دعای غیر ممکن – تقاضای فرزند زکریا(ع)
۱۳۹۲/۰۴/۲۵
–
۲۹۱۴ بازدید
در پاسخ به سوال ذکر چند نکته ضروری است .
۱- هیچ دلیلی بر ناممکن بودن درخواست ذکریا وجود ندارد . ناممکن یعنی چیزی که استحاله عقلی داشته باشد ٰ، در حالیکه خواسته ذکریا چنین نبود و تنها امری عادتا بعید بود.
۱ـ انچه در قران امده ملاک دقیق و ضابطه صحیح اعمال ماست و لذا مناسب بود شما از حکمت این در خواست بپرسید بدون انکه قران را با توصیه بزرگان محک بزنید .
در پاسخ به سوال ذکر چند نکته ضروری است .
1- هیچ دلیلی بر ناممکن بودن درخواست ذکریا وجود ندارد . ناممکن یعنی چیزی که استحاله عقلی داشته باشد ٰ، در حالیکه خواسته ذکریا چنین نبود و تنها امری عادتا بعید بود.
1ـ انچه در قران امده ملاک دقیق و ضابطه صحیح اعمال ماست و لذا مناسب بود شما از حکمت این در خواست بپرسید بدون انکه قران را با توصیه بزرگان محک بزنید . به عبارتی دیگر توصیه های بزرگان را باید با قران سنجید و ببینیم کدام توصیه در ظاهر قرانی نیست و چگونه این سفارش را با دستودات قرانی میتوان جمع کرد ؟
2 ـ از انجا که پیامبران از نظر معرفت و درک معنوی و ارتباط با عوالم دیگر، به درک بالایی رسیده بودند بساری از مسایل مربوط به پیامبران ( از جمله درخواستهای انان ) باید با همین منظر حل شود چرا که افق های دیگری برای انها گشوده شده بود که این افق ها ، بر دعاهای ایشان سایه انداخته بود .
3 ـ این درخواست های غیر متعارف در مورد بعضی دیگر از پیامبران الهی هم وجود دارد . مثلا حضرت سلیمان برای خود، از خدا حکومتی را درخواست می کندکه به هیچ کس بعد از خودش این حکومت داده نشود.( سوره ص ایه 35) و اتفاقا خداوند این دعا را در حق او مستجاب کرد . اجمالا معلوم میشود این درخواست ها را باید در همان فضای پیامبری تحلیل کرد چرا که قران برای پیامبران الهی، شان بسیار بالایی قائل است و از منظر قران هیچ کدام از انها تمایل به ناحق نداشتند و باطل درخواست ننمودند . ( دو صفحه اخر داستان شماره 15 ، از کتاب داستان راستان استاد مطهری را مطالعه نمایید. )
4 ـ نه فقط پیامبران بلکه از امامان معصوم هم گاهی شبیه این در خواست ها نقل شده است . عبارت دعای حضرت سجاد در دعای 25 صحیفه سجادیه که دعای آن حضرت در مورد فرزندانش می باشد چنین است: «وهب لی من لدنک معهم اولادا ذکورا؛ علاوه بر فرزندانی که دارم، فرزندان مذکری نیز به من عنایت کن». قبل از این عبارت، دعای در مورد فرزند بود چه پسر و چه دختر و در این فراز درخواست فرزندان پسر می کند.
5 ـ در مورد آیه 6 از سوره مریم باید گفت حضرت زکریا چون فرزندی نداشته، مایل به داشتن فرزند بوده و اتفاقا هنگامی که عنایت خاص خداوند به حضرت مریم را دید به فضل و رحمت الهی امیدوارتر شد و درخواست فرزند کرد. که البته حکمت این ىرخواست( بعضی از علل این دعا نه تمام علل) ، در روایات مورد اشاره واقع شده است . در این آیه ظاهر این است که درخواست پسر کرد ولی نه به دلیل تفاوت گذاشتن میان پسر و دختر بلکه به دلیلی که در خود آیه آمده است: «یرثنی و یرث من آل یعقوب؛ فرزندی که از من و آل یعقوب ارث ببرد». درمورد «ارث» در این آیه این بحث مطرح است که آیا مراد از ارث، ارث اموال است و یا ارث معنوی یعنی ارث بردن مقام نبوت و یا هر دو مراد است. در هر صورت آن حضرت بیم داشت که اموال فراوانی که از راه هایی مثل هدایا و نذوراتی که برای علمای یهود و احبار می آورند و زکریا رئیس و بزرگ احبار بود، در نزد او جمع شده بود، به دست افراد ناصالح و فرصت طلب و فاسق و فاجر بیفتد و منشأ فساد در جامعه گردد به همین خاطر از خداوند تقاضای فرزند صالحی کرد تا بر این اموال نظارت داشته باشد و آنها را در بهترین راه مصرف کند. و اگر مراد ارث مقامات معنوی مثل نبوت باشد، باز جای نگرانی داشت که رهبری معنوی مردم به دست افراد ناصالح بیفتد. در هر صورت درخواست پسر به خاطر میل شخصی و ترجیح دادن پسر بر دختر نبوده بلکه به خاطر شرایط خاص و ضروری بود، که با پسر بودن این فرزند هماهنگ و سازگار است. زیرا مقاماتی مانند نبوت و یا حفاظت از اموال و صرف کردن آنها در راهی که به خیر و صالح باشد آن هم در آن زمان و آن شرایط، مناسب با فرزند ذکور و پسر است. شرایط حاکم اجازه نمی دهد که دختری عهده دار آن مناصب گردد بلکه باید مردی الهی عهده دار این مسئولیت ها گردد .
6 ـ انچه که خیر و فضیلت محسوب شود ـ هر چند این خیر، هدایت دیگران باشد ـ( دقت شود!) میتوان انرا از خدا درخواست کرد و بالتر این که از ان جهت که خیر است ، طلب ان از خداوند رجحان دارد و اگر کسی انرا از خداوندطلب نکند جای سوال دارد . مثلا علم داشتن خیر و فضیلت است و به همین جهت خداوند به پیامبر اسلام دستور میدهد که از خداوند علم بالاتری درخواست نماید ( قل رب زدنی علما- بگو خدایا بر علم من بیفزا ). یا حضرت ابراهیم( برای خیر رساندن به فرزندانش و برای هدایت دیگران به دست نسلش) از خدا درخواست نمود که خدایا قلوب مردم را طوری قرار بده که به فرزندان من گرایش و رغبت داشته باشند .) ابراهیم، ایه 37)
با این بیان معلوم میشود این فرزند چون برای حضرت زکریا باعث خیر بود ،این درخواست نه فقط جنبه غیر قابل قبولی ندارد بلکه منطقی و وجیه است .
1- هیچ دلیلی بر ناممکن بودن درخواست ذکریا وجود ندارد . ناممکن یعنی چیزی که استحاله عقلی داشته باشد ٰ، در حالیکه خواسته ذکریا چنین نبود و تنها امری عادتا بعید بود.
1ـ انچه در قران امده ملاک دقیق و ضابطه صحیح اعمال ماست و لذا مناسب بود شما از حکمت این در خواست بپرسید بدون انکه قران را با توصیه بزرگان محک بزنید . به عبارتی دیگر توصیه های بزرگان را باید با قران سنجید و ببینیم کدام توصیه در ظاهر قرانی نیست و چگونه این سفارش را با دستودات قرانی میتوان جمع کرد ؟
2 ـ از انجا که پیامبران از نظر معرفت و درک معنوی و ارتباط با عوالم دیگر، به درک بالایی رسیده بودند بساری از مسایل مربوط به پیامبران ( از جمله درخواستهای انان ) باید با همین منظر حل شود چرا که افق های دیگری برای انها گشوده شده بود که این افق ها ، بر دعاهای ایشان سایه انداخته بود .
3 ـ این درخواست های غیر متعارف در مورد بعضی دیگر از پیامبران الهی هم وجود دارد . مثلا حضرت سلیمان برای خود، از خدا حکومتی را درخواست می کندکه به هیچ کس بعد از خودش این حکومت داده نشود.( سوره ص ایه 35) و اتفاقا خداوند این دعا را در حق او مستجاب کرد . اجمالا معلوم میشود این درخواست ها را باید در همان فضای پیامبری تحلیل کرد چرا که قران برای پیامبران الهی، شان بسیار بالایی قائل است و از منظر قران هیچ کدام از انها تمایل به ناحق نداشتند و باطل درخواست ننمودند . ( دو صفحه اخر داستان شماره 15 ، از کتاب داستان راستان استاد مطهری را مطالعه نمایید. )
4 ـ نه فقط پیامبران بلکه از امامان معصوم هم گاهی شبیه این در خواست ها نقل شده است . عبارت دعای حضرت سجاد در دعای 25 صحیفه سجادیه که دعای آن حضرت در مورد فرزندانش می باشد چنین است: «وهب لی من لدنک معهم اولادا ذکورا؛ علاوه بر فرزندانی که دارم، فرزندان مذکری نیز به من عنایت کن». قبل از این عبارت، دعای در مورد فرزند بود چه پسر و چه دختر و در این فراز درخواست فرزندان پسر می کند.
5 ـ در مورد آیه 6 از سوره مریم باید گفت حضرت زکریا چون فرزندی نداشته، مایل به داشتن فرزند بوده و اتفاقا هنگامی که عنایت خاص خداوند به حضرت مریم را دید به فضل و رحمت الهی امیدوارتر شد و درخواست فرزند کرد. که البته حکمت این ىرخواست( بعضی از علل این دعا نه تمام علل) ، در روایات مورد اشاره واقع شده است . در این آیه ظاهر این است که درخواست پسر کرد ولی نه به دلیل تفاوت گذاشتن میان پسر و دختر بلکه به دلیلی که در خود آیه آمده است: «یرثنی و یرث من آل یعقوب؛ فرزندی که از من و آل یعقوب ارث ببرد». درمورد «ارث» در این آیه این بحث مطرح است که آیا مراد از ارث، ارث اموال است و یا ارث معنوی یعنی ارث بردن مقام نبوت و یا هر دو مراد است. در هر صورت آن حضرت بیم داشت که اموال فراوانی که از راه هایی مثل هدایا و نذوراتی که برای علمای یهود و احبار می آورند و زکریا رئیس و بزرگ احبار بود، در نزد او جمع شده بود، به دست افراد ناصالح و فرصت طلب و فاسق و فاجر بیفتد و منشأ فساد در جامعه گردد به همین خاطر از خداوند تقاضای فرزند صالحی کرد تا بر این اموال نظارت داشته باشد و آنها را در بهترین راه مصرف کند. و اگر مراد ارث مقامات معنوی مثل نبوت باشد، باز جای نگرانی داشت که رهبری معنوی مردم به دست افراد ناصالح بیفتد. در هر صورت درخواست پسر به خاطر میل شخصی و ترجیح دادن پسر بر دختر نبوده بلکه به خاطر شرایط خاص و ضروری بود، که با پسر بودن این فرزند هماهنگ و سازگار است. زیرا مقاماتی مانند نبوت و یا حفاظت از اموال و صرف کردن آنها در راهی که به خیر و صالح باشد آن هم در آن زمان و آن شرایط، مناسب با فرزند ذکور و پسر است. شرایط حاکم اجازه نمی دهد که دختری عهده دار آن مناصب گردد بلکه باید مردی الهی عهده دار این مسئولیت ها گردد .
6 ـ انچه که خیر و فضیلت محسوب شود ـ هر چند این خیر، هدایت دیگران باشد ـ( دقت شود!) میتوان انرا از خدا درخواست کرد و بالتر این که از ان جهت که خیر است ، طلب ان از خداوند رجحان دارد و اگر کسی انرا از خداوندطلب نکند جای سوال دارد . مثلا علم داشتن خیر و فضیلت است و به همین جهت خداوند به پیامبر اسلام دستور میدهد که از خداوند علم بالاتری درخواست نماید ( قل رب زدنی علما- بگو خدایا بر علم من بیفزا ). یا حضرت ابراهیم( برای خیر رساندن به فرزندانش و برای هدایت دیگران به دست نسلش) از خدا درخواست نمود که خدایا قلوب مردم را طوری قرار بده که به فرزندان من گرایش و رغبت داشته باشند .) ابراهیم، ایه 37)
با این بیان معلوم میشود این فرزند چون برای حضرت زکریا باعث خیر بود ،این درخواست نه فقط جنبه غیر قابل قبولی ندارد بلکه منطقی و وجیه است .