۱۳۹۲/۰۸/۱۵
–
۱۴۲۷ بازدید
دوران فترت در نزول قرآن چیست؟
در مورد فترت وحی بر پیامبر اسلام(ص) مفسران و قرآن پژوهان دو واقعه تاریخی ذکر میکنند: 1. دوره ی سه سالهایی پس از نزول اولین آیات بر پیامبر(ص) که برخی گفته اند طی آن بر رسول خدا (ص) آیهای نازل نشد و آن حضرت مخفیانه به عبادت خداوند و دعوت مردم به خداپرستی مشغول بود «دوره فترت وحی» نامیده شده است و از نظر زمانی مربوط به آغاز بعثت است تا این که پیک وحی بر آن حضرت نازل شد و آیه شریفه: «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ» (حجر// 94) را آورد. همه دانشمندان اسلامی دوره رسالت پیامبر (ص) را 23 سال دانستهاند؛ ولی در روایاتی از شیعه و اهل سنت وارد شده است که قرآن کریم طی بیست سال بر رسول خدا (ص) نازل شد؛ بنابراین، دوره فترت وحی با این روایات توجیه می شود. برخی از بزرگان مانند استاد جعفر مرتضی عاملی استناد به این روایات را برای اثبات عدم نزول قرآن در سه سال اول بعثت مردود دانسته، میگوید: استناد به چنین روایاتی اطمینانآور نیست؛ زیرا ممکن است آنچه در این روایات آمده است، به نحو تقریب و تسامح باشد و در مقام تحدید دقیق نباشد. البته کسانی نیز مدت فترت را کمتر از این گفتهاند؛ از جمله: سه روز یا پانزده روز. 2. واقعه دوم مطلبی است که مفسران در سبب نزول آیات نخستین سوره «والضحى» یاد کردهاند: طبرسى (ره) اقوال زیر را در باره سبب نزول آیات نخستین سوره «والضحى» نقل کرده است: الف. ابن عباس مى گفت: مدّت پانزده روز وحى بر نبى اکرم (ص) منقطع شد. مشرکان گفتند: پروردگار محمد(ص) وى را ترک گفته و از وى بیزار گشته است. اگر امر رسالت او از جانب خدا مى بود باید پیاپى وحى بر او نازل گردد. به دنبال این قضیه آیات مذکور نازل گردید. عده اى گفته اند: مدّت انقطاع وحى دوازده روز و عدّه دیگر گفته اند: چهل روز بوده است.
ب. میگویند که مسلمانان پرسیدند: یا رسول اللّه، مدّتى است که وحى بر شما نازل نمى شود؟ فرمود: چگونه بر من وحى نازل گردد، در حالیکه شما دست و انگشتان خود را شست وشو نمى دهید و آن را پاکیزه نمى سازید، و ناخنهاى خود را نمى چینید. خداوند متعال جبرئیل(ع) را فرستاد و این سوره را آورد که مشرکان سخنى بر خلاف واقع به میان آوردند. وقتى جبرئیل آمد نبى اکرم(ص) به او فرمود: نیامدى تا اینکه شوق دیدار تو در من رو به ازدیاد گذاشت؟ جبرئیل(ع) پاسخ داد: اشتیاق من به دیدار تو فزونتر بوده است، من بنده اى مأمور هستم و جز به فرمان پروردگارت فرود نمى آیم.
ج. همچنین میگویند: یهودیان از نبى اکرم(ص) راجع به «ذى القرنین» و «اصحاب کهف» و «روح» سؤال کردند. آن حضرت پاسخ داد: فردا گزارش آنها را بیان خواهم کرد و «ان شاء اللّه» نگفت. وحى از آنحضرت در این ایام منقطع گشت، و در نتیجه از شماتت و دشنام دشمنان اندوهگین گشت. از پى این شماتت و اندوه بود که سوره «والضحى» نازل شد تا قلب آن حضرت را تسلى بخشد، و اندوه او را فرونشاند.
د. و سر انجام، بعضى گفته اند: «مشرکان سنگى بر انگشتان رسول خدا(ص) زدند و خون آلودش نمودند، آن حضرت گفت: «هل انت الا اصبع دمیت، و فى سبیل اللّه ما لقیت» ابو الفتوح به دنبال آن مى نویسد: «دو روز از خانه بیرون نیامد، زنى – که گویا ام جمیل، زن ابو سفیان بود – با تمسخر گفت: یا محمد چند روز گذشت که از طرف خدایت، شیطانی بر تو نازل نشده است؟! به دنبال آن بود که خداى تعالى این آیه را فرستاد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ الضُّحى …».
هـ. جبرئیل(ع) مدتى در نزول وحى تأخیر کرد و رسول اکرم(ص) سخت بى تابى مى نمود. خدیجه عرض کرد: «قد قلاک ربّک لما یرى جزعک؟» که خداوند متعال، «وَ الضُّحى ، وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى ، ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى » را نازل کرد.
و. زید بن اسلم گفت: سبب احتباس وحى آن بود که بعضى از زنان رسول(ص) توله سگى را در سراى برده بودند و مى پروردند بىعلم رسول خدا(ع). چون وحى آمد رسول (ص) جبرئیل (ع) را گفت: چرا چندین روز نیامدى؟ گفت: ندانى که ما در سرائى نرویم که در او سگ و یا صورت باشد.
منابع
1. تاریخ القرآن : صفحه 9 و 72
2. التمهید فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه 110 ، 143
3. السیرة النبویة جلد 1 : صفحه 280
4. الصحیح من سیرة النبی الاعظم ( ص ) جلد 2 : صفحه 247
5. اسباب النزول : صفحه 8
6. اعجازقرآن : صفحه 75
7. سرالبیان فی علوم القرآن : صفحه 39
8. تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، جلد 10: صفحه 58؛
آدرس:
http://wiki.islamicdoc.org
. http://www.javab.ir
http://islamquest.net
ب. میگویند که مسلمانان پرسیدند: یا رسول اللّه، مدّتى است که وحى بر شما نازل نمى شود؟ فرمود: چگونه بر من وحى نازل گردد، در حالیکه شما دست و انگشتان خود را شست وشو نمى دهید و آن را پاکیزه نمى سازید، و ناخنهاى خود را نمى چینید. خداوند متعال جبرئیل(ع) را فرستاد و این سوره را آورد که مشرکان سخنى بر خلاف واقع به میان آوردند. وقتى جبرئیل آمد نبى اکرم(ص) به او فرمود: نیامدى تا اینکه شوق دیدار تو در من رو به ازدیاد گذاشت؟ جبرئیل(ع) پاسخ داد: اشتیاق من به دیدار تو فزونتر بوده است، من بنده اى مأمور هستم و جز به فرمان پروردگارت فرود نمى آیم.
ج. همچنین میگویند: یهودیان از نبى اکرم(ص) راجع به «ذى القرنین» و «اصحاب کهف» و «روح» سؤال کردند. آن حضرت پاسخ داد: فردا گزارش آنها را بیان خواهم کرد و «ان شاء اللّه» نگفت. وحى از آنحضرت در این ایام منقطع گشت، و در نتیجه از شماتت و دشنام دشمنان اندوهگین گشت. از پى این شماتت و اندوه بود که سوره «والضحى» نازل شد تا قلب آن حضرت را تسلى بخشد، و اندوه او را فرونشاند.
د. و سر انجام، بعضى گفته اند: «مشرکان سنگى بر انگشتان رسول خدا(ص) زدند و خون آلودش نمودند، آن حضرت گفت: «هل انت الا اصبع دمیت، و فى سبیل اللّه ما لقیت» ابو الفتوح به دنبال آن مى نویسد: «دو روز از خانه بیرون نیامد، زنى – که گویا ام جمیل، زن ابو سفیان بود – با تمسخر گفت: یا محمد چند روز گذشت که از طرف خدایت، شیطانی بر تو نازل نشده است؟! به دنبال آن بود که خداى تعالى این آیه را فرستاد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ الضُّحى …».
هـ. جبرئیل(ع) مدتى در نزول وحى تأخیر کرد و رسول اکرم(ص) سخت بى تابى مى نمود. خدیجه عرض کرد: «قد قلاک ربّک لما یرى جزعک؟» که خداوند متعال، «وَ الضُّحى ، وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى ، ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى » را نازل کرد.
و. زید بن اسلم گفت: سبب احتباس وحى آن بود که بعضى از زنان رسول(ص) توله سگى را در سراى برده بودند و مى پروردند بىعلم رسول خدا(ع). چون وحى آمد رسول (ص) جبرئیل (ع) را گفت: چرا چندین روز نیامدى؟ گفت: ندانى که ما در سرائى نرویم که در او سگ و یا صورت باشد.
منابع
1. تاریخ القرآن : صفحه 9 و 72
2. التمهید فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه 110 ، 143
3. السیرة النبویة جلد 1 : صفحه 280
4. الصحیح من سیرة النبی الاعظم ( ص ) جلد 2 : صفحه 247
5. اسباب النزول : صفحه 8
6. اعجازقرآن : صفحه 75
7. سرالبیان فی علوم القرآن : صفحه 39
8. تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، جلد 10: صفحه 58؛
آدرس:
http://wiki.islamicdoc.org
. http://www.javab.ir
http://islamquest.net