۱۳۹۳/۱۰/۲۴
–
۴۰۶ بازدید
باسلام لطفا بادلیل عقلی اثبات کنید برای یک فرد بی سواد که طبق آیه یدالله فوق ایدیهم..که خدا دست ندارد!منظورازین آیه را براش بیان کنیم.
قرآن، معجزه جاودانه پیامبر است و از نظر شیرینى بیان و برترى معانى، نمونه اى ندارد، و یکى از ملاکات بلاغت، به کارگیرى مجاز در کلام است و بزرگان گفته اند: «کلام البلغاء مشحون بالمجاز». بنابراین، این نوع صفاتى که نمونه هایى از آن را متذکر شدید، از باب مجاز و تشبیه است.مثلاً در محاورات عمومى مى گویند: فلانى دست بسته یا دست باز است و هر دو کنایه از بخل و بخشش است، یا این که مى گویند: دست بالاى دست بسیار است، کنایه از قدرت برتر است. اگر قرآن مى فرماید: ( ید الله فوق أیدیهم ) کنایه از قدرت و تسلّط او بر بیعت کنندگان است.کسانى که راه تجسیم را در پیش گرفته اند، داورى آنان درباره این الفاظ این است که باید بر معنى حقیقى حمل شوند، از این جهت براى خدا دست و پا و چشم و گوش ثابت کرده اند و او را به سان انسان مى پندارند که فقط درباره ریش و شرمگاه او نمى توان سخن گفت و اثبات بقیه اعضا براى او اشکالى ندارد.این گروه، چشم بسته به قرآن مى نگرند، در حالى که قرآن مى فرماید:( لیس کمثله شىء ) . [ شورى/ 11]یکى از علماى وهابى که منکر مجاز در قرآن بود، و معتقد بود که این الفاظ را باید بر معانى ظاهرى آنها حمل کرد، و طرفداران مجاز در قرآن را اهل تأویل مى شمرد با یکى از علماى شیعه روبرو شد و آنچه توانست درباره شیعه و این که آنها قرآن را تأویل مى کنند، سخن گفت: اتفاقاً آن عالم وهابى کور و نابینا بود. این عالم شیعى به او گفت: متأسفم که حضرت عالى در روز رستاخیز از رؤیت خدا و پیامبرش محرومید. آن عالم وهابى وحشت زده گفت: چرا؟ او در پاسخ گفت به گواه این آیه که( من کان فى هذه أعمى فهو فى الآخرة أعمى وأضلّ سبیلاً ) ( [اسراء/ 72]) آن وهابى نابینا گفت: این آیه مربوط به نابینایى قلب و روح است، نه نابینایى ظاهرى. آن عالم شیعى گفت: این همان تأویل است که شما منکر آن هستى. او در پاسخ جز فحش و دشنام چیزى نداشت که بگوید.
چگونه مى توان مجاز و تأویل را در قرآن، منکر شد در حالى که قرآن، همه گناهان را به دست هاى انسان نسبت مى دهد و مى فرماید:
( ذلک بما قدّمت أیدیکم وأنّ الله لیس بظلاّم للعبید ). [انفال/ 51]«این کیفر به خاطر چیزى است که دست هاى شما پیشاپیش فرستاده اند و خدا بر بندگان ستم نمى کند».
مسلّماً همه گناهان انسان با دست او انجام نمى گیرد، بخشى با چشم و بخشى با گوش و برخى با زبان و همچنین… ولى قرآن همه را به دست نسبت داده است، چون عضو فعال در انسان، دست او است و گناه، منسوب به خود انسان است.
منبع: tohod.ir
چگونه مى توان مجاز و تأویل را در قرآن، منکر شد در حالى که قرآن، همه گناهان را به دست هاى انسان نسبت مى دهد و مى فرماید:
( ذلک بما قدّمت أیدیکم وأنّ الله لیس بظلاّم للعبید ). [انفال/ 51]«این کیفر به خاطر چیزى است که دست هاى شما پیشاپیش فرستاده اند و خدا بر بندگان ستم نمى کند».
مسلّماً همه گناهان انسان با دست او انجام نمى گیرد، بخشى با چشم و بخشى با گوش و برخى با زبان و همچنین… ولى قرآن همه را به دست نسبت داده است، چون عضو فعال در انسان، دست او است و گناه، منسوب به خود انسان است.
منبع: tohod.ir