبه دارد و اقلا متنبه شویم که بعدا تکرار نکنیم . چقدر در این مدت شعارهایی دادیم که غلط بود و خیلی از آنها ما را در دنیا منزوی کرد و مردم دنیا را به ما بدبین کرد و هیچ لزومی هم برای این شعارها نداشتیم. اینها راه عاقلانه تری داشته و ما سرمان را پایین انداختیم و گفتیم همین است که ما میگوئیم بعد هم فهمیدیم که اشتباه کردهایم. باید بفهمیم که اشتباه کرده ایم و بعد بگوئیم خدایا و ای ملت ایران ما اینجا اشتباه کرده ایم. ما در جنگ خیلی اشتباه کردیم و خیلی جاها لجبازی کردیم و شعارهایی دادیم که میدانستیم نمیتوانیم آن را انجام دهیم…» [11]
امام خمینی (ره) که تا آن زمان در برابر انتقادهای خصوصی منتظری صبر و حوصله به خرج داده بود و موضع گیری او را در جریان پرونده مهدی هاشمی و دفاع او از منافقان و امثال آنها را ناشی از سادگی او میدانست، پس از این سخنرانی که اساس نظام را از جایگاه قائم مقام رهبری زیر سوال می برد، موضع خود را در برابر منتظری با صراحت اعلام نمود و در پیام مشهور “منشور روحانیت” به مورخه 3/12/67 پاسخ تندی به اظهارات منتظری داند.
حضرت امام(ره) در این پیام ، بدون نام بردن از منتظری، تحلیل وی از جنگ را غلط ارزیابی کرد و به خاطر این تحلیل، رسما از خانواده های شهدا و جانبازان عذرخواهی نمود و در پاسخ به دعوت منتظری به توبه از اشتباهات و لجبازی ها ، اعلام کرد که :
«در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینهها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینهای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزی به دست نیاوردند. البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهایم.
هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهایم، ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناختهایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیدهایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد و از همه اینها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.
همه اینها از برکت خونهای پاک شهدای عزیز هشت سال نبرد بود، همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروی و شرق نشأت گرفت.
جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.
چه کوتهنظرند آنهایی که خیال میکنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیدهایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگی و صلابت بیفایده است! در حالی که صدای اسلامخواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلامشناسی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.
من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.
ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود.
و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گرد�� نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیش عدول میکند.
تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمیشود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفهایم نه مأمور به نتیجه.« (صحیفه امام، ج 21، ص 293، 3/12/67)
نگرش بسیجی در سالهای دفاع مقدس، آنچنان خود را تعمیق بخشید و ظرفیتهای بالای خود را به نمایش گذاشت که بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی در شان آنان چنین فرمودند: «در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههای فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت طلبی، کشور و انقلاب اسلامی را بیمه کردند. ولی حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود!»(2/9/67)
2- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه سیاست خارجی
عرصه سیاست خارجی، یکی از عرصه های مهمی بود که نگرش بسیجی در برابر دیگر نگرشها صف آرایی نمود. از همان ابتدای شکل گیری انقلاب اسلامی مواجهه جمهوری اسلامی با دیگر کشورها به موضوعی محل مناقشه تبدیل شد. در حالی که جریان خط امام(ره) مبانی بر آموزههای قرآنی – اسلامی در سیاست خارجی نظر میداد، جریانهای التقاطی لیبرال و مارکسیستی آن روزگار به مخالفت با آن قدعلم کردند.
در یک نگاه کلی موارد زیر را میتوان به عنوان شاخصه نگرش بسیجی در سیاست خارجی دانست که توسط حضرت امام(ره) در طول یک دهه تبیین گردید:
– نفی سلطه بیگانگان ( اصل نفی سبیل)
– اصل نفی ظلم و ظلم پذیری
– حفظ استقلال کشور و جلوگیری از وابستگی (اصل نه شرقی نه غربی)
– حفظ تمامیت ارضی کشور
– اصل پایبندی به روابط بر اساس احترام متقابل وعدم مداخله
– اصل وفای عهد و پایبندی به قراردادها در روابط بین المللی
– تقویت روابط با مسلمین و دفاع از وحدت مسلمین
– اصل دعوت یا صدور ارزشهای انقلاب
– دفاع از مظلومین و مستضعفان[12]
نتیجه این نگرش در عمل سیاسی جمهوری اسلامی را میتوان در بندهای زیر برشمرد:
– ایستادگی در برابر استکبار جهانی، اعم از آمریکا، رژیم صهیونیستی و …،
– حفظ هویت مستقل در نظام بین الملل و نرفتن زیر بیرق بلوک غرب و شرق،
– حمایت از ملتهای مستضعف و مظلوم جهان،
– تقویت و گسترش روابط با کشورهای مستقل جهان،
– تلاش برای وحدت جهان اسلام و نزدیکی به کشورهای اسلامی،
– حمایت از حقوق ملت مظلوم فلسطین،
– تلاش برای تغییر ساختار نظام بین الملل و بنای آن مبتنی بر عدالت و برابری
در مقابل این نگرش، جریانهای سیاسی در دوران 33 ساله انقلاب اسلامی به اظهارنظر در مورد سیاست خارجه پرداخته اند که شاخص نگرشی آنها را بهشرح زیرمی تواند فهرست نمود:
– مرعوب بودن در برابر استکبار جهانی
– تاکید بر منفعت طلبی به نام منافع ملی بدون توجه به ارزشهای انسانی – اسلامی
– تنش زدایی با استکبار جهانی و در راس آن آمریکا
– به رسمیت شمردن رژیم صهیونیستی
– ناتوانی از تاکید بر شعار نه شرقی و نه غربی و ضروت همراه شدن با سیاستهای جهانی
– همراهی با سیاستهای آمریکا در منطقه
در بررسی تاریخی تقابل این دو نگرش میتوان موضوع استکبارستیزی و مواجهه جمهوری اسلامی با آمریکا را به عنوان محور مناقشات مورد بررسی قرار داد.
اولین سیاست گرایش به غرب را میتوان در عملکرد دولت موقت و با محوریت گروه نهضت آزادی به خوبی مشاهده نمود و تلاشی که دستگاه خارجه وقت برای نزدیکی به بلوک غرب داشت. جمله معروف مهندس مهدی بازرگان که در واکنش به بیانات حضرت امام(ره) گفته بود: «اگر امریکا شیطان بزرگ است، شوروی شیطان اکبر است» تنها نمونهای از این موضع گیریها به نفع غرب است. طبیعی بود که این جریان نتواند اقدام انقلاب بزرگ و دلیرانه دانشجویان خط امام در تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران را که به لانه جاسوسی استکبار جهانی علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود، تاب آورد، لذا بعد از انتشار خبر تسخیر لانه، بلافاصله با عصبانیت تمام استعفا کرد. حضرت امام(ره) نیز که از اقدام انقلابی این جوانان که بازتاب خشم ملت از استکبار جهانی بود رضایت داشت، آن را انقلاب دوم (انقلابی بزرگتر از انقلاب اول) نامید و با استعفا دولت لیبرال موقت موافقت نمود.
همین اظهار نظرات و رفتار سیاسی بود که مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی(ره) را به اظهارنظری چنین درباره نهضت آزادی واداشت: «پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است، و در اینباره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید امریکای جهانخوار را، که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملتهای تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می دانند. و این از اشتباهات آنها است. در هر صورت، به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرنها سر بلند نمی کرد»[13]
سیاستی که با جریان لیبرال نهضت آزادی آغاز شده بود، بعدها توسط دیگران ادامه یافت که اغلب به بهانه های مختلف از صف نگرش بسیجی و خط امام خارج شدند. این دسته را می توان در سه گروه عمده ساده لوحان، استحاله شدگان و دنیاگرایان و منفعت طلبان دسته بندی نمود.
یکی از برجسته ترین آنها منتظری بود که بعد از جدایی از امام و افتادن در دام مهدی هاشمی معدوم به نقد سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخت. وی درکتاب خاطراتش مدعی می شود: «در ایران وقتی شاه فرار کرد و انقلاب پیروز شد و کشور در اختیار انقلابیون قرار گرفت این حالت غرور را برای همه ایجاد کرد و لذا در بعد سیاست خارجی شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسائل متمرکز بود، این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت و این فکر برای آنها ایجاد شد که اینها به این شکل که پیش میروند فردا نوبت ماست، وقتی یاسرعرفات در آن زمان به ایران آمد و این حالت و روحیه مردم ایران را دید گفت فلسطین فتح شد! برای او این حالت و احساسات مردم ایران خیلی فوق العاده بود، کشورهای همجوار واقعا به وحشت افتادند و در برابر جمهوری اسلامی موضع گرفتند و کشورهای غربی نیز آنان را تحریک کردند»[14]
در دوران سازندگی و دوران دوم خرداد نیز سیاست تنش زدایی در راس شعارهای جریانی قرار گرفت که معتقد بود آرمانهای حضرت امام(ره) درسیاست خارجه مربوط به دهه اول انقلاب و دوران دفاع مقدس بود. این جریان تلاش کرد تا با کوتاه آمدن از اصول انقلابی در سیاست خارجی به بهانه تنشزدایی جایگاهی مقبولی در میان قدرتهای جهانی بدست آورد.
این وضعیت هواداران نگرش بسیجی را به واکنش واداشت تا آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیزبا صراحت به این اظهارات واکنش نشان داد و فرمودند: «هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خردهای سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگی جمهوری اسلامی، تصریح به شعارهای انقلاب، تصریح به مبانی انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.»
عطاالله مهاجرانی و اظهارات رجایی خراسانی از جمله افرادی بودندکه در صف اول منحرفیناز خطامامقرار گرفته و بازیر سوال بردن اصول سیاست خارجه جمهوری اسلامی, از مذاکره با آمریکا دم زدند. رجایی خراسانی در روزنامه جمهوری اسلامی (28 آبان 1369) نوشت: «آخر فحش دادن به آمریکا و اسرائیل که خرجی ندارد امروز آسانترین شعار و بیضررترین شعارها، همان شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل است. اگر این شعار را جایی بدهیم که به نفع اسرائیل و به ضرر ما باشد، در آن صورت، ما ندانسته به اسرائیل خدمت کرده ایم و مردم آمریکا را بیشتر به طرف اسرائیل سوق داده ایم و لذا باید یاد بگیریم که هر شعاری را هرجا نباید داد»
رجایی خراسانی درسال 71 هم با ارسال نامه ای به چهار مقام نظام – رهبر معظم انقلاب، رئیس جمهور، وزیر امورخارجه و رئیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی!- خواستار مذاکره با آمریکا شد که با واکنش جریانهای اصولگرا و نیروهای ارزشی قرار گفت و ملت خواستار اخراج وی از مجلس چهارم شدند.
شاهد مثال از دستاوردهای سیاست خارجه مبتنی بر نگرش بسیجی
1- ماجرای سلمان رشدی: ماجرای سلمان رشدی در سیاست خارجی جمهوری نمونهای از اوج اقدامات نگرش بسیجی دانست که به هیچ وجه قابل هضم برای نگرشهای مخالف نبود. در این ماجرا کشورهای غربی برای فشار به جمهوری اسلامی سفرای خود را از کشورمان فراخواندند، اما این مقاومت و ایستادگی نظام اسلامی بود که آنان را واداشت تا سرافکنده بار دیگراین سفرا به تهران بازگردند.
البته جریان مرعوب در این ایام بسیار تلاش نمود تا با بزرگنمایی خطرات این تصمیم سیاسی، افکار عمومی و ملت را نسبت به اتخاذ این تصمیم نگران سازد. در این شرایط بود که حضرت امام(ره) در آخرین روزهای عمر مبارکشان در باب مساله سلمان رشدی و در انذار از حاکمیت نگرش غیرانقلابی فرمودند:«ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم.» [15]
این حکم تاریخی با واکنش شدید و موضع گیری تند اتحادیه اروپا در مقابل آن همراه بود.پارلمان اروپا در “استراسبورگ” وحشت زده قطعنامه ای به تصویب رساند و طی آن از دوازده دولت عضو خواست تا به تهران اعلام کنند، اگر به تهدیدات خود عمل نمایند، تدابیر جدی علیه منافع ایران اتخاذ خواهد شد.
وزیران امورخارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در اول اسفند ماه 1367 (20 فوریه 1989 ) بیانیه ای انتشاردادند و در آن تهدید به قتل سلمان رشدی را غیر قابل قبول دانستند و اقدامی مخالف با منشور ملل متحد و بی حرمتی به اصول و مقررات بین المللی اعلام کردند.
واکنش فوری اتحادیه اروپا نسبت به فتوای صادره تصمیم و اقدام مشترکی در سه زمینه بود: احضار سفرای دولت های عضو از تهران و کاهش سطح روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران، لغو ملاقات و بازدید مقامات دو طرف در سطح وزیران و معاونان آنها، تقلیل همکاری های اقتصادی و کاهش واردات کالا ازایران.
پس از قطع روابط سیاسی ایران و انگلستان در 15 اسفند 1367 (5 مارس 1989 ) دولت آلمان نیز در حمایت از انگلستان اجرای موافقتنامه فرهنگی با ایران را که قبلا امضا شده بود، به حالت تعلیق در آورد. انگلستان میکوشید تا با توسعه مسئولیت حمایت از سلمان رشدی به بقیه کشورهای اروپایی بویژه دو عضو موثر آن یعنی آلمان و فرانسه، هم به اعمال محدودیت و فشار علیه ایران از سوی اتحادیه تاکید نماید و هم خود را یکجانبه در این مساله درگیر نسازد. نهایتا این کشورها در مقابل پایمردی و استقامت ایران و پشتیبانی جهان اسلام کوتاه آمده و سفرای این کشورها که با سروصدا ایران را ترک کرده بودند، یکی یکی و بی سروصدا به جمهوری اسلامی ایران بازگشتند.
2- دادگاه میکونوس: ماجرای دیگر، توطئه دادگاه پرونده میکونوس در آلمان بود که به بهانه کشته شدن چند تن از سران ضد انقلاب ایرانی، مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی را مجرم اعلام کرده بود. این اقدام غیرقانونی و طرحریزی شده دادگاه آلمان، با واکنش وزارت خارجه جمهوری اسلامی همراه بود و دکتر ولایتی در مرحلهی اول، سفیر آلمان را فرا خوانده و مراتب اعتراض خود را بیان کرد. متعاقب آن، آلمان سفیر خود را از ایران خارج کرده و چهار دیپلمات ایرانی را از آلمان اخراج نمود. متقابلاً ایران هم سفیر خود را از آلمان فرا خواند. و بعد از آن بود که تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بیسابقه و شتاب زده، جهت تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی، تمام سفرای خود را از ایران خارج کردند و متقابلاً ایران نیز سفرای خود در اروپا را فرا خواند.
با گذر زمان و معلوم شدن شکست سیاست کشورهای غربی و آشکار گشتن نقش جریانهای صهیونیستی در پشت پرده این سناریو و بازی خوردن اروپاییها، زمینه حل مناقشه و بازگشت سفرها فراهم شد. در این شرایط بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی با خطاب قرار دادن کشورهای غربی فرمودند:
«مگر کسی اهمیت میدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتی ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبی در مقابل حرکتهای زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستی با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتی نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که میخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتیجویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتی ندارد. اینها میخواهند برگردند، مانعی ندارد؛ اما در رفتن سفرای ایران به کشورهای آنها، هیچ عجلهای نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزی مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامی اقتضا میکند – همان طور که همیشه گفتهایم – همان گونه عمل کنند. این نکته را، هم اروپاییها و هم دیگران بدانند. اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجی نداریم. ما کشور خودمان را میتوانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالای لوکس و تجمّلاتی از فلان جا میآید، نیاید؛ چه اهمیتی دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید میشود و اگر هم چیزی باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلی از کشورها هستند که صف کشیدهاند تا به ما بفروشند. چه نیازی به این چند دولت کشور اروپایی است که خیال میکنند صاحب دنیا هستند؟!»(10/2/76)
3- پرونده هستهای: دیپلماسی جمهوری اسلامی در موضوع پرونده هستهای نمونه مناسبی است که به خوبی رویارویی دو نگرش بسیجی و انقلابی را در مقابل تفکر منفعل غیرانقلابی نمایان میسازد.
3- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه سازندگی و جنبش نرم افزاری
با پایان یافتن جنگ تحمیلی، دوره جدیدی از تحولات در کشور آغاز شد که ازآن با عنوان دوران سازندگی یاد میکنند. طبیعی بود که بازسازی و آبادانی کشور پس از هشت ساله جنگ خانمانسوز و تخریب شهرهای متعدد مرزی، در اولویت کار دولتمردان قرار گیرد، ضمن آنکه تبدیل شدن جنگ به اولویت اول کشور در دهه 60، مانع از توجه به زیرساختهای اساسی شده بود.
بدینسان بود که با انتخابات ریاست جمهوری درمردادماه 1368 و انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور سازندگی و توسعه اقتصادی به اولویت اول قوه مجریه مبدل گردید. اما در این بین آنچه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، نوع مدلی بود که باید برای توسعه انتخاب می شد.
برخی از شاخصههای الگوی توسعه مورد نظر نگرش بسیجی را میتوان در پیام حضرت امام خمینی(ره) درباره سیاستهای کلی نظام در دوران بازسازی جستجو نمود. این پیام کلیدی با این عبارت آغاز میشود که: «بر هیچ یک از مردم و مسئولین پوشیده نیست که دوام و قوام جمهوری اسلامی ایران بر پایه سیاست نه شرقی و نه غربی استوار است و عدول از این سیاست، خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور و ملت قهرمان ایران خواهد بود.» (11/7/67)
در ادامه حضرت امام(ره) ملاحظات و توصیه هایی را مطرح میسازندکه دو بند مهم آن چنین است:
«برنامهریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توأم با حفظ شعائر و ارزشهای کامل اسلامی و پرهیز از تنگ نظریها و افراطگراییها و نیز مبارزه با فرهنگ مصرفی که بزرگترین آفت یک جامعه انقلابی است و تشویق به تولیدات داخلی و برنامه ریزی در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادی صدور کالا و خروج از تکیه به صادرات نفت و نیز آزادی صادرات و واردات و به طور کلی تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قیمت…
«استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی و بهادادن به مؤمنین انقلاب خصوصاً جبهه رفته ها و توسعه حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی شهرهای تخریب شده و شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به توده های مردم و جامعه»
اما آنچه در عمل محور توسعه کشور قرار گرفت، نسخه ای بود که تفاوتهای جدی با الگوی توسعه اسلامی داشت که مورد نظر نگرش بسیجی بود. به نظر منتقدین دولت، سیاستهای اقتصادی جدید برگرفته از سیاستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بود و توسط متخصصان و کارشناسانی تهیه و تدوین شد که خواستار فاصله گرفتن انقلاب از آرمانهای اولیه آن بودند. به نظر آنان لیبرالیسم در هر شکل و شمایلی به زیان انقلاب عمل میکند و لیبرالیسم فرهنگی و سیاسی را نیز به همراه میآورد و فاتحه انقلاب اسلامی را میخواند و متأسفانه دولت آقای هاشمی دقیقاً سیاستهایی را برگزیده که جز در بستر اقتصاد لیبرالیستی قابل تفسیر نیست.
به اعتقاد عناصر این طیف، عدهای که سالها در انتظار موقعیتی بودهاند تا آموختههای خویش از اقتصاددانان غرب را عرضه نمایند، با استفاده از فضای تازه حاکم بر کشور، شعار «رفاه برای همه» را مطرح کردند تا از این طریق تئوریهای اقتصاددانان نظام سرمایهداری را نسخهای نجات بخش معرفی کنند. این عده در نگارش برنامهها ارائه سیاستها، عملاً حرف اول و آخر را زدند و سیاستهای تجربه شده در کشورهای دیگر از جمله کشورهای آمریکایی لاتین را برای ایران انقلابی هم تجویز کردند و این در حالی بود که مدعی تبدیل کردن ایران به ژاپن و کره جنوبی خاورمیانه بودند.
به واقع اصطلاح «تعدیل اقتصادی» تقریبا از اواسط سال 1370 رایج شده و آن زمانی بود که کارشناسان اقتصادی دولت بعد از مشورتهایی با کارشناسان و مسئولان صندوق بینالمللی پولی و بانکی جهانی با تغییر رویکرد از برنامه اول توسعه عدول کرده و سیاست تعدیل اقتصادی را همسو با خط مشی سازمانهای مذکور برگزیدند!
عمده شاخصه های اقتصادی مورد نقد دراین دوره عبارت بودند از: 1ـ پیوستن به تجارت آزاد جهانی، 2ـ آزاد سازی اقتصادی، 3ـ ایجاد مناطق آزاد تجاری، 4ـ واگذاری کارخانجات دولتی، 5ـ بازگشت سرمایهداران به کشور، 6- استقراض خارجی و …
علی رغم انتقادات جدی به الگوی توسعه اقتصادی، دولت با قدرت تمام در مسیر برنامه های خود به پیش میرفت و نتیجه آن آش��ار شدن تدریجی آثار سوء مدلی از توسعه بود که با الگوهای نگرش بسیجی در تعارض بود. افزایش فاصله طبقاتی، رشد و تقویت روحیه منفع طلبی و دنیاگرایی و رفاهزدگی، فساد اقتصادی – سیاسی تنها بخشی از آثار سوء این سیاستهای غلط بود که به برخی شورشهای اجتماعی انجامید که نمونه آن درگیریهای منطقه “اسلام شهر” در حومه تهران در سال 1374 بود.
در همین مقطع بود که توصیهها و هشدارهای مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی را در این زمینه شاهدیم که در یکی از موارد با صراحت چنین میفرمایند: «امروز عدهای به اسم سازندگی خودشان را غرق در پول و دنیا و مادهپرستی میکنند. این سازندگی است؟! آنچه که جامعهی ما را فاسد میکند، غرق شدن در شهوات است؛ از دست دادن روح تقوا و فداکاری است؛ یعنی همان روحیهای که در بسیجیهاست. بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلتهای اصلی انقلاب زنده بماند.» (22/4/71)
اما افسوس که در این دوران تفکر بسیجی به محاق رفته و از مدیریت کلان توسعه کشور کنار گذاشته شد. این مساله همواره مورد انتقاد نیروهای ارزشی و حزب اللهی است و هنوز بعد از سالها موردیادآوری قرار می گیرد. به عنوان نمونه سردار نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین چند روز پیش با انتقاد شدید از عملکرد دولت موسوم به سازندگی در بازسازی کشور پس از پایان جنگ تحمیلی، خاطر نشان کرد:
«بعد از جنگ امام راحل فرمودند که باید کشور را با همان روحیه بسیجی دوران دفاع مقدس ساخت اما متاسفانه دولت سازندگی با بیتوجهی به فرهنگ بسیجی سرمایههای بسیاری را هدر داد. دولت سازندگی تفکر بسیجی را از عرصه مدیریت حذف کرد و مدیران غرب زده و شرق زده، جهاد سازندگی را به تعطیلی کشاندند.» [16]
وی ادامه داد: «اگر در آن دوران از ظرفیت ملت و اشتیاق تودههای مومن مردم برای سازندگی کشور به درستی استفاده میشد، انقلابی عظیم در عرصه سازندگی به وقوع میپیوست و اثری از مشکلات کنونی باقی نمیماند»
البته این بدان معنا نبود که در هیچ سطحی از کار و یا دیگر بخشهای اقتصادی خبری از این نگرش نبود. در این دوران رزمندگان و بسیجیان تحصیلکرده دوران دفاع مقدس که تجربیات بسیار ارزشمند در حوزه مهندسی را در جنگ تحمیلی کسب کرده بودند، با بازگشت از خط مقدم و تزریق در بدنه وزارتخانه های زیربنایی کشور، در ساختن طرحهای کلیدی همچون صنایع نظامی، موشکی و هوایی، صنعت سدسازی، راه سازی، پتروشیمی و نفت، برق و گاز، معادن و فلزات و کشاورزی و …. روحیه خودباوری و “ما میتوانیم” را به این حوزهها تزریق کردند و منشاء دستاوردهای مهمی شدند. این در حالی بود که ایران اسلامی در طول دوران پس از انقلاب اسلامی همواره در تحریم اقتصادی – علمی قرار داشته و کشورهای صاحب علم و تکنولوژی حاضر به انتقال آن به ما نبودند. و این تنها تلاش همه جانبه جوانان ایرانی و تزریق تفکر بسیجی در صنعت و دانشگاه بود که توانست این دستاوردهای مهم را به همراه آورد.
شاهد مثال از دستاوردهای عرصه دانش و سازندگی مبتنی بر نگرش بسیجی
1- پژوهشگاه رویان: نمونههای از فعالیتهای علمی که مبتنی بر نگرش بسیجی شکل گرفته است، پژوهشگاه رویان است. این پژوهشگاه در هشتم خرداد ماه سال 1370 به عنوان مرکز جراحی محدود با هدف ارائه خدمات درمانی به زوج های نابارور و پژوهش و آموزش در زمینه علوم باروری و ناباروری توسط زنده یاد دکتر سعید کاظمی آشتیانی و گروهی از پژوهشگران و همکارانش در جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران تاسیس شد. پژوهشگاه رویان در سال های 1377 و 1387 به ترتیب مجوز مراکز تحقیقات علوم سلولی و مرکز تحقیقات پزشکی تولید مثل را از شورای گسترش دانشگاه های علوم پزشکی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دریافت کرد و آبان ماه 1388 شورای گسترش آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با ارتقای آن از پژوهشکده به پژوهشگاه رویان موافقت کرد.
جهش علمی رویان به طرز شگفت آوری موجب تحیر دانشمندان این رشته قرار گرفت . به طوری که در سال 1377 سطح استانداردهای این موسسه با کشورهایی که در حدود 30 سال در این زمینه فعالیت داشتند برابری میکرد. پژوهشگاه رویان در زمینه خدمات درمان ناباروری، سلولهای بنیادی و زیستفناوری نیز تا کنون موفقیتهای زیادی را به نام خود ثبت کرده است. از جمله:
• تولد اولین کودک حاصل از روش باروری آزمایشگاهی IVF در تهران (1371)
• تولد اولین کودک حاصل از روش میکرواینجکشن ICSI در کشور (1373)
• تولد اولین کودک حاصل از روش تشخیص ژنتیکی قبل از لانهگزینی جنین (PGD ) در ایران (1383)
• استفاده از سلولهای بنیادی برای ترمیم ضایعات قلبی ناشی از سکته برای نخستین بار در کشور (1383)
• استفاده از سلولهای بنیادی برای ترمیم ضایعات قرنیه چشم برای نخستین بار در کشور (1384)
• تاسیس نخستین بانک خصوصی خون بند ناف نوزادان (1384)
• تولد نخستین حیوان شبیه سازی شده خاورمیانه (رویانا) (1385)
• تولد دو گوساله و سه بزغاله شبیه سازی شده (1388)
• تولید سلولهای بنیادی پرتوان القایی انسانی(1387) (iPS)
• استفاده از سلول درمانی برای بهبود و درمان بیماران ویتیلیگو برای نخستین بار در کشور (1387)
• تاسیس نخستین بانک عمومی خون بند ناف (1387)
• تولد اولین بزغاله تراریخته حاوی ژن تولید کننده فاکتور 9 انعقادی خون انسان (1388)
• تولد اولین بزغاله تراریخته حاوی ژن (Tissue Plasminogen Activator) (TPA) انسانی (1389)
رهبر معظم انقلاب اسلامی در توصیف موسسه رویان فرمودند: «اگر بخواهم این الگوی مطلوب را در یک جمله معرفی کنم، عبارت است از: ترکیب علم، ایمان، تلاش. هم علم را جدی گرفتند، هم ایمان و پایبندی و تقوا را؛ نه به صورت یک سربار، بلکه به شکل یک عنصر اصلی در بافت مجموعه و در بافت کار. و هم خستگی را فراموش کردند، که به گمان من مرحوم کاظمی جان و سلامت خودش را هم سر همین کار گذاشت؛ یعنی این دنبال گیری و این اهتمامها و خسته نشدنها. لذا رویان در چشم من بسیار گرامی است و عزیز است و شما جوانها و مردان و زنان مؤمن و عزیزی که در این مجموعه کار می کنید، برای من عزیز هستید و معتقدم رویان استعداد بسیار زیادی برای کار کردن و برای پیش رفتن دارد.»(25/4/86)
معظم له درجایی دیگر با صراحت اعلام میدارند: «مؤسسه ی بسیار فعال و پیشروِ رویان، مرحوم دکتر کاظمی، افتخار می کرد یک بسیجی است. جوانهای مؤمن و فعال آن، طبیعتشان، جنسشان، جنس بسیج است؛ آنجا هم بسیج، آنجا هم ایمان، آنجا هم اعتمادبه نفس، که از خصوصیت بسیجی است.»(5/9/86)
رهبر معظم انقلاب ضمن تعریف خاطره ای از روحیههای معنوی و بسیجی وار این محققین چنین یاد میکند: «خدا رحمت کند مرحوم مهندس کاظمی، رئیس این مؤسسه ی رویان آمده بود با همان جمع پیش من گزارش می داد. گفت من تلفن کردم که ببینم مهندس جوانی که مشغول تعقیب این قضیه بود، کار را به کجا رسانده- چون مثلًا دیروز گفته بود که فردا کار را تمام می کنیم- خانمش بود، گوشی را برداشت و گفت آقای مهندس آن نقطه ی آخر را توانسته پیدا کند و افتاده به سجده، دارد گریه می کند. وقتی مرحوم مهندس کاظمی این قضیه را می گفت، هم خودش گریه اش گرفت، هم آن جوان که در مجلس بود، گریه اش گرفت. بنا کردند گریه کردن. نقش معنویت را دست کم نباید گرفت.»(14/2/87)
2- فن آوری هسته ای[17]: اکنون ایران در حوزه تولید انرژی هستهای ، به عنوان هشتمین کشور دارای چرخه کامل سوخت هستهای در جهان مطرح میباشد و از این دانش در راستای اهداف صلحآمیز ، طبق قوانین و مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهره میبرد . متخصصان ایرانی در سال 1383 موفق به تولید گاز هگزا فلوراید اورانیوم گردیدند و ایران به عنوان هشتمین کشور تولیدکننده این محصول استراتژیک دست یافت. همچنین متخصصان ایران توانستند در 2 فروردین 1385 به اورانیوم غنیشده 6/3 درصدی به صورت آزمایشگاهی دست پیدا کنند . بههمین مناسبت روز 20 فروردین هر سال « روز ملی فنآوری هستهای » نام گرفت . این موفقیت ، ایران را به باشگاه هستهای جهان وارد نمود . ناگفته نماند که پژوهشگاه علوم و فنون هستهای در کشور شکلگرفته که به تربیت نیروهای متخصص دانشگاهی در زمینه علوم و فنون مربوط به گداخت ، لیزر ، اپتیک ، کشاورزی و دامپزشکی ، چرخه سوخت و … میپردازد.
مقام معظم رهبری در مورد دستیابی به فنآوری هستهای میفرمایند : « ملت ایران نیز مانند کشورهای مختلف ، درصدد است انرژی مورد نیاز خود را از نیروگاه هستهای تأمین نماید ، چرا که در غیر این صورت ، از قافله علم باز هم عقب خواهد ماند . بنابر این تلاش برای دستیابی به فناوری هستهای و دیگر فناوریهایی که ایران را به اوج قله علم نزدیک کند ، امری واجب و وظیفه ملی است و ملت و دولت ایران برخلاف خواست خائنینی که اهداف آمریکا را دنبال میکنند ، با پایداری در برابر فشارهای مراکز سلطه جهانی ، این هدف اساسی را دنبال خواهد کرد.»
3- فناوری نانو تکنولوژی: فناوری نانو تکنولوژی یکی از مهم ترین دستاوردهای علمی بشر است . فناوری در حال توسعه نانو در سال 2007 جهش چشمگیری داشته است . به طوری که شکوفایی بسیاری از ایدههای ابتکاری دانشمندان در این عرصه نوین را دانشبشری معرفی میکنند . فناوری نانو رشتهای از دانش کاربردی و فنآوری است که جسارتهای گستردهای را پوشش میدهد . موضوع اصلی آن نیز مهار ماده یا دستگاههای در ابعاد کمتر از یک میکرومترم معمولاً حدود 1 تا 100 نانو متر است . یک نانو متر یک میلیارد متر است . (��ین مقدار چهار برابر قطر یک اتم است .) در مورد کاربردهای فناوری نانو میتوان به کاربرد این فنآوری در زمینه مواد ، پزشکی ، بهداشت ، داروسازی ، الکترونیک و کامپیوتر ، مهندسی ، محیط زیست ، بیوفناوری ، دفاع ، انرژی ، کشاورزی ، و بسیاری از صنایع مانند نساجی ، فولاد ، برق … اشاره کرد .
و اما در مورد این فنآوری در کشورمان باید گفت که در اسفند 1387، شرکتهای ایرانی در نمایشگاه بینالمللی« نانو فنآوری 2009 ژاپن در توکیو » حضور یافتند. در میان 21 کشور حاضر در این نمایشگاه ، جمهوری اسلامی ایران تنها کشور مسلمان است که توانسته در این نمایشگاه حضور یابد و دستآوردهای خود را در این عرصه که قابل رقابت به مشابههای خارجی است ارائه کند . این امر موجب عزت افتخار و غرور ماست که مشاهده میکنیم در بزرگترین و مهمترین نمایشگاه بینالمللی مرتبط با فنآوری نانو در جهان که با حضور 21 کشور که 20 کشور از این تعداد از جمله کشورهای درجه ی یک صنعتی و پیشرفته جهان هستند ، جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها کشور اسلامی شرکت کننده در نمایشگاه و کشوری که توانسته خودش را در سطح کشورهای پیشرفته جهان از نظر علمی قرار دهد .
در حوزه سیاستگذاری نانو ، دو هدف مدنظر است که یکی ارتقای کیفیت زندگی مردم و تولید ثروت و دیگری کسب جایگاهی در میان 15 کشور اول دنیا در زمینه نانو است . در زمان شروع به کار ستاد نانو فنآوری در ایران ، رتبه ایران در مقالات 51 و در بین کشورهای اسلامی رتبه 6 را داشت . در سال گذشته (1386) بین کشورهای اسلامی با پشت سرگذاشتن ترکیه به رتبه اول دست یافتیم و رتبه جهانی ما هم به 19 ارتقاء یافت و حتی رژیم صهیونیستی را پشت سر گذاشتیم . در دوره پنج ساله اخیر بیشترین نرخ رشد را در دنیا در حوزه انتشار مقالات نانو داشتهایم که این ناشی از سیاستهای درس ما بوده است.
4- صنایع موشکی و مخابراتی: امروز ایران به توان ساخت ماهواره دست یافته و وارد باشگاه چند کشور معدود پرتاب کننده ماهواره گردیده است. این موفقیت در حالی به دست آمده که جمهوری اسلامی در زمینه ی محصولاتی که قابلیت استفاده در صنایع موشکی و الکترونیک نظامی دارند، در تحریم به سر میبرد تا جایی که گاه از فروختن یک ic یا چیپ ساده الکترونیکی به کشورمان جلوگیری میشود .
ماهواره امید، نخستین ماهواره ساخت کشور ایران است که تمام تجهیزاتش در سازمان فضایی ایران طراحی و تولید شده است. این ماهواره بامداد 15 بهمن 1387 و در سیامین سالگرد پیروزی انقلاب در مدار فضا قرار گرفت. ماهواره امید که کارکرد مخابراتی دارد ، به همراه ایستگاههای زیر زمینی و پرتاب فضایی ، نخستین سامانه فضای بومی ایران را تشکیل میدهند . ناسا تأکید کرد این پرتاب موفقیت آمیز بوده است . این ماهواره در اولین اقدام پیام صلح و دوستی رئیس جمهور را با صدای وی به زمین مخابره کرد . رهبر معظم انقلاب این موفقیت را نشانه درستی امیدهایی خواندند که انقلاب شکوهمند اسلامی در دلها پدید آورده است .
نیویورک تایمز ، به نقل از جفری فوردن از مؤسسه فنآوری ماساچوست نوشت : « ایران با وجود رویارویی مخالفت جهانی و تحریمهای متعدد ، به این مجمع منحصر به فرد (کشورهای دارای فنآوری ماهواره) پیوست . » وی حرکت ایران را یک شاهکار تکنولوژیکی توصیف کرد . دولتهای غربی اعلام داشتند ، ایران گام هراس انگیزی برداشته است . همچنین سخنگوی کاخ سفید ، رابرت گیتس اظهار داشت : « عمل پرتاب ماهواره ما را متقاعد نمیکند که ایران به طور مسئولیت پذیرانهای در حال پیشبرد ثبات و امنیت منطقه است . وزیر امور خارجه بریتانیا در پی این پرتاب ، نگرانیهای جدی خود را اعلام کرد . پرتاب آزمایشی موفقیت آمیز ماهواره بر سفیر امید ایران که راه را برای نشاندن ماهواره ایرانی در مدار کره زمین هموار کرد ، بازتابهای گستردهای را در پی داشت . کاخ سفید در واکنش به پرتاب راکت ماهواره بر سفیر امید ایران ، آن را دردسرساز خواند و افزود که این فنآوری میتواند برای پرتاب موشکهای بالستیک به کار گرفته شود ، به گزارش ایسنا ، رسانههای خبری غربی در انتشار این خبر تلاش کردند این دستآورد بزرگ علمی را تحتالشعاع مسائل سیاسی قرار داده ، آن را مرتبط با برنامههای نظامی جلوه دهند ؛ اما نشریه معتبر علمی نیوسانیتیست اعلام کرد : تواناییهای ایران در زمینه علوم فضایی بسیار بیشتر از سطح توقع جهانی است . بهرغم جنگ تحمیلی و تحریمهای 30 ساله ، ایران راه توسعه و پیشرفت در صنایع موشکی و مخابراتی را در پیش گرفته است .
طراحی و ساخت ماهوارههای جدید سنجش از دور در مراکز علمی و صنعتی کشور در 12 اسفند 1387 برای کاربردهای مدیریت منابع طبیعی، هواشناسی و زمینشناسی گام علمی دیگری را رقم زده است . همچنین حضور در فضا در برنامه جامع 10 ساله فضایی کشور دیده شده و مطالعات لازم برای اعزام فضانوردان ایران به فضا آغاز شده است . طراحی و ساخت ماهوارههای دانشجویی ، تحقیقاتی همچنین ماهواره با مأموریتهای ارتباطی و سنجش از راه دور ، از جمله دستآوردهای به دست آمده به واسطه تلاش جوانان غیور و بسیجی کشور است .
5- صنایع نظامی :کشورمان که قبل از انقلاب تقریباً تمام تسلیحات نظامی خود را از خارج وارد میکرده، امروزه در زمره یکی از کشورهای تولیدکننده تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و در کنار کشورهایی مانند هند، برزیل و یوگسلاوی مطرح شده است و تولیدات خود از جمله تولید محصولات الکترونیک و راداری را به بیش از 30 کشور جهان صادر میکند. اکنون ایران در زمینه صنایع زرهی و ساخت انواع نفربر در بین ده کشور برتر دنیا قرار گرفته است. تلاشهای ایران برای ساخت موشکهای بالستیک با برد زیاد و توپخانههایی با برد بالا را میتوان به سه دوره زمانی تقسیم کرد . دوره اول بین سالهای 1979-1977 . دوره دوم در خلال جنگ با عراق حوالی سالهای 88-1980 و دوره سوم بعد از جنگ در سال 1988 به بعد . از مرحله دوم به بعد ساخت موشک وارد فاز جدید شد و ساخت و طراحی موشکها به تعداد بالا و همزمان با شرایط خاص انجام گرفت . بعد از پایان جنگ ، ایران کوشید که با کمکگرفتن از مهندسان بزرگ خارجی که از کشور خود رانده شده و یا بیکار بودند ، به توسعه فنآوری موشکی خویش بپردازند . برنامه موشکی ایران به سرعت پیش رفت و باعث حیرت جهانیان گشت.
به برخی از اقدامات انجام شده در صنایع نظامی اشاره میکنیم : « ساخت هواپیمای جنگنده آذرخش ، طراحی و ساخت لانچر چهار موشکی با قابلیت شلیک همزمان و تک تک ، ساخت چرخبال آموزشی و چرخبال دو موتوره ، طراحی و ساخت تانک پیشرفته ذوالفقار و راهاندازی خط تولید انبوه آن . ساخت تانک مدرن 72 T، طراحی و ساخت خودرو تانک بر ، ساخت انواع شناورها و یدککشها ، ساخت زیردریایی و اسکله شناور ساخت موشک فاتح 110 (از موفقترین موشکهای زمین به زمین در جهان) و موشکهای دوربرد شهاب (با سرعت سه برابر موشک اسرائیلی)، راهاندازی خطوط تعمیرات اساسی و بازسازی هواپیمای نظامی و خودکفایی در زمینههای ساخت و یا تعمیر بسیاری از تجهیزات و قطعات نظامی که در جنگ الکترونیکی کاربرد دارد.
توسعه نظامی ایران سرافراز، نشان دهنده ی آن است که به رغم گستردگی تحریمهای آمریکا این کشور نتوانسته به اهداف خود مبنی بر ضعیف نمودن و منزوی کردن کشورمان دست یابد و اقدامات دولتمردان غربی نتیجه عکس داده است. آنها نه تنها نتوانستند بر هراس بنیادین خود فائق آیند ، بلکه اقدامات آنها از سویی و دست آوردهای علمی ایران از سویی دیگر بر هراس و وحشت آنها افزوده است. تحمیل جنگ هشت ساله و حمایت گسترده غرب از عراق نه تنها به شکست جمهوری اسلامی نینجامید ، بلکه وقوع جنگ به توسعه فنآوری نظامی ایران منجر شد . به گزارش عصر ایران (در شهریور 86) ، اگر ایران مورد حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل قرار گیرد ، اولین پاسخ فوری تهران شلیک 600 موشک به سمت اهدافی در اسرائیل از جمله نیروگاه اتمی دیمونا است. ایرانیها بارها اعلام کردهاند برخلاف حکومت صدام ، در برابر هرگونه حملهای به کشورشان واکنش سریع و قاطعانه خواهند داشت و منتظر راههای بیهودهای مانند مداخله ی سازمانهای بینالمللی نخواهند بود .
4- مخالفان نگرش بسیجی در عرصه فرهنگ
در حوزه فرهنگ نگرش بسیجی اعتقاد به بسط فرهنگ اسلامی داشته و معتقد است که انقلاب اسلامی نیز انقلابی فرهنگی بوده که ارائه دهنده شاخصه ها و ارزشهای جدیدی در حوزه فرهنگ میباشد. مبتنی بر نگرش بسیجی میتوان مولفههای زیر را برای حوزه فرهنگ برشمرد:
1- اعتقاد به کلیدخوردن سناریوی تهاجم فرهنگی غرب برای به چالش کشاندن انقلاب اسلامی
2- تلاش برای بسط و گسترش فرهنگ بسیجی با مولفههایی چون: تقواو معنویت، اخلاص، ایثار، ساده زیستی، حجاب، عفاف، شهادت طلبی
3- مقابله با بسط و گسترش فرهنگ غرب با مولفههایی چون: لاابالیگری، بدحجابی، ثروت اندوزی، رفاه طلب، مصرف گرایی، مدگرایی، تبرج، … ازطریق امر به معروف و نهی از منکر
4- تلاش برای تعریف حدود آزادی و بسط و گسترش آزادی در چارچوب اسلام و مقابله با مروجین آزادی غربی
5- مقابله فکری با جریانهای فکری – فرهنگی لیبرالی که در قالب جریانهای روشنفکری مبانی فکری – اعتقادی نظام اسلامی را به چالش کشیدهاند.
6- تلاش برای تببین و تعریف هنر متعهد مطابق آنچه در “منشور هنر متعهد” توسط حضرت امام(ره) ارائه شده بود. [18]
7- تلاش برای بسط تفکر بسیجی در مراکز فرهنگی از جمله دانشگاه و حوزه های علمیه[19]
با پیروزی انقلاب اسلامی هرچند در مقطعی حوزه فرهنگ در دست اختیار جریانهای لیبرال بود، اما خیلی زود تفکر انقلابی در حوزههای فرهنگی حاکمیت یافت. در دوران دفاع مقدس نیز به اینگونه نبود که مراکز حساس فرهنگی در اختیار جریانهایی غیرانقلاب باشد، هرچند جریانهای لیبرال نفوذ قابل توجهی در برخی مراکز حساس از جمله دانشگاهها و سینما و موسیقی و تئاتر داشتند.
اما با پایان یافتن جنگ و آغاز دوران سازندگی و حذف تدریجی تفکر بسیجی از مدیریت کلان کشور، و سپردن عرصههای مختلف کشور به الگوهای توسعه غربی،(همانطور که در سرفصل پبیشین اشاره شد) حوزه فرهنگ کشور نیر دچار تحول گردید. به واقع با پیگیری و اجرای برنامه توسعه کشور توسط دولت سازندگی، نشانههای تغییر قبل از هر چیز برای عموم مردم در حوزه فرهنگ نمایان گردید. رشد وگسترش تجملگرایی، مدگرایی، بدحجابی، تکاثر و انباشته شدن ثروت نزد اقلیت از جامعه، فاصله گرفتن سطح زندگی دهک اول و آخر جامعه، همه دستاورد اجرای تحولات اقتصادی بود که از سال 1368 آغاز شده بود. چه این تحولات را جزء اهداف و الزامات توسعه بدانیم و چه آن را ناشی از انحرافاتی در اجرای برنامهها ارزیابی کنیم، تجلی چنین نشانههایی، اعتراضات اجتماعی را به همراه داشت.
همزمان در چنین شرایطی طرح مسئله تهاجم فرهنگی دشمنان انقلاب اسلامی که مبتنی بر اخبار موثق تائید میگردید، توسط دلسوزان انقلاب و در راس آن رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیروهای حزباللهی و دغدغه مند جامعه را نگران نمود و این دغدغه خود را در قالب شکلگیری گروههایی نشان داد که اعتراضات آرامی را در غالب «امر به معروف و نهی از منکر» بصورت راهپیمایی و تجمعات ابراز میداشتند. در ادامه عدم توجه به اعتراضات زمینه را برای برخوردها و اقدامات خشونتآمیز فراهم آورد.
از سویی دیگر همزمان با اجرایی شدن برنامه توسعه، فضا برای ورود اندیشههای لیبرالیستی به کشور فراهم گردید و تئوریسینهای این اندیشه، در شکل اسلامی و سکولار آن، فعالیتهای خود در زمینه بسط و ترویج لیبرالیسم فرهنگی، سیاسی را در دانشگاه و مطبوعات دنبال کردند. در چنین شرایطی در کنار حساسیت در قبال لیبرالیسم فرهنگی، لیبرالیسم فکری – سیاسی از حساسیت بیشتری برخوردار شد و بخشی از اعتراضات را به خود جلب نمود. تشکلهایی که بتدریج از سال 72 به بعد بنام « انصار حزبالله» مشهور گردیدند، لیبرالیسم سیاسی را به عنوان مهمترین تهدید انقلاب معرفی کرده و به مقابله با آن برخواستند.[20]
از جمله چهرههایی که در این بین به عنوان مروج لیبرالیسم سیاسی معرفی گردید، دکتر عبدالکریم سروش بود که جلسات سخنرانی وی در دانشگاه به تشنج انجامید. تشنج در جلسه سخنرانی دکتر سروش در دانشگاه اصفهان که به دعوت انجمن اسلامی این دانشگاه و به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر شریعتی در 28 خرداد ماه سال 74 برگزار شده بود، سرآغاز بحثهای جدی پیرامون این مقوله بود.
در شهریور ماه همین سال حادثهای دیگری برقوع پیوست که در ادامه همین روند میتوان آن را تحلیل نمود. ماجرا از این قرار بود که انتشارات «مرغ آمین» بخاطر نشر کتابی باعنوان «و خدایان دوشنبهها میخندند» مورد هجوم قرارگرفت و به آتش کشیده شد. کتاب داستان مذکور که توسط “رضا خوشبین” نوشته شده بود و مجوز چاپ و نشر از وزارت ارشاد را نیز داشت، بسیج و بسیجیان را مورد اهانت قرار داده بود. کتابفروشی مذکور که سابقه چاپ و نشر کتابهای موهون و غیر اخلاقی را در پرونده خود دارد، آثار نویسندگانی چون «رضا براهنی» را نیز منتشر مینمود.
رشد تفکرات لیبرالیستی در حوزه فرهنگ با آغاز دوران دوم خرداد به اوج خود رسید. در این زمان رشدمطبوعات زنجیره ای چنان آشفته باراریرافراهم آورده بود که حتی ضدانقلابهای فراری سالهای گذشته نیز احساس امنیت کرده و با دست به قلم شدن به اعضای هیئت تحریریه این نشریات متنوع بدل شدند.
کار بدانجا کشید که رهبر معظم انقلاب در جمع جوانان در اولین روز اردیبهشت ماه سال 1379 به ایراد سخن پرداختند و ماجرای مطبوعات در دو سه سال اخیر را تحلیل کردند. ایشان ضمن اشاره به این مطلب که «برخی مطبوعات به پایگاه دشمن تبدیل شده و همان حرفهایی را تکرار میکنند که رسانههای بیگانه مطرح میکنند.»، این جریان را «شارلاتانیسم مطبوعاتی» نامیدند و در توضیح چنین فرمودند:
«متأسفانه امروز میبینم همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود، همتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجه کند، به جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند! امروز مطبوعاتی پیدا می شوند که همه همت شان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگان شان نسبت [به]نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت می شوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ می کنند و تیترهایی می زنند که هرکس این تیترها را میبیند، خیال میکند که همه چیز در کشور از دست رفته است!!… من نمی دانم مدل اینها کجاست و کیست؟! مطبوعات غربی هم این طور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیش گرفته اند! »(1/2/79)
دیگر حوزههای فرهنگ از جمله سینما، تئاتر، موسیقی و… نیز مصون از رشد تفکرات ضدانقلابی و لیبرالیستی نبود و روشنفکران سکولار تالارهای کشور را به تسخیر خود در آورده بودند.
در همین دوران است که با صراحت تمام تفکر بسیجی به سخره گرفته شده و متهم به تمامت خواهی و تحجر می شود. این جوسازیها تا بدانجا پیش رفت که رهبر معظم انقلاب را به واکنش واداشت و معظم له فرمودند:
«در هر حادثهای، جو تهمت فضا را پر میکند! تروری اتفاق میافتد. هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست؛ هنوز از اینکه این حادثه را چه کسی انجام داده، هیچکس سرنخی ندارد؛ اما میبینید که در روزنامه تیتر میزنند؛ سپاه را متهم میکنند؛ بسیج را متهم میکنند؛ روحانیت را متهم میکنند! هدف از این کارها چیست؟! چرا با بسیج اینقدر بدند؟! من در بخش اول صحبتم به شما عرض کردم که جوان سرشار از انرژی است؛ جوان هیجانطلب است. روزی که کشور دچار یک جنگ مسلحانه باشد، جوانان با میل و رغبت به میدان میروند. وقتی که کشور در آرامش و صلح است، برای ارضای سالم هیجان طلبی جوانان، چه چیزی بهتر از بسیج؟ این ابتکار امام بود. روح هیجان طلب جوان، اگر بنا باشد در راه سازنده، در راه ایمانی، در راه سالم، در راهی که میتواند برای کشور مفید واقع شود، بهکار بیفتد، چه سازمانی مهمتر و مطمئنتر از سازمان بسیج است؟ چرا اینقدر با بسیج دشمنی میکنند؟! با چه دشمنند؟! چرا اینقدر بسیج را زیر سؤال میبرند؟! اینهاست که آن انگیزههای باطنی را برملا میکند.»(2/1/79)
سالهای تلخ حاکمیت تفکر لیبرال بر فرهنگ کشور ازسال 68 تا پیروزی جبهه اصولگرایی در سوم تیرماه 1384 ادامه یافت و در این دوره بود که بار دیگر زمینه هایی برای بازگشت تفکر بسیجی در حوزه مدیریت کلان فرهنگی کشور فراهم آمد. هرچند 16 سال حاکمیت تفکر لیبرالی، موضوعی نبود که بتوان یک شبه آن را برچید.
——————————————————————————–
[1] – حضرت آیت الله خامنه ای: «فرق است بین آن نیروهایی که به عنوان وظیفهی سازمانی وارد میدان دفاع میشوند، با نیروهایی که به دنبال وظیفهی ایمان و عشق و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد میدان میشوند. این بسیج است. انکار بسیج، انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است. ما در میدان جنگ هم اگر بسیج را نداشتیم، کمیتمان لنگ بود. در دوران بعد از پایان جنگ هم اگر بسیج نمیبود و اگر امروز هم نباشد، کمیت این انقلاب و این نظام و همهی حرکتهای سازندهی این کشور لنگ است. انکار بسیج و بیاحترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا زمانی که برای این کشور امنیت لازم است و تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد – یعنی همیشه؛ چون همیشه احتیاج به امنیت هست – به نیروی بسیج، به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج هست.» (7/9/84) [2] – رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه میفرمایند: «در هر حادثهای، جو تهمت فضا را پر میکند! تروری اتفاق میافتد. هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست؛ هنوز از اینکه این حادثه را چه کسی انجام داده، هیچکس سرنخی ندارد؛ اما میبینید که در روزنامه تیتر میزنند؛ سپاه را متهم میکنند؛ بسیج را متهم میکنند؛ روحانیت را متهم میکنند! هدف از این کارها چیست؟! چرا با بسیج اینقدر بدند؟! من در بخش اول صحبتم به شما عرض کردم که جوان سرشار از انرژی است؛ جوان هیجانطلب است. روزی که کشور دچار یک جنگ مسلحانه باشد، جوانان با میل و رغبت به میدان میروند. وقتی که کشور در آرامش و صلح است، برای ارضای سالم هیجان طلبی جوانان، چه چیزی بهتر از بسیج؟ این ابتکار امام بود. روح هیجان طلب جوان، اگر بنا باشد در راه سازنده، در راه ایمانی، در راه سالم، در راهی که میتواند برای کشور مفید واقع شود، بهکار بیفتد، چه سازمانی مهمتر و مطمئنتر از سازمان بسیج است؟ چرا اینقدر با بسیج دشمنی میکنند؟! با چه دشمنند؟! چرا اینقدر بسیج را زیر سؤال میبرند؟! اینهاست که آن انگیزههای باطنی را برملا میکند.»(1/2/79) [3] – مصاحبه با سید احمد خمینی, اطلاعات, 8/2/61. [4] – حمید احمدی, پیشین، صص265 – 266. [5] – غلامعلی رشید, سایت آفتاب، 26/1/87. [6] – مصاحبه با سید احمد خمینی, اطلاعات, 8/2/61. [7] – مصاحبه با محمد کوثری, سایت خبری حیات, 5/3/87. [8] – مصاحبه با سرلشکر غلامعلی رشید, سایت خبری رجانیوز, 11/3/87. [9] – مصاحبه با آیت الله خامنه ای, کیهان, 7/7/60. [10] – مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی, دفتر نشر معارف انقلاب, 16/7/60. [11] – محمدی ری شهری، خاطرات سیاسی، موسسه مطالعاتو پژوهشهای سیاسی، 1369، ص 286. [12] – “مبانی نگرش امام خمینی(ره) به سیاست خارجی و نظام بین الملل”، سایت بررسی استراتژیک، 14/3/89. [13] – صحیفه امام، ج 20، ص 479، 30/11/66. [14] – خاطرات منتظری، ج 1، ص 565. [15] – صحیفه امام، ج 21، ص 291، 3/12/1367. [16] – “دولت سازندگی تفکر بسیجی را از عرصه مدیریت حذف کرد”، سایت موج قانون، 29/8/90. [17] – موارد 2 تا 5 از فصلنامه نامه دولت اسلامی ، شماره54 اقتباس شده است. [18] – در این زمینه میتوان به شخصیتهای بزرگی در حوزه هنر از جمله سیدالشهدای اهل قلم سید مرتضی آوینی، مرحوم سلمان هراتی، مرحوم سپیده کاشانی، مرحوم قیصر امینپور، مرحوم حسن حسینی، مرحوم آقاسی، علیرضا قزوه، ابراهیم حاتمی کیا و دهها شاعر و هنرمند دیگر اشاره کرد، که هر یک در حوزه ای از هنر، مروجین نگرش بسیجی بودند. [19] – پیام مشهور حضرت امام(ره) در هفته بسیج سال 1367، سرآغاز شکل گیری تشکل بسیج دانشجویی و بسیج طلاب بود. در این پیام مهم آمده بود: « امروز یکی از ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند و فرزندان بسیجی ام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقی و نه غربی» باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی امریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می پذیرد. مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوبهای اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند..» (2/9/67) [20] – نشریه «یا الثارات الحسین» که از تابستان 1373 به صورت رسمی منتشر شد را میتوان ارگان رسمی انصار حزب الله نامید. این نشریه قبل از آن بصورت پلی کپی منتشر و در محافل مذهبی توزیع میگردید. دوهفته نامه شلمچه به مدیرمسئولی مسعود ده نمکی بعدها به نشریه یا اشارات الحسین پیوست. همچنین ماهنامه صبح که صبغه تئوریک بیشتری داشت نیز در برخی مواضع اشتراکاتی با این جریان داشت.(دشمنان و مخالفان نگرش بسیجی / مهدی سعیدی ، بصیرت، شنبه 02 آذر 1392 )