عصراسلام: سابقاً کسی این مسئله را از من پرسید من گفتم که فرقی نمیکند و دیدن کفایت میکند و خصوصیتی برای چشم عادی نیست؛ توضیح دادم که نگاه کردن به نامحرم – مثل مویش- حرام است چه با شهوت چه بی شهوت، خب حالا اگر کسی با چشم مسلح بخواهد به موی زن نامحرم نگاه کند و شهوتی هم نباشد آیا میشود گفت جایز است و میزان برای نظر همان دیدن بیسلاح است؟! خوب اینطور نیست و آدم میفهمد که نظر در هر دو صورت همین حکم را دارد. و مثلاً استیلاء بر مال مردم حرام است، خوب اگر انسان بوسیله ادواتی استیلا پیدا نماید که بدون آن ادوات استیلا ممکن نباشد، آیا فرقی در حرمت میکند؟
ولی بعد به نظرم آمد که در اینجا یک خلطی شده است و ما از یک جهتی غفلت کردهایم و باید گفت که در اینجا چشم مسلح حکم غیر مسلح را ندارد؛ چرا که یک مرتبه حکم روی شخص رفته است؛ که من یک تکلیفی را دارم که شما ندارید؛ در اینجاها اگر من دیدم حکم برای من ثابت است و بدای دیگری ثابت نیست، مثل مسئله نگاه به نامحرم که من چشمم تیز است و مثلاً از یک فرسخی نامحرم را میبینم ولی دیگری نمیبیند، خوب در اینجا بر من که میبینم خلاف شرع است و بر دیگری که نمیبیند خلاف شرع نیست.
مثلاً در روایت هست که اگر کسی مصلوب را نگاه کند، عسل دارد، خوب حالا اگر کسی با چشم مسلح نگاه کند که کسی را به دار کشیدهاند، این میفهمد که غسل دارد ولی چه در مورد کسی که در یک فرسخی دیده است و چه در اینجا که این شخص با چشم مسلح دیده است، برای دیگران حکمی قابت نمیشود اگرچه در کنار او هستند. این در حکم شخصی است.
اما اگر یک حکمی حکم عمومی است مثل اینکه حد ترخص وقتی است که دیوارهای شهر دیده بشود. در اینجا اینطور نیست که حکم برای منی که چشمم قویتر است و زودتر دیوار را ببینم حد ترخص برایم زودتر تحقق پیدا کند و برای دیگری دیرتر متحقق بشود.اینها حکم واحدی دارند و مقصود دیواری است که دیده میشود و مراد آنی است که متعارفاً دیده میشود. و لذا اینطور نیست که هر چه اختراع بیشتر بشود، حد ترخص عقبتر برودکه برسد به جایی که از ده فرسخی دیوار را با وسیلهای ببینند و همان جا حد ترخص آنها بشود!
پس اگر حکم شخصی شد، نگاه که شد حکم میآید مثل نگاه از ده فرسخی به نامحرم و با مثل کسی که در اثر ریاضت دیوار مانع او نباشد که نگاه کردن او به نامحرم از پشت دیوار هم حرام است. و اما اگر حکم عمومی بود که اگر دیوار دیده شود حد ترخص است نه اینکه اگر تو ببینی حد ترخصت چنین است؛ که در اینجا مقصود از دیده بشود یعنی معمول مردم ببینند. و لذا نمیتوانیم بگوییم که هر چه اختراع بیشتر بشود زمان و مکان وسیعتر میشود.
در مسئله هلال هم اینطور است که راه را برای عموم قرار داده است در قرآن میفرماید: 《يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ》یعنی اینها راههایی هستند که برای عموم مردم قرار داده شدهاند که وقتها و حج را بشناسند، یعنی حتی دهاتی هم بفهمد، پس اگر مسئله دستگاه مطرح باشد باید دستگاههایی باشد که در اختیار عموم از شهری و دهاتی بوده باشد خصوصاً در زمانهای گذشته که اصلاً این دستگاهها نبوده است.
للناس که برای افراد نادر نمیتواند باشد! وقتی که حکمی برای عموم مردم است باید به نحوی و راهی باشد که همه انها بتوانند و نمیشود که فقط توسط برخی که ابزار خاصی دارند، ثابت بشود که این وسیله حتی در همه شهرها نباشد تا چه رسد به روستاها. و نمیشود که حکم روی عموم و برای همه باشد ولی فقط در موارد و اشخاص خاصی قابل اثبات باشد.
دروس خارج صوم، جلد ۴، ص ۲۱۳