دم خروس سایت رادیو فردا و دفاع از تروریسم؟
۱۳۹۲/۰۷/۰۹
–
۶۹ بازدید
دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز ، آنچه شما به نقل از سایت رادیو فردا ذکر کرده اید مطالبی است که در طی روزهای گذشته علاوه بر این سایت در دهها سایت دیگر نیز انعکاس یافت و به نظر می رسد با توجه به رخدادهای اخیر در پادگان اشرف که تیر خلاصی بر گروهک جنایت پیشه منافقین در عراق و نشاندهنده اوج نفرت از اعمال ضد بشری این گروهک بود ، انعکاس مطالبی که اصل آن در سایت پرسمان از چند سال قبل انعکاس یافته است و در نرم افزارهای انتشار یافته نیز موجود است به همراه تحریف پاسخ و نیز افزودن برخی مطالب دیگر از سوی این سایت ها تلاشی باشد برای دمیدن روح در جنازه از هم فروپاشیده این گروهک و نیز خنثی شد
در این میان اگر چه در متن این مطالب ، بخش هایی از گزارش خبرگزاری ایسنا عینا نقل شده است اما با توجه به تحریف و تقطیع هایی که با هدف نتیجه گیری های خاص صورت گرفته است و نیز ابهام هایی که در ماجراهای تعریف شده در سایت رادیو فردا وجود دارد لازم است ابتدا به صورت دقیق به اصل ماجرا اشاراتی داشته باشیم و آنگاه نکات دیگری را مورد اشاره قرار دهیم :
1 – پس از تهاجم نیروهای سازمان منافقین در سال 67 با پشتیبانی ارتش عراق به داخل ایران حضرت امام (ره)حکمی را درباره بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور محکومیت اعدام برای کسانی که برنامه شورش در زندان ، همزمان با برنامههای بیرون سازمان داشتند، صادر کردند . در زمینه دلایل صدور این حکم که از مبانی فقهی و حقوقی مستحکمی برخوردار است به اختصار می توان به وضعیت کلی نیروهای نظامی ایران در جبهه ها ، روحیه مردم در داخل کشور به واسطه انعکاس تحولات جبهه ها ، تبلیغات وسیع درباره پیشروی های عراق از سوی رادیوهای بیگانه ، ورود مستقیم آمریکا به صحنه جنگ با ایران از طریق هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ، پیشروی نیروهای منافقین به داخل خاک ایران و تصرف چند روستا و شهر اسلام آباد غرب ، انتقال اخبار مربوط به تحولات جبهه ها و ورود منافقین به داخل ایران ، بروز تحرکات و تنشهائی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین ، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت هائی برای برپائی آشوب و شورش در سطح شهرها ، انتشار پیامهای مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو های متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش ، اشاره داشت .
در این زمینه اسنادی که بعد از شکست مفتضحانه این عملیات و به ویژه پس از سقوط صدام به دست آمده است نیز حاکی از این است که یکی از امیدهای منافقین برای پیروزی که باعث شده بود تا آنها با حجم بسیار محدودی نسبت به ارتش تا بن دندان مسلح صدام فکر فتح سه روزه و حتی 48 ساعته تهران را در سر بپروراند نیروهایی بود که در زندانها اگر چه حکم اصلی شان به دلیل قوانین مرتبط با قانون مجازات اسلامی اعدام بود اما به دلیل برخورداری از رافت اسلامی نظام ظاهرا از بدنه سازمان بریده و کاری با فعالیت های تروریستی آن نداشتند . به عنوان مثال مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین در بخشی از سخنرانی عمومی خود در جمع نیروهایی که قرار بود عازم عملیات فروغ جاویدان گردند چنین می گوید : « در این عملیات نیروهای زیادی به ما کمک خواهند کرد . از طرفی درب زندان ها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما خواهند آمد . نیروهای زندان بالقوه با ما هستند . (سازمان مجاهدین خلق ، پیدایی تا فرجام ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ص 312)
در چنین اوضاع و احوالی حضرت امام (ره) بر مبنای دیدگاه فقهی خود ، از مسئولان مربوطه خواستند تا ضمن بررسی مجدد وضعیت منافقین در زندان ، آن دسته از این افراد را که همچنان بر سر موضع تشخیص می دهند ، به عنوان نیروهای داخلی یک سازمان محارب که با استفاده از فرصت ، در صدد آشوبگری و تحریک دیگران به شورش هستند ، اعدام کنند . در حکم حضرت امام (ره) در این باره چنین آمده است : « از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کردهاند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاریهای حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما ، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند .»
همانگونه که ملاحظه می شود حضرت امام (ره) ضمن بیان مبانی فقهی صدور این حکم ، صرفاً آن دسته از منافقین زندانی که « بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند » را « محارب و محکوم به اعدام » برشمرده که لازم است حد محارب در خصوص آنها اجرا شود . و تشخیص این موضوع را نیز به رأی اکثریت قاضی شرع ، دادستان و نماینده وزارت اطلاعات واگذار می کند ، با تأکید بر اینکه « احتیاط در اجماع است. » و منافقین زندانی ای که از عملکرد «سازمان منافقین» ابراز برائت می کردند اعدام نمیشوند.
البته بررسی مجدد پرونده منافقین زندانی قبل از این مقطع نیز سابقه داشته و بدون حکم و نظر امام نیز اینکار صورت می گرفته است . به عنوان مثال در سال 1360 نیز همزمان با شورشهای شهری و ترورهای گسترده منافقین ، شورشی نیز در زندان صورت می گیرد و 12 نفر در این ارتباط تیرباران می شوند. در اینجا مناسب است به توصیه اکید حضرت امام (ره) در آن ایام مبنی بر پرهیز از تندروی در رفتار با زندانیان گروهک های ضد انقلاب اشاره شود . ایشان در سخنرانی خود به مناسبت فاجعه انفجار در حزب جمهوری اسلامی به تاریخ 9/4/1360 فرمودند : « من یک کلمه به برادران دادگاه و کسانی که رئیس زندان هستند و اشخاصی که زندانبان هستند میگویم و آن اینکه اینطور نباشد که یک جنایتی واقع شد، اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای ناخواسته با زندانیانی که الان هستند، ولو این زندانیان از همین گروههای فاسد باشند، با خشونت غیر انسانی عمل کنند. با آرامش و با احترام عمل کنند. لکن دادگاهها احکام را با دقت بررسی کنند،و پرونده ها را بررسی کنند ، آنها را بر محکمهها بنشانند و ازشان استفسار کنند . با قاطعیت هرچه باید بکنند، عمل کنند، لکن این طور نباشد که حالا از باب اینکه یک دسته از ما به وسیله همین گروهها از بین رفته، حالا ما در حبس با اشخاصی که محبوس هستند خدای ناخواسته به خلاف موازین اسلام رفتار کنند و من میدانم نمیکنند، گرچه آنهایی که باید به شما تهمت بزنند، تهمت را میزنند. »
اما در سال 1367 ، وضعیت متفاوتی با سال 1360 وجود داشت ؛ در سال 60 سازمان منافقین اگر چه از حمایت های سیاسی و تبلیغاتی بیگانه بهره می برد اما به هر حال یک گروه ضد انقلاب داخلی به شمار می آمد که دست به عملیات تروریستی و انفجاری در داخل می زد و البته با عوامل این عملیات نیز برخورد می شد . ولی در سال 67 این گروه در قالب یک « ارتش متجاوز » ظاهر شد که از پشتیبانی کامل نیروهای نظامی بیگانه برخوردار بود . و با اتکاء به همین پشتیبانی ها توانسته بود راه خود را به داخل خاک ایران باز کند و بخشی از آن را به اشغال خود در آورند . و در کنار آن مسائلی نظیر بروز تحرکات و تنشهائی در زندان با سردمداری عناصر بر سر موضع منافقین ، آغاز فعالیت برخی هواداران منافقین در سطح جامعه و ایجاد حرکت هائی برای برپائی آشوب و شورش در سطح شهرها ، انتشار پیام های مستمر سازمان منافقین از طریق رادیو های متعلق به آنها و ترغیب و تحریک مردم به شورش ، همه بیانگر موج تازه توطئه های این گروهک می باشد . از سوی دیگر آمریکا نیز با حضور پرنگ نظامی در خلیج فارس و هدف قرار دادن یک هواپیمای مسافربری و حمله به ناوچه ها و نفت کشهای ایرانی عملاً وارد عرصه جنگ با نظام جمهوری اسلامی شده و طبعاً از نیروهای نظامی معارض نیز حمایت به عمل می آورد . در این شرایط حضرت امام (ره) به منظور خنثی کردن توطئه و تحرکی که در حال شکل گیری بود ، ضمن سفارشهای لازم به منظور تشخیص صحیح «برسر موضع نفاق بودن » دستور برخورد با عوامل داخلی این توطئه را صادر می فرمایند.( ر.ک : پاسداشت حقیقت، مسعود رضایی، و عباس سلیمی نمین، تهران:دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، ۱۳۸۱ )
در ادامه به گوشه هائی از جنایات گروهک تروریستی منافقین اشاره می شود :
سازمان تروریستی منافقینی گروهی است که از سال 61 تا 67، 15 هزار بیگناه را در خیابانهای تهران و دیگر شهرها ترور میکردند. منافقین کسانی بودند که در سال 58 و 59 جنگهای تجزیه طلبانهای را در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و دیگر شهرها به راه انداختند و اینها همان کسانی بودند که در ماه رمضان یکی از سالهای اوایل دهه 60 با حمله به خانه یک فرد بسیجی که تنها جرمش حزب اللهی بودن و حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تیغ موکتبری بریدند. یک بار در عروسی فرزند یکی از فئودالهای وابسته به منافقین، تعدادی از جهادگران انقلاب که عموماً از دانشجویان مسلمان و انقلابی بودند را در مقابل عروس و داماد، به جای گوسفند سر بریدند.
منافقین ضمن جاسوسی برای صدام در جنگ تحمیلی و نیز برخی دیگر از جنایتهای ددمنشانه آنها از جمله به گلوله بستن مجروحان در بیمارستانها و نیز به شهادت رساندن 72 تن از بهترین نیروهای انقلاب ، از سال 60 و 61 تا آخر جنگ در خیابانها میگشتند و هر دختر و پسر حزباللهی را بدون اینکه حتی بدانند این شخص کیست به مسلسل میبستند و حتی در مغازههایی که عکس امام(ره) بر روی دیوار آن نصب بود، نارنجک میانداختند.
شکنجههایی که منافقین بر روی نیروهای انقلابی و حزب اللهی انجام میدادند، روی ساواک را نیز سفید کرد .
2 – بر اساس قوانین مصرح جمهوری اسلامی و نیز شریعت مقدس اسلامی مجازات اصلی و اولیه کسانی که در گروههای تروریستی و محارب همچون مجاهدین خلق شرکت داشتند حتی پیش از محاکمه مجدد آنان اعدام بود چرا که بر اساس ماده 186 این قانون : « هرگروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آنها باقی است تمام اعضاء وهواداران آن ، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند وبه نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند محاربند اگر چه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند . » و بر این اساس اگر افراد مذکور حتی صرفا هوادار گروه محارب بوده و فعالیت نظامی هم نداشتند باز هم محارب شناخته می شدند هر چند در مورد زندانیان مورد نظر ، باید گفت که این افراد فراتر از صرف هوادار بوده و افرادی بودند که با اسلحه در برابر نظام اسلامی ایستاده و دست به اقدامات تروریستی و هواداری فعالانه از این گروهکها زده بودند (که مجاهدین خلق و یا به تعبیر دقیق تر منافقین به تنهایی دستشان به خون حداقل 16400انسان بی گناه آلوده بود) و در این میان آنچه باعث شده بود تا در احکام صادره قبل از تابستان 67 به جای حکم اعدام احکام دیگری برای آنان صادر شود عبارت بود از رافت اسلامی نظام اسلامی و به همین دلیل هیچ تعللی در صدور یا اجرای حکم وجود نداشت .از طرفی یکی از دلایلی که باعث این رافت اسلامی شده بود تحولات مربوط به این گروهک های تروریست بود . چرا که این گروهکها پس از پِیروزی انقلاب اسلامی شروع به جمع آوری سلاح نموده و از سال 1360 رسما به نظام جمهوری اسلامی اعلام جنگ نمودند و پس از آن در تابستان سال 1360 که به تابستان خونین مشهور شده است دهها فاجعه و جنایت آفریدند که مهمترین آن ها انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و 72 تن از یاران امام از جمله 4 وزیر و چندین نماینده مجلس و نیز به شهادت رساندن رئیس جمهور و نخست وزیر در 8 شهریور و دهها حادثه تروریستی دیگر بود که طی آنها مسئولان فراوانی به شهادت رسیدند و علاوه بر آنها مردم عادی نیز بی رحمانه هدف این ترورها قرار گرفتند به گونه ای که بر اساس اسناد موجود و همانگونه که گفته شد اسامی حداقل 16400شهید ترور در کشور ما به ثبت رسیده است . متعاقب این قبیل اقدامات جنایتکارانه وزارت اطلاعات با همکاری دستگاههای امنیتی در راستای ریشه کن کردن تروریسم دست به کار شد و بسیاری از عناصر این گروهک ها را تا نیمه دوم سال 1361 یا در جریان درگیری ها از بین برده و بقیه را نیز دستگیر نمود و قوه قضائیه نیز آنها را محاکمه و مجازات نمود و تا سال 1364 نیز اقدامات وسیعی در راستای جلوگیری از نفوذ منافقین و اقدامات تروریستی آنان به عمل آورد که منجر به آرامش نسبی کشور از این بلای ناامن کننده در این سالها گشت . (برای مطالعه در این زمینه رک : سازمان مجاهدین خلق ، پیدایی تا فرجام ، به کوشش جمعی از پژوهشگران ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی) به دنبال این آرامش نسبی ، در زمان محاکمه این افراد از آنجایی که عملا سازمان به نیرویی خنثی تبدیل شده بود که هر از چندگاهی صرفا به منظور اظهار وجود دست به اقداماتی می زد و نمی توانست به گونه سال 1360 دست به اقدامات تروریستی وسیع بزند فلذا با درخواست های این افراد برای برخورداری از رافت اسلامی قضات دادگاه ها نیز با در نظر گرفتن این شرایط از در رافت اسلامی وارد شده و برای کسانی که جرایم کمتری داشته و به عنوان مثال در اقدامات تروریستی نقشی نداشتند و صرفا هواداری کرده بودند و یا اقدامات آنان منجر به آدمکشی نشده بود مجازات کمتری تعیین می شد . اما در تابستان سال 67 موضوع کاملا تغییر کرد و به دنبال پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی ایران و شرایطی که در بخش قبلی بدانها اشاره شد این سازمان از یک سازمان نیمه فعال به سازمانی فعال تبدیل شد و با استفاده از تجهیزاتی که رژیم بعث در اختیار وی گذاشت به طور مسلحانه به مرزهای کشورمان تجاوز نمود . در این میان ناگهان هواداران این سازمان در زندانها دست به شورش زدند و عملا از قالب یک زندانی منفعل به قالب یک نیروی عملیاتی دشمن در آمدند . از طرفی یکی از مسائل مهم در شرایط جنگی این است که از جانب جبهه داخلی ، دشمنان کنترل گردند تا نیروهای عمل کننده با تعدد جبهه های درگیری مواجه نگردند . دراین شرایط بود که امام خمینی با توجه به تغییر یافتن عنوان زندانیان اقدام به صدور فرمان مذکور نمودند تا اگر کسانی همچنان بر سر مواضع خود ایستاده باشند به عنوان محارب مجازات گردند . در واقع با توجه به اینکه حکم اصلی این افراد حتی قبل از دستور امام امام امت اعدام بوده و تنها رافت اسلامی نظام باعث تغییر حکم شده بود لذا در شرایط جدید که شرایط جنگی بود امام امت شمول رافت اسلامی را برای کسانی که حاضر به بازگشت از مواضع خود نبوده و همچنان هوادار گروهک بودند ، برداشتند و این مساله کاملا طبیعی است و در اینجا اشکال کار به کسانی باز می گردد که اثبات کردند لیاقت برخورداری از رافت اسلامی را ندارند و یا این لیاقت را از دست داده اند . در واقع دستگاه قضایی حتی پیش از صدور دستور حضرت امام نیز به وظایف خویش عمل کرده و احکامی را با لحاظ شرایطی از جمله عدم توطئه چینی و بر مبنای رافت اسلامی برای این افراد صادر کرده بود که وقتی شرایط از جانب افراد محکوم شده تامین نشد طبیعتا مجازات اصلی جایگزین مجازات علی البدل قرار گرفت .
3 – یکی از اشکالاتی که در مطلب منتشره رادیو فردا وجود دارد تحریف عبارات متن اصلی است که با دو هدف صورت گرفته است : نخست متناقض نشان دادن پاسخ ارائه شده از سوی نهاد و دوم اثبات برخی ادعاها همچون اعدام زندانیان سیاسی و نه تروریست ها از سوی جمهوری اسلامی ایران . بر همین اساس در متنی که از سوی رادیو فردا انتشار یافته است پس از اینکه کشتار زندانیان سیاسی به نقل از پاسخ نهاد ، شایعه دانسته شده است ، بخشی دیگر از متن ذکر شده است که در آن به اعدام منافقان اشاره شده و مورد تایید قرار گرفته است و از آن به صورت «اعدام زندانیان سیاسی» یاد شده است و از نفی ابتدای متن و اثبات ادامه متن ، تناقض پاسخ نهاد نتیجه گیری شده است . این در حالی است که آنچه در پاسخ نهاد مورد نفی قرار گفته است کشتار زندانیان سیاسی است و نه تروریست ها و آنچه تایید شده است اعدام تروریست ها می باشد ، از طرفی در قواعد حقوقی میان زندانی سیاسی با فرد تروریست تفاوت فراوانی دارد ، هر چند هر دو فعالیت سیاسی می کنند . به عبارتی «زندانی سیاسی» عنوانی حقوقی است که در دنیا بر فردی که اطلاق می شود که جرم سیاسی انجام داده باشد و جرم سیاسی نیز هر چند در کشور ما دقیقا تعریف نشده است اما اجمالا در محاورات سیاسی به تخلفات ناشی از فعالیت های سیاسی عادی اطلاق می شود که با جرایمی که منجر به کشتار شهروندان و بر هم زدن امنیت یک کشور می شود و از آن به «تروریسم» یاد می شود تفاوت ماهوی دارد .
بر این اساس سایت رادیو فردا تلاش کرده است تا ابتدا تروریست های منافق را که دست به نفرت انگیز ترین اعمال ضد بشری زده اند تا حد زندانیان سیاسی که حق و حقوق ویژه ای در قوانین دنیا دارند ارتقا داده و آنگاه اعدام آنها را به عنوان کشتار زندانیان سیاسی جلوه گر نماید و به این ترتیب جمهوری اسلامی ایران به خاطر چنین اقدامی محکوم شود ، آن هم توسط سایت هایی که وابسته به دولت هایی هستند که در راستای مبارزه با همین پدیده یعنی تروریسم چندین کشور دنیا را اشغال کرده اند و با تصویب برخی قوانین ، اولیه ترین حقوق شهروندی شهروندان خود را هم نقض می کنند و این یعنی اینکه غربی ها حق دارند به بهانه حوادث مشکوکی همچون یازده سپتامبر مدعی مبارزه با تروریسم شده و در راه مبارزه با تروریست ها با هواپیماهای بی سرنشین و بمب های ده تنی حتی جان انسان های بی گناه را بگیرند اما جمهوری اسلامی ایران حق ندارد با تروریست هایی که خود نیز قبول دارند حداقل 16000 انسان بی گناه را قتل عام کرده اند برخوردی نماید .
4 – در بخش دیگری از مطالب سایت رادیو فردا ، در توضیحات تکمیلی که در مورد اعدام های سال 67 ذکر شده است تلاش شده است تا کناره گیری آیت الله منتظری از سمت قائم مقام رهبری به این اعدام ها مربوط دانسته شود و در واقع چنین القاء کند که وی به خاطر مخالفت با این اعدام ها از این سمت کنار گذاشته شده است . این در حالی است که چنین مساله ای درست نمی باشد و کناره گیری آیت الله منتظری از این سمت که با استعفای خود او و پذیرش از سوی حضرت امام خمینی ره همراه بود دلایل متعددی داشت که ذکر مفصل آنها مجال دیگری می طلبد ، اما از جمله دلایل آن ساده لوحی آیت الله منتظری و نفوذ منافقان و حتی برخی افراد جنایتکار همچون مهدی هاشمی معدوم در بیت وی بود و این مساله طوری بود که آیت الله منتظری علیرغم تمامی جنایت هایی که مهدی هاشمی قبل و بعد از انقلاب انجام داده و خود نیز آنها را قبول داشت از جمله تشکیل تیم ترور مخالفان و اقداماتی که بر علیه نظم و امنیت کشور انجام داده بود (رک : خاطرات سیاسی ، محمدی ری شهری) به اندازه ای به وی اعتقاد داشت که حاضر بود پشت سر وی نماز بخواند و طبیعتا با توجه به چنین روحیه ای کنار گذاشتن چنین فردی از رهبری آینده ، خدمتی بود که هم به کشور و هم به خود آیت الله منتظری صورت گرفت و همانگونه که اشاره شد بانی این خدمت ، خود آیت الله منتظری بود که با استعفای خویش زمینه را برای کنار رفتن از قدرت فراهم کرد . به هر حال در یک کلام آنچه سایت رادیو فردا نقل کرده است مصادره به مطلوب است و نه تنها خدمت به آیت الله منتظری نیست بلکه باعث مشوه شدن چهره آن مرحوم می باشد . چرا که به این ترتیب آیت الله منتظری را فردی معرفی می نماید که حاضر بود خود را فدای تروریست های منافق بنماید .
5 – در بخشی از مطالب سایت رادیو فردا به دادگاهی اشاره شده است که در کاخ صلح برپا شده است و در آن چینش کلمات به گونه ای زیبا انجام شده است که گویی جمهوری اسلامی ایران در دیوان بین المللی دادگستری و یا دادگاه رسمی مشابه دیگری مورد محاکمه قرار گرفته و محکوم شده است کما اینکه برخی سایت های ضد انقلاب از محاکمه مزبور ، به عنوان محاکمه جمهوری اسلامی ایران در این دیوان یاد کرده اند تا ماجرا جنبه واقعی به خود پیدا کند . این در حالی است که اساسا چنین اتفاقی نیفتاده است بلکه آنچه رخ داده است به اعتراف سایت های ضد انقلاب از جمله سایت رادیو فردا و بی بی سی فارسی دادگاهی بوده است که توسط کسانی که گفته می شود بازماندگان اعدام های سال 67 هستند نخست در مرکز حقوق بشر سازمان عفو بین الملل لندن که یک نهاد کاملا ضد ایرانی است و سپس در محل کاخ صلح هلند برگزار شده و طی آن در دو جلسه ، صحبت های همه شاهدان و بازماندگان استماع شده و سرانجام حکم نهایی مبنی بر محکومیت جمهوری اسلامی ایران صادر شده است . (در این زمینه رک : سایت بی بی سی فارسیhttp://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/06/120619_iran_tribunal_executions.shtml و سایت رادیو فردا : http://www.radiofarda.com/articleprintview/24752903.html ) که در این زمینه چند نکته قابل طرح است : نخست اینکه اساسا دادگاهی که گفته می شود نه یک دادگاه رسمی و ذی صلاح بلکه دادگاهی است که به اعتراف خود این سایت ها از جمله سایت بی بی سی فارسی ، دادگاهی نمادین بوده است که به دلیل اینکه در محل کاخ صلح که مرکز دیوان بین المللی دادگستری می باشد برگزار شده است (البته به شرط اینکه خبر تشکیل دادگاه در محل کاخ درست باشد و نه ادعای دروغ) در اخبار منتشره برخی سایت های ضد انقلاب به گونه ای منعکس شده است که گویی بانی آن محاکمه هم دیوان مذکور که یک نهاد رسمی و از ارکان سازمان ملل متحد می باشد بوده است . ثانیا در متن رادیو فردا و برخی سایت های دیگر چنین القاء شده است که قضات بین المللی و بی طرف امر محاکمه را اجرا کرده و سرانجام رای به محکومیت جمهوری اسلامی ایران داده اند در حالی که اگر هم قضات مذکور ، قضات بین المللی بوده باشند اما در بی طرف نبودن آنها هیچ شک و تردیدی نیست به ویژه اینکه هیچ الزامی برای بی طرف بودن قضات بین المللی در دادگاه هایی که در مجامع غیر رسمی و به صورت سمبلیک برگزار می شود وجود ندارد (بر خلاف دیوان های رسمی همچون دیوان بین المللی دادگستری که به دلیل حفظ اعتبار آن تا حدودی توقع بی طرفی از آن وجود دارد هر چند که گاه در این دیوان ها نیز اصل بی طرفی توسط برخی قضات زیر پا گذاشته می شود)
ثالثا مدعیان اعدام زندانیان سیاسی همواره از آمارهای چند هزار نفره در مورد این واقعه خبر می دهند (هر چند نبود و تناقض در آمارها خود نشان از میزان صداقت این گروهها میباشد) واز طرفی مدعی هستند که در دادگاه مذکور همه شاهدان و بازماندگان اعدامی ها حضور پیدا کرده و شهادت داده اند و مدارک خود را به دادگاه تسلیم کرده اند و از طرف سوم دادگاه مذکور نیز بنا به اعترافات خود این افراد تنها دو روز برای محاکمه یک کشور آن هم به اتهامی با این حجم از شاکی وقت گذاشته است که با در کنار هم قرار دادن این موارد می توان به میزان اتقان و محکم بودن رای دادگاه ، پی برد .
رابعا مخبران دادگاه مذکور تلاش می کنند تا به گونه ای وانمود کنند که جمهوری اسلامی ایران به این دادگاه دعوت شده بود ولی از حضور در آن امتناع کرده بود و به همین دلیل اقدام دادگاه در برگزاری یک طرفه دادگاه اقدامی موجه بوده است و در نتیجه محکومیت جمهوری اسلامی ایران نیز منصفانه و عادلانه بوده است و این در حالی است که همانگونه که گفته شد اساس برگزاری چنین دادگاهی غیر موجه بوده و به همین دلیل هیچ الزامی برای حضور جمهوری اسلامی ایران و مشروعیت بخشیدن به یک امر غلط وجود نداشته است و استدلال مدعیان مثل این است که فردی دوستان و هواداران خود را در جمعی خارج از دادگاه جمع کرده و یکی از دوستان خود را قاضی کرده و از فردی که به زعم خود ، متهم است نیز دعوت به عمل آورد (که طبیعتا هیچ متهمی در چنین دادگاهی حضور پیدا نمی کند) و آنگاه رای به مجرم بودن آن فرد متهم نموده و خود را ذی حق عنوان نماید که در هیچ قاموسی چنین دادگاهی رسمیت و اعتباری ندارد و به همین دلیل سخن گفتن از محکومیت جمهوری اسلامی ایران توسط یک دادگاه بی طرف! ، درست و منطقی نمی باشد .
6 – یکی از نکاتی که در بخش های پایانی توضیحات رادیو فردا ذکر شده است دفن شدن قربانیان سال 67 در گور های ناشناس در جنوب شرق تهران ، می باشد و این در حالی است که دم خروس رادیو فردا در ابتدای صفحه سایت ، از آستین بیرون زده و در همان ابتدا ، این سایت عکسی از گورستانی که به زعم این سایت مربوط به اعدام شدگان سال 67 می باشد انتشار داده است که در آن بر سر گورهایی که اگر چه ظاهرا نام و نشانی ندارند اما به صورت تفکیک شده بر سر هر کدام از آنها شاخه های گل به همراه عکسی که ادعا می شود مربوط به کشته های منافقان می باشد قرار داده شده است که نشان می دهد بر خلاف این ادعا ، قبر های کشته شدگان ، مشخص می باشد و سرانجام این سوال را در ذهن ایجاد می کند که کدام یک از این دو را باور کنیم ؟ اینکه کشته شده ها هیچ نام و نشان و قبر مشخصی ندارند و یا عکس هایی که قبر هایی با عکس جوانان (جوانانی که معلوم نیست چه کسانی هستند ، آیا به مرگ طبیعی مرده اند و یا در اثر اتهامی اعدام شده اند و یا … و صرفا به خاطر جوان بودنشان عکسشان می تواند عامل تحریک احساسات باشد) را نشان می دهد و از شواهد نیز مشخص است که اخیرا تهیه شده است و در صورت واقعی بودن و درست بودن سایر اطلاعات مدعیان نشان می دهد که قبور کشته های منافق ، چندان هم ناشناخته نمی باشد.