خانه » همه » مذهبی » دلیل عقلی عصمت

دلیل عقلی عصمت

با توجّه به جایگاه ممتاز و کارویژه هاى مهم امام ، ضرورت عصمت امام امرى بدیهى و روشن مى نماید . در عین حال اندیشوران شیعه ، براساس نگرش عقلى دلایل گوناگونى براى عصمت امام ذکر کرده اند . برخى از این دلایل عبارتند از : برهان نقض غرض ، برهان انحطاط ، برهان تسلسل ، برهان وجوب اطاعت ، برهان حفظ شریعت و . . . 1 . البتّه باید توجّه داشت که دلیل عقلى محض لزوم عصمت امام را به نحو کلّى اثبات مى کند و نمى تواند وارد تعیین مصداق شود . اما دلایل نقلى ، به دو دسته تقسیم مى شوند : دلایل کّلى و دلایلى که به تعیین مصداق هم مى پردازند .
اکنون به اختصار ، برخى از دلایل عقلى را تقدیم مى داریم :
{J یک . دلیل نقض غرض J}
این برهان تقریرهاى مختلفى دارد ، یکى از تقریرهاى آن به شکل زیر است :
. 2 اگر امام گناه یا خطا کند ، هدف از نصب او تأمین نشده و نتیجه خلاف مى دهد .
. 3 نقض غرض از خداوند حکیم محال است پس :
. 4 خداوند امام را از گناه و خطا در امان مى دارد .
متکلّمان زیادى به این دلیل توجّه داشته و آن را در اثبات عصمت به کار برده اند . 2
خواجه نصیرالدین طوسى در بیان این برهان مى نویسد : H « و لأنّه حافظ للشرع . . . . و یفوت الغرض من نصبه » E 3 « یکى از دلایل لزوم عصمت امام این است که او حافظ شریعت است ، در حالى که اگر معصوم نباشد این غرض تحقّق نخواهد یافت » .
{J دو . برهان حفظ شریعت J}
این برهان همچون دلیل بالا به گونه هاى مختلفى تقریر شده و گاه به صورت یکى از تقریرهاى برهان نقض غرض ذکر مى شود . اکنون با رعایت اختصار تقریر زیر تقدیم مى شود . با توجّه به این که :
. 1 با رسالت حضرت ختمى مرتبت گزینش انبیا به آخر رسید . و پس از آن ، پیامبر دیگرى مبعوث نخواهد شد . از این رو لازم است دین خاتم هر آنچه در تحقّق سعادت دنیوى و اُخروى انسان تا قیامت مورد نیاز است را تأمین نماید .
. 2 کاملاً روشن است که پیامبراکرم ( صلى الله علیه و آله ) در طول رسالت خویش ، به لحاظ شرایط زمانى ، فرصت کافى نیافته اند که شخصاً اسلام را در همه ابعاد با تبیین کامل به همه مردم برسانند .
. 3 تفسیرهاى نادرست و ناصواب از دین زمینه اى براى گسترش تحریفات و عدم مصونیت دین از تحریف است . آزمندى ها و هواخواهى ها در انسان ، نیز امکان ایجاد انحراف و تحریف در دین الهى را همواره افزون مى سازد . بنابراین شریعت همواره نیازمند مبیّن و حافظ است تا از انحراف و تحریف مصون بماند .
باقى است زیرا در حافظ غیرمعصوم ، احتمال خطا و خیانت وجود دارد و در حفظ شریعت ، خلل واقع مى شود . بنابراین ، حافظ شریعت باید معصوم باشد . 4
. 5 امکان ندارد که خدا یا پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) دین را ناقص براى مردم بیان کرده و راه دریافت درست و جامع آموزه هاى دینى را مشخص نکرده باشند .
در نگاه قرآن نیز با تعیین جانشین و نصب رهبر معصوم است که دین اسلام به صورت یک دین کامل و جامع معرفى مى شود . 5 از این رو قرآن در پى اعلام جانشینى امیرمؤمنان ( علیه السلام ) مى فرماید :
« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً » 6 .
امام على ( علیه السلام ) نیز مى فرمایند : H « ام انزل اللَّه دنیا ناقصاً فاستعان بهم على اتمامه . . . ام انزل اللَّه سبحانه دینا تامّاً فقصّ الرسول ( صلى الله علیه و آله ) عن تبلیغه و ادائه ؟ » E 7
« ( ( آیا ) ) خدا دینى نافض فروفرستاده و در کامل ساختن آن از ایشان یارى خواسته است ؟ . . . یا خدا دینى کامل فرستاده و پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) در رساندن آن کوتاهى نموده است ؟ هرگز » .
نتیجه آنچه گفته شد این است که همواره در بین امّت کسانى بوده و به امّت معرفى شده اند که احکام و معارف دین را به طور کامل از پیامبر یا دیگر مجارى الهى فرا گرفته ، در حفظ و تبیین آن معصومانه اقدام مى کنند 8 .
خلاصه آنچه گفته آمد را به شکل زیر مى توان بیان نمود :
2 ) دین خاتم باید جامع و داراى تبیین صحیح و کامل باشد
3 ) فرصت تبیین کامل دین در زمان پیامبر نبوده است .
4 ) تفسیر نادرست و هواخواهى انسان عامل تحریف در دین است پس :
5 ) دین خاتم نیازمند حافظ است
6 ) حافظ دین باید معصوم باشد
7 ) محال است خدا و پیامبر در تأمین و تعیین حافظ دین کوتاهى کرده باشند ، پس :
8 ) حافظ معصوم و منصوب دین همواره وجود دارد .
دلایل فوق ، عصمت امام از گناه و خطا هر دو را اثبات مى کنند .
( 1 ) جهت آگاهى بیشتر بنگرید : على ربانى گلپایگانى ، عصمت امام از نگاه خرد ، ( مقاله ) قبسات ( فصلنامه ) ، ش . 41 ( 2 ) مصابیح الانوار ، سیدعبداللَّه شبر ، ج 2 ، ص 134 حق الیقین ، همان ، ج 1 ، ص 91 سرمایه ایمان ، عبدالرزاق لاهیجى ، ص . 114 ( 3 ) بنگرید : کشف المراد ، علامه حلى ، ص . 390 ( 4 ) همان ، سید مرتضى ، ج 1 ، ص 179 همان ، بحرانى ، ص . 178 ( 5 ) علامه امینى نام شانزده نفراز بزرگان اهل سنت را که تصریح به این مسئله دارند ، ذکر نموده است . . ک : الغدیر ، ج 1 ، صص 230 – 237 همچنین . ک : بحارالانوار ، ج 37 ، صص 108 – . 253 ( 6 ) مائده ( 5 ) ، آیه . 3 ( 7 ) نهج البلاغه ، خطبه 18 ، ص . 20 ( 8 ) . ک : بحارالانوار ، ج 2 ، ص . 284

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد