در سال 198 هجری امین طی درگیری با برادرش مأمون، کشته شد و اختیار کامل کشور اسلامی بدست مأمون غاصب افتاد و پس از شروع حکومت نامشروع مأمون وضعیت زندگانی امام رضا (علیه السلام) نیز تغییر کرد. مأمون پس از استقرار حکومت در اولین فرصت، حضرت رضا (علیه السلام) را با دعوتی اجباری به مقر حکومتی خود یعنی طوس آورد و با اجبار و تهدید آن حضرت را وادار به قبول ولایتعهدی کرد این مسئله برای به قدرت رساندن آن امام همام نبود بلکه مأمون چندین هدف را با این نقشه دنبال می کرد.
الف: می خواست امام عزیز شیعیان را کاملا تحت نظارت و نفوذ خود داشته باشد تا خیالش کاملا از جانب او راحت باشد (یعنی از راه دور نمی تواند نظارت کند باید نزدیک باشد تا خوب نظارت کند)
ب: با این فکر مکارانه ای خود، می خواست توجه سادات و علویین و محبت مردم خراسان را به سوی خود و حکومتش جلب کند (چون آن زمان در خراسان طرفداران حضرت علی (علیه السلام) زیاد بوده اند همه یا اکثر آنها علوی و پیرو آن حضرت ) مأمون در قتل برادرش بسیار زشت عمل کرده بود تا جائیکه مدت ها سر برادر خود را بر چوبی سوار کرده و مردم را مجبور به لعن بر او می کرد، در نتیجه این موضوع تأثیر بسیار نامطلوبی در اذهان مردم به جای گذاشته بود، بنابراین مأمون می خواست با بهره گیری از چهره ی محبوب یادگار آل مرتضی موجب تحکیم پایه های حکومتی خود شود .
ج: می خواست با قبولاندن امر ولایتعهدی به آن حجت الهی موجب خواباندن شورش ها و جلب توجه علویان و فرزندان آل فاطمه (علیه السلام) شود.(1)
ربان گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: مردم می گویند شما با اینکه اظهار بی رغبتی به دنیا می کنید ولایتعهدی را پذیرفته اید امام (علیه السلام) فرمود: خداوند خود می داند که من این امر را ناپسند می دانستم ولی چون بین پذیرش آن و مرگ مخیر شدم قبول آنرا بر مرگ ترجیح دادم. (2)
به هر حال آن امام عزیز با دلی ناشاد و خاطری ناآرام از جوار قبر مبارک جدش جدا شد (نجواهای او با رسول الله گواه این مطلب است و با خانواده خود خداحافظی نمود راهی مرو آنروز و خراسان فعلی شد. این بود گوشه ای از دلیل سفر امام رضا (علیه السلام) و قبول ولایتعهدی .
منابع:
1- هشتمین امام (علیه السلام)، 1382، حمید قلندری بردسیری، ص22.
2- عیون اخبارالرضا، شیخ الصدوق با ترجمه، ج2 ،ص 312.
3- تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، محمدجواد فضل الله .
4- پیشوای هشتم حضرت رضا (علیه السلام)، مهدی خراسانی.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
الف: می خواست امام عزیز شیعیان را کاملا تحت نظارت و نفوذ خود داشته باشد تا خیالش کاملا از جانب او راحت باشد (یعنی از راه دور نمی تواند نظارت کند باید نزدیک باشد تا خوب نظارت کند)
ب: با این فکر مکارانه ای خود، می خواست توجه سادات و علویین و محبت مردم خراسان را به سوی خود و حکومتش جلب کند (چون آن زمان در خراسان طرفداران حضرت علی (علیه السلام) زیاد بوده اند همه یا اکثر آنها علوی و پیرو آن حضرت ) مأمون در قتل برادرش بسیار زشت عمل کرده بود تا جائیکه مدت ها سر برادر خود را بر چوبی سوار کرده و مردم را مجبور به لعن بر او می کرد، در نتیجه این موضوع تأثیر بسیار نامطلوبی در اذهان مردم به جای گذاشته بود، بنابراین مأمون می خواست با بهره گیری از چهره ی محبوب یادگار آل مرتضی موجب تحکیم پایه های حکومتی خود شود .
ج: می خواست با قبولاندن امر ولایتعهدی به آن حجت الهی موجب خواباندن شورش ها و جلب توجه علویان و فرزندان آل فاطمه (علیه السلام) شود.(1)
ربان گوید: به حضرت رضا (علیه السلام) عرض کردم: مردم می گویند شما با اینکه اظهار بی رغبتی به دنیا می کنید ولایتعهدی را پذیرفته اید امام (علیه السلام) فرمود: خداوند خود می داند که من این امر را ناپسند می دانستم ولی چون بین پذیرش آن و مرگ مخیر شدم قبول آنرا بر مرگ ترجیح دادم. (2)
به هر حال آن امام عزیز با دلی ناشاد و خاطری ناآرام از جوار قبر مبارک جدش جدا شد (نجواهای او با رسول الله گواه این مطلب است و با خانواده خود خداحافظی نمود راهی مرو آنروز و خراسان فعلی شد. این بود گوشه ای از دلیل سفر امام رضا (علیه السلام) و قبول ولایتعهدی .
منابع:
1- هشتمین امام (علیه السلام)، 1382، حمید قلندری بردسیری، ص22.
2- عیون اخبارالرضا، شیخ الصدوق با ترجمه، ج2 ،ص 312.
3- تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، محمدجواد فضل الله .
4- پیشوای هشتم حضرت رضا (علیه السلام)، مهدی خراسانی.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی