دلیل عدم وحی به پیامبر قبل از آیه عفا الله عنک
۱۳۹۲/۰۴/۲۹
–
۴۴۰ بازدید
خداوند در آیه ۴۳ سوره توبه می فرماید:عفا الله عنک…بهتر بود که به کافران رخصت شرکت نکردن در جهاد را نمی دادی و خداوندتو را ببخشایددر حالی که خداوند می توانست در هنگام این تصمیم به پیامبر وحی بفرستد تا این عمل انجام نشود پس چرا وحی نفرستاد؟
لطفا در پاسخ به نکات زیر توجه کنید. نکته اول. فرستادن وحی و دستورات و آگاه کردن پیامبران و معصومین(علیهم الصلاه و السلام) از غیب و انگیزه و عمکرد افراد و گروهها به خواست و مشیت الهی است که بر اساس حکمت و مصلحت صورت می گیرد، و خواست و مصلحت اندیشی ما انسانها در فعل خدای بی همتا و قادر مطلق أثری ندارد.
نکته دوم.
از آیات سوره توبه استفاده مى شود که گروهى از منافقان نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان جنگ تبوک معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد.
خداوند در آیه 43 سوره توبه، پیامبرش را مورد عتاب قرار مى دهد و مى گوید: خداوند تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادى که از شرکت در میدان جهاد خود دارى کنند؟! (عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ).
چرا نگذاشتى آنها که راست مى گویند از آنها که دروغ مى گویند شناخته شوند و به ماهیت آنها پى برى؟ (حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ).
پرسشی که در مورد این آیه مطرح است این است که مگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منافقان را نمى شناخت که خداوند مى گوید: مى خواستى به آنها اذن ندهى تا وضع آنها بر تو روشن گردد.
پاسخ سؤال این است که: اولا، می شناخت اما مأمور به افشاء نبود و علم غیب براى قضاوت درباره موضوعات دنیایی این چنینی کافى نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادى وضع آنها روشن گردد.
و ثانیا هدف تنها این نبوده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بداند بلکه ممکن است هدف این بوده که همه مسلمانان آگاه شوند، هر چند روى سخن به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
و به بیانی دیگر می توان گفت:
معصوم به اذن خدا از غیب باخبر است و از همه آن چه در مصالح امت اسلامى دخالت دارد، آگاه است؛ ولى، در مقام قضاوت علم غیب تکلیف آور نیست؛ یعنى اگر علم از راه شرایط حجیت ظاهری و مانند این ها حاصل شود، انسان در برابرش تکلیف دارد؛ ولى علمى که از ناحیه غیب به دست آمده، تکلیف آور نیست.
از سوى دیگر، سنت خداوند چنان اقتضا دارد که معصومان هم مانند افراد دیگر آزموده شوند و آسیب ببینند. بنابراین نباید از آن علم استفاده کنند یا مأمور به استفاده نبودند. البته گاه از غیب براى یارى دین کمک مى گرفتند؛ ولى اساس بر این است که در جریان امور عادى از علم غیب بهره نبرند.
جهت اطلاع بیشتر ر. ک: تفاسیر المیزان، تسنیم و نمونه ذیل آیه مرود بحث.
نکته دوم.
از آیات سوره توبه استفاده مى شود که گروهى از منافقان نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در میدان جنگ تبوک معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد.
خداوند در آیه 43 سوره توبه، پیامبرش را مورد عتاب قرار مى دهد و مى گوید: خداوند تو را بخشید، چرا به آنها اجازه دادى که از شرکت در میدان جهاد خود دارى کنند؟! (عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ).
چرا نگذاشتى آنها که راست مى گویند از آنها که دروغ مى گویند شناخته شوند و به ماهیت آنها پى برى؟ (حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ).
پرسشی که در مورد این آیه مطرح است این است که مگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منافقان را نمى شناخت که خداوند مى گوید: مى خواستى به آنها اذن ندهى تا وضع آنها بر تو روشن گردد.
پاسخ سؤال این است که: اولا، می شناخت اما مأمور به افشاء نبود و علم غیب براى قضاوت درباره موضوعات دنیایی این چنینی کافى نیست، بلکه باید از طریق مدارک عادى وضع آنها روشن گردد.
و ثانیا هدف تنها این نبوده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بداند بلکه ممکن است هدف این بوده که همه مسلمانان آگاه شوند، هر چند روى سخن به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
و به بیانی دیگر می توان گفت:
معصوم به اذن خدا از غیب باخبر است و از همه آن چه در مصالح امت اسلامى دخالت دارد، آگاه است؛ ولى، در مقام قضاوت علم غیب تکلیف آور نیست؛ یعنى اگر علم از راه شرایط حجیت ظاهری و مانند این ها حاصل شود، انسان در برابرش تکلیف دارد؛ ولى علمى که از ناحیه غیب به دست آمده، تکلیف آور نیست.
از سوى دیگر، سنت خداوند چنان اقتضا دارد که معصومان هم مانند افراد دیگر آزموده شوند و آسیب ببینند. بنابراین نباید از آن علم استفاده کنند یا مأمور به استفاده نبودند. البته گاه از غیب براى یارى دین کمک مى گرفتند؛ ولى اساس بر این است که در جریان امور عادى از علم غیب بهره نبرند.
جهت اطلاع بیشتر ر. ک: تفاسیر المیزان، تسنیم و نمونه ذیل آیه مرود بحث.