دفتر شصتم پرسش ها و پاسخ ها «نگاهی دوباره به مسئله حجاب»
۱۳۹۵/۰۳/۰۵
–
۱۰۰۰۷ بازدید
دفتر شصتم پرسش ها و پاسخ ها «نگاهی دوباره به مسئله حجاب»
پرسش ها و پاسخ های دانشجویی
دفتر شصتم
نگاهی دوباره به مسئله حجاب
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
معاونت آموزشی و پژوهشی
اداره مشاوره و پاسخ
مراکز پخش:
مدیریت پخش دفتر نشر معارف:
قم، خیابان شهدا، کوچه 32، پلاک 3، تلفن و نمابر: 37740004
پاتوق کتاب قم (شعبه 1):
خیابان شهدا، روبه روى دفتر مقام معظم رهبرى، تلفن 37735451
پاتوق کتاب قم (شعبه 2):
بلوار جمهورى اسلامى، نهاد رهبرى در دانشگاه ها، تلفن 32904440
پاتوق کتاب تهران:
خیابان انقلاب، چهار راه کالج، پ 715، تلفن 88911212
قم، مؤسسه فرهنگى و اطلاع رسانى طلوع طاها، تلفن 37748345
نشانى اینترنت:
www.ketabroom.ir – www.porseman.org –
www.porsemani.ir
پست الکترونیک:
info@ketabroom.ir – info@porseman.org
|
فهرست
موضوعات (برای
دسترسی سریع به متن روی موضوع مورد نظر کلیک کنید.)
تاریخچه حجاب –
حجاب در ادیان –
حجاب در ایران –
حجاب اقلیت ها –
قانون منع حجاب –
حجاب در غرب
حجاب در قرآن –
چادر در قرآن –
چادر در صدر اسلام –
حجاب اجباری –
حجاب و امنیت اجتماعی –
فقها و عدم وجوب حجاب –
حجاب و زینت –
همسران پیامبر(ص) و حجاب –
مؤمنان و حجاب –
پوشش موی سر –
نقد حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)
فصل سوم: کارکردها و چرایی حجاب
چرایی حجاب –
حجاب در نماز –
حجاب در اماکن متبرکه –
زیبایی یا آرایش؟ –
حجاب ظاهری و نفاق –
مانتوی تنگ یا گشاد –
حجاب و محدودیت –
چند تار مو –
قلب پاک و حجاب –
حریم خصوصی بدحجاب –
حجاب مردان –
حجاب و حرص مردان
حجاب برتر –
چادر ملی –
رنگ چادر – بی کلاسی چادر
– تمسخر چادری –
شرایط پوشش غیرچادر –
ضرر چادر –
پوشیه و حجاب – الگو بودن فاطمه
(س) در حجاب – حجاب حضرت فاطمه (س)
– حجاب حضرت زینب (س)
مخالفت والدین با حجاب –
حجاب و غیرت مردان –
کودک و حجاب – حجاب در برابر محارم
حجاب و انتخاب همسر –
حجاب و تأخیر ازدواج –
ازدواج با بدحجاب
حجاب و حضور اجتماعی زنان –
تعامل با بدحجاب –
حجاب و گناه –
بدحجابی عرفی –
بدحجابی و حق خدا و مردم –
مقبولیت مانتویی –
پیامدهای بدحجابی –
بدحجابی و تهاجم فرهنگی –
حجاب و گشت ارشاد
پسران و بدحجابی –
قانون حجاب در دانشگاه –
همکلاس بدحجاب –
راهکارهای حجاب
کیفر بدحجاب –
عذاب جهنم در برابر چند تار مو –
وضعیت خوب بدحجاب ها
استاد بدحجاب –
نگاه های خیابانی – پوشش زن
– وجوب حجاب دختران –
پوشش زیبارویان –
پوشش مشکی –
برتری چادر –
پوشش نزد فامیل –
حجاب توریست ها –
لباس روشن و نازک –
جوراب نازک –
پوشش حجم مو –
کلاه گیس در خارج کشور –
کفش صدادار –
کروات –
آستین کوتاه – عطر زن –
آرایش دختران –
برداشتن ابرو –
رنگ ابرو –
حلقه ازدواج – لنز آرایشی
– نماز با چادر بدن نما –
نماز با مانتو
لطفاً در مورد تاریخچه حجاب قدری توضیح دهید، حجاب و پوشش از چه
تاریخی در بین انسان ها وجود داشته است؟
اصل حجاب
و پوشش امری فطری است و با خلقت بشر سرشته است، و یکی از دلایل اساسی آن داستان آدم
و حوا می باشد. آن هنگام که از بهشت اخراج شدند و پوشش خود را از دست دادند
(عورتشان آشکار شد)، سریع خود را با برگ درختان پوشاندند که این نمونه آشکاری از
فطری بودن مسئله حجاب است؛ به نحوی که در قرآن کریم در سوره اعراف آیه 22 آمده است:
«فَلَمّا
ذاقَا الشّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ
وَرَقِ»[1]؛
«آدم و حوا از آن درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست دادند و بهسرعت
با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند»[2]
این پوشش
سریع آدم و حوا بیانگر احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، بیانگر ذاتی
و فطری بودن حجاب است. بنابراین سابقه حجاب به زمان خلقت حضرت آدم و حوا برمی گردد.
علاوه بر
این، بنابر گواهی متون و آثار تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های
جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده و با وجود اینکه در طول
تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا
تخفیف یافته، ولی هیچگاه به طور کامل از بین نرفته است.
شواهد تاریخی نشان می دهد، پوشش زن در برخی ملل مانند یونان، ایران باستان و برخی
اقوام هند بسیار پر رنگ و سخت بوده است و مورخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان
دارای پوشش مناسب نبوده و یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر میشدند،
یاد میکنند.
اما بنا
بر آنچه در متون و آثار تاریخی بر جای مانده است می توان تاریخچه حجاب را با توجه
به اینکه بسیاری از آثار، به دست ما نرسیده است، چنین
تبیین نمود:
1. پوشش زن در یونان و روم باستان
فرید
وجدی در دایرة المعارف قرن بیستم مینویسد: «حجاب زنان
سابقهای طولانی دارد. سخن درباره حجاب در میان سخنان قدیمیترین
نویسندگان یونانی به چشم میخورد. زنان سر را میپوشاندند،
ولی صورتشان باز بوده است. وقتی به بازار میرفتند، بر آنان
واجب بود صورتشان را نیز بپوشانند»[3]
دایرة
المعارف لاروس[4]
درباره پوشش زنان یونان باستان میگوید:
زنان یونانی در دورههای گذشته، صورت و اندامشان را تا روی
پا میپوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در
جزایر کورس[5]
و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته میشد.
«ویل
دورانت»[6]
نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است.
او
درباره «الهه عفت»[7]
که یکی از خدایان یونان باستان است، میگوید:
«آرتمیس»[8]
الهه عفت است و عالیترین
نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار میآید. دارای
بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفت و تقوا آراسته است»[9]
این مورخ
در جای دیگر میگوید: «زنان فقط در صورتی میتوانند
خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشنهای مذهبی و
تماشاخانه ها حضور یابند که کاملاً در حجاب باشند»[10]
همچنین
از قول یکی از فلاسفه یونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل میکند:
«نام یک زن پاکدامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت»[11][12]
2. حجاب در آسیای صغیر و ایران
اگر چه
در مباحث بعدی بهطور مفصل پیرامون تاریخچه حجاب در ایران
صحبت خواهیم کرد اما به عنوان نمونه باید بگوییم حجاب در بین زنان سیبری و ساکنان
آسیای صغیر و زنان شهر ماد[13]
(و فارس و عرب) نیز وجود داشته است.
زنان
رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بودهاند، بهطوری
که وقتی از خانه خارج میشدند، با چادری بلند تمام بدن را
تا روی پاها میپوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص
نمیشد.[14]
و بر اساس مستندات تاریخی در حدود 1112 سال قبل از میلاد، شاه تگلات فلازر اول (phalazar
teghlaath) که از شاهان آشوری بوده فرمانی صادر می کند که می توان
از آن وجوب حجاب و پوشش زنان را استخراج نمود. در این فرمان آمده است:
«زنان
ازدواج کرده که در خیابان ها ظاهر می شوند نباید سرشان باز باشد. دختران مردان آزاد
(حر) باید پوشیده باشند. فاحشه ها باید پوشیده باشند اما سرشان باز باشد»[15]
3. حجاب در آفریقا
تصاویر و
نقش برجسته های موجود در کشور مصر نیز گویای وجود حجاب در منطقه آفریقا می باشد به
عنوان مثال: در 3000 سال قبل از میلاد در تصاویری که نقاشی مصری کشیده، دختران تمام
بدن و پسران، نیمه پایین بدن خود را پوشانده بودند.[16]
و یا در 1400 سال قبل از میلاد در نقش برجسته فرعون مکارتیوس، از فراعنه مصر دیده
می شود که او و همسر و دخترش قسمت پایین بدنشان را پوشانده و همچنین در نقش برجسته
ای که در تل العمارنه (مصر) وجود دارد تصویر ملکه با پوشش دیده می شود.[17]
4. حجاب در عراق و بین النهرین
برخی
دیگر از یافته های تاریخی بیانگر وجود حجاب در عراق و بین النهرین می باشد مثلاً در
یکی از آثار 4000 سال پیش از میلاد زنی در عراق که نقشی از او باقیمانده با تکه
پارچه کوچکی سرش را پوشانده است.[18]
و در 2000 سال پیش از میلاد در سواحل مدیترانه و خاورمیانه و بین النهرین پوشش و
لباسی که نیمی از بدن یا تمام آن را بپوشاند وجود داشته است. (زنان قابل احترام،
همسران و اهالی حرامسرا حجاب داشتند در حالی که زنان برده موهای خود را نمی
پوشاندند)[19]
5. حجاب در شرق دور
در
کشورهای شرقی نیز وجود پوشش سراسری امر مسلمی می باشد به عنوان نمونه در کشور هند،
بتپرستان هندی، چیزی مانند چادر میپوشند
و آن را روی خود میکشند، به گونه ای که صورتشان پیدا نیست.[20]
در کشور
ژاپن نیز تا قبل از دهه 70 – 1860، تقریباً همه مردم ژاپن انواع لباس های بومی خود
را به تن می کردند. لباس بومی آنان، اساساً همان «کیمونو» بود که عبارت بود از یک
پیراهن بلند و گشاد که روی آن یک کمربند پهن می بستند. لایه های متعدد این لباس و
نیز لایی هایی که از کتان و ابریشم در آن قرار می دادند، گرما را می گرفت… طبقه
متوسط مردم عموماً کیمونوی کتانی و نخی می پوشیدند و طبقات ثروتمند جامعه، کیمونوی
ابریشمی به تن می کردند.[21]
می خواستیم دیدگاه ادیان الهی بهخصوص
ادیان ابراهیمی یهود و مسیحیت را در خصوص مسئله حجاب بدانیم؟
تحقیقات
به عمل آمده گویای آن است که در تمامی ادیان الهی به ویژه ادیان ابراهیمی[22]
بر مسئله حجاب و پوشش زنان تأکید شده و کتاب های این ادیان مملو از دستورات و
سخنانی است که موضوع حجاب را مطرح نموده است و در این زمینه کتاب های مستقلی[23]
به نگارش در آمده که خوانندگان را به آنها ارجاع داده و به اختصار نمونه های انگشت
شماری از آنها را ذکر می نماییم:
حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه
السلام) :
در آیین
مقدس حضرت ابراهیم(علیه
السلام) مسئله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب
تورات چنین می خوانیم: «رفقه چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود
فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم
گفت: آقای من است. پس بُرقَع خود را گرفته، خود را پوشانید»[24]
از این
بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم(علیه
السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به
او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتند.[25]
حجاب در دین یهود:
در میان
ادیان ابراهیمی دین یهود با قدمت بیش از 3300 سال از قدیمی ترین ادیان صاحب شریعت
محسوب می شود و دستورات خاصی در شئون گوناگون زندگی دارد که پیروان را به رعایت آن
دعوت کرده است.
در جاهای
متعددی از تورات و کتاب فقهی تلمود[26]،
بهطور
صریح و روشن بر وجوب پوشیده بودن زن تأکید شده است. از جمله: پوشش سر، نهی از تشبه
زن به مرد و برعکس در شیوه لباس پوشیدن، پرهیز از آرایش و ناز و غمزه و به صدا در
آوردن خلخال های پا، جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در کنیسه، ناشایست شمردن
اشعاری که در تمجید زیبایی زنان سروده شده است، منع گفتوگوی
علنی مردان و زنان حتی بین زن و شوهر در بیرون خانه و ایراد خطابه توسط زنان از پشت
پرده.
در
تعالیم یهود، علاوه بر اشاره به رعایت عفت و پاکدامنی و حجاب زنان همواره قوانینی
برای حفظ عفاف در جامعه وجود داشته است و اگر چه در اثر پراکندگی قوم یهود تفاوت
هایی در کیفیت رعایت آن وجود دارد، اما می توان به هر حال از منابع دینی یهودیان،
قاعده اصلی و روش کلی آن آیین را به دست آورد، هر چند بعضی از پیروان کنونی آن
آیین، بدان پایبندی کافی نشان ندهند.
درباره
عروس یهودا (پسر یعقوب، پسر اسحاق و پسر ابراهیم(علیه
السلام) تورات می گوید: «پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون
کرده و برقعی بر روی کشیده و خود را در چادر پوشیده و به دروازه عنیایم که در راه
تمنه است بنشست»[27]
در این مطلب که نقل ماجرای عروس بیوه یهودا (پسر یعقوب و لیه) می باشد، استفاده از
عبارات برقع (روبنده) و همچنین چادر نشان دهند رواج استفاده از این نوع حجاب در
میان زنان بنی اسرائیل است.
حجاب در مسیحیت:
ویل
دورانت در این باره می گوید: «در حقیقت مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود درباره
حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی
موارد قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشتری اهمیت رعایت عفت را مطرح ساخته است»[28]
در کتاب
مقدس مسیحیان (عهد جدید[29])
بهطور
صریح آیاتی درباره لزوم عفت و خانهنشینی زنان آمده است و
هم چنین درباره آراستگی زن به حیاء، پرهیز از آرایش با زیور آلات و بافتن مو، وجوب
پوشاندن موی سر به ویژه در مراسم عبادی در کلیسا، داشتن وقار و دوری از نگاه به
نامحرم مطالبی ذکر شده است.
در عهد
جدید آمده پطرس که رئیس حواریون به حساب می آید در یکی از نامه هایش خطاب به زنان
پیرو مسیح می گوید: «و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متجلی شدن طلا و
پوشیدن لباس، بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فساد روح حلیم و آرام که نزد خدا
گرانبهاست»[30]
در
تصاویر مذهبی مسیحیان نیز زنان قدّیسه همواره دارای حجاب هستند. از نظر تاریخی نیز
تردیدی در این نیست که مسیحیان قرون اوّلیّه حجاب داشته اند.
در انجیل
نیز به زنان توصیه شده که از آرایش و خودنمایی بپرهیزند. بر همین اساس و به سنّت
دیرین، افراد عادی هم که به کلیسا می روند معمولاً پارچه ای به سرشان می بندند و
آرایش خود را پاک می کنند.
حجاب در آیین زرتشت:
در شریعت
زرتشت، پوشش زنان، امری مسلم بوده است چنان که در «خرده اوستا» فصل آفرینگان می
نویسد: «زنان در مراسم می گفتند: همگان زتو بر می گوییم، همگان سر خود می پوشانیم،
آن گاه به درگاه اهورا مزدا نماز می کنیم».
بنابراین
بحث حجاب امر مسلمی میان تمامی ادیان الهی می باشد، هر چند طی سده های اخیر و
تحولات اجتماعی برخی پیروان ادیان کمتر نسبت به احکام حجاب توجه می کنند.[31]
از چه
زمانی حجاب در ایران وجود داشته و سیر تحولات آن چگونه بوده است؟
یافته
های پژوهشی نشان می دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی
ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلند چین دار و شلوار تا مچ پا و چادر
و شنلی بلند روی لباس ها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسله های مختلف پارس ها
نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل
برخوردار بوده اند.
در کتاب
«حقوق زن در اسلام و اروپا» در این زمینه آمده: «در کیش آریایی، زنان محترم محجوب
بوده اند. زنان محترم ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنها را
از زنان عادی و طبقه پایین تر امتیاز دهد، صورت خود را می پوشاندند و گیسوان خود را
پنهان نگهمی داشتند… بلند نگهداشتن
گیسو، مخصوص زنان بزرگان بوده است. همچنین محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان اشراف
اختصاص داشته است»[32]
زنان
اشکانی در پوشش سر و استفاده از چادر بسیار پیشرفته تر از زنان هخامنشی بودند و
کلاه عمامهوار آنان تقریباً بیشتر موهای آنها را می
پوشانید. در شواهد مربوط به پوشاک زنان این عهد، چادر به منزله یکی از اجزای اصلی
پوشاک آنان کاملاً مشهود است و در بیشتر موارد زنان دربار و اشراف نیز مانند سایر
زنان پوشیده دیده می شوند.
«مجسمه
ای از شهر « هاترا» به نام پرنسس واشفاری در موزه بغداد هست که گفته شده دختر
سناتروک اشکانی (اشک دهم) است. این بانو بر سکویی نشسته، کلاهی به شکل مخروط ناقص
پنج قسمتی بر سر نهاده است. دامن پرچین پیراهن آستین دارش (که بسیار بلند است) از
زیر چادرش در جلو پیداست»[33]
از ابتدای اسلام تا دوران صفویان:
در پایان
دوره ساسانیان اسلام وارد ایران گردید و پس از ورود اسلام به ایران نیز حجاب با
تأثیر پذیری از فرهنگ غنی اسلام شکوه بیشتری یافت و زنان ایرانی همچنان از فرهنگ
عفت و حجاب پاسداری نمودند، در این دوره گرچه حجاب زنان با تغییراتی همراه بوده
است، ولی همچنان فرهنگ استفاده از چارقد و چادر بلند و دوری از اختلاط با مردان
بیگانه تأکید میشد که مستندات تاریخی در کتب مختلف ثبت و
ضبط گردیده است.[34]
کلاویخو
در سفرنامهاش می نویسد: «زن های شهری معمولاً روی پوشیده
اند و چادر سفید داشته اند و نقاب سیاه»[35]
«چادر که
سرتاسر بدن را می پوشاند، معمولاً سیاه رنگ بود و همراه با آن در جلوی صورت خود از
روبند نیز استفاده می کردند»[36]
به دلیل
توجه صفویان به آداب و رسوم و مذهب خاص ایرانی و مذهب اثنی عشری، رشته های گوناگون
صنعت و هنر، پیشرفت شایانی داشته است، که در این میان پوشاک بانوان، با توجه به
بافت خاص اجتماعی – مذهبی آن روزگار شکل خاصی به خود گرفت.
«آدام
اولئاریوس» در زمان شاه صفی صفوی، از ایران دیدار نموده و وضع پوشش زنان ایرانی را
در آن عصر، چنین توصیف کرده است: «زنان، موقعی که از خانه خارج می شوند، چهره خود
را نشان مردان نمی دهند، بلکه چادر سفیدی روی سر می اندازند که تمام بدن آن ها را
تا مچ پا می پوشاند و فقط در جلوی صورت، شکاف کوچکی دارد. و چه بسا چهره های زیبایی
که با لباس های محقرانه، و چهره های زشتی که با لباس های مجلل و فریبنده، زیرا این
چادرها مخفی اند و انسان نمی تواند بفهمد در پس این چادر، چه قیافهای
نهفته است».[37]
دوره قاجاریه :
از دوره
فتحعلی شاه به بعد، در اثر آمد و رفت اروپائیان و مسافرت بعضی از افراد طبقات مرفه
به اروپا به تدریج فرهنگ بدحجابی زنان ترویج شد.
در دوره
ناصرالدین شاه ارتباط بین ایرانیان و اروپایی ها شدت زیادی به خود گرفت؛ از طرف
حکومت، دانش آموزانی جهت تحصیل به خارج اعزام شدند و در داخل ایران هم، مدارس
جدیدی، با هدف ترویج اندیشه های اروپایی و غربی تأسیس شدند.
در این
مدارس، عمدتا فکر و اندیشه غربی به همراه آداب و رسوم و پوشش غربی و اروپایی که در
نهایت، به کت و شلوار و لباس های تنگ و شبیه به لباس مردان می انجامید در اذهان
دختران و زنان ایرانی، به جای پوشش های سنتی، به تدریج، جایگزین می شد و به تدریج
برخی از دانش آموزان در این دوره، با روی باز و بدون نقاب در کلاس های درس، یا برخی
مجامع عمومی دیگر حاضر می شدند و تدریجاً پوشش نقاب در این دوره، از دایره پوشش
زنان ایرانی خارج می شد. و در این دوره، حتی عده ای معدود از زنان ایرانی، جرأت
یافتند تا بدون چادر در جامعه یا در مدرسه ها، حاضر شوند.
«کلاراکوسیور رایس» که شاهد این تحولات در ایران بوده، در این باره چنین می نویسد:
اولین دختر مسلمان ایرانی در زمان ناصرالدین شاه، تنها آن موقع توانست چادر خود را
بردارد که در مدرسه آمریکایی تربیت یافته بود…»
در زمان
مظفرالدین شاه و محمد علی شاه قاجار نفوذ و تأثیر اروپاییان در فرهنگ ایران شدت
زیادتری به خود گرفت و در دوره احمد شاه قاجار، اقدامات عملی شدیدتری برای رفع حجاب
و به ویژه مبارزه با چادر زنان ایرانی، آغاز گردید.
دوران کشف حجاب:
پیش از
اقدام عملی گسترده جهت کشف حجاب، چپاولگران خارجی، بیش از دوره های سابق، در این
خصوص سرمایه گذاری کردند. آن ها کارشناسان مخصوصی، جهت مطالعه اوضاع ایران و زمینه
های حجاب گریزی، به این کشور و نیز به سایر کشورهای مسلمان، روانه نمودند.
«مریت
هاکس» از جمله کسانی است که در سال 1311، قبل از اقدام کشف حجاب به ایران سفر نمود
و مطالعاتی در زمینه لباس زنان ایرانی در پایتخت و شهر ها و روستاهای دیگر به عمل
آورد و سرانجام طی یک اقدام کاملاً برنامه ریزی شده و گسترده پس از سفر رضا خان
پهلوی به ترکیه، در 17 دی ماه سال 1314، فرمان خشونت آمیز «کشف حجاب» در سراسر
ایران، صادر شد.[38]
این طرح
شوم که بزرگترین توهین به تمدن ایرانی و اسلامی محسوب می
شد ابتدا با مقاومت زنان شجاع و غیور ایرانی مواجه شد، ولی رضاخان با زور سرنیزه و
اهرم نظامی چادر و حجاب را از سر بانوان مسلمان برداشت. استقبال طبقات مرفه جامعه
از کشف حجاب، تشکیل جلسات و محافل با حضور زنان بی حجاب، پذیرش و امتیازدهی به
آموزگاران بی حجاب، انتشار روزنامه و مجله با محتوای ضددینی و ترویج بی حجابی و بی
بندو باری، الزام کارمندان به بی حجابی، باعث شد این توطئه شوم و خطرناک به مرور در
جای جای ایران ریشه بدواند.[39]
حجاب در ایران، پس از انقلاب اسلامی :
پس از
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روح تازه ای در کالبد ایران اسلامی دمیده شد و در اوج
انقلاب در سال ۱۳۵۷ _ ۱۳۵۶ جاذبه خاص انقلاب، شمار بیشتری از بانوان را به رعایت
پوشش اسلامی متمایل کرد. البته با تهاجم فرهنگی و با ورود اینترنت و ماهواره و
گسترش برخی تفکرات تساهل گرایانه برخی بانوان ایرانی، در پوشاندن کامل موهای خود،
تسامح نمودند و با پوشیدن لباس های رنگارنگ و مهیج یا آرایش های تند، روی آورند. به
گونه ای که حتی در شهرستان های کوچک یا روستاها نیز تأثیرپذیری
قابل توجهی مشاهده می شود.[40]
آیا درست است که در زمان پیامبر(ص) هرکس
متناسب دین خود پوشش اختیار می کرد و اجباری برای پوشش اسلامی برای زنان غیرمسلمان
نبود؟
جهت پاسخ
این سؤال توجه به نکات ذیل ضروری می باشد:
حجاب اهل کتاب در صدر اسلام:
زنان عرب
– از جمله زنان اهل کتاب و مشرک- معمولاً پیراهن بلند می پوشیدند و روسری
هایی به سر می انداختند که قسمت های پایین آن را به پشت سر می انداختند. البته گاهی
گوش ها و گوشواره ها و گردن آنان نمایان بود[41]
و برخی زنان اهل کتاب مانند دیگر زنان دوره جاهلیت به دلایلی همچون تحریف ادیان و
یا عدم پایبندی به احکام دینی خود و یا حتی متأثر بودن از شرایط اجتماعی عصر جاهلیت
حجاب کاملی مطابق با دستورات قرآنی[42]
و حتی دستورات دینی خود نداشتند.
عدم الزام حکومتی حجاب در عصر پیامبر(ص):
شهید
مطهری در این باره می گوید: در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می
کردند حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این
ملتها وجه و کفین هم پوشیده می شد، بلکه در بعضی از ملتها
سخن از پوشیدن زینت زن و چهره زن نبود، سخن از پنهان کردن زن و به اصطلاح «قایم»
کردن زن بود و این فکر به صورت عادت سفت و سختی درآمده بود. اسلام گرچه پوشانیدن
وجه و کفین را واجب نکرد ولی تحریم هم نکرد، یعنی اسلام علیه پوشانیدن چهره قیام
نکرد و باز گذاشتن را واجب ننمود و در نتیجه ملت های غیرعرب که مسلمان شدند از همان
عادت و رسم دیرین خود تبعیت کردند.[43]
ویل
دورانت در صفحه 30 جلد 12 تاریخ تمدن (ترجمه فارسی) راجع به قوم یهود و قانون تلمود
می نویسد: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنانکه
مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا
با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش
تکلم می نمود همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت
بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
بنابراین
زنان یهود و نصاری حجاب نسبی داشتند و به آن پایبند بودند، و اگر زنان مسیحی و
یهودی کشف حجاب می کردند، بر خلاف آموزه ها و دستورات کتاب های آسمانی آنها بود.
بر همین
اساس لزومی جهت طرح این موضوع از سوی پیامبر اکرم و امام علی(علیه
السلام) وجود نداشته و گزارشی در تاریخ مبنی بر این که
رعایت حجاب زنان یهود و نصاری پس از تشریع حجاب؛ از سوی پیامبر اکرم(ص) اجباری
بوده باشد، وجود ندارد، مگر از باب امر به معروف و نهی از منکر که یک تکلیف شرعی
بوده و ممکن بود مسلمانان در مقابل بدحجابی اهل کتاب نهی از منکر نمایند؛ همانطور
که نسبت به بدحجابی زنان مسلمان نهی از منکر انجام می شد.[44]
البته
باید توجه داشت بدحجابی در آن موقع مشکل چندان حادی نبوده، بهطوری
که اقتضا کند تا نسبت به آن اجبار و الزامی صورت پذیرد، بلکه طبق روایات، گناهانی؛
مانند شراب خواری، ازدواج با محارم، رباخواری و زنا در آن موقع رایج بوده و پیامبر(ص) نیز
هنگام انعقاد عقد ذمّه با یهودیان و مسیحیان ترک این موارد را شرط فرمود،[45]
و آنان هم متعهد شده بودند که چون در پناه و حمایت حکومت پیامبر(ص) بودند،
باید به قوانین و احکام شرعی احترام گذاشته و آشکارا در اجتماع مرتکب این گناهان
نشوند.
اقلیت های دینی در کشور اسلامی تابع عقد قرارداد ذمه:
اقلیت
های دینی غیرمسلمان در کشورهای اسلامی، تابع عقد قرارداد ذمه است که براساس آن
اقلیت های دینی غیر مسلمان در چارچوب رعایت شرایط و مقررات خاصی می توانند در
کشورهای مسلمان زندگی مسالمت آمیز و دوستانه ای داشته و از حسن همجواری و معاشرت با
مسلمانان برخوردار باشند.[46]
اقلیت
های مذهبی نمی توانند قوانین جامعه اسلامی را بشکنند و طبق قراردادشان با حکومت
اسلامی نباید به حدود و احکام اسلامی تجاوز کنند به صورت علنی و آشکار مرتکب گناه
نشوند[47]
و یکی از این حدود رعایت حجاب در جامعه اسلامی است. زیرا حجاب از آن جهت که جنبه
اجتماعی دارد طبق قانون رعایت آن الزامی است و حکومت اسلامی به جهت برقراری نظم در
امور اجتماعی و دوری جامعه از فساد، این اختیار را دارد که رعایت حجاب را اجبار
نماید.
اولویت مصالح اجتماعی در حکومت اسلامی:
در حکومت
اسلامی آنچه در دایره خصوصی و شخصی فرد رخ میدهد مورد منع
حکومتی قرار نگرفته است هر چند ممکن است منع شرعی داشته باشد امّا آنچه که از حوزه
شخصی فراتر رود و احیاناً با سرنوشت انسانها گره میخورد
اگر بر مبنای صحیح عقلانی و مصالح جامعه نباشد از آن جلوگیری به عمل میآید.
ازاینرو حکومت اسلامی هیچ محدودیتی در حریم خصوصی اهل کتاب
ایجاد نکرده و آنها هرگونه می خواهند، می توانند براساس آیین و کیش خود عمل کنند!
اما انتقال این گونه مسائل به حوزه اجتماعی و جامعه اسلامی، در واقع توطئه و توهین
به مقدسات و ارزش های اسلامی است که براساس قرارداد ذمه متعهد به پرهیز از آن می
باشند.
در خصوص
حجاب زنان غیر مسلمان نیز اگر قرار باشد بی حجابی برای غیر افراد مسلمان آزاد باشد
این احتمال وجود دارد که بعضی مسلمانان برای شانه خالی کردن از حجاب بگویند ما می
خواهیم مسلمان نباشیم و از این را باب زمینه فساد در جامعه بیشتر می شود و این
برخلاف مصلحت جامعه اسلامی است.
حجاب
برای کنترل هرج و مرج و کنترل روابط جنسی در جامعه است و برای حفظ سلامت جامعه لازم
است با بی حجابی مقابله شود.
از مجموع
آنچه گفته شد به دست آید که در دوران پیامبر اکرم(ص) نیازی
به الزام رعایت حجاب اسلامی برای زنان اهل کتاب وجود نداشت، به ویژه اینکه
زنان اهل کتاب خود حجاب نسبی را رعایت می نمودند. البته حکومت اسلامی می تواند زنان
را ملزم به رعایت پوشش اسلامی نموده و براساس قرار داد ذمه و مطابق با مصالح جامعه
اسلامی می باشد.
اگر ما بر اساس قانون، اقلیت های مذهبی و حتی جهانگردان
خارجی رو مجبور به رعایت حجاب می کنیم، آیا کشورهای دیگر هم حق دارند محجبه ها رو
از دانشگاه اخراج کنند؟! خواهش می کنم واضح جواب بدید.
پیش از
ارائه پاسخ تفصیلی به این سؤال، دانستن چند نکته پیرامون این موضوع ضروری می باشد:
1. حجاب
از واجبات دین اسلام است و کسی را نمیتوان ملزم کرد که به
واجبات دین خود عمل نکند اما بیحجابی از واجبات سایر ادیان
نیست.
2. رفتار
کشورهای اروپایی در اجبار مسلمانان به برداشتن حجاب مخالف صریح ماده 18 اعلامیه
جهانی حقوق بشر است[48]
چنانکه؛
ژان مارک سو، رئیس شورای دولتی فرانسه – بالاترین سازمان قانونی این کشور- نسبت به
اجرای قانون ممنوعیت رعایت حجاب کامل اسلامی برای مسلمانان فرانسه هشدار داده و این
اقدام را غیرقانونی دانسته است.
وی تأکید
کرد که ممنوعیت مطلق استفاده از پوشیه برای زنان مسلمان فرانسه هیچ گونه مبنای
قضایی و قانونی ندارد.[49]
اما برای
درک صحیح تفاوت میان دو قانون منع حجاب و قانون الزام حجاب باید توجه داشته باشیم
که قوانین و باید و نبایدها دو قسم هستند.
1.
قوانین و مقرراتی که برای نظم جامعه لازماند. از ویژگی های
این قوانین آن است که حکومت ها می توانند بنا به مصالحی آن را تغییر دهند به عنوان
نمونه در راهنمایی و رانندگی کشورها، برخی از طرف راست رانندگی میکنند
برخی از طرف چپ.
تخطی از
این قانون در هر کشوری جرم است در کشور ایران اگر از طرف چپ خیابان اتومبیلی حرکت
کند جرم کرده و در انگلیس مثلاً اگر کسی از طرف راست حرکت کند جرم کرده است و حال
آن که اگر حکومت کشور انگلیس به این نتیجه برسد که این قانون را تغییر داده و
قانونی مبنی بر عبور وسایل نقلیه از سمت راست وضع نماید هیچ گونه منعی برای این
اقدام وجود ندارد.
2.
قوانین و مقرراتی که مبتنی بر دستورات الهی بوده و بر اساس مصالح و مفاسد واقعی از
سوی خداوند وضع شده اند یعنی پشتوانه ای دارند.
پاسخ این
سؤال با توجه به آنچه مطرح گردید به خوبی روشن است که قانون حجاب مبتنی بر دستورات
الهی بوده و بر اساس احکام تمامی ادیان الهی و آیات سوره نور و احزاب و همچنین
روایات فراوانی که در این زمینه وارد شده زنان موظف به رعایت حجاب می باشند.
بر همین
مبنا حکومت اسلامی موظف است جهت کسب مصالح فراوان حجاب و جلوگیری از مفاسد بی شمار
ترک آن قوانینی متناسب با این دستور الهی وضع نماید و رعایت این قانون به دلیل
پشتوانه های الهی الزامی می باشد، بر خلاف قانون منع حجاب که هیچگونه
پشتوانه الهی و منطقی در آن وجود ندارد. بنابراین اقدام کشورهای غربی مبنی بر منع
حجاب علاوه بر اینکه با قوانین پذیرفته شده از سوی خود
آنها در تعارض می باشد، فاقد هرگونه پشتوانه های لازم بوده و از همینرو
نیز با مخالفت قانوندان های این کشورها مواجه می گردد.
گاهی گفته میشود، حجاب فطری است و در
تمامی ادیان و ملل وجود داشته، پس چرا بسیاری از خانمها در
کشورهای غربی و شرقی، حجاب را رعایت نمیکنند؟
هرچند
سابقه رعایت حجاب در میان ملت ها و امت های مختلف بسیار طولانی است و دلیل آن این
است که اصولاً حفظ حجاب و رعایت آن امری فطری است و فطرت صاف و زلال و دست نخورده
بی حجابی و عدم رعایت حریمها را برنمی تابد و از آن بیزار
است. اما با مرور زمان و دور شدن از تعالیم انبیا(علیهم
السلام) و آلوده شدن فطرت با گرد و غبار گناه و غفلت و غوطه
ور شدن در منجلاب فساد و لذت های زودگذر این ارزش فطری به دست فراموشی سپرده شد.
در میان
زنان کشورهای غربی نیز رعایت حجاب یک ارزش متعالی بود و زنان نجیب و ممتاز و اصیل
یهودی و مسیحی همواره مقید به رعایت آن بودند ولی به تدریج روند حجاب در غرب به
گونه ای رقم خورد که در نهایت به بی حجابی منجر گردید. که برای رسیدن به پاسخ سؤال
مطرح شده لازم است نگاهی گذرا به روند بی حجاب در غرب داشته باشیم؛ در غرب مسیحی
قرون وسطی از آنجا که انسان های کامل مسیحی یعنی حضرت مسیح، حضرت مریم هر دو ازدواج
نکرده بودند از جهت انسانشناسی دوری از عمل جنسی یک شرط
برای انسان کامل به شمار می رفت. بهتدریج ترک عمل جنسی تا
ترک عمل جسمی بهطور کلی پیشرفت تا
جاییکه جامعه این دوره زنان و مردانی را نشان می دهد که
برای کسب کمال انسانی، مسکن و کاشانه خویش را رها می کردند و سر به کوه و جنگل و
بیابان می سپردند.
حجاب نیز
در این دوره در همین جهت قلمداد می شد یعنی برای دوری از لذت های جسمی حجاب رعایت
میشد. اما با شروع دوره رنسانس تفسیر غرب نیز از انسان و
نیازهای او دگرگون گشت و این تغییر فرهنگ سبک زندگی در غرب را به شدت تحت تأثیر خود
قرار داد و اولین قدم برای برهنگی به واسطه تفسیر جدید از انسان در غرب شکل گرفت.
تا اینکه
تفسیر دین مسیحیت در قالب «پروتستانیسم» به وقوع پیوست. در این تفسیر بر برهنگی
انسان به صورت شدیدتر تأکید شده بود و به تدریج تفسیر قرون وسطایی به انزوا رفت.
این
رویکرد از جانب «فروید» بیشتر مورد تأکید قرار گرفت. فروید بر برهنگی چه از نظر
بدنی و چه از نظر روحی تأکید کند و ریشه تمام عقده های انسانی را در حجاب به معنای
عام خود (یعنی آنچه که مانع از عمل جنسی می شود) خلاصه کرد.
همزمان
با انقلاب صنعتی، انسان ها مجبور به مهاجرت از مکان های کوچک به مکان های بزرگ و
تماس های دو جنس مخالف در سطوح مختلف کاری و افزایش هنجارشکنی جنسی گردید. زنان به
اقتضای کار با دستگاه های بزرگ مجبور شدند تا حد ممکن پوشش خود را کاهش دهند تا
سرعت عمل بیشتری داشته باشند. تا جایی که همسران به روابط جنسی خارج از خانواده روی
آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان افزایش یابد.[50]
حضور زن
در بازار کار و فعالیت های اقتصادی به تدریج باعث شد تا با مصرفی تر شدن جامعه به
فکر استفاده از مد روز بیفتد و بدین ترتیب زنان و دختران که در محدوده خانواده،
عفیفانه می زیستند با گسترش سینما و تقلید از هنرپیشگان زن در روش سلوک با مردان به
تنزل روحیه عفاف و پوشیدگی آنها انجامید و در نهایت روابط جنسی غیرمعمول رواج
بیشتری یافت و این افزایش منجر به افزایش هرچه بیشتر برهنگی شد.
علاوه بر
آنچه گفته شد عوامل مختلف دیگری به این روند شتاب بیشتری بخشید که به چند نمونه
اشاره می نماییم:
– گسترش
تفکر فیمینیستی
جنبش
فمینیستی که با انقلاب جنسی همراه بود، در آغاز به زنان وعده های هیجانانگیزی
داد تا جایی که فکر ازدواج و تشکیل خانواده را از سر به در کردند…[51]
اما در ادامه سقط جنین و انواع ناکامیها
و افسردگیها را دامنگیر زنان
کرده است.[52]
– بازار
مصرف
استثمارگران اقتصادی برای توسعه بازارهای مصرف همگام با استعمارگران بهترویج
فرهنگ مصرف و نیز خودآرایی در میان زنان زدند و در این راه از اندام عریان و چهره
زیبای زنان سوء استفاده کردند.[53]
برخی ها می گویند اصلاً حجاب در قرآن بهمعنای
پوشش زنان نیست آیا این حرف صحیح است؟ لطفاً بگویید در کدام آیه از آیات قرآن کریم
راجع به موضوع حجاب بانوان و نهی از بی حجابی تصریح شده؟
به عنوان
مقدمه باید گفت در فرهنگ فارسی، حجاب به معنای نقاب و چادری است که زنان، چهره و سر
تا پای خود را با آن می پوشانند[54]
و در زبان عربی «حجاب» به معنای پرده، حاجب، پوشیدن و پنهان کردن و مانع، خواه مانع
مادّی مانند پرده و دیوار و یا مانع معنوی می باشد[55]؛
از همینرو
در قرآن کریم نیز واژه «حجاب» در مورد چیزی استعمال شده که از هر نظر، مانع دیده
شدن چیزی دیگری می شود.[56]
چنانکه
درباره زنان پیامبر(ص) در
قرآن مجید می خوانیم:
«وَ
إِذا سَألْتمُوهُنَّ مَتاعا فَسألوهُنَّ مِن وَراءِ حجابٍ…»[57]؛
«اگر از زنان چیزی خواستید از پشت پرده درخواست کنید»
با توجه
به آنچه گفته شد معلوم می شود به کارگیری کلمه «حجاب» در قرآن کریم، به معنای حجاب
اسلامی مصطلح نیست بلکه استعمال کلمه «حجاب» در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید
است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «سَتر» که به معنی پوشش است به کار
رفته است.
بهتر این
بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار می بردیم، زیرا
چنانکه گفتیم معنی شایع لغت «حجاب» پرده است و اگر در مورد
پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده
که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس
باشد و بیرون نرود.[58]
یا مثل ویل دورانت بگویند: «این امر خود مبنای پردهپوشی
در میان مسلمانان به شمار می رود»[59]
اما در
قرآن مجید درباره حجاب و پوشش از واژه «جلباب»[60]
و یا «خمار»[61]
استفاده شده و در روایات در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) واژه
«ستر» و «ساتر» به معنای پوشش و وسیله پوشش زن در مقابل نامحرمان استفاده شده و
فقها نیز چه در کتاب الصلوة و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند کلمه
«ستر» را به کار برده اند کلمه «حجاب» را به کار نبردهاند.
آیات حجاب:
همانگونه
که اشاره شد در آیات مربوطه به پوشش بانوان، واژه «حجاب» به کار نرفته است بلکه
حدود پوشش و حریم تماس های زن و مرد را ذکر کرده است.
در قرآن
کریم در مورد حجاب و قانونمندی روابط زن و مرد، دو دسته
آیه وجود دارد:
دسته اول
آیاتی که در مورد وجوب پوشش ظاهری و حد و کیفیت آن نازل شده است.
دسته دوم
آیاتی که نوع رابطه بین مرد و زن نامحرم را بیان می کند و آنان را از کارهایی که
عفت و پاک دامنی شان را تهدید می نماید، بر حذر می دارد.
دسته اول
عبارتند از آیه 31 و 60 سوره نور و آیه 59 سوره احزاب آنجا که می فرماید:
1. «وَ
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ
لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ
عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ
آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ
بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی
أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ
غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا
عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما
یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا
الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[62]؛«و
به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود)
فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است-
آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با
آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا
پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران
برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان
[کنیزانشان ]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی
مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت
پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد) و همگی بسوی خدا
بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!»
2. «یا
أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ
یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ
فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیم»[63]؛
«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها
[روسری های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه
شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها
سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
3. «وَ
الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ
عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزینَةٍ وَ
أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ»[64]؛
«و زنان از کارافتاده ای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباسهای
(رویین) خود را بر زمین بگذارند، به شرط اینکه در برابر
مردم خودآرایی نکنند؛ و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و
داناست»
آنچه که
از آراء مشهور فقها برداشت می شود این است که اکثر صاحبنظران
منظور از زینت آشکار را صورت و دو کف دست از مچ به پایین دانسته اند و اغلب فقهاء
بر این اساس حد پوشش را، پوشش تمام بدن زن به استثنای صورت و کف دستان بیان نموده
اند.[65]
در
روایتی فضیل بن یسار نقل می کند:
«سَأَلْتُ
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه
السلام) عَنِ
الذِّرَاعَیْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ أَ هُمَا مِن الزِّینَةِ
الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی «وَ
لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَ»[66]
قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّینَةِ وَ
مَا دُونَ السِّوَارَیْن»[67]؛
«فضیل گوید از امام صادق(علیه
السلام) پرسیدم: «آیا دوساعد زن جزء زینتی است که خداوند
فرمود «زینت های خود را نمایان نمی کنند مگر برای شوهرانشان؟». حضرت(علیه
السلام) پاسخ فرمودند: بله، (ساق دست زن باید پوشیده باشد)
و نیز آنچه زیر روسری (مثل گردن) و بالاتر از جای دستبند (مثل ساق و آرنج و بازو)
نیز از زینت محسوب می شود (که باید پوشیده شود)».
از دیگر
ادله وجوب حجاب، ادامه همین آیه از سوره نور می باشد که پس از امر به حجاب می گوید:
به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید. این، یعنی رعایت نکردن این امر غضب الهی را
به همراه خواهد داشت و برای رهایی از آن باید بهسوی او
بازگردند.
ضمناً
این نکته را نیز باید افزود که قرآن پژوهان سوره نور را صد و سومین سوره نازل شده
می دانند و حال آنکه احزاب، نودمین سوره است.[68]
اگر وجوب حجاب و کیفیت پوشش در سوره نور نازل شده باشد، به این معنا است که تا قبل
از آن حجاب واجب نبوده است.
در تأیید
این نکته می توان به روایات عایشه و امسلمه توجه کرد، که
در وصف زنان انصار می گویند: پس از نزول آیه 31 سوره نور زنان انصار با پوشش های
بلند مشکی از خانه خارج می شدند.[69]
این نقل نیز دلالت می کند وجوب حجاب با سوره نور رسمی شده است.[70]
مقدمه
دوم: ترک پوشش محرِّک شهوت است و باعث حاکمیت غریزه بر عقل و مانع رشد و کمال
انسانی است و هر چیزی که مانع رشد و کمال انسان است باید کنار گذاشته شود.
مقدمه
سوم: رعایت حجاب، جلوی بسیاری از تحریکات شهوی و هوی و هوس را خواهد گرفت و ارضای
غریزه را در کانال قانونی آن هدایت خواهد کرد بنابراین شرط لازم برای رشد و کمال
انسان است.
مقدمه
چهارم: به حکم عقل، هر چیز که شرط لازم برای کمال و رشد می باشد باید اجرا شود.
نتیجه:
بنابراین
حجاب به عنوان شرط لازم کمال انسان باید رعایت شود.[71]
این دلیل
دوم برای همه زنان حقیقت طلب مفید است حتی نسبت به کسانیکه
مسلمان و مؤمن نیستند و نسبت به احکام اسلام متعبد نمی باشند.[72]
دسته دوم
به آیاتی اشاره می کند که مؤمنان و به ویژه زنان را از رفتارهایی که سبب جلب توجه و
تحریک نامحرم می شود، باز می دارد و حیا و عفت در مقابل نامحرم را مورد ستایش قرار
می دهد. این آیات عبارتند از:
1. «یا
نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا
تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ
قَوْلاً مَعْرُوف»[73]؛
«ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به
گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!»
2. «وَ
قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی»[74]؛
«و در خانه های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین(در میان مردم) ظاهر
نشوید.»
3. «قُلْ
لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم … وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ
مِنْ أَبْصارِهِن …»[75]؛
«به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان)
فروگیرند، و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه
هوس آلود) فروگیرند…»
4. «وَ
إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ
لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»[76]؛
«و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان [همسران
پیامبر] می خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای
شما و آنها بهتر است!»
آنچه که
از مجموع آیات فوق به دست می آید آن است که حجاب به معنای شرعی، منحصر در پوشاندن
بدن به تنهایی نیست بلکه خودنمایی و جلوهگری در برابر
نامحرم نیز نکوهش شده است.
در پایان
گفتنی است؛ دلیلی که به نحو استقلالی لزوم رعایت پوشش را اثبات می کند و همه مقدمات
این دلیل، عقلی است.
مقدمه
اول: انسان عاقل با ترک شهوت و هرگونه وابستگی نادرست شهوانی است که به رشد و کمال
می رسد.
چه کسی گفته «جِلباب» در قرآن همان چادر است؟ بیشتر تحقیق کنید
ببینید واژه جلباب به معنی مقنعه بلند نیست!؟
از نظر
قرآن شکل خاصی از حجاب و پوشش که تأمین کننده حجاب حداکثری است «جلباب» نام دارد که
در آیه زیر بیان شده است:
«یا
أیهَا النَّبِی قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یدْنینَ
عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَ
کَانَ اللّه ُ غَفُوراً رَحیم»[77]؛
« ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر خویش فرو
افکنند. این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد آزار و
اذیت قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند)
خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
اما برای
اظهار نظر پیرامون این مسئله ابتدا لازم است مفهوم واژه «جلباب» مورد بررسی قرار
داده سپس تحقیق مناسبی را در این باره ارائه نماییم.[78]
1. مفهوم جلباب
اصل ریشه
لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی کتاب های لغت مثل معجم
مقاییس اللغه دارای دو معناست:
معنای
اوّل آوردن شیء از جایی به جایی، و معنای دوم چیزی که شیء دیگر را می پوشاند.
جلباب از
معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است
که از مصدر اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات
به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت
بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.[79]
یکی از
واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا
خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف
باشد. مهم این است که بررسی شود جلباب هنگام نزول آیه به چه معنا و مفهومی بوده
است.[80]
به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن
اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که
ظاهر و روی همه بدن را می پوشاند.
گرچه در
اسمگذاری برای بیان پوشش گسترده از واژه ها و تعبیرهای
همانند و نزدیک به هم مثل ملائه، عبائه، رداء، ازار و کساء استفاده کرده اند، ولی
همه الفاظ مختلف بیان کننده معنای پوشش سرتاسری و کامل است که قسمت های بیرونی و
ظاهری بدن را می پوشاند و روی لباس های دیگر پوشیده می شود.[81]
در ادامه
ملاحظه خواهید کرد که بسیاری از همین الفاظ و تعابیر در مورد نحوه پوشش زنان اهل
بیت به کار رفته است.
در ایران
و در زبان فارسی و فرهنگ های لغت عربی به فارسی، پوشش گسترده قرآنی (که برای حجاب و
پوشش بانوان مسلمان در برخورد با نامحرم و در بیرون از منزل به کار می رود) با لفظ
و اسم «چادر» شناخته می شود.[82]
در دوره
اسلامی چادر (cador) یا چادَر (cadar)
(به عربی: sader) به شکل تنپوشی
رویی، بی آستین، گشاد و چیره بر بدن، توسط زنان در ایران با توجه به ضوابط پوشش
اسلامی انتخاب گردید.
چادر (به
عنوان یکی از کامل ترین انواع تن پوش های مورد قبول براساس معیارهای اسلامی) شکل
یکسانی نداشته است. آثار ادبی این احتمال را می رساند که چادر در اصل روبنده یا تن
پوشی بوده که کل بدن و صورت را در بر می گرفته است.[83]
برخی
فرهنگ نامه های ویژه لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:
لسان
التنزیل،[84]
فرهنگ
نامه قرآنی،[85]
الدّرّ
فی الترجمان،[86]
تفسیر
مفردات قرآن نسخه کهن،[87]
نثر
طوبی،[88]
قاموس
قرآن،[89]
واژه های
دخیل در قرآن مجید.[90]
برخی
تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:
تفسیر
نسفی،[91]
تفسیر
شریف لاهیجی،[92]
تفسیر
ابوالفتوح رازی،[93]
مخزن
العرفان،[94]
مواهب
علّیه (تفسیر حسینی)،[95]
تفسیر
سورآبادی،[96]
تفسیر
اثنی عشری،[97]
منهج
الصادقین فی الزام المخالفین،[98]
اطیب
البیان فی تفسیر القرآن.[99]
برخی
رساله های علمی درباره حجاب که جلباب را چادر معنا کرده اند:
سدول
الجلباب فی وجوب الحجاب (1291ش) آیت اللّه سیدعبداللّه بلادی بوشهری.
رساله
شریفه لزوم حجاب (1293ش)، مؤلف: چند نفر از مسلمین مشروطهخواه.
رساله
ردّ کشف حجاب (1296ش) سیداسداللّه خرقانی.
صواب
الخطا فی اتقان الحجاب (1304) میرمحمد هاشم مرندی خویی.
جوابیه
مقاله ضالّه طالبین رفع حجاب (1306ش) زینب بیگم شیرازی.
وسیلة
العفاف یا طومار عفت (1306ش) شیخ یوسف نجفی گیلانی.
سرادق
دوشیزگان و سعادت ایرانیان در وجوب حجاب و لزوم نقاب (1307ش) سیدمحمدعلی مبارکهای.
رساله
حجابیه (1317ش) شیخ فیاض الدین زنجانی.
رساله در
اثبات وجوب حجاب (1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی اصغر لاری.
حجاب و
پردهداری (1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و سیدعلی
اصغر لاری.
نویسندگان همه رساله های ذکر شده در ذیل بحث از آیه 59 سوره احزاب تصریح کرده اند
که جلباب به معنای چادر است. به عنوان نمونه عبارت رساله حجاب و پرده داری را بیان
می کنیم: «جلباب یعنی لباس سرتاسری؛ لباسی که تمام بدن را می پوشاند و به عبارت
فارسی یعنی چادر».
2. اندازه جلباب
بسیاری
از نگارندگان کتاب های لغت و تفسیر در اینکه جلباب به
معنای پوشش فراگیر است اتفاق نظر دارند ولی درباره اندازه دقیق جلباب دیدگاه های
متفاوتی دارند. از مجموع کلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه جلباب پنج دیدگاه
قابل اشاره است:
اوّل:
جلباب پوششی فراگیر مثل چادر بوده که از بالای سر تا پا را می پوشانده است. این
دیدگاه از کتاب های فراوانی استفاده می گردد.[100]
دوم:
جلباب پوششی بزرگ تر از خمار و مقنعه بوده که کمتر از مقدار رداء یعنی تقریباً تا
زانوها را می پوشانده است. این دیدگاه از برخی کتاب های لغت استفاده می شود. براساس
این قول به نظر می رسد که جلباب روسری های بزرگی بوده که تا روی زانوها را می
پوشانده است.
سوم:
جلباب همان خمار و مقنعه است، یعنی پوششی که فقط سر و سینه ها را می پوشانده است.
چهارم:
جلباب به معنای قمیص و پیراهن بلند و چیره بر انسان است که بدن را می پوشاند.
پنجم:
جلباب به معنای مانتو است. این دیدگاه اخیراً مطرح شده است: «جلباب نیز که در قرآن
آمده و بر آن در عرف عرب اطلاق جُبّه هم می شود در فارسی به معنای مانتو است».
همانندی
سه دیدگاه اوّل این است که جلباب سر را می پوشاند، با این تفاوت که در دیدگاه اوّل،
سر و همه بدن پوشانده می شود.
در نگرش
دوم، علاوه بر سر، مقدار زیادی از بدن تا روی زانوها پوشانده می شود.
براساس
دیدگاه سوم، سر و اطراف گردن و سینه ها فقط پوشانده می شود.
وجه
اشتراک دو دیدگاه آخر این است که مربوط به پوشش بدن غیر از سر هستند. شواهد مختلفی
وجود دارد که صحت دیدگاه اوّل و مخدوش بودن دیدگاه های دیگر را اثبات می کند که
بعضی عبارتند از:
شاهد اوّل
در برخی
گزاره های تاریخی تعابیری آمده است که اثبات می کند دیدگاه پنجم و چهارم (که جلباب
را به معنای پیراهن بلند و مانتو دانسته اند) درست نیست، مثلاً از عایشه نقل شده
است: «خمّرت وجهی بجلبابی»[101]؛
«صورتم را به وسیله جلباب خود پوشاندم».
از این
گفته به خوبی استفاده می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و یا مانتو نیست چون
پوشاندن صورت به وسیله پیراهن و مانتو انجام نمی شود. همچنین آمده است: «سدلتْ
أحدانا جلبابها مِن رأسها علی وجهها»[102]؛
«یکی از ما جلباب خود را از روی سرش به صورتش افکند»
از این
تعبیر نیز معلوم می شود که جلباب به معنای پیراهن بلند و مانتو نبوده بلکه پوششی
بوده که روی سر قرار می گرفته، ازاینرو قرار دادن آن روی
صورت ممکن بوده است؛ برخلاف پیراهن بلند و مانتو که پوشاندن صورت با آن انجام نمی
شود.
گواه دوم
از آمدن
لفظ «علی» که دلالت بر استعلاء و احاطه می کند[103]
در آیه جلباب و
همچنین برخی شعرها مثل شعر[104]
جنوب دختر
عمرو ذی الکلب استفاده می شود که جلباب پوششی بوده محیط بر همه بدن به گونه ای که
سر را نیز می پوشانده است.
شاهد سوم
درباره
پوشش حضرت فاطمه زهرا(سلام
الله علیه) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از
فدک نقل شده است:
«لاثتْ
خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها»[105]؛
«مقنعهاش
را محکم بر سر بست و جلباب که تمام بدنش را می پوشاند بر تن کرد»
برداشت
ها:
از نحوه
پوشش حضرت چند نکته استفاده می شود:
اوّل:
پوشش حضرت فاطمه(سلام
الله علیه) در بیرون منزل همان دو پوشش قرآنی مستقل از
یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است. بر این اساس نظر طرفداران دیدگاه سوم که
جلباب را به خمار (مقنعه) معنی کرده اند، ردّ می گردد.
دوم: از
عبارت «اشتملت بجلبابها» استفاده می شود جلباب پوششی سرتاسری مثل چادر بوده که تمام
بدن حضرت را فرا می گرفته است، بنابراین نظر طرفداران دیدگاه دوم که معتقد بودند
جلباب تقریباً تا زانوها را می پوشاند نیز پذیرفته نمی شود.
شاهد چهارم
زمخشری
در تفسیر «کشاف» و آلوسی در تفسیر «روح المعانی» از ابن عباس صحابی پیامبر اکرم(ص) و
شاگرد امام علی(علیه
السلام) در تفسیر قرآن نقل کرده اند: «جلباب پوششی است که
از بالا تا پایین بدن را می پوشاند»[106]
که با این شاهد، بطلان دیدگاه دوم اثبات می گردد.
گواه پنجم
احادیثی
همچون حدیث نبوی: «لغیر ذی محرم أربعة أثواب: درع، خمار و
جلباب و ازار»[107]؛
«حجاب زن در برخورد با نامحرم چهار پوشش است: پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار». در این
حدیث از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل و در عرض هم نام برده شده است، که
بطلان دیدگاه دوم استفاده می شود. همچنین در برخی کتاب های لغت مثل «مصباح المنیر»
فیومی آمده است: «الجلباب ثوب أوسع مِن الْخمار؛
جلباب لباس گسترده تر از خمار است» که ناهمگونی و مستقل بودن جلباب و خمار استفاده
می شود.
نتیجه
اینکه، با شواهد و قراین ذکر شده اثبات می گردد که از بین
دیدگاه های پنج گانه، دیدگاه اوّل که جلباب را پوششی فراگیر مثل چادر می داند صحیح
است.
آیا در روایات و تاریخ در مورد به کاربردن چادر از سوی زنان مسلمان
صدر اسلام مطلبی آمده؟ اگر چنین است به طور مستند مطرح نمایید؟
در تاریخ
و روایات از نحوه به کارگیری جلباب، عبائه (چادر) از سوی زنان در صدر اسلام، موارد
متعددی ذکر گردیده که در اینجا به برخی از آنها اشاره می نماییم:
1.
عندما حث النبی(ص) النساء
علی الخروج الی صلاة العیدین لیشهدن الخیر و دعوة المسلمین سالته احداهنَّ: أ علی
احدانا بأس اذا لم یکن لها جلباب الّاتخرج؟ قال «لتلبسها
صاحبتها من جلبابها»[108]؛
«هنگامیکه
پیامبر(ص) بانوان
را تشویق کرد تا برای شرکت در دو نماز عید فطر و قربان از منزل خارج شوند و در
مراسم خیر و دعای مسلمین حاضر شوند، یکی از آنها از پیامبر سؤال کرد: اگر یکی از ما
زنان جلباب (چادر) نداشت چهکار کند؟ فرمود: باید دوست و
خواهر دینیاش با جلباب و چادر خویش او را بپوشاند».
علاوه بر
این در برخی احادیث آمده است برای شرکت در نماز عید، زنان جلباب و چادر از یکدیگر
عاریه و امانت بگیرند.[109]
2. «إنّ
الحولاء کانتْ امرأة عطّارة لآل رسول اللّه فلمّا کانت یوما مِن الأیام أمرها
زوجُها بمعروف فانتهرتْه فأمسی و هو ساخط علیها. فلما أصبح قضیتْ (صلاتَها) و
تبرقعتْ و اخذتْ علی رأسها رداء و خرجتْ سائرة إلی دار رسول اللّه»[110]؛
«حولاء زنی بود که به خاندان رسول خدا عطر می فروخت. روزی همسرش او را امر به کاری
درست کرد و حولاء از این کار ناراحت شد، در نتیجه شوهرش از دست او عصبانی گشت. وقتی
صبح شد نمازش را خواند و با برقع (پوشش صورت) و رداء به سمت خانه رسول اللّه حرکت
کرد (تا آنچه اتفاق افتاده بین خود و شوهرش را برای رسول خدا تعریف کند).
رداء به
معنای جلباب و چادر است چون در بحث مفهوم و اندازه جلباب گفته شد که یکی از الفاظ
مترادف جلباب «رداء» است، به همین دلیل ابن عباس شاگرد بزرگ امام علی(علیه
السلام) در تفسیر قرآن در مورد معنی جلباب گفته است: «الرداء
الذی تستر مِن فوق إلی اسفل»[111]
در مورد
لباس زنان دوران خلفای راشدین تا پایان حکومت اموی (11 – 132هـ.ق) نقل شده است که
زنان در این دوران لباس سراسری که روپوشی چادرمانند بود بر تن می کردند. این چادر،
سیاه رنگ بود همچون دوران پیامبر و یا نوعی طیلسان[112]
کبودرنگ.[113]
در مورد
لباس زنان دوران خلفای عباسی (132 – 656هـ.ق) نقل شده است از حجابی که سرتاسر بدن
را می پوشاند و معمولاً سیاه رنگ بود استفاده می کردند.[114]
سیره اسلامی چادرپوشی بانوان در بسیاری از دوره های تاریخی دیگر نیز وجود داشته،
گرچه طبیعی است پوشش، یک مقوله فرهنگی و برگرفته از آداب و رسوم اقوام مختلف و
روحیه مدگرایی است، که به اقتضای تغییرات زمانی و مکانی در نوع، مدل و رنگ آن برخی
تغییرات صورت پذیرد.[115]
بنابراین، با مطالعه کیفیت پوشش در تاریخ اسلام پی خواهیم برد که استفاده از پوشش
کامل و حداکثری چادر مشکی در خارج از منزل و در مواجهه با نامحرم در بین بانوان
مؤمن و مسلمان که اطاعت از قرآن و خاندان وحی را باعث افتخار خود می دانسته اند به
عنوان یک سیره اسلامی وجود داشته است.[116]
همانگونه که می دانید هیچ دلیل تاریخی
مبنی بر اجباری بودن حجاب در زمان پیامبر اکرم(ص) و
زمان حکومت امام علی(علیه
السلام) وجود ندارد سؤال بنده این است که اگر حجاب در دوران
پیامبر و حضرت علی(علیهم
السلام) اجباری نبوده، چرا الان در کشور جمهوری اسلامی
ایران اجباری هست؟اگر قانون خدا بود باید زمان حضرت علی(علیه
السلام) هم اجرا می شد و اگر قانون خدا نیست چرا الان باید
انجام شود؟
پیش از
ارائه پاسخ این سؤال ذکر چند نکته ضروری می باشد:
1. حکومت
اسلامی غیر از برقراری نظم و امنیت، تأمین نان و مسکن و تأمین آزادی های سیاسی و
اجتماعی شهروندان که وظیفه عمومی همه حکومت ها است، دو وظیفه مهم دیگر هم دارد که
عبارتند از: رشد و تعالی معنوی و اخلاقی شهروندان و تحقق احکام اسلامی.
نگاه
مکتب اسلام این است که انسان برای رسیدن به کمال آفریده شده و همه چیز برای حرکت او
به سوی کمال و سعادت فراهم گشته است. حکومت نیز فرصت و ابزاری برای رساندن انسان به
کمال می باشد. دولت به دلیل قدرت و امکاناتی که دارد در این زمینه دارای مسئولیت
است. زیرا بدون حضور فعال حکومت امور اجتماع سامان نمییابد
و کمال آدمی در پرتو زندگی جمعی حاصل نمی شود.
بر اساس
اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت موظف شده است همه امکانات خود را
برای امور شانزده گانه مندرج در اصل دوم را به کار گیرد که امر اول، «ایجاد محیط
مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و
تباهی» است. هم چنین بر اساس اصل دهم، «خانواده، واحد بنیادی جامعه اسلامی» شمرده
شده است که «همه قوانین و مقررات و برنامهریزی های مربوط
باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاس داری از قداست آن و استواری روابط
خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد».[117]
2. کلیه
نظام های فکری، برای خود نظامی اجتماعی را نیز طراحی می کنند. در نظام های اجتماعی،
اکراه و اجبار از ابزارهای پیش بینی شده در کلیه نظام ها است؛ یعنی، در هر نظامی در
مقوله های اجتماعی و حقوقی آن، جبر قانونی وجود دارد و بدون آن، جامعه قابل اداره و
کنترل نیست. نظام های قضایی و نیروهای انتظامی در همه نظام ها، امری مقبول و معقول
هستند. بنابراین بایستی محدوده عقیده را از محدوده عمل و حقوق جدا کرد. در حیطه
«عقیده» اجبار راهی ندارد؛ ولی در حیطه عمل، آنچه که به نظم عمومی جامعه (public
order) مربوط می شود رفتارهای اجتماعی تحت نظارت و کنترل در آمده و
احیانا با آن برخورد می شود. چنانکه در تمامی جوامع قوانین
و مقرراتی وضع می شود و همگان ملزم به رعایت آن می باشند. با این تفاوت که در برخی
جوامع، تنها به رفاه عمومی و آسایش جسمی افراد جامعه توجه دارند و هر چه که اختلال
در آسایش بدنی باشد، خلاف قانون شمرده می شود ولی در جامعه اسلامی افزون بر آسایش
بدنی به حفظ ارزش های معنوی نیز توجه شده است و آنچه تأثیر سویی بر معنویت افراد
جامعه دارد، خلاف قانون شمرده می شود.
3. بهطور
کلی دستورات و تعالیم دین دو دسته هستند: یک دسته احکام و دستوراتی که جنبه فردی
دارند، مانند: نماز و حج، که اگر کسی انجام نداد ضررش بیشتر متوجه خودش می شود در
این موارد، حاکم اسلامی هیچ اجباری به انجام این دستورات دینی ندارد.
دسته دوم
احکام و دستوراتی است که علاوه بر جنبه فردی دارای جنبه عمومی نیز هستند، مانند:
جهاد و حجاب که حاکم اسلامی باید نسبت به آنان توجه خاص داشته باشد و با افرادی که
آن را رعایت نمی کنند برخورد نماید.
4.
مختصات بدپوششی در جامعه ما با جامعه شهری صدر اسلام
متفاوت است، چرا که اصولاً «رفع حجاب از زنان»، پدیدهای
است نو که در سده های اخیر در اروپا به بهانه آزادی زن و تأمین حقوق او رواج یافت و
به مرور زمان، به کشورهای اسلامی نیز سرایت کرد. اما در صدر اسلام عموم زنان به
نوعی حجاب را رعایت می نمودند و حتی زنان یهودی و مسیحی نیز بر اساس آموزه هایی
دینی خود نسبت به حجاب پایبند بودند و دستور قرآن جهت تکمیل حجاب زنان نازل گردید،
بنابراین نمیتوان وضعیت کنونی زنان را که با انواع و اقسام
آرایش و پوشش زمینه تحریک مردان را فراهم می نمایند را با شرایط گذشته مقایسه کرد و
از عدم گزارش مقابله، نتیجه گرفت که موضوع، مورد حساسیت جامعه اسلامی نبوده و یا
حکومت، خود را موظف به مداخله نمیدانسته است.
با توجه
به موارد ذکر شده در دو محور به پاسخ این سؤال می پردازیم:
الف. نبود گزارش تاریخی
در خصوص
عدم ارائه گزارشی تاریخی از مقابله حکومت با بیحجابی، باید
گفت: آنچه مسلم است، در عصر نبی اکرم(ص) و
در عصر حضرت علی(علیه
السلام)، مسئله امر به معروف و نهی از منکر اجرا می گشته و
آیات و روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) مبنی
بر تذکر نسبت به پوشش نامناسب برخی از زنان و دختران مطرح شده است.
ب.
دلایل مشروعیت الزام حکومتی حجاب
برای
جواز مداخله حکومت در موضوع پوشش به سه دسته دلیل میتوان
تکیه کرد:
اول:
معروف میان فقها آن است که حاکم اسلامی میتواند در مقابل
هر عمل حرامی اعمال مجازات کند؛[118]
چه این عمل محرّم، مستوجب حد منصوص شرعی باشد و چه از مواردی باشد که حد خاصی برای
آن ذکر نشده باشد؛ و چه فعل حرام، عمل فردی، چون روزهخواری
و ترک نماز و استمناء باشد و چه عملی که در حوزه روابط اجتماعی تعریف میشود؛
چون فروش سلاح به دشمنان در زمان جنگ، جاسوسی، گرانفروشی و
بدحجابی و موارد دیگر.[119]
دوم:
براساس آیات قرآن کریم، یکی از وظایف حاکمان اسلامی امر به معروف و نهی از منکر میباشد[120]
و از آنجا که رعایت حجاب از مصادیق معروف و عدم رعایت آن از مصادیق منکر میباشد،
از اینرو وظایف حکومت دخالت در موضوع حجاب میباشد.
سوم: از
ملاحظه برخی روایات چنین استفاده میشود که از وظایف حاکم
اسلامی، تربیت و تأدیب عمومی است. پیامبر اکرم(ص) در
سفارش خود به معاذ هنگامی که او را به امارت یمن منصوب نمود، فرمود: کتاب خدا را به
آنان بیاموز و آنان را بر اخلاق صالحه بهخوبی تأدیب نما…[121]
علی(علیه
السلام) نیز از جمله وظایف امام را، آموختن آنچه به صلاح
آنان است و بازداشتن مردم از آنچه به ضررشان است، دانسته است.[122]
ازاینرو
در سنت عملی معصومان(علیهم
السلام) به مواردی از تعزیرات برمیخوریم
که در مورد بیاعتنایی به مستحبات و یا سهلانگاریها
انجام شده است؛ از جمله نکوهش و مجازات داستانسرایی در
مسجد که با احترام مسجد ناسازگار است.[123]
با توجه
به آنچه تا کنون گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت: حجاب تا زمانی که در حریم زندگی
خصوصی افراد است، یک امر فردی و خصوصی است و کسی نمی تواند دخالت کرده و تجسس
نماید، ولی آنگاه که به یک امر اجتماعی تبدیل شد و با حقوق
دیگران ارتباط پیدا کرد و به تشخیص نوع مردم و مسئولین امر، موجب مفسده شد، حکومت
وظیفه دارد از باب نهی از منکر و صیانت از اخلاق و معنویت جامعه، حداقل حجاب را
الزامی نماید.
علت حجاب که قران به آن تصریح کرده عدم امنیت اجتماعی بوده است
(فلایوذین)، اما در عصر حاضر که در دنیای متمدن قرار گرفتهایم
و امنیت اجتماعی بر قرار است حجاب با شرایط سختگیرانه آیا
لازم است؟
در پاسخ
به این سؤال باید گفت که:
1. این
سخن درست نیست که در جهان امروز، امنیت کامل برای تمامی زنان برقرار است. گاهی حتی
از اروپا و آمریکا آمارهای وحشت آوری از عدم رعایت حریم زنان گزارش میشود.
2. چگونه
می توان فلسفه و علت حجاب زنان را به ترس از مورد اذیت واقع شدن منحصر نمود در حالی
که خود قرآن علل دیگری نیز جهت رعایت حجاب ذکر نموده است.
3. اگر
بر فرض مورد آزار واقع نشدن را تنها علت وجوب حجاب بدانیم باید این نکته را خاطر
نشان نماییم که هیجانات جنسی با غریزه و طبیعت افراد بشر سر و کار داشته و از هر
فرصتی جهت نیل به خواسته خویش استفاده می نماید و از آنجایی که افراد از ظرفیت های
مختلفی برخوردارند نمی توان انتظار داشت که با وجود برانگیخته شدن هیجانات جنسی
بتوان آن را کنترل نمود. لذا این تعلیل قرآنی در هیچ عصر و زمانی منتفی نشده، و در
عصر حاضر نیز ضرورت آن بیش از پیش احساس می گردد.
4. به
فرض محال که بتوان با زور، جلوی تعرض مردان را به بانوانی که با وضع نامناسب در
جامعه ظاهر می شوند را گرفت اما آیا می توان ناراحتی های روحی و روانی ناشی از این
صحنههای شهوت انگیز که مردان و پسران دچار آن می شوند را
نیز با زور درمان کرد؟چرا که نیمی از جامعه مردانند که قطعاً با دیدن مناظر محرک،
دچار هیجانات روحی و انحرافات روانی می شوند! کدام دستگاه امنیتی می تواند امنیت
روانی این بخش از جامعه را تامین و تضمین کند؟ آیا امنیت و سلامت روانی حق این
افراد نیست و نباید به این حق احترام گذاشت؟
آیا واقعیت دارد که برخی فقها گفتهاند
پوشش مو واجب نیست؟!به عنوان نمونه علامه مجلسی، می گوید : «بدان که در بیانات اکثر
فقهای شیعه، سخنی در مورد (وجوب پوشش مو) وجود ندارد. چه اصراری بر رعایت کامل حجاب
زنان وجود دارد؟
نخست
باید دانست؛ وجوب پوشاندن بدن و موی سر به جز صورت و دو کف دست از بدیهیات و
ضروریات میان فقهای امامیه بلکه سایر مسلمین است و آیات و روایات فراوان بر آن
دلالت دارد متون فقهی شیعه، تصریح بر این مطلب دارد[124]
و آنچه از کلمات فقها در سؤال نقل شده ارتباطی با وجوب یا عدم وجوب حجاب برای زن در
برابر نامحرم ندارد بلکه تمامی کلمات فقها – مبنی بر تردید نسبت به پوشاندن مو – که
در این سؤال آمده، مربوط به حجاب در نماز آن هم به هنگام عدم حضور نامحرم می باشد و
اما وجوب پوشاندن موی سر و بدن در برابر نامحرم مورد اتفاق فقها است و این مسئله به
قدری بدیهی است که هر کس اندک ارتباطی با فقه و کلمات فقها داشته باشد به وضوح آن
را در کلمات ایشان می بیند.
از باب
نمونه مطالبی که درباره تردید شهید اول نسبت به پوشاندن موی سر و گوش از کشف اللثام
فاضل هندی آمده مربوط به «باب صلاة» کشفاللثام در جلد سوم
این کتاب است، لکن اگر به جلد سوم همین کتاب بحث مربوط به پوشش زن مراجعه شود
خواهید دید که همین فقیه حکم پوشاندن تمامی بدن را به جز صورت و کفین را اتفاقی
فقها می داند که عین عبارت ایشان این است: «عورة المرأة
الحرة جمیع بدنها إلّا الوجه بإجماع علماء الأمصار»[125]؛
« به اجتماع علماء بلاد، عورت زن آزاده تمام بدن او می باشد مگر صورت او»
همچنین
شهید اول با صراحت میفرماید: «فیجب
علی الرجل ستر الفرجین و الأنثیین فی الصلاة، و الطواف، و عن أعین الناظرین، و
یستحب فی الخلوة. و من الحرة البالغ و الخنثی جمیع البدن، إلا الوجه و الکفین و ظهر
القدمین علی الأصح»[126]؛
«بر مرد واجب است پوشاندن عورتین خود در نماز، طواف و دیدگان مردم و مستحب است
پوشاندن آن به هنگام خلوت و پوشش تمام بدن زن آزاد و خنثی واجب است مگر صورت و
دستانش و روی پایش بنابر اصح»
خاطر
نشان می شود تردید در باب نماز هم به این جهت است که روایات مربوط به نماز تنها
«پوشاندن سر» مطرح شده به همین جهت شهید اول و برخی دیگر از فقها درباره پوشاندن
گوش و موی سر هنگامیکه از روسری و مقنعه بیرون می آید
تردید کرده اند اما به هیچ وجه در وجوب پوشاندن مو از نامحرم اختلاف نظر وجود
ندارد. و به عبارت دقیقتر پوشش سر در هنگام نماز واجب است،
چنانکه شستن سر در هنگام غسل واجب است. اما درباره موی
بلند، اختلاف نظر است که آیا جزء سر به شمار میآید و یا
حکم جداگانه دارد.
علامه
حلی نیز می نویسد: «بإجماع علماء الأمصار، عدا أبا بکر بن
عبد الرحمن بن هشام فإنه قال: کلّ شیء
من المرأة عورة حتی ظفرها، و هو مدفوع بالإجماع. و أما الکفان فکالوجه عند علمائنا
أجمع- و به قال مالک، و الشافعی، و الأوزاعی، و أبو ثور… و قال احمد و داود:
الکفان من العوره»[127]؛
«بنا بر اجماع دانشمندان شهر ها، حریم زن عبارت است از همه بدن او به جز چهره او،
غیر از ابابکر بن عبدالرحمن بن هشام که گفته است: همه بدن زن، حتی ناخن های او،
عورت است. و این سخن، به اجماع، مردود است. اما دو دست نیز از نظر همه علمای ما،
مثل چهره است و فتوای مالک و شافعی و اوزاعی و ابوثور نیز همین است… ولی احمد و
داود گفته اند: دو دست از عورت است.»
بنابراین
از نگاه فقها، وجوب پوشش در برابر مردان نامحرم امری مسلم است.
شهید
مطهری می نویسد: «در میان مسائل فقهی شاید کمتر مسئله ای این چنین پیدا شود که این
گونه مورد اتفاق نظر، میان علمای اسلام، اعم از شیعه و سنی بوده باشد»[128]
البته در
این میان اختلافی وجود دارد که آیا پوشاندن وجه و کفین (دست ها و صورت) هم واجب است
یا خیر؟ که با وجود اختلاف نظر در این مسئله، همه فقها اتفاق نظر دارند که اگر
نامحرم به قصد لذت و ریبه (نگاهی که ترس فتنه و انحراف در آن باشد) به زن نگاه کند،
پوشاندن وجه و کفین نیز واجب است و چنانچه در وجه و کفین آرایش های تند و تحریک
کننده باشد، حتماً پوشاندن وجه و کفین نیز واجب است و بسیاری از فقها وجود هر گونه
آرایش در وجه و کفین را موجب وجوبِ پوشش وجه و کفین می دانند.
مبنای زینت ظاهر در آیه 31 سوره نور «… وَلایُبْدینَ زینَتَهُنَّ
إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها»[129]
که به تصریح قرآن کریم پوشاندن آن برای زنان ضرورت ندارد چیست؟ از کجابفهمیم روسری
مدلدار
و رنگی که مقداری از چادر بیرون اومده از منظر قرآن زینت هست یانه؟
نخست
باید دانست؛ زینت به معنی زیبایی در مقابل زشتی، است، و شامل هر نوع زینت و آراستگی
طبیعی و عارضی مانند لباس و زیورآلات خواهد شد، و زینت در زن، آن زیبایی هایی است
که آشکار می شود.[130]
در تفسیر
نمونه، درباره زینت مذکور در آیه آمده است:
1. منظور
زینت طبیعی است که همان اندام زیبای زن باشد.
2. منظور
محل زینت، مانند محل دستبند و گوشواره و گردنبند است.
3. منظور
از زینت، زیورآلات و آرایشهای زن است. و طبیعی است که
آشکار کردن چنین زینتی توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.
حق این
است که منظور از زینت در آیه، همین معنی سوم است.
در
روایات متعددی که از ائمه اهل بیت(علیهم
السلام) نقل شده نیز همین معنی دیده می شود که زینت باطن را
به قلاده (گردنبند) دملج (بازوبند) خلخال (پای برنجن همان زینتی که زنان عرب در مچ
پاها می کردند) تفسیر شده است و در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به انگشتر و سرمه
و مانند آن تفسیر شده و تمامی فقیهان اتفاق دارند که زینت به معنای اندام و زیبایی
های بدن، جزء زینت پنهان محسوب می شود و بانوان باید آنها را در برابر مرد نامحرم
بپوشانند؛ چنانکه لباسهای زینتی
نیز باید از نگاه نامحرم به دور باشد.
چرا
خدا در آیات ۳۲ و ۳۳ سوره احزاب برای رعایت حجاب فقط همسران پیامبر را مخاطب خودش
قرار داده آیا از این خطاب بر نمی آید که حکم وجوب حجاب فقط مخصوص این گروه باشد؟
در خصوص
حجاب از دلایل متعدد قرآنی و غیر آن می توان دریافت که دستور رعایت حجاب منحصر به
همسران پیامبر نبوده و همه زنان مسلمان را شامل می شود از جمله:
الف.
مورد خطاب واقع شدن زنان پیامبر(ص) در
آیات ۳۲ و ۳۳ سوره احزاب، جهت تأکید است نه اختصاص داشتن حکم به آنان؛ چون در این
آیات دستورهایی آمده است که به زنان پیامبر اختصاص ندارد؛ مانند: به پاداشتن نماز،
پرداخت زکات، اطاعت از خدا و رسول و…؛ بنابراین، حکم حجاب و دوری از نامحرم نیز به
آنان اختصاص ندارد، بلکه همانند نماز، زکات و… بین آنان و دیگران مشترک است .
ب.
در برخی از آیات حجاب، پس از بیان دستور الهی، علت آن نیز مطرح گردیده و هرگاه
علت حکمی در مسائل دینی ذکر شده باشد آن حکم قابل تعمیم به دیگران می باشد[131]
چرا که همان علت نسبت به دیگران نیز وجود دارد به عنوان نمونه خداوند متعال خطاب به
زنان پیامبر(ص) فرموده
است:
«وَ
إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ
لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن»[132]؛
«و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان [همسران
پیامبر] می خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر
است!»
در فراز
اخیر این آیه، علت این حکم بیان شده است و از آنجا که اگر تمامی زنان نیز اگر چنین
رفتار نمایند باعث پاکی دل آنها از وسوسه خواهد بود لذا می توان این حکم را نسبت به
تمام زن ها تعمیم داد.
ج.
در آیات دیگر مربوط به حجاب، همه زنان مسلمان مورد خطاب واقع شده اند؛ مانند آیه ۵۹
سوره احزاب که در کنار همسران پیامبر دیگر زنان نیز مورد خطاب واقع شده و آمده است:
«یا
أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنین…»[133]؛
«ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو:…»
و همچنین
آیه ۳۱ سوره نور که فقط زنان مؤمن مورد خطاب آیات حجاب واقع شده اند آنجا که خداوند
خطاب به زنان مؤمن فرموده است:
«وَ
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ
لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ…»؛ «و به آنان با ایمان بگو چشمهای
خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز
آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند…»
د.
به جز آیات، روایات بسیاری که به حد تواتر معنوی می رسد، بر لزوم حجاب برای زنان
مسلمان دلالت دارد. به خصوص این که در برخی از این روایات
شخص پیامبر اکرم(ص)،
به دیگر زنان توصیه رعایت حجاب اسلامی نموده اند.[134]
هـ.
علاوه بر این، اجماع فقهای اسلامی از آغاز تاکنون بر رعایت حجاب و پوشش برای
تمام بانوان تأکید دارد.
بنابراین
می توان گفت رعایت حجاب و پوشش اسلامی مخصوص همسران پیامبر(ص) نبوده
بلکه برای تمامی زنان مؤمن و مسلمان، تکلیف الهی است.
اما این
که چرا در در آیات ۳۲ و ۳۳ سوره احزاب گروه خاصی همچون زنان پیامبر و دختران ایشان
مورد خطاب واقع گردیده می تواند به دلایل متعددی همچون موارد ذیل باشد:
1.
اولویت داشتن اصلاح از خانواده
همانگونه
که در آیه 6 سوره تحریم[135]
به مؤمنان سفارش می کند، هرگونه اصلاحی را باید از خود و خانواده خویش آغاز کنند،
در اینجا نیز خداوند خواست، دستور پوشش را ابتدا از خانواده پیامبر(ص) شروع
کند و سپس زنان مؤمن و از میان همسران و دختران پیامبر(ص) نیز
نخست همسران آن حضرت را عنوان می کند، چرا که همسر نسبت به مرد نزدیک تر از دختر
است.[136]
2. تأکید
بیشتر بر زنان و دختران پیامبر
همسران
پیامبر(ص) به
سبب انتساب به ایشان و قرار گرفتن در کانون وحی الهی دارای موقعیت ویژه ای بودند.
چنان که در آیه 32 احزاب می فرماید: « ای همسران پیامبر! شما مانند هیچ یک از دیگر
زنان نیستند» لذا نسبت به پوشش و دوری از نامحرم مورد تأکید بیشتری قرار داشتند.[137]
3. الگو
سازی در جامعه
رعایت
حجاب اسلامی از سوی همسران پیامبر از بهترین روش های الگوسازی و ترویج عملی این
دستور الهی می بود چرا که دیگر زنان همواره با همسران پیامبر(ص) ارتباط
داشته و از جایگاه همسران ایشان مطلع بودند و به طور طبیعی از رفتار آنها الگو
پذیری داشتند.
آیا اختصاص حجاب به زنان مؤمن در آیه 31 سوره نور که فرموده: «وَ
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ…» «و به زنان مؤمن بگو » به این معنا نیست که چون مؤمن
درجهای بالاتر از مسلم است، پس واجب نیست که تا این حد
حجاب داشته باشیم فقط اگه داشتیم مؤمنتریم؛ بنابراین زن
مسلمان می تواند بی حجاب باشد؟
در پاسخ
به این سؤال چند نکته قابل تأمل می باشد:
لازمه
چنین استدلالی آن است که بگوییم: چون در مورد روزه فرموده شده:
«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ»[138]؛
پس بر
مسلمان روزه واجب نیست!!! و یا چون خطاب به مؤمنین فرموده:
«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[139]؛
نماز
خواندن بر مسلم لازم نباشد!! همچنین اگر در قرآن آمده:
«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی»[140]؛
حکم قصاص
مخصوص مؤمنین است و مسلم را نباید قصاص کرد!! و یا اگر خطاب به مؤمنین آمده است:
«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُم»[141]؛
صدقه و
خمس و زکات بر مسلم واجب نباشد!! و…
این در
حالی است که به طور قطع و یقین می دانیم که تمامی این موارد دستوراتی می باشد که
خداوند متعال برای تمامی مسلمانان واجب نموده است.
دوم: از
نظر قران کریم میان اسلام و ایمان تفاوت وجود دارد. در آیه 14 سوره مبارکه حجرات
آمده است:
«قالَتِ
الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا
یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا
یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛
«عرب های بادیه نشین گفتند: ایمان آورده ایم، بگو شما ایمان نیاورده اید ولی بگویید
اسلام آورده ایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش
اطاعت کنید پاداش اعمال شما را بهطور کامل می دهد، خداوند
غفور و رحیم است»
طبق این
آیه تفاوت اسلام و ایمان، در این است که اسلام شکل ظاهری قانونی دارد، و هر کس
شهادتین را بر زبان جاری کند در سلک مسلمانان وارد می شود، و احکام اسلام بر او
جاری می گردد ولی ایمان یک امر واقعی و باطنی است و جایگاه آن قلب آدمی است. اسلام
ممکن است انگیزه های مختلفی داشته باشد، حتی انگیزه های مادی و منافع شخصی، ولی
ایمان حتماً از انگیزه های معنوی و از علم و آگاهی، سرچشمه می گیرد، و همان است که
میوه حیات بخش تقوی بر شاخسارش ظاهر می شود.
نکته
مهمی که وجود دارد آن است که این تفاوت مفهومی در صورتی است که این دو واژه همانند
آیه بالا در برابر هم قرار گیرند، اما هرگاه این دو واژه به طور مستقل و جدا از هم
ذکر شوند ممکن است اسلام بر همان چیزی اطلاق شود که ایمان بر آن اطلاق می شود، یعنی
هر دو واژه در یک معنی استعمال گردد.[142]
بنابراین در آیه حجاب منظور از مؤمنات همان مسلمات و زن مسلمان و با ایمان است.
سوم:
باید توجه داشت که گرچه قرآن کریم منبع اساسی استنباط احکام شرعی است. اما منابع
استنباط احکام شرعی منحصر به قرآن نیست و روایات معصومین(علیهم
السلام) هم یکی از منابع استنباط احکام شرعی است و به
جز آیات قرآنی، روایات
بسیاری که به
حد تواتر معنوی میرسد، در مورد
ضرورت و نحوه پوشش زنان مسلمان دلالت میکنند.
چهارم:
اجماع فقهای اسلامی
از آغاز تاکنون دلیل دیگری بر عدم اختصاص این دستور الهی
بر زنان مؤمن و لزوم رعایت حجاب در میان تمامی زنان مسلمان است.[143]
از مجموع
آنچه گفته شد به خوبی روشن می شود که در برابر دستور حجاب تفاوتی میان مراتب مختلف
ایمان و اسلام وجود ندارد و تمامی زنان مسلمان موظف به رعایت حجاب اسلامی می باشند.
میشه بگید کدوم آیه از قرآن گفته که باید
تمام موی زن دربرابر نامحرم پوشیده باشد و حال اونکه که در هیچ یک از آیات قرآن،
حتی در آیات حجاب، بحث از پوشش مو مطرح نیست؟ با توجه به این که زیبایی زن بیشتر به
چشم و چهره او می باشد چرا اسلام پوشیدن مو را جزو حجاب اسلامی قرار داده اما پوشش
دست و صورت را واجب نکرده است؟
در پاسخ
به بخش اول سؤال باید گفت: آیاتی که وجوب پوشش را بر زنان اثبات می کند شامل موی
سرآنها هم میشود که در اینجا به بررسی آنها می پردازیم:
1. دلالت واژه «خُمُر» بر پوشش سر
یکی از
اموری که دلالت بر وجوب پوشش موی سر می نماید دلالت واژه «خُمُر» در آیه شریفه سوره
نور می باشد که خداوند متعال فرموده است:
«وَ
لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ…»[144]؛
«و باید روسری خود را بر گردن خویش فرو اندازند…»
«خُمُر»
جمع «خمار» و به معنای روسری و سرپوش است.[145]
«جیوب»
نیز از واژه «جیب» به معنای قلب و سینه و گریبان است.[146]
خداوند
در این آیه، پوشش بانوان را به دو شکل گسترش می دهد؛ یکی پوشیدگی سر و گردن و دیگری
پوشاندن زینت ها.
فخر رازی
چنین می نویسد: «خداوند متعال با به کارگرفتن واژه های «ضَرب» و «عَلی» که مبالغه
در القا را می رسانند، در پی بیان لزوم پوشش کامل این نواحی است».[147]
و آیه در مقام این است که «روسری» را به گونه ای ببندید که علاوه بر «سر» که کارکرد
اصلی روسری است گردن و سینه را هم بپوشاند.
ابن
عبّاس در تفسیر این جمله می گوید: «تغطّی شعرها و صدرها و ترائبها
و سوالفه»[148]؛
«زن، مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند»
بنابراین
همانطور که مفسران اهل سنت و شیعه بیان کردهاند
و شأن نزول آیات آن را تأیید میکند، زنان باید به طوری
روسری را استفاده کنند که علاوه بر موی سر، سینه، دور گردن و گلو را نیز بپوشاند.
2. دلالت معنای «زینت» بر موی سر
خداوند
متعال در آیه 31 سوره نور به زنان دستور می دهد:
«وَ
لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن …»؛ «و زینت خود را
آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان،…»
بی
تردید، موی زن، از زینت های بارز او محسوب می شود زیرا در زیبایی و جذابیت چهره زن
بسیار مؤثر است از همین در جامعه شاهد هستیم، بی شمارند بانوانی که خود دارای موهای
زیبا هستند ولی همسرانشان کم مو و یا از داشتن مو بی بهره اند و در عین حال زندگی
پرنشاط و مطلوبی دارند، برعکس کمتر مردی حاضر است با زن بدون مو و یا حتی کم مو
ازدواج کند، این مسئله زینت بودن موی سر خانم ها را اثبات می کند.
علاوه بر
این، روایات متعددی مبنی بر زینت بودن موی سر و لزوم پوشیده نگاه داشتن آن از
نامحرمان وجود دارد که برخی از آنها اشاره می نماییم:
1. از
امام صادق(علیه
السلام) آمده است:
«إِذَا
أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ امْرَأَةً فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا کَمَا
یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْنِ»[149]؛
«هر که خواهد زن بگیرد، از موی او نیز بپرسد همانطور
که از زیباییاش می پرسد، که موی یکی از دو قسمت زیبایی
است»
بنابراین
بی گمان عموم (لایبدین زینتهن) شامل مو نیز می شود.
2. امام
رضا(علیه السلام) و
ایشان از پدران گرامی خود نقل می کند، علی(علیه
السلام) می فرماید: من و فاطمه(سلام
الله علیه) وارد شدیم بر رسول خد(ص) پس
آن جناب را یافتم به شدت گریه میکرد من عرض کردم پدر و
مادرم فدای تو باد یا رسول اللَّه چرا گریه می کنی؟ فرمود یا علی آن شبی که به
معراج برده شدم، زنانی از امتم را در عذابی شدید مشاهده کردم… سپس وضعیت آنان را
شرح داد… فاطمه(سلام
الله علیه) عرض کرد: ای حبیب من و ای روشنی چشمم! عمل
آن زنان چگونه بوده است. آن حضرت در پاسخ فرمود:
«فَقَالَ
یَا بُنَیَّتِی أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی
شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَال »[150]؛
«فرمود ای دخترک من اما آن زنان که به موی خود آویزان بودند، کسانی بودند که موی
خود را از مردان نمی پوشیدند…»
3.
حضرت رضا(علیه
السلام) فرمود:
«یُؤْخَذُ
الْغُلَامُ بِالصَّلَاةِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنِینَ وَ لَا تُغَطِّی الْمَرْأَةُ
شَعْرَهَا مِنْهُ حَتَّی یَحْتَلِم »[151]؛
«پسر را در سنّ هفت سالگی به نماز و وامی دارند و او را بخواندن نماز تکلیف میکنند،
و لازم نیست زن موی خود را از او بپوشاند تا زمانی که به احتلام بالغ گردد»
این
روایت نیز به خوبی گویای آن است که زن باید در برابر نامحرم موهای خود را بپوشاند.
4. دلالت
واژه «جلباب» بر پوشش سر
یکی دیگر
از آیات حجاب آیه 59 سوره احزاب می باشد که خداوند متعال فرموده است:
«یا
أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ
یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ»؛ «ای پیامبر! به همسران و
دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابهای خود را بر خویش
فروافکنند».
همان
گونه که ملاحظه می شود در این آیه از واژه «جلباب» استفاده شده است.
در معنای
جلباب چنین آمده است: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون
الرداء تُغطّی به المرأة رأسها و صدرها؛ جلباب، لباسی است بزرگ تر از
روسری و مقنعه و کوچک تر و کوتاه تر از عبا است (شبیه چادرهای امروزی) که زن سر و
سینه خود را با آن می پوشاند»[152]
در مجمع
البیان و تفسیر تبیان چنین آمده است: «جلباب، آن روسری خاصی است که بانوان هنگامی
که برای کاری به خارج از منزل می روند، سر و روی خود را با آن می پوشانند.[153]
نزدیک ساختن جلباب؛ «یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ»[154]،
کنایه از پوشیدن چهره و سر و گردن با آن است؛ یعنی چنان نباشد که چادر یا روپوش های
بزرگ، تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشند و همه پیکرشان را نپوشانند.
با توجه
به آنچه گفته شد معلوم می شود هرچند در آیات مخصوص حجاب کلمه (شَعْر) به معنای (موی
سر) ذکر نشده است لکن ذکر (جلباب و خُمُر) که سر و سینه و گریبان زن را پوشش می دهد
کفایت می کند به این که موی سر زن، زینت محسوب می شود. و اگر در این آیات سخن از
پوشش موی سر به میان نیامده، به دلیل آن است که پوشاندن موهای سر، میان زنان بدیهی
بود و کسی در آن تردیدی نداشت چرا که زنان عرب قبل از این آیات نیز سر خود را می
پوشاندند و لذا نیازی به بیان و توضیح نداشت.[155]
اما در
پاسخ به بخش دوم سؤال مبنی بر اینکه چرا اسلام پوشیدن مو
را جزو حجاب اسلامی قرار داده اما پوشش دست و صورت را واجب نکرده است؟ باید به
تعبیر زیبای شهید مطهری مراجعه نماییم که در این باره فرموده:
«با همه
اهمیتی که حجاب از نظر دینی دارد ولی در عین حال نباید به گونهای
باشد که سبب گرفتاری و یا مانع فعالیت صحیح زن شود. علت واجب نبودن پوشش دست و صورت
(وجه و کفین) به خاطر جلوگیری از بروز سختی و دشواری برای زن بوده است».[156]
گذشته از
اینکه صورت و دست زن در حالی که ساده و عادی و طبیعی بوده
و با هیچ آرایشی همراه نباشد معمولاً جلب توجه نمی کند و تنها در این صورت است که
شرع مقدّس پوشش آن را واجب نکرده است. اما واجب نبودن پوشش قرص صورت و دست (از مچ
تا سر انگشتان) بدین معنا نیست که زن می تواند صورت خود را به دیگران بنمایاند و یا
مرد مجاز به نگاه آن باشد بلکه اگر صورت و کفین آرایش شده و دارای زینت باشند و یا
اینکه بانوان متوجه نگاه حرام و شهوتانگیز
نامحرمان به خود شوند، واجب است صورت و دست ها هم پوشانده شود. از اینرو
همانگونه که در توضیح المسائل مراجع تقلید آمده است، نگاه
کردن زن و مرد نامحرم به صورت یکدیگر با قصد لذت حرام و گناه است ولی نگاه معمولی و
بدون دقّت مانعی ندارد.[157]
نقد حجاب شرعی در عصر
پیامبر(ص)
طی چند سال اخیر در فضای مجازی کتابی در نقد حجاب اسلامی منتشر شده
که در آن ادعا شده در قرن هشتم هجری برای اولین بار شهید اول فتوای فقهی دادند که
زنان باید در مقابل نامحرم موی سر خود را بپوشانند و فقهای قبل از ایشان اصلاً در
حجاب به این محدوده قائل نبودهاند[158]
آیا
چنین ادعایی صحت دارد؟
کتاب
«حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشتهای است حدود ۱۰۰۰ صفحه، آن
گونه که در صفحه نمایه آن آمده، نگارش آن در سال ۱۳۸۹ به
پایان رسیده، و با اصلاحاتی، در سال ۱۳۹۰ در فضای مجازی منتشر شده است. این کتاب بهتدریج
در میان برخی قشرها شیوع پیدا کرده و در میان طیف خاصی از جامعه به عنوان مدرک مهمی
علیه حجاب شرعی قلمداد گردیده است.
نقدهای
متعددی از لحاظ شکلی و محتوایی بر این کتاب وارد است که به دلیل اختصار تنها به
تعداد انگشت شماری از آنها اشاره می نماییم:[159]
پرداختن به بحثهای غیرضروری
یکی از
عللی که موجب طولانی و مفصل شدن بیش از حد کتاب شده این است که نویسنده گاه به
تفصیل مطلبی پرداخته که کسی در بحث حجاب شرعی بدان ها استناد نمیکند؛
اما ایشان به گونهای بحث میکند که
گویی این مطلب، از دلایل مهم برای بحث حجاب شرعی بوده و با رد دلالت آن، گویی یکی
از ادله مهم حجاب شرعی متعارف رد شده است. مثلاً یکی از انحرافات جاهلیت این بوده
که برخی از مشرکین با بدن عریان دور کعبه طواف میکردهاند
و در آیاتی از قرآن کریم این رفتار مذمت میشود. با اینکه
واضح است که این آیات ربطی به بحث حجاب شرعی مسلمانان ندارد و هیچ فقیهی هم از این
آیات در بحث حجاب زنان استفاده نکرده؛ اما نویسنده بحثهای
طولانیای به آن اختصاص داده تا همین را اثبات کند که از
این آیات حد پوشش واجب برای زن معلوم نمیشود!
عدم دقت در ترجمه مطالب
طبیعی
است که اکثر قریب به اتفاق متون مورد بررسی در مسئله مورد بحث، متون عربی است؛ و
اولین شرط چنین پژوهشی، آشنایی مناسب با زبان عربی است که در موارد متعددی به نظر
میرسد تحلیل نویسنده ناشی از اشتباه در ترجمه عبارات است
که گاه این اشتباهات، منجر به انتساب نسبتهای توهینآمیز
درباره برخی شخصیتهای بزرگ اسلامی شده.[160]
عدم توجه به «سنت مفسر»
یکی از
مباحث مبنایی که باید به آن توجه داشت، این است که اگر فرضاً در زمان پیامبر بحث
حجاب شرعی به دلیل فراهم نبودن زمینهها بهطور
کامل اجرا نشده باشد آیا بعد از زمان پیامبر(ص)،
ائمه(علیهم
السلام) می توانند آن را بیان کنند؟ چنانکه
ما در بحث خمس این را داریم و ائمه اطهار(علیهم
السلام)خمس را اضافه کردند. لذا باید تکلیف سنت مفسر را
روشن کنیم. فرض کنیم که اگر زمان پیامبر زمینه کامل اجرای حکم حجاب ایجاد نشده
باشد؛ اما روایات فراوانی داریم که ائمه(علیهم
السلام) تصریح کردهاند که وقتی پسر
به حد احتلام رسید زن باید موی سرش را بپوشاند. لذا باید بحث مبنایی سنت مفسر را
روشن کنیم.
ما بر
طبق مبانی شیعه، معتقدیم تا قرن چهارم (سال 329) باب تشریع باز بوده است. طبق این
اعتقاد تقریرهای پیامبر(ص) در
عصر خودشان کافی نیست و اگر تقیید، تخصیص و یا تعلیقی از امام صادق(علیه
السلام) آمده باشد میتواند مقید یا
مخصص تقریر پیامبر(ص) باشد
و میتواند به عنوان یک تحول تشریعی تلقی شود.
فهم نادرست عبارات با استناد به سیاق ظاهری
نمونه
بارز فهم نادرست در معنای آیه تطهیر است. بهطوری که
نویسنده بیان میکند آیه مذکور، به دلیل سیاق، مربوط به
زنان پیامبر است. (ضمیر موجود در آیه را با توجه به سیاق به همسران پیامبر باز میگرداند
و آیه «إنّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیر» را اینگونه
معنا میکند: چنین است:
«[ای
همسران پیامبر!] خدا میخواهد آلودگی و اعمال زشت [و
تردیدهای شیطانی] را از شما خانواده پیامبر بزداید و در نتیجه شما را چنان که
شایسته و بایسته است پاک نماید»[161]
در حالیکه
مفسرین شیعه و سنی در طول تاریخ، جز اکرمه و عروه، این آیه را درباره زنان پیامبر
نمیدانند. برخی از مفسران گفتهاند
این آیه مختص زنان پیامبر(ص) و
خمسه (پنج تن) است و برخی دیگر گفتهاند که تنها مختص خمسه
است بهطوری که زنان پیامبر اصلاً مشمول این آیه نیستند.
البته نویسنده در انتها (ص441) به نظر صحیح نیز اشاره دارد و آیه را دارای دو
احتمال میداند که البته جای تعجب دارد که چهطور
ایشان قراین مختلف در انحصار به اهلبیت خمسه را نادیده میگیرد
و صرفاً سیاق را مد نظر قرار میدهد.
متأسفانه
نویسنده محترم در مواردی که با نظری مخالف است انواع تعابیر توهینآمیز
را در مورد صاحبان آن نظر به کار میبرد و نیز در متن خود
از کلمات نامناسب فراوانی استفاده کرده که مناسب یک متن پژوهشی نیست.
توجه
نداشتن نگارنده به ابلاغ تدریجی احکام
عدم
تفکیک بحث تاریخی از فقهی
استفاده
گسترده از منابع اهل سنت بدون بررسی سندی
استفاده
از برداشتهای شخصی در فهم دین و روایات
خلط بحث
ستر صلاتی با ستر غیرصلاتی و غفلت از زوایای آن
اما در
پاسخ به سؤال باید بگوییم که نویسنده کتاب در صفحه 696 ادعا دارد که شهید اول برای
اولین بار در قرن 8 هجری بحث پوشش موی سر را وارد فقه کرده است و پیش از آن فقیهی
این موضوع را مطرح ننموده که در این زمینه توجه به نکات ذیل لازم است:
الف. خوب
است بدانید اکثریت قریب به اتفاق کتب فقهی فقط وجه و کفین را استثنا کردهاند
چهطور میشود که بحث موی سر و لزوم
پوشش آن از زمان شهید اول مطرح شده باشد؟ برای نمونه: محقق حلی از فقهای قرن7 در
کتاب المعتبر، ج2، ص101، وجه و کفین و قدمین را استثنا کردهاند
و بقیه بدن از جمله موی سر را از موارد جواز نمیدانند!
ب.
استدلالها و عبارت فقها در ذیل عنوان پوشش در نماز به گونهای
است که ستر و پوشش غیر صلاتی(خارج از نماز) را هم شامل میشود.
به عنوان مثال محقق حلی(متوفای 674 ق) در کتاب «المعتبر» میگوید:
«ان الحره المسلمه فجسدها عوره خلا الوجه باجماع علماء اهل الاسلام و لقول النبی
جسدالمراه عوره و کذا الکفان عند علمائنا» و بعد برای استثناء دلیل میآورد
و می گوید به خاطر عادت بر اخذ و عطاء این قسمت(صوت و دستها)
استثنا شده اند. با دقت در عبارات در مییابیم که ایشان در
واقع حجاب زن را مطرح میکنند و میگویند
که در نماز هم، مثل غیر نماز است. پس این مطلب از ابتکارات شهید اول نیست.
ج. گاهی
اوقات فقها به دلیل واضح و مسلم بودن، مطلبی را مطرح نمیکنند.
مثلاً امام خمینی در بحث غیبت از مکاسب محرمه میگوید اصحاب
احکام غیبت را ذکر نکردهاند به علت وضوح آن، بنابراین اگر
برخی فقها تا قرن هشتم به مسئله حجاب اشاره نکردهاند، دلیل
بر جواز آن نیست؛ بلکه به خاطر روشن بودن وجوب ستر و پوشش مو مطرح نشده است.
د. لزوم
پوشش مو از ضروریات دین اسلام بوده که شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند. در این میان
برخی معتقدند که «جلابیب» بر این دلالت دارد که صورت زن نیز باید پوشیده شود و موی
سر را مفروغ عنه گرفتهاند. به عنوان مثال محقق کرکی در
جامع المقاصد در بحث «نظر و نگاه» این مطلب را مطرح میکنند.
پس بحث حجاب بدیهی و مورد اتفاق بوده است. از اینرو، فقها
فقط موارد استثناء از لزوم پوشش را ذکر کردهاند.
فصل سوم – کارکردها و چرایی حجاب
خیلی از ماها مثلاً مسلمون و شیعه هستیم ولی در حقیقت به خیلی از
دستورات دینی در مورد مسائل مختلف مثل حجاب توجه نمی کنیم چون فلسفه شو نمی دونیم.
من برای اینکه با حجاب بشم می خواهم بدونم فلسفه وجوب حجاب
در اسلام چیه؟ آخه چرا حجاب؟
نخست
باید دانست؛ جهان هستی هدفمند است و از کوچکترین تا بزرگترین
موجودات بر اساس هدف تعیین شده در حرکت هستند. حجاب و پوشش به عنوان یک حکم الهی که
از سوی شارع حکیم، علیم و خبیر تشریع شده نیز هدفمند میباشد
و بررسی چرایی آن میتواند در پذیرش این حکم الهی مؤثر
باشد. البته همه حکمت های تشریع احکام برای هیچ کس جز خداوند معلوم نیست، ولی در
آیات و روایات به نکاتی اشاره گردیده که از آنها می توان به چرایی تشریع حکم حجاب
از سوی خداوند متعال پی برد؛ که در اینجا به برخی از آنها اشاره می نماییم:
1. پیشگیری از طمع ورزی افراد بیمار دل
در آیه
32 از سوره احزاب، خطاب به زنان پیامبر(ص) –
که در واقع خطاب به همه زن ها است – یکی از فلسفه های حجاب چنین آمده است:
«یا
نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا
تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ
قَوْلاً مَعْرُوف»؛ «ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی
نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در
شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!»
روشن است
زنی که حجاب خود را رعایت نمی کند یا با ناز و کرشمه با مردان نامحرم سخن می گوید،
باعث می شود افراد بیمار دل در او طمع کنند اگرچه خودش چنین هدفی نداشته باشند، اما
زنان محجبه با رعایت حجاب خود پیام حیا و عفاف را به مخاطب خود ارسال می کنند.
شاید به
همین جهت است که پیامبر اکرم(ص) می
فرماید:
«إِنَّمَا
مَثَلُ الْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ مَثَلُ الْغُرَابِ الْأَعْصَمِ
الَّذِی لَا یَکَادُ یُقْدَرُ عَلَیْهِ قِیلَ وَ مَا الْغُرَابُ الْأَعْصَمُ
الَّذِی لَا یَکَادُ یُقْدَرُ عَلَیْهِ قَالَ الْأَبْیَضُ إِحْدَی رِجْلَیْهِ»[162]؛
«به درستی که زن وارسته و صالح مانند کلاغ اعصم[163]
است که هرگز قدرت و توانایی تسلط بر او نیست»
2.
شناخته شدن زنان عفیف و ایجاد مصونیت برای زنان
از دیگر
عللی که در آیات حجاب به چشم می خورد شناخته شدن زنان عفیف و ایجاد مصونیت برای
آنان است تا به واسطه رعایت حجاب مورد آزار قرار نگیرند آنجا که خداوند متعال در
تعلیل حکم حجاب فرموده است:
«ذلِکَ
أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ َ فَلا یُؤْذَیْنَ…»[164]؛
«این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند
بهتر است»
تفسیر
قمی ذیل این آیه آورده است: در صدر اسلام زنان مسلمان به مسجد می رفتند و پشت سر
پیامبر(ص) نماز
می گذاردند، هنگام شب موقعی که برای نماز مغرب و عشا می رفتند، بعضی از جوانان هرزه
و اوباش بر سر راه آنها می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و
مزاحم آنان می شدند، آیه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بهطور
کامل رعایت کنند تا به پاکی و خوبی شناخته شوند، و کسی بهانه مزاحمت پیدا نکند.[165]
علامه
طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد: پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه
اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک تر است، در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته
شدند، دیگر اذیت نمی شوند، یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمی گردند.[166]
زمانی
این فلسفه الهی برای ما نمود بهتری پیدا می کند که می بینیم کشورهای غربی به دلیل
عدم رعایت پوشش مناسب هم اکنون از معضل آزار و اذیت جنسی زنان رنج می برند، در یک
پژوهش تصادفی در ایالات متحده آمریکا که اکنون بهعنوان یک
تحقیق کلاسیک به حساب می آید معلوم شد «به دلیل وجود عریانی، برهنگی و بی مبالاتی
در ظاهر و رفتار زنان 42 درصد از ده هزار پرسش شونده زن گفته اند که در محل کار خود
مورد مزاحمت جنسی قرار می گیرند»[167]
3.
پاکی دل از وسوسه های شیطانی
از دیگر
فلسفه های حجاب که در آیات قرآن بدان اشاره شده طهارت و پاکی دل از وسوسه های
شیطانی است قرآن کریم میفرماید:
«ذلِکُمْ
أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»[168]؛
«این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است!»
نوع پوشش
و حرکات افراد به دیگران پیامهایی را ارسال می نماید و به
تعبیر شهید مطهری: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه
رفتن، سخن گفتن زن معن دار است و به زبانِ بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در
آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از
این حریم کوتاه است»[169]
از همینرو
هرگاه پوشش و دیگر رفتار زنان به صورت صحیح باشد، زمینه های تحریک جنسی از میان
برداشته شود دیگر راهی برای نفوذ شیطان باقی نمی ماند و دل زنان و مردان از وسوسه
های شیطانی پاک خواهد بود.[170]
4. تضمین سلامت روانی جامعه
در شأن
نزول آیات حجاب از امام باقر(علیه
السلام) چنین نقل شده است که جوانی در مسیر خود با زنی روبهرو
شد. چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد تا اینکه
وارد کوچه تنگی شد باز همچنان به پشت سر خود نگاه می کرد ناگهان به دیوار خورد و
صورتش شکافت!
آنچه که
از این روایت به دست می آید آن است که یکی از فلسفه های
تشریع پوشش و حجاب در تمام ابعاد ارتباطات، تضمین سلامت روانی و جسمی و جنسی جامعه
می باشد.[171]
5. حفظ زیبایی و طراوت زن
از دیگر
فلسفه های وجوب حجاب که می توان از روایات استنباط نمود حفظ زیبایی و طراوت جسمی
زنان می باشد و همچون گوهر در صدف از غبارها و کدورتها پاک
میماند.
حضرت علی(علیه
السلام) فرموده اند:
«صِیَانَةُ
المَرْأَةِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا»[172]؛
«نگهداری و پوشیدگی زن (با توجه به موقعیت روحی و جسمیاش)
برای او بهتر است و زیباییاش را پایدارتر می سازد»
6. صیانت از مقام و منزلت زن
یکی از
ویژگی های زن جذابیت جنس زن است. جسم زن همواره برای مرد جذابیت داشته و مرد همیشه
دنبال تصاحب آن بوده اما زن تنها زیبایی و جذابیت جنسی نیست بلکه یک شخصیت و هویت
انسانی با همان کرامت انسانی می باشد. حجاب با پوشاندن جذابیت ها و زیبایی های
ظاهری زن باعث می شود که توجه ها به سمت شخصیت انسانی زن جلب شود و تمرکز نگاه ها
از ظاهر به باطن کشیده شود.[173]
بر همین
اساس حفظ پوشش به نوعی احترام گذاردن به شخصیت زن می باشد. به گونهای
که بیش از اینکه دلرباییهای
او جذابیت داشته باشد، لیاقتهای علمی و شخصیت زن مورد توجه
قرار میگیرد.[174]
7. تسریع در ازدواج
از دیگر
کارکردهای حجاب تسریع در ازدواج دختران می باشد چرا که در صورت رعایت حجاب و پوشیده
بودن زیبایی های زنان سطح توقعات مردان پایین آمده و در انتخاب همسر دچار مشکل
نخواهند شد اما اگر زنان و دختران حجاب را رعایت ننمایند مردان با دیدن انواع
زیبایی هایی که در زنان و دختران محیط اطرافشان وجود دارد انتظار دارند تمامی ویژگی
های مثبت موجود در زنان دیگر در همسر آینده وی نیز وجود داشته باشد و این امر قدرت
انتخاب مرد را کاهش داده و فرصت ازدواج را از دختران سلب می نماید به خصوص اینکه
برخی از زنان از لحاظ ظاهری بهره کمتری از زیبایی دارند.
8.
افزایش مطلوبیت در برابر مردان
دسترسی
بدون دردسر و راحت به زن باعث بی ارزشی او می شود و برعکس هر چهقدر
وصال برای مرد سخت تر باشد ارزشش بیشتر خواهد بود. یکی از کارکردهای حجاب همین است.
قرار دادن حائلی بین زن و مرد باعث سخت تر شدن دسترسی مرد به زن و در نتیجه خواستنی
تر شدن زن می شود. مفهوم عشق به معنای واقعی نیز در سایه همین منطق شکل می گیرد.
اساساً مردان بیشتر به زنی عشق می ورزند که عفت و وقار بیشتری داشته باشد و خود را
بهراحتی در اختیار او قرار ندهد.[175]
راسل در
این باره می گوید: تصور من بر این است که اگر مردی به سهولت به زنی دست یابد، احساس
آن مرد به آن زن یک نوع احساس عاشقانه عمیق نمی تواند باشد.[176]
شهید
مطهری نیز حجاب را مایه افزایش محبوبیت زن در برابر مرد دانسته و می گوید:
«حیا و
عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای
گرانبهاکردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن، با هوش فطری و
با یک حس مخصوص به خود دریافته است که نقطه ضعف مرد در همان نیازی است که خلقت در
وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیّت و مطلوبیّت قرار
داده است، بنابراین زن نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب مرد را
تیزتر کند و درنتیجه مقام و موقع خود را بالا برد».[177]
9. تضمین کننده سلامت جسمانی
حجاب
زمینه فساد را که عامل اصلی بیماری های مقاربتی است را از بین می برد و از این طریق
نقش خود را در سلامت جسمانی افراد جامعه ایفا می نماید[178]
علاوه بر این از آنجا که یکی از ویژگی های مو، جذب هوا و میکروبهای
هوازی است، وجود حجاب موجب می شود که زنان – که معمولاً موهای بلندی دارند – از این
امر در مصونیت باشند مخصوصاً برای زنان شاغل که در بیرون از خانه فعالیت بیشتری
دارند.[179]
10. حضور سالم در اجتماع
اسلام با
طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور در اجتماع او را رقم زده است و با دستورات حکیمانه
و راهگشایی که در چگونگی منش و روش او ارائه داده زمینه حضور سالم و امن زنان در
اجتماع را فراهم نموده است.
11. حفظ و استحکام نظام خانواده
مهمترین
کارکرد حجاب، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدّس ازدواج دارد. زیرا حجاب
و پوشش باعث می شود زن از نگاه های آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشق
های آزاد محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد. از طرف دیگر شیوع بی
حجابی و بی بندوباری، باعث می شود شوهران به جای توجّه و محبت به همسران شان، به
دنبال لذّت جویی از زنان آرایش کرده کوچه و بازار باشند و زنان نیز از جلوهگری
و طنّازی برای به دام انداختن مردان بیگانه، ابایی نداشته باشند و در نتیجه عشق و
علاقه بین همسران از بین رفته و باعث فروپاشی خانواده شود.
12. افزایش بهرهوری اقتصادی
لازمه
افزایش بهرهوری، ایجاد فضایی مناسب در محیط کار جهت تمرکز
بر فعالیت های کاری می باشد و به هر مقدار این فضا آماده تر باشد بهرهوری
نیز افزایش خواهد یافت. اسلام با التفات ویژه به مسئله حجاب و پوشش زنان در محیط
کار می خواهد که محیط اجتماع از لذت های ناهنجار جنسی، پاک شده و زمینه برای فعالیت
کارکنان در محیطی سالم و بدون حاشیه فراهم گردد. به یقین اگر کشورهای پیشرفته غربی
نیز به این مسئله توجه می نمودند بهرهوری بیشتری را در
محیط های کاری کسب می نمودند.
13. کاهش هزینههای مدگرایی
استفاده
از حجاب و پوشش به ویژه در شکل چادر مشکی به دلیل سادگی و ایجاد یکدستی
در پوشش بانوان در بیرون منزل، می تواند در بعد اقتصادی نیز تأثیر مثبت در کاهش
تقاضای مدپرستی بانوان داشته باشد چرا که پوشش ساده چادر که می تواند جایگاه
اجتماعی زن را بدون هیچ دغدغه اقتصادی تا مدت ها حفظ نماید اما اگر همین پوشش ساده
و کم هزینه کنار گذاشته شود هزینه های زیادی: همچون خرید لوازم آرایش و مانتوهایی
که هر از چندگاهی تغییر مد می یابد زن را به ناچار در چرخه افزایش هزینه های زندگی
می کشاند.
14. حفظ هویت اسلامی و مبارزه با تهاجم فرهنگی
امروزه
حجاب نمایانگر هویت اسلامی بوده و به عنوان پرچم اسلام شناخته می شود که مسئولیت به
دوش کشیدن آن را زنان مسلمان به عهده دارند.
به کار
بردن حجاب از سوی زنان در کشورهای مختلف به ویژه در کشورهای غربی که به طور آشکار
بر علیه مسلمانان مبارزه می نمایند و افزایش روز افزون زنان محجبه نشاندهنده
قدرت معنوی، شکستناپذیری و گسترش دین اسلام علیرغم
تلاش های شبانه روزی دشمنان بوده و یأس و نا امیدی آنها را به دنبال خواهد داشت.
رعایت
حجاب می تواند بهترین ابزار بر علیه تهاجم فرهنگی قلمداد گردد.
15. حجاب و احساس ارزشمندی
از نظر
روان شناسی، قطعی ترین عامل رشد انسان، «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل
است . به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتی انسان، سطح حرمت خود (esteem
– self) او است. درجه ارزیابی فرد از خود، حرمت خود خوانده
می شود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار می آید.
این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیرکلامی بروز می کند و گستره ای است که فرد
خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و یا ناموفق و بی ارزش می داند.[180]
انسان
برخوردار از حجاب، با دور نگه داشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزش مندی خود را
ارتقا می بخشد تا آن جا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی می آورد. بی تردید اگر
زنان این مفهوم را بهطور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و
مخفی ساختن پیکر خویش بیشتر گرایش نشان می دهند[181]
و پی خواهند برد که راه احساس ارزش مندی، در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست.
راسل می
گوید: از لحاظ هنری، مایه تأسف است که بتوان به آسانی به زنان دست یافت.
ویل
دورانت نیز می گوید: آنچه می جوییم و نیابیم، عزیز و گران بها می گردد.[182]
ویلیام
جیمز به صراحت توصیه می کند: زنان عزّت و احترامشان به این است که به دنبال مردان
نروند، خود را مبتذل نکنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.
16. بی حجابی، فریاد حقارت
بی حجاب
در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر که عقده حقارت (inferority
complex) انسان را می نمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می
سازد؛ در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل
یابد. کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به
سر می برد، در حقیقت می خواهد با تکیه بر جذابیت های ظاهری خویش و نه اصالت ها و
ارزش های متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام می دارد،
آنچه برایش اصل است و اهمیت دارد، «زن بودن» او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و
کارآیی اش. چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازه داری شبیه است که پیوسته
در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر می برد و فرصت پرداختن به آرزوهای
بزرگ تر را نمییابد.[183]
17. حجاب و افزایش اعتماد بنفس
رعایت
مسئله عفاف و حجاب در بهداشت روان افراد بسیار تأثیرگذار است. بهطوری
که اضطراب و نگرانی را کم کرده، و موجب بالا رفتن اعتماد به نفس اشخاص می گردد.
جدیدترین
تحقیقات نشان داده زنانی که مایل به نشان دادن خود به مردان غریبه هستند، به
توانایی های درونی خودشان اعتماد کافی ندارند و از همینرو
بهسمت استفاده از جاذبه های ظاهری روی می آورند.
فلسفه حجاب کامل در نماز چیست؟ خدا که با همه محرم است، پس چرا در
تاریکی و تنهایی که هیچ نامحرمی هم وجود ندارد، بانوان باید با پوشش کامل نماز
بخوانند؟
از آنجا
که ویژگی های زن، خواسته یا ناخواسته چشم های محرم یا غیر محرم را می رباید، می
توان گفت در تمام مهندسی احکام فقهی اسلام، حفظ عفت و حیا برای زن و مرد یک اصل
ضروری و مهم به حساب می آید. بنابراین تمام احکام عبادی و توصلی تابع این اصل است.
بر اساس همین اصل شارع مقدس دستوراتی واجب یا مستحبی را در نماز داده است؛ از جمله
: آب ریختن به دست ها از داخل آرنج هنگام وضو، کنار هم قرار دادن پاها هنگام قیام،
ابتدا زانوها را روی زمین قرار دادن پیش از رفتن به سجده، گذاشتن آرنج ها و شکم بر
زمین و چسباندن اعضای بدن به یکدیگر هنگام سجده[184]
و همچنین رعایت حجاب کامل در نماز و… که همگی این دستورها نشان دهنده آن است که
این کارها مانع از در معرض دید قرار گرفتن برجستگی های بدن زن به ویژه در نماز که
با نشستن و برخاستن و رکوع و سجود همراه است خواهد بود.
اما در
خصوص محرم بودن خداوند و لزوم رعایت حجاب بدون حضور نامحرم باید گفت که اصولاً محرم
و نامحرم درمورد خداوند مفهوم و معنای ندارد زیرا خداوند بر اسرار، باطن و ظاهر هر
شخص اشراف دارد و به تعبیر قرآن کریم از رگ گردن انسان به انسان نزدیک تر است[185]؛
گذشته از اینکه
حکم پوشش در نماز، با حفظ حجاب در برابر نامحرم تفاوت هایی دارد و با آن قابل
مقایسه نیست؛ مثلاً پوشاندن روی پا در برابر نامحرم واجب است؛ ولی در نماز – بدون
حضور نامحرم – واجب نیست.
بنابراین
علل و حکمت های رعایت حجاب در نماز بدون حضور نامحرم را باید در موارد دیگری جستجو
نمود که در اینجا به سه مورد آن اشاره می نماییم:
الف.
رعایت پوشش کامل در نمازهای پنج گانه نوعی تمرین مستمر و همه روزه برای حفظ حجاب می
باشد و یکی از عواملی است که در پاسداشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب
پذیری آن، نقش مهمی ایفا می کند.
ب. وجود
پوشش برای تمام بدن و داشتن پوششی مخصوص برای نماز، توجه و حضور قلب انسان را بیشتر
می کند و از التفات ذهن به تجملات و چیزهای رنگارنگ می کاهد و ارزش نماز را صد
چندان می کند.
ج. داشتن
پوشش کامل در پیشگاه خداوند، نوعی ادب و احترام به ساحت قدس ربوبی است. ازاینرو
برای مرد نیز دربر داشتن عبا و پوشاندن سر در نماز، مستحب است.
چه
اصرار هست که در اماکن زیارتی مثل قم و مشهد برای ورود به حرم مطهر باید با چادر
باشد؟
اماکن
متبرکه یکی از بهترین مکان هایی است که از طریق آن ها، انسان می تواند به خدا نزدیک
شده و با او در ارتباط و مواجهه باشد.
به عبارت
دیگر از طریق این اماکن مقدس است که انسان می تواند به درگاه خدا راه یابد و حضور
او و ارتباط با او را صمیمانه حس و تجربه کند.
اماکن
متبرکه محل هایی است که در آن دنیای مادی به عالم معنوی متصل می شود و انسان های
حیران و تشنه معنویّت، مقصود و گمشده خود را در این اماکن می جویند. ازاینرو
لازم است شرایط فراهم شود که بیشترین تأثیر معنوی حاصل شود.
در فرهنگ
اسلامی از کسانی که وارد مکان های مقدس می شوند خواسته شده که اعمال خاصی از قبیل:
غسل، وضو، لباس پاک و آراسته و با حالت توبه و راز و نیاز ورود پیدا کنند[186]
که همه این ها حاکی از تأکید بر حفظ فضای معنوی این اماکن می باشد. لذا وظیفه تک تک
افراد به ویژه زائران آن است که در حفظ این فضای معنوی کوشا بوده و زمینه بهره
بردای دیگر زائران از این اماکن ملکوتی بیشتر فراهم نمایند.
متأسفانه
برخی از زنان بدون توجه به جایگاه و شأن این اماکن با پوشش های نامناسب خود، خواسته
یا ناخواسته فضایی را ایجاد می نمایند که زائران را از معنویت حاکم بر این اماکن
دور کرده و حتی زمینه گناه دیگر زائران را فراهم می نماید.
تصور
نمایید فردی را که با هزاران آرزو پس از سالیان متمادی توفیق زیارت امام رضا(علیه
السلام) برای او فراهم گردیده، اما به جای حضور قلب و توبه
و انابه و درخواست حاجات دنیوی و اخروی خود، با صحنه هایی از انواع و اقسام قیافه
های آرایش شده و با لباس و کفش های تحریکآمیز مواجه می
شود. آیا به نظر شما دیگر توجه و حضور قلبی برای این فرد به ویژه اگر جوان باشد
باقی خواهد ماند؟!
ازاینرو
مسئولین و خادمان اماکن متبرکه جهت فراهم نمودن هرچه بهتر فضای معنوی اماکن متبرکه
از زنان و دختران می خواهند که به وسیله چادر، حجاب خود را به طور کامل رعایت
نمایند.
علاوه بر
اینکه ورود در حرم به نوعی حضور در بارگاه ملکوتی اولیای
الهی و امامان معصوم(علیهم
السلام) است و رعایت احترام و ادب اقتضا میکند
آنچه مورد رضایت آن بزرگواران است رعایت شود و از آنچه نزد
آن بزرگان ناخوشایند است دوری شود تا شرایط لطف و عنایت و استجابت دعا بیشتر فراهم
شود.
مگه
نمی گید خدا زیبایی را دوست دارد، پس چرا بعضیها با آرایش
زن ها مخالفت میکنند؟ کجای قرآن گفته شده که زنان
نباید آرایش کنند در صورتی که با آرایش ملایم آدم زیبا میشه و این آرایش کم هم هیچ
تأثیری در نامحرم نمی ذاره؟
در ابتدا
لازم است به این نکته مهم توجه شود که میان مطلوبیت زیبایی و نکوهش خودنمایی در
آرایش مرزشناسی شود و آنچه در قرآن مجید نکوهش شده است،
خودآرایی و تبرج میباشد:
«وَ
لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی
»[187]؛
«همچون دوران جاهلیّت نخستین(در میان مردم) ظاهر نشوید»
چنانکه
نشان دادن زینت و آرایش خود به نامحرمان نهی شده است:
«وَ
لا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ …»[188]؛
«و زینت خویش نمایان نکنند…»
همچنین
در ادامه آیه خداوند به زنان مؤمن سفارش می کند هنگام راه رفتن پاهایشان را به زمین
نکوبند تا زینت مخفی آنان که همان خلخال پا است آشکار نشود و یا صدای آن شنیده شود
و موجب جلب توجه نا محرمان گردد.
در حالی
که، استفاده کردن از زیبایی های طبیعت، لباس های زیبا و متناسب، به کار بردن انواع
عطرها و امثال آن، نه تنها جایز شمرده شده، بلکه در روایات زیادی به آن سفارش شده
است.
چنان که
خداوند میفرماید:
«خُذُوا
زِینَتَکُمْ عِندَ کلِّ مَسْجِدٍ»[189]؛
«زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید»
همچنین
درباره آرایش و آراستگی زن برای شوهر تاکید و سفارش شده و از حقوق شرعی و اخلاقی
شوهر به شمار رفته است.
پیامبر
خد(ص) در
این باره فرموده اند:
«علیها
اَن تَطَیبَ بِاَطیبِ طیبِهَا وَ تَلبَسَ اَحسَنَ ثیابِها وَ تَزَینَ بِاَحسَنِ
زینَتِها»[190]؛
«بر زن لازم است که به بهترین عطرها خود را معطر کند و بهترین لباس های خود را
بپوشد و به بهترین زیورآلات خود را زینت دهد»
رسول
خد(ص) در
فرازی از روایتی میفرماید:
«اِنَّ
مِن خَیرِ نِسَائَکُم… اَلمُتَبَرَّجَةَ مِن زَوجِها الحصَانَ عَن غَیرِه»[191]؛
«بهترین زنان شما، زنی است که… برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند، ولی خود را از
نامحرمان بپوشاند.»
بنابراین، اسلام طرفدار زینت و آرایش زنان در حریم خانواده بوده و بر آراستگی آنان
تأکید دارد، اما حضور زن در جامعه و محیط کار، از نظر اسلام حدودی دارد که باید
رعایت شود؛ برای مثال زن از نظر شرع مقدّس اسلام، حق ندارد با آرایش در اجتماع و
محل کار حضور یابد.
در حدیث
معروف مناهی نیز آمده است:
«وَ
نَهَی اِن تَتَزَینَ لِغَیرِ زَوجِها، فَاِن فَعَلَت کانَ
حَقّاً عَلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَن یحرِقَها بِالنَّارِ»[192]؛
«پیامبر از اینکه
زن برای غیرشوهرش آرایش کند، نهی کرد. اگر زن چنین کند، بر خداوند حق است که او را
با آتش بسوزاند»
رسول خد(ص) در
جای دیگری از این که زنان در اجتماع خود را خوشبو کنند، نهی می فرمایند:
«اَی
اْمراءَةٍ تطیبَ ثمَّ خرَجتْ مِنْ بَیتِها فَهِی تُلْعَنُ حَتّی تَرْجِعَ اَلی
بَیتِها مَتی ما رَجَعَتْ»؛ «هر زنی که خود را خوشبو و معطر سازد و از
خانه بیرون رود گرفتار لعن است تا وقتی که به خانه برگردد»
و یا در
روایت دیگری خطاب به زنی به نام حَوْلَاءُ فرموده اند:
«یَا
حَوْلَاءُ مَنْ کَانَتْ مِنْکُنَّ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ لَا
تَجْعَلُ زِینَتَهَا لِغَیْرِ زَوْجِهَا وَ لَا تُبْدِی خِمَارَهَا وَ مِعْصَمَهَا
وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ جَعَلَتْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ لِغَیْرِ زَوْجِهَا فَقَدْ
أَفْسَدَتْ دِینَهَا وَ أَسْخَطَتْ رَبَّهَا عَلَیْهَا»[193]؛
« ای حولاء! هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت، ایمان دارد، زینتش را برای غیر
شوهرش، آشکار نمی کند و هم چنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی سازد و هر زنی که
این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به
خود خشمگین کرده است»[194]
من هنوز ایمان کاملی پیدا نکردم و اگر حجابی داشته باشم، بیشتر
برای این است که میان بچههای مذهبی هستم. آیا این نوعی
نفاق نیست؟
البته
حجاب شاخص ترین نشانه برای شناخت اعتقادات دینی زن مؤمن می باشد. کسانیکه
خدا را می پرستند و به نبوت پیامبر و امام ائمه(علیهم
السلام) ایمان دارند و قرآن را کلام خدا و کتاب قانون و
برنامه زندگی دنیوی و اخروی می دانند و به دنیای پس از مرگ معتقدند رعایت حجاب را
به عنوان وظیفه شرعی انجام می دهند.
اما آنچه
گفته شد به این معنا نیست که اوّل باید به اوج ایمان رسید و بعد حجاب را رعایت
نمود. چرا که ایمان دارای مراتبی می باشد و همین که انسان دانست خدایی هست و دین
اسلام را فرستاده و دستوراتی داده و یکی از آن دستورات رعایت حجاب می باشد، خود
مرتبه ای از اعتقاد و ایمان به خداست اگرچه پایینترین
مرتبه ایمان باشد. ما باید به همین اندازه از ایمان عمل نماییم؛ و همزمان
باید در راه شناخت عمیق تر خدا و دین او نیز تلاش نموده و ایمان خود را عمق ببخشیم؛
و خداوند نیز ما را در این مسیر یاری می نماید همانگونه که
در قرآن کریم می خوانیم:
«اتَّقُوا
اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه»؛ «تقوای الهی پیشه کنید! و خداوند به
شما تعلیم می دهد»
نیز امام
باقر(علیه السلام) فرمودند:
«مَنْ
عَمِلَ بِمَا یَعْلَمُ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَا لَمْ یَعْلَم» ؛ «هر که به
آنچه می داند عمل نماید، خداوند آنچه را که نمی داند به او تعلیم می دهد»
بر اساس
آنچه گفته شد معلوم می شود، شباهت به مؤمنان، نفاق نیست بلکه سوء استفاده از پوشش
مؤمنان نفاق است. از اینرو، وظیفه ما این است که تا آنجا
که امکان دارد به دستورات الهی عمل نماید و در صورت اشتباه درصدد جبران آن برآییم.
من دلم می خواهد مانتویی بپوشم که اندازه من باشه نه مانتویی که گل
و گشاد باشه. چه مشکلی داره؟
نخست
باید دانست؛ در هر جامعه ای نوع و کیفیت لباس زنان و مردان، علاوه بر آن که تابع
شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است، تابع ارزش های حاکم بر فرهنگ آن
جامعه نیز می باشد. انسان بسته به اینکه چه سرنوشتی برای
خود تصور کند و سعادت خود و جامعه خود را در چه بداند، نوع پوشش و ظاهر او نیز
تفاوت می کند.
شکی نیست
که زنان و به ویژه دختران به طور ذاتی خوشسلیقهاند
و از لمین بودن و شلختگی بیزار هستند، اما درباره پوشش
بیرون از خانه نکاتی وجود دارد که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد:
1. درست
است که دختران در مراحلی از سنین خود بیشتر تمایل دارند مورد توجه دیگران قرار
گیرند، اما میدان جلب توجه بسیار وسیع است و تنها منحصر به بدننمایی
و آرایش نیست. آیا جوان نمی تواند از راه پیشرفت در امور علمی و معنوی یا از طریق
اخلاق و رفتار نیکو، یا با به دست آوردن مقام در مسابقات علمی، قرائت و حفظ قرآن و
یا مسابقات گوناگون، باعث جلب توجه دیگران شود؟
2. طبق
تحقیقات روانشناسانه، دختران در مراحلی از سنین خود میل به
خودنمایی دارند، اما باید دانست که دختران باید به اقتضای قدرت اراده و انتخابی که
خداوند در درون آنان قرار داده، میتوانند این میل را در
بستر صحیح و مسیرهای مثبتی هدایت کنند و بکوشند، از طرق دیگری غیر از بدن نمایی و
خودآرایی، در حد معقول آن را اشباع نمایند.[195]
3. یکی
از فلسفه های حجاب تمرکز مسائل جنسی به کانون خانواده و روابط میان زن و شوهر می
باشد و در این حیطه هیچ محدودیتی برای زن جهت ایجاد جلب توجه نسبت به همسر قرار
داده نشده و حتی دین اسلام در این زمینه توصیه های زیادی نیز بیان داشته است. ازاینرو
دختران باید تمام انرژی خود را برای شرایط ازدواج متمرکز کنند.
4. رفتار
زن به هر شکل که باشد دارای پیام است. راه رفتن، نگاه کردن، سخن گفتن (لحن صـدا) و
پوشش او، زبان ارتباط وی با دیگران است.
وقتی
دختر یا زنی در مجامع عمومی زمینه جلب توجه دیگران را نسبت به خود فراهم نماید؛ حس
تمایل افراد را به خود بیدار و تحریک می نماید و آنها را در حسرت دستیابی به خویش
رها می سازد، در این شرایط شدیدترین فشارهای روانی و ضربه های روحی را بر آنها وارد
می آورد. در چنین موقعیتی اگر همچون غرب زمینه برای روابط ناسالم فراهم باشد
نابسامانی های دهشتناکی اوج می گیرد و اگر این زمینه فراهم نباشد، عقده ها و ناکامیها،
جوانان را از پای در می آورد و یا نسبت به این گروه از زنان و دختران مرتکب جنایات
وحشتناکی می شود که هر از چندگاهی اخبار آن در صفحه حوادث روزنامه ها و مجلات منتشر
می شود.
افزون بر
این زنانی که به خود آرایی در مقابل بیگانه تأکید می ورزند پیوسته نگران قضاوت
دیگران درباره خود هستند و در دغدغه به سر می برند.[196]
بنابراین
زنان و دختران جهت مصون ماندن از اینگونه پیامدهای منفی،
باید از هرگونه پوشش تحریک کننده پرهیز نموده و تمرکز خود را در این زمینه به کانون
خانواده و دیگر فعالیتها معطوف نمایند.
به نظر شما حجاب باعث محدودیت و سلب آزادی زن نمی شود؟
در پاسخ
به این سؤال توجه شما را به چند نکته جلب می نماییم:
نخست
گفتنی است؛ «آزادی»، واژه ای مقدس است اما تفسیر غلط از آزادی چهبسا
مشکلاتی را به دنبال داشته باشد. به عنوان نمونه؛ قوانین و مقررات راهنمایی و
رانندگی را در نظر بگیرید! اگر کسی پیدا شود و بگوید که کنترل عبور و مرور وسایل
نقلیه و عابرین پیاده، خلاف آزادی است، زیرا با وجود چراغ قرمز جلوی کسانی که دوست
دارند با سرعت به مقصد خود برسند گرفته می شود، چرا افراد در رفت و آمدها آزادی
کامل نداشته باشند؟ در حالیکه اگر این محدودیت نباشد، هرج
و مرج و تصادفات و ضایعات ترافیکی، اجتماع را به ستوه خواهد آورد.
نکته مهم
دیگر آن است، به طور جدی دقت شود آیا بدحجابی و بیحجابی
برای آزادی زن است یا در حقیقت، آزادی و بیبند و باری مرد
است؟ این مطلب به ویژه برای خانم ها جای تأمل و دقت دارد.[197]
شهید
مطهری در این باره می گوید:
روح سخن
در مسئله حجاب سلب آزادی از زن نیست، بلکه محدود سازی تمتعات مرد از هر زنی و در هر
محفلی به صورت آزاد و بی قید می باشد. اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب می دهد
خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در چارچوب قانون ازدواج و همراه با یک سلسله
تعهدات می توانند از زنان بهعنوان همسران قانونی کامجویی
کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. زنان نیز از این که
مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند، به هر صورت و به هر شکل، ممنوع
می باشند.
به عبارت
دیگر باید دید آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن (در نگاه و مانند آن) آزادی
مطلق داشته باشد یا نه؟ چرا که در این مسئله ذی نفع تر است و به قول ویل دورانت:
«دامن های کوتاه برای همه جهانیان به جز خیاطان نعمت است».
پس روح
مسئله، محدود بودن کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع، یا آزاد بودن
کامیابی ها و کشیده شدن آن ها به محیط اجتماع است. اسلام نیز به عنوان یک دین الهی،
به نوع اول رهنمون گردیده، که هرگز بهمعنای سلب آزادی نمی
باشد.[198]
علاوه بر
اینکه اگر قرار باشد زنان در پوشش خودشان آزاد بوده و از
هر نوع شکل و رنگی در پوشش خود استفاده نمایند، باید به مردانی که با دیدن چنین
صحنه های تحریک شده اند نیز این حق داده شود که آنها هم در نوع رفتار خود آزاد
باشند. چرا که وجود حق آزادی برای زنان و سلب آزادی از مردان با اصل آزادی سازگاری
ندارد؛ اما واقعیت این است که نتیجه چنین آزادی هایی چیزی جز هرج و مرج نخواهد بود.
نیم
نگاهی به جهان آزاد، ولی خالی از عفاف و حجاب غرب بیفکنیم و خوب بنگریم، به راستی
این به اصطلاح آزادی، جز نا امنی، بی هویتی و بحران روحی و جسمی، آیا چیز دیگری
برای زن به ارمغان آورده است؟
به گوشه
ای از گفته های بانو «انی رود»، نویسنده انگلیسی، توجه کنید که آرزو می کند: « ای
کاش کشور ما، مانند کشورهای مسلمان می بود که زنانش با عفاف و طهارت، در نهایت
آسایش زندگی می کردند»[199]
[200]
اگر چند تار موی دختری معلوم باشد چه می شود؟ مگر با بیرون گذاشتن
چند تار مو، آسمان به زمین می آید. چرا این قدر سختگیری می
کنید؟!
پیش از
پاسخ به سؤال به این نکته باید توجه داشت که قانون یعنی ایجاد حد و مرز. قانون یعنی
ایجاد ساز و کار دقیق برای جلوگیری از هرج و مرج و سهل انگاری. یعنی این طرف مرز
اشکالی ندارد و آن طرف مرز اشکال دارد. یعنی لبه پرتگاه. اگر کسی از این مرز رد شود
خود را در معرض خطر قرار داده است. چه یک قدم از این مرز رد شود و چه ده قدم، مرز
را شکسته است و خود را در معرض صدمه قرار می دهد.
قانون
مشخص می کند که اتومبیل ها باید در صورت قرمز بودن چراغ، پشت خط عابر پیاده بایستند
در غیر این صورت جریمه می شوند و یا با گذر توپ از خط دروازه گل محسوب می شود چه یک
سانتیمتر و چه نیم متر اگر کسی بگوید من روی خط عابر
بایستم که مشکلی پیش نمی آید!!! و یا به خاطر یک سانتیمتر
که نباید سختگیری کرد!!
بی شک
چنین سهل انگاری در این زمینه سهل انگاری های وسیع تری را ایجاد می نماید. لذا
قانون بایستی دقیقاً رعایت شود.
قانون
مرز را مشخص می کند تا معیاری برای سنجش و اندازهگیری و
تکلیف باشد. مثلاً، سن رشد از نظر قانونی 18 سال مشخص می شود. اگر کسی بخواهید
گواهینامه رانندگی بگیرد باید هجده سال تمام داشته باشد. کسی که 17 سال و سیصد و
شصت و چهار روز دارد هم نمی تواند گواهی نامه بگیرد. آیا به نظر منطقی است که چنین
شخصی بگوید چرا این قدر سختگیری می کنید؟ یک روز که به
جایی بر نمی خورد؟
به نظر
می رسد بیرون گذاشتن چند تار مو نیز از این قاعده مستثنی نیست به گونه ای که
بدحجابی و نقض این قانون الهی با بیرون گذاشتن چند تار مو آغاز میشود
و یا به انگیزه اندکی زیباتر شدن شروع میشود؛ ولی به
تدریج، نوع آن تغییر پیدا کرده، بر میزان و کمیت آن نیز افزوده میشود
و تا آن جا پیش میرود که انسان تمام انرژی کمال طلبی و
جلوه گری خود را میخواهد در همین زمینه هزینه کند و هرگز
به همان حداقلی که در روزهای اول داشته، اکتفا نمیکند و چه
بسا بسیاری از کسانی که در ورطه بدحجابی گرفتار شده و حجاب کامل خود را از دست داده
اند، ابتدا بیرون گذاشتن چند تار مو را بی اشکال دانسته، سپس روسری را به شال و در
نهایت با چهره ای آرایش کرده و مانتوی کوتاه و به شکل غیراسلامی در جامعه حاضر شده
اند لذا لازم است با حفظ چند تار موی سر از همان ابتدا راه نفوذ شیطان بسته شود تا
زمینه ارتکاب گناهان بزرگتر از بین برود.
آیا
درسته که بعضیها می گویند: باید قلب پاک باشد و
چادر و ظاهر مهم نیست؟!
به عنوان
مقدمه باید گفت که رابطه مستقیمی میان ظاهر انسان و باطن او و همچنین اثرگذاری ظاهر
روی باطن و اثرگذاری باطن روی ظاهر، وجود دارد و اینگونه
نیست که ظاهر افراد از باطن آنها بیگانه باشد و باطن آنها از ظاهرشان.
در
روایتی حضرت علی(علیه
السلام) می فرماید:
«لِکُلِّ
ظَاهِرٍ بَاطِنٌ عَلَی مِثَالِهِ فَمَنْ طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا
خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُه»؛ «برای هر ظاهری باطنی همانند ظاهر
هست. پس هر که ظاهرش پاک باشد باطنش نیز پاک است و هر چه ظاهرش پلید است، باطنش نیز
پلید است»[201]
در این
روایت به رابطه مستقیم ظاهر و باطن اشاره شده است. و در روایت دیگر امام علی(علیه
السلام) می فرماید:
«مَنْ
حَسُنَتْ سَرِیرَتُهُ حَسُنَتْ عَلَانِیَتُه»[202]؛
«هر کس درونش نیکو باشد، ظاهرش نیز نیکو می گردد»[203]
این همان
ضربالمثل: «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
بنابراین
نوع آرایشی که زنان بر چهره دارند، با احوال درونی و تمایلات روانی آنان ارتباط
مستقیم دارد و نه تنها آرایش چهره، بلکه نوع پوشش و شکل و اندازه لباسی که برای خود
انتخاب می کنند، از متانت یا عدم تعادل درونی او خبر می دهد.[204]
با توجه
به مقدمه گفته شده اینک به چند نشانه قلب پاک اشاره میشود:
1. قلب پاک در پرتو اطاعت از خدا
قلب پاک
و به تعبیر قرآن کریم «قلب سلیم»[205]
رفتار و کردار و گفتار انسان را نورانی ساخته و خروجی آن عمل صالح، انجام واجبات و
ترک محرمات است.
نمی شود
کسی مدعی قلبی پاک باشد، اما رفتارش مبتنی بر گناه، معصیت، وسوسه های شیطانی و هوس
های آلوده باشد.
انسان ها
باید در قاموس اندیشه خود این نکته اساسی را بنگاردند که درون پاک، بیرونی پاک می
پروراند همانگونه که خداوند متعال می فرماید:
«وَ
الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا
یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِد»[206]؛
«سرزمین پاکیزه و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ امّا سرزمین های بد
طینت(و شوره زار)، جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید»
بنابراین
می توان گفت رابطه بین قلب پاک و حجاب از نوع رابطه ریشه و میوه است.
آنان که
به بهانه صاف وپاک بودن دل، ضروریات اسلامی را ترک می کنند در واقع می خواهند از
انجام تکلیف فرار نموده خود را بازی داده وتو جیه برای خودشان داشته باشد چراکه
حجاب، دستوری قرآنی و واجبی شرعی است و بر تمام زنان مسلمان واجب گردیده است.[207]
2.
«ایمان و عمل صالح» معیار قلب پاک
خداوند
متعال دو معیار ایمان و عمل صالح را برای ارزیابی اعمال قرار داده و فرموده:
«إِنَّ
الْإِنْسانَ لَفی خُسْر. إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
الصَّالِحاتِ…»[208]؛
«که انسان ها همه در زیانند؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده
اند»
با توجه
به این آیات و دیگر آیات قرآن کریم، اگر قرار بود قلب پاک به عنوان تنها مبنای
ارزیابی اعمال کافی باشد، دیگر تأکید بر عمل صالح در قرآن و دستورات دینی معنا
نداشت. وانگهی، اگر ملاک ایمان و تقوی صرفا داشتن قلب پاک بود؛ پس این همه امر و
نهی، واجب و مستحب و آداب و احکام، که در قرآن کریم آمده، برای چه بود!
دستورهایی که در قرآن کریم و روایات اهل بیت(علیهم
السلام) در رابطه با انجام واجبات از قبیل: نماز، روزه، حج،
جهاد، امر به معروف، نهی از منکر و… و پرهیز ار محرماتی همچون: غیبت، تهمت، دروغ،
دزدی، نگاه نامشروع، زنا و… آمده، چه فلسفه ای می تواند داشته باشد؟!
اگر مهم
فقط قلب پاک است، دستور خداوند به زنان پیغمبر(ص) و
زنان مؤمنه مبنی بر رعایت حجاب و عفت چگونه توجیه می شود؟
3. قلب پاک مردها!!
فراموش
نکنیم که پوشش زن به هر شکل که باشد دارای پیام است. چرا که پوشش هر کسی زبان
ارتباط وی با دیگران است بنابراین چگونه می توان با ظاهری فریبنده از مردها بخواهید
که به ظاهر شما توجه نکنند.
بنابراین
اگر فرض کنیم زنان بی حجاب، پاکدامن باشند و به اصطلاح،
قلب و دلشان پاک باشد، آیا مردان نیز خواهند توانست هنگام دیدن آنها با آن وضع، قلب
و دل خویش را پاک نگه دارند؟ آیا تحریک نخواهند شد، هوسبازی
نمی کنند و مزاحم آنان نخواهند شد؟ نه تنها تجربه که تحقیقات علمی و روانشناسی
نیز خلاف این مطلب را ثابت کرده است.[209]
4. حجاب نشانه قلب پاک!
برخلاف
تصور برخی که گمان میکنند با بدحجابی میتوان
قلب پاک داشت، خداوند متعال حجاب را به عنوان عامل و نشانه قلب پاک معرفی نموده
است:
«وَ
إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ
لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»[210]؛
«و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را(بعنوان عاریت) از آنان [ همسران پیامبر] می
خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما
و آنها بهتر است!»
نوع پوشش ابتدایی ترین حقوق انسان و مربوط به حوزه خصوصی اوست. پس
چرا نباید زنان بتوانند بدون حجاب در جامعه حاضر شوند؟
در
تعریفی ساده از «حریم خصوصی» دو ویژگی برای آن بیان شده است:
اول اینکه،
حریم خصوصی مربوط به امور شخصی و شخصیتی انسان است.
دوم اینکه،
در حریم خصوصی اصل بر آن است که کسی حق مداخله ندارد و دخالت دیگران نیازمند مجوز
است.
در کنار
حریم خصوصی، «حریم عمومی» نیز مطرح است. به طور مثال: یک مجموعه آپارتمانی را تصور
کنید که چندین خانواده در آن زندگی می کنند. بدیهی است، برخی رفتارها که افراد در
واحد شخصی خود دارند را نمی توانند در محیط مجتمع هم داشته باشند.
بسیاری
از تصمیم های ما به امور شخصیمان مربوط می شود. مثل انتخاب
رشته تحصیلی، شغل یا نوع تغذیه. و اما برخی رفتارها مانند «پوشش» تا هنگامیکه
در اتاق شخصی باشد، بخشی از حریم خصوصی فرد محسوب می شود اما با وارد شدن به حریم
عمومی مردم و در معرض دید عموم قرار گرفتن، معادلات تازه ای به وجود میآید
که نیاز به کنترل و مدیریت دارد. بهگونهای
که سلیقههای شخصی به فرهنگ عمومی جامعه آسیب نرساند.
ناگفته
نماند رفتار ناهنجار در جامعه، در یک سیکل گردشی حتی به حریم خصوصی نیز آسیب میرساند؛
زیرا الگوگیری و تأثیرپذیری از ویژگیهای انسان است. به طور
مثال: آثار سوء بدحجابی، تهدیدی برای حریم خصوصی خانواده ها و روابط بین اعضای
خانواده میشود.[211]
بر همین
اساس می توان گفت رعایت حجاب نه تنها با حریم خصوصی افراد تعارضی ندارد بلکه بهترین
وسیله برای حفظ حریم خصوصی او می باشد چرا که زن بد حجاب با حضور تحریک کننده خود
دائماً در معرض تهدید قرار دارد و هرچند ممکن است بتواند از کامجویی
های جنس مخالف جلوگیری کند، ولی هرگز نمی تواند حس مقایسه مردان را محو کند و چه
بسا تنوع طلبی مردان، دامنگیر حریم خصوصی زن بدحجاب نیز
بشود.[212]
نکته مهم
دیگر اینکه؛ حتی برای حریم خصوصی، توصیههای اخلاقی و
تکلیفی فراوانی از سوی آموزههای وحیانی بیان شده است تا
لذتها با هنجارها آمیخته شود و حریم خصوصی بستری برای
زندگی همراه با سلامت و معنویت فردی و اجتماعی باشد. از اینرو
حتی در حریم خصوصی مجاز به هرگونه رفتاری نیستیم و هر آنچه
به بدن و روح و روان آسیب برساند ناپسند و چه بسا مجازات اخروی داشته باشد. اگرچه
تا هنگامی که آثار سوء آن به دیگران و فضای جامعه کشیده نشده باشد، مجازات دنیوی
نداشته باشد و کسی حق دخالت در حریم خصوصی را نداشته باشد.
چرا فقط زنان و دختران موظف به رعایت حجاب شده اند اما آقایان چنین
تکلیفی ندارند و می توانند آزادانه بدون حجاب چادر و روسری باشند؟ اگر زنان بی حجاب
سلامت روانی اجتماع را به خطر می اندازد پس حضور مردان و پسران زیبا هم باید چنین
باشد. خواهشمندم در مورد این شبه به ویژه قسمت آخر آن توضیح کامل و متقن دهید.
باید
اعتراف کرد تاکنون بیشتر نوشته های مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف
کرده و کمتر به پوشش مرد توجه نموده اند در حالی که حجاب از جمله ضروریات دین است
که هر مسلمانی چه مرد و چه زن بایستی آن را رعایت نماید؛ هر چند بهخاطر
وجود حکمت هایی که از تفاوت های جسمی و روحی زنان و مردان ناشی شده، رعایت حدود
شرعی آن برای آنها متفاوت بوده و گویای آن است که حجاب تبعیض نیست، بلکه یک تفاوت
است.
برای
روشن شدن هرچه بیشتر این مسئله از دو منظر به بررسی آن خواهیم پرداخت:
الف: حجاب مردان
وجوب
حجاب برای زنان بدان معنا نیست که حفظ حجاب مختصّ خانمها
بوده و مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه
برای آنان نیز محدودیت های خاصی در نظر گرفته شده و مردها نیز وظیفه دارند حجاب را
در مورد پوشش ظاهری، هرچند همانگونه که بیان شد حجاب مردان
در حد پوشش زنان نیست.
آنچه از
مجموعه دستورات دینی در خصوص حجاب مردان به دست می آید آن است که بهتر است مردان
نیز بدن خود را تا حد امکان بپوشانند و مردان نیز از پوشیدن لباس های تنگ، نازک منع
شده اند، علاوه بر این که پوشیدن لباس جنس مخالف و لباس شهرت برای آنها نیز حرام می
باشد.
به عنوان
نمونه احادیثی را از معصومین(علیهم
السلام) در زیر یادآور می شویم:
حضرت علی(علیه
السلام) می فرماید:
«لَیْسَ
لِلرَّجُلِ أَنْ یَکْشِفَ ثِیَابَهُ عَنْ فَخِذَیْهِ وَ یَجْلِسَ
بَیْنَ قَوْمٍ»[213]؛
«بر مرد شایسته نیست که لباس او کنار رود تا ران هایش معلوم گردد و در این حال در
میان قوم خود بنشیند»
همچنین
فرموده اند:
«عَلَیْکُمْ
بِالصَّفِیقِ مِنَ الثِّیَابِ فَإِنَّهُ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِینُهُ لَا
یَقُومَنَّ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عَلَیْهِ ثَوْبٌ
یَصِفُه»[214]؛
«لباس ریزبافت و ضخیم بپوشید، هر که لباسش نازک است دینش نازک است هنگام نماز لباس
بدن نما نپوشید.»
امام
صادق(علیه السلام) نیز
فرموده اند:
«کَفَی
بِالْمَرْءِ خِزْیاً أَنْ یَلْبَسَ ثَوْباً یَشْهَرُه»[215]؛
«برای انسان از نشانه های خفت و خواری همین بس که لباسی بپوشد که به آن مشهور شود»
ب: علت وجوب پوشش بیشتر برای زنان
اما در
خصوص وجوب پوشش بیشتر در حجاب زنان علت و حکمت های گوناگونی وجود دارد که در اینجا
به چهار مورد آن اشاره می نماییم:
1.
گرایش به تبرج و خودنمایی در زنان
اگر می
بینیم که وظیفه پوشش بیشتر به زن اختصاص یافته است، از این جهت است که ملاک آن
مخصوص زن است. زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. زن تمایل به خودنمایی و تبرج
دارد اما مرد تمایل به چشم چرانی.
از همین
روست که می بینیم با این که دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است، عملاً مردان
پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند. (حتی در خانه نیز مردان پوشیده ترند)
زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است، نه به خودنمایی، و برعکس تمایل زن
بیشتر به خودنمایی است و تمایل مرد به چشمچرانی زن را بیش
تر تحریک به خودنمایی می کند.[216]
و به
تعبیر استاد شهید مطهری:
«علت این
که در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است، این است که میل به خودنمایی و
خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها، مرد شکار است و زن شکارچی.
میل زن به خودآرایی از این نوع حسی شکارچی گری او ناشی می شود. این زن است که به
حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته کند و در دام علاقه خود
اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرج (خودنمایی) و برهنگی، از انحراف های مخصوص زنان
است، و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است»[217]
2.
تحریک پذیری بیشتر مردان
نوع پوشش
زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه ای مستقیم با تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد دارد
و تفاوت در روحیات و احساسات، تفاوت در نحوه برخورد را می طلبد و این تبعیض نیست
بلکه عین عدالت است!
در
تحقیقات علمی ثابت شده که مردان نسبت به تحریک کننده های چشمی، حساس ترند اما زنان
نسبت به حس لامسه حساس ترند و به محرک های حسی پاسخ می دهند.
همان طور
که تحقیقات و تجربه های علمی نشان می دهد، آن اندازه که مرد از نگاه کردن به اندام
و تن زن تحریک می شود، زن از مشاهده مرد تحریک نمی شود. در همین زمینه در روان
شناسی جنسی نیز ثابت شده که در حالی که تمامی سطح بدن زن برای مرد محرک است، در زن
چنین نیست. این گونه تفاوت ها هم نگاه مرد را محدودتر می کند و هم پوشسثی زن را.[218]
زنان از
دیدن مردان نامحرم از جا کنده نمی شوند و آن چنان که مرد از دیدن زن نامحرم مجذوب و
بی اختیار می گردد، برانگیخته نمی شود.
آری، جنس
مرد در برابر هیچ چیز به قدر زن، عقل خود را از دست نمی دهد و دچار کوران درونی نمی
شود. مسئله حجاب، یکی از احکامی است که علت تشریع آن تا حدود زیادی به وضعیت مردان
برمی گردد. مرد است که با دیدن یک زن زیبا (در صورتی که از نیروی ایمان قوی
برخوردار نباشد) بیچاره می شود و از خواب و خوراک می افتد، و سرانجام بیمار گشته و
یا دست به کارهای ناشایست می زند، و یا حداقل نسبت به همسری که در خانه دارد بی
علاقه می شود.
بنابراین، اختصاص یافتن حجاب در زنان صرفا به خاطر وضع خاص خود آنان نیست، بلکه تا
حدود زیادی به خاطر وضعی است که مردان در برابر آنان دارند. اما برای حفظ نظام
جامعه و کیان خانواده لازم است زنان حجاب بیشتری را رعایت نمایند.[219]
شهید
مطهری(ره) در پاسخ این پرسش که «چرا زن مکلف شده است که خود را بپوشاند و مرد مکلف
نشده است؛ و پوشش به عنوان وظیفه زن ذکر شده است، نه به عنوان وظیفه مرد» چنین می
گوید:
«سر این
امر واضح و روشن است، و آن این که زن و مرد نسبت به یک دیگر احساسات مشابه ندارند،
و از نظر وضع خلقت هم وضع غیرمشابهی دارند. یعنی این زن است که مورد تهاجم چشم و
اعضا و جوارح و دست و همه بدن مرد است، نه مرد مورد تهاجم زن.
بهطور
کلی، جنس نر و ماده در عالم این طورند، اختصاص به زن و مرد انسان ندارد، جنس نر در
خلقت «گیرنده» خلق شده است، و جنس ماده به عنوان موجودی که مورد تهاجم جنس نر قرار
می گیرد، در هر حیوانی هم که شما نگاه کنید، آن که به سراغ جنس دیگری می رود، همیشه
جنس نر است… جنس ماده در عین این که طالب جنس نر است، ولی به این صورت نیست که او
به سراغ جنس نر برود و به همین دلیل است که در انسان هم، جنس نر است که باید برود،
خطبه کند، و دختر را خواستگاری کند. خواستگاری کردن پسر از دختر یک امر بسیار عادی
و یک امر بسیار طبیعی و فطری است. در سال های اخیر کسانی که ندانسته، یا بگویم
تحمیق شده دم از تساوی حقوق زن و مرد می زنند، و تساوی را با تشابه اشتباه می کنند
و خیال می کنند تفاوت جنس مرد و زن فقط و فقط در آلات تناسلی آن ها است و هیج تفاوت
دیگری در کار نیست، می نویسند : این عجب عادت بدی شده! چرا پسرها باید به خواستگاری
دخترها بروند؟ نه، بعد از این رسم این جور باشد، که دخترها هم به خواستگاری پسرها
بروند!
اول اینکه:
این مبارزه با قانون خلقت است، اگر قانون خلقت را در همه جانداران عوض کردید، این
جا هم می توانید.
دوم اینکه:
این خودش یک امری است که به این وسیله ارزش جنس ماده بالا رفته است، یعنی جنس نر به
گونه ای خلق شده که طالب است و باید رضایت او را به دست بیاورد… اساساً وضع زن با
مرد در اصل خلقت متفاوت است و به همین دلیل این زن است که برای جلب مرد خودآرایی می
کند. مرد هرگز با خودآرایی نمی تواند نظر زن را به خود جلب کند. زن و زیور، زن و
آرایش دو موجود توام با یک دیگرند. زن موجودی است ظریف و لطیف. در هر جنسی (حتی در
غیرانسان هم) جنس ماده همیشه ظریف تر و مظهر جمال و زیبایی و آرایش است و وقتی می
خواهند فتنه ایجاد نشود، به آن که مظهر جمال است باید بگویند خودت را نشان نده! نه
به آن که مظهر خشونت و قوت است، آن که جلب نظری ندارد. به آن که جلب نظر می کند، می
گویند: اسباب غوایت و گمراهی فراهم نکن! در دنیای امروز به کار دیگری رو آورده اند
و البته این یک چیزی است، که من بهطور قطع و یقین می گویم،
امری نیست که دوام داشته باشد و آخر سرشان به سنگ خواهد خورد و به ناموس خلقت
برخورد می کند. این که زن ها کوشش می کنند برای «مردنمایی»، و برعکس پسرها و مردها
کوشش می کنند در جهت «زن نمایی» و «دخترنمایی»، یکی از آن هوس های کودکانه زودگذر
بشر است و بیش تر هم در ناحیه پسرها دیده می شود. این دیگر یک پدیده مخصوص زمان
ماست و از نظر من یک پدیده زودگذر است… این یک امری است برخلاف خلقت و اصول
فطرت…».[220]
بنابراین
جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه، یکی دیگر از علت های این حکم است؛ بنابراین
جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همینطور
تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملاً
پذیرفته است.
3.
آسیب پذیری بیشتر زنان
باید
توجه داشت همانگونه که کیفیت و کمیت تحریککنندگی
و تحریکشوندگی در زنان و مردان متفاوت است. از طرفی میزان
آسیبسازی و آسیب پذیری هرکدام از زن و مرد نیز در این
زمینه متفاوت می باشد. ازاینرو در اسلام اگر چه هر دو جنس
زن و مرد موظف به رعایت شئونات اسلامی هستند ولی کیفیت آن در مورد زن مورد تأکید
بیشتر قرار گرفته است.
حجاب و پوشیدگی زن باعث افزایش عطش جنسی در مردان می شود همانگونه
که گفته می شود «الانسان حریص علی ما منع منه»، آیا بهتر نیست مانند غرب ما هم حجاب
نداشته باشیم تا همه چیز عادی بشه؟
اگر گفته
شود، نصب چراغ قرمز محدودیت ایجاد میکند و رانندگان به
تخلف حریصتر میشوند. طبیعی است که
منطقی نخواهد بود و برای انسانهای فرهیخته و دوراندیش که
از خطر تصادفات اطلاع دارند قابل پذیرش نیست.
بدیهی
است اگر مسیر مجاز و در چارچوب قوانین مانند ازدواج مقرر شود، اینگونه
محدودیتها و خطرها به حداقل میرسد.
اما جهت
توضیح بیشتر خوب است این نکته را یادآوری نماییم که سرمنشأ چنین سؤال هایی خواسته
یا ناخواسته از برخی نظریهپردازان غربی همچون
فروید و راسل به جامعه اسلامی ما رسوخ نموده است.
راسل در
این باره می گوید: «اگر برهنگی مد روز می شد مسلماً مردان از دیدن بدن برهنه یک زن
دچار تحریک نمی شدند! چرا پدران و مادران اصرار دارند که عورت خود را از فرزندان
بپوشانند! این اصرار، خود سبب تحریک حس کنجکاوی آنها می گردد. بنابراین من بهتر می
دانم که آنان عورت خود را مرتب به بچه ها نشان بدهند تا آنان از کودکی همه چیز را
بشناسند. فرض کنید چاپ و نشر عکسهای عریان، آزاد و فراوان
بشود، در این صورت مشاهده می شود که این اوراق برای یکی دو سال مورد استقبال قرار
می گیرد ولی به تدریج مردم از آن خسته می شوند و دیگر کسی حتی یک لحظه به آنها نگاه
نمی کند»[221]
اما پاسخ
این سؤال در چند بخش قابل ارائه می باشد:
الف. بررسی جمله«الانسان حریص علی ما منع»
این که
گفته می شود: «الانسان حریص علی ما منع منه»؛ «انسان بر هر آنچه منع شود حریص است»
مطلبی صحیحی است که در روایات نیز بدان اشاره شده کما اینکه
پیامبر خد(ص) فرموده
اند:
«إِنَّ
ابْنَ آدَمَ حَرِیصٌ عَلَی مَنْع »[222]؛
«به درستی که بنی آدم حریص است بر چیزی که از آن منع کرده شود».
اما این
جمله نیاز به توضیح دارد که در قالب چند نکته بدان خواهیم پرداخت:
اول:
انسان موجود پیچیده ای می باشد که در ذات او ویژگی های و خصلت های گوناگونی نهفته
است، بیان چنین جملاتی از سوی پیامبر اکرم(ص) خبر
از یک خصیصه ذاتی در وجود انسان می دهد مبنی بر این که افراد برای رسیدن به آنچه که
منع شده اند از خود تمایل بیشتری نشان می دهند.
در قرآن
کریم نیز آیاتی دیده می شود که همین نقش را ایفا نموده و انسان ها را نسبت به وجود
برخی از صفات و ویژگی های ناپسند در نهادشان با خبر می نماید، همانگونه
که فرموده:
«إِنَّ
الْإِنْسانَ لَکَفُور»[223]؛
«امّا این انسان بسیار ناسپاس است».
«إِنَّ
الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوع»[224]؛
«به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است.»
«إِنَّ
الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُود»[225]؛«که
انسان در برابر نعمتهای پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل
است»
هدف از
بیان چنین جملاتی از سوی خداوند متعال و پیامبر اکرم(ص) مطلع
نمودن انسان ها از وجود چنین صفاتی در نهادشان می باشد تا با شناختن این صفات
پیچیده در درون خویش، با راهنمای عقل و دین بتوانند آنها را در مسیر درست قرار
دهند، نه اینکه چون این صفات در انسان ها وجود دارد، آنها
هم حق دارند مطابق با همان صفات عمل نمایند.
دوم:
تعبیر فوق گرچه گویای واقعیت حریص تر شدن انسان در مقابل ممنوعات است ولی آیا عقل و
شرع اجازه میدهد که انسان ها را در مقابل هر واقعیتی رها
نمود و نسبت به اشتباهات و خطرات پیش رویشان منعی قرار نداد؟
اگر چنین
باشد تمامی هشدارهایی شرعی که از سوی خداوند متعال و فرستادگانش به انسان ها ابلاغ
گردیده و یا هشدارهای عقلی که در قوانین بشری همچون راهنمایی و رانندگی به کار
گرفته شده و یا منع هایی که از سوی پزشکان صورت می پذیرد، دیگر معنایی نخواهد داشت.
چرا که مثلاً اگر خداوند متعال انسان ها را از دزدی منع نماید مردم بیشتر به سراغ
دزدی می روند لذا نباید چنین دستوری صادر نماید و یا در جاده ها تابلوی سقوط از
پرتگاه نصب نشود چون مردم حریص شده و خود را به پرتگاه خواهند انداخت و یا پزشکان
بیماران خود را آنچه بر بیماری آنها ضرر دارد پرهیز ندهند چون نسبت به آن حریص شده
و به سراغ آن می روند.
چنین
برداشتی را هیچ تفکر الهی وحتی تفکر بشری قبول ندارد وحتی در قوانینی که منشأ
آسمانی نداره و زاییده تفکر بشر می باشد چنین چیزی یافت نمی شود. چون آزادی مطلق
یعنی عین بی قانونی، عین هرج و مرج که عقل آن را نمی پذیرد.
خلاصه
اینکه مفاد کلام مذکور یک گزاره توصیفی است که انسان در
مقابل ممنوعات حریص است ولی این گزاره تجویزی بر این که برای حریص نگردیدن انسان
باید جلوی او را بازگذاشت نتیجه نمیدهد؛ اتفاقاً هشدارهای
شرعی همه برای مقابله و کنترل این خصیصه انسانی است که انسان به دلیل حریص بودن
گرفتار اشتباهات و خطرات نشود.
سوم:
ممنوعیت ها و محدودیت ها اگر با شناخت و معرفت باشد و انسان حکمت آنها را بداند،
هیچ دلیلی ندارد که انسان نسبت به حرص خود کنترل نداشته باشد بلکه با حاکم بودن عقل
راه حرص و کنجکاوی بسته می شود. کسی که می داند سم چیست یا فلان ماده شیمیایی چه
اثر مخربی بر بدن انسان می گذارد، نسبت به خوردن آن هیچ گاه حرص نمی ورزد و حتی
تصور یک بار تجربه آن را نیز نمی کند؛ چون می داند این تجربه برای او گران تمام می
شود.
درباره
محدودیت روابط زن و مرد نامحرم نیز وضع به همین گونه است. اگر کسی بداند که نگاه به
نامحرم و رابطه نامشروع با او در هر حدی گناه است و این گناه مانند سم کشنده، اثر
نامطلوبی بر فرد و جامعه دارد و آنها را آلوده می کند، بهطور
طبیعی سعی می کند از این گونه روابط ناسالم و بی حساب بپرهیزد.
ب. پیامدهای پذیرش چنین دیدگاهی در خصوص حجاب
در صورت
پذیرش چنین دیدگاهی با اشکالات متعددی مواجه می شویم که در اینجا به برخی از آنها
اشاره می نماییم:
اول.
غریزه جنسی از این نظر تا حدودی شبیه به اعتیاد است. ممکن است کسی تصور کند برای
ریشه کن کردن اعتیاد باید مواد مخدر را به مقدار زیاد، در دسترس معتادان قرار داد.
این فرضیه ظاهراً عاقلانه به نظر می رسد، اما در عمل نتیجه اش این خواهد شد که
معتاد در اثر مصرف زیاد حساسیت خود را نسبت به مواد مخدر از دست می دهد و مقادیر
زیاد برای او عادی می شود و برای نئشه شدن مقدار زیادتری طلب خواهد کرد و آن مقدار
زیادتر نیز پس از چندی عادی می شود و دوباره مقداری باز هم بیش تر لازم می آید و
این افزون طلبی تا آن جا ادامه پیدا می کند که بالاخره معتاد جان خود را از دست می
دهد.[226]
امروز در دنیای غرب می بینیم، در پی برداشتن محدودیت ها، عطش غریزه جنسی نه تنها
کاستی نگرفته، بلکه روز به روز افزون تر و شعله ورتر می گردد و طبیعت تنوعطلب
بشر در پی کشف راه های جدید برای اشباع این غریزه بر می آید.[227]
دوم. بر
فرض بپذیریم که نبود حجاب باعث شود چشم و دل مردان سیر شده و نسبت به زنان حرص و
ولعی نداشته باشند یعنی همان گونه که راسل گفته است؛ برهنگی در مرحله اول سبب تحریک
و اشتهای جنسی نوبالغان شده ولی سرانجام به سرد مزاجی جنسی منتهی شود. اما آیا چنین
روندی به نفع زنان و مردان جامعه و بنیان خانواده می باشد؟ آیا این روند ظلم به
زنان و مردان نیست؟ چرا نباید زن برای مرد آنقدر جذابیت
داشته باشد که عاشق او گردیده و از او دلربایی ننماید؟
لذا
برداشته شدن حریم از زنان و مردان، عشق به مفهوم واقعی را می میراند ولی طبیعت را
هرزه و بی بند و بار می کند و نتیجه ای جز به رکود کشاندن کانون گرم خانواده نخواهد
داشت.
سوم.
حاجت های طبیعی بر دو قسم است: یک نوع حاجت های محدود و سطحی است؛ مثل: خوردن،
خوابیدن. در این نوع حاجت ها همین که طرفیت غریزه اشباع و حاجت جسمانی مرتفع گردد،
رغبت انسان هم از بین می رود و حتی ممکن است به تنفر و انزجار مبدل گردد. ولی یک
نوع دیگر از نیازهای طبیعی، عمیق و دریاصفت و هیجان پذیر است مانند: پول پرستی و
جاه طلبی.
غریزه
جنسی دارای دو جنبه است: از نظر حرارت جسمی از نوع اول ولی از نظر تمایل روحی دو
جنس به یک دیگر چنین نیست. این غریزه از جنبه جسمی محدود است. از این نظر یک زن یا
دو زن در صورت ازدواج برای اشباع مرد کافی است، ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحی
آنی که ممکن است به وجود آید (چنین نیست). این نوع از عطش که هوس نامیده می شود،
ارضا شدنی نیست. اگر مردی در این مجرا بیافتد، فرضاً حرم سرایی نظیر حرم سرای
هارون الرشید و خسروپرویز داشته باشد که سالی یک بار نوبت به هر یک نرسد، باز اگر
بشنود که در اقصی نقاط جهان یک زیباروی دیگر هست، طالب آن خواهد شد. نمی گوید بس
است، سیر شده ام.[228]
چهارم.
از دیگر پیامدهای پذیرش چنین دیدگاهی بالا رفتن آستانه رضایتمندی مردان در مسائل
جنسی می باشد.
اگر در
جوامع غربی مردان ظاهرا به نوع پوشش زنان بی توجه هستند در واقع غریزه (سیری
ناپذیری) مردها اشباع نشده، بلکه آنچه رخ داده این است که آستانه رضایتمندی آنها
بالا رفته است در واقع رابطه جنسی برقرار می شود بدون اینکه
فرد کاملاً ارضا شود. انسان غربی هرچه در ارضاء این غریزه پیش رفت، این میل متوقف
نشد؛ به جایی رسید که دیگر زن برای مرد کافی نبود و به همجنس گرایی روی آورد تا آنجا
که این کار وجهه قانونی نیز پیدا کرد. پس از آن به ارتباط جنسی با حیوانات روی
آوردند سپس به ارتباط جنسی با اشیاء، و اکنون نمی دانند با این غریزه سرکش چه کنند،
یعنی در واقع روز به روز آستانه تحریک پذیری انسان غربی بالاتر رفت ولی به آرامش
نرسید.
باید
بگوییم با حاکمیت چنین تفکری در جامعه حساسیت نسبت به زن و تعامل عزتمندانه
جنسی از بین می رود و نیازها و غرایز جنسی تبدیل به انحراف جنسی می شود. وقتی
حساسیت جنسی نسبت به زنان از بین برود نیازهای جنسی شکلی انحرافی و بیمار گونه به
خود می گیرند و به شکل های تنفرانگیز و در بسیاری از موارد خطرسازی تبدیل می شوند.
گرایش به تجاوز به عنف، سکس همراه خودآزاری، سکس همراه با دگرآزاری، سکس با
حیوانات، سکس با کودکان و محارم و ده ها انحراف جنسی دیگر از جمله نتایج مرسوم چشم
و دلسیری مردان و زنان از یک دیگر است.
پنجم. بی
شک، یکی از شاهکارهای خلقت، جاذبه ای است که بین زن و مرد ایجاد کرده، و بقاء نسل
بشر را با وجود مشکلات فراوان در پرتو آن، تضمین نموده است و لذا می بینیم که
علیرغم تنوع و تکرار عوامل مرگبار و خانمانبرانداز، جامعه
بشری، سیر تکاملی خود را ادامه می دهد و با کشش عشق و کوشش رسیدن به معشوق به پیش
می رود.
اگر
واقعاً چنین سخنی در مورد زنان صدق نماید و زنان و مردان بدون هیچ مرز و حجابی با
یکدیگر مراوده داشته باشند، و حرص و ولع آنها نسبت به یکدیگر فروکش کند در چنین
شرایطی دیگر ازدواجی صورت نخواهد گرفت و موجودیت بشر مورد تهدید قرار می گیرد و این
زنگ خطر، امروزه در کشورهای صنعتی براساس آمار منفی نرخ رشد جمعیت به صدا درآمده
است.
ج. بررسی وضعیت امروز غرب
در پی
حاکمیت تئوری های فروید و راسل، از سال ها پیش کشورهای غربی روند برهنگی و آزادی
های جنسی را در کشور خود آغاز نمودند، و بعضی کشورها در رفع محدودیت و برداشتن شرم
از مسایل جنسی، تا حدود زیادی نیز پیش رفته اند، اما سؤال این است که آیا با وجود
مجلات متعدد سکسی و فیلم های پرنو آیا عطش جنسی فرونشسته و مسئله غریزه جنسی در این
کشورها حل شده است؟ یا برخلاف این فرضیه، روزبه روز آتش این غریزه برافروخته تر شده
است و هجوم مردم به سکس بیش تر می شود و تیراژ مجلات، کتب سایتها
و فیلمهای سکسی بالاتر می رود و تجارت این رشته پرسودتر می
گردد[229]
بد نیست
که افراد که معتقدند غرب ازاینروش خود پاسخ گرفته است، هر
از چند گاهی سری به آمارهای واقعی، پلیسی و یا قضایی آن کشورها زنند و خود نظاره
کنند که نسخه غرب برای جلوگیری از عقده های ناشی از محدودیت جنسی که پیروی و اطاعت
مطلق از این غریزه طغیان گر و معاشرت های آزاد و بی بند و باری می باشد، چه آمار
تکان دهنده ای از فجایع و تعرضات در آن جوامع را به بار آورده است.
بنابراین
حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب می شود تا مسئله جنسی معنادار شود، نشاط جنسی محفوظ
بماند و افراد از بی محتوایی ناشی از برهنگی مصون بمانند. از سویی دیگر حجاب سبب
گرم ماندن غریزه جنسی در جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می شود و کرامت
انسانی را حفظ می کند بدون آنکه منجر به انحرافات جنسی
شود.[230]
من به اصرار مامان و بابا چادر می پوشم، این بی دلیل بودن عصبیم می
کنه اگه یه نفر باشه تا برتری چادر به مانتو رو بهم ثابت کنه شاید نظرم عوض شه؟!
درباره
برتری چادر نسبت به دیگر پوشش ها دلایلی وجود دارد که مهم ترین آنها از قرار ذیل می
باشد:
1. تطابق
حداکثری با حجاب قرآن کریم
چادر با
«جِلباب» که در قرآن ذکر گردیده در میزان و نحوه پوشیدگی همخوانی کامل دارد.
2.
هماهنگی با سیره اهلبیت(علیهم
السلام)
آنچه که
از سیره حضرت زهرا(سلام
الله علیه)، حضرت زینب و دیگر زنان اهلبیت(علیهم
السلام) به دست می آید، استفاده نمودن از عبای مشکی می باشد
که همخوانی زیادی با چادر مشکی دارد.
3. زمینهساز
حضور کارآمد و مؤثر اجتماعی زنان با منش اسلامی
ضرورت
حضور کارآمد زن در جامعه اقتضا می کند تا این مظهر زیبایی با پوشش کامل امکان حضور
سالم و مؤثر در انواع فعالیت های اجتماعی داشته باشد.
4. ایجاد
امنیت بیشتر برای زن
چادر
مشکی، سراسر حجم بدن زنان را پوشانده و به آن ها وقار و متانتی خاص بخشیده و بیش از
هر پوشش دیگری، زن را در برابر نامحرم توانا می سازد به گونه ای که می تواند در
صورت ضرورت، چهره خود را از افراد هوسرانی که وی را مورد نگاه های مکرر و آلوده خود
قرار داده است بپوشاند. برخلاف دیگر پوشش ها که در هنگام ضرورت به هیچ عنوان
پناهگاه مناسبی برای زنان به حساب نمی آید.
5. همخوانی
افزون تر با دستورات فقهی و احکام شرعی
از
آنجایی که حداقل حجاب شرعی بنا بر نظر مشهور فقها پوشاندن همه بدن به جز صورت و دست
ها است، تردیدی نیست که چادر بهترین مصداق برای تحقق حدّ شرعی و اسلامی حجاب است؛ و
به دلیل یکسانی و همانندی چادر زمینه بسیاری از مصادیق تبرّج به خودی خود از بین می
رود. از همینرو نیز فقها تصریح کرده اند که چادر حجاب برتر
است.
6. پرهیز
از تحریک مردان
چادر
بهترین پوششی است که زن می تواند همه اندام خود را با آن بپوشاند و جلو هر گونه
تحریک جنسی را بگیرد و با توجه به رنگ خاموش مشکی، امکان تحریک پذیری مردانه به
حداقل میرسد. در حالیکه پوشش هایی
مانند مانتو این ویژگی را به صورت کامل ندارند، زیرا وقار و معنویتی که در چادر
مخصوصاً چادر مشکی هست در مانتو نیست. مانتو حتی اگر بلند و گشاد باشد باز مقداری
سبب نمایان شدن اندام و برجستگی های بدن می شود. گذشته از اینکه
بهکارگیری رنگ های جذاب در مانتو باعث توجه بیشتر نامحرمان
شده و زمینه گناه دیگران را فراهم می نماید.
7.
هماهنگی با پیشینه تمدّن ملی
صدها سال
پیش از ورود اسلام به ایران، زنان ایرانی چادر را به عنوان پوشش خود انتخاب نموده
بودند ازاینرو چادر پیش از آنکه یک حجاب اسلامی باشد، یک
حجاب ایرانی بوده و نماد لباس ملی ایرانیان می باشد. بر خلاف مانتو که پس از کشف
حجاب در ایران مد گردید ازاینرو پایبندی نسبت به چادر در
واقع صیانت و پاسداری از تمدن ایرانی و اسلامی می باشد.[231]
8. چادر
پایان بهره کشی از زنان با ابزار مدگرایی
امروزه
پوشش مانتو با مدگرایی یک نسبت مستقیم بر قرار کرده که این امر بیش از هر موضوعی بر
وضعیت اقتصادی و معیشتی افراد تأثیرگذار خواهد بود. چرا که استفاده از چادر مشکی به
دلیل سادگی و ایجاد یک دستی در پوشش بانوان، تأثیر بسزایی در کاهش تقاضای مدپرستی
بانوان دارد.
علاوه بر
اینکه همین پوشش ساده است که می تواند جایگاه اجتماعی زن
را بدون هیچ دغدغه اقتصادی تا مدت ها حفظ نماید و اگر همین پوشش ساده و کم هزینه
کنار گذاشته شود هزینه های زیادی همچون خرید لوازم آرایش و مانتوهایی که هر از
چندگاهی تغییر مد مییابد زن را به ناچار در چرخه افزایش هزینه های زندگی می کشاند.
9. چادر
خار چشم دشمنان انقلاب اسلامی
علاوه بر
فواید فراوان فردی و اجتماعی چادر، بانوان در انقلاب های دینی، نماد مبارزه با
اهداف استعماری و استکباری نیز هست. فرانتس فانون درباره ی سمبل و نماد ضداستعماری
بودن چادر زنان در انقلاب الجزایر بر ضد دولت فرانسه اعتراف میکند.
ریون
کرکت (ادوارد شرلی) صهیونیست و مسئول سابق شبکه جاسوسی سیاه در ایران می گوید:
«چادر نمادی است که وجود انقلاب را در سر هر چهار راه به نمایش می گذارد؛ با چادر
می توان این احساس را پدید آورد که انقلاب اسلامی هنوز زنده و جاوید است.»[232]
در پایان
گفتنی است؛ همانطور که بقیه واجبات دارای مراتب مختلفی می
باشند حجاب نیز دارای مراتب ضعیف، خوب و خوب تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب
می گردد.
پیشینه چادر ملی چیست؟ آیا با وجود اینکه
چادرهای ملی چیزی شبیه مانتو است. با این حال مورد تأیید مراجع تقلید می باشد؟
شاید
بتوان سرمنشأ طراحی چادر ملی را سخنرانی مقام معظم رهبری پیرامون طراحی لباس ملی
دانست.
ایشان در
چند سخنرانی به لباس ملی اشاره کرده و توصیه به طراحی لباس ملی نمودند به عنوان
نمونه در دیدار با اعضای «گروه اجتماعی» صدای جمهوری اسلامی ایران در تاریخ
29/11/1370 فرمودند:
«لباس
ملی را در برنامه خودتان مطرح کنید. آیا این لباسی که الان تن شماست، لباس ملی
ماست؟ هندی ها که لباس ملی خودشان را دارند، ضرری کردهاند؟
آفریقایی ها که لباس ملی خودشان را دارند، ضرری کردهاند؟
لباس ملی ما چیست؟ می فرمایند کت و شلوار! آیا لباس ملی ما این است؟ لباس ملی شما
این نیست؛ اشتباه می کنید. کت و شلوار، لباسی است که آوردند تن ما کردند! البته من
تعصبی روی کت و شلوار ندارم؛ من خودم گاهی که لازم باشد، کت و شلوار هم می پوشم؛ در
جبهه هم لباس فرم می پوشیدم؛ ممکن است کاپشن هم بپوشم؛ اما یک ملت باید در این
مسئله تعصب داشته باشد؛ یعنی یک روح ملی در این جا وجود داشته باشد».
در فرهنگ
ما ایرانیان نیز چادر به عنوان بهترین پوشش زنان شناخته شده است در سالهای
اخیر طراحان لباس در صدد برآمدند چادری را با توجه به علاقه زنان طراحی کنند که
علاوه بر کارایی چادر، آزادی عمل بیشتر و راحتی بیشتری برای زنان داشته باشد مثلاً
دارای آستین و کش بوده که نگهداشتن آن ساده تر و دست ها آزادتر باشد.
اما در
خصوص دیدگاه مراجع عظام تقلید پیرامون چادر ملی باید گفت که همه مراجع معظم تقلید
از نظر فقهی قبل از اینکه مصداق خاصی برای پوشش پیشنهاد
کنند به مشخصات پوشش و حجاب اشاره می کنند. حجاب اسلامی از نظر این بزرگواران آن
است که همه احکام اسلامی در این رابطه را پوشش دهد. بنابراین هر حجابی که غیر از
وجه و کفین همه اعضاء بدن را بپوشاند، تحریک کننده نباشد، باعث شهرت و انگشت نماشدن
نشود، رنگ مناسب و غیرمحرک داشته باشد قابل تأیید است. لکن در مورد لباس ملی مقام
معظم رهبری بیانی دارند که نشان دهنده این است که در صورتی که یک لباس علاوه بر
مشخصات فقهی دربردارنده فرهنگ ملی نیز باشد اولویت دارد. از نظر ایشان چادرهای سنتی
جزء این دسته از لباس ها قرار می گیرند لذا اولویت دارند. چادر ملی نیز در صورتی که
همه برتری های چادر سنتی را داشته باشد و در عین حال به عنوان نمادی از فرهنگ
اسلامی ایرانی تلقی شود، نسبت به بقیه پوشش ها اولویت خواهد داشت. بگذریم که
متأسفانه برخی مدل ها یا سایزهای چادر ملی متأسفانه تنگ و بدن نما یا محرک است که
به طور طبیعی با معیارهای گفته شده همخوانی نداشته و قابل قبول نمی باشد.
اگر پوشیدن لباس مشکی در دین اسلام مکروه است چرا زنان چادر مشکی
به سر می کنند؟ به ویژه اینکه چادر مشکی موجب جلب توجه
بیشتر به چهره بانوان می شود؟
در پاسخ
به این سؤال باید گفت: امروزه در روانشناسی رنگ ها، رنگ
مشکی خاموش و غیرفعال شناخته شده است و باعث تحریک و جلب توجه نمی شود.[233]
وقتی
خانمی در بیرون منزل چادر مشکی بر سر می کند می خواهد نشان دهد که نامحرم حق
ندارد به این حریم نزدیک شود، زیرا این حریم، حریم حیا و
عفت است.
در
روایات نیز کراهت رنگ مشکی برای چادر استثناء شده است پیامبر خد(ص) سه
چیز را از لباس های مشکی استثناء نمودند که شامل عمامه و چکمه و عبا می گردید.[234]
علاوه بر
اینکه شخص پیامبر اکرم(ص) با
زنان انصار را که پس از نزول آیه حجاب با چادرهای مشکی سر خود پوشاندن مخالفتی
ننموده و در اصطلاح فقهی این نوع رنگ پوشش را «تقریر» نمودند که خود دلیل دیگری بر
عدم کراهت رنگ مشکی چادر می باشد.[235]
بر همین
اساس صاحب جواهر روایات مربوط به کراهت سیاه پوشی را شامل زنان ندانسته و می
فرماید: «طبق تصریح کتاب های متعددی از علمای امامیه، کراهت پوشش سیاه مختص مردان
است، زیرا شارع مقدس پوشش غلیظ تر و بیشتری برای زنان هنگام مواجهه با نامحرم قرار
داده است، و رنگ مشکی در مقایسه با رنگ های دیگر به نحو
بهتری پوشش غلیظ تر و بیشتر را تأمین می کند»[236]
در پایان
خوب است به این نکته نیز اشاره نماییم که چنین بهانه تراشی هایی از سوی مخالفان
حجاب قابل پذیرش نمی باشد زیرا گاهی این افراد حتی در مراسم عروسی که از شادترین
مجالس می باشد با افتخار از لباس های مشکی استفاده می نمایند و هزینه های گزافی نیز
از بابت مُد بودن این رنگ پرداخت می نمایند بدون اینکه نسبت به کراهت لباس مشکی و
یا آثار منفی روانی آن احساس نگرانی نمایند.
دختری هستم که تا 2 سال پیش مانتو می پوشیدم ولی چادر را دوست
داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم چادر بپوشم و پوشیدم خانوادم
تقریباً مذهبیاند ولی بعضیها
موافق نبودند و میگفتند: بی کلاسیه! حالا به چادر مردد
شدم. خواهش می کنم کمکم کنید.
پیش از
پرداختن به این سؤال خاطر نشان می شود، اسلام خواستار آن نیست که زنان شرایط زمانه
را نادیده گرفته و از مسیر توسعه و پیشرفت دور باشند اما کسی هم حق ندارد به بهانه
تغییر شرایط زمان، احکام دین را زیر پا بگذارد و هیچ حد و مرزی را نشناسد؛ چرا که
اگر انسان بخواهد در همه وظایف دینی خودش، دنبال حرف دیگران باشد، نمیتواند
به درستی تصمیم بگیرد.[237]
در حالیکه
بر اساس منطق قرآن کریم آنچه عقبماندگی و بی کلاسی بهحساب
می آید بدحجابی می باشد:
«وَ
لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی
»[238]؛
«و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) خودنمایی نکنید»
علاوه بر
اینکه نوع لباس شأنی از شئون انسان است و در هر تمدن رابطه
مستقیمی با معنا و تعریف انسان در آن تمدن دارد. در تمدن غرب خدا از صحنه زندگی
کنار رفته و در زوایای کلیسا و معبدها منزوی شده، پیداست که در چنین فرهنگی، لباس
همچون «قالب» و «قاب» خواهد بود که بیشتر به شهرت و شهوت تنوعطلبی
مرتبط میشود.
اما در
فرهنگ اسلامی، انسان علاوه بر بُعد مادی دارای بُعد معنوی نیز می باشد. دین هم که
آمده نه برای این است که ما را از تن غافل کند، بلکه برای این است که گوهر وجودمان
نگهداری شود. در چنین فرهنگی «لباس» به منزله «خانه تن» انسان است تا با کمک آن،
افراد حریم خود را از دستبرد اجانب محفوظ دارند و کنار گذاشتن چادر نشانه عقبگرد
و بی کلاسی است.[239]
جالب است
که در گذشته حتی در اروپا، حجاب و پوشش بلند برای زنان اعیان و اشراف بود و زنان
پایین دست پوشش مناسب نداشتند.[240]
چهطور
باحجاب باشم و باورها و اعتقاداتم رو نسبت به چادرم حفظ کنم، حتی در شرایطی که
مسخره ام می کنند؟ عکس العملم چی باشه و چه جوابی بهشون بدم؟
بدون شک،
رفتار تمسخرآمیز در دانشگاه و در موقعیتهای دیگر با هر
انگیزه و هر هدفی که صورت گیرد، رفتاری زشت و غیرانسانی است. البته حفظ و نگهداری
باورهای دینی و بهخصوص اعتقاد به حجاب، با در نظر گرفتن
چند موضوع امکان پذیر می باشد به گونه ای که خانمهای چادری
با یادآوری آنها می توانند خود را در برابر تمسخر دیگران ایمن نموده و از حریم حجاب
و عفافشان پاسداری نمایند، که در اینجا به برخی از آنها
اشاره می نماییم:
1.
حربه تمسخر
یکی از
حربههای بسیار رایج در طول تاریخ برای مبارزه با دین و
دینداری، مسخره کردن ارزشهای دینی و دینداران بوده است.
وقتی به قرآن کریم مراجعه میکنیم به وضوح میبینیم
که دشمنان جهت دستیابی به اهدافشان، همواره از این رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی
بهره بردهاند و قرآن به مؤمنان هشدار میدهد
که مبادا تحتتأثیر این رفتارهای ناپسند، دچار تردید و
تزلزل در باورها، ارزشها و انگیزههای
الهی خود شوند.
خداوند
متعال در این باره می فرماید:
«وَ
لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما
کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»[241]؛
«پیامبران پیش از تو را(نیز) استهزا کردند؛ امّا سرانجام، آنچه را استهزا می کردند
دامان مسخره کنندگان را گرفت»
یادآوری
این موضوع که همواره صالحان مورد تمسخر قرار می گرفتند اما در نهایت پیروزی از آن
صالحان بوده می تواند نقش تعیین کننده ای در پایداری و استقامت نسبت به باورهای
دینی از جمله حجاب داشته باشد.
2. درک ارزش واقعی حجاب
زنان و
دختران محجبه در صورتی می توانند از باورها و اعتقادات خود در برابر تمسخر دیگران
محافظت نمایند که به ارزش واقعی حجاب پی ببرند اما این مهم زمانی اتفاق می افتند
مطالعه پیرامون ابعاد مختلف حجاب همچون: فلسفه حجاب، کارکردهای حجاب، پیامدهای
بدحجابی صورت پذیرفته باشد.
به طور
قطع اگر کسی به ارزش واقعی این واجب الهی پی ببرد، دیگر حاضر نخواهد شد تا از این
دُرّ گرانبها دست بردارد، هر چند دیگران وی را با عناوین
مختلف مورد تمسخر قرار دهند.
در
روایتی از امام کاظم(علیه
السلام) چنین آمده است:
«یَا
هِشَامُ لَوْ کَانَ فِی یَدِکَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ لُؤْلُؤَةٌ مَا کَانَ
یَنْفَعُکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا جَوْزَةٌ وَ لَوْ کَانَ فِی یَدِکَ
لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ إِنَّهَا جَوْزَةٌ مَا ضَرَّکَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ
أَنَّهَا لُؤْلُؤَة»[242]؛
«ای هشام اگر در دست تو گردویی بود و مردم گفتند: مروارید است به تو نفع و سودی نمیرساند
در حالی که میدانی آن گردو است، و اگر در دستت مروارید بود و مردم گفتند: آن گردو
است، ضرر و زیان بتو نمیدهد در حالیکه
میدانی آن مروارید است».
3. ماهیت تمسخر کنندگان[243]
کسانی
دست به تمسخر می زنند که استدلال منطقی جهت دیدگاه های خود ندارند، زیرا می دانند
اگر از راه عقل و منطق و استدلال وارد شوند شکست خواهند خورد و این مسخره کردن،
حاصل عصبانیت آن هاست.
خداوند
متعال به خوبی ماهیت و جایگاه چنین افرادی را معرفی نموده است:
«زُیِّنَ
لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ
الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»[244]؛
«زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، ازاینرو افراد
با ایمان را، مسخره می کنند؛ در حالیکه پرهیزگاران در
قیامت، بالاتر از آنان هستند»
4. پاداش صبر در برابر تمسخر کنندگان
افراد
باحجاب و چادری که با علم و آگاهی این نوع پوشش را انتخاب نموده اند تسلیم فشارها
نمی شود و به تعبیر قرآن، در راه خدا و احکام الهی تلاش می کنند و از سرزنش دیگران
نمی هراسند:
«یُجاهِدُونَ
فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ»[245]؛
«آنها در راه خدا جهاد می کنند، و از سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند»
عکس العمل مناسب در برابر تمسخر کنندگان :
قبل از
ارائه شیوه های رفتاری مناسب در مواجهه با تمسخرکنندگان لازم است این نکته مهم را
یادآوری نماییم که برخورد با تمسخرکنندگان باید حساب شده و مناسب با شرایط زمانی و
مکانی و فرد تمسخر کننده باشد.[246]
در خصوص
رفتار زشت و غیراخلاقی تمسخر نیز اگرچه نمیتوان، روشی
یکسان را برای مقابله با همه ارائه نمود. اما از آنجا که بهترین الگوها برای آموختن
چگونگی رفتار با دیگران، آیات قرآن کریم و سیره عملی حضرات معصومین(علیهم
السلام) هستند، در آیات و روایات، راه های متعددی برای
مقابله با مسخره کنندگان دیده می شود که انسان می تواند متناسب با شرایط زمانی و
مکانی از این روش ها استفاده نماید از جمله:
1. موعظه و نصیحت
یکی از
بهترین شیوه ها برخورد با مسخرهکنندگان نصیحت و موعظه آنها
می باشد، چنانچه پیامبر اکرم(ص) در
مواردی با مشرکین و کسانیکه مسخره می کردند اینگونه
برخورد می نمود و آنها را به عاقبت کارشان هشدار می داد و می فرمود:
«وَ
اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ
یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لاتَشْعُرُونَ»[247]؛
«و از بهترین دستورهایی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید پیش از
آنکه عذاب(الهی) ناگهان به سراغ شما آید در حالی که از آن خبر ندارید!»
2. قطع رابطه با استهزا کنندگان
خداوند
متعال در آیات الهی به صراحت دستور داده است که با افرادی که اسلام و دستورات دینی
و عبادی دین رو به مسخره می گیرند قطع رابطه نمایند:
«یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ
لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ
أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین»[248]؛
«ای کسانی که ایمان آورده اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می
گیرند – از اهل کتاب و مشرکان- دوست خود انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید اگر ایمان
دارید!»
3. نرمش قهرمانانه
گاهی بیاعتنایی
و عدم عصبانیت و حتی سلام ساده، موجب میشود که خطاکار
شرمنده شود. خداوند متعال میفرماید:
«وَ
عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ
الْجاهِلُونَ قالُوا سَلام»[249]؛
«بندگان(خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می
روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها
سلام می گویند (و با بی اعتنایی و بزرگواری) می گذرند»
این
بندگان الهی در مقابل مسخره کردن و رفتار ناشایست دیگران در جامعه با بردباری و
حوصله رفتار می کنند و نسبت به همه افراد جامعه با تواضع رفتار می کنند و با ایمان
راسخی که به خداوند دارند به همه نشان می دهند که بردباری و صبر آنها در برابر این
گونه افراد به خاطر ترس و ضعف نیست بلکه بهخاطر ایمانی هست
که به خداوند متعال دارند.[250]
شبیه
همین برخورد در آیات دیگر نیز آمده آنجا که می فرماید:
«وَ
إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرام»[251]؛
و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می گذرند»
یعنی با
بی اعتنایی و سکوتی معن دار از کنار آنها عبور می نمایند. این دستور نورانی راه
روشنی در برخورد با اینگونه افراد برای ما ترسیم میکند.
4. پاسخ هایی کوتاه و زیرکانه
کسانی که
مسخره می کنند باید خوب این موضوع را متوجه شوند که در این میان کسی که ایراد دارد
خودشان هستند، نه افراد چادری بر همین اساس نیز یکی دیگر از روش های مواجهه با
افراد تمسخر کننده این است که به طور قاطعانه اما به دور از تنش، پاسخی ساده ولی
زیرکانه ارائه نمود؛ همانگونه که پیامبر اکرم(ص) در
پاسخ به تمسخر یهودیان چنین می کردند.
در این
باره نقل گردیده: روزی پیامبر(ص) با
همسرش عایشه نشسته بود،که یک مرد یهودی از کنار آنان عبور
کرد و به عنوان سلام گفت : «سام علیک» (به معنی «مرگ بر تو»). او با این رفتار خود
خواست کینه و دشمنی خود را آشکار سازد و آداب معاشرت مسلمانان را به تمسخر گرفته و
پیامبر(ص) را
تحقیر کند،به هر حال پیامبر(ص) در
پاسخ او گفت: «علیک»؛ «بر تو باد».
در این
هنگام یهودی دیگری از کنار پیامبر گذشت و گفت «سام علیک» پیامبر فرمود: «علیک».
یهودی سوم آمد او نیز همان جمله را تکرار کرد. گویا این سه نفر با هم قرار گذاشته
بودند پیامبر(ص) را
اذیت کنند.
عایشه با
دیدن این همه گستاخی و بی ادبی برآشفت و خطاب به آنان گفت: «مرگ برشما باد، خشم و
لعنت خدا بر شما بوزینه ها و خوک ها» پیامبر به عایشه فرمود: «ای عایشه ! اگر فحش و
ناسزا به شکل جسمانی درآید در شکل بسیار زشت و ناخوشایندی مجسم می گردد و باعث
سرافگندگی و خواری انسان میشود، ولی ملاطفت، نرم زبانی و
زینت می دهد». عایشه گفت : آیا نشنیدید اینها چگونه بر شما سلام کردند؟
پیامبر(ص) فرمود:
«آری، رفتار آنها را دیدم و منظورشان را نیز دانستم، و من
هم محترمانه ناسزایشان را به خودشان برگرداندم»[252]
بنابراین
از مجموع آنچه گفته شد به دست می آید که رفتارهای دینی ما براساس محیطی که در آن
قرار داریم، نباید تغییر کند، بلکه رفتارهای ما ناشی از اعتقاداتمان است. رشته محکم
اعتقادات ما قرار نیست با تمسخر برخی افراد جاهل یا کینه دار پاره شود. برخی افراد،
به خاطر تمسخر دیگران، دستورات دین را رها می کنند! این کار، بسیار اشتباه است.
آدمی باید افتخار کند که با عمل به احکام خدا، در راه جلب رضایت معبودش می کوشد.
بهترین پوشش برای دختران غیر از چادر چیست؟
خانمها
می توانند از پوشش هایی غیر از چادر استفاده نمایند، البته لازم است شرایط ذیل را
رعایت کنند:
پوشاننده بدن
یعنی همه
بدن به جز صورت و دست ها تا مچ را بپوشاند که در اصطلاح فقهی وجه و کفین گویند.
در
روایتی از پیامبر اکرم(ص) چنین
نقل گردیده: اسماء دختر ابیبکر بر رسول خد(ص) وارد
شد، در حالی که لباس نازکی بر تن داشت. پس رسول خد(ص) از
او روی گردانید و فرمود:
«یا
اسماء ان المرأة اذا بلغت المحیض لم یصح لها ان یری منها الا هذا و هذا و اشار الی
وجهه و کفیة»[253]؛
«ای اسماء! زن وقتی به سن بلوغ رسید، شایسته نیست بدن او دیده شود، مگر این و این،
سپس پیامبر(ص) به
صورت و دو کف دست خود اشاره کرد»
نکوهش لباس کوتاه
به طور
قطع پوشش های کوتاه نمی تواند به عنوان یک پوشش اسلامی از سوی زنان استفاده شود،
پوشش هایی از قبیل شال یا روسری های کوتاهی که تمام موی سر را نمی پوشاند و یا
شلوارهای کوتاه و مانتوهایی با آستین های کوتاه که باعث بیرون ماندن بخشی از ساعد
دست و ساق پا می گردد این درحالی است که امام صادق(علیه
السلام) در این باره فرموده اند:
«لَا
یَصْلُحُ لِلْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ أَنْ تَلْبَسَ مِنَ الْخُمُرِ وَ الدُّرُوعِ
مَا لَا یُوَارِی شَیْئا»[254]؛
«مصلحت زن مسلمان نیست که روسری و پیراهنش به گونه ای باشد که او را نپوشاند».
نکوهش لباس نازک
پوشش
زنان و دختران نباید نازک باشد در برخی از احادیث از این گونه لباسها
نهی شده است. به عنوان نمونه در روایت نبوی نقل شده است:
«هَلَاکُ
نِسَاءِ أُمَّتِی فِی الْأَحْمَرَیْنِ الذَّهَبِ وَ الثِّیَابِ الرِّقَاق»[255]؛
«نابود شدن زنان امت من در دو چیز است یکی طلا و دیگری لباسهای
نازک و بدن نما»
نکوهش لباس تنگ و چسبان
از دیگر
پوشش هایی که به دلیل تحریک امیال جنسی و منافات آن با عفت و حیا از سوی اسلام
ممنوع اعلام گردیده لباس هایی است که با وجود پوشش تمام بدن، به دلیل تنگ و چسبان
بودن و همچنین نوع دوخت و جنس لباس، اعضاء حساس و برجستگی بدن (همچون حجم بازو،
سینه، کمر) را نمایان ساخته و تمایلات جنسی را بیدار سازد.
در برخی
روایات، زنانی که چنین از پوشش های استفاده می نمایند مورد سرزنش قرار گرفته و از
آنها تعبیر به «کاسیات عاریات» «زنان پوشیدهای که برهنه
اند» آمده است که پیامبر اسلام(ص) و
فرموده:
«صنفان
من أهل النّار لم أرهما، قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها النّاس، و نساء
کاسیات عاریات مائلات ممیلات»[256]؛
«دو گروه از دوزخیان هستند که آنها ندیده ام (در آینده خواهند آمد)، گروهی که
تازیانه هایی چون دم گاو با خود دارند و با آن مردم را می زنند و زنان پوشیدهای
که برهنه اند، که خود بی راهند و دیگران را هم از راه بی راه می کنند…»[257]
در مورد
معنای آن احتمالات مختلفی داده شده است.
1. زنانی
که لباس نازک و بدننما میپوشند؛
2. زنانی
که لباسهای کوتاه میپوشند؛
3. زنانی
که لباسهای تنگ میپوشند.
گرچه
برای همه این احتمالات، شواهدی در متون اسلامی میتوان یافت
که در آنها زنان استفاده کننده از اینگونه
لباسها سرزنش شدهاند، ولی به نظر
می رسد در بین معانی مذکور، معنای اخیر تناسب بیشتری با
تعبیر «کاسیات عاریات» دارد؛ زیرا فردی که لباس تنگ و چسبان پوشیده است، گرچه در
ظاهر لباس پوشیده، ولی در واقع برهنه است؛ زیرا اندام او نمایان است و تحریکآمیزی
اینگونه لباس و آسیبزایی آن
آشکار است.
نکوهش مدهای کافران
خودداری
از انتخاب پوشش، آرایش و مد کافران و دشمنان، جهت صیانت از فرهنگ دینی مورد تأکید
خداوند بوده است:
«أَوْحَی
اللَّهُ إِلَی نَبِیٍّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ أَنْ قُلْ لِقَوْمِکَ لَا تَلْبَسُوا
لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا تُشَاکِلُوا
بِمَا شَاکَلَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی»[258]؛
«خداوند به یکی از پیامبرانش وحی فرمود که: به قومت بگو، لباس دشمنان مرا نپوشند و
غذای دشمنان مرا نخورند و خود را به شکل دشمنان من در نیاورند (یعنی به شکل مشرکین
و کفار). چون اگر این کار را بکنند، آنها هم دشمنان من هستند. همان طوری که آن کفار
و مشرکین دشمن من هستند».
بر اساس
این اصل کلی تشبه به کفار (یعنی خود را در ظاهر به شکل غیرمسلمانها
درآوردن) حرام است.
چنانکه
پیامبر خد(ص) فرموده
اند:
«من
تشبّه بقوم فهو منهم»[259]؛
«هر که بگروهی تشبه جوید از آنهاست».
نکوهش «لباس شهرت»
لباس
شهرت لباسی است که پارچه، رنگ، دوخت و یا شیوه پوشیدن آن در جامعه معمول نبوده و به
خاطر ویژگی خاص، جلب توجه نموده و انسان را انگشتنما کند.
پوشیدن چنین لباسی در اسلام ممنوع شده است.
حضرت علی(علیه
السلام) از رسول خد(ص) نقل
فرموده اند که:
«نَهَی
أَنْ تَلْبَسَ الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ ثَوْباً مَشْهُوراً أَوْ تَتَحَلَّی
بِمَا لَهُ صَوْتٌ یُسْمَعُ»[260]؛
«زن را از پوشیدن لباسی که او را مشهور و انگشتنما
کند و از زینت کردن به زیور آلاتی که صدا ایجاد می کند (سبب جلب توجه نامحرم می
شود) نهی کرد»
پوشش اختصاصی!
یکی از
مواردی که زن و مرد بهطور مشترک از آن منع شدهاند،
استفاده از پوششهای مختص یکدیگر است؛ به این معنا که مردان
نباید از پوششهای ویژه زنان استفاده کنند و زنان نیز نباید
از پوششهای ویژه مردان استفاده کنند. برای مثال، روسری و
چادر از پوششهای مختص بانوان است. بنابراین، مردان نباید
از آنها استفاده کنند و در مقابل، کلاه از پوششهای
مختص مردان است و بانوان نباید از آن استفاده کنند.
پیامبر
اکرم(ص) در
حدیثی زنان و مردان را از استفاده لباسهای مختص یکدیگر نهی
کردهاند:
«أَرْبَعٌ
لَعَنَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِه… الْمَرْأَةُ تَتَشَبَّهُ بِالرِّجَالِ
وَ قَدْ خَلَقَهَا اللَّهُ أُنْثَی»[261]؛
«چهار گروه را خدا از رحمت خویش دور کرده است و خداو رسولش و ملاکه بر آنان لعن می
فرستند…یکی از این گروهها
زنانی هستند که خود را شبیه مردان می کنند».
از مجموع
مطالب گفته شده به دست می آید که حجاب منحصر در چادر و حتی مانتو نیست، بلکه هر
لباسی که غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریک و جلب توجه
نامحرم نگردد کافی است؛ اما این اصل مهم معمولاً با مانتو های امروزی یا سایر پوشش
ها تأمین نمی شود، این در حالی است که به وسیله چادر می توان تمامی شرایط اسلامی را
به راحتی رعایت نمود و این پوشش در نگهداری و حفظ بدن،
کارآمدی بیشتر نسبت به سایر پوشش ها دارد؛ به ویژه اینکه
پوشش هایی همچون مانتو هر از چندگاهی به دلیل تغییر در رنگ و مدل باعث جلب توجه شده
و مناسب ترین مانتو نیز همچنان برجستگی های بدن را نمایان می نماید.
به هر
شکل باید توجه داشت که همانطور که بقیه واجبات دارای مراتب
مختلفی می باشند و محدوده آن از حد مقبول تا حد مطلوب می باشد، حجاب نیز دارای
مراتب خوب، متوسط و خوب تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب می گردد و فردی که به
حد مقبول بسنده می کند انتظار پاداش والایی را نباید داشته باشد. پاداش والا به
افراد ممتاز و رعایت کنندگان حد مطلوب تعلق می گیرد.[262]
چرا اسلام دستور به چادر مشکی داده که هم از لحاظ روحی باعث
افسردگی می شه و هم از نظر جسمی باعث پوکی استخوان و ریزش مو می شه؟
پیش از
پاسخ به این سؤال و ادعاهای مطرح شده در آن ذکر دو نکته ضروری می باشد:
اول. آیا
جای تعجب نیست، اسلامی که بیش از 1400 سال قبل که بشریت در توحش به سر می برد
بالاترین نکات بهداشتی را لحاظ نموده و با شعار «نظافت، نشانه ایمان است»
پا به عرصه گذاشت[263]
در دستور حجاب توجهی به سلامتی و بهداشت زنان نداشته باشد.
دوم. در
شکلگیری بیماری هایی همچون پوکی استخوان، ریزش مو و
افسردگی عوامل متعددی نقش دارند. ازاینرو بحث در مورد
عوامل و اثر این گونه بیماری ها، به مدرک مستدل و بررسی های دقیق کارشناسانه نیاز
دارد و هر ادعا و نظری در این مورد قابل استناد نیست.[264]
اما در
این سؤال سه ادعا مطرح گردیده که به هر یک به صورت جداگانه خواهیم پرداخت:
افسردگی و پوشش چادر
در پاسخ
به این ادعا دو نکته حائز اهمیت است:
1. مگر
قرار است زن مسلمان همیشه و در همه جا چادر سرش کند تا رنگ مشکی آن، اثر منفی بر
روح و روان او داشته باشد؟ دختران و زنان عفیف و مسلمان، هنگام ورود به منزل یا هر
مکان دیگری که نامحرم در آن حضور ندارد، می توانند از لباس های خوش رنگ، مناسب و
شادی آفرین استفاده کنند، که اسلام نیز بر این مسئله تأکید فراوانی دارد.[265]
2. اگر
این حرف درست باشد، باید همه خانم هایی که از اقسام رنگ های شاد در خارج از منزل
استفاده می کنند و نظرها را به سوی خود خیره می سازند، از نظر روانی، سالم ترین
زنان باشند.
بر پایه
این ادعا، جوامع غربی باید شاداب ترین و سالم ترین مردان و زنان را از نظر روحی و
روانی داشته باشند و کمترین میزان مشکلات اخلاقی و خانوادگی، مانند طلاق و… را
داشته باشند؛ حال آن که آمار و حقایق چیز دیگری را نشان می دهد. همه می دانند.
نتایج
پژوهش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (oecd) نشان می دهد که
مصرف داروهای ضدافسردگی توسط مردم در کشورهای ثروتمند بویژه ایسلند، استرالیا و
کانادا بهطور قابل ملاحظهای
افزایش یافته است.[266]
به عنوان
مثال در سال 2011م. در ایسلند بهطور متوسط در ازای هر یک
هزار شهروند حدود 100 دوز داروی ضدافسردگی تجویز شده است. این رقم در سال 2000
میلادی 70 دوز بوده است.
در آلمان
هم مصرف این داروها افزایش پیدا کرده است. درحالیکه در سال 2000میلادی به ازای هر
هزار نفر شهروند 20 دوز دارو تجویز شده، سال 2011 این رقم به 50 دوز رسیده است. با
این حساب آلمان با فاصله کمی زیر حد متوسط مصرف داروهای ضدافسردگی در کشورهای عضو
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه قرار دارد.[267]
اسلام با
شادی و نشاط مخالف نیست، بلکه شادی و نشاط و آرامش ر ابا شاخص های معین و تعریف شده
ارایه نموده است. از نظر اسلام نشاطی که از حرام و گناه نشات گرفته باشد، نه تنها
شادی نیست بلکه بنمایه اندوه، حسرت و عقوبت دنیوی و اخروی
است.[268]
پوکی استخوان و پوشش چادر
یکی از
مهمترین عواملی که به بهانه آن ادعا می شود که چادر مشکی زمینهساز
پوکی استخوان می شود کاهش ویتامین d با پوشیدن چادر می باشد
اما همانگونه که گفته شد خانم های مسلمان در تمام ساعت های
عمر خویش پوشش مشکی ندارند تا به دلیل عدم جذب نور خورشید ویتامین d
بدنشان را کاهش داده، آنها را به بیماری های همچون نرمی استخوان و… یا حتی بیماری
های پوستی دچار سازد.[269]
گذشته از
اینکه به نظر متخصصان، برای رسیدن به ویتامین d
به بدن، لازم نیست حتماً تمام اعضا در معرض نورمستقیم خورشید قرار گیرد. دبیر
اجرایی پنجمین همایش بین المللی بیماری های پوست در این باره تصریح می کند: «بحثی
مطرح شده بود که چادر و مقنعه می تواند باعث آرتروز و نرمی استخوان شود، ولی اگر
پوست به اندازه یک کف دست آفتاب بخورد، ویتامین d تامین می
شود»[270]
ریزش مو و پوشش چادر
این ادعا
نیز برای کسانی که کمترین آشنایی با جامعه زنان محجبه دارند بسیار مضحک و خنده دار
می باشد و بهترین دلیل بر باطل بودن چنین ادعایی فراوانی آرایشگاه های زنانه در
کشورهای اسلامی می باشد و از آنجا که موی زیبا نقش بسیار تعیین کننده ای در زیبایی
زنان دارد، در روایات اسلامی تأکید بر آن شده است.
گذشته از
اینکه نتایج جدیدترین مطالعات نشان می دهد پوشش سر و حجاب
زنان نه تنها باعث زیرش مو نمی شود بلکه به حفظ مو نیز کمک می کند. در این تحقیق به
زنان در غرب توصیه شده است در طول روز برای حفظ سلامت مویشان آن را بپوشانند. بر
اساس این تحقیق علمی، پوشاندن سر سبب می شود مو از ذرات گرد و غبار و دیگر آلاینده
های موجود در هوا محفوظ بماند.
همچنین
پوشاندن سر به حفظ مو در برابر تغییرات آب و هوایی به ویژه در برابر رطوبت که در
ضعیف شدن مو مؤثر است کمک می کند.[271]
مگر اینگونه نیست که خداوند متعال حجاب را
برای تمامی قسمت های بدن برای بانوان به جز گردی صورت و مچ دستان واجب کرده است با
این حال آیا نقاب و پوشیه زدن نوعی زیادهروی و افراط در
حجاب محسوب نمی شود؟ گذشته از اینکه استفاده از پوشیه در
جامعه کنونی خود باعث جلب توجه شده و از مصادیق لباس شهرتی است که در اسلام حرام
گردیده!؟
دریافت
پاسخ این سؤال نیازمند به توضیح مطالب ذیل می باشد:
کارکرد پوشیه:
همانگونه
که در پیشینه تاریخی حجاب گفته شده است، «نقاب» یا همان «پوشیه» از پوشش هایی می
باشد که زنان ادیان و ملل مختلف در قرون متمادی جهت صیانت از عفت خود استفاده نموده
اند[272]
و در اسلام نیز زنان مسلمان به ویژه خاندان رسالت همواره از این پوشش استفاده می
نموده.[273]
از
برجسته ترین ویژگی های پوشیه آن است که بهترین وسیله جهت پوشاندن صورت به عنوان
زیباترین عضو بدن می باشد به گونه ای که در هر حالتی زنان با اطمینان خاطر می
توانند در برابر نامحرمان حضور یابند و مطمئن باشند که همواره از نگاه های آلوده در
امان خواهند بود به خصوص اینکه بنا به نظر تمامی مراجع
تقلید اگر زنی بداند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت او نگاه می کند، پوشاندن صورت
نیز بر او لازم می شود و با وجود پوشیه دیگر لازم نیست زن جهت پوشاندن صورت همواره
با دستان خود گوشه ای از چادر را گرفته و در مواقع – لزوم همچون هنگام خرید یا در
آغوش گرفتن فرزند – از آزادی عمل بیشتری برخوردار می باشند.
«پوشیه» افراط گرایی یا کمال طلبی؟
یکی از
مهمترین ویژگی های «فضیلت»، نامحدود بودن آن است. یعنی توانایی انسان برای کسب
فضایل تا بی نهایت ادامه دارد و نمیتوان برای آن نقطهی
پایانی در نظر گرفت. چرا که هرکس میتواند بالاتر از آن را
هم کسب کند. لذا زیادهخواهی و حرص در کسب فضایل بیشتر، نه
تنها پسندیده بلکه مایهی کمال و برتری است. چرا که روح
انسان میل به نامحدود دارد و برای ارضاء این میل فطری، نیازمند جمع آوری رهتوشهی
بیشتر است. پس زیادهروی در کسب صفاتی چون حجاب، شجاعت،
عبادت، بردباری، شکر، ایمان، علم، حلم و… نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده و
مطلوب است. اصلاً افراط در این امور معنا ندارد. شاهد بر این مدعا عبادت حضرات
معصومین(علیهم
السلام) است. ما هرگز – العیاذبالله
– عبادت مولای متقیان امیرالمؤمنین(علیه
السلام) را افراط نمیدانیم، بلکه
آن را لازمه کمال بالاتر و و روح نامحدود انسان میدانیم.
در خصوص
حجاب نیز از آنجا حجاب خود نوعی فضیلت است و دارای مراتب حداقلی و حداکثری بوده و
هرچه بیشتر رعایت گردد موجب می شود که پاسداری از حریم عفت و عفاف بیشتر و محکمتر
شود. لذا : «زیادهخواهی در مقوله حجاب هم مطلوب و پسندیده
است.» و پوشاندن صورت با پوشیه نه تنها اشکالی ندارد بلکه برای جلوگیری از برخی
پیامدها اولویت داشته و در جهت رسیدن به اهداف پوشش و حجاب است و نمی توان آن به
عنوان یک عمل افراطی برشمرد چرا که افراط کاری نیز به معنای تخطی از حدود واجب و
حرام الهی است. در حالیکه نقاب زدن باعث خروج از حدود واجب
یا حرام الهی نیست تا افراط کاری محسوب گردد، بلکه این عمل مصداق رعایت عفت بیش تر
بوده و در راستای رعایت کامل حجاب و عمل به وظیفه بالاتر است مانند انجام یک عمل
مستحب که فراتر از عمل واجب است.
پوشیه و لباس شهرت
بنا به
نظر اکثر مراجع تقلید: لباس شهرت، لباسی است که پوشیدن آن برای شخص، به جهت جنس
پارچه یا رنگ یا کیفیت دوخت و مانند آن، معمول نبوده و خلاف شأن او به حساب آید؛ بهطوری
که اگر آن را در برابر مردم بپوشد، توجه آنان را به خود جلب کرده و انگشت نما می
شود.[274]
به طور مثال: جنس پارچه از طلا باشد و یا رنگ آن سراسر سبز فسفری باشد.
با روشن
شدن معنای لباس شهرت سؤال این است که:
– آیا
پوشیه زدن جنس بهخصوصی را دارد؟
– آیا
رنگ آن موجب معروفیت شخص می شود؟
– آیا
نحوه برش و دوخت آن به گونهای است که عجیب و غریب به نظر
آید؟
– آیا با
پوشیه زدن کسی می تواند زنی را بشناسد تا باعث انگشتنما
شدن وی گردد؟
– آیا
پوششی که حضرت زهرا(سلام
الله علیه) از آن استفاده می کردند شأن یک زن پاکدامن را
پایین می آورد؟
که قطعاً
پاسخ تمامی این موارد منفی می باشد و نمی توان پوشیه را لباس شهرت محسوب نمود.[275]
لذا می
بینیم مراجع تقلید نه تنها پوشیه زدن را لباس شهرت ندانسته اند بلکه به عنوان
اولویت در پوشش قلمداد نموده اند که در اینجا به نظرات برخی از آنها اشاره می
نماییم:
امام
راحل(ره) در پاسخ به این پرسش که پوشیدن دستکش و زدن پوشیه و روبند در چه صورتی
برای بانوان مستحب یا واجب است، می فرماید: «رعایت هرچه بیشتر حجاب مستحب است و در
صورتی که پوشیده نبودن وجه، موجب نگاه سوء و مفسده باشد، پوشاندن واجب است.[276]
حضرت آیت
الله العظمی بهجت فرمودهاند: پوشاندن دست و صورت زن راجح و
مطلوب است؛ بلکه احتیاط مستحب در پوشاندن صورت و دستها از
نامحرم است.[277]
پوشیه و جلب توجه
در مورد
جلب توجه، باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که طبق قرآن جلب توجه با تبرج جاهلی
نکوهش شده است. یعنی جلب نگاه مردان به زیباییهای جنسیتی
ناپسند است. اما اگر زنی شخصیت علمی یا اخلاقی و یا الگوی پوشش، شاخص و برجسته
باشد، این نوع جلب توجه نکوهیده نیست.
از
دیدگاه اسلام دو نوع نگاه به زن وجود دارد:
الف)
نگاه جنسیتی: اسلام این نوع نگاه را مردود میداند و قرار
گرفتن زن را بهعنوان ابزاری برای بهرهکشی
جنسی مردان تقبیح میکند.
ب) نگاه
شخصیتی: توجه به شخصیت و انسانیت زن که پسندیده است.
بنابراین
در یک جمعبندی می توان گفت که به کار بردن پوشیه نه تنها
افراط نمی باشد بلکه گامی در راستای حفظ عفاف بیشتر بوده و از دیدگاه فقها نیز نه
تنها به عنوان لباس شهرت مطرح نگردیده بلکه مورد تأکید نیز واقع شده است.
الگو بودن فاطمه
(سلام الله علیه) در
حجاب
آیا در دوره کنونی زنی می تواند و یا صلاح است که با گذشت 14قرن،
حضرت زهرا(سلام
الله علیه) را به عنوان الگو برگزیند؟
بدیهی
است وجود الگوهای رفتاری و شخصیتی نقش بسیار مهمی در سازندگی انسان ها دارد.
در مسائل
دینی نیز اگر الگو نباشد تمامی دستورات در قالب یک تئوری و فرضیه باقی می ماند و
این وجود الگو است که تعالیم دین را عینیت می بخشد و زمینه حرکت و تلاش پیروان خود
فراهم می نماید. از همینرو می بینیم در قرآن کریم به معرفی
الگوهای متعدد پرداخته شده است:
«قَدْ
کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ»[278]؛
«برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت…»
و همچنین
رسول خد(ص) را
به عنوان الگو معرفی می نماید:
«لَقَدْ
کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[279]؛
«مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود»
امامان
معصوم(علیهم
السلام) و نیز حضرت زهرا(سلام
الله علیه) تمام شرایط الگو بودن و مقتدا بودن را دارا می
باشند و عقل حکم می کند انسان دنبالهرو کسانی باشد که به
گواهی تاریخ و اعتراف دوست و دشمن گوی سبقت را در میدان کمالات و فضایل و خوبی از
همه ربوده اند و همه خوبان و پاکان از آنان الگو میگیرند.
تأسی به الگوها و مسئله گذر زمان
در
الگوهای دینی، حضور یا عدم حضور افراد و یا گذشت چهارده قرن چیزی را عوض نمی کند؛
زیرا محور اصلی در الگوگیری از معصومین(علیهم
السلام) دستورات دین، کمالات معنوی و اصول کلی تربیتی و
ارزش های اخلاقی است که همچون خود دین با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی شود.
اما نکته
مهم آن است که الگوی پذیری از معصومان به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم می تواند باشد
که الگوپذیری مستقیم آن است که کردار و رفتار آن بزرگواران را عیناً تقلید کنیم و
به آن عمل نماییم مانند تسبیحات حضرت زهرا(سلام
الله علیه)، همان ذکری که به عنوان هدیه از پدر بزرگوارشان
دریافت کرده بودند و در پی هر نماز واجب بدان اهتمام می ورزیدند و انجام می دادند.
اسوه
پذیری غیرمستقیم آن است که روح و حقیقت گفتار و رفتار آنان را درک نماییم و با
استفاده از سیره عملی وعلمی آن بزرگواران وظیفه خود را در عرصه های فردی، اجتماعی،
سیاسی و… در یابیم.
به عبارت
دیگر در الگوگیری گاهی از «قالب» و گاهی از «محتوا» الگوگیری میشود
و آنچه مهمتر از شکل و قالب میباشد
آن است که روح و محتوای آن سیره رفتاری را درک نماییم و آن را در شکل و رفتار جدید
با توجه به شرایط زمانی و مکانی به کار ببندیم. به طور مثال گفته شده است که چادر
حضرت فاطمه(سلام
الله علیه) وصله داشته است. طبیعی و بدیهی است که با وضعیت
مادی امروز پوشیدن لباس وصلهدار قابل اجرا و تأسی نیست اما
آنچه اهمیت دارد و لازم است الگوگیری شود، همان روح و حقیقت این سیره است که همانا
بی اعتنایی به دنیا، پارسایی، زهد، قناعت، ساده زیستی و پرهیز از تجملگرایی
است که سرمشق دختران و خانوادهها باشد.
حجاب حضرت فاطمه(سلام
الله علیها)
میخواهم بدانم پوشش و حجاب حضرت زهرا(سلام
الله علیه) به چه شکلی بوده است؟ چادر ایشان به چه شکلی
بوده؟ آیا حضرت زهرا(سلام
الله علیه) بیرون منزل صورت خود را با پوشیه میپوشاندند؟
اسناد و
شواهد متعددی از کیفیت پوشش حضرت زهرا(سلام
الله علیه) وجود دارد که نشان می دهد؛
1. حجاب
آن حضرت شبیه چادر و عبای کنونی بوده،
2. ایشان
یک مقنعه داشتند که با آن سر و گردن و گلو و سینه خود را می پوشاندند،
3. ایشان
با برقع (پوشیه) صورت خود را هم می پوشاندهاند،
4. با
نامحرمان در نهایت عفاف و حیا برخورد می نمودند.
که در
اینجا به نمونه های تاریخی که در این زمینه آمده می پردازیم:
1. استفاده ایشان از چادر
محدث
نوری ضمن بیان یک رخداد تاریخی، شیوه پوشش حضرت فاطمه(سلام
الله علیه) را اینگونه نقل کرده
است:
«فَلَبِسَتْ
فَاطِمَةُ(سلام
الله علیه) شَمْلَةً
مِنْ صُوفٍ قَدْ خِیطَتْ اثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً بِسَعَفِ النَّخْل»[280]؛
«حضرت زهرا چادری از پشم پوشیده بود که دوازده قسمت آن با لیف خرما دوخته شده بود».
در مورد
دیگری نقل شده است:
«دَعَا
رَسُولُ اللَّهِ(ص) فَاطِمَةَ(سلام
الله علیه) وَ کَانَتْ
إِذَا سَمِعَتْهُ أَجَابَتْهُ فَأَجَابَتْهُ فِی عَبَاءَةٍ مُحْتَجِزَةٍ
بِنِصْفِهَا وَ النِّصْفُ الْآخَرُ عَلَی رَأْسِهَا»[281]؛
«پیغمبر(ص) فاطمه
را صدا کرد. حضرت زهرا(علیه
السلام) آمد در حالی که عبایی به برداشت که نصف آن را بکمر
بسته و نصف دیگر را به سر انداخته بود.»
در روایت
دیگر نقل شده که پیامبر(ص) در
بیماری که منجر به وفات حضرت شد، از ابوذر درخواست می کند که فاطمه زهرا(سلام
الله علیه) را با خبر کند. ابوذر شیوه پوشش حضرت زهرا(سلام
الله علیه) را این گونه گزارش کرده است.
«فَلَبِسَتْ
جِلْبَابَهَا وَ خَرَجَت »[282]؛
«جلباب و چادر خود را پوشید و از منزل خارج شد»
2. استفاده از مقنعه
یکی از
حوادثی که بیانگر چگونگی حجاب حضرت فاطمه(سلام
الله علیه) در بیرون از منزل می باشد، نحوه و روش آمدن
ایشان به مسجد برای دفاع از فدک است. وقتی ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند حضرت را از
فدک محروم کنند ایشان با شکل خاصی از حجاب و پوشش برای دفاع از حق ولایت از منزل به
مسجد آمدند:
«لَاثَتْ
خِمَارَهَا عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی
لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا»[283]؛
«هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بست و جلباب و چادر خود را به گونه ای به
تن کرد که تمام بدن ایشان را پوشانده بود و گوشه های آن به زمین می رسید. در حالی
که همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود بود به سوی مسجد حرکت کرد».
3. استفاده از روپوش صورت
در گزارش
نقل شده است:
«فَتَجَلْبَبَتْ
بِجِلْبَابِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقِعِهَا وَ أَرَادَتِ النَّبِیَّ(ص)»[284]؛
«فاطمه(سلام
الله علیه) وقتی می خواست از خانه خارج شود و نزد پیامبر
برود چادر به سر نمود و برقع (روبنده و پوشیه) انداخت »
برقع در
این روایت همان پوششی است که خانمها بر روی صورت خود
استفاده می کنند.
4. نحوه برخورد با نامحرم
از
بارزترین روایات نقل شده در این خصوص می توان به روایت ذیل اشاره نمود:
شخصی که
نابینا بود از حضرت فاطمه اجازه خواست تا به حضور او برود، حضرت فاطمه اجازه داد
ولی در طول ملاقات حجاب بر سر داشت.
پیامبر
خد(ص) به
او فرمود: چرا حجاب در بر نمودی در حالی که او تو را نمی دید؟
حضرت
فاطمه گفت: «یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ یَکُنْ
یَرَانِی فَإِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیح »[285]؛
«اگر او مرا نمی بیند، من او را می بینم، و او بوی تن مرا نیز حسّ می کند.» پیامبر
فرمود: شهادت می دهم که تو پاره ای از وجود من هستی.
اینها
تنها نمونه هایی از نحوه پوشش حضرت زهرا(سلام
الله علیه) بود که با توجه به این روایات معلوم می شود آن
حضرت در رعایت این امور مقید بوده اند.
حجاب حضرت زینب(سلام
الله علیها)
آیا در عصر عاشورا که چادر حضرت زینب(سلام
الله علیه) و دیگر زنان اهلبیت(علیهم
السلام) را از سرشان کشیدند؟ آیا با این عمل آنها بی حجاب
شدند و موهای ایشان دیده می شد؟
پیش از
پاسخ باید به این نکته توجه داشت که برخی از مطالب مشهور میان مردم، به دلیل عدم
اطلاع کافی از تاریخ و مسائل پیرامون آن بوده و یا به دلیل عدم تحلیل صحیح از یک
موضوع تاریخی می باشند و چه بسا همین امر موجب بروز شبهه در ذهن افراد گردیده است.
اما آنچه
در در منابع تاریخی مسلم است حمله لشکر عمر سعد به خیمههای
اباعبدالله الحسین(علیه
السلام) و تاراج خیمه خاندان آن حضرت میباشد.
چنانچه در برخی منابع آمده است: دشمنان به سوی خاندان امام حسین(علیه
السلام) و اموال و اثاثش هجوم آوردند و لباسها
و شتر[هایشان] را به غارت بردند.[286]
در برخی
از منابع تاریخی نیز به صراحت از به غارت رفتن مقنعه و چادر زنان سخن به میان آمده
به عنوان نمونه در لهوف سید بن طاووس چنین آمده است:
«تَسَابَقَ
الْقَوْمُ عَلَی نَهْبِ بُیُوتِ آلِ الرَّسُولِ وَ قُرَّةِ عَیْنِ الْبَتُولِ
حَتَّی جَعَلُوا یَنْتَزِعُونَ مِلْحَفَةَ الْمَرْأَةِ عَلَی ظَهْرِهَا…»[287]؛
«مردم برای غارت خانه های اولاد پیغمبر و نور چشم زهرا حمله بردند حتّی چادری که زن
بکمرش بسته بود کشیده و می بردند»
در مثیر
الاحزان آمده است:
«ثم
اشتغلوا بنهب عیال الحسین و نسائه حتی تسلب المرأة مقنعتها من رأسها أو خاتمها من
إصبعها أو قرطها من أذنها و حجلها من رجلها. و جاء رجل من سنبس إلی ابنة الحسین(علیه
السلام) و انتزع
ملحفتها من رأسها و بقین عرایا…»[288]؛
«و آن گاه غارتگران اموی به غارت سرا پرده حسین و خاندان و کودکانش پرداختند و در
این راه به چنان شقاوت و شرارتی دست یازیدند که از روسری و مقنعه بانوان، انگشتر و
گوشواره زنان، و دستبند و پابند دختران خردسال نیز نگذشتند و آنها را با وقاحت و
سنگدلی بهت آوری از سر، انگشت، گوش و دست و پای آن آزاده های آواره بیرون کشیدند»
مردی از
قبیله «سنبس» به یکی از دختران خردسال حرم اهل بیت هجوم برد و چادر او را از سرش
کشید و به غارت برد و بدین صورت آنان را بدون روپوش و مقنعه و چادر گذاشتند…»
اما باید
توجه داشت که ذکر این موارد به معنی بی حجاب شدن حضرت زینب(سلام
الله علیه) و اهل بیت امام(علیه
السلام) و بیرون بودن موی سر آنها نیست چرا که:
اولاً:
حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت(علیهم
السلام) با توجه به دستورات قرآنی و سیره حضرت زهرا(سلام
الله علیه)، جهت رعایت عفاف و حجاب نهایت دقت را می نمودند
از همینرو تنها به چادر اکتفا ننموده و علاوه بر چادر
دارای خمار و پیراهن و شلوار بودند و حتی از پارچه هایی جهت پوشاندن صورت خود
استفاده می نمودند. بنابراین برداشته شدن چادر از سر آنها به معنی خارج شدن از حجاب
کامل و یا خروج از حدود شرعی نیست بلکه این بزرگواران با برداشته شدن چادر نیز حجاب
کامل را داشتند.
ثانیاً:
در هیچ یک از نقل های روایی و تاریخی مطلبی مبنی بر برهنه بودن سر زنان اهل بیت(علیهم
السلام) مطرح نگردیده و تنها مطلبی که یافت می شود نمایان
بودن چهره زنان و عبور دادن خاندان نبوت از میان نامحرمان می باشد که این امر خود
بزرگ ترین حرمت شکنی بر این خاندان محسوب می گردید.
در لهوف
سید بن طاووس نحوه انتقال اسرا را چنین نقل می نماید:
«حَمَلَ
نِسَاءَهُ ص عَلَی أَحْلَاسِ أَقْتَابِ الْجِمَالِ بِغَیْرِ وِطَاءٍ مُکَشَّفَاتِ
الْوُجُوهِ بَیْنَ الْأَعْدَاء ِ- وَ هُنَّ وَدَائِعُ خَیْرِ الْأَنْبِیَاءِ»[289]؛
«سپس اهل و عیالی را که از امام حسین(علیه
السلام) باقی مانده بودند حرکت داد. زنان را بر شتران بی
جهاز سوار کرد. زنان در میان دشمنان با صورت های باز بودند، در صورتی که آنان امانت
های بهترین پیامبران بودند»
در امالی
صدوق نیز کیفیت ورود خاندان رسالت به دمشق چنین توصیف گردیده:
«فَلَمَّا
دَخَلْنَا دِمَشْقَ أُدْخِلَ بِالنِّسَاءِ وَ السَّبَایَا بِالنَّهَارِ
مُکَشَّفَاتِ الْوُجُوهِ»[290]؛
«چون بشام رسیدیم روز روشن زنان و اسیران را صورت های باز وارد کردند»
ثالثاً:
آنچه که از رفتار و سخنان حضرت زینب و دیگر زنان اهل بیت(علیهم
السلام) بر می آید آن است که در این جریان تنها چادر رویین
و یا نقاب از صورت زنان برداشته شده نه اینکه سرهای زنان
برهنه شده باشد ازاینرو می بینیم حضرت زینب و دیگر زنان
اهل بیت(علیهم
السلام) در سخنان خود از بیرون بودن موی سر خود شکایتی
نکرده اند بلکه از اینکه صورت هایشان پوشیده نبوده و مانند
دیگر زنان در سراپرده قرار نداشتند اظهار نارضایتی شدید می نمودند.
به عنوان
نمونه در خصوص حضرت سکینه(سلام
الله علیه) چنین آمده:
«و
کانت سکینه تستر وجهها بزندها لانها لم تکن عندها خرقة تستر بها وجهها»[291]؛
«هنگام ورود به آن مجلس رسمی، سکینه صورت خود را با آستین خود پوشانده بود چون
پارچه ای نداشت که با آن صورت خود را بپوشاند»
این در
حالی است که اگر موی سرشان معلوم می بود بر ایشان از لحاظ شرعی واجب بود که سرخود
را به نحوی بپوشانند قبل از اینکه صورت خود را بپوشانند.
علاوه بر
این نیز حضرت زینب(سلام
الله علیه) نیز در مجلس یزید از اینکه
اهل بیت(علیهم
السلام) را مکشوفه الوجوه در میان مردان آورده بودند و آنها
را مانند دیگر زنان در سراپرده قرار نداده بودند اعلام نارضایتی نموده و خطاب به
یزید ملعون فرموده اند:
«أَ
مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ
سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ
أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَی بَلَدٍ وَ
تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ یَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ
یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِیدُ وَ
الشَّرِیفُ وَ الْوَضِیعُ وَ الدَّنِیُّ وَ الرَّفِیع »[292]؛
«ای پسر کسانی که جدّمان (پیامبر(ص) در
فتح مکّه) اسیرشان کرد و سپس آنها را آزاد نمود، آیا از عدالت است که تو زنان و
کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خد(ص) را
به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی، پوشش و حاجب آنان را بدرّی و روی آنان را
بگشایی تا دشمنان آنان را از شهری به شهری ببرند و بومی و غریب چشم به آنها دوزند و
نزدیک و دور، شریف و پست، چهره آنها را بنگرند»
بنابراین
با توجه به مجموع آنچه گفته شد معلوم می شود زنان و دختران مانند حضرت زینب(سلام
الله علیه) پس از واقعه عاشورا حجاب و پوشش داشته اند و
نهایت مطلبی که می توان در مورد زنان اسیر گفت این است که پس از واقعه عاشورا
«مکشفة الوجوه» بودند یعنی صورت آنان باز بود و اینکه می
بینیم در برخی از نقل ها آمده که زنان، سرهایشان پوشیده نبود به معنی بیرون بودن
موهای آنها نبوده بلکه این سخن به خاطر نداشتن چادر رویین از سوی زنان اهل بیت(علیهم
السلام) اظهار گردیده است.
دانشجویی هستم 20 ساله؛ من خیلی دوست دارم چادر سر کنم ولی پدر و
مادرم میگویند نمی توانی جمع کنی؟ چگونه می توانم والدینم
را از خودم راضی نگه دارم و عذاب وجدان نگیرم؟
امام
خمینی(ره) در پاسخ به این سؤال که: «خواهری علاقهمند به
حجاب است، ولی پدر و مادرش (که در ظاهر مسلمان هستند ولی در عمل مخالف) با حجاب
دختر مخالفت میکنند، و در صورت «پوشش» به او انواع تهمت ها
و برچسب ها میزنند. حکم خداوند در این مورد چیست؟» چنین
پاسخ داده اند:
– در
رعایت حجاب واجب رضایت پدر و مادر معتبر نیست، و اگر او را أمر میکنند
که حجاب نداشته باشد دستور آنها را مخالفت کند و حجاب را مراعات نماید.[293]
فراموش
نکنید که انسان باید سعی نماید تا تصمیمگیری های زندگی اش
را با آن چه در دین وشرع مقدس آمده است، نزدیک و نزدیک تر کند و مطمئناً برگزیدن
پوشش چادر، به این مقصود الهی نزدیک تر خواهد بود، پس همیشه این مطلب را به خود
تلقین نمایید که بین دو راه خوب وخوب تر، راه خوب تر و بهتر را انتخاب کرده اید و
از این جهت به خود افتخار کنید.
البته
دختران متدین محجبه نیز باید در این زمینه موارد ذیل را لحاظ نمایند:
1. با
والدین خود در این زمینه صحبت نموده. دلایل آنها را به خوبی گوش دهند؛ سپس در کمال
آرامش و رعایت ادب و با دلایل متقن، آنها را قانع کنند که حجاب شان ضرری به سایر
فعالیت های آنها نمی زند.
2. در
بین افراد فامیل افرادی را که چادری و در زندگی فردی و اجتماعی خود موفق هستند را
انتخاب کرده و به عنوان نمونه به آنها معرفی نمایید.
3. به
یاد داشته باشند مخالفت های اطرافیان موقتی بوده و به مرور زمان، شما را خواهند
پذیرفت، به شرط اینکه موفقیت شما برای آنان افتخارآمیز
باشد.
4. علل
مخالفت والدین خود را با چادر شناسایی نموده و سعی نمایند ذهنیت آنها را در این
باره تغییر دهید. به عنوان مثال ممکن است به دلیل رفتار نادرست برخی از چادری ها
نسبت به تمام افراد چادری ذهنیت منفی پیدا کرده باشند، در اینصورت
لازم است ذهنیت آنها را در این باره اصلاح شود.
5. در
عملکرد خود باید ثابت ثابت نمایند که نه تنها چادر موجب محدودیت نشده است، بلکه
فعالیتها در پرتو امنیتی که چادر به ارمغان می آورد بیشتر
شده است.
6.
همواره این نکته را باید به یاد داشت که هر چه در راه عمل به دستورات الهی سختی
بیشتری باشد، ثواب بیشتری نصیب افراد می شود، پیامبر خد(ص) در
این باره فرموده اند:
«أَفْضَلُ
الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»[294]؛
«بهترین کارها دشوارترین آنهاست» پس در راهی که انتخاب کرده اند نباید دچار تردید
شوند.
چرا برخی از مردان نسبت به ناموس خود غیرت ندارند؟ مثل شوهر من که
از خودش هیچ گونه غیرتی نشان نمی دهد. با حجاب من مخالفت می کند و حتی من را وادار
می کنند آرایش کرده در کوچه و خیابان و جمع های فامیلی حاضر شوم؟ و با استدلال های
خودش سعی در قانع کردن من دارد چه باید بکنم؟
نخست
باید دانست؛ غیرت از صفات و ویژگی های طبیعی انسان است و هرکس به صورت غریزی و فطری
از آن برخوردار است از آنرو اهل لغت در ترجمه این واژه
گفته اند: غیرت عبارت است از نفرت طبیعی انسان از مشارکت دیگران در چیزی که محبوب
او است[295]
وجود این صفت باعث آن می شود که آدمی از آنچه را که دوست می دارد و یا وظیفه محافظت
از آن بدو سپرده شده است نگاهبانی نماید. براساس این تعریف، به شخصی که واجد این
صفت حسنه و ویژگی برجسته بوده و نسبت به حفظ و صیانت از آنچه در انحصار اوست واکنش
نشان دهد غیرتمند می گویند. بدیهی است کسی که فاقد این روح واکنش گرایانه در برابر
تعرض به محبوبش باشد، «بی غیرت» نامیده شود.
مرد غیور
براساس فطرت و آموزش های دینی به خوبی می داند که کامیابی از همسر، انحصارا باید در
اختیار شوهر باشد نه افراد دیگر و بی حجابی همسرش بیشتر از همه چیز خدمتی به مردان
هوس ران است و آنان هستند که با دیدن زیبایی ها و جذابیت های همسرش لذت برده و
احساس کامروایی کرده و عشق و علاقه به او به جای اینکه در
انحصار وی باشد به اشتراک گذاشته می شود.
جایگاه غیرت در مکتب اسلام
«غیرت»
از برجسته ترین ویژگی های اخلاقی پیامبران و اولیاء الهی بوده[296]
و در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، به حدی که پیامبراعظم(ص) آن
را جزیی از ایمان قلمداد فرموده[297]
و امام صادق(علیه
السلام) انسان غیور را محبوب خداوند دانسته است.[298]
اما در مقابل هرگونه رفتاری که نشان از بی غیرتی مرد باشد مورد نکوهش قرار گرفته
است:
پیغمبر
خدا (ص) فرمود:
«وَ
الْمَرْأَةُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَیِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَ
الزَّوْجُ بِذَاکَ رَاضٍ بُنِیَ لِزَوْجِهَا بِکُلِّ قَدَمٍ بَیْتٌ فِی النَّارِ»[299]؛
«زن چون بیرون آید از در خانه خود زینت کرده و بوی خوش به خود زده و شوهر به این
راضی باشد بنا شود از برای شوهر وی به هر قدمی خانهای
در دوزخ»
و یا
فرموده اند:
«أَیُّمَا
رَجُلٍ رَضِیَ بِتَزَیُّنِ امْرَأَتِهِ وَ تَخْرُجَ مِنْ بَابِ دَارِهَا فَهُوَ
دَیُّوثٌ وَ لَا یَأْثَمُ مَنْ یُسَمِّیهِ دَیُّوثاً»[300]؛
«هر مردیکه زینت کند زن او و بیرون آید از در خانه او پس آن مرد دیوث است و گناه
ندارد هر که بخواند او را دیوث».
مجمع
البحرین دیوث را چنین معنا کرده است «من لا غیرة له علی اهله» کسی که نسبت به زن و
اهل خانهاش غیرت ندارد.
در
روایات تکان دهنده ای دیگری از پیامبر اعظم(ص) پیرامون
کسانی که نسبت به همسران شان غیرت نمی ورزند وارد شده:
«لَا
یَدْخُلُ الْجَنَّةَ عَاقٌّ وَ لَا مَنَّانٌ وَ لَا دَیُّوثٌ إِلَی أَنْ قَالَ وَ
الدَّیُّوثُ الَّذِی یَجْلِبُ عَلَی حَلِیلَتِهِ الرِّجَالَ»[301]؛
«داخل بهشت نمی شود عاق والدین و منت گذار و دیوث تا این که فرمود: دیوث کسی است که
با انواع حرکات و رفتارها (مثل اجازه هرگونه پوشش جذاب و آرایشی را در جامعه به او
دادن) توجه نامحرمان را به ناموس خود جلب کند».
علت بی غیرتی برخی مردان
اما در
پاسخ به این سؤال و اینکه چرا برخی از مردان نسبت به
همسران خود غیرت نمی ورزند و از آنها می خواهند که با پوششی نامناسب در جامعه و یا
جمع خویشاوندان حاضر شوند دلایل مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره می نماییم:
الف.
جهل به احکام و دستورات اسلام
برخی از
مردان به دلیل عدم آشنایی با احکام و دستورات اسلام چنین انتظاراتی از همسران خود
دارند چرا که مثلاً تصور می کنند برادر و یا دایی و عموی آنها نیز به همسرشان محرم
می باشد لذا حضور همسرشان در میان آنها را بدون اشکال می دانند.
ب.
پیروی از آداب و رسوم غلط
متأسفانه
در برخی از فرهنگ ها حضور نامناسب زن در میان فامیل و دیگر نامحرم ها امری عادی
تلقی گردیده و حتی رعایت پوشش نوعی جسارت به فامیل محسوب می گردد!
ج.
عدم آگاهی از پیامدهای بدحجابی
برخی نیز
به دلیل عدم آگاهی از پیامدهای بدحجابی، همسر خود را تشویق به بدحجابی می نمایند و
یا احساس نزدیکی خود به فامیل را دلیل بر عدم احتمال خیانت فامیل های نزدیک نسبت به
همسر خود را می دانند؛ در صورتی که شیطان از هر فرصتی جهت به انحراف کشاندن انسان
استفاده می نماید و تفاوتی میان فامیل و غیرفامیل وجود ندارد. بهترین دلیل این
موضوع نیز پرونده های متعدد قضایی می باشد که به دلیل خیانت زنان شوهر دار شکل
گرفته است.
د.
در دام تبلیغات رسانه ها افتادن (جو زدگی)
از دیگر
علت هایی که در این زمینه می توان برشمرد، گرفتار شدن در تبلیغات رسانه ای می باشد.
با کمال
تأسف در رسانه های داخلی و خارجی روابط محرم و نامحرم بسیار عادی و حتی زیبا جلوه
داده می شود و بدین صورت الگوی نامناسبی از نوع روابط محرم و نامحرم در ذهن افراد
ایجاد می نمایند که نتیجه آن بروز چنین رفتارهایی می باشد.
هـ .
گسترش موسیقی
نکته
ظریفی که در روایات بدان اشاره شده و کمتر کسی بدان توجه می نماید تأثیر منفی
موسیقی بر غیرت مردان می باشد در روایتی امام صادق(علیه
السلام) می فرماید:
«إِنَّ
شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ الرَّجُلِ
أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِکَ
الشَّیْطَانُ کُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَی مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَیْتِ ثُمَّ
نَفَخَ فِیهِ نَفْخَةً فَلَا یَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّی تُؤْتَی نِسَاؤُهُ فَلَا
یَغَارُ»[302]؛
«همانا شیطانی هست که به او قَفَندر گفته می شود، هرگاه در منزل فردی به مدت چهل
روز بربط (از آلات موسیقی) نواخته شود درحالیکه
مردم به آن منزل رفت و آمد می کنند؛ آن شیطان تمامی اعضای خود را بر بدن او قرار می
دهد و چنان در او می دمد که دیگر بعد از آن غیرت نمی ورزد تا جایی که سراغ زنانش می
آیند و او از خود غیرت نشان نمی دهد».
منفور
جلوه دادن غیرت
از
مسائلی که طی سال های اخیر به بی غیرتی مردان دامن زده منفور جلوه دادن غیرت در
اذهان به وسیله جایگزینی واژه «حسادت» با واژه «غیرت» می باشد.
این
مسئله که بیشتر در کشورهای غربی مطرح است و به فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نیز سرایت
نموده این موضوع حتی در برخی از فیلمهای غربی نیز به چشم
می خورد که وقتی یک نفر از ارتباط خارج از چارچوب همسرش غیرت می ورزد از سوی دیگران
با عنوان حسادت مورد نکوهش قرار می گیرد.
کمبود
های شخصیتی
برخی
مردان زن را همچون متاعی مادی تلقی کرده و کمبودهای شخصیتی خود را در همراه داشتن
زنی آرایش کرده جستجو می کنند؛ و حتی در نشان دادن زیبایی های همسر خود به نامحرمان
اصرار می ورزد.[303]
نحوه تعامل با همسر بی غیرت
به نظر
می رسد چنانچه علت این نوع رفتار همسران شناخته شده و با دلیل و منطق با آنها صحبت
شود، حتما به اشتباه خود پی خواهند برد. بر همین اساس جهت تعامل با چنین همسرانی با
به کارگیری نکات زیر باید تلاش نمود:
1. از
آنجا که مرد از لحاظ عاطفی تحت تأثیر همسر خود می باشد، رفتار های زن در بهبود
روابط بین همسران بسیار حیاتی است. پس می توان با ایجاد رابطه عاطفی با همسران او
را تحت تأثیر قرار داد؛ تا زمانی که این رابطه ایجاد نشود دیگر تلاش راه به جایی
نخواهد برد.
2. به او
گفته شود اینکه تمایل دارم جلو دیگران چادر سر کنم به
معنای لجبازی با تو نیست، بلکه میخواهم فقط برای تو و
خانواده خودمان باشم.
3. به
صورت عینی آسیب های کنار گذاشتن چادر را برای او بیان کنید. از اطرافیان خود،
مواردی را که فرد به دلیل نداشتن حجاب کامل با مشکل روبرو شده است را به صروت عینی
برای او بیان کنید و در این راستا از اخبار و حوادثی که به دلیل عدم رعایت پوشش در
رسانه ها منتشر می شود یاری بجویید.
4. از
افراد تحصیل کرده و موفق که علاوه بر حفظ حجاب در عرصه های مختلف موفق بوده اند
نمونه هایی را بیان کنید و به او این مطلب را منتقل کنید که چادری بودن مساوی با بی
کلاس بودن و رشد نکردن در زمینه های مختلف نیست.
نکته پایانی- هشدار
نکته
مهمی که در این مسئله وجود دارد آن است که افراط و تفریط ها همواره تلاش ها را از
نتیجه مطلوب و رسیدن به مقصود باز می دارد. پرهیز از افراط و تفریط در این باره
باید مورد توجه مردان قرار گیرد چرا که غیرت چون از مدار شایستهاش
بیرون رفت خود، ناهنجاری آفرین و فساد زا خواهد بود. حضرت علی(علیه
السلام) در نامه خود به امام حسن(علیه
السلام) از غیرت ورزی بی جا بر حذر داشته و فرموده اند:
«إِیَّاکَ
وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ
إِلَی السَّقَمِ وَ الْبَرِیئَةَ إِلَی الرَّیْبِ»[304]؛
«بر تو باد به دوری از غیرتمندی کردن در جایی که محل اظهار غیرت نیست، زیرا این کار
زنان درستکار را به انحراف و بی گناهان را به شک و اتهام می خواند»
چنانچه
ملاحظه می کنیم: در عین حالی که به مرد، توصیه شده از عفاف و حجاب زن، به دقت
پاسداری کند، از سختگیری های بی جا و حساسیت های بی مورد نیز، نهی گردیده و این
بدان معنی است که حس اعتماد در خانواده، نقش اساسی دارد. و سوژه ها و بهانه های
واهی، نباید در این میان اثر بگذارد.[305]
تصمیم
دارم دخترم را که هنوز جشن تکلیف نگرفته به چادر تشویق کنم اما نمی دانم چگونه این
کار را انجام دهم از طرفی شوهرم می گوید: باید آزادش بگذاریم تا خودش انتخاب کند!»
لطفاً مرا راهنمایی کنید که چگونه می توانم شوهرم را در این زمینه قانع کنم؟
نخست
باید دانست؛ عموم تکالیف دینی نیاز به آموزش دارد و نمی توان بدون هیچ مقدمه ای
کودکان را یک شبه به انجام وظایف دینی الزام نمود. بر همین اساس، در اسلام بر آموزش
تدریجی تکالیف دینی سفارش شده تا کودکان از سال های نخست زندگی عباداتی همچون روزه
و نماز را فراگیرند:
از امام
صادق(علیه السلام) روایت
شده که میفرماید:
«ما
فرزندان خود را در هفت سالگی، به اندازهای که در توان آنان
است، به روزه گرفتن دستور میدهیم؛ گرچه تا نصف روز یا کمتر
یا بیشتر از نصف روز باشد؛ هنگامی که تشنگی بر آنان چیره گردد، افطار مینمایند
تا بدین گونه با روزهداری آشنا شوند و رفته رفته توان روزهداری
در آنان ایجاد گردد. شما نیز کودکان خود را در نُه سالگی به روزهداری،
در حد توانشان، وادار نمایید و هرگاه زیاد تشنه شدند، افطار نمایند.»[306]
در مورد
نماز نیز در روایات اسلامی روند تدریجی آموزش نماز را چنین بیان نموده:
• در سن
سه سالگی تلقین «لا إِلهَ إِلَّا اللَّه»،
• در سن
سه سال و هفت ماه و ده روز تلقین «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»،
• در
چهار سالگی تلقین «صلوات»،
• در سن
پنج سالگی در صورت درک جهت ها به سوی قبله اش وا دارند و به او بگویند سجده کند،
• چون شش
سالش تمام شود به نمازش وادارند و رکوع و سجود به او بیاموزند،
• پیش از
اتمام هفت سالگی شستن دست و صورت را آموزش دهند،
• پس از
اتمام نه سالگی وضو را به او بیاموزند و دستور به نمازش دهند.[307]
در خصوص
حجاب نیز اگر دختران از سنین خردسالی درس حیا نیاموزد و بر نشان دادن اندام برهنه
خود عادت کرده باشد، در بزرگسالی به حجاب رغبت نمییابد و
برهنگی را شیوه ای برخلاف پاکدامنی نمی شناسد. لذا باید آنها را براساس مقدماتی به
حجاب عادت داد.
کودکان را باید بیمه نمود
طرح
موضوع آزاد گذاشتن فرزندان برای انتخاب مسیر دلخواه زمانی صحیح می باشد که شرایط
یکسانی برای تمامی گزینه های ممکن وجود داشته باشد اما در شرایطی که می دانیم
همواره دشمنان اسلام برای به انحراف کشیدن فرزندان مسلمانان از تمامی ابزارهای
موجود بهره می جویند چگونه می توانیم با خلع سلاح نمودن فرزندانمان آنها را در
اقیانوسی از تبلیغات و شبهات رها نماییم. از همینرو می
بینیم در گفتارهای پیشوایان معصوم(علیهم
السلام) نسبت به بیمه نمودن کودکان از لحاظ مسائل فکری و
عقیدتی توصیه شده است به عنوان نمونه امام صادق(علیه
السلام) فرموده اند:
«بَادِرُوا
أَوْلَادَکُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ
الْمُرْجِئَةُ»[308]؛
«در یاد دادن حدیث به فرزندان خود شتاب ورزید پیش از آن که مرجئه (از گروه های
منحرف اعتقادی) در تعلیم آنان بر شما سبقت گیرند (و دلهای
کودکان شما را با سخنان نادرست خویش اشغال نمایند.)»
تشویق کودکان به حجاب
اما
درخصوص چگونه تشویق نمودن کودکان باید گفت بهطور کلی برای
علاقه مند کردن افراد به رعایت احکام دین لازم است دو چیز را در آنها به وجود آید.
یکی شناخت درست نسبت به مسئله مورد نظر؛ و دوم احساس خوشایند نسبت به آن مسئله.
دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدف های مطلوب
تربیتی، به خصوص در امر حجاب دختران خردسال را چند چیز می دانند:
1. روش
الگویی
روش
الگویی بهترین، مؤثرترین و طبیعی ترین وسیله برای انتقال ارزش های اخلاقی و فرهنگی
در خانواده است.
در این
میان مادران در هر خانواده ای معمولاً بیشترین نقش ممکن را در تربیت و تأدیب دختران
خود دارند و اولین و مهم ترین الگو مطرح می باشند.
از جمله
شرایط الگوبرداری مناسب، مقام و موقعیت مدل و الگو، تقویت رفتار یادگیرنده توسط مدل
و الگو و محبوبیت مدل و الگو برای یادگیرنده است به این معنا که محبت بایستی بین
والدین و فرزندان برقرار باشد تا اینک به راحتی فرزندان از پدر و یا مادر تقلید
کنند. بنابراین خشونت به خرج دادن در خانواده و سخت گیری نسبت به فرزندان در مورد
رعایت ارزش های اسلامی مثل حجاب و افراطی عمل کردن، به احتمال زیاد نتیجه عکس می
دهد. علاوه بر این هماهنگی در تقویت رفتارها نیز در تربیت فرزندان با حجاب بسیار
ضروری است. مثلاً اگر رفتار حجاب به وسیله مادر و پدر تقویت شود ولی به وسیله خاله
و عمه تقویت نشود و آنها بدحجاب باشند، فرزند پیام های متفاوت و متعارضی دریافت می
کند و به راحتی نمی تواند رفتار خویش را جهت دهی نماید و به احتمال زیاد گیج و
سرگردان می شود.
برخی
اقداماتی که در روش الگویی می توان به کار بست از قرار ذیل می باشد:
• هر چه
بیشتر و بهتر حضرت فاطمه زهرا(سلام
الله علیه) و زینب کبری(سلام
الله علیه) را معرفی نمایید.
• به
صورت حضوری و غیرحضوری (در نشریه ها و…) زنان موفق در عرصه های تعلیم و تربیت،
اشتغال، ورزش، علم و پژوهش، خدمت رسانی و نیکوکاری و… معرفی نمایید.
• پوشش
های کشورها، اقوام و مذاهب دیگر را معرفی و نشان دهید.
•
همسالان با پوشش اسلامی که در عرصه های علمی، فرهنگی هنری موفقیت هایی را کسب نموده
اند را معرفی نمایید.
• اسباب
بازی با موضوع پوشش تهیه نمایید.
•
نمادهای مربوط به پوشش را تهیه و در مدارس نصب نمایید.
• در
حضور او از شخصی که چادر می پوشد، تعریف کنید و از چادری بودن آن شخص به عنوان یک
ویژگی بسیار عالی یاد کنید.
• برای
او چادر بسیار زیبایی بخرید. قبل از آن، از مدت ها قبل وعده این کار را به او بدهید
و توضیح دهید که در صورتی که مثلاً نمره خوبی بگیرد، چادری زیبا به او هدیه خواهید
داد؛ بعد از خرید چادر هم به او بگویید که فعلاً این چادر را نمی تواند همه جا
بپوشد؛ باید کمی صبر کند و در صورتی که او اصرار کرد، اجازه آن را به او می دهید؛
این شرط گذاشتن شما هم اهمیت چادر را نزد او بالا می برد؛ و هم انگیزه او را برای
استفاده از چادر تحریک می کند.
• هنگامی
که از چادر استفاده می کند، از او و زیباییش تعریف کنید و بگویید که حالا چقدر زیبا
و با وقار و خانم شده است.
• از
دوره های مختلف (مانند جشن تولد) حداقل یک عکس با حجاب تهیه نمایید.
• عکس او
با پوشش مناسب را در آلبوم گذاشته و یا قاب کرده و نصب نمایید.
• از
علاقه او به پوشش در میان جمع صحبت کنید و رضایتمندی خود را نیز اعلام نمایید.
• چادر،
مقنعه و روسری او را همواره تمیز کرده و معطر نمایید.
• جشن
تکلیف باشکوه بگیرید و اثرات آن را با هدایای سالانه، تداوم ببخشید.
• در
نمازهایتان و در زمان های مناسب و حضوری او را دعا کنید.
بردن
کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبی و عزاداری و شنیدن صدای قرآن با صوت دلنشین، و
دیدن اقامه نماز بزرگ ترها با چادرهای رنگی زیبا در تلطیف روح کودکان مؤثر است.
ممکن است
کودکان اوقات چادر و مقنعه را فراموش کنند وجود تذکرات سازنده با لحنی ملایم امری
مفید است و می تواند نقش بسیار سازنده ای را در هدایت کودک بسوی عبادت داشته باشد.
رعایت
حجاب کامل برای کودکان کاری دشوار است.به منظور ترغیب کودکان به چادر و حجاب اسلامی
نباید سخت گیری نمود.
• زبان
کودک و نوجوان داستان است؛ شما می توانید با مطالعه کتب داستانی که درباره حجاب می
باشد و تعریف آن برای فرد مورد نظر به صورت غیر مستقیم او را به سمت چادر سر کردن
سوق دهید. البته لازم نیست به صورت صد در صد از کتاب داستان استفاده کنید؛ بلکه با
کمی خلاقیت می توانید خودتان داستان هایی را در این زمینه بسازید و برای او تعریف
کنید.
• بازی
یکی دیگر از ابزار انتقال مفاهیم دینی به کودکان است. از طریق بازی می توانید به
خواسته خود برسید. به عنوان مثال: شما می توانید با فضا سازی از طریق بازی به کودک
خود آسیب هایی که به دلیل نداشتن حجاب به او می رسد را یاد آور شوید.
•
استفاده از گفتوگو سقراطی: در این
روش سؤالات منظمی را از کودک می پرسیم و این چرخه را آن قدر ادامه می دهیم تا
سرانجام کودک (به صورت خودجوش) به نتیجه دلخواه ما برسد. چرخه سؤالات با توجه به
پاسخ کودک تنظیم می شود.
– به نظر
تو کسی که چادر سر دارد با کسی که حجاب ندارد؛ فرقی ندارد؟
– کودک:
به نظر من هیچ فرقی ندارد.
– یعنی
قیافه ظاهری کسی که چادر سر دارد با کسی که حجاب ندارد، یکی است؟
– کودک:
البته که فرق دارد.
– پس
قبول کردی کسی که چادر سر دارد با کسی که حجاب ندارد، تفاوت دارد؛ به نظرت در چه
چیزهایی با هم تفاوت دارد؟
و این
قدر این سؤالات را ادامه می دهیم تا کودک یا نوجوان به نتیجه دلخواه ما برسد.
• با
مطالعه کتاب هایی که درباره حجاب نگاشته شده است؛ در گام اول با مباحث گوناگون
پیرامون حجاب – از جمله فلسفه، آثار، حدود حجاب و پیامدهای بدحجابی و…- آشنا شوید
تا بتوانید با زبانی کودکانه به سؤالات کودکان پیرامون حجاب پاسخ داده و یا در
موقعیت های مناسب آنها را به کودک انتقال دهید.
• با
کودک خود به گونه ای برخورد کنید که به این نتیجه برسد؛ چادری بودن به هیچ عنوان
مانع شادی و بازی کردن او نیست و انسان می تواند علاوه بر داشتن حجاب به بازی و
شادی مشغول شود.
• برای
اینکه در برنامه تربیتی خود موفق باشید، لازم است با همسر
خود به صورت هماهنگ عمل کنید، چراکه عدم هماهنگی افرادی که در تربیت کودک نقش دارند
تأثیرات بسیار منفی در تربیت کودک دارد. برای این کار لازم است همسر خود را در
جریان برنامه تربیتی خود قرار دهید و از او بخواهید که از شیوه ای هماهنگ استفاده
کنند.
• با او
درباره احساسی که از چادر دارد صحبت کنید و سعی کنید احساسات او را در این زمینه به
صورت کامل بشناسید؛ ابن کار به شما کمک می کند تا برنامه تربیتی خود را بر اساس
نیازهای کودک خود تنظیم کنید.
•
خوشبختانه بعد از انقلاب شعرهای خوبی در زمینه انتقال مفاهیم دینی به کودکان سروده
شده است، شما می توانید هر از چند گاهی این شعرها را برای کودک خود بخوانید.
• از
زبان تمثیل استفاده کنید. کودکان زبان تمثیل را به خوبی درک می کنند. به عنوان مثال
به کودک بگویید چرا زن ها جواهرات خود را در خانه خود مخفی می کنند. منتظر جواب او
باشید. پس از آنکه به سؤال شما جواب داد؛ بگویید موهای تو هم مانند جواهر است که
باید از دید نامحرمان مخفی نگه داشته شود. (خود شما می توانید مثال های بیشتری از
این دست بسازید)
• از او
بخواهید خاطرات مربوط به عبادت، زیارت، مجالس و مراسم هایی که شرکت داشته است را
بیان نماید.
• به
حضور خانوادگی و یا گروه همسالان در مراسم های مذهبی اهمیت دهید.
• باتوجه
به ایجاد تنوع در پوشش و علاقه مندی او، سعی کنید از محیط بیرون از خانه رعایت پوشش
را آغاز نماید.
• برای
رفتن به بیرون از خانه، همراه با شادی و نشاط به او کمک کنید که با پوشش مناسب حاضر
شود.
• اقامه
نماز که در ارتباط مستقیم با پوشش است را مورد تأکید قرار دهید.
• عادت
به نماز، عادت به پوشش را تسهیل می کند مراقب نماز او باشید.
• به او
کمک کنید تا بتواند از عقاید خود در مقابل دیگران دفاع نماید.
• به او
کمک کنید تا بتواند در میان همسالان خود مؤثر بوده و مبلغ پوشش باشد.
• هر چند
وقت یکبار در مورد پوشش گفتوگو نمایید.
• والدین
سعی نمایند در خانه، مهمانی ها و جامعه پوشش مناسب آن محیط را رعایت نمایند.
• والدین
در گزینش مدرسه و مربی و مربیان در هماهنگی با والدین دقت نمایند.[309]
چرا
حجاب در مقابل محارم واجب نیست مگر همان تأثیرات را روی محارم ندارد؟ حالا که خدا
حجاب در برابر محارم واجب نکرده اگر خانمی در برابر محارم خود از جمله برادر، دایی
و یا عمو احساس راحتی نکند باید چگونه حجابی داشته باشد؟ اگر آنها یا والدین خود
ناراحت شدند و اعتراض کردند چه؟
چرایی عدم وجوب حجاب در برابر محارم:
علامه
شهید مطهری این موضوع را چنین تحلیل نموده اند: علت جایز بودن برخی از کارها بدین
جهت است که نظر شارع مقدس این بوده، اگر بخواهد مردم را از آن کارها منع کند، زندگی
برایشان دشوار می شود، لذا از تحریم آن چشم پوشیده است.
غالب
استثناهای باب حجاب از همین قبیل است، خواه استثناهایی که در باب محارم است یا
استثناهایی که از لحاظ مقدار پوشش است. لذا در مورد محارم (غیر شوهر) هر قدر زن
پوشیده تر باشد بهتر است.
تهییج
شهوت در مورد محارم درجه اول از قبیل پدر و فرزند و عمو و برادر تقریباً صفر است
زیرا محارم اغلب با هم بزرگ می شوند و برای یک دیگر فرد عادی و معمولی هستند، ولی
جاذبه زن مخصوصاً اگر جوان و زیبا باشد در محارم درجات بعدی مخصوصاً در محارم سببی
از قبیل پدر شوهر و پسر شوهر بی تأثیر نیست. رخصت شارع در این موارد برای ضرورت
اختلاط و معاشرت های زیادی است که بین محارم اجتناب ناپذیر است. فکر کنید اگر پوشش
زن نسبت به برادر و پدر لازم باشد چه قدر زندگی خانوادگی دشوار خواهد شد!
در مورد
پدر و عمو و حتی برادر طبعاً رغبت جنسی وجود ندارد مگر در افراد منحرف و استثنایی،
ولی در مورد پسر شوهر عمده ملاک همان عسر و حرج است. اگر مردی زن زیبا و پسر جوانی
دارد هرگز این پسر نسبت به زن پدر مانند فرزند نسبت به مادر خود نیست. بنابراین
مباح بودن ترک پوشش در برابر بعضی محارم نیز به ملاک عُسر و حَرَج است و ما این
نکته را که ملاک عُسر و حَرَج است از آیه 58 سوره نور استفاده کردیم که می فرماید:
«لَیْسَ
عَلَیْکُمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ
عَلَى بَعْضٍ»؛
«گناهی بر شما و آنان نیست که آزادانه با شما رفت و آمد داشته باشند»
بعضی از
مفسرین از قبیل صاحب کشاف نیز در ذیل همین جمله بدین نکته اشاره کرده اند.همان طور
که مکرر گفتهایم چون این استثناها از ناحیه حرج است نه اینکه
ملاک تحریم وجود نداشته باشد، بنابراین هر قدر تستر بیشتر رعایت شود بهتر است، یعنی
جدایی زن و مرد، پوشش، ترک نظر و هر چیز دیگری که انسان را از حریم مسائل جنسی دور
می کند رجحان دارد و مادامی که ممکن است باید مراعات گردد.[310]
و بیش از مقدار معمول و متعارف پیدا نباشد. لذا پوشش زن و دختر در نزد محارمش باید
به صورتی باشد که مستلزم مفسده ای نباشد.
کیفیت پوشش در برابر محارم
همان
گونه که پدر و مادر وظیفه دارند در جلوی فرزندان برهنه نگردند و مشغول لذتهای
جنسی نشوند، فرزندان بالغ، به ویژه دختران جوان نیز باید نسبت به مقدار پوشش خود
دقت داشته باشند؛ زیرا چه بسا نحوه پوشش نامناسب دختران جوان، باعث تحریک جنسی دیگر
محارم، مثل برادر، دایی و عموهای جوان خویش گردد. محرم بودن هر چند از میزان
محدودیت میکاهد، ولی میل جنسی را از میان نمیبرد.[311]
بنابراین لازم است دختران در برابر محارم خود نیز از هرگونه عملی و یا پوششی موجب
گمراهی و ترتب مفسده ای باشد بپرهیزند علاوه بر این از نظر شرعی اگر خانمی یقین
دارد که محارم وی، نگاه همراه با لذت جنسی به او می کنند باید خود را بپوشانید.[312]
بنابراین
همانگونه که فضای خانواده در قالب محارم نسبی و سببی باید
صمیمی باشد، باید مرزهای اخلاقی هم رعایت شود؛ از همینرو
بهتر است زنان و دختران خود را به مرز حلال و حرام محدود نکنند بلکه برای مصونیّت
خود و دیگران از لغزش گاه ها از لباس های تحریک کننده پرهیز نمایند.
اگر
همه دختران با رعایت حجاب کامل تمام بدن خود را بپوشانند انتخاب همسر دلخواه برای
پسرها سخت می شود؟
به عنوان
مقدمه باید بگوییم که دغدغه تشخیص ویژگی های جسمانی همسر آینده، با وجود کامل نبودن
حجاب نیز برطرف نخواهد شد، چراکه حجاب ناقص نیز بخشی از ویژگی های جسمانی زنان را
می پوشاند و انسان نمی تواند به تمام ویژگی های جسمانی زنان پی ببرد به خصوص اینکه
برخی از ویژگی های جسمانی همچون خوشبویی بدن زنان – که در روایات به عنوان یکی از
امتیازات جسمانی آنها ذکر گردیده – با نگاه کردن نیز قابل تشخیص نمی باشد.
اما با
وجود اینکه یکی از حقوق مسلم مردان، آگاهی یافتن از ویژگی
های جسمانی همسر آینده شان می باشد. جای این سؤال باقی می ماند که پسران و مردانی
که قصد ازدواج با دختران باحجاب را دارند چگونه می توانند از معایب و محاسن همسر
آینده شان مطلع گردند؟
در پاسخ
این سؤال باید گفت که خوشبختانه با برگزاری مراسم رسمی خواستگاری که در اسلام و به
ویژه در عرف ایران، رایج است، معمولاً اطلاعات مربوط به دختر و پسر توسط خانواده
های طرفین تکمیل می گردد.[313]
و افراد می توانند ویژگی های مورد نظر خود را از کسانی که به راحتی می توانند به
این اطلاعات دسترسی داشته باشند جویا شوند، چنانکه
این روش توسط پیامبر اکرم(ص) نیز
صورت می پذیرفت به عنوان نمونه در روایتی از امیرالمؤمنین(علیه
السلام) چنین آمده که:
«کَانَ
رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِذَا
أَرَادَ أَنْ یَتَزَوَّجَ امْرَأَةً بَعَثَ إِلَیْهَا مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْهَا وَ
قَالَ شُمَّ لِیتَهَا فَإِنْ طَابَ لِیتُهَا طَابَ عَرْفُهَا…»[314]؛
«پیغمبر وقتی می خواست زن بگیرد، یکی را می فرستاد او را ببیند و می فرمود: گردنش
را بو کن که اگر آن خوشبو باشد بویش خوب و طیب است».
علاوه بر
این در دین مبین اسلام برای زمینهسازی ازدواجی آگاهانه،
شرایطی فراهم گردیده تا کسانی که قصد ازدواج دارند بتوانند به خوبی از محاسن و
معایب جسمانی دختر مورد نظر خود اطلاع حاصل نمایند به همین منظور، مراجع تقلید نگاه
دختر و پسر را جایز دانستهاند مشروط بر اینکه
مانعی برای ازدواج نباشد و توافق اولیه انجام گرفته باشد[315]
در این صورت ازدواج با آگاهی از خصوصیات یکدیگر اتفاق میافتد
و از هرزگی نگاه قبل از ازدواج و آشفتگی مقایسهها و
پریشانی تنوعطلبیها به دور خواهند
بود.
ما دخترا اگر چادر بپوشیم و آرایش نکنیم دیگه به چشم نمییاییم
و کسی به خواستگاری ما نمی آید و همین مسئله باعث تاخیر در ازدواجمون می شه. آیا به
نظر شما داشتن حجاب خود عامل تاخیر ازدواج نیست؟
به عنوان
مقدمه باید بگوییم که دغدغه ازدواج در سنین جوانی برای دختران و پسران امری طبیعی
است، اما نداشتن خواستگار و بالا رفتن سن ازدواج مسئله ای است که در آن عوامل
متعددی دخیل هستند.
به عنوان
نمونه، بالا رفتن توقعات و دامن زدن به فرهنگ تشریفات، ویژگیهای
جسمی و ظاهری دختران، علاقه دختران به ادامه تحصیل و همچنین انزواطلبی و پرهیز از
فعالیتهای اجتماعی گوشهای از
عوامل تأخیر ازدواج میباشد، از اینرو
تصور اینکه صرف داشتن حجاب عامل تاخیر در ازدواج شده و عدم
رعایت آن باعث زیاد شدن خواستگاران می شود، دلیل عاقلانه و منطقی نیست.
اما راجع
به موضوعاتی که در سؤال مطرح گردیده، نکات ذیل را ارائه می نماییم:
1. داشتن
حجاب و حفظ عفاف، دستور صریح دین اسلام است؛ و برای یک مسلمان چه چیز بهتر و بالاتر
و شیرین تر از جلب رضایت خداوند می باشد. اما حضور نامناسب دختران در جلوی دید
هزاران مرد نامحرم با هدف اینکه شاید مردی او را بپسندند
مسلماً مورد تأیید دین نیست و از لحظ شرعی اشکال دارد.
2. یکی
از عواملی که طی سال های اخیر نقش مؤثری در ترویج بدحجابی داشته، القاء همین باور
غلط و عوام فریب میان دختران می باشد، اما باید خاطر نشان نماییم که واقعیت های
اجتماعی خلاف این تصور را ثابت می نماید چرا که اگر قرار بود بدحجابی زمینه ساز
ازدواج سریع دختران باشد، هم اکنون باید شهرهایی مانند تهران که در آن بدحجابی زیاد
است، همه دختران بدحجاب ازدواج کرده باشند در حالیکه
واقعیت غیر آن است.
3. کافی
است نگاهی به اطراف خود داشت (به دوستان، آشنایان، اقوام، همسایگان و…). خواهید
دید که دختران محجبه فراوانی هستند که ازدواج کرده اند و زندگی خیلی خوبی هم دارند
و دختران فراوانی هم هستند که به حجاب اهمیتی نداده اند ولی هنوز ازدواج نکرده اند.
4. فردی
که در اجتماع زندگی می کند، توسط دیگران خواهی نخواهی دیده شده و به چشم می آید.
حضور در اجتماع، دید و بازدیدها، مهمانی ها و مراسم، محل تحصیل، محل کار دختران در
این موقعیت ها دیده می شوند. اما باید دانست مهمترین جاذبه امتیازات و رفتارهای
آنهاست و در این میان خودنمایی و عشوهگری تأثیر منفی دارد.
5. البته
ممکن است افرادی که بیشتر دنبال قیافه ظاهری هستند و از سایر معیارهای مهم ازدواج
غافل اند بیشتر سراغ دخترانی بروند که ظاهری زیباتر دارند یا دختران آرایشکرده
بیشتر در معرض دید دیگران باشند. اما تعدد خواستگار، دلیل برتری نیست. قرآن می
فرماید:
«بسا
چیزی را ناخوش دارید در حالی که آن به خیر شماست و بسا چیزی را دوست بدارید که
همان، به زیان شما است»[316]
خلاصه
این که نباید از کمی خواستگاران خود و زیادی خواستگاران دیگران نگران بود. چرا که
با دقت در آمار طلاق متوجه خواهیم شد که این آمار، در میان اشخاصی که با بی حجابی و
خودنمایی به دنبال خواستگار بودند به مراتب بالاتر از آمار طلاق در خانواده های
متدین و بین زنان با حجاب با شوهران متدین می باشد. پس خواستگار زیاد داشتن، ملاک
نبوده بلکه ملاک، خواستگار خوب داشتن است. البته این به معنی آن نیست که دختران با
ایمان گوشهگیر باشند و با نشاط نباشند بلکه دختران خوب
لازم است طوری رفتار کنند که اعتماد خواستگاران برای زندگی سالم و خوش جلب شود؛
زیرا مهمترین انگیزه برای خواستگاران، اطمینان یافتن به آیندهای
روشن و زندگی خوب و بانشاط است.[317]
وقتی
اسلام اجازه ازدواج با زنان اهل کتاب که مسایلی مانند حجاب و نماز و روزه و… را
رعایت نمی کنند را به مرد مسلمان می دهد آیا می توان چنین نتیجه گرفت که از نظر
اسلام اعتقادات مربوط به خود فرد است و می توان با زن مسلمان بدحجاب ازدواج نمود و
در کمال آرامش، زندگی مسالمت آمیز و سرشار از محبت و عشق داشت؟
ازدواج
یکی از مهمترین حوادث و رویدادها زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت و سعادت و خوشبختی
انسان و آینده فرزندان او دارد و اگر با این مسئله مهم برخوردی سطحی و احساسی صورت
گیرد، پی آمدهای ناگواری به بار خواهد آمد.
تناسب،
همتایی و کفو همدیگر بودن جزو حساس ترین نکاتی است که باید در انتخاب همسر مورد
توجه قرار گیرد. که این مسئله خود داری جنبه های مختلفی از جمله موارد ذیل می باشد:
الف.
تدین و میزان پای بندی به دستورات شرع.
ب.
همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری.
ج.
همتایی اخلاقی و پای بندی به آداب اخلاقی.
با توجه
به آنچه گفته شد در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که:
1. از
نظر شرعی زنان اهل کتاب مانند مسیحی، یهودی و زرتشتی را می شود به عقد موقت درآورد
ولی ازدواج دایم با آنان جایز نیست مگر اینکه به اسلام
ایمان بیاورند کما اینکه در قرآن کریم می خوانیم:
«وَ
لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ
مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکینَ حَتَّی
یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ
أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ
الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ
یَتَذَکَّرُونَ»[318]؛
«و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به
ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت پرست،
بهتر است؛ هر چند(زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود
را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید
آنها را به همسری غلامان با ایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد
بت پرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها
دعوت به سوی آتش می کنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید، و
آیات خویش را برای مردم روشن می سازد؛ شاید متذکر شوند!»
این آیه
به روشنی گویای آن است که زنان و مردان نقش مهمی در انحرافات اعتقادی همسران خود
دارند از همینرو نمی توان ادعا نمود که پس از ازدواج می
توان به راحتی نسبت به اعتقادات خود پایبند بود و نقش همسر را در این زمینه نادیده
گرفت. به ویژه اینکه ازدواج پایه اصلی تکثیر نسل و پرورش و
تربیت فرزندان و گسترش جامعه است و محیط تربیتی خانواده در سرنوشت فرزندان، فوق
العاده مؤثر است بدیهی است که ازدواج با بیگانگان در سوق دادن فرزندان به بی
اعتقادی نقش اساسی را بازی می کند.
2. وقتی
علاقه دو نفر آنچنان به هم زیاد باشد که بخواهند یک عمر با هم زندگی کنند و مستحکم
ترین رابطه را با هم برقرار کنند چهطور در اساسی ترین
مسئله زندگی که جهان بینی است اختلاف نظر دارند. اعتقاد انسان مبنای رفتار و عمل
انسان می باشد چهطور دو نفر با دو مرام و اعتقاد صددرصد ضد
هم می توانند با تفاهم کامل عاشقانه با یکدیگر زندگی نمایند بلکه نتیجه چنین
ازدواجی عدم تفاهم روحی در منزل، در تربیت فرزند و در رفتار اجتماعی است و یا خطر
انحراف عقیدتی و استحاله فکری را به دنبال خواهد داشت.
3. زمانی
افراد می توانند نسبت به آینده دختر بدحجاب امیدوار باشند که ابتدا درباره وی و
خانوادهاش تحقیق نمایند که آیا بدحجابی و یا بی
حجابی او نوعی سهل انگاری و غفلت است و یا ریشهدار و
برخاسته از تربیت خانوادگی اوست. تنها در صورت اینکه بی
حجابی وی از روی غفلت باشد می توان به آینده امید داشت که محجبه گردد. اما اگر
فرهنگ خانوادگی و اطرافیان او پایبند نیستند، ازدواج با او خطرناک است.
اگر بخواهیم حجابی که اسلام خواسته را رعایت کنیم باید دانشگاه
مسجد کوچه و بازار و خانه اقوام نریم چون طبق فرمایش حضرت زهرا(سلام
الله علیه) نه زن باید مرد نامحرم را نبیند ونه مرد زن
نامحرم را. آیا این محدودیت نیست؟
برای
بیان پاسخ این سؤال با رویکرد پرهیز از افراط و تفریط و با محوریت آیات و روایات به
تبیین حق حضور زنان در فعالیت های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و حق اشتغال آنان اشاره
می کنیم:
حجاب و حق فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی
فلسفه
اصلی طراحی حجاب از سوی خداوند متعال آن است که مسیر حضور اجتماعی زنان هموار شود و
ارتباط او را با جامعه منطقی و معقول نماید.[319]
و به عبارت دیگر حجاب تصحیحگر
مناسبات انسانی و تسهیلگر مشارکت اجتماعی است و نه مانع از
فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی.
تصور
کنید اگر زنان در اجتماع حضور نمی یافتند و هیچ نامحرمی به محل سکونت آنان راه پیدا
نمی نمود، عملاً تأکیدات چندینگانه قرآن درباره عفاف و
حجاب لزومی نداشت؟ وقتی خداوند متعال برای چگونگی حضور زن در اجتماع این فرامین را
صادر می نماید معنای نخست این است که اصل حضور، اصل آمد و شد و اصل مشارکت و
مراودات را برای زنان پذیرفته اما برای اینکه این حضور و
آمد و شدها به انواع آفات گرفتار نشود و گره نخورد، راه ایمنی از آفات را ترسیم
کرده است.
تاریخ
اسلام و سیره اهل بیت(علیهم
السلام) بهترین مؤید بر این ادعا می باشد به عنوان نمونه در
مبارزات سیاسی و تبلیغ فرهنگی، حضرت زینب(سلام
الله علیه)، همدوش برادرش امام
حسین(علیه السلام) در
حماسه بزرگ و تاریخی کربلا حضور فعال و بسیار مؤثر دارد و اصلاً فلسفه اینکه
اباعبدالله(علیه
السلام) اهل بیتش را در آن سفر خطرناک همراه خود برده است،
یک اقدام حساب شده و به جهت مأموریت و رسالتی بود که باید در آن سفر انجام دهند.
و یا در
روایتی از حضرت موسی بن جعفر(علیه
السلام) نقل شده:
«کَانَ
أَبِی یَبْعَثُ أُمِّی وَ أُمَّ فَرْوَةَ تَقْضِیَانِ حُقُوقَ أَهْلِ الْمَدِینَة»[320]؛
«یعنی پدرم امام صادق مادر من و مادر خودش را برای انجام حقوق اجتماعی اهل
مدینه می فرستاد»
بنابراین
حجاب نه تنها مانع حضور زن در جامعه نیست، بلکه تضمین کننده حضور سالم و جدی و قوی
او در جامعه است. تنها در سایه رعایت حجاب و پرهیز از اختلاط های بی حد و مرز است
که زن و مرد می توانند با آسایش خیال و فراغ بال و بهطوری
جدی و مؤثر به کار و فعالیت بپردازند.
زنِ
مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است و آن وظیفه ای را که بر دوش خود حس می
کند، انجام دهد. پزشک شود یا تدریس کند، یا در کارهای سیاسی وارد شود و یا روزنامه
نگار شود، برای او میدان ها باز است. به شرط آنکه عفاف و
حجاب و دوری از آسیبهای اختلاط با مردان رعایت شود.
شاهد بر
این معنا، همه ی آثار اسلامی است که در این زمینه ها وجود دارد و همه ی تکالیف
اسلامی است که زن و مرد را بهطور یکسان، از مسئولیت
اجتماعی برخوردار می کند. اینکه می فرماید: «من اصبح
لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور
مسلمانان و جامعه اسلامی و امور جهان اسلام و همه ی مسائلی که در دنیا می
گذرد، احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند» چون وظیفه ی اسلامی است.[321]
چنان که
می دانیم جهاد بر زنان واجب نیست مگر وقتی که شهر و حوزه مسلمانان مورد حمله واقع
شود و جنبه دفاعی به خود بگیرد.[322]
در غیر این صورت واجب نیست. با وجود این، رسول خد(ص) به
برخی از زنان اجازه می داد که در جنگ ها برای کمک به سربازان و مجروحان شرکت کنند.
پیغمبر
اکرم(ص) با
وجود تعصب بی جای بعضی صحابه به زنان خود اجازه می داد که به خاطر حاجتی که دارند
بیرون روند و کار خویش را انجام دهند و در این زمینه فرموده اند:
«انه
قد اذن لکن ان تخرجن لحوائجکن»[323]؛
«یعنی اجازه داده شد به شما که اگر حاجتی دارید بیرون روید»
همچنین
پیغمبر اکرم(ص) زنان
خود را با قید قرعه با خود به سفر می برد. بعضی از اصحاب نیز چنین می کردند.[324]
تمامی
این موارد گواهی بر جواز حضور زنان در اجتماع می باشد.
حجاب و محدودیت
برای
روشن شدن این موضوع ابتدا باید مراد از محدودیت مشخص گردد؟
– اگر
منظور این است که حجاب، مانع رشد و تعالی زنان است؟ که باید بگوییم در مورد حجاب به
هیچ عنوان قابل قبول نمی باشد، زیرا حجاب مطابق فطرت بشر بوده و یک زن با ایمان با
وجود حجاب، بهتر می تواند در مسیر تکامل قدم بردارد.
– و اگر
منظور محدودیت حضور در عرصه های اجتماعی سیاسی و علمی باشد باید گفت که شاید در
گذشته لازم بود، ما زحمت استدلال در این موضوع را بر خود هموار کنیم، اما امروز با
وجود انقلاب اسلامی هیچ نیازی به استدلال نیست. زیرا با چشم خود گروه گروه زنانی را
می بینیم که با حفظ حجاب اسلامی در همه جا حاضرند، در اداره ها، در کارگاه ها، در
راهپیمایی ها و تظاهرات سیاسی، در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی، در دانشگاه ها[325]
و از سطوح عالی مدیریتی گرفته تا مجلس قانونگذاری
و رادیو و تلویزیون با حفظ حجاب اسلامی، مشغول کار و تلاش شبانه روزی زندگی هستند.
– اما
اگر منظور از محدودیت، قائل شدن به نوعی حریم و محدوده برای زندگی طبیعی باشد تا
انسان بتواند به زندگی راحت، سالم و بی دغدغه دست یابد، باید بگوییم این نوع
محدودیت نه تنها در مورد حجاب، بلکه در بسیاری از مراحل زندگی انسان جریان دارد که
بعضی از آنها لازمه زندگی اجتماعی میباشد.
مثلاً در
زندگی شهری، وجود چراغ راهنمایی، نوعی محدودیت برای حرکت در سطح شهر می باشد و
امروزه هر انسان عاقلی آثار و فواید آن را درک کرده و هیچ کس به فکر فرار از این
محدودیت یا از بین بردن آن نمی باشد و یا گاهی انسان خود به دنبال محدود کردن خویش
برای رسیدن به مصالح بالاتر است، که می توان برای آن نیز دانش آموزی را مثال زد که
برای کسب نتیجه مطلوب در کنکور خود را محدود به مسائلی هم چون کم کردن استراحت،
قانون مند کردن خورد و خوراک و به حداقل رساندن تفریحات می نماید، که البته هیچ
اشکالی ندارد و از این جهت که به نتایج مطلوب فراوانی خواهد رسید، مورد تقدیر و
تمجید اطرافیان نیز می باشد در نتیجه هر محدودیتی مذموم نیست.
درباره
حجاب نیز باید اذعان کرد که به فرض ایجاد محدودیت، از آنجایی که دارای خیرات و
برکات بالاتری است، تحمل این اندازه محدودیت به هیچعنوان
قابل سرزنش نمی باشد.[326]
روایت حضرت زهرا(سلام
الله علیه) و حضور اجتماعی زنان:
روایاتی
در کتب روایی نقل شده است که ظاهر آن، منع از حضور زن در جامعه و حبس زن در خانه
است، اما به دلیل ادلّه قطعی دیگر از آیات و روایات و سیره معصومان که بر خلاف ظاهر
این روایات می باشد، آن دستورات به توصیه های اخلاقی و اوامر ارشادی حمل شده است.
علمای اسلام نیز این جمله را به شکل یک توصیه اخلاقی تلقی کرده و این
روایات را بر استحباب حمل کرده اند. از جمله آن روایات می توان به حدیث حضرت زهرا(سلام
الله علیه) اشاره نمود که فرمودند:
«خَیْرٌ
لِلنِّسَاءِ خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَ
الرِّجَالُ »[327]؛
«از همه چیز بهتر برای زن این است که مرد بیگانهای
را نبیند و مرد بیگانهای هم او را نبیند»
با توجه
به آنچه گفته شد معلوم می شود:
اولاً:
حضرت زهرا(سلام
الله علیه) در این سخن، یک توصیه اخلاقی را برای زنان تأکید
کرده است. یعنی با نگاه به ویژگی های روحی و جسمی زن از یک سو و نیاز بشر در هر عصر
و زمان به حفظ ارزش های اخلاقی و انسانی که در رأس آنها همزیستی سالم اخلاقی زن و
مرد می باشد، ارجحیت دور بودن زن و مرد را بیان نمودهاند؛
به ویژه اینکه زنان نقش اساسی در سلامتی یا فساد آن ارزش
ها ایفا می کند.[328]
بنابراین مجوز هایی که فقه اسلامی در روابط زن و مرد و در میزان پوشش مقرر کرده است
برای جلوگیری از به سختی افتادن برای زنان است، ولی از جهت اخلاقی، پوشش، دور بودن
زن و مرد، وجود حریم میان آن دو در حد امکان، قابل انکار نیست و مسئله تقسیم کار
میان علی و فاطمه از سوی رسول خد(ص) مبتنی
بر همین توصیه اخلاقی صورت گرفته است.[329]
ثانیاً:
ممکن است در این حدیث اشاره به زنانی باشد که مسؤولیت خاصّی در جوامع نداشتند. لذا
خود فاطمه زهرا(سلام
الله علیه) هم، زمانی که احساس مسؤولیت فرمودند، هم به مسجد
رفتند برای خطبه خواندن و هم برای کمک کردن به پدر بزرگوارشان – هنگامی که
پیشانیشان شکسته بود به میدان جنگ احد رفتند؛ و دختران حضرت فاطمه زهرا(سلام
الله علیه) هم در مواقع مختلف اقدام به خواندن خطبه کردند،
در کربلا، در کوفه، در شام، در مدینه. مجموع این ها نشان می دهد، وقتی زنان
مسؤولیتی بر عهده گرفتند، می توانند در صحنه اجتماع ظاهر شوند؛ منتها با رعایت تمام
جهات شرعی در اجتماع.
[330]
ثالثاً:
شاید این سفارش و تأکید بانوی نمونه اسلام حکایت از حقیقتی بزرگ باشد که امروز شاهد
آن هستیم و آن این که هر چه زنان از مسؤولیت اصلی خود یعنی ساختن بهشت خانواده و
تربیت نسل سازنده برای جامعه، فاصله بگیرند، ناچار به ویرانه ها و ناهنجاری های
اجتماعی نزدیک خواهند شد. لذا آن حضرت زنان را تشویق می کند تا از حضور نابجا در
اجتماع بپرهیزند و به مسؤولیت سنگین خود توجه کنند. امروز آثار شوم شعار انحرافی
«ضرورت حضور زنان در کنار مردان» در میدان های مختلف اجتماعی آشکار گردیده که در
واقع این میدان ها به میدان های رقابت با مردان تبدیل شده است. متأسفانه توجه
نداشتن به ویژگی ها و توانایی های زن و مسؤولیت اصلی وی در خانه از یک سو و عدم
زمینهسازی لازم و ایجاد شرایط مناسب برای حضور سازنده او
در جامعه از سوی دیگر، موجب گردیده تا نه تنها زن نتواند به ایفای نقش سالم بپردازد
که به موجودی خسته، سرگردان و در نتیجه بی معنی مبدل شود.[331]
شهید
مطهری در خصوص نحوه حضور زنان چنین می گوید: آنچه اسلام می گوید نه آن چیزی است که
مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم می کنند، یعنی محبوسیت زن در خانه ،
و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را می بیند، یعنی
اختلاط زن و مرد در مجامع.
مقصود
این است که اسلام با اختلاط مخالف است نه با شرکت زن در مجامع ولو با حفظ حریم.
اسلام می گوید: نه حبس و نه اختلاط بلکه حریم. سنت جاری مسلمین
از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند
ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با
مرد مختلط نبوده است. شرکت مختلط زن و مرد در برخی مجامع، مانند برخی مشاهد مشرّفه
که در زمان ما محل ازدحام فوقالعاده است، برخلاف مرضی شارع
مقدس اسلام است.[332]
در
پایان، یادآوری دو نکته ضروریی است:
1. لزوم
سنخیت فعالیت های اجتماعی و ویژگی های جسمی و روحی زنان
چادر یا
بهطور کلی، حجاب زن مسلمان، ممکن است در پاره ای مشاغل
برای او دست و پاگیر باشد، ولی نباید فراموش کرد که تفاوت های ریز و درشت روحی و
جسمی زن با مرد و ظرافت ها و امتیازهای خاص عاطفی و احساسی زن بر مرد، همه و همه از
تفاوت در مسئولیت ها میان این دو جنس خبر می دهد. از همینرو
در مکتب اسلام سخن از جواز حضور اجتماعی زنان به معنای اولویت حضور اجتماعی زنان و
ترک کانون گرم خانه و تربیت فرزندان به عنوان اولویت اول نبوده و هرگز ارزش زن را،
بر مبنای قدرت بازو و میزان کارآیی در امور سیاسی و اجتماعی یا فعالیت های صنعتی و
اقتصادی و حتی خدمات علمی و فرهنگی ارزیابی نمی کند. بر همین مبنا ارزش زن در
اسلام، بر اساس کارآیی روحی و عاطفی او در مرحله اول در محیط خانه است.[333]
چه بسا
به خاطر همین مسئولیت خطیر است که خداوند متعال از یک سو تأمین هزینه های زندگی زن
را بر مرد واجب نموده تا با خیالی آسوده به مسئولیت خود در خانه بپردازد و از سویی
دیگر پاداش همسرداری و خانهداری زنان را با پاداش تمامی
عبادت های سیاسی و اجتماعی مردان یکسان قرار داده است.
2.
چگونگی حضور زنان در فعالیت های اجتماعی
نکته مهم
دیگری که در خصوص فعالیت های اجتماعی زنان وجود دارد، چگونگی حضور آنها در این گونه
فعالیت ها می باشد.
اسلام
برای حضور سالم و بدور از آفت زنان در اجتماع علاوه بر پوشش حجاب ساز و کارهای
دیگری را برای این مسئله اندیشیده است که از جمله آنها می توان به نهی از اصطکاک و
اختلاط اشاره نمود.
همان
گونه که گفته شد رسول اکرم(ص) اجازه
شرکت در مساجد و احیاناً در تشییع جنازه و بالاتر حضور در میدان جنگ را می داد و در
عین حال مانع اختلاط بود، می گفت: زنان و مردان با یکدیگر و در حال اختلاط از یک در
خارج نشوند و حتی در کوچه و خیابان خط عبور مردان از خط عبور زنان جدا باشد. به
عنوان نمونه: یک روز رسول خدا در بیرون مسجد بود. دید مردان و زنان باهم از مسجد
بیرون آمدند. به زنها خطاب کرد و فرمود: «بهتر این است شما
صبر کنید آنها بروند. شما از کنار بروید و آنها از وسط»[334]
نتیجهگیری :
از مجموع
آنچه تا کنون گفته شد به دست می آید که اسلام در عین اینکه
نهایت مراقبت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده است، هیچ گونه مانعی برای بروز
استعدادهای انسانی زن به وجود نیاورده است، بلکه کاری کرده است که اگر این برنامه
ها دور از هر افراط و تفریطی اجراء شود، هم روحیه سالم می ماند، و هم روابط خانواده
ها صمیمی تر و جدی تر می گردد، و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آماده
تر می شود اسلام می گوید، نه «حبس» و نه «اختلاط» بلکه «حریم». بنابراین از نظر
حضرت زهرا(سلام
الله علیه) زمانی زن به خداوند نزدیک تر است که «حریم» خود
را حفظ کند و از آن تجاوز نکند.[335]
حجاب نه
تنها زنان را محدود نمی کند، بلکه جایگاه حقوقی، شخصیت و امنیت آنان را بالا می برد
و مصونیتی قابل توجه برای آنان ایجاد می کند. حضور زن در اجتماع، با حجاب اسلامی،
حضوری انسانی، تأثیرگذار، محکم و سازنده است و نوعی انضباط و قانون مندی منطبق بر
فطرت، عقل و شرع را به نمایش می گذارد. قطعاً چنین حضور قانون مندی و منضبطی
محدودیت نیست.[336]
امروزه که بی حجاب در فامیل و دانشگاه فراوان شدند، من به عنوان
یه دختر دانشجوی باید چه رفتاری نسبت به اینگونه افراد
داشته باشم که بتونم روی حجاب اونها تأثیر مثبت بذارم؟
وظیفه هر
یک از افراد به تناسب شرایط و جایگاهشان، در نحوه برخورد با افراد بدحجاب متفاوت
است که می توان تمامی این افراد را به سه گروه عمده تقسیم نمود:
گروه
اول:
افرادی
که شرایط و توانایی امر به معروف و نهی از منکر نسبت به افراد بدحجاب را دارند.
وظیفه
کسانی که شرایط امر به معروف و نهی از منکر به حجاب را دارند آن است که با تحکیم
روابط خود پس از ریشه یابی علت روی نیاوردن فرد به حجاب با رعایت مراتب امر به
معروف و نهی از منکر همراه با آرامش و اخلاق اسلامی و از طرق مختلف، فرد بدحجاب را
نسبت به حجاب ارشاد نماید.
مثلاً
اگر علت بدحجابی فرد به دلیل ندانستن فلسفه و اسرار حجاب می باشد وی را با حکمت ها
و اسرار حجاب آشنا نماید و یا اگر علت آن وجود برخی سؤالات و شبهات راجع به حجاب می
باشد به پاسخ گویی نسبت به این سؤالات اقدام نموده و یا او را با کتاب هایی که در
همین زمینه تألیف گردیده آشنا نماید.اگر نسبت به فرد بدحجاب تمامی وظایف خود را
انجام دادیم، ولی فرد بدحجاب آنها را نپذیرفت، میتوان
با دوری کردن از وی مخالفت خود را اظهار نمود.
گروه دوم
:
کسانی که
شرایط امر به معروف و نهی از منکر نسبت به افراد بدحجاب را ندارند.
این گروه
کسانی هستند که به دلیل عدم آشنایی با احکام و روش های امر به معروف و نهی از منکر
ممکن است نتوانند تأثیر مثبتی بر روی افراد بدحجاب بگذارند و یا حتی در مواقعی ممکن
است به جای اینکه کسی را با حجاب کنند، شرایط را نیز بدتر
نموده و وی را تا آخر عمر از دین متنفر نماید.
وظیفه
چنین افرادی این است که از یک سو با اعمال و رفتار مناسب و در شأن یک دختر مسلمان
محجبه با این گونه افراد تعامل نموده و در عمل آنها را به حجاب دعوت نمایند و از
سویی دیگر در اولین فرصت، به دنبال شرایط تحصیل امر به معروف و نهی از منکر رفته،
سپس در این راستا اقدام نمایند.
گروه
سوم:
کسانی که
علاوه بر نداشتن شرایط امر به معروف به راحتی تحت تأثیر دیدگاه های افراد بدحجاب
قرار می گیرند.
ممکن است
افرادی به دلیل ضعف بنیه های اعتقادی و یا عدم آشنایی کامل با ابعاد مختلف حجاب به
راحتی تحت تأثیر تفکرات فرد بدحجاب قرار گرفته و خود نیز حجاب را ترک نمایند.
وظیفه
چنین افرادی – علاوه بر تقویت بنیه اعتقادی و مطالعه کافی راجع به حجاب – پرهیز از
هرگونه معاشرت با افراد بدحجاب و برقراری ارتباط با دختران محجبه و متدین می باشد و
در صورتی که افراد بدحجاب از فامیل ها می باشند می توان رفت و آمد با آنها را محدود
نموده و صله رحم را از طریق احوالپرسی تلفنی انجام داد.
چرا بعضی ها فکر میکنن فقط مذهب بهحجابه؟!
وقتی چادرشون رو سفت میگیرند دیگه فکر میکنند
دیگه هر کاری میتونند بکنند خیلی از همین خواهران که حجاب
رو از هر چیز دیگری واجب تر میدونند می شینند تو مساجد و
امامزاده ها ویا مراسم آشپزی و شلهزردپزی
و آش پشت پا و… کلی غیبت میکند و پشت سر این و اون قضاوتهای
نابجا میکنند. واقعاً چرا؟
نخست
باید دانست؛ کارکرد اصلی حجاب ایجاد فرهنگ عفیفانه در جامعه است؛ فرهنگی که براساس
آن زنان پاکدامن باشند[337]؛
در راه رفتن،[338]
سخن گفتن،[339]
نگاه کردن[340]
و در همه موارد نیز موازین شرعی و اخلاقی را مراعات نمایند. لذا این تصور که کارکرد
حجاب معصوم کردن زنان از خطا و گناه می باشد اشتباهی بیش نیست، چرا که زنان محجبه
نیز بشر می باشند و همانگونه
که دیگران به غیر از معصومین دچار اشتباه می شوند آنها نیز گرفتار خطا می شود اما
بهترین خطاکاران، توبهکاران از آنها هستند.
اگر فرد
چادری به گناه هان دیگری آلوده است حتماً به خاطر آن گناهان، خداوند او را مجازات
خواهد کرد ولی به خاطر حجابش به او پاداش خواهد داد، همانطور
که اگر فرد بی حجابی دارای اعمال خوبی باشد به خاطر آن اعمال پاداش دریافت خواهد
کرد ولی به دلیل نداشتن حجاب مجازات در انتظار او خواهد بود.
رعایت
حجاب، غیبت نکردن، تهمت نزدن و… همگی از واجبات می باشند که بر هر فرد مسلمانی
واجب می باشد ولی همانطور که در سؤال مطرح شد انتظاری که
از جامعه مذهبی ها می رود بیشتر است. ما هم امیدواریم که آنها بتوانند با اراده و
یاری خداوند بدی ها را از خود دور کنند و از همه جهت، نمونه و الگوی کامل دینداران
باشند.[341]
در پایان
خاطر نشان می شود این قبیل سؤالات، تقریباً طعنه ای است که به دختران با حجاب زده
می شود، و با جا انداختن این مطلب، سعی می شود همه زنان و دختران با حجاب، به گونه
ای در جامعه در زیر نگاه های مشکوک، یا در معرض تهمت اطرافیان واقع شوند، تا از
حجاب و عفت خود، دست بکشند!!
در حالیکه
در چنین مواردی تعمیم موارد جزء به کل، کار درستی نیست. بهعنوان
نمونه در تمامی اقشار مختلف جامعه از جمله پزشکان، نظامیان، معلمان، کارمندان و…
تعدادی آدم بد دیده می شوند آیا می توان گفت: پزشکان، نظامیان و… از همه بدترند و
هیچ کس نباید دیگر پزشک شود؟!
بر این
اساس اگر بین خانم های با حجاب افرادی هم وجود داشته باشند که رفتاری مغایر با روح
حجاب دارند، آیا ما مجاز هستیم دایره تنفر خود را به همه خانم های باحجاب و بدتر از
آن به اصل حجاب، که حکمی شرعی است، گسترش دهیم و با این بهانه به خودمان اجازه
بدهیم حجاب را رعایت نکنیم؟!
امروزه مانتوی تنگ و بیرون بودن مو مطابق با عرف محسوب می شه و
جامعه ما پوششی غیر ازاینرو نمی پسنده!؟ پس چرا اینقدر
روی مسئله حجاب کامل حساسیت نشون داده می شه؟
نخست
باید دانست؛ رفتارهایی که از عرف سرمنشأ شده هرگز به طور مستقل نمی توانند به عنوان
مرجع مستقلی برای جعل قانون بر شمرده شوند. زیرا عرف که مجموعه ای از انسان ها با
آداب و رسوم مشترک هستند، قوانینی را که وضع می نمایند بیشتر برای تسهیل کارهای
روزمره شان است و توان دیدن مصالح و مفاسد واقعی آن را ندارند به عنوان مثال عرف
معمول قوم لوط که داستان آنان در قرآن کریم آمده، همجنس بازی بوده و خداوند به خاطر
همین قانون عرفی آنها را مشمول عذاب درناک خویش قرار داده است.
حال سؤال
اینجاست که اگر روزی عرف جامعه برخی از کارها مثل: ظلم بر ضعیفان را که در اسلام و
سایر ادیان الهی از گناهان بزرگ شمرده شده بپذیرد، آیا آن عمل در واقع نیز از زشتی
و منفور بودن خارج می شود؟ و تبعیت از آن جایز است؟! هرچند در این دنیا گاهی اوقات
از زبان عوامان میشنویم که میگویند
«گناهش با من» ولی چنین چیزی در واقع و قیامت هرگز ممکن نیست چون اصلی که بر قیامت
حاکم است «وَ
لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری»[342]
است یعنی «هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را برنمی دارد».
بنابراین
در امور اندیشه ای پیروی از اکثریت هیچ جایگاهی ندارد و آبشخور معرفت و تعالیم بشری
باید متصل به منبعی قوی و خطا ناپذیر (معصوم) باشد. و بر همین اساس با توجه به هدف
از بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانی که تربیت و هدایت بشر و اتمام مکارم اخلاقی
است، مبنای اندیشه و عمل فرد مسلمان بر اساس آموزه های الهی و وحیانی تنظیم می شود
نه عرف جامعه.
با توجه
به آنچه گفته شد، درخصوص حجاب نیز آن اصلی که همواره ثابت و پا برجا می باشد و
نباید تغییر کند پوشش کامل زن با رعایت حدود شرعی آن می باشد، هرچند ممکن است نحوه
اجرای این اصل شرعی مطابق با عرف جوامع مختلف تغییر کند کما اینکه
هم اکنون نیز در مناطق مختلف کشورهای جهان بسیاری از زنان با اشکال مختلفی از پوشش
که مطابق با عرف جامعهشان نیز می باشد حجاب کامل اسلامی را
رعایت می نمایند.[343]
بنابراین، حجاب امری مسلم و غیر قابل انکار در جامعه اسلامی است و رعایت مقدار واجب
آن (تمام بدن به جز گردی صورت و دست ها تا مچ) در تمام محیط ها و عرف ها و شهرها و
کشورهای مختلف لازم و واجب است (همانطوری که امروزه بسیاری
از زنان مسلمان در کشور های اروپایی و امریکا و سایر محیط های غیر اسلامی حجاب خود
را بر خلاف عرف جامعه به بهترین و کامل ترین وجه رعایت می کنند)، و عدم رعایت آن
گناه محسوب می شود. لذا می بایست طبق آنچه که در رساله های عملیه در خصوص رعایت
حجاب شرعی، ذکر شده عمل گردد.
چند وقتی است که با دختری که همکلاسی دانشگاهم هست سر موضوع حجاب
بحث می کنیم ایشون می گه بدحجابی یه گناه فردیه و دیگران نباید دخالت کنند! آیا
درسته؟!
در تبیین
این مسئله باید به عنوان مقدمه بگوییم که «حق» در دو فضای اخلاقی و حقوقی قابل بحث
است.
حق در
فضای اخلاقی را اصطلاحاً حق اخلاقی و حق در فضای حقوقی را اصطلاحاً حق قانونی می
گویند. چیزی که می توان به حق اخلاقی و حق قانونی تعبیر کرد. لوازم و ملزومات هر
کدام از این حق ها متفاوت است. حقالناس هم شامل حق نسبت به
خود شخص و حق نسبت به دیگران می شود.
در معنای
حقوقی و قانونی، حقالناس، یعنی حقوقی که متعلق به مردم
(خود شخص یا دیگران) است و با مصالحه با مردم قابل اسقاط است. حجاب از نظر حقوقی حقالناس
صرف محسوب نمی شود. حجاب نه تنها حق خود شخص است که در مورد آن آزاد باشد و نه تنها
حق شوهر یا پدر و خانواده و مردم است که با مصالحه با آنان قابل اسقاط باشد، بلکه
حجاب حکم الله نیز هست. در حکم الله دو عنصر حق و تکلیف الهی وجود دارد. یعنی نه
دیگران و نه هیچ قدرت و حکومتی حق منع زن از حجاب را ندارند و هم زن تکلیف و حق حفظ
حجاب را توامان داراست.
از نظر
اخلاقی نیز، حجاب هم حقالناس است و هم حق الله. یعنی از
نظر اخلاقی عدم حفظ حجاب توسط یک زن زمینه از بین رفتن حقوق اخلاقی جامعه، فرد و
خانواده را ایجاد می کند. مردم و جامعه حق دارند در یک فضای آرام و اخلاقی و توأم
با اخلاق حسنه زندگی کنند. بی حجاب این حق مبنایی و بنیادین انسان ها را از بین
برده یا تهدید می کند.
آیت الله
جوادی آملی در این زمینه می فرماید:
«بینش
قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند، حجاب او تنها مربوط به خود او نیست
تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من
راضیم. حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی
الهی است. لذا می بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر
زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می
کنند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه
ویژه برادر و فرزندانش می باشد، همه اینها اگر رضایت
بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللَّه مطرح
است».[344]
اما برای
دلایل عقلی و شرعی حقالناس بودن حجاب، می توان به موارد
ذیل اشاره نمود:
1. دلیل
عقلی
دلیل
عقلی ساده ای که می توان در این زمینه ارایه نمود آن است که تمامی عقلا کسی را که
سبب به گناه افتادن دیگران می شود را مقصر می داند مانند کسی که فردی را از روی پشت
بام هل داده و با این اقدام موجب مرگ وی گردد که تمام عقلا فرد هل دهنده را مقصر
دانسته و او را عامل مرگ معرفی می کند؛ حال درباره حجاب هم این چنین است؛ یعنی اگر
زنی بهواسطه بدحجابی سبب، به گناه افتادن یک فرد دیگر باشد
در این صورت؛ حقی به گردن بدحجاب می آید که همان حقالناس
نام دارد.
2. دلیل
شرعی
یکی از
قواعد فقهی که عالمان فقه مبتنی بر آیه شریفه
«وَ
لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَالْعُدْوانِ»[345]
بر آن اتفاق نظر دارند، حرمت اعانت بر اثم است.[346]
امام
خمینی(ره) در این باره می گوید: تهیه مقدمات و اسباب معصیت برای کسی است که قصد
ارتکاب آن را دارد؛ حال این تهیه اسباب برای رسیدن به هدف باشد یا نه و یا اثم در
خارج تحقق یابد یا نه، اعانت بر اثم بوده و حرام است.[347]
به طور
قطع یکی از مصادیق اعانت بر اثم حضور زنان بدحجاب در اجتماع می باشد که زمینه
انحراف بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی مردان همسر دار را فراهم می نماید.
بنابراین
در یک جمعبندی میتوان گفت زنانی
که حجاب خود را رعایت نمینمایند علاوه براینکه به دلیل ترک
یک واجب الهی مرتکب گناه شده و به خود ظلم میکنند، از جهات
گوناگونی به دیگران نیز ظلم میکنند لذا حقالناس
بر عهدهاش میباشد که به برخی از
آنها اشاره مینماییم:
ظلم به جوانان پاکدامن
اگر زنی
به خاطر بدحجابیش، چشم هایی را به خود جلب کند و دل هایی را گرفتار
سازد. در این صورت او مسؤول گمراهی جوانان بسیاری خواهد بود که با دیدن او گناه
کردهاند و حتی مسؤول مشغولیت ذهنی و افت تحصیلی افرادی
خواهد بود که با دیدن او، برایشان دغدغهای ایجاد شده است و
هم چنین مسؤول گناه کسانی خواهد شد که با دیدن او میل شهوانی آنها تحریک شده است.
ظلم به والدین
اگر
بدحجابی باعث شد که فرزند کسی گمراه شود، به والدین آن فرزند هم ظلم کرده؛ چراکه
ثمره عمر یک زندگی را به تباهی کشانده است.
ظلم به زنان و مردان متاهل
چراکه
هیچ زنی از لحاظ جمال و زیبایی کامل نیست و کاستیهایی دارد
لذا عدم رعایت پوشش اسلامی باعث میشود تا کاستیهای
زنان متأهل برای شوهران جلوه کرده و آنها زیباییهایی همسر
خود را نادیده بگیرند و کانون خانواده آنها متزلزل و سرد گردد.
ظلم به فرزندان
چرا که
مادران با پوشش نامناسب خود الگوی غلطی را به فرزندان ارایه مینمایند
و با تربیت ناصحیح آنها را برخلاف دستورات دینی تربیت مینمایند.
پس بیحجابی
حقالناس است و باید دختران و زنانی که حجاب شرعی را رعایت
نمیکنند نسبت به رفتار خود تجدیدنظر نمایند.
بعضی وقتا برای استخدام و موقعیت دیگر پذیرش مانتوییها
بیشتر است. می دونم چادر و حجاب خوبه اما دو دلم که اگه مانتویی بودم در جامعه
مقبولیت بیشتری پیدا نمی کردم؟
ابتدا
باید به این واقعیت مهم توجه نمود که هرجا «تن» زن، منهای «انسانیت» او حرف اول را
بزند، شخصیت انسانی او به فراموشی سپرده خواهد شد، به گونه ای که ملاک ارزش و
احترام او منحصر در جاذبه های جنسیش خواهد شد.
زن در
چنین جامعه ای دیگر با انسانیت خویش احترام پیدا نمی کند بلکه می بایست با نمایش
زیبایی های جسمیش، احترام و منزلت اجتماعیش را بهدست آورد؛
و اگر جاذبه های جنسی او کاهش یابد ارزش و اعتبارش در جامعه از بین خواهد رفت.
نتیجه
چنین روندی دامنگیر شدن جامعه به منجلابی می باشد که امروزه جهان غرب دچار آن شده و
کار به جایی رسیده که برخی از اندیشمندان دلسوز غرب به انتقاد از وضعیت موجود پوشش
زنان پرداخته و نسبت به از دست رفتن عزت و احترام زن در پرتو چنین دیدگاهی موضعگیری
نموده و هشدار می دهند.[348]
بر خلاف
روند فعلی جوامع غربی، خداوند متعال در پرتو حکم حجاب به دنبال احترام زن و مصونیت
وی از گزند هر نوع توهین و تحقیر و سوء استفاده میباشد.
چراکه از منظر الهی زن تنها محدود در جسم و تن نیست بلکه انسانی همانند دیگر انسان
ها، امانت دار عهد الهی و خلیفه خدا بر روی زمین و دارای شخصیت کامل انسانی می باشد
و انسانیت او، ملاک ارزیابی شخصیتش قرار می گیرد، نه ظواهر جسمانی و زنانگی او بر
همین اساس حجاب را همچون صدف بهترین وسیله برای حفظ و ثبات شخصیت زن معرفی می نماید
تا زنان اندام و زینت های وجودیشان را از نگاه های شهوانی و حیوانی در پرده حجاب
محفوظ بدارند و بتواند با ارزش حقیقی خویش و به اعتبار انسانیت و کرامت والای یک زن
در جامعه به فعالیت بپردازد.
چنانچه
زن، حدود حجاب را رعایت ننماید احترام واقعی خود را از دست داده و آن شخصیتی که
باید سالم بماند و نسل سالم تربیت کند، تحت تأثیر دیده ای آلوده به گناه و شهوات
سوق داده شده و در نتیجه هویت واقعیاش را فراموش کرده در
چنگال بیماردلان و هوسبازان، گرفتار می آید و از منش
انسانیش سقوط کرده و به غرقاب حیوانیت می رود و احترام به زن آن می شود که روزانه
هزاران تصویر و فیلم از برهنگی زنان و زشت ترین و خشونت بارترین روابط جنسی متعارف
و غیر متعارف در مجلات، اینترنت و صدها شبکه ماهواره ای منتشر می شود و آمارهای
انواع آزارهای جنسی که به زنان و دختران تحمیل می گردد رو به افزایش می نهد.
با توجه
به آنچه گفته شد می توان گفت: زمانی می توان نسبت مقبولیت یا عدم مقبولیت زنان در
اجتماع، قضاوت صحیحی داشت که ابتدا مفهوم واقعی احترام زنان شناخته شود سپس با
نگاهی به واقعیت های جوامعی که دستورات الهی نادیده گرفته اند و به برهنگی رو آورده
اند، به دور از شعار و تبلیغات فریبنده این موضوع را بررسی نمود آنگاه در خواهیم
یافت که میان احترام واقعی زن با مقبولیت ظاهری او تفاوت های فراوانی وجود دارد و
خداوند متعال در پرتو دستور به حجاب زمینه احترام واقعی زنان را فراهم نموده است.
در نتیجه زن محجبه نه تنها از حجاب خود خجالت نخواهد کشید بلکه از اینکه
ابزار هوسرانی مردان قرار نگرفته و پیامدهای منفی مقبولیت
ظاهری دامنگیر او نشده به خود افتخار می نماید.
در پایان
لازم است چند نکته را یادآوری نماییم:
اول:
چنین تصوری که زنان چادری نسبت به زنان مانتویی در جامعه از مقبولیت کمتری برخوردار
باشند به طور دقیق مشخص نیست و نمی توان تجربه شخصی یک یا چند نفر را ملاک ارزیابی
این موضوع قرار داد.
دوم: به
فرض که این ادعا درست باشد، باید بگوییم مگر توجه دیگران و ادعای مقبولیت اجتماعی
می تواند قبح و حرمت شرعی یک کار را بردارد چرا که اگر ملاک رفتار این بود زنان
مسلمانی که در کشورهای غربی زندگی می نمایند باید به همین دلیل از حجاب خود دست می
کشیدند.
سوم:
زنان و دختران مسلمان و معتقد باید بکوشند تا با بروز قابلیت ها و شایستگی های خود
در زمینه های علمی و معنوی و اخلاقی، احترام واقعی دیگران را نسبت به خویش
برانگیزند و با تلاش و فعالیت فرهنگی خویش، جو جامعه را به گونه ای عوض کنند که
پوشیدن لباس مبتذل به عنوان ضدارزش تلقی شود و پای بندی به ارزش ها و آداب و سنن
اسلامی به عنوان ارزش جلوهگر شود.
اگر بی حجابی در جامعه افزایش پیدا کند چه آسیب ها و پیامدهایی را
به دنبال خواهد داشت؟ در صورت امکان در این زمینه آمار و اطلاعات مستند ارائه
نمایید.
آسیب ها
و پیامدهای منفی و گاهی غیرقابل جبران به واسطه حضور تحریککننده
زنان در بین نامحرمان دامنگیر فرد، خانواده و جامعه می
گردد که در اینجا به گوشه ای از این آسیب ها اشاره می نماییم:
1. پیامد فردی
الف.
سقوط شخصیت انسانی زن
نخستین
کسانیکه به واسطه حضور نامناسب خود در میان نامحرمان در
معرض آسیب و تهدید قرار می گیرند خود زنان بدحجاب می باشند. بهطور
طبیعی بدحجابی و آرایش چهره، به نوعی توجه و نگاه نامحرمان را به خود جلب می کند،
بدیهی است که این کار زمینه برخی از تحریکات را برای طمع ورزی ایجاد می نماید، و
زمینه تنزل شخصیت زن را تا حد یک عروسک، یا یک کالای بی ارزش به سقوط می کشاند و
ارزش های والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده می شود، و تنها به عنوان
وسیله ای برای کامیابی های جسمی مورد توجه قرار می گیرد.[349]
خانمها
باید بدانند که بیشترین آستانه تحریکپذیری مردها از طریق
«نگاه» است. به گونهای که تحت تأثیر نگاه و شهوت به طور
معمول تا یک سوم کننترل عقلایی خود را از دست میدهند و
کسانیکه هوسران هستند به فکر
رهزنی میافتند و خواسته و ناخواسته همچون
صید، دختران را به دام میاندازند و همچون
سارق حرفهای که ماشینی نظر او را جلب کرده برای سرقت اقدام
میکند، به همین جهت اگر کسی میخواهد
خویشتن را یا مال خویش را محافظت کند، باید هرچه بیشتر مراقبت کند که از دید رهزنان
به دور باشد.
ب.
افزایش التهاب روحی و روانی
بی
تردید، اگر زنان با حجاب و پوشش مناسب در جامعه حضور یابند، خود و خانواده و دیگر
افراد جامعه از آرامش روانی برخوردار خواهند بود، اما اگر زنان به صورت تحریک آمیز
در اجتماع ظاهر شوند، التهاب و هیجان روحی بینندگان هر لحظه با دیدن صحنه ای تازه
افزایش می یابد و از آن جا که ارضای غریزه در تمامی موارد دلخواه، ممکن نیست، باعث
برهم خوردن تعادل روحی بینندگان می گردد.
همچنین
بی حجابی و بدحجابی و پیروی از مُد و آرایش، موجب می شود که زنان دیگری که قادر به
تهیه آن نوع پوشش نیستند نیز دچار فشارهای روانی گردند و تعادل روحی خود را از دست
دهند. این التهابات و تهییجات، بیماری ها و اختلالات روحی و جسمی فراوانی را به
دنبال خواهد داشت.
علاوه بر
اینکه فرد بدحجاب ناخواسته در مسابقه خودنمایی و خودآرایی
با دیگر زنان دچار شده و همواره این دغدغه پنهان برای او وجود دارد که آیا توانسته
گوی سبقت را در این زمینه از دیگران برباید و یا حداقل خود را به دیگران برساند یا
نه؟
2. پیامدهای خانوادگی
بنیان
خانواده، مقدس ترین پیوند اجتماعی است. برای ثبات این نهاد، عفت و حجاب مهم ترین
عامل به شمار می آید. اگر زنان آرایش ها و خودنمایی ها را به بیرون منزل بکشاند، و
مورد نگاه های هوس آلود نامحرمان قرار بگیرند گاهی ناخواسته عامل پیامدهای منفی
خواهند شد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
الف.
تأخیر در ازدواج
جلوه
نمایی دختران و زنانی که هر یک دارای محاسن خاص خود می باشند، موجب تردید پسران در
برگزیدن همسر شایسته زندگیشان می شود و در آرزوی رسیدن به دختری که جامع تمام
زیبایی ها باشد ازدواج را به تأخیر می اندازند.
این
موضوع در حالی است که برخی دختران تصور می نمایند چنانچه با چهره ای آرایش کرده در
اجتماع حاضر شوند زمینه ازدواج آنها بیشتر فراهم می گردد اما واقعیت آمارها خلاف آن
را اثبات نموده است.[350]
ب. کاهش
جذابیت زنان در نزد همسران
بر اساس
پژوهش های به عمل آمده از سوی پژوهشگران جهاد دانشگاهی؛ در اثر رعایت نکردن حجاب و
افراط در جلوهگری زنان، آستانه ادراکی مردان تغییر کرده و
درک آنها از زیبایی زنان کمتر می شود؛ در نتیجه، اثرات زیان بخشی در روابط خانوادگی
آنان گذاشته و به ایجاد تنش، جدایی و طلاق می انجامد.[351]
ج:
افزایش جدایی و طلاق
در محیطی
که فرهنگ حجاب و عفاف، مطرح است، دو همسر، متعلق به یکدیگرند و احساسات و عواطفشان
مخصوص یکدیگر است. پیوندهای قلبی، عمیق و محکم و عشق در خانواده حاکم است. اما اگر
مردان به راحتی و به آسانی در تمام صحنه های اجتماعی به زنان آرایش کرده و متنوع
دسترسی داشته باشند، ضمانتی برای ثبات محبت و دلبستگی آنان به همسرانشان نخواهد
بود؛ چرا که به قول بابا طاهر «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و هر آنچه دل از آن
یاد کند به هر قیمتی که باشد در پی آن خواهد رفت بدین ترتیب هر روز دل به دلبری می
بندد و از دیگری دل می برد.[352]
از سوی
دیگر، وقتی زن با آرایش و بدحجابی در جامعه ظاهر می شود، چه بسا با پیشنهاد های
وسوسه انگیزی از سوی دیگر مردان مواجه شود، در نتیجه نسبت به زندگی فعلی خود دلسرد
شده و یکی از دو راه خیانت یا جدایی را برگزیند.
نگاهی به
آمار وحشت ناک طلاق در آمریکا به عنوان بزرگترین نماد برهنگی و آزادی های جنسی گواه
بر این ادعا می باشد. گزارشی که از سوی مؤسسه کنیسی منتشر شده است، نشان میدهد
که 37 درصد از مردان آمریکایی در دوران ازدواج خویش از لحاظ جنسی به همسر خود
وفادار نمیمانند و 29 درصد از زنان آمریکایی نیز در دوران
ازدواج خود به همسرشان خیانت میکنند.
حیرتآور
این است که از هر 5 کودک آمریکایی که در سال 1986 به دنیا آمدهاند
سه نفر تا قبل از 18 سالگی شاهد طلاق و جدایی والدین خود خواهند بود.[353]
3. پیامدهای اجتماعی
الف.
پایمال شدن ایمان و فضایل اخلاقی جامعه
بیحجابی
یکی از این عوامل مهم است که نقش عمده ای در تضعیف و پایمال کردن فضایل اخلاقی
همچون حیاء، عفت و غیرت دارد. در جامعه بی حجاب شهوترانی،
هوسرانی، هرزهگری، گناه، ارتباطات
نامشروع و اختلاط های غیرشرعی جای معنویت، صفا، عشق و محبت واقعی را می گیرد. در
این جامعه بذر شهوت به سرعت در دل و جان مردم به خصوص جوانان نفوذ کرده و آنان را
از امور اساسی و اصلی زندگی و پرداختن و معنویات و تکالیف الهی بازمی دارد. طبیعی
است جامعه ای که فاقد ایمان و اخلاق باشد بستر بسیار مناسبی است برای افزایش
ناهنجاری ها، خصایص رذیله، خشونت، فساد، فحشاء، ناامنی
بزهکاری، آدم ربایی، خیانت، جنایت و دهها معضل دیگر که همگی محصول بی توجهی به حکم
شرعی حجاب بوده و دیر یا زود شعله آن دامن خود فرد را هم آتش خواهد زد.[354]
ب.
افزایش التهاب و ناهنجاری اجتماعی
حضور
نامناسب زنان، جذابیت آنها را در نظر جنس مخالف بیشتر کرده و تلاش و پی گیری جنس
مخالف را برای وصالش فزونی خواهد بخشید لذا اگر زنان آرایش کرده و به صورت تحریک
آمیز در اجتماع ظاهر شوند، التهاب و هیجان روحی بینندگان هر لحظه با دیدن صحنه ای
تازه افزایش مییابد و از آن جا که ارضای غریزه جنسی در
تمامی موارد دلخواه، ممکن نیست، باعث برهم خوردن تعادل روحی بینندگان می گردد.
ج. گسترش
فساد اجتماعی
حضور
تحریک آمیز زنان و نگاه آلوده مردان به آنها زمینه تحریک قوای جنسی را فراهم می
نماید و این امر مخصوصاً نسبت به دختران و پسرانی که در مراحل بلوغ قرار دارند شدت
بیشتری یافته به گونه ای که اغلب مفسده های اجتماعی در همین سنین تولید و رشد می
کنند.
دقت در
آمار و اخبار منتشره از وضعیت اجتماعی تمدن غرب به عنوان مهد برهنگی و آزادی پوشش
زنان صحت چنین بینشی را مورد تأیید قرار می دهد که در اینجا به برخی از آنها اشاره
می نماییم:
سطح
روابط جنسی پیش از ازدواج و حاملگی در میان جوانان پیشرفتهای
مخربی را درمیان کشورهای غربی شاهد بوده است. در پاسخ به این سؤال که چه تعداد از
جوانان آمریکایی زیر 20 سال در روابط جنسی نامشروع شرکت دارند، اکثر متخصصان این
زمینه به عددی بالاتر از 60 درصد اشاره میکنند. در
انگلستان براساس گزارشها بیش از یک پنجم جوانان تا پیش از
16 سالگی سابقهی روابط جنسی نامشروع را پیدا میکنند.
در آمارگیریای در سال 1996، 31 درصد از پاسخگویان مونث
ابراز داشتهاند که پیش از آن که به بلوغ برسند و از لحاظ
جنسی آماده باشند، برای روابط جنسی تحت فشار قرار گرفتهاند.[355]
بهطور
قطع چنین آماری اثر فراوانی بر میزان حاملگی پیش از ازدواج دارد. در ایالات متحده،
مطابق برآوردها «هر ساله یازده درصد از دختران زیر 20 سال ازدواج نکرده حامله میشوند».
به عبارت دیگر «در هر 64 ثانیه یک مادر جوان ازدواج نکرده یک فرزند به دنیا میآورد».
ویلیام
جی. بنت، وزیر پیشین آموزش ایالات متحده بیان میدارد:
«تولدهای نامشروع در ایالات متحده از سال 1960تا 1990، 400 درصد افزایش یافته است.»
مرکز
گزارش «نیوز اند وُرد (اخبار و جهان) ایالات متحده» برآورد میکند
که مطابق رَوَندهای موجود در ابتدای دههی اول قرن 21 از هر
دو کودک آمریکایی یکی بهطور نامشروع به دنیا میآید.
«هر ساله
بیش از یک میلیون دختر جوان آمریکایی حامله میشوند که 75
درصد آنها خارج از ازدواج صورت میگیرد».
شیوع این
روابط جنسی نامشروع به دیگر ملتهای غربی نیز سرایت کرده
است.
نیوزویک
در شمارهی اروپایی خود در 20 ژانویه 1997 نوشت: «در سوئد
بیش از نیمی از کودکان متولد شده، به پدر و مادرانی تعلق دارند که ازدواج نکردهاند.
در فرانسه و انگلیس این آمار در حد یک سوم است».[356]
جالب آن
است که در گزارشی که از سوی فعالین خویشتن داری جنسی در سال 2006 منتشر شده، درصد
تحمیلی یا اختیاری بودن روابط جنسی دانشآموزان زیر هجده
سال به تفکیک جنسی مورد بررسی قرارگرفت. براساس این گزارش 81درصد از دخترانی که
رابطه جنسی را تجربه کرده بودند، جامعه را در اطلاعرسانی
ناصحیح و فرهنگ غلط را در الزام به ناپوشیدگی و بیعفتی
مقصر دانسته و بیان کردند که به انتخاب و اختیار خود در
روابط شرکت نکردهاند. این دختران در بیان عوامل، تأثیرهای
محیط و همسالان و نگرانی از قضاوت های دوستانشان را از مهمترین عوامل رفتارهای جنسی
خود برشمرده اند.[357]
د.
افزایش خشونت و آزار جنسی زنان
یکی از
آثار سو بدحجابی اذیت و آزار جنسی زنان بدحجاب به وسیله مردان و جوانان ولگرد و
لاابالی است. گویا این قبیل مردان پوشش ناقص و نامناسب برخی دختران و زنان را به
منزله چراغ سبزی می دانند که نشان دهنده تمایل زنان بدحجاب به کارهای خلاف و گناه
آلود است و همین نکته از نظر ذهنی و روانی از دیدگاه آنان مجوز اذیت و آزار جنسی
زنان بدحجاب است.[358]
مدیر کل
مبارزه با مفاسد نیروی انتظامی در این باره می گوید: «با بررسی و رجوع اجمالی به
آمار مزاحمت برای نوامیس در سال 85، می بینیم بیشتر مزاحمت ها برای خانم هایی اتفاق
می افتد که نوع پوشش آنها خارج از حد متعارف بوده است و درصدی از آدم ربایی و تجاوز
به عنف نیز اختصاص به همین افراد داشته است.
وی اظهار
داشت: به طور کلی پوشش های نامناسب برای جامعه ناامنی به وجود می آورد و بیشترنی
تعرضات نیز به افراد بدحجاب بر می گردد و این تعرض ممکن است یک متلک یا آدم ربایی و
تجاوز به عنف باشد.[359]
فرمانده
وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز در این باره چنین می گوید: خانم هایی که بد پوشش
می باشند چهار برابر خانم هایی با پوشش مناسب مورد مزاحمت های خیابانی قرار می
گیرند.[360]
هـ .
ترویج فرهنگ مصرف و زیان های اقتصادی ناشی از آن
اشتغال
زنان به آراسته خویش و عرضه زیبایی های جسمی، فرهنگ غلط مصرف را ترویج می نماید و
زیانهای جبرانناپذیری بر اقتصاد
خانواده و کشور تحمیل مینماید.
آخرین
بررسی های انجام شده در کشور نشان می دهد که ایران، سومین کشور مصرف کننده و هفتمین
کشور وارد کننده لوازم آرایشی در جهان است در حالی که تنها یک سوم مواد آرایشی زنان
ایرانی، تولید داخل و بیش از دو سوم آن به صورت واردات، پشت ویترین های وسوسه انگیز
خرید می نشیند؛ وارداتی که بنا به آمارهای غیر رسمی 25 تا 30درصد کل آن طریق قاچاق
و تجارت چمدانی وارد کشور می شود و به دلیل تقلبی و غیراستاندارد بودن نه تنها
زیبایی را به پوستهای ایرانی هدیه نمی کند، بلکه زمینه ساز
شیوع انواع بیماری های پوستی همچون پیری زودرس پوست، حساسیت های پوستی، عفونت های
پوستی و… می باشد.[361]
بدحجابی دختران ما چه ربطی به تهاجم فرهنگی داره که اینهمه
روی این مسئله تأکید می شه؟
تهاجم
فرهنگی حرکتی است مرموزانه، حساب شده، همراه با برنامهریزی
دقیق و با استفاده از شیوه ها و ابزار و امکانات متعدد و متنوع، برای سست کردن
باورها، دگرگونی ارزشها، انحراف اندیشه ها، تغییر و تبدیل
آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه است.
قرائن و
دلایل مختلف حاکی از این است که یکی از ترفندهای مهم استعمارگران برای نفوذ فساد و
بی بند و باری در کشورهای اسلامی، از طریق گسترش بدحجابی و بی حجابی است و این
واقعیتی است که در گفته ها و نوشته های آنها به وفور یافت می شود که در اینجا جهت
آگاهی هرچه بیشتر خوانندگان به برخی از آنها اشاره می نماییم:
1.
فرانتس فانون در کتاب بررسی جامعهشناسی یک انقلاب یا سال
پنجم انقلاب الجزایر بهطور مبسوط به بیان نقش زن و حجاب او
در جلوگیری از توسعه استعمار فرانسه و نیز نقشه های شوم استعمارگران برای مبارزه با
حجاب پرداخته است.
وی در
فصل اول چنین می گوید: مسؤولین اداری فرانسه در الجزایر که مأموریت داشتند اصالت
ملت را نابود سازند و از طرف مراجع مربوطه موظف بودند مطلقاً تمام شکل های زندگی را
که ممکن است از نزدیک یا دور واقعیت و اصالت ملی را خاطر نشان مردم سازد، تجزیه
کرده و از هم بدند. حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر متمرکز کردند و آن را به
منزله علامت اصالت ملی و وضع خاص زن الجزایری تلقی کردند…[362]
وی در
جای دیگر می نویسد: «اوّلین اقدام ضد فرهنگی که فرانسه در الجزایر صورت داد، تلاش
برای از بین بردن حجاب بود، و در این کار موفق شد؛ و هر چه بدن زن الجزایری را بیشتر
عریان کرد، چنگال استعمارگر، بیشتر به حلقوم الجزایری فرو
رفت؛ اما مجدداً زن الجزایری شخصیت خود را بازیافت و مبارزه علیه مطامع استعمار نیز
آغاز گردید.»[363]
در کشور
جمهوری اسلامی ایران نیز حجاب، به دلایل خاص تاریخی، با انقلاب اسلامی پیوند خورده
و نماد دین و انقلاب گردیده است؛ به همین دلیل، یکی از راهبردهای اساسی کسانی که
معاند نظام هستند، این است که حجاب را بردارند یا بدحجابی ایجاد کنند.
مارتین
ایندیک از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه اخیراً اعلام کرده
است: «ما دیگر نمی توانیم در ایران روی تحرکات دانشجویی حساب کنیم و دیگر نمی شود
دانشجوها را به خیابان ها بیاوریم».
وی در
بخش دیگری از مطلب خود بر تاکتیک و پروژه دیگر آمریکا برای براندازی نظام اسلامی
تأکید می کند که: «برنامه این است که حجاب را از زنان ایرانی بگیریم؛ زیرا زنان بی
حجاب، نظام اسلامی ایران را ضایع می کنند و علامت مخالفت با رژیم ایران هستند.»[364]
برهمین
اساس می بینیم دشمنان انقلاب اسلامی با استفاده از ابزارهای متنوع و جذابی همچون
اینترنت، ماهواره و… اقدام به القاء بدحجابی و بی حجابی در کشور اسلامیمان نموده
اند به گونه ای که بنا به اظهار یکی از کارشناسان پلیس امنیت اخلاقی صحنه بی حجابی
زنان که امروز شاهد هستیم، نسخه سناریو از پیش طراحی شده دشمن است که بازیگران این
نمایش عموما سنین بین 16 تا 25 را شامل می شود که قریب به 90 درصد این مجموعه تحت
تأثیر القائات غیرمستقیم رسانه های غربی به این کار مبادرت می ورزند.[365]
آیا به نظر شما گشت ارشاد برای ازبین بردن بی حجابی اثری دارد و
باز هم این برخورد باید ادامه پیدا کند؟
نخست
باید دانست؛ برخورد با ناهنجاری های اجتماعی منحصر در کشور جمهوری اسلامی نبوده و
تمامی کشورها فراخور مبانی فکری و مصالح اجتماعی خود با آن مبارزه می نمایند.
برخورد نیروی انتظامی
در خصوص
برخورد نیروی انتظامی با بدحجابی گفتنی است که راه حل
مسایل فرهنگی در ابتدا راه حل پلیسی و امنیتی نبوده بلکه باید تمامی دستگاه های
دولتی و مردمی دست به دست هم بدهند و با تبیین و تشریح صحیح و آگاهی بخشی و رفع
موانع پذیرش و بسترسازی مناسب فرهنگ حجاب و عفاف و از بین بردن عوامل زمینهساز
بدحجابی مانند فراهم نمودن زمینه اشتغال و ازدواج برای جوانان به ریشهکنی
فرهنگ بی حجابی بپردازند. چرا که اگر فرد یا جامعه به عنوان یک موجود زنده عاقل
متوجه شود که قانون حجاب به معنای نسخه سلامت روانی و عدم تحریک جنسی جامعه میباشد،
دیگر نیازی به دخالت نیروی انتظامی نخواهد بود مگر با افرادی که با جسارت و بهطور
عمد، به ناهنجاریها ادامه میدهند
که قوه قهریه لازم است وظیفه خود را انجام دهد.[366]
در حال
حاضر نیز طرح ایجاد امنیت اخلاقی و اجتماعی براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی
و با هماهنگی قوای سه گانه کشور در حال اجراست و البته در کنار آن به برخورد با
کسانی که در قانون شکنی تعمد دارند توصیه شده است.[367]
البته
داستان برخورد با این افراد هنجار شکن بیمار دل با کسانی که علیرغم طینت پاکشان
نواقصی همچون بدحجابی دارند تفاوت دارد هر چند درباره این افراد هم دستورات اسلامی
و شرایط امر به معروف و نهی از منکر ایجاب می کند که تا حد امکان، با زبان خوش، نرم
و با منطق و استدلال ارشاد شوند در هر فرصت؛ برخورد انتظامی و قضایی هنگامی خواهد
بود که هنجارشکنی عمدی و سازمانیافته باشد و این حق مردم
است که امنیت اجتماعی آنان حفظ شود و حق نظام است که قوانین آن اجرا شود.
چرا در دانشگاه ها، حجاب رعایت نمی شود. در چنین شرایطی هرچهقدر
هم آدم خوبی باشیم باز هم تحریک می شویم، تکلیف در این زمینه چیست؟
با توجه
به شرایط سنی خاص دانشجویان که در اوج غرایز جنسی می باشند و همچنین شرایط محیطی
برخی از دانشگاه ها این نگرانی قابل درک می باشد و باید قبول کرد که پاکدامنی و
دوری از گناه در این شرایط بسیار سخت شده و دانشجویان را با مشکلات ذهنی و روحی
بسیاری روبهرو ساخته است.
متأسفانه
در چنین شرایطی برخی از دانشجویان دختر و حتی اساتید خانم نیز توجه به جنبه های
مختلف ذهنی دانشجویان پسر نمی کنند و به دلیل عدم رعایت حدود شرعی حجاب باعث درگیری
بیشتر ذهن دانشجو می شوند.
بهترین
راهبردی که دانشجویان را در مقابله با این معضل یاری می نماید اهتمام جدی دانشجویان
به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر با رعایت شرایط و مراتب آن می باشد.
اصل امر
به معروف و نهی از منکر نوعی نظارت غیر رسمی است که خداوند برای جلوگیری از انحراف
جامعه و افراد به آن امر کرده است:
«وَ
لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ
بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[368]؛ «و باید
از میان شما، گروهی، (مردم را) به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از
زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند»
اگر امر
به معروف و نهی از منکر به طور صحیح صورت پذیرد به افراد خطاکار کمک میکند
که از ناهنجاری دوری کنند و به افراد تذکر دهنده کمک میکند
که به حفظ ارزشها پایبند باشند.
این امر
مهم را می توان به اشکال مختلفی انجام داد:
الف.
فردی
بدیهی
است اگر دانشجویان در این زمینه به صورت جدی وارد عمل شود و این فریضه الهی را
منطبق با شرایط و مراتبی که در شرع مقدس معین گردیده، عملی سازد دستگاه های فرهنگی
و مراکز موجود در دانشگاه ها نیز بهتر می توانند در برپایی معروف ها و رفع منکرات
اقدام نمایند و ضمن تشویق و ترغیب دانشجویان به انجام شؤونات اسلامی، راه کارها و
اقدامات بنیادی فرهنگی را در جهت گسترش ارزش های اسلامی در بین دانشجویان فراهم
سازند.
ب. گروهی
در این
راستا راهکارهای ذیل پیشنهاد می گردد:
اول:
برای تحقق بهتر اهداف امر و نهی دینی در زمینه حجاب بهتر است با شناسایی دانشجویان
همفکر، متعهد و دلسوز و جذب آنها، اقدام به تشکیل یک هسته امر به معروف و نهی از
منکر دانشجویی نمود. البته این اقدام باید با نهایت دقت صورت پذیرد تا به نام این
گروه با حرکت های بی منطق و تند نابهجا و غیرمنطقی، سوء
استفاده نشود لذا بهتر است این اقدام در قالب کار تشکیلاتی صورت پذیرد.
دوم. به
طور هدفمند و با برنامهریزی باید اقدام نمود؛ مثلاً اگر
دانشجوی دختری در محیط دانشگاه از حجاب نامناسبی برخوردار است فرد اول به وی تذکری
ساده دهد؛ بعد از مدت کوتاهی نفر دوم وارد عمل شود و با همان نرمی با جمله دیگری وی
را امر به معروف نماید و این کار را نفرات بعدی نیز تکرار نمایند که قطعاً
تأثیرگذار خواهد بود و یا نسبت به اساتید و مدیران اگر دانشجویان با نامه نگاری های
متعدد با بیان های گوناگون مطالبات دینی خود را درخواست نمایند به طور مسلم در گذر
زمان این امر به معروف و نهی از منکر تأثیر خود را خواهد گذاشت.
سوم.
آگاهی بخشی دانشجویان؛ باید علاقه مندان به فرهنگ حجاب را نسبت به مبانی اعتقادی و
علمی و کارکردهای فردی و اجتماعی و فلسفه وجودی حجاب و تأثیرات ارزشمندی که در رشد
و توسعه مادی و معنوی فرد و جامعه دارد، با بهترین و زیباترین روش ها آگاه نمود و
به دیگران انتقال دهند.
چهارم.
جهت حساسیت زدایی بهتر است امر به معروف و نهی از منکر در محیط دانشگاه از طریق همجنس
صورت پذیرد به ویژه در موضوعات خاص همچون حجاب که بهتر است بانوان، دانشجویان دختر
را امر به معروف نمایند.
در پایان
ذکر دو نکته خالی از لطف نیست:
1. از
آنجا که در عموم دانشگاه ها هم اساتید مرد و هم اساتید زن وجود دارد یکی از
راهکارهایی که دانشجویان می توانند در این زمینه اتخاد نمایند این است که در صورت
امکان به هنگام انتخاب واحد، کلاسی را انتخاب نمایند که استاد آن همجنس
باشد و یا دانشجویان همفکر به صورت گروهی یک کلاس را
انتخاب کنند که جوّ کلاس را در اختیار داشته باشند.
2. وظیفه
دانشجویان مراقبت و کنترل افکار و رفتار می باشد به گونهای
خداوند را ناظر بر اعمال خود ببینند و در هنگام ارتباط با بدحجابها
به طور محکم در برابر وسوسههای شیطانی مقاومت کنند و به
یاد خدا باشند. به تجربه ثابت شده است اگر چندبار در برابر گناه استقامت شود خداوند
متعال آرامش و نورانیت خاصی عنایت میکند که در برابر
بدترین بدحجابها، لغزشی دامنگیر
نمیشود، بلکه ایمان و متانت و حیای آدمی بیشتر ثابت و
شکوفا میشود.
چرا تو
ایران اجازه داده نمی شه تا ما دخترها مثل دانشجویان دختر کشورهای غربی آزادنه و با
پوشش دلخواه خود در محیط دانشگاه تردد کنیم؟
دانشگاه
محیطی جوان، پر انرژی و با نشاط و مرتبط با فکر و اندیشه، می باشد که نقش تأثیرگذار
و تعیین کننده ای در وضعیت آینده کشور دارد؛ لذا هم دلسوزان به آن امید دارند و هم
دشمنان به آن طمع دارند و چنین است که دانشگاه آوردگاه جبهه های متقابل بوده و
دانشگاه ها اگر به مفهوم واقعی کلمه اسلامی باشد، می تواند حافظ دستاوردهای انقلاب
و نظام مقدس جمهوری اسلامی و حافظ خون و آرمان شهدا باشد.
نکته
حائز اهمیت این است که یک جوینده علم در صورتی می تواند متمرکز در درس و فعالیت
علمی باشد که حواسش از مسائل حاشیه ای به دور باشد.
از
مهمترین مسائل حاشیه ای نیز، بروز رفتارهای جنسی است که به کلی تمرکز انسان را تحت
الشعاع قرار داده و مانع کار و تلاش علمی مفید می گردد. ازاینروست
که نه تنها در ایران بلکه تقریبا تمامی مراکز علمی و دانشگاهی دنیا، قوانین جدی
برای پوشش دانشجویان خود اعم از دختر و پسر وضع کرده و بدان عمل می نمایند.
بنابراین
تصور آزادی پوشش در دانشگاه های غربی نیز تصوری غلط می باشد که برای اثبات خلاف
واقع بودن چنین تصوری به چند مورد انگشت شمار از قوانین دانشگاه های معروف دنیا –
که از طریق صفحه ((student hand book یا (student
dress code)؛ سایت دانشگاه ها قابل دسترسی عموم است- اشاره می
کنیم:
در
مقررات دانشگاه آکسفورد انگلیس آمده است:
–
دانشجویان بایستی لباس بلند، گشاد و روپوش های رنگی مصوب دانشگاه را بپوشند. اعضای
دانشگاه نیز لباس بلندی را می پوشند که معاون دانشگاه بعد از مشاوره ها و صلاحدید
با روسای دانشکده ها، انجمن های دیگر و موسسات تصویب کرده اند.
– مردان
باید از کت و شلوار تیره و پیراهن سفید ساده و کراوات و جوراب استفاده کنند.
– زنان
باید دامن تیره یا شلوار، بلوز سفید، کراوات سیاه، کفش سیاه و در صورت نیاز یک کت
سیاه بپوشند.
– مو
باید رنگ طبیعی داشته باشد و از مدل های افراطی پرهیز شود.
مقررات
دانشگاه گرین ویل شمالی آمریکا مقرر می دارد:
– هرگونه
لباس یا زینتی که نشان دهنده هر نوع بی حرمتی یا در برگیرنده نشانه های شهوت انگیز،
تبلیغات مشروبات الکی، تنباکو، مواد مخدر یا دیگر نمادهای نامناسب باشد مجاز نمی
باشد.
– لباسی
که به صورتی نامناسب اندام هارا نشان دهد مجاز نمی باشد. دامن ها باید زیبا،
موقرانه و با اندازه مناسب بوده و کوتاه نباشد. رنگ کردن مو مجاز نیست.
در اکثر
دانشگاه های امریکایی و اروپایی پوشیدن تیشرت یا لباس های
سبک گوتیک برای مردان و زنان ممنوع است. پوشیدن زیورآلات غیر از گوشواره جایز نیست
و…
با
مراجعه به ده ها دانشگاه دیگر نیز، مقرراتی از این قبیل یا در برخی موارد بسیار سختگیرانه
تر در مورد شکل پوشش بانوان و آقایان پیش بینی شده است که بررسی آنها در مجال این
مختصر نمی گنجد.[369]
معمولاً
آیین نامه های ناظر به پوشش، به علت این سختگیری ها اشاره
می کنند. قانون پوشش در دانشگاه ماهاریشی آمریکا در این زمینه مقرر می دارد:
«دانشجویان به عنوان نماینده دانشگاه در اماکن عمومی شهر، رویدادهای ورزشی و یا
سایر فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و تفریحی می باشند. پوشش آراسته و توام با وقار
یکی از مهمترین شیوه های ادای احترام نسبت به دانش مورد تحصیل، استادان و سایر
دانشجویانی است که شما نیز همچون آنان از نعمت کسب دانش بهره مند شده اید».
دانشگاه
ویرجینای جنوبی، لزوم ارائه دانش در محیطی آرام و پایدار را علت اصلی وضع مقررات
پوشش مقرر می دارد و دانشگاه بایلور آمریکا، اجرای برنامه های اموزشی را مهمترین
هدف دانشگاه برشمرده که هدفی بسیار متعالی تر از اهداف دیگر است و ازاینرو
مقررات محدودکننده متعددی برای پوشش مقرر داشته است.
بنابراین
اگر دیده می شود نظام لیبرال سرمایه داری غرب برای پاسداشت ارزش های مادی و دنیاییاش،
محیط آموزشی را از آسیبهای جنسی و جنسیتی مراقبت میکند.
در نظام اسلامی برای پاسداشت ارزش ها شایسته است مراقبت بیشتری لحاظ شود.
همکلاسی
من تحت تأثیر خانواده، حجاب خوبی نداره و موهاش رو بیرون می ذاره. دختر خوبیه حتی
خودش هم می دونه که داره کار گناهی انجام میده ولی با این فرهنگ بزرگ شده من به
خاطر اینکه دوست صمیمیش هستم نمی دونم چه طور باید او را
قانع کنم؟
عوامل
روانشناختی و جامعهشناختی متعددی
در گرایش به بدحجابی مؤثر است که بدون توجه به عوامل و ریشه های گرایش به بدحجابی
نمی توان بهخوبی در این زمینه امر به معروف و نهی از منکر
نمود برخی از این عوامل که باید به هنگام امر و نهی زنان بدحجاب مد نظر داشت از
قرار ذیل می باشد:
جوّ
زدگی
برخی
دختران و زنان، به لحاظ جوّ غالب جامعه، گرایش به بدحجابی دارد و به نوعی هم رنگی
با دیگران برای آنها مهم است.[370]
فقدان
هویت
میتوان
ادعا کرد که بخش عمدهای از پدیده خودنمایی، خودآرایی،
آرایشهای غلیظ و بیحجابی در معرض
جامعه، از آثار و عوارض شوم ضعف شخصیتی است.[371]
آنان در حقیقت خودشان نیستند بلکه هر لحظه به رنگی و جلوهای
خود را میآرایند.[372]
مرد
انگاری
فمینیسم
یکی از مظاهر عصر پست مدرنیسم محسوب میشود و پیامدهایی بهدنبال
خود دارد. مانند مرد انگاری دختر ها و زنان به گونه ای که از جهت کار و پوشش میان
خود و مردان تفاوتی نمی بینند![373]
تربیت
خانوادگی
مادرانی
که دختران خردسالشان را با نوعی از پوشش عادت دهند، در سالهای
نوجوانی و جوانی نیز، از پذیرش حجاب خودداری خواهند کرد.[374]
ضعف
مدیریت مرد
مردانی
که از قاطعیت و صراحت در خصوص حجاب، برخوردار نیستند، بهطور
ضمنی به آنها اجازه استفاده از هر نوع پوشش را میدهند.[375]
در هر
صورت امر به معروف و نهی از منکر بدحجاب در دو سطح باید صورت پذیرد:
الف. در
سطح عمومی و کلان
میتوان
با فرهنگسازی و برطرف نمودن زمینه های گرایش به بدحجابی
همچون ممانعت از تولید مُدهای هنجارشکن و حمایت از تولید مدهای مناسب، تبلیغ صحیح
حجاب اسلامی در رسانه و… صورت پذیرد.
ب. سطح
خصوصی و محدود
این سطح
که بیشتر مربوط به اعضای خانواده و دوستان و آشنایان می شود، زمینه برقراری ارتباط
و گفتوگوهای دوجانبه بیشتر فراهم است و امکان برنامهریزی
بیشتری وجود دارد.
در این
سطح از روش های ذیل می توان بهره جست:
تبیین و
ترویج الگوی حجاب
باید
زنان مسلمان را با الگوهای قرآنی و اسلامی آشنا کنیم. تا به اشتباه از هنرمندهای بی
حجاب و بدحجاب آنچنانی الگو نگیرد. زیرا انسان الگو گزین و
الگوپذیر است. پیوسته در این اندیشه است ارزش هایی را که باور دارد در چهره ای مجسم
بنگرد و خود را همانند آن الگو بسازد.
تصحیح
باورهای عوام فریب
یکی از
عواملی که طی سال های اخیر نقش مؤثری در ترویج بدحجابی داشته القاء برخی باورهای
غلط و عوام فریب می باشد که متأسفانه حتی این دست از باورها در برخی از فیلم های
سینمایی ایرانی نیز ترویج می شود به عنوان نمونه به دختران چنین القاء می شود که
حضور آرایش کرده دختران در جامعه باعث جذابیت آنها و ازدواج سریعتر
آنها می شود اگر چنین باوری صحیح بود باید شهرهایی همچون تهران که در آن بدحجابی
فراوان است دختری در خانه نمی ماند و حال آنکه نه تنها اینگونه
نیست بلکه آمار گویای آن است که بالاترین سن ازدواج دختران مربوط به همین شهر می
باشد.
تبیین
مقام زن
در تجزیه
و تحلیل دلایل بدحجابی، برخی به نیاز خودآرایی و خودنمایی زنان، اشاره کردهاند.[376]
ازاینرو، شناسایی و تبیین قابلیتها
و تواناییهای زنان و دختران، یادآوری چهرهای ماندگار و
برجسته زنان مسلمان در طول تاریخ، برشمردن آمار و ارقام هایی از فعالیتهای
سیاسی و اجتماعی و علمی کشورهای مسلمان، تحلیل و توصیف نقشهای
سرنوشتساز زنان در تاریخ صدر اسلام، تبیین نقش زنان در
دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس کشورمان ایران و مباحثی از این دست که تبیین کننده
مقام زن و جایگاه والای شخصیتی آنان است موجب رشد و تقویت روحیه خودارزشمندی زن و
نقش مهمی در کنار گذاشتن بدحجابی خواهد داشت.
آموزش
حجاب
قبل از
هر چیز آمران به حجاب میبایست نسبت به حجاب و ارزشهای
دینی، انجام واجبات و پرهیز از محرمات، اعتقاد قلبی و التزام جدی داشته باشند و قبل
از بیان شفاهی، از طریق آموزش عملی، دختران و زنان بدحجاب را با این اصل آشنا
سازند.[377]
نظارت بر
پیامهای رسانهای
فراموش
نکنیم که تبلیغات و رسانهها مانند: ماهواره، اینترنت و
تلفن همراه، گاهی آموزش و تأثیر منفی دارند و لازم است استفاده از این رسانهها
در محیط خانه ضابطهمند شود.[378]
جایگزینی
دوستان گاهی بی حجابی از سوی دوستان تشدید می شود است. بنابراین باید سعی شود بین
او و دوستانش فاصله قرار دهید. البته این کار باید به صورت تدریجی و با ظرافت انجام
شود؛ ابتدا باید خود شما ارتباطتان را با او بیشتر کنید و با او رفیق شوید و به
گونهای وقت او را پر کنید که کمتر فرصت رفت و آمد با
دوستانش را داشته باشد. اگر قصد دارد به خرید از بازار یا هر تفریح دیگری برود، در
صورت امکان شما هم با او همراه شوید.
بیان
دیدگاه اندیشمندان جهان پیرامون حجاب:
عفاف و
حجاب خواسته ای فطری و بسیار فراتر از توصیه یک دین خاص است و سخنان شخصیت های
معروف جهان این ادعا را ثابت می کند. این شخصیت ها ضمن توجه به عفاف و حجاب، دلایل
مهمی را هم برای آن مطرح کرده اند که می تواند مورد استفاده قرار گیرد؛
* سالی
کلاین (فمنیست)
… در
حقیقت آنچه به دست آمد آزادی زیاد زنان نبوده بلکه مشروعیت بخشیدن به بی بندو باری
مردان بوده…[379]
* چارلی
چاپلین (بازیگر معروف کمدی)
دخترم
هیچ کس و هیچ چیز دیگر را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری
ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند… برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من تن
عریان تو باید از آن کسی باشد که روح عریانش از آن توست.
* ویل
دورانت (مورخ معروف)
زنان
دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد
دادند. عفت، زن را توانا می سازد که با جست و جوی بیشتری عاشق خود را، یعنی کسی را
که افتخار پدری فرزندان او را خواهد داشت، برگزیند.[380]
*
ماهاتما گاندی (رهبر انقلاب هند)
زن با
اینکه به ظاهر در صدد آزادی برآمد، ولی در واقع وسیله هوس
رانی مرد قرار گرفت. من ترجیح می دهم که نسل انسان نابود شود تا اینکه
بماند و با تبدیل زن یا ظریف ترین مخلوق الهی به یک وسیله عیاشی و شهوت رانی مرد،
از هر حیوانی پست تر گردد.
تا در
اجتماع وجود زن وقف لذت بخشیدن به مرد است، ما همه به نام مرد باید سر از شرم به
زیر افکنیم.[381]
آگاه
سازی نسبت به توطئه دشمنان
آگاهسازی
دختران و زنان از نقشهها و توطئههای
دشمنان برای کشف حجاب در طول تاریخ و بیان ماجراهای سرنوشتساز
مربوط به حجاب در کشورهای اسلامی همچون اسپانیا در قرن هفتم هجری و جنگ روسری در
برخی کشورها در زمان کنونی، عامل خوبی برای شناخت مهم بودن حجاب در جامعه اسلامی
است.[382]
تبیین
فلسفه و فواید حجاب
با بیان
فلسفه حجاب و نتایج دنیوی و اخروی می توان افراد بدحجاب را متقاعد نمود.
اصل حجاب
و پوشش زنان علاوه بر اینکه فرمان مهم خداوند است،
دربردارنده حکمت ها و مصلحتهایی است که به برخی از آنها
اشاره می شود؛
باید
دانست احکام الهی بیش از آنکه به محدودیت لذت ها بیانجامد
به ماندگاری لذت ها و پایداری نشاط و خوشیها می انجامد
ازاینرو اگر چه حجاب از یک سو برای خانم ها محدودیت است و
موجب خستگی و زحمت اما از سوی دیگر اوج احساسات را سالم نگه می دارد و عاطفه ها و
محبت ها را در کانون گرم خانواده متمرکز می سازد و زن و مرد را از بی تفاوتی نسبت
به همدیگر در نظام خانواده نجات میدهد. این بحرانی است که
هم اکنون دامنگیر جوامع غربی شده است. بهطوری
که در هنگامه برپایی کانون خانواده، که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و
مهمترین ابزار آن میل جنسی نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان
خانواده ها را متزلزل ساخته است. بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سالهای
قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از
دست داده است.[383]
اینجانب
مدتی است که مسئولیت کانون حجاب و عفاف را در دانشگاه به عهده گرفتهام؛
از شما می خواهم درباره راهکارهای نهادینه کردن حجاب در دانشگاه، این کانون را یاری
کنید؟
از اینکه
دانشجویانی همت خود را ترویج فرهنگ حجاب قرار داده اند قابل تقدیر می باشد و
امیدواریم تمام کسانی که در این مسیر الهی گام می نهند به اهداف متعالی خود نائل
گردند.
برخی از
راهکارهای عملی که می تواند در نهادینه کردن حجاب در دانشگاه مؤثر باشد از قرار ذیل
می باشد:
1.
برگزاری جلسات سخنرانی به مناسبت های مختلف با موضوع حجاب.
2.
برگزاری جلسات پرسش و پاسخ پیرامون حجاب با حضور کارشناسان موفق.
3. تشکیل
گروه های مطالعاتی و جلسات بحث و بررسی چند نفره.
4.
انتشار نشریات و مقالات علمی مناسب و منطقی.
5. معرفی
کتاب ها و سایت های مذهبی و پاسخگویی به موضوعات حجاب.
6.
شناسایی کتب مفید پیرامون حجاب و برگزاری مسابقه کتاب خوانی و مقالهنویسی
پیرامون آن.
7.
استفاده از شیوه های هنری، نظیر شعر، نقاشی، نمایش، تئاتر.
8.
استفاده از تابلوهای موجود در دانشگاه و خوابگاه ها که در محل دید و اجتماع
دانشجویان قرار دارد.
9. بهکارگیری
روش های تأثیرگذاری غیرمستقیم مانند: اردوهای تفریحی، زیارتی، جلسات صمیمی
خوابگاهی.
10.
استفاده از ظرفیت های نهادهای فرهنگی در دانشگاه مانند نهاد رهبری، بسیج، شورای
فرهنگی دانشگاه و تصویب مقررات خوب و تضمین اجرای آن توسط این نهاد ها نقش خوبی را
ایفا نمود.
آیا آیه
و روایاتی وجود دارد که نشان دهد عواقب اخروی افراد بدحجاب چگونه خواهد بود؟ اگر
اینجوری هست همه زنان خارجی جهنم می رن!؟
پاسخ این
سؤال در دو بخش قابل ارائه می باشد:
اول.
عاقبت افراد بدحجاب و باحجاب
حجاب از
واجبات دینی است و هرگونه بدحجابی از طریق آشکار کردن مو، آرایش ها و زینت ها در
نزد نامحرم و جلوه گری با لباس های نازک، تنگ، با مدل های مخصوص و رنگ های مهیج
نمونه بارزی از گناهان جنسی و جنسیتی است که به بسیاری از گناهان دیگر دامن می زند
و دارای عواقب خاص خود است که در آیات و روایات بدان پرداخته شده است.
بر اساس
آیات قرآن کریم، بدحجابی و بی حجابی از مصادیق آیه 19 سوره نور می باشد که خداوند
متعال برای آن عذاب دردناکی را در نظر گرفته است.
«إِنَّ
الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ
أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ»[384]؛ «کسانی
که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در
دنیا و آخرت است»[385]
در
روایات نیز عواقب دنیوی و اخروی متعددی برای زنانی که رعایت حجاب و عفت را نمی
نمایند مطرح گردیده است.برخی ازاینروایات از قرار ذیل می
باشد:
1.
محرومیت از رحمت الهی
پیامبر
اکرم(ص) در
توصیه به یکی از زنان چنین می فرماید:
«یَا
حَوْلَاءُ لَا تُبْدِی زِینَتَکِ لِغَیْرِ زَوْجِکِ یَا حَوْلَاءُ لَا
یَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تُظْهِرَ مِعْصَمَهَا وَ قَدَمَهَا لِرَجُلٍ غَیْرِ
بَعْلِهَا وَ إِذَا فَعَلَتْ ذَلِکَ لَمْ تَزَلْ فِی لَعْنَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ
وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهَا وَ لَعَنَتْهَا مَلَائِکَةُ اللَّهِ وَ أَعَدَّ لَهَا
عَذَاباً أَلِیماً»[386]؛ « ای
حولاء! زینت خود را برای غیر همسرت، آشکار مکن؛ ای حولاء! بر زن جایز نیست که
زیبایی ها و پاهای خود را برای مردی غیر از شوهرش آشکار کند، که اگر چنین کرد همیشه
در نفرین و خشم و کینه الهی و فرشتگان او خواهد بود و در قیامت، برای او عذاب
دردناک فراهم است»
2.
آویزان شدن بر مو
پیامبراکرم(ص) در
مورد آن چه در شب معراج مشاهده کرده بود، می فرماید:
«رَأَیْتُ امْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِشَعْرِهَا یُغْلَی دِمَاغُ رَأْسِهَا»؛ «زنی را
دیدم که به موهای سرش آویزان بود و مغز سر او به جوش و غلیان در آمده بود»
سپس در
توضیح رفتاری که این پیامد را به همراه داشته، فرمودند:
«أَمَّا
الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ
الرِّجَال »[387]؛ «اما آن زنی که
به موهای سرش آویزان بود، زنی است که موهای خود را از مردان نمی پوشاند»
3. چیدن
گوشت بدن خود
از عقوبت
های اخروی دیگر زنان بدحجاب در قیامت چیدن گوشت بدن آنان توسط ایشان است که در
روایت پیشین به آن اشاره شده است:
«رَأَیْتُ امْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا
بِمَقَارِیضَ مِنْ نَار»[388]؛
«زنی را دیدم که گوشت بدن خود را از جلو و از عقب با قیچی هایی از آتش می چید.»
«أَمَّا
الَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ
نَفْسَهَا عَلَی الرِّجَال»؛ «و اما آن زنی که گوشت بدن خود را به قیچی هایی از آتش
می چید، آن زنی بود که در دنیا خود را در معرض تماشای نامحرمان و در اختیار آنها می
گذاشت»
4. خوردن
گوشت بدن خود
در بخش
دیگری از روایت پیشین آمده است:
«رَأَیْتُ امْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ النَّارُ تُوقَدُ مِنْ
تَحْتِهَا»[389]؛ «زنی را دیدم که
گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیرش افروخته می شد»
«أَمَّا
الَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا
لِلنَّاس»؛ «و اما آن زنی که گوشت بدن خود را می خورد آن زنی است که بدن خود را
برای مردم زینت می کند»
5. آتش
دوزخ
پیامبر
اکرم(ص) زنانی
را که زینت خود را برای نامحرمان آشکار سازند را سزاوار آتش دوزخ دانسته و حضرت علی(علیه
السلام) از ایشان چنین نقل نموده:
«نَهَی
أَنْ تَتَزَیَّنَ لِغَیْرِ زَوْجِهَا فَإِنْ فَعَلَتْ کَانَ حَقّاً عَلَی
اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُحْرِقَهَا بِالنَّارِ»[390]؛
«پیامبر خد(ص) نهی
کرد از این که زن خود را برای غیر شوهرش آرایش نماید و اگر چنین کند بر خداوند
سزاوار است که او را در آتش بسوزاند…»
و یا در
روایت دیگری از امیرالمؤمنین(علیه
السلام) چنین می خوانیم:
«یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ
الْأَزْمِنَةِ نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ
دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَی الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَی
اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ
خَالِدَاتٌ»[391]؛ «در آخرالزمان و
نزدیک شدن زمان موعود (قیامت یا حضرت مهدی(علیه
السلام)) که بدترین زمانهاست (چون
جهان از ظلم و ستم پر شود) زنانی ظاهر می شوند بی حجاب و عریان بیرون آمده خودنمایی
می کنند، از دین خارج می شوند (به احکام دین توجهی ندارند) در فتنه ها (آشوبها یا
محافل عیش و شهوت) داخل می شوند و شهوترانی روی می آورند و به لذاتجویی
ها شتابانند، حرامهای الهی را حلال می کنند و زنانی با
چنین ویژگیی در جهنم همیشه خواهند ماند»
دوم.
کیفر زنان غیرمسلمان بی حجاب
در خصوص
سرنوشت زنان غیرمسلمان که بی حجابند باید گفت: مردمی که به دین اسلام، ایمان
نیاورده اند دو گروه می باشند:
الف.
گروهی که به جاهل مقصر و کافر معاند معروفند. یعنی اسلام به آنها رسیده و آنان به
حقانیت آن پی برده اند اما با لجاجت و سرکشی حاضر به پذیرش حق نیستند. اینگونه
افراد مستحق عذاب دوزخ می باشند، زیرا حق و حقیقت را شناخته اند و به سوء اختیار و
با علم و عمد با آن مخالفت می کنند. چنین گروهی که می توانستند اهل نجات باشند هر
چند هم در ظاهر رفتار خوبی داشته باشد، چون حق را پوشانده و با حقیقت، عناد و لجاجت
ورزیده اند راه نجات را بر خود بسته، در نتیجه جایگاه خویش را انتخاب کرده اند.
ب. گروهی
که به جاهل قاصر معروفاند. یعنی یا اسلام و پیام آن به
آنها نرسیده و یا بسیار ناقص و غیرواقعی به آنها عرضه شده است. اینگونه
افراد اگر به آنچه مبتنی بر فطرت است، صادق باشند و بدان عمل کنند، مثلاً از دروغ
بپرهیزند و به کارهای خلاف انسانیت تن در ندهند، امید است اهل نجات باشند.[392]
به تازگی
کلیپی رو دیدم که ذهنم رو کاملاً به خودش مشغول کرده. در این کلیپ سخنران میگفت:
چهطور خدا بهخاطر چند تار مو،
خانمیرو هزار سال در آتش جهنم میسوزاند
و عذاب میدهد و وقتی تشنه شد زقوم میدهد.
چنین چیزی منطقی نیست. آیا واقعاً خدایی که از مادر به بندگانش مهربانتر
هست انسان بدحجاب رو بهخاطر بیرون بودن چندتار مو تا ابد
جهنمی میکنه؟
متأسفانه
برخی از سخنرانها – هرچند با نیت خیر و جذب قشر جوان بهدین-
سخنانی را مطرح مینماید که نه تنها جوانان را به معنویت
سوق نمیدهد بلکه بهانهای برای
اباحهگری و غوطهور شدن آنها در
فساد میشوند. تا جایی که برخی زنان و دختران بدحجاب برای
ارتکاب اعمال زشت خود با هدف خودفریبی و یا رهایی از انتقاد و فشار افکار عمومی
متوسل به چنین توجیهاتی شوند.
پیش از
پاسخ به مباحث مطرح شده در این سوال ذکر چند مقدمه لازم است:
1.
بسیاری از گناهان کوچک زمینه گناهان بزرگ را فراهم مینمایند
و چه بسا بیرون بودن همین چند تار مو زمینه امام انحرافات اخلاقی خود و بسیاری دیگر
از جوانان را فراهم نماید امام علی(علیه
السلام) میفرمایند:
«أَشَدُّ
الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ ذَنْبٌ صَغُرَ عِنْدَ صَاحِبِهِ »[393]؛
«بزرگترین گناه، گناهی است که
صاحبش آن را کوچک بشمارد»
2.
بدحجاب تنها به خود ظلم نمیکند تا تنها «حق الله» بر عهدهاش
بوده و خداوند او را ببخشد بلکه بدحجاب، با به گناه انداختن دیگران، «حقالناس»
نیز دامنگیرش میشود و این از بزرگترین
ظلمها است که خدا هم از آن نمیگذرد.
3. اگر
قرار باشد تفاوتی میان زنان بدحجاب – که با اعمال و رفتارشان، هم خود مرتکب گناه
شده و هم دیگران را به گناه میاندازند – با دیگر زنانی که
بنا به دستور الهی حجاب خود را به طور کامل رعایت نموده اند نباشد در این صورت
عدالت خدواند متعال زیر سوال خواهد رفت.
4. وجود
عذاب برای افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند. بدیهی است که
در روایات متعددی نیز بدان اشاره شده اما نباید این نکته مهم را نیز فراموش کرد که
جهنم، تنها براى کسانى است که همه راه هاى خوشبختى و ابواب سعادت چون توبه، شفاعت و
مغفرت واسعه الهى را به روى خود بسته اند، اما اگر توبه کنند و جبران کنند، قابلیت
و لیاقت نجات از جهنم و ورود به بهشت را خواهند داشت.
با توجه
به این مقدمه باید بگوییم:
اول.
جهنم تجسم اعمال و رفتار ناهنجار انسان
آنچه از
آیات و روایات به دست میآید آن است که قیامت به نوعی تجسّم
عینى کردار انسان است. خداوند متعال، این عالم را به صورت یک نظام علّت و معلولى
آفریده که هر عملى، معلولى داشته باشد. عذابهاى جهنّم و
نعمتهاى بهشت نیز در حقیقت نتیجه و معلول و تجسّم عینى
اعتقادات و اعمال خود انسان است. از این رو خداوند متعال در قرآن مى فرماید:
«فَمَنْ
یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ
شَرًّا یَرَهُ»[394]؛«پس هر
کس هموزن ذرّه اى کار خیر انجام دهد خودِ آن را مى بیند و هر کس هموزن ذرّه اى کار
بد کرده خودِ آن را مى بیند»
و در آیهای
دیگر میفرماید:
«وَ
مَن جاءَ بِالسَّیئه فَکُبَت وُجوُههم فِى النّار هَل تُجزون إِلاّ ما کُنتم
تَعمَلون»[395]؛«آنان که
کردار بد همراه خویش بیاورند، به رو در آتش افکنده مى شوند. آیا پاداشى جز آنچه عمل
مى کردید خواهید داشت؟»
به گونهای
که وجود ستمگر خود هیزم و ماده آتش زاى جهنم است:
«وَ
أَما القاسِطُون فَکانُوا لِجَهنَّم حَطَب»[396]؛ «بشر
ملحد و ستمگر هیزم آتش جهنم خواهد بود»
در واقع
خداوند انسان را به عنوان موجودى مختار آفریده است که مى تواند با کنش خوب خود،
بهشتى جاودان بیافریند و همواره با آن زیست کند و یا جهنمى سوزان بسازد و در جهنم
کرده هاى خویش، خود را بسوزاند بلکه بالاتر از این انسان با سوء رفتارش، از خود
وجودى جهنمى مى سازد و خود جهنم خویش مى شود. از همین رو بین عذاب و انسانى که
اصالت انسانیت خویش را از دست داده، انفکاک محال است.
دوم.
تناسب عذاب جهنم با بیرون بودن چند تار مو
در این
زمینه باید دانست که کیفر اخروى مانند کیفرهاى دنیوى، امرى قراردادى و اعتبارى نیست
بلکه حقیقتى تکوینى و قهرى است که از ناحیه خود انسان دامنگیر
او شده. تفاوت کیفرهای اعتباری و تکوینی در این است که کیفرهاى اعتبارى قابل وضع و
رفع است، اما کیفر تکوینى باطن خود عمل است و عمل و کیفر دو روى یک سکه اند. در
چنین رابطه اى وجود عمل سوء، مساوى با وجود کیفر است و بین آن دو فاصله اى نیست.
مثلاً
اگر گفته شود کسى که از مقررات رانندگى تخلف کرده و از چراغ قرمز عبور کند ممکن است
بهخاطر همین چند لحظه تخلف، چنان تصادفى کند که دست و پاى
او بشکند و یک عمر زمینگیر شود، در اینجا کسى نمى گوید، این نتیجهی
تلخ براى آن تخلف کوچک عادلانه نیست، زیرا مسلّم است که این، از قبیل جریمههاى
قراردادى اداره راهنمایى نیست که در آن مسأله تناسب و هماهنگى جرم و جریمه در نظر
گرفته شود، بلکه این، اثر طبیعى عمل است که انسان آگاهانه به سراغ آن رفته، و خود
را گرفتار آن کرده است.
حال فرض
کنید چنین انسانى به جاى یکصد سال و یا هزار سال عمر کند و یا یک میلیون سال در
دنیا بماند، مسلماً باید تحمل آن رنج و عذاب را در این مدت طولانى به خاطر مثلاً
چند روز هوسبازى بنماید.
در مورد
عذابها و کیفرهاى اخروى مسأله از این فراتر است، آثار
طبیعی اعمال و نتائج مرگبار آن ممکن است براى همیشه دامان انسان را بگیرد، بلکه خود
اعمال در برابر انسان مجسم مى شود، و چون آن جهان جاویدان است اعمال نیک و بد،
جاودانه با انسان خواهند بود، و او را نوازش یا کیفر مى دهد.
بنابراین، جایى براى این سؤال باقى نمىماند که چرا تناسب
میان «جریمه» و «جرم» در نظر گرفته نشده و به خاطر چند تار مو این همه عذاب وجود
دارد؟ چرا که این کیفر در حقیقت اثر طبیعى همان بیرون بودن چند تار مو هست و خاصیت
تکوینى آن محسوب مى شود.
سوم.
جهنم و لطف الهی
در اینکه
لطف و رحمت الهی واسعه است و بخشندگی او بالاتر و گسترده تر از همه گناهان عالم است
شکی نیست. اما در این بین نکاتی وجود دارد که نمی توان آنها را نادیده گرفت:
در نظام
حکیمانه الهى همان طور که وجود بهشت در کل نظام هستى، ضرورى و سودمند است وجود دوزخ
نیز لازم و فایده مند است. وقتى خداوند متعال نعمت هاى خود بر بندگان را بر مى
شمارد، جهنم و عذاب هاى آن را در ردیف نعمت ها قرار داده، مى گوید:
«…
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ
بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ فَبِأَىِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ»[397]؛ «این است
همان جهنمى که تبه کاران آن را دروغ مى خواندند میان آتش و آب جوشان مى گردند. پس
کدام یک از نعمت هاى پروردگارتان را منکرید؟»
از فواید
دوزخ نقش بازدارندگی آن از گناه میباشد، بهگونهای
که بسیارى از مردم را از بدى، انحراف و کج روى بازمى دارد. چه بسیار کسانىکه
از خوف جهنم، به سعادت و شرافت جاودانه نایل آمده اند. اگر خداوند حکیم دوزخ را در
شمار نعمت ها آورده است، واقعاً نعمت بزرگى را تذکر داده چرا که بدون آن بیشتر
انسان ها اهل بندگى و حرکت در جهت تکامل نبودند و در صورت نبود جهنّم از حدّ حیوانى
فراتر نمىرفتند.
درست است
که خداوند رحمان و رحیم و غافر و غفار و رئوف است اما این دلیل نمی شود که خداوند
جبار و غیور و «شَدیدُ
الْعَذابِ»[398]؛
«دارای مجازات شدید»… نباشد. یعنی این را نباید فراموش کرد که خداوند همانطور
که بخشنده و مهربان است منتقم و عذاب دهنده هم هست.[399]
لذا نمی توان رحمت و بخشندگی خداوند مهربان را دست آویزی برای گناه قرار داد، در
حالی که خود خداوند متعال فرموده:
«وَ
اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب
»[400]؛ «و از
خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت کیفر است!»[401]
سوء
استفاده کردن از لطف و محبت کسی با هیچکدام از مبانی عقلی
و اخلاقی سازگار نیست. علامه طباطبایی در تفسیر این بخش از کلام خداوند متعال که
فرموده است: «یا
أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریم»[402]؛
چنین می گوید: «معصیت ربی که مدبر امر او است، و نعمت های ظاهری و باطنیش سراپای
وجود او را فراگرفته، کفرانی است که هیچ فطرت سلیمی در زشتی آن شک ندارد، مخصوصاً
در موردی که رب منعم، کریم هم باشد، که کفران چنین ربی باز هم زشت تر و توجه عتاب و
مذمت شدیدتر و روشن تر است»[403]
چهارم.
مدت عذاب زنان بدحجاب
مخالفت و
سرپیچی از احکام و دستورات خداوند متعال گناه و حرام است و نتیجه گناه نیز بدنامی
در این دنیا و گرفتار شدن به عذاب اخروی است. حجاب نیز از احکام و دستورات قطعی
اسلام است و اگر کسی از آن سرپیچی کند وگناه نماید و توبه نکند، قطعاً گرفتار عذاب
خواهد شد.[404] امّا دقّت شود
جهنّم رفتن، به معنای تا ابد در جهنّم ماندن نیست؛ برای روشن شدن این مطلب لازم است
بدانیم که انسان ها در سه حیطه باید حساب پس بدهند؛ در حیطه اعتقادت، در حیطه اعمال
و در حیطه صفات اخلاقی که بر این اساس افراد به چند گروه تقسیم می شوند:
گروه
اول: آنها که اعتقاداتشان درست است و صفات اخلاقی خوبی دارند و اعمالشان هم مطابق
دین است، روشن است که هم در برزخ و هم در آخرت، اهل بهشت خواهند بود. قرآن این گروه
را اهل بهشت معرفی می کند بهشتی که همواره در آن متنعّماند
و هیچگاه از آن اخراج نخواهند شد.[405]
گروه
دوم: آنها که اعتقاداتشان درست است و صفات اخلاقی خوبی دارند ولی اعمالشان مطابق
دین نبوده و خطاکار میباشند. در این صورت اگر گناهان کم
باشد، مدّتی در برزخ عذاب می شوند تا پاک شوند، وقتی پاک شدند وارد بهشت برزخی می
شوند. اینها در آخرت هم بهشتی اند. امّا اگر گناهان عملی اینها
خیلی زیاد باشد، ممکن است در آخرت هم مدّتی در عذاب باشند؛[406]
گروه
سوم: آنها که اعتقاداتشان درست است ولی علاوه بر اعمال ناپسند، صفات اخلاقی بدی
دارند اینها مثل گروه قبلی خواهند بود؛ لکن عذابشان شدیدتر
است.
گروه
چهارم: آنها که اعتقاداتشان باطل است و با سوءنیت راه کفر و شرک و نفاق در پیش
گرفتند و با معارف حقه الهی دشمنی کردند. اینان اهل جهنم اند و در آن جاودانه
خواهند بود. خداوند متعال در باره این گروه میفرماید:
«وَ
الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها
خالِدُون»[407]؛ « و
کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند
بود»
بنابراین
طبق روایات اهلبیت(علیهم
السلام) بسیاری از جهنّمی ها بعد از آنکه
به تناسب گناهانشان مجازات شدند، از آثار گناهشان پاک شده و وارد بهشت می شوند. لذا
هر چه گناه کسی کمتر باشد به همان اندازه نیز به نجات نزدیکتر
است؛ بلکه اگر گناهش خیلی کم باشد، چه بسا با شفاعت بخشیده می شود و کارش به جهنّم
نمی کشد. برخی نیز با فشار مرگ یا فشار قبر و امثال آن پاک می شوند و کارشان به
جهنّم نمی کشد.[408]
از مجموع
آنچه گفته شد در خصوص حجاب می توان گفت اگر زن یا دختری که بدحجاب یا بی حجاب است
منکر حجاب به عنوان ضروری دین باشد بهطوری که با این
انکارش اصول دین مانند توحید و نبوت را انکار کند، در این صورت کافر است و مستحق
عذاب ابدی خواهد بود اما اگر بدحجابی او به خاطر مسامحه و سستی است و در دنیا توبه
نکردهاند، در این صورت نمی توان گفت از عذاب و مجازات
اخروی معاف و مصون میباشد، بلکه در عوالم مختلف، قبر، برزخ
و قیامت برحسب حال، عذاب هایی خواهند کشید تا پاک شوند و از عذاب خلاصی یابند و در
نتیجه وارد بهشت شوند.
البته
برخی چنین به خود القا میکنند که چند سال عذاب را تحمل
کرده و در نهایت بهشتی میشویم لذا به بدحجابی خود ادامه میدهند.
این دسته از افراد نباید فراموش کنند که: اولاً، ممکن هست همین بی حجابی آنها باعث
شود که گرفتار گناهی شوند که تا ابد آنها را دچار عذاب کند. ثانیاً، به طور مشخص
معلوم نخواهد بود که به چه مدت گرفتار عذاب خواهند بود. ثالثاً، تحمل عذاب الهی ولو
اندک آن بسیار سخت و دشوار می باشد و خداوند متعال در آیات متعددی نسبت به این
مسئله هشدار داده و فرموده است:
«أُولئِکَ
الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ
فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّار»[409]؛ «اینان،
همان هایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کرده اند؛
راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!!»
پنجم.
خدای مهربانتر از پدر و مادر
اما
درباره مهربانى خدا و مقایسه آن با مهربانى مادر گفتنى است: مهربانى مادر نیز جلوه
اى از مهربانى خدا است که در نهان مادرها نهاده شده است به ودیعه. به طور یقین
مهربانى که خداوند نسبت به بندگان دارد و مهلتى که نسبت به خطاکاران مى دهد، بسیار
بیشتر است.
اما نکته
مهم آن است که رحمت و مهربانى خداوند، همراه با حکمت و عدالت است. از این رو اگر
خطا به اندازه اى باشد که نیاز به تنبیه و یا اخراج داشته باشد، لازم است چنین کارى
انجام بگیرد و اگر خطا بسیار سنگین باشد (مانند اعتیاد و یا قتل دیگر بى گناه)، حتى
پدر و مادر نیز فرزند خود را به مراجع قضایى جهت مجازات معرفى مى کنند.
بر اساس
آنچه تا کنون گفته شد معلوم میشود طرح چنین مباحثی بر خلاف
آیات و روایات و نمیتوان مبتنی بر چنین سخنانی دست از حجاب
شرعی برداشت.[410]
بیشتر
کسانی که بی حجاب هستند و حتی نماز هم نمی خوانند دارای زندگی خیلی خوبی هستند ولی
خیلی از باحجابها زندگی خوبی ندارند! چرا؟
پاسخ این
سؤال در قالب چند نکته قابل ارائه می باشد:
خوشبختی
ظاهری
این نکته
بسیار مهم را نباید فراموش کرد که تنها با دیدن بخشی از جلوه های ظاهری زندگی
افراد، نمی توان نسبت به تمام واقعیت های زندگی آنها قضاوت نموده و نسبت خوشبختی یا
بدبختی به آنها داد.
چه
بسیارند کسانی که دارای وضعیت ظاهری مناسبی از جهت مالی می باشند اما از مشکلات
فراوانی همچون بیماری ، اختلافات خانوادگی و فرزندان ناباب در زندگی خود رنج می
برند.
خوشبختی
زنان محجبه
اگر
خوشبختی را تنها همان وضعیت مالی بدانیم، بسیاری از خانوادههای
مذهبی و زنان باحجاب نیز خوشبخت هستند. چرا که هم در زندگی خود موفقند و هم دارای
همسر خوب و وضعیت مالی مناسبی هستند.
خوشبختی
واقعی
تلقی
انسان از خوشبتی و بدبختی، نقش مهمی در زندگی انسان دارد اینکه
آیا در رفاه بودن به معنی خوشبخت بودن است؟
در منظر
قرآن کریم، خوشبخت واقعی کسی است که مطیع خدا بوده و به بهشت راه یابد و بدبخت کسی
است که سر از جهنم در بیاورد:
«فَأَمَّا
الَّذینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فیها زَفیرٌ وَ شَهیقٌ. خالِدینَ فیها ما
دامَتِ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ
لِما یُرید. وَ أَمَّا الَّذینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدینَ فیها ما دامَتِ
السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ»[411]؛ «امّا
آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و برای آنان در آنجا، «زفیر» و«شهیق» [ناله های
طولانی دم و بازدم ] است… جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست؛
مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام می دهد! امّا آنها که
خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها
و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششی است قطع نشدنی!»
در این
صورت خوشبختی تنها به رفاه و ثروت نیست.
رابطه
مستقیم تلاش و موفقیت
در قرآن
کریم رابطه مستقیمی میان تلاش و موفقیت در زندگی برقرار گردیده آنجا که فرموده:
«وَ
أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی»[412]؛ «و اینکه
برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست»
ازاینرو
موفقیت برخی زنان بدحجاب را نمی توان معلول بدحجابی آنها دانست بلکه در خیلی از
عرصه ها پیشرفت آنان معلول تلاش ها، برنامهریزی ها و
مدیریت های آنان بوده و چه بسا اگر حجاب داشتند، موفقیت بیشتری را می توانستند کسب
نمایند به همین نسبت نیز پیشرفت نکردن برخی زنان محجبه نیز معلول حجاب نیست و بلکه
علت و عوامل دیگری مانند عدم برنامهریزی و تلاش کافی آنها
می باشد.
احکام نگاه:
استاد ما
بدحجاب است و در هنگام نوشتن مطالب روی تخته، دست و موهای سر او، بیش از اندازه
ظاهر می شود، تکلیف ما چیست؟
آیات
عظام امام، خامنه ای، صافی، فاضل و نوری: نگاه به او هر چند بدون قصد لذت، اشکال
دارد.[413]
آیت الله
بهجت: نگاه به او، هر چند بدون قصد لذت، جایز نیست.[414]
آیات
عظام تبریزی، سیستانی، مکارم و وحید: اگر از زنان بی باکی است که او را امر به حجاب
کنند، اعتناء نمی کند؛ نگاه به او – بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام – اشکالی
ندارد.[415]
شخصی قصد
ازدواج دارد؛ آیا می تواند بدون قصد لذت به چهره و موهای خانم ها (مثلاً در خیابان)
نگاه کند تا کسی را بپسندد و بعد از او خواستگاری کند؟
همه
مراجع: این نوع نگاه ها جایز نیست.[416]
تبصره.
نگاه به دختر در خواستگاری به شرط اینکه احتمال بدهد دختر
او را رد نمیکند اشکال ندارد.
پوشش بدن
برای زنان باید چگونه باشد؟
همه
مراجع (به جز صافی): زن باید تمام بدن و موی خود را [به جز گردی صورت و دست ها تا
مچ] در برابر مرد نامحرم بپوشاند.[417]
آیت الله
صافی: زن باید تمام بدن و موی خود را در برابر نامحرم بپوشاند و بنابر احتیاط واجب،
باید دست و صورت را نیز بپوشاند.[418]
از چه
زمانی بر دختر رعایت حجاب واجب می شود؟
همه
مراجع: زمانی که یکی از نشانه های بلوغ در دختر آشکار شود، رعایت حجاب بر او واجب
می گردد.[419]
تبصره.
البته به نظر آیت الله سیستانی، نشانه بلوغ در دختر تنها تمام شدن نُه سال
قمری است.
زنی که
می داند به جهت چهره زیبایش، مردان نامحرم به او نگاه می کنند، چه وظیفه ای دارد؟
آیا پوشاندن آن واجب است؟
آیات
عظام امام، خامنه ای، سیستانی، فاضل، مکارم و نوری: اگر باعث مفسده نشود، پوشاندن
چهره بر آنان واجب نیست؛ ولی مردان وظیفه دارند به او نگاه نکنند.[420]
آیات
عظام بهجت، تبریزی و وحید: اگر باعث جلب توجه مرد نامحرم شود، بنابر احتیاط واجب
باید چهره خود را بپوشاند.[421]
آیت الله
صافی: باید چهره خود را در برابر نامحرم بپوشاند.[422]
چرا پوشش
بانوان مشکی است؛ با اینکه پوشیدن لباس مشکی در اسلام
مکروه است؟
آیات
عظام امام، بهجت، تبریزی، صافی، فاضل، نوری و وحید: پوشیدن لباس سیاه، هر چند مکروه
است؛ ولی عبا از آن استثنا شده و چادر مشکی نیز داخل عنوان عبا است و مکروه نیست.[423]
آیات
عظام سیستانی و مکارم: بهطور کلی پوشیدن لباس سیاه مکروه
نیست؛ افزون بر آنکه چادر مشکی داخل عنوان عبا است و عبا
استثنا شده است.[424]
چادر
بهتر است یا مانتو؟
همه
مراجع: برای زن کافی است که حجاب کامل [شرعی] را با هر لباس مناسبی، در برابر مرد
نامحرم رعایت کند، ولی بی شک چادر به عنوان حجاب برتر [بهویژه
در اماکن مذهبی] از ارزش والایی برخوردار است.[425]
آیا عدم
پوشش دختر دایی، دختر عمه، دختر خاله و دختر عمو – که تأثیری در من ندارد – گناه
است؟
همه
مراجع: آری، گناه است و باید خود را بپوشانند و با سایر نامحرمان تفاوتی ندارند و
نگاه شما بر مو و بدن آنان جایز نیست.[426]
آیا لازم
است حجاب را برای توریست ها الزامی کنیم؟
همه
مراجع: افراد توریست از جهت حکم فقهی حجاب، تابع دین خود هستند؛ لکن همان گونه که
ملزم به رعایت دیگر قوانین کشور هستند، نباید اجازه داده شود خلاف ارزش های دینی و
فرهنگی کشور اقدام کنند و باعث اشاعه فساد و ابتذال اخلاقی شوند.[427]
آیا
پوشیدن چادر و لباس هایی با رنگ روشن در میهمانی ها و در برابر نامحرم حرام است؟
همه
مراجع: اگر باعث جلب توجه نامحرم و مفسده نشود، اشکال ندارد.[428]
تبصره.
اگر لباس به گونه ای بدن نما باشد و یا زینت محسوب شود، پوشاندن آن واجب است.
پوشیدن
جوراب نازک چه حکمی دارد؟
همه
مراجع: اگر ظاهر پا در آن پیدا باشد، پوشیدن آن جایز نیست.[429]
پوشیدن
لباس های تنگ و تحریک کننده – کــه برجستگی های بدن زن در
آن پیدا است – چه حکمی دارد؟
همه
مراجع: پوشیدن این نوع لباس ها [در فرض مذکور] جایز نیست و باید با چادر یا مانتوی
مناسب و گشاد بپوشاند.[430]
مشخص شدن
حجم موی زن از زیر چادر چه حکمی دارد؟
همه
مراجع: اگر باعث تهییج شهوت دیگران نشود، اشکال ندارد.[431]
آیا برای
رفتن به خارج از کشور، می توانیم با کلاه گیس نزد مرد نامحرم عکس بیندازیم؟
آیات
عظام امام، خامنه ای و فاضل: بنابر احتیاط واجب، باید کلاه گیس را از نامحرم
پوشاند.
آیات
عظام بهجت و وحید: اگر باعث مفسده شود، جایز نیست.[432]
آیات
عظام تبریزی، سیستانی، صافی، مکارم و نوری: خیر، کلاه گیس خود یک نوع زینت است و
باید از نامحرم پوشانده شود.
آیا نگاه
شوهر به کلاه گیس همسرش که از موی زنان نامحرم درست شده، جایز است؟
همه
مراجع (به جز امام، خامنه ای و فاضل): نگاه به آن اشکال ندارد.[433]
آیات
عظام امام، خامنه ای و فاضل: بنابر احتیاط واجب نگاه به آن جایز نیست.[434]
آیا
پوشیدن کفش های صدادار برای بانوان اشکال دارد؟
همه
مراجع: اگر باعث جلب توجه مرد نامحرم و مفسده شود، پوشیدن آن اشکال دارد.[435]
حکم
خریدن و پوشیدن کروات برای داماد چیست؟
آیات
عظام امام، خامنه ای، مکارم و نوری: اگر باعث ترویج فرهنگ غرب شود، جایز نیست.[436]
آیات
عظام بهجت و صافی: بنابر احتیاط، استفاده نکنند.[437]
آیات
عظام تبریزی، سیستانی و فاضل: برای مسلمان بهتر است، از لباسی که باعث تشبه به
غیرمسلمانان شود، اجتناب کند.[438]
آیت الله
وحید: آنچه که باعث تشبه به غیر مسلمانان شود، جایز نیست.[439]
تبصره.
اگر در موردی بر پوشیدن کروات مفسده ای مترتب شود، پوشیدن آن حرام می شود.
پوشیدن
پیراهن آستین کوتاه توسط مردان در مقابل زن نامحرم، چه حکمی دارد؟
همه
مراجع (به جز بهجت، صافی و نوری): اگر باعث مفسده نشود اشکال ندارد.[440]
آیات
عظام بهجت و صافی: بنابر احتیاط واجب، باید لباس آستین دار بر تن کند.[441]
آیت الله
نوری: اگر مخالف عفّت عمومی نباشد و در نظر افراد متشرع منکر محسوب نشود، اشکال
ندارد.[442]
آرایش و زیورآلات:
آیا برای
زن جایز است که عطر بزند و از منزل بیرون رود؟
همه
مراجع: اگر باعث جلب توجه نامحرم شود، جایز نیست.[443]
استفاده
از کرم های چرب کننده و ضد آفتاب، بر روی دست و صورت چه حکمی دارد؟
آیات
عظام امام، تبریزی، خامنه ای، فاضل و وحید: اگر آرایش و زینت محسوب نشود و بوی خوش
آن باعث تحریک نامحرم نگردد، اشکال ندارد.[444]
آیات
عظام بهجت و صافی: اگر آرایش و زینت محسوب نشود و بوی خوش آن باعث تحریک نامحرم
نگردد، اشکال ندارد؛ ولی بنابر احتیاط واجب باید صورت را از نامحرم بپوشاند.[445]
آیات
عظام سیستانی، مکارم و نوری: اگر به مقدار کم و متعارف باشد، اشکال ندارد.[446]
آرایش
برای دختران چه حکمی دارد؟
همه
مراجع: این کار فی نفسه برای آنان اشکال ندارد (هر چند زیبنده نیست)؛ ولی باید صورت
را از نامحرم بپوشانند.[447]
اگر
برداشتن ابروها زینت به حساب آید، باید تمام صورت را پوشاند؟
آیات
عظام امام، سیستانی، مکارم و نوری: به این مقدار اشکال ندارد و پوشاندن آن از
نامحرم واجب نیست.[448]
آیات
عظام بهجت و صافی: زینت محسوب می شود و باید آن را از نامحرم بپوشاند.[449]
آیت الله
تبریزی: اگر به گونه ای است که نزد زنان کهنسال و یا نزدیک به آنان متعارف است،
پوشاندن آن واجب نیست.[450]
آیات
عظام خامنه ای، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب می شود، باید آن را از نامحرم پوشاند.[451]
تبصره.
اگر اصلاح ابرو و صورت توجه مرد نامحرم را جلب می کند و باعث مفسده می شود، پوشاندن
آن واجب است.
آیا رنگ
کردن ابرو زینت بوده و پوشاندن آن از نامحرم واجب است؟
آیات
عظام امام، خامنه ای، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب شود، پوشاندن آن از نامحرم واجب
است.[452]
آیات
عظام بهجت، تبریزی، صافی: پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[453]
آیات
عظام سیستانی، مکارم، نوری: جزء زینت ممنوع محسوب نمی شود و پوشاندن آن از نامحرم
واجب نیست.[454]
حکم پوشش
انگشتر طلا و حلقه ازدواج بانوان، در صورتی که در معرض دید نامحرم باشد، چگونه است؟
امام،
بهجت، صافی و فاضل: باید از نامحرم پوشانده شود.[455]
آیت الله
تبریزی: پوشاندن انگشتری که پیش زنان بزرگ سال و یا کمی پایین تر متعارف است، واجب
نیست.[456]
آیات
عظام سیستانی، مکارم و نوری: پوشاندن آن لازم نیست.[457]
آیت الله
وحید: بنابر احتیاط واجب، باید از نامحرم پوشانده شود.[458]
گذاشتن
لنز آرایشی برای بانوان چه حکمی دارد؟
همه
مراجع (به جز مکارم و نوری): اگر عرفاً زینت محسوب نشود، اشکال ندارد.[459]
آیات
عظام مکارم و نوری: اشکال ندارد.[460]
پوشش در نماز:
آیا نماز
خواندن با چادر بدن نما، صحیح است؟
همه
مراجع: اگر چادر نازک و بدن نما باشد، نماز با آن باطل است؛ مگر آنکه
زیر چادر پوشش کامل داشته باشد.[461]
نماز
خواندن با مانتو و روسری چه حکمی دارد؟
همه
مراجع: اگر مقدار واجب پوشش و شرایط لباس نمازگزار در آن رعایت شود، اشکال ندارد؛
هر چند نماز با چادر برای رعایت پوشش در نماز، آسان تر و بهتر است.[462]
تبصره.
مقدار واجب پوشش برای زن در حال نماز، پوشاندن تمام بدن حتی موی سر به جز صورت (به
مقداری که در وضو شسته می شود) و دست ها تا مچ و پاها تا مچ است. اما برای آنکه
یقین کند مقدار واجب را پوشانده است، باید[463]
مقداری از اطراف صورت و قدری پایین تر از مچ را هم بپوشاند.
قرآن
کریم
نهج
البلاغه
تورات
کتاب
مقدس
آرتور
جفری، دکتر فریدون بدرهای، واژههای
دخیل در قرآن مجید، انتشارات توس، 1372، اول.
ابن شعبه
حرانى، حسن بن على ، تحف العقول ، قم، جامعه مدرسین ، 1404 / 1363 ق، دوم.
ابن
طاووس، على بن موسى ، اللهوف على قتلى الطفوف، احمد فهرى زنجانى، تهران ، جهان ،
1348 ش ، اول .
ابن
طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دارالذخائر، 1411ق، اول.
ابن نما
حلى، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان ، قم ، مدرسه امام مهدى ، 1406ق ، سوم .
ابو
القاسم پاینده ، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، تهران ، دنیاى دانش ،
1382 ش ، چهارم .
ابوحفص
نجمالدین عمربن محمد نسفی، تفسیر نسفی، تهران، سروش،
1376ش، اول.
ابی
عبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح البخاری، بیروت، دارالمعرفه.
احمدی
جلفایی، حمید، حجاب برتر، قم، آثار امین، 1391 ش، اول.
اقبالی،
ابوالفضل، به دخترم، کرج، تلاوت آرامش، 1390 ش، اول.
اکبری،
محمود، مروارید عفاف، قم، ظفر، 1380 ش، اول.
بابایى
احمد على، برگزیده تفسیر نمونه ، تهران ، دار الکتب الاسلامیه ، 1382ش ، سیزدهم .
بجنوردى،
سید محمد بن حسن موسوى، قواعد فقهیه، تهران، مؤسسه عروج، 1401ه.ق،
سوم.
بخش
فرهنگی دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، پرسمان حجابشناسی، قم،
امیرالعلم، بی تا، اول.
براتی،
عبدالعلی، چهل حدیث حجاب، قم، اسحار، 1382ش، دوم.
پارسا،
طیبه، پوشش زن در گستره تاریخ، قم، احسن الحدیث، 1387 ش، دوم.
تاج
الدین شعیرى ، جامع الاخبار، قم ، رضى ، 1405 ق ، اول .
تمیمی
آمدی، عبد الواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1366،
اول.
جعفریان،
رسول، رسائل حجابیة، قم، دلیل ما، ۱۴۲۸ ق، دوم.
جوزف
هنسن – ایولین رید – ماری آلیس واترز، آرایش، مد و بهره کشی از زنان، ترجمه: افشنگ
مقصودی، تهران، نشر گل آذین، 1381 ش، اول.
حایری،
محمد مهدی، معالی السبطین ، قم، منشورات الرضی، 1363ش.
حر
عاملى، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 هـ.ق، اول.
حداد
عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران، سروش، 1382ش، دهم.
حسینی،
سید مجتبی، رساله دانشجویی، قم، معارف، 1392ش، سی و سوم.
حسینیان،
حامد، صدفی برای مروارید، قم، بوستان کتاب، 1390ش، اول.
حسینیان،
روح لله، حریم عفاف، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376 ش، چهارم.
حلّی،
حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تذکرة الفقهاء، 14جلد، قم، مؤسسه آلالبیت،
1414 هـ.ق، اول.
چیت ساز،
محمد رضا، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله مغول، تهران، سمت، 1391ش.
شرفی،
محمد رضا، روشهای کاربردی امر به معروف و نهی از منکر،
تهران، ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر، 1387 ش، دوم.
راسل،
برتراند، زناشویی و اخلاق، ترجمه: مهدی افشار، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات کاویان،
بی تا.
راغب
اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن ، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه،
1412ق. اول.
رجبی،
عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،
1384ش، اول.
رساله
نمونه، احکام خانواده یا احکام متأهلین مطابق با فتاوا و نظریات حضرت امام
خمینی(ره)، قم: 1373، دفتر تبلیغات اسلامی.
رهبری،
روح الله، چند پرسش و پاسخ اساسی درباره حجاب، قم، پیام مقدس، 1389ش، دوم.
دهقانی،
اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و
سیما، 1384ش، اول.
دیلمى،
حسن، إرشاد القلوب إلى الصواب ، قم، شریف رضى ، 1412 ق، اول .
ذکاوتى
قراگزلو، علیرضا، اسباب نزول ، تهران، نشر نى ، 1383 ش ، اول .
سجستانی،
سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، بیروت، دارالفکر، 1410هـ.ق.
سویزی،
مهری، چرایی حجاب و عفاف، تهران، مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری،
1387ش، اول.
سیوطى
جلال الدین، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى ،
1404 ق، قم .
صدر،
حسن، حقوق زن در اسلام و اروپا، تهران، شرکت سهامی کتابهای
جیبی، 1320.
صدوق،
الخصال ، قم، جامعه مدرسین، 1362 ش ، اول.
صدوق ،
عیون أخبار الرضا، تهران ، نشر جهان ، 1378 ق ، اول .
صدوق ،
علل الشرائع ، قم ، داورى، اول .
صدوق،
محمد بن علی، أمالی، بیروت، اعلمى، 1400 ق ، پنجم .
صدوق، من
لا یحضره الفقیه، قم ، جامعه مدرسین، 1404 ق، دوم.
صفی
یاری، مسعود، راز حجاب، قم، نور السجاد، 1389 ش، دوم.
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، اسماعیلیان، 1402هـ..ق، دوم.
طبرسی،
حسن، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، 1370ش، چهارم.
طبرسى ،
احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج ، مشهد، مرتضى ، 1403ق ، اول .
طبرسى
فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، 1372 ش ، سوم.
طبرى،
ابوجعفر محمد بن جریر،جامع البیان فى تفسیر القرآن ، بیروت ، دارالمعرفه ، 1412ق،
اول.
طبری،
محمدبن جریر(م310ق)، تاریخ الأمم و الملوک، چ دوم، بیروت، دار التراث، 1967م.
طوسى
محمد بن حسن ، التبیان فى تفسیر القرآن ، بیروت ، دار احیاء التراث العربى ، بیتا.
طیبی،
ناهید، عطر عفاف، قم، جامعة الزهرا، 1386 ش، اول.
عاملی،
شهید اول، محمد بن مکی، البیان، قم – ایران، 1412هـ.ق، اول.
عباس
حسن، النحو الوافی، تهران، ناصر خسرو، سوم.
عتیق
نیشابوری، ابوبکر، تفسیر سورآبادی، تهران، فرهنگ نشر نو، 1381ش، اول.
على بن
ابراهیم قمى ، تفسیر قمى ، قم، دار الکتاب ، 1367 ش ، چهارم.
عمید،
حسن، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، 1374ش، دهم.
غلامی،
یوسف، راز یک فریب، قم، لاهیجی، 1381 ش، اول.
فاضل
هندى اصفهانى، محمد بن حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، 11جلد، قم ،
دفتر انتشارات اسلامى، 1416 ه .ق، اول.
فاطمه
بنت عبدالله، الزهراء، المتبرجات، بیروت و اردن، دار ابن حزم و المکتبه الاسلامیه،
1419 هـ.ق، چهارم.
فخرالدین
رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر مفاتیح الغیب (تفسیر کبیر)، بیروت ، دار احیاء
التراث العربى ، 1420 ق، سوم .
فرهنگ
برابرهای فارسی قرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372ش، اول.
فیض
کاشانى، محمد بن شاه مرتضى ، الوافی ، اصفهان ، کتابخانه امام أمیرالمؤمنین علی،
1406هـ.ق، اول.
قرشى،
سید على اکبر، قاموس قرآن ، تهران، دارالکتب الإسلامیه، 1371 ش، ششم.
قزوینی،
محمد بن زید، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالفکر، بیتا.
کلینى ،
محمد بن یعقوب، الکافی ، تهران ، اسلامیه ، 1362 ش ، دوم .
لغت نامه
دهخدا.
لقمانی،
احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، بهشت بینش، 1389ش، اول.
لیثى
واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ( للیثی)، قم ، دار الحدیث ، 1376ش ، اول.
مجلسى،
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ، تهران، اسلامیه.
محدث
عاملی، الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسی، زین العابدین کاظمی خلخالی، تهران، دهقان،
1380 ش، سوم.
محمد بن
فارس الجمیل، حولیات کلیه الآداب، الرسالة الحادیه و التسعون اللباس فی عصر الرسول،
بیجا، بیتا.
محمدی،
علی، فلسفه حجاب و زیانهای فساد، بیتا،
بیجا.
مصطفوى،
حسن ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، 1426 ق ، تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی ، 1368 ش ، اول .
مطهری،
مرتضی، مجموعه آثار (مسئله حجاب)، تهران: صدرا، 1378.
معلوف،
لویس، المنجد، چ 33، دارالمشرق، بیروت، 1992م.
معین
الاسلام، مریم، پوشش و آرایش از دیدگاه پیامبر اعظم، قم، دفتر عقل، 1386، دوم.
مکارم
شیرازى، ناصر (1374ش)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، اول.
موسوى
همدانى، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان ، قم ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى
مدرسین حوزه علمیه قم ، 1374 ش ، پنجم .
موسوی،
زهره سادات، عفاف و حجاب در ادیان الهی، تهران، زیتون سبز، 1390ش، اول.
مهدی
زاده، حسین، پرسمان حجاب، قم، موسسه فرهنگی صهبای یقین، 1385ش.
مهریزی،
مهدی، حجاب، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379ش، اول.
نجفی،
محمدحسن، جواهرالکلام، تهران، مکتبهالاسلامیه، [بیتا].
نجفى،
صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام،
بیروت، دارإحیاء التراث العربی، 1404 ه
ق، هفتم.
نجفى،
کاشف الغطاء، عباس بن حسن بن جعفر، العروة الوثقى فی الدین،
بیجا، مؤسسه کاشف الغطاء، بیتا.
نحوی،
سیف الله، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، قم، نور السجاد، 1388ش، اول.
نسائی،
احمد بن شعیب، سنن النسائی، بیروت، دارالفکر، 1348هـ.ق.
نعمان بن
محمد مغربى ابن حیون، دعائم الإسلام ، قم ، مؤسسة آلالبیت
، 1385هـ.ق ، دوم.
نورى،
حسین بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت
لاحیاءالتراث، 1408ق، اول.
نیشابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت، بیتا.
ویل
دورانت، تاریخ تمدن، احمد آرام و دیگران، تهران، اقبال، 1337ش.
هدایتخواه، ستار، زیور عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی اداره کل آموزش و پرورش خراسان،
1375ش، دوم.
مجلات:
هفته نامه ی فیضیه، کشف حجاب به روش مدرن، 15 بهمن 1379.
هیات
تحریریه موسسه در راه حق، حجاب، بیتا، بیجا.
مجله
مبلغان، فروردین و اردیبهشت 1387، شماره 102.
سیدحسن
سلیمی، بررسی حرمت خود در نوجوانان…، مجله روان شناسی، شماره 2.
سیدجواد
ورعی، مبانی مسئولیت دولت اسلامی در زمینه حجاب بانوان، گروه نویسندگان، حجاب
مسئولیتها و اختیارات دولت اسلامی، ج اول (مقالات فقهی و
حقوقی)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387 ش، اول.
نیلچیزاده، نقد و بررسی الگوهای حجاب اسلامی در سه دهه اخیر، گروه مولفان، حجاب
مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، ج 2 (مقالات فرهنگی – اجتماعی )، قم، پژوهشگاه
علوم و فرهنگ اسلامی، 1387ش، اول.
جمعی از
نویسندگان، حجاب و آزادی ( مقالات کنگره اسلام و زن)، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان
تبلیغات اسلامی، 1368 ش، دوم.
گروه
نویسندگان، حجاب مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، ج اول (مقالات فقهی و حقوقی)،
قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387 ش، اول.
شمیم
یاس، بهمن 1381، پیش شماره 15، رویدادهای فرهنگی و اخبار زنان.
برخورداری، زینب، فضیلت انگاری عفاف و حجاب با تکیه بر دیدگاه فارابی، فصلنامه
اخلاق، شماره 16.
بیتا
مهدوی، وقتی صورت ها شبیه یک ماسک نقاشی می شوند، روزنامه جام جم، 24/5/1385.
پیام
پیشگیری، شماره 32-سال ششم، آذر 1390 – 122 -125.
جام جم
آنلاین، شنبه 03 مهر 1389، شماره خبر: 100886714252.
کشتکاران، عطیه، پوشش و حریم حریم خصوصی، دیدار آشنا، شماره 104.
[2].
معین الاسلام، مریم، پوشش و آرایش از دیدگاه پیامبر اعظم(ص)،
قم، دفتر عقل، 1386، دوم، 19- 21.
[3].
فرید وجدی، دائرة المعارف القرن العشرین، ص335.
[4] .larousse envyclopedia.
[5] .corsica.
[6] .durant.w.
[7] .virtue goddess.
[8] . artemis.
[9].
ویل دورانت، تاریخ تمدن، احمد آرام، ص 520.
[10].
همان، ص 340.
[11].
همان.
[12].
رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی
و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384 ش، اول، ص 26- 30.
[13]. media.
[14].
به نقل از دایرة المعارف القرن العشرین، 1923.
[15].
ر.ک؛ نشریه ترجمان سیاسی، ش 168، مقاله حجاب فقط به اسلام محدود نمی شود
نگاشته odon vallet ترجمه ک. فخر طاولی. (مقاله
اصلی در لوموند، 16800، 30 ژانویه 1999 برابر با 10/11/1377 موجود است.)
[16].
مطهری، پیشین، ص 430 و 431.
[17].
المنجد فی الاعلام، ص 419 و 422.
[18].
ر.ک ولگسناگ، برای پاکدامنی. (به نقل از روزنامه جام جم 9/2/89، سال هفتم،
شماره 1985، ص 14).
[19].
ولگسانگ، پیشین.
[20].
اصفهانی حائری، غلامحسین، فلسفه الحجاب فی وجوب النقاب، ترجمه محمد رضا
طهرانی، ص 529.
[21].
حداد عادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران، سروش، 1382 ش،
دهم، ص 49.
[22].
منظور از ادیان ابراهیمی، ادیان یهود، مسیحیت و اسلام است که جد مشترک
انبیای آنها حضرت ابراهیم(علیه السلام)
می باشد ( حضرات موسی و عیسی از نسل اسحاق پسر ابراهیم و ساره و پیامبر
اکرم حضرت محمد(ص) از نسل اسماعیل(علیه
السلام) پسر ابراهیم و هاجر هستند.
[23].
پیرامون حجاب در ادیان الهی تحقیقات مفصلی به عمل آمده و به صورت کتاب
مستقل در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است به عنوان کتاب «عفاف و حجاب در
ادیان الهی»، نوشته زهره سادات موسوی، تهران، زیتون سبز،1390ش، اول و کتاب
«حجاب در ادیان الهی»، نوشته علی محمدی آشتیانی، قم، انتشارات اشراق، 1373
ش، اول که پاسخ این سؤال شمهای از این کتاب ها می
باشد.
[24].
سفر پیدایش، باب 24، آیات 64و65 .
[25].
لقمانی، احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، انتشارات بهشت بینش،
1389ش، اول، ص71.
[26].
تلمود یکی از کتاب های مذهبی یهود می باشد که به عنوان تفسیری بر میشیا
مجموعهای حاوی شریعت شفاهی یهود و فتاوای فقیهان
این قوم از آثار مهم و ارزشمند در ادبیات دینی یهود می باشد. این کتاب
دارای دو بخش میشنا و گمارا می باشد. تلمود از بخش تشکیل شده است و هر بخش
را سدر می نامند و در مجموع 63 رساله را در بردارد.
[27].
تورات، سفر پیدایش 38/ 15و 14.
[28].
ویل دورانت، ص 439.
[29].
عهد جدید، new testament کتاب مقدس مسیحیان، مجموعهای
دارای 27 بخش است که عبارتند از: اناجیل چهارگانه ( انجیل متی، مرقس، لوقا،
یوحنا ).
[30].
عهد جدید ( کتاب مقدس مسیحیان )، رساله اول پطرس 3/ 6-1.
[31].
تصاویر از کتاب حریم ریحانه.
[32].
صدر، حسن، حقوق زن در اسلام و اروپا، تهران، 1320، ص 51.
[33].
مقالات ایرانیکا، ص 433.
[34].
جهت اطلاع دقیقتر از نحوه پوشش زنان در حکومت های
پس از اسلام ر.ک: رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، مرکز
انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1384 ش، اول، صص66- 71 و
تاریخ پوشاک ایرانیان نوشته محمد رضا چیت ساز.
[35].
همان، ص 236.
[36].
همان، ص 396.
[37].
احمدی جلفایی، حمید، حجاب برتر، قم، آثارامین، 1391 ش، اول، ص 31، به نقل
از سفرنامه آدام اولئاریوس، ص 644.
[38].همان،
صص 276- 306.
[39].
صفی یاری، مسعود، راز حجاب،قم، نور السجاد، 1389 ش، دوم، ص 59- 61.
[40]. احمدی جلفایی، حمید، حجاب برتر، قم، آثار
امین، 1391 ش، اول، 50 – 56.
[41].
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱۹، صص ۴۸۴ و ۴۸۵.
[42].
«وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ
زینَتَهُن »؛ «و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و
سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند»، نور(24)، آیه 31.
[43].
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۱۹، همان، 525.
[44].
جعفریان، رسول، رسائل حجابیة، ج ۱، ص ۵۰۸، چاپ دوم، قم، ۱۴۲۸ ق.
[45].
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۰، انتشارات جامعه مدرسین، قم،
۱۴۱۳ق؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۲۱، ص ۲۶۹ و
۲۷۰، چاپ هفتم، دار إحیاء التراث العربی ، بیروت.
[46].
ر.ک: عمید زنجانی، فقه سیاسی، حقوق تعهدات بین الملل و دیپلماسی در اسلام،
نشر سمت، 1379، ص88 به بعد.
[47].
نک: جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۲۱، ص ۲۶۹ و ۲۷۰؛ شکوری،
ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۴۵۲ – ۴۶۲، انتشارت دفتر تبلیغات اسلامی، قم،
چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
[48].
بر اساس ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی از حق آزادی فکر، وجدان
و دین برخوردار است. این حق شامل اظهار عقیده و ایمان، تعلیمات مذهبی و
اجرای مراسم دینی به نحو فردی یا جمعی، خصوصی یا عمومی خواهد بود. علاوه بر
این در مقدمه و بند 1، ماده 4 «اصل برابری و عدم تبعیض» اعلامیه موسوم به
«حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی، قومی، دینی یا زبانی» مصوب 18 دسامبر
سال 1992 م. به این موضوع تصریح شده.
[49].
بنا به گزارش«شیعه نیوز»به نقل از ابنا؛http://www.shia-news.com/fa/news/16679
[50].
رابطه صنعت با برهنگی را می توانید در دایرة المعارف بریتانیکا مفصل تر
جستجو کنید.
[51].
عفاف و حجاب در ادیان الهی، به نقل از گرنت، 1385 ش، ص 17.
[52].
همان، ص 210.
[53].
ایولین رید، آرایش، مد و بهره کشی از زنان، افشنگ مقصودی، نشر گل آذین،
1381، ص 70.
[54].
حسن عمید، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر، 1374ش، ص 779.
[55].
راغب اصفهانی، المفردات فی غرائب القرآن، قم، نشرالکتاب، ج دوم، ص 108؛ سید
علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج 2، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361، ج سوم،
ص 103-105.
[56].
واژه حجاب در هفت سوره قرآن کریم ذکر گردیده که عبارتند از: مریم (19)، آیه
17؛ احزاب (33)، آیه 53؛ اعراف (7)،آیه 46؛ شوری (42)، آیه 51؛ فصلت (41)،
آیه 5؛ اسراء (17)، آیه 45؛ ص (38)، 32 .
[57].
احزاب (33)، آیه 53.
[58].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری، ج 19، ص 430.
[59].
ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه: احمد آرام و دیگران، ج 1، ص 433و434.
[60].
احزاب (33)، آیه 59.
[61].
نور (24)، آیه 31.
[62].
نور (24)، آیه 31.
[63].
احزاب (33)، آیه 59.
[64].
نور (24)، آیه 60.
[65].
حرّ عاملی، وسایل الشیعه کتاب النکاح، ابواب مقدمات نکاح باب 104، باب
تحریم النظر الی النساء الاجانب و شعورهن، روایت 16.
[66].
نور (24)، آیه 32.
[67].
الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 5، ص 521.
[68].
محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج1؛ نیری بروجردی، عبدالکریم،
اسلامشناسی تاریخی، ص11- 12.
[69].
الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 42 و 221.
[70].
حسینیان، حامد، صدفی برای مروارید، قم، موسسه بوستان کتاب، 1390ش، اول، ص
98.
[71].
هیات تحریریه موسسه در راه حق، حجاب، ص 7- 8.
[72].
بخش فرهنگی دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، پرسمان حجابشناسی،
قم، انتشارات امیرالعلم، بی تا، اول، صص 28 – 32.
[73].
احزاب(33)، آیه 32.
[74].
همان، آیه 33.
[75].
نور (24) آیه 30 و 31.
[76].
احزاب (33) آیه 53.
[77].
احزاب (33)، آیه 59.
[78].
متن پاسخ این سؤال به طور کامل از کتاب پرسمان حجاب، حسین مهدیزاده،
قم، موسسه فرهنگی صهبای یقین، 1385 ش، ص 77- 89 ذکر شده و جهت آگاهی بیشتر
خوانندگان برخی از پاورقی ها نیز ذکر شده است.
[79].
بنگرید: مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ریشه جلب، ج 2، ص 95.
[80].
بنگرید: المعجم فی فقه لغه القرآن و سر بلاغته، ج9، ص 697.
[81].
دکتر محمد فواد البرازی، حجاب المرأة المسلمه بین انتحال المبطلین و تاویل
الجاهلین، ص 33؛ محمد غره دروزه، التفسیر ترتیب السور حسب النزول، ج 7، ص
419، دار الغرب الاسلامی، الطبعه الثانیه، 1421هـ.ق؛ ابن العربی المالکی،
احکام القرآن، ج 3، ص 625، طبع بیروت، دار الکتب الاسلامیه، الطبعه الاولی،
1408هـ.ق؛ علی اکب سیفی مازندرانی، دلیل تحریر الوسیله، احکام الستر
والنظر، ص 29، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، الطبعه الاولی، دی
ماه 1375؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 95، ریشه
جلب.
[82].
برای مثال بنگرید به: قاسم بن علی، فرهنگ مقامات حریری، واژه جلباب، ص 35؛
دکتر سید محمد حسینی، فرهنگ لغات و اصطلاحات فقهی، واژه جلباب، ص 165.
[83].
بنگرید به ادبیات فردوسی و اسدی در لغت نامه دهخدا، ذیل واژهی چادر.
[84].
تالیف قرن چهارم یا پنجم هجری به اهتمام مهدی محقق، تهران، مرکز انتشارات
علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1362، ص 268.
[85].
فرهنگ برابرهای فارسی قرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی،
اول، 1372، ج2، ص 619.
[86].
محمد بن منصور المروزی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361، ص 127.
[87].
تصحیح عزیز الله جوینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ
دوم، 1387، بخش مفردات سوره احزاب، ص 190.
[88].
میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1398
ق، ج1، ص 133.
[89].
سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، هشتم، 1378ش، ج 1و2، ص 42.
[90].
آرتور جفری، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، انتشارات توس، چاپ اول، 1372، ص
169.
[91].
ابوحفص نجم الدین عمربن محمد نسفی، تهران، انتشارات سروش، اول، 1376، ج، ص
802.
[92].
بهاء الدین محمد بن شیخ علی الشریف الاهیجی، تصحیح دکتر محمد ابراهیم آیتی،
موسسه مطبوعاتی علمی، 1340، ج 3، ص 66.
[93].
حسین بن علی بن محمد بن احمد الخزاعی النیشابوری، تهران، چاپخانه محمد حسن
علمی، دوم، 1325 ش، ج 8، ص 191.
[94].
بانوی اصفهانی، نهضت زنان مسلمان، 1361ش، ج 8، ص 254.
[95].
شمال الدین حسینی کاشفی، کتابفروشی و چاپخانه اقبال، ج 3و 4، ص 491.
[96].
ابوبکر عتیق نیشابوری، تهران، فرهنگ نشر نو، اول، 1381ش، ج 3، ص 1995.
[97].
حسین بن احمد الحسینی الشاه عبدالعظیمی، انتشارات میقات، اول، 1364، ج 10،
ص 489.
[98].
ملافتح الله کاشانی، چاپخانه محمد حسن علمی، 1330، ج7، ص 332.
[99].
سید عبدالحسین طیب، انتشارات اسلامی، سوم، تابستان 1366ش، ج 10، ص 527.
[100].
به عنوان نمونه ذیل آیه جلباب ( 59 سوره احزاب) بنگرید به: تفسیر المیزان،
تفسیر الکاشف، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التاویل، الجدول فی اعراب
القرآن.
[101].
صحیح مسلم، ج 4، ح 2131.
[102].
محمد بن فارس الجمیل، حولیات کلیه الآداب، الرسالة الحادیه و التسعون
اللباس فی عصر الرسول(ص)، ص 74.
[103].
عباس حسن، النحو الوافی، ج 2، ص 470، طهران، انتشارات ناصر خسرو، الطبعه
الثالثه.
[104].
«تمشی النسور الیه و هی لاهیة مشی العذاری علیهن الجلابیب»؛ «کرکسان با
آرامس و اطمینان به سوی جسد او روان هستند همانند راه رفتن دوشیزگان که بر
تن خود جلباب دارند. (دیوان هذلیین، قسمت سوم، ص 125).
[105].
الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 98.
[106].
«عن ابن عباس: الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل»، زمخشری، تفسیر کشاف و
آلوسی تفسیر روح المعانی، ذیل آیه 59 سوره احزاب ( آیه جلباب).
[107].
طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 204.
[108].
صحیح بخاری، ج 1، ص 123 و 139، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 415.
[109].
النسائی، السنن الکبری، ج 1، ص 543.
[110].
میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل، ج 14، کتاب
النکاح 1، ص 239.
[111].
ر.ک: زمخشری، تفسیر کشاف، ذیل آیه 59 سوره احزاب.
[112].
لغت نامه دهخدا، طلیسان را به چادر معنی کرده است. ص 6692- 6690، واژه چادر
.
[113].
دکتر محمد رضا چیت ساز، تاریخ پوشاک ایرانیان از ابتدای اسلام تا حمله
مغول، ص 37 – 97.
[114].
همان.
[115].
همان.
[116].
مهدی زاده، حسین، پرسمان حجاب، قم، موسسه فرهنگی صهبای یقین، 1385 ش، ص
107- 110.
[117].
مبانی مسئولیت دولت اسلامی در زمینه حجاب بانوان، سید جواد ورعی، 102 –
120؛ گروه نویسندگان، حجاب مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، ج اول
(مقالات فقهی و حقوقی)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387 ش، اول.
[118].
ر. ک به: مبسوط؛ ج ۸، ص ۶۹. شرایع الاسلام؛ ج ۴، ص ۱۶۸ و قواعد الاحکام؛
جلد دوم، ص ۲۶۲. العناوین الفقهیة، ج ۲، ص ۶۲۷،
قاعدة [۴] کل ما لم یرد فیه حد من الشرع فی المعاصی، ففیه التعزیر.
[119].
از جمله ر. ک به: وسائل الشیعة؛ ج ۲۸، صص ۱ـ۳، ۳۶۳ و ص ۸۴، ح ۱، ص ۱۶۱، ح
۱، ص ۳۷۰، ح ۱، ص۳۷۱، ح ۳.
[120].
«الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ
وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ
الْمُنکَرِ»، حج (78)، آیه41.
[121].
تحف العقول، ص ۲۵.
[122].
بحارالانوار؛ ج ۹۰، ص ۴۱.
[123].
کافی، ج ۷، ص ۲۶۳، ح ۲۰.
[124].
ر.ک: مبسوط، ج 4، ص 160؛ سلسلة الینابیع الفقهیه، ج 19، ص 584 و 319؛ تذکرة
الفقهاء، ج 2، ص448؛ ایضاح النافع، ج3، ص6؛ شرایع الاسلام، ج2، ص 269.
[125].
اصفهانی، فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام،
11 جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم –
ایران، اول، 1416 ه .ق، ج3،
ص 234.
[126].
عاملی، شهید اول، محمد بن مکی، البیان، در یک جلد، محقق، قم – ایران، اول،
1412 ه .ق، ص 124.
[127].
حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، تذکرة الفقهاء (ط – الحدیثة)، 14
جلد، مؤسسه آلالبیت(علیهم
السلام)، قم – ایران، اول، 1414 هـ.ق،
ج2، ص 446.
[128].
مجموعه آثار، ج 19، ص 552.
[129].
و زینت خود را-جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند.
[130].
التحقیق فی کلمات القرآن، ج4، ص275.
[131].
این مسئله در علم اصول فقه به تفصیل مطرح شده است.
[132].
احزاب (33)، آیه 53.
[133].
همان، آیه 59.
[134].
ابن جریر طبری، جامع البیان، ج 9، ص 305.
[135].
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً
وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ…»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید خود
و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید؛…».
[136].
رهبری، روح الله، چند پرسش و پاسخ اساسی درباره حجاب، قم، پیام مقدس،
1389ش، دوم.
[137].
همان.
[138].
بقره (2)، آیه 183: «ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته
شده».
[139].
همان، آیه 153: «ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر(و استقامت) و نماز،
کمک بگیرید!».
[140].
همان، آیه 178: «ای افرادی که ایمان آورده اید! حکم قصاص در مورد کشتگان،
بر شما نوشته شده است».
[141].
همان، آیه 254: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از آنچه به شما روزی داده
ایم، انفاق کنید!».
[142].
تفسیر نمونه، ج 22، ص 209.
[143].
مهریزی، مهدی، حجاب، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379 ش،
اول، ص 27.
[144].
نور (24)، آیه 31.
[145].
مجمع البیان، ص 217.
[146].
همان.
[147].
فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 23، ص 179.
[148].
مجمع البیان، ص 217.
[149].
دعائم الإسلام، ج 2، 196.
[150].
عیون أخبار الرضا(علیه السلام)،
ترجمه آقا نجفی، ج 1، ص 250.
[151].
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 436.
[152].
ر.ک: شهید مطهری، مسئله حجاب، ص 158 – 159؛ قرشی، قاموس قرآن، ج 2، ص 41 و
42؛ علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361.
[153].
شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ مجمع البیان، ج 7 – 8، ص
578.
[154].
مجمع البیان، ص 580؛ المیزان، ج 16، ص 361.
[155].
المصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، قم: نشر الکتاب، 1397
ه، ص 130 و ص 358.
[156].
ر.ک: شهید مطهری، مسئله حجاب، صص 203-209.
[157].
ر.ک: رساله مراجع تقلید، بحث نگاه.
[158].
ترکاشوند، امیر، حجاب شرعی در عصر پیامبر، ص 697.
[159].
نقدهای مطرح شده در اینترنت قابل دسترس علاقهمندان
می باشد.
[160].
حسین سوزنچی، نقدی بر کتاب « حجاب شرعی در عصر پیامبر»، http://www.souzanchi.ir
[161].
حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص)، ص438.
[162].
الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 5، 515، باب فی قلة الصلاح فی النساء…، ص
514.
[163].
نوع کمیابی از کلاغ که دارای یک پای سفید می باشد.
[164].
احزاب (33)، آیه 59.
[165].
علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، مکتبة الهدی، نجف، 1387 ق، ج 2، ص 199.
[166].
ترجمه تفسیر المیزان، ج 16، ص 510.
[167].
سویزی، مهری، چرایی حجاب و عفاف، تهران، مرکز امور زنان و خانواده نهاد
ریاست جمهوری، 1387ش، اول، ص 92 به نقل از «بهداشت روانی» گارن جی گارسون،
ترجمه خدیجه ابوالمعالی و هایده صابری، انتشارات ساوالان، ج اول،
1379، ص 130.
[168].
احزاب (33)، آیه 53.
[169].
مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص 163.
[170].
طیبی، ناهید، عطر عفاف، قم، انتشارات جامعة الزهرا(سلام
الله علیه)، 1386 ش، اول، ص 149 – 160.
[171].
همان.
[172].
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 405.
[173].
اقبالی، ابوالفضل، به دخترم، کرج، انتشارات تلاوت آرامش، 1390 ش، اول، ص 25
.
[174].
طیبی، ناهید، عطر عفاف، قم، انتشارات جامعة الزهرا(سلام
الله علیه)، 1386 ش، اول، ص 149 – 160.
[175].
اقبالی، ابوالفضل، به دخترم، کرج، انتشارات تلاوت آرامش، 1390 ش، اول، ص
26.
[176].
برتراند راسل، زناشویی و اخلاق.
[177].
ر.ک: مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ج 19، ص 421.
[178].
محمدی، علی، فلسفه حجاب و زیانهای فساد، ص 45.
[179].
اظهارات برخی از زنان اندیشمند مسلمان که حجاب را انتخاب کردند و با تحقیق
علمی آن را پذیرفته اند، گفتوگوی ویژه خبری اخبار
30/22 شبکه دو با عنوان: عفاف خانواده از نگاه زنان اندیشمند مسلمان
1/12/1386.
[180].
سید حسن سلیمی، بررسی حرمت خود در نوجوانان…، مجله روان شناسی، شماره 2.
[181].
مرتضی مطهری، مسأله حجاب، صدرا.
[182].
مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا.
[183]. ناتانیل براندل، روان شناسی حرمت خود،
ترجمه هاشمی جمال.
[184].
الکافی، (ط – الإسلامیة)، ج 3، ص335.
[185].
«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ »؛ «و ما به او از رگ
قلبش نزدیکتریم!»، ق(50)، آیه 16.
[186].
برگرفته از مقاله: اماکن مقدس؛ آئینه وحدت، نویسنده:غلامرضا اکرمی
http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/payambar/17rabi/89/amakenemoghadas.aspx
[187].
احزاب (33)، آیه 33.
[188].
نور (24)، آیه 31.
[189].
اعراف (7)، آیه 31.
[190].
وسائل الشیعة، ج 20، ص 158.
[191].
بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 100، ص 235.
[192].
من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص3.
[193].
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، ص 244.
[194].
معین الاسلام، مریم، پوشش و آرایش از دیدگاه پیامبر اعظم(ص)،
قم، دفتر عقل، 1386، دوم،ص 53 – 63 و صفی یاری، مسعود، راز حجاب،قم، نور
السجاد، 1389 ش، دوم،ص 46- 49.
[195].
هدایتخواه، ستاره، زیور عفاف، ضریح آفتاب، مشهد،
۱۳۸۵، دوم، ص 240.
[196].
غلامی، یوسف، راز یک فریب، قم، انتشارات لاهیجی، 1381 ش، اول، ص 52.
[197].
دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های
اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص114.
[198].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ( مسئله حجاب)، ج 19، ص 432.
[199].
همان.
[200].
ر.ک: اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی ا حجاب در عصر حاضر، پیام عترت،
1376 ش، دوم، ص133؛ دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و
حدیث، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص 113؛ اقبالی،
ابوالفضل، به دخترم، کرج، انتشارات تلاوت آرامش، 1390 ش، اول؛ هدایتخواه،
ستاره، زیور عفاف، ضریح آفتاب، مشهد، 1385، دوم، ص 105؛ بخش فرهنگی دفتر
آیت الله فاضل لنکرانی، پرسمان حجابشناسی، قم،
انتشارات امیرالعلم، بی تا، اول، ص 64.
[201].
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 479.
[202].
همان، ص 254.
[203].
تربیت فرزند وغیرت انسانی و الهی اصلاح ظاهر، اولین محور تربیت، آیت الله
شیخ مجتبی تهرانی، شماره 19781، ۱۳ آبان 13۸۹، صفحه معارف.
[204].
هدایتخواه، ستار، زیور عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی
اداره کل آموزش و پرورش خراسان، 1375ش، دوم، ص 16.
[205].
شعراء (26)، آیه 89.
[206].
اعراف (7)، آیه 58.
[207].
بخش فرهنگی دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، پرسمان حجابشناسی،
قم، انتشارات امیرالعلم، بی تا، اول، ص 15؛ صفی یاری، مسعود، راز حجاب، قم،
نور السجاد، 1389 ش، دوم، ص 98.
[208].
عصر (103)، آیات 2و 3.
[209].
دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های
اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص 121.
[210].
احزاب (33)، آیه 53.
[211].
کشتکاران، عطیه، پوشش و حریم حریم خصوصی، دیدار آشنا، شماره 104، خرداد
1388، ص 41 با نقل قول از: گاردنر، ویلیام، جنگ علیه خانواده، ترجمه:
معصومه محمدی، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، چاپ اول، بهار 1386.و کلاین،
آلن آر، عریان کردن فمینیسم، ترجمه: طاهره توکلی، دفتر نشر معارف، چاپ اول،
1387.
[212].
دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های
اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص 43.
[213].
وسائل الشیعة، ج 5، 23 / 10.
[214].
تحف العقول عن آل الرسول، ص 113.
[215].
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، قم، موسسه آل البیت، اول، ج 5، ص 24.
[216].
هدایتخواه، ستار، زیوز عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی
اداره کل آموزش و پرورش خراسان، 1375ش، دوم، صص 230 – 235.
[217].
ر.ک: مجموعه آثاراستادشهیدمطهر ی(مسئله حجاب)، ج 19، ص 437.
[218].
ر.ک: روژه پیره، روانشناسی اخلاقی زن و مرد، محمد
حسین سروری، انتشارات همگام، اول، 1361، ص 44
[219].
هدایتخواه، ستار، زیوز عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی
اداره کل آموزش و پرورش خراسان، 1375ش، دوم، ص 230 – 235.
[220].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری (آشنایی با قرآن)، ج 26، ص 452.
[221].
راسل، برتراند، زناشویی و اخلاق، ترجمه مهدی افشار، بخش هشتم، ص 135 و 136
و جهانی که من می شناسم، صص 69 و 70.
[222]
ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، 1جلد، دار الذخائر –
قم، چاپ: اول، 1411ق، ص122.
[223].
حج (22)، آیه 66.
[224].
معارج (70)، آیه 19.
[225].
عادیات (100)، آیه 6.
[226].
هدایتخواه، ستار، زیوز عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی
اداره کل آموزش و پرورش خراسان، 1375 ش، دوم، صص 221- 223.
[227].
همان.
[228].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری (مسئله حجاب)، ج 19، ص 457.
[229].
هدایتخواه، ستار، زیوز عفاف، مشهد، معاونت پژوهشی
اداره کل آموزش و پرورش خراسان، 1375ش، دوم، ص 221- 223.
[230].
روزنامه رسالت، ۵ شهریور ۱۳۸۷.
[231].
نیلچیزاده، نقد و بررسی الگوهای حجاب اسلامی در سه
دهه اخیر، گروه مولفان، حجاب مسئولیت ها و اختیارات دولت اسلامی، ج 2
(مقالات فرهنگی – اجتماعی )، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387ش،
اول، ص 667- 690؛ اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی ا حجاب در عصر حاضر،
پیام عترت، 1376 ش، دوم، ص 75 – 77.
[232].
هفته نامه ی فیضیه، کشف حجاب به روش مدرن، 15 بهمن 1379 ص1.
[233].
ر.ک : روانشناسی رنگ ها، دکتر ماکس لوتر ترجمه
ویدا ابیزاده، ص97.
[234].
الخصال، ج 1، ص 148.
[235].
از عایشه نیز روایت شده که گفت: «رحم الله نساء الأنصار لما نزلت یا
أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ
الْمُؤْمِنِینَ الآیة شققن مروطهن فاعتجرن بها فصلین خلف رسول الله(ص)
کأنما علی رؤوسهن الغربان»؛«خداوند رحمت خویش را بر زنان انصار نازل
فرماید. هنگامیکه آیه (یا ایها النبی قل
لازواجک… ) نازل شد، پارچه های ندوخته خویش را شکافته بر سر کردند. آنها
پشت سر پیامبر نماز خواندند و گویی کلاغ سیاه بر سرشان نشسته بود. (الدر
المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 221)
[236].
جواهر، ج8، ص235.
[237].
احمدی جلفایی، حمید، حجاب برتر، قم، آثارامین، 1391 ش، اول، ص 124.
[238].
احزاب (33)، آیه 33.
[239].
همان.
[240].
مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان – یزد – تاریخ 13/10/1386.
[241].
انبیاء (21)، آیه 41.
[242].
بحار الأنوار، ج 1، ص 136.
[243].
فاطمه بنت عبدالله، الزهراء، بیروت و اردن، دار ابن حزم و المکتبه
الاسلامیه، 1419 هـ، چهارم، ص 144.
[244].
بقره (2)، آیه 212.
[245].
مائده (5)، آیه 54.
[246].
اینکه فرد تمسخر کننده زن باشد یا مرد، رهگذر باشد
یا دوست و همکلاسی، غریبه باشد یا فامیل و….
[247].
زمر (39)، آیه 55.
[248].
مائده (5)، آیه 57.
[249].
فرقان (25)، آیه63.
[250].
http://forum.jonbeshnet.ir/thread5885.html
[251].
فرقان (25)، آیه 72.
[252].
ترجمه اسباب نزول، ص 218.
[253].
الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 42.
[254].
الکافی، ج 3، ص 396.
[255].
إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 183.
[256].
پیام پیامبر (ص)، متن عربی، ص420.
[257].
این روایت بر زنانی هم که لباس های نازک می پوشند نیز مطابقت می نماید.
[258].
محدث عاملی، الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسی، زینالعابدین
کاظمی خلخالی، تهران، انتشارات دهقان، سوم، 1380 ش، ص 680.
[259].
نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص))، ص
737.
[260].
دعائم الإسلام، ج 2، ص 215.
[261].
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 13، ص 203.
[262].
ر.ک: لقمانی، احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، انتشارات بهشت
بینش، 1389ش، اول، ص 20؛ مهدی زاده، حسین، تأثیر پوشش اسلامی در مهار غریزه
جنسی، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1383، اول، ص 48- 55.
[263].
ر.ک: طب النبی و طب الرضا و…
[264].
دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های
اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص 130.
[265].
دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های
اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص 129.
[266]. organisation for
economic co-operation and development -oecd.
[267].
خبرگزاری جمهوری اسلامی ( ایرنا) کد خبر: 80917074 | تاریخ خبر :
02/09/1392 – 13:32
http://www.irna.ir/fa/newsprint.aspx?id=80917074
[268].
صفی یاری، مسعود، راز حجاب،قم، نور السجاد، 1389 ش، دوم، ص 186.
[269].
دهقانی، اکرم السادات، چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن و حدیث، مرکز پژوهش های
اسلامی صدا و سیما، 1384ش، اول، ص 132.
[270].
روزنامه ایران، سال 6، شماره 1623، 28/6/1379، ص 4.
[271].
لقمانی، احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، انتشارات بهشت بینش،
1389ش، اول، ص33؛ مجله مبلغان، فروردین و اردیبهشت 1387، شماره 102، ص 124.
[272].
ر.ک: به مباحث حجاب در ملل و حجاب در ادیان.
[273].
ر.ک: به مباحث حجاب حضرت زینب، و چادر فاطمه(سلام
الله علیه).
[274].
توضیح المسائل مراجع، م845؛ نوری، توضیح المسائل، م846؛ بهجت، توضیح
المسائل، م711؛ خامنه ای، اجوبةالاستفتاءات، س1361؛ وحید، توضیح المسائل،
م851.
[275].
http://lalimodarres.blogfa.com/post/1
[276].
رساله نمونه: احکام خانواده یا احکام متاهلین مطابق با فتاوا و نظریات حضرت
امام خمینی(ره)، قم: 1373، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
[277].
گیلانی، فومنی، محمدتقی بهجت، استفتاءات (بهجت)، 4 جلد، دفتر حضرت آیتالله
بهجت، قم – ایران، اول، 1428 ه ق، ج4،
ص 174.
[278].
ممتحنه (60)، آیه 4.
[279].
احزاب (33)، آیه 21.
[280].
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 273.
[281].
مکارم الأخلاق، ص 106.
[282].
بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 36، ص 288.
[283].
الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 97.
[284].
علل الشرائع، ج 1، ص 163.
[285].
دعائم الإسلام، ج 2، ص 214.
[286].
طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص453.
[287].
اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 132.
[288].
مثیر الأحزان، ص 77.
[289].
اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 143 ؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 107.
[290].
أمالی الصدوق، ص166.
[291].
حایری، محمد مهدی، معالی السبطین ، قم، منشورات الرضی، 1363. ج 2، و کتاب
طریحی صاحب کتاب مجمع البحرین که از اعاظم پیشوایان مذهب امامیه می باشد.
[292].
الإحتجاج علی أهل اللجاج ج 2، ص 308 ؛ اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 182.
[293].
خمینی، سید روح الله موسوی، استفتاءات (امام خمینی)، 3 جلد، دفتر انتشارات
اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پنجم، 1422 ه
.ق، ج3، ص 255.
[294].
بحار الأنوار، ج 67، ص 191.
[295].
مجمع البیان، واژه غیرت.
[296].
پیامبر اکرم(ص) فرموده اند: «کَانَ إِبْرَاهِیمُ(علیه
السلام) أَبِی غَیُوراً وَ أَنَا أَغْیَرُ مِنْهُ
وَ أَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَ مَنْ لَا یَغَارُ مِنَ الْمُؤْمِنِین »؛
«ابراهیم پدرم غیور بود، و من از او غیورترم، و خداوند دماغ مؤمن بی غیرت
را به خاک ذلّت بمالد.»؛ مکارم الأخلاق، ص 239 .
[297].
«الْغیرَةُ مِنَ الْایمانِ»؛ بحار الأنوار، ج 68، ص 342 .
[298].
ایشان فرموده اند: «انَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الغَیُور»؛«خداوند
از بندگان خود، شخص غیور را دوست دارد»؛ نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار
حضرت رسول(ص)، ص 306.
[299].
جامع الأخبار، ص 158.
[300].
همان.
[301].
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14، 291.
[302].
الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 5، ص536.
[303].
رهبری، روح الله، چند پرسش و پاسخ اساسی درباره حجاب، قم، پیام مقدس،
1389ش، دوم، ص 98.
[304].
نهج البلاغه، ص 405.
[305].
جمعی از نویسندگان، حجاب و آزادی ( مقالات کنگره اسلام و زن )، تهران، مرکز
چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1368 ش، دوم، ص 238.
[306].
وسائل الشیعة، ج7، ص167و168، ح3 و ص169، ح11؛ فروع کافی، ج 4، کتاب الصیام،
باب صوم صبیان، ص 124، ح 1.
[307].
أمالی الصدوق، ص 391.
[308].
الکافی (ط – الإسلامیة)، ج 6، ص 47.
[309].
ر.ک: لقمانی، احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، انتشارات بهشت
بینش، 1389ش، اول، 138- 151.
[310].
ر.ک: مجموعه آثاراستادشهیدمطهر ی(مسئله حجاب)، ج 19، ص 529.
[311].
محمدعلی سادات، رفتار والدین با فرزندان، ص 93.
[312].
رساله مراجع، ج2، م 2437.
[313].
احمدی جلفایی، حمید، حجاب برتر، قم، آثارامین، 1391 ش، اول، ص 122.
[314].
مکارم الأخلاق، طبرسی، ص 198.
[315].
خمینی، سید روح الله موسوی، مترجم: اسلامی، علی، تحریر الوسیله، ترجمه، 4
جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چ 21،
1425 هـ.ق، ج3، ص 437.
[316].
بقره (2)، آیه 216.
[317].
رهبری، روح الله، چند پرسش و پاسخ اساسی درباره حجاب، قم، پیام مقدس،
1389ش، دوم، ص 62.
[318].
بقره (2)، آیه 221.
[319].
سویزی، مهری، چرایی حجاب و عفاف، تهران، مرکز امور زنان و خانواده نهاد
ریاست جمهوری، 1387ش، اول، ص 55.
[320].
بحار الأنوار، ج 47، ص 49.
[321].
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زنان خوزستان، 20/ 12/ 1375.
[322].
رجوع شود به مسئله اول کتاب جهاد.
[323].
الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 5، ص 221.
[324].
صحیح بخاری، ج 7، ص 43 (همه مورخین این مطلب را نوشته اند).
[325].
هم اکنون حدود 70 درصد کرسی های دانشگاه ها به دختران تعلق گرفته است.
[326].
رهبری، روح الله، چند پرسش و پاسخ اساسی درباره حجاب، قم، پیام مقدس،
1389ش، دوم، صص 60- 62.
[327].
وسائل الشیعة، ج 20، 67.
[328].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ( مسئله حجاب)، ج 19، ص 548.
[329].
مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 133، 412، 439 – 454، 509-551؛ ج 17، ص
397 – 395.
[330].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری (مسئله حجاب)، ج 19، ص 547.
[331].
براتی، عبدالعلی، چهل حدیث حجاب، قم، انتشارات اسحار، 1382ش، دوم، ص 15-
17.
[332].
مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ج 19، ص 550.
[333].
متأسفانه فضای حاکم بر جامعه کنونی کشورمان که متاثر از نفوذ تفکر فمینیستی
می باشد راه را به روی اندیشمندان دلسوز برای طرح شفاف، منصفانه و منطقی
مباحثی همچون آسیبشناسی حضور اجتماعی زنان مسدود
نموده است چرا که هر گونه اظهار نظری در چنین فضای محکوم به ضدیت با حضور
فعال زنان در عرصه اجتماع تلقی می گردد؛ این در حالی است که حضور غیر ضروری
زنان در اجتماع و تصاحب مشاغل متعدد نه تنها به نفع دختران مجرد و بلکه به
نفع همسران و مادران نیز نمی باشد.
اگر فضای کاری که هم اکنون توسط دختران و زنان پر شده، خالی می بود، پسرانی
که به دلیل نداشتن شغل ازدواج نکرده اند، می توانستند با دخترانی که در
آرزوی ازدواجند ازدواج نمایند و مادران نیز فرزندانشان را از ادوگاه های
اجباری کودکان که مهد کودک نام دارد نجات داده و خلاءهای عاطفی کودکانشان
را که با هیچ مهد کودک مجهز و زیبایی قابل جبران نیست پرنمایند. البته
بررسی تفصیلی اینگونه مباحث مجال بیشتری را می
طلبد که در اینجا امکان به پرداختن آن نیست.
[334].
سنن ابوداود، ج 2، ص 658.
[335].
پارسا، طیبه، پوشش زن در گستره تاریخ، قم، انتشارات احسن الحدیث، 1387 ش،
دوم، ص 123.
[336].
صفی یاری، مسعود، راز حجاب، قم، نور السجاد، 1389 ش، دوم، ص 130.
[337].
نور (24)، آیه 30.
[338].
فرقان(25)، آیه 60.
[339].
احزاب(33)، آیه 32.
[340].
نور (24)، آیه 38.
[341].
فاطمه بنت عبدالله، الزهراء، المتبرجات، بیروت و اردن، دار ابن حزم و
المکتبه الاسلامیه، 1419 هـ، چهارم، ص 129 – 131- صفی یاری، مسعود، راز
حجاب،قم، نور السجاد، 1389 ش، دوم، ص 198.
[342].
انعام(6)، آیه 164.
[343].
کما اینکه در هر یک از کشورهای هند، مالزی، ایران،
عراق و… زنان مسلمان از اشکال مختلف پوشش که مطابق با عرف جامعهشان
می باشد استفاده می نمایند و هر یک از این پوشش ها نیز با وجود اختلاف زیاد
در شکل و اندازه و رنگ کاملاً مطابق با موازین و حدود حجاب اسلامی می باشد.
[344].
لقمانی، احمد، چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟، قم، انتشارات بهشت بینش،
1389ش، اول، ص43.
[345].
«و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید!»، مائده (5)، آیه 2.
[346].
بجنوردی، سید محمد بن حسن موسوی، قواعد فقهیه (بجنوردی، سید محمد)، 2 جلد،
مؤسسه عروج، تهران – ایران، سوم، 1401 هـ. ق، ج2،
ص 234.
[347].
همان، ص 228 به نقل از مکاسب المحرمه امام خمینی، ج 1، ص 211.
[348].
فضیلت انگاری عفاف و حجاب با تکیه بر دیدگاه فارابی، فصلنامه اخلاق – شماره
16.
[349].
برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص 292.
[350].
جام جم آنلاین، شنبه 03 مهر 1389، شماره خبر: 100886714252.
[351].
رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، مرکز انتشارات موسسه آموزشی
و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1384 ش، اول، ص 167به نقل از: منطقی، مرتضی،
بررسی تأثیر جاذبه های زنان در آستانه ادراکی دیگران، طرح پژوهشی، جهاد
دانشگاهی مرکز، 1373 ش.
[352].
اکبری، محمود، مروارید عفاف، قم، انتشارات ظفر، 1380 ش، اول، 71.
[353].
حسینیان، حامد، صدفی برای مروارید، قم، موسسه بوستان کتاب، 1390ش، اول، ص
69 به نقل از نشریه حورا، غرب و گرداب بحران اخلاقی، ش 3 و شماره ویژهی
مجلهی thegood news، 2000.
[354].
صفی یاری، مسعود، راز حجاب،قم، نور السجاد، 1389ش، دوم، ص 71.
[355].
ایندیپندنت، 16 سپتامبر 1996.
[356].
حسینیان، حامد، صدفی برای مروارید، قم، موسسه بوستان کتاب، 1390ش، اول، ص
70 – 71 به نقل از نشریه حورا، غرب و گرداب بحران اخلاقی، ش 3 – شماره ویژهی
مجلهی thegood news، 2000.
[357].
فضیلت انگاری عفاف و حجاب با تکیه بر دیدگاه فارابی، زینب برخورداری،
فصلنامه اخلاق، شماره 16، به نقل از کتاب “why true love waits?”،
2002، ص10و14، نوشته جاش مکداول از فعالین خویشتنداری
جنسی در آمریکا است.
[358].
بخش فرهنگی دفتر آیت الله فاضل لنکرانی، پرسمان حجابشناسی،
قم، انتشارات امیرالعلم، بی تا، اول، ص 41.
[359].
کیهان، مورخ 27/1/86.
[360].
سردار رادان فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ شبکه یک سیمای جمهوری
اسلامی، برنامه «چراغ خاموش» تاریخ 29/2/1387.
[361].
وقتی صورت ها شبیه یک ماسک نقاشی می شوند، بیتا مهدوی، روزنامه جام جم،
24/5/1385.
[362].
بررسی جامعهشناسی یک انقلاب یا سال پنجم انقلاب
الجزایر، ترجمه دکتر نورعلی بنده، ص 36 – 44.
[363].
حسینیان، روح لله، حریم عفاف، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات
اسلامی، 1376 ش، چهارم، ص48 به نقل از جنگ الجزایز، فصل الجزایر بی حجاب.
[364].
شمیم یاس، بهمن 1381، پیش شماره 15، رویدادهای فرهنگی و اخبار زنان، ص 49.
[365].
مدلینگ بی حجابی تا کی؟، گفتوگو با یکی از
مامورینِ پلیس امنیت اخلاقی، کد خبر: ٧٢٨،تاریخ انتشار: ١٦ شهریور ١٣٩٢
http://www.valieamr.com/shownews.php?idnews=728
[366].
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی در تاریخ
۱۳۸۹/۰۲/۰۵ فرموده اند: در برخورد با برخی افراد که تعمداً یا از روی بی
توجهی چهره جامعه را از لحاظ دینی، نجابت و عفاف خارج می کنند نیز باید
برخوردی قوی و صحیح انجام شود.
[367].
برابر ماده 8 ماده چهار قانون نیروی انتظامی مصوب 1369 از جمله وظایف ذاتی
نیروی انتظامی به عنوان ضابط قوه قضائیه می باشد، بنابراین هر اقدام نیروی
انتظامی در برخورد با جرم عدم رعایت حجاب شرعی که از مصادیق عمده منکرات و
مفاسد اجتماعی است، انجام تکلیف قانونی بوده که سرپیچی از آن تخطی از وظایف
ذاتی این نیرو محسوب می شود.
[368].
آل عمران(3)، آیه 104.
[369].
ر.ک: خانم نیره قوی، مقررات 42 دانشگاه معتبر امریکایی و اروپایی، نشر
معارف.
[370].
دکتر محمد رضا شرفی، روشهای کاربردی امر به معروف
و نهی از منکر، تهران، ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر، 1387 ش،
دوم، ص 106.
[371].
الله نحوی، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، قم، نور السجاد، 1388ش،
اول، ص 72.
[372].
دکتر محمد رضا شرفی، روشهای کاربردی امر به معروف
و نهی از منکر، تهران، ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر، 1387 ش،
دوم، ص 106.
[373].
همان.
[374].
همان، ص 107.
[375].
همان.
[376].
سیف الله نحوی، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، قم، نور السجاد،
1388ش، اول، ص 73.
[377].
همان، ص 76.
[378]
. همان.
[379].
فمینیسم در آمریکا تا سال 2003، ص 63.
[380].
مسئله حجاب، شهید مطهری، ص 70 – 73.
[381].
پیام پیشگیری، شماره 32-سال ششم، آذر 1390 – 122 -125.
[382].
سیف الله نحوی، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، قم، نور السجاد،
1388ش، اول، ص 78.
[383].
مطالعه کتاب های مربوط به حجاب و آثار آن بسیار مؤثر است؛
– مسئله حجاب، شهید مطهری(ره)،
– پوشش زن در اسلام، محمد اشتهاردی،
– حجابشناسی، حسین مهدیزاده،
– پوشش زن در گستره تاریخ، طیبه پارسا،
– فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهمگی، دکتر حداد عادل،
– راز حجاب، مسعود صفی یاری،
– به دخترم، ابوالفضل اقبالی.
[384].
نور (24)، آیه 19.
[385].
علامه طباطبایی در تفسیر گراسنگ المیزان ج 15 ذیل این آیهی شریفه فرموده
اند: مقصود از فاحشه مطلق فحشاء است.
[386].
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 14 / 242 / 61.
[387].
عیون أخبار الرضا(علیه السلام)،
ج 2، ص 11.
[388].
همان.
[389].
همان.
[390].
من لا یحضره الفقیه، ج 4، 6.
[391].
الوافی، ج 22، 809.
[392].
برگرفته از مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 1، ص293.
[393].
عیون الحکم و المواعظ، ص 112، ح 2432.
[394].
زلزلة (99)، آیات 7 و 8.
[395].
نمل (27)، آیه 90.
[396].
جن (72)، آیه 15.
[397].
رحمن (55)، آیه 43.
[398].
بقره (2)، آیه 165.
[399].
همانگونه که در آیات متعدد قرآن کریم از رحمانیت
خداوند متعال سخن به میان آمده آیات متعددی نیز از عذاب الهی و جهنم خبر
داده اند به گونه ای که بیش از سیصد و پنجاه بار از «عذاب الهی» و بیش از
70 مرتبه نیز از «جهنم» سخن به میان آمده.
[400].
بقره (2)، آیه 196.
[401].
خداوند متعال در آیات متعدد قرآن کریم به شدید العقاب بودن خود تصریح نموده
است از جمله: بقره (2)، آیات 196 و 211 ؛ آل عمران (3)، آیه 11؛ مائده (5)،
آیات 2 و 98؛ انفال (8)، آیات 13و 25 و 48 ؛ و…
[402].
«ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟!»،
انفطار (82)، آیه 6.
[403].
ترجمه المیزان، ج 20، ص 368.
[404].
باید به این نکته توجه داشت، عذاب اخروی زنانی که رعایت حجاب و عفاف را نمی
نمایند به این معنا نیست که با حجاب ها به جهنم نمی روند چرا که گناه منحضر
در بدحجابی و یا بی حجابی نیست. آن با حجابی هم که دچار غیبت، دروغ
و…گناه کرده و گناه، مجازات دارد.
[405].
توبه (9)، آیه 72. امام علی(علیه السلام)
در خطبه 109 و 85 و حکمت 387 نهج البلاغه به طور کامل این موضوع را تبیین
نموده است.
[406].
رسول خد(ص) فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیُحْبَسُ
عَلَی ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَی
أَزْوَاجِهِ وَ إِخْوَانِهِ فِی الْجَنَّة»؛ «بنده ایست صد سال به خاطر
گناهش در زندان است و زنان و برادران خود را در بهشت می بیند»، أمالی
الصدوق، ص 412.
[407].
بقره (2)، آیه 39.
[408].
در باب جهنم و مسائل مرتبط با آن، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، جهنم چرا؟
[409].
بقره (2)، آیه 175.
[410].
ر.ک: اقبالی، ابوالفضل، به دخترم، کرج، انتشارات تلاوت آرامش، 1390 ش، اول،
ص 108 – کوهی، محمدرضا، آسیب شناسی شخصیت زن، قم، انتشارات پارسیان، 1383
ش، اول، ص 32 – 35 – مهریزی، مهدی، حجاب، تهران، موسسه فرهنگی دانش و
اندیشه معاصر، 1379 ش، اول، ص 33.
[411].
هود (11)، آیات 106- 108.
[412].
نجم (53)، آیه 39.
[413].
امام، فاضل و نوری، تعلیقات علی العروة الوثقی، النکاح، م27؛ خامنه ای،
استفتاء، س 516 و 582؛ صافی، هدایة العباد، ج2، (النکاح)، م27 .
[414].
دفتر: بهجت.
[415].
سیستانی، توضیح المسائل مراجع، م2434؛ تبریزی، التعلیقه علی منهاج
الصالحین، النکاح م1232؛ مکارم، استفتاءات ج2، س1029، 1039 و تعلیقات علی
العروة الوثقی، (النکاح)، م27؛ وحید، توضیح المسائل، م2443.
[416].
مکارم، تعلیقات علی العروة، م 26، و استفتاءات، ج1، س 816؛ فاضل، تعلیقات
علی العروة، ج 2، النکاح، م 26؛ صافی، هدایة العباد، ج2، النکاح، م28؛
امام، تحریرالوسیله، ج2، النکاح م28؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ج2، النکاح،
م28؛ تبریزی، صراط النجاة، ج 6، م 948؛ دفتر: وحید و خامنه ای.
[417].
فاضل، امام، سیستانی، نوری و مکارم، تعلیقات علی العروة، الستر؛ خامنه ای،
استفتاء، س 568؛ تبریزی، استفتاءات،س1611 و توضیح المسائل مراجع، م2435؛
دفتر: بهجت و وحید.
[418].
صافی، جامع الاحکام، ج2، س1696.
[419].
تبریزی، صراط النجاة، ج 6، س 1610؛ نوری، توضیح المسائل، م 2246؛ وحید،
توضیح المسائل، م 2260؛ توضیح المسائل مراجع، م 2252 و دفتر: خامنه ای.
[420].
خامنه ای، استفتاء، س 619؛ مکارم، استفتاءات، ج2، س1019؛ امام، تعلیقات علی
العروة، النکاح، م51 و استفتاءات، ج3، (احکام حجاب)، س30 و 29؛ فاضل و
نوری، تعلیقات علی العروة، (النکاح)، م51؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ج3،
(النکاح)، م18.
[421].
تبریزی، صراط النجاة، ج5، س1262؛ وحید، توضیح المسائل، م2444؛ دفتر: بهجت.
[422].
دفتر: صافی.
[423]. امام، فاضل و صافی، توضیح المسائل
مراجع، م865؛ نوری، توضیح المسائل، م866؛ وحید، توضیح المسائل، م872؛
تبریزی، استفتاءات، س1617؛ دفتر: بهجت.
[424].
مکارم، استفتاءات، ج1، س119 و ج2، س152؛ سیستانی، sistani.org،
لباس، س2 و دفتر.
[425].
خامنه ای، استفتاء، س 580؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1701؛ مکارم،
استفتاءات، ج2، س1022؛ نوری، استفتاءات، ج1، س485؛ سیستانی، sistani.org،
حجاب، س7؛ صافی، جامع الاحکام، ج2، س1669؛ امام، استفتاءات، ج3، (احکام
حجاب)، س7؛ دفتر: وحید، بهجت و تبریزی.
[426].
العروة الوثقی، ج1، الستر و ج2، (النکاح)، م31.
[427].
دفتر: همه مراجع.
[428].
نوری، استفتاءات، ج1، س485؛ امام، استفتاءات، ج3، احکام حجاب، س27؛ مکارم،
استفتاءات، ج2، س152؛ فاضل، جامع المسائل، ج2، س1329؛ صافی، جامع الاحکام،
ج2، س1729 و 1730؛ خامنه ای اجوبه الاستفتاءات، س1363 و 1366؛ تبریزی،
استفتاءات، س1590؛ سیستانی، sistani.org،
حجاب، س5؛ دفتر: وحید و بهجت.
[429].
امام، استفتاءات، ج1، لباس نمازگزار، س34؛ تبریزی، صراط النجاة، ج5، س1248؛
مکارم، استفتاءات، ج2، س154؛ سیستانی، sistani.org،
حجاب، س2؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1712؛ همه مراجع، العروة الوثقی، ج1،
(الستر)، الثانی و 16؛ صافی، جامع الاحکام، ج2، س1692؛ نوری، استفتاءات،
ج2، س682.
[430].
مکارم، استفتاءات، ج2، س153 و 156؛ صافی، جامع الاحکام، ج2، س1729؛
سیستانی، sistani.org،
حجاب، س5؛ امام، استفتاءات، ج3، (احکام حجاب)، س27؛ نوری، استفتاءات، ج1،
س485؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1708؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتاءات، س1364
و 1367؛ تبریزی، استفتاءات، س1590؛ دفتر: وحید و بهجت.
[431].
العروة الوثقی، ج1، الستر، الثانی.
[432].
با استفاده از منابعی که در عنوان «کلاه گیس» آمده است.
[433].
مکارم و نوری، تعلیقات علی العروة، النکاح، م46 و 45؛ دفتر: بهجت، وحید،
سیستانی، تبریزی، صافی.
[434].
فاضل، جامع المسائل، ج2، س1326؛ امام، تعلیقات علی العروة، الستر م1 و
(النکاح) م46 و 45 و خامنه ای، استفتاء، س 486.
[435]. امام، استفتاءات، ج3، نظر، س66؛ خامنه
ای، اجوبه الاستفتاءات، س1362؛ مکارم، استفتاءات، ج2، س1023 و دفتر: همه
مراجع.
[436].
خامنه ای، اجوبه الاستفتاءات، س 1379؛نوری، استفتاءات، ج 1، س 469 و دفتر:
امام و مکارم.
[437].
صافی، جامع الاحکام، ج 2، س 1731 و دفتر: بهجت.
[438].
فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 2238؛ تبریزی، استفتاءات، س 2225 و 2228 و
2229.
[439].
دفتر: وحید.
[440].
مکارم، استفتاءات، ج1، س834 و تعلیقات علی العروة، النکاح، م51؛ امام،
استفتاءات، ج3، (احکام حجاب)، س14؛ فاضل، تعلیقات علی العروة، ج2،
(النکاح)، م51؛ تبریزی، استفتاءات، س1591 و صراط النجاة، ج1، س1487؛ خامنه
ای، سایت، نگاه و دفتر: سیستانی و وحید.
[441].
صافی، جامع الاحکام، ج2، س1722؛ بهجت، توضیح المسائل، م1933 و 1937.
[442].
نوری، استفتاءات، ج1، س483.
[443].
خامنه ای، استفتاء، س 667؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س797؛ تبریزی، استفتاءات،
س1616؛ نوری، استفتاءات، ج1، س1033؛ دفتر: وحید، صافی، بهجت، امام و فاضل.
[444].
فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707 و ج2، س1328؛ خامنه ای، استفتاء، س 662؛
تبریزی، صراط النجاة، ج5،س1253؛ دفتر: امام، وحید.
[445].
دفتر: بهجت و صافی.
[446].
مکارم، استفتاءات، ج2، س151 و 1034؛ نوری، استفتاءات، ج1، س491 و سیستانی،
سایت، زینت.
[447].
با استفاده از منابعی که در عنوان «آرایش چهره» آمده است.
[448].
سیستانی، sistani.org،
زینت، س17؛ مکارم، استفتاءات، ج2، س1034 و 151؛ نوری، استفتاءات، ج1، س491
و 542 و 500؛ امام، استفتاءات، ج3، احکام حجاب، س34؛ دفتر: وحید.
[449].
صافی، جامع الاحکام، ج2، س1683 و دفتر: بهجت.
[450].
تبریزی، صراط النجاة، ج5، س1238.
[451].
خامنه ای، سایت، نگاه؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707 و دفتر: وحید.
[452].
خامنه ای، سایت، نگاه؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707؛ دفتر: امام.
[453].
صافی، جامع الاحکام، ج2، س1683؛ دفتر: بهجت و تبریزی.
[454].
سیستانی، sistani.org،
زینت، س1 و 17 و 18؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س802؛ نوری، استفتاءات، ج1،
س542 و 491.
[455].
امام، استفتاءات، ج3، احکام حجاب، س36؛ دفتر: بهجت، فاضل و صافی.
[456].
تبریزی، صراط النجاة، ج1، س882 و 883.
[457].
نوری، استفتاءات، ج2، س669؛ سیستانی، تعلیقات علی العروة، الستر، م1؛
مکارم، استفتاءات، ج1، س801.
[458].
دفتر: وحید.
[459].
دفتر: همه مراجع.
[460].
دفتر: مکارم و نوری.
[461].
العروة الوثقی، ج 1، فی الستر و الساتر، الثانی.
[462].
توضیح المسائل مراجع، م 897.
[463].
آیت اللّه مکارم احتیاط واجب دارند.