۱۳۹۲/۰۴/۲۵
–
۵۳۲ بازدید
در این باره توجه به چند نکته لازم است :
۱. یکی از سنتهای حکیمانه الهی این است که برخی از مواهب را در صورت دعا و درخواست بنده به او مرحمت نماید , وبه تعبیر دیگر انسان با دعا قابلیت کسب یکسری مواهب را به دست می آورد و بدون دعا از آنها محروم می ماند .
در این باره توجه به چند نکته لازم است :
1. یکی از سنتهای حکیمانه الهی این است که برخی از مواهب را در صورت دعا و درخواست بنده به او مرحمت نماید , وبه تعبیر دیگر انسان با دعا قابلیت کسب یکسری مواهب را به دست می آورد و بدون دعا از آنها محروم می ماند . بنابر این مصلحت یک چیز است و قابلیت دریافت فیض چیز دیگر.
2.آفریدگار عالم هستی چون به تمام امور آگاهی دارد و خیر و صلاح بندگانش را به خوبی می شناسد ، وقتی آنها از او درخواستی کنند چون به صلاحشان باشد برآورده می سازد اما چنانچه برای آنها ضرر و زیانی در بر داشته باشد عین ظاهری خواسته شان را بدانها نمی دهد بلکه باطن و حقیقت دعا و خواسته شان را اجابت می کند . هر انسانی در باطن خواستار خیر و سعادت خویش است ولی گاه در تشخیص مصداق اشتباه می کند و خدا که می داند بنده در طلب مصالح واقعی خویش است اجابت حقیقی دعایش به این است که آنچه خیر اوست به او عطا کند . بنابر این در اینجا هم واقعا اجابت هست ولی اجابت خفی و باطنی , نه ظاهری و اگر بنده احساس عدم اجابت می کند به خاطر عدم آگاهی از منفعت و مصلحت واقعی و ماندگار خویشت به طوری که اگر از حقایق عالم آگاه بود همان رال طلب می کرد که خدا به او ارزانی داشته است.از کریمی چون خدا محال است که گدایان درگاهش را براند از این رو چیزیکه متناسب با خیر و مصلحت آنها باشد به آنها خواهد داد و آنان آنگاه راضی خواهند شد که به سر عطای الهی واقف شوند.
اکنون بد نیست چند سخنی نیز در حقیقت دعا بخوانیم:
حقیقت دعا
حقیقت دعا توجه به بارگاه حضرت معبود است و برای مؤمنان نوعی معراج روحی و معنوی به حساب میآید. دعا فقط تلفّظ پاره ای کلمات و مراعات برخی آداب خاص نیست. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند عالم است و قوت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگی دارد از این رو باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجه داشت حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و حتی به دلیل توجه به خداوند در انجام این عبادت شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. (بر درگاه دوست،آیت الله مصباح یزدی به نقل از سایت تبیان)
بر »آستانِ جانان« دعا و مناجات، نوعى توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودى کوچک و ناتوان به وجودى بى نهایت بزرگ و توانا است.
آدمى به هنگام دعا – که همچون گدایى بینوا، دست نیاز به درگاه کریم بى نیاز دراز مى کند – به حقیقت وجودى خویش نزدیک مى شود؛ انسانى که خود را تهى دست و بینوا، رانده و از همه جا مانده، حقیر و فقیر، خوار و زبون و بیچاره و بى پناه دید، اکنون حقیقت هستى او – که پرتوى از هستى مطلق خداوند است – هویدا مى گردد و با احساس بستگى و پیوند با حق و نیازمندى به او، حال و شورى وصف ناشدنى به انسان مى بخشد. بنده در حال دعا و مناجات، چنان غرق لذت مى شود که پستى و زبونى خویش را فراموش مى کند و از یاد دوست لبریز و سرشار مى گردد و مجموعه اى از امید و بشارت و نور و نیرو مى شود.
جملات شورانگیز دعا، چون آبشارسپیده در افق روح، فرو مى ریزد و روح انسان را روشن و مشتعل مى سازد، همان طور که سیل زرّین آفتاب، تیره گى ها را از میان برمى دارد و جهان را در نور فرو مى برد. در دعا و توسل، روح تسکین مى پذیرد و التهاب دل فرو مى نشیند و بى قرارى ها جاى خود را به آرامش و قرار مى دهد؛ همانند فرزند گمشده اى که به مادر برسد یا تشنه کامى که به چشمه اى زلال و گوارا دست یابد.
همدم شدن با خداوند و راز و نیاز با دوست و در میان نهادن دردِ دل با او، غم ها را سبک مى کند و دل ها را روشنایى و فروغ مى بخشد. لذت دعا و مناجات با ذات بى زوال خداوند، چون چاشنى سحرانگیزى، همه تلخى ها را شیرین کرده، زندگى را باصفا و گوارا مى سازد. جان ناشکیبا و بى طاقتى که دیگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نیاز و گریستن و خالى شدن از عقده ها، گنجایش دریا گونه مى یابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسیمى دل انگیز مى انگارد.
دعا آبرو بخش انسان در پیشگاه ربوبى است و اگر دعاى ما نبود، در نزد خداوند قدر و اعتبارى نداشتیم: (قُلْ ما یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاؤُکُمْ)؛فرقان (25)، آیه 77. «اگر دعاى شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهى نداشت». دعا «بهترین و برترین عبادت»محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج 3، ص 245، ح 5516.، «مغز عبادت»همان، ح 5519.، «کلید رستگارى»همان، ح 5521.، «گشاینده درِ رحمت»همان، ح 5522. و «سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان ها و زمین»همان، ح 5523. است. دعا «محبوب ترین عمل در نزد خداوند»همان، ح 5525.، «نیمى از عبادت»همان، ح 5533.، «سلاح پیامبران»همان، ح 5540. و «سپر مؤمن»همان، ح 5544. است. دعا «دفع کننده امواج بلا»همان، ص، 249، ح 5554.، «سبب شفاى از هر بیمارى»همان، ص 248، ح 5552. و «دفع کننده قضا و قدر» است.همان، ح 5549. باید دانست که هدف نهایى از دعا، تنها برآمدن حاجت و رفع گرفتارى و سختى و شفاى بیماران نیست؛ بلکه براى اهل حال و معرفت – که شناختى درست از جهان و رویدادهاى آن دارند – انس با ذات پاک خداوندى است که کانون همه نیکى ها و زیبایى ها است. از استجابت دعا با ارزش تر، روح اجابت است و در نزد آنان، دعا در عین حال که وسیله است، هدف نیز مى باشد.
آثار دعا
دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى آورد از جمله: الف) دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزه هاى توحیدى عرفانى و فلسفى است. ب ) دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى آورنده پاکى و طهارت نفس است. ج ) دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است. د ) دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است. ه ) دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ ترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى بیند و از تنهایى و بى کسى نجات مى یابد. و ) دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى فرماید: {/Bإِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ اَلدَّاعِ إِذا دَعانِ {w2-12w}{I2:186I}/} به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى و داراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بنده اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود.
زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنت هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله: 1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار. 2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد.
بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد. 3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقه مند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سال ها باید بگذرد تا نتیجه تلاش هاى خود را به دست آورد. 4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مى شوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه آمده است: ان العطیه على قدر النیه 5)معقول بودن خواسته انسان. 6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنت هاى الهى در نظام خلقت. 7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مى داند و بر ما پوشیده است به تأخیر مى اندازد یا آن را به گونه اى دیگر تبدیل مى نماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مى شود بدون آن که ما بدانیم. 8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشت هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است. ما همواره خیال مى کنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مى کنیم در همان زمان و با همان شرایطى که مى خواهیم عمل شود دعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى دارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مى گردد و در پى آن الطاف بى شمار دیگرى نصیبش مى شود.
مولوى مى گوید: {Sآن یکى الله مى گفتى شبى # تا که شیرین مى شد از ذکرش لبى S} {Sگفت شیطان: آخر اى بسیار گو!# این همه «الله» را «لبیک» کو؟S} {Sمى نیابد یک جواب از پیش تخت # چند «الله» مى زنى با روى سخت S} {Sاو شکسته دل شد و بنهاد سر# دید در خواب او خضر اندر خضرS} {Sگفت: «هین» از ذکر چون وامانده اى # چون پشیمانى از آن کش خوانده اى؟S} {Sگفت: لبیکم نمى آید جواب # زآن همى ترسم که باشم رد باب S} {Sگفت: آن «الله» تو «لبیک» ماست # و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست S} {Sترس و عشق تو کمند لطف ماست # زیر هر یارب تو لبیک هاست S} براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیه 186 سوره بقره 3- اصول کافى، ج 4 کتاب الدعا 2- دعا،آیت الله مشکینى
1. یکی از سنتهای حکیمانه الهی این است که برخی از مواهب را در صورت دعا و درخواست بنده به او مرحمت نماید , وبه تعبیر دیگر انسان با دعا قابلیت کسب یکسری مواهب را به دست می آورد و بدون دعا از آنها محروم می ماند . بنابر این مصلحت یک چیز است و قابلیت دریافت فیض چیز دیگر.
2.آفریدگار عالم هستی چون به تمام امور آگاهی دارد و خیر و صلاح بندگانش را به خوبی می شناسد ، وقتی آنها از او درخواستی کنند چون به صلاحشان باشد برآورده می سازد اما چنانچه برای آنها ضرر و زیانی در بر داشته باشد عین ظاهری خواسته شان را بدانها نمی دهد بلکه باطن و حقیقت دعا و خواسته شان را اجابت می کند . هر انسانی در باطن خواستار خیر و سعادت خویش است ولی گاه در تشخیص مصداق اشتباه می کند و خدا که می داند بنده در طلب مصالح واقعی خویش است اجابت حقیقی دعایش به این است که آنچه خیر اوست به او عطا کند . بنابر این در اینجا هم واقعا اجابت هست ولی اجابت خفی و باطنی , نه ظاهری و اگر بنده احساس عدم اجابت می کند به خاطر عدم آگاهی از منفعت و مصلحت واقعی و ماندگار خویشت به طوری که اگر از حقایق عالم آگاه بود همان رال طلب می کرد که خدا به او ارزانی داشته است.از کریمی چون خدا محال است که گدایان درگاهش را براند از این رو چیزیکه متناسب با خیر و مصلحت آنها باشد به آنها خواهد داد و آنان آنگاه راضی خواهند شد که به سر عطای الهی واقف شوند.
اکنون بد نیست چند سخنی نیز در حقیقت دعا بخوانیم:
حقیقت دعا
حقیقت دعا توجه به بارگاه حضرت معبود است و برای مؤمنان نوعی معراج روحی و معنوی به حساب میآید. دعا فقط تلفّظ پاره ای کلمات و مراعات برخی آداب خاص نیست. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند عالم است و قوت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگی دارد از این رو باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجه داشت حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و حتی به دلیل توجه به خداوند در انجام این عبادت شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. (بر درگاه دوست،آیت الله مصباح یزدی به نقل از سایت تبیان)
بر »آستانِ جانان« دعا و مناجات، نوعى توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودى کوچک و ناتوان به وجودى بى نهایت بزرگ و توانا است.
آدمى به هنگام دعا – که همچون گدایى بینوا، دست نیاز به درگاه کریم بى نیاز دراز مى کند – به حقیقت وجودى خویش نزدیک مى شود؛ انسانى که خود را تهى دست و بینوا، رانده و از همه جا مانده، حقیر و فقیر، خوار و زبون و بیچاره و بى پناه دید، اکنون حقیقت هستى او – که پرتوى از هستى مطلق خداوند است – هویدا مى گردد و با احساس بستگى و پیوند با حق و نیازمندى به او، حال و شورى وصف ناشدنى به انسان مى بخشد. بنده در حال دعا و مناجات، چنان غرق لذت مى شود که پستى و زبونى خویش را فراموش مى کند و از یاد دوست لبریز و سرشار مى گردد و مجموعه اى از امید و بشارت و نور و نیرو مى شود.
جملات شورانگیز دعا، چون آبشارسپیده در افق روح، فرو مى ریزد و روح انسان را روشن و مشتعل مى سازد، همان طور که سیل زرّین آفتاب، تیره گى ها را از میان برمى دارد و جهان را در نور فرو مى برد. در دعا و توسل، روح تسکین مى پذیرد و التهاب دل فرو مى نشیند و بى قرارى ها جاى خود را به آرامش و قرار مى دهد؛ همانند فرزند گمشده اى که به مادر برسد یا تشنه کامى که به چشمه اى زلال و گوارا دست یابد.
همدم شدن با خداوند و راز و نیاز با دوست و در میان نهادن دردِ دل با او، غم ها را سبک مى کند و دل ها را روشنایى و فروغ مى بخشد. لذت دعا و مناجات با ذات بى زوال خداوند، چون چاشنى سحرانگیزى، همه تلخى ها را شیرین کرده، زندگى را باصفا و گوارا مى سازد. جان ناشکیبا و بى طاقتى که دیگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نیاز و گریستن و خالى شدن از عقده ها، گنجایش دریا گونه مى یابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسیمى دل انگیز مى انگارد.
دعا آبرو بخش انسان در پیشگاه ربوبى است و اگر دعاى ما نبود، در نزد خداوند قدر و اعتبارى نداشتیم: (قُلْ ما یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاؤُکُمْ)؛فرقان (25)، آیه 77. «اگر دعاى شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهى نداشت». دعا «بهترین و برترین عبادت»محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ج 3، ص 245، ح 5516.، «مغز عبادت»همان، ح 5519.، «کلید رستگارى»همان، ح 5521.، «گشاینده درِ رحمت»همان، ح 5522. و «سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمان ها و زمین»همان، ح 5523. است. دعا «محبوب ترین عمل در نزد خداوند»همان، ح 5525.، «نیمى از عبادت»همان، ح 5533.، «سلاح پیامبران»همان، ح 5540. و «سپر مؤمن»همان، ح 5544. است. دعا «دفع کننده امواج بلا»همان، ص، 249، ح 5554.، «سبب شفاى از هر بیمارى»همان، ص 248، ح 5552. و «دفع کننده قضا و قدر» است.همان، ح 5549. باید دانست که هدف نهایى از دعا، تنها برآمدن حاجت و رفع گرفتارى و سختى و شفاى بیماران نیست؛ بلکه براى اهل حال و معرفت – که شناختى درست از جهان و رویدادهاى آن دارند – انس با ذات پاک خداوندى است که کانون همه نیکى ها و زیبایى ها است. از استجابت دعا با ارزش تر، روح اجابت است و در نزد آنان، دعا در عین حال که وسیله است، هدف نیز مى باشد.
آثار دعا
دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى آورد از جمله: الف) دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزه هاى توحیدى عرفانى و فلسفى است. ب ) دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى آورنده پاکى و طهارت نفس است. ج ) دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است. د ) دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است. ه ) دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ ترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى بیند و از تنهایى و بى کسى نجات مى یابد. و ) دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى فرماید: {/Bإِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ اَلدَّاعِ إِذا دَعانِ {w2-12w}{I2:186I}/} به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى و داراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بنده اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود.
زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنت هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله: 1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار. 2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد.
بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد. 3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقه مند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سال ها باید بگذرد تا نتیجه تلاش هاى خود را به دست آورد. 4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مى شوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه آمده است: ان العطیه على قدر النیه 5)معقول بودن خواسته انسان. 6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنت هاى الهى در نظام خلقت. 7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مى داند و بر ما پوشیده است به تأخیر مى اندازد یا آن را به گونه اى دیگر تبدیل مى نماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مى شود بدون آن که ما بدانیم. 8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشت هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است. ما همواره خیال مى کنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مى کنیم در همان زمان و با همان شرایطى که مى خواهیم عمل شود دعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى دارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مى گردد و در پى آن الطاف بى شمار دیگرى نصیبش مى شود.
مولوى مى گوید: {Sآن یکى الله مى گفتى شبى # تا که شیرین مى شد از ذکرش لبى S} {Sگفت شیطان: آخر اى بسیار گو!# این همه «الله» را «لبیک» کو؟S} {Sمى نیابد یک جواب از پیش تخت # چند «الله» مى زنى با روى سخت S} {Sاو شکسته دل شد و بنهاد سر# دید در خواب او خضر اندر خضرS} {Sگفت: «هین» از ذکر چون وامانده اى # چون پشیمانى از آن کش خوانده اى؟S} {Sگفت: لبیکم نمى آید جواب # زآن همى ترسم که باشم رد باب S} {Sگفت: آن «الله» تو «لبیک» ماست # و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست S} {Sترس و عشق تو کمند لطف ماست # زیر هر یارب تو لبیک هاست S} براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- تفسیر المیزان و نمونه ذیل آیه 186 سوره بقره 3- اصول کافى، ج 4 کتاب الدعا 2- دعا،آیت الله مشکینى