قضاوت ما از این رو ناتمام است، زیرا ابزار قضاوت ما از آن راه است که به صحت متن های موجود کاملن نمی توان ایمان آورد و به یقین گفت که همه ی کلمه ها، نرکیب ها، عبارت ها، مثال ها و شاهدهایی که در این سندها می بینیم، عین صورت اصلی است، زیرا همه ی کتاب نویسان و نسخه نویسان فارسی از عیب بزرگ عدم امانت و بی دقتی در نسخه برداری عاری نبوده اند و هر اندازه یک نویسنده باسوادتر و فاضل تر بوده است، بیش تر در متن ها دست برده و کلمه ها را به میل خود زیر و رو کرده و در عبارت ها و شعر ها کم و زیاد و تصرف روا داشته است. مگر آن که نسخه هایی بیابیم که دست خط خود مولف باشد و این گونه نسخه ها نیز نادر به دست می افتد.
با این حال باید گفت که برای مرادی که ما داریم، یعنی بخش کردن سبک نثر فارسی به دوره های چهارگانه، ایزار کامل موجود است که هر چند نتوان به جزییات با ایمان کامل پی برد، لیکن از نظر کلی با اعتقاد و یقین می توان حکم کرد.
دوره ی نخست نثر فارسی
این دوره از آغاز تشکیل دولت های مستقل ایرانی است و آغاز واقعی آن از رمانی است که نخستین کتاب نثر فارسی تالیف آن زمان به دست ما رسیده است که زمان نوح بن منصور سامانی، یعنی اواخر نیمه ی نخست سده ی چهارم هجری است.
نمی توان گفت که پیش از نوح بن منصور کتابی به زبان دری وجود نداشته است، زیرا اطلاع داریم که مردم خراسان و ماوراالنهر در آن دوره فارسی زبان بوده اند و اگر فرض کنیم که آنان دارای کتاب تاریخ و افسانه یا کتابی علمی نبوده اند، دست کم می توان پنداشت که در مسایل دینی و اصول و فروع آن نیاز مبرمی به کتاب داشته اند و پیشوایان خراسان ناگزیر برای آنان از این نظر کتاب هایی تهیه دیده بوده اند، زیرا می بینیم که پس از سه سده با وجود رواج زبان تازی در خراسان، باز مردم آن ولایت از امام محمد غزالی خواهش کرده اند که ترجمه ای از احیاءالعلوم را به فارسی بنویسد و نیاز ایشان را رفع کند و او نیز کتاب کیمیای سعادت را برای آن مردم تالیف کرده است.
نکته ی دیگر آن است که خواندن ترجمه ی تفسیر و تاریخ طبری که در سال ۳۵٦ هجری صورت گرفته است، ما را به این خیال می اندازد که این شیوه که با نهایت پختگی و سلاست و روانی نوشته شده است باید دارای سابقه ای طولانی باشد، زیرا با وجود شباهت هایی که به نثر پهلوی دارد و اثر مستقیمی که نثر عربی در آن کرده است، خود باز مزیت ها و ویژگی هایی دارد که آن را از هر دو نثر پهلوی و عربی کاملن جدا می سازد و آن را مستقل می نماید و این استقلال، باید سابقه ای دست کم یک سده یا بیش تر داشته باشد و تردیدی نیست که در دوره ی طاهریان و آل لیث و اوایل سامانیان در خراسان و ماوراالنهر کتاب هایی به زبان فارسی وجود داشته است و میان امیران محلی و دربار شاهنشاهی نامه نگاری های فارسی می شده است (نگاه کنید به مقدسی، برگ ٢٤٦) و نیز در تاریخ سیستان (برگ ١۷٠) سندی موجود است که ما را به وجود کتاب بزرگ حماسی با نام مغازی حمزه که به احتمال زیاد بایستی به فارسی بوده باشد، آگاه می سازد. (حمزه بن عبدالله الشاری فدیمی ترین ایرانی است که به نام دین بر هارون الرشید نیرومندترین خلیفه ی اسلامی خروج کرد و سال ها با والیان خراسان می جنگید).
و نیز جاحظ در البیان والتبیین خود، از کتابی به نام کاروند نام می برد و آن را یکی از کتاب های فصیج و مهم زبان فارسی می داند و دور نیست که این کتاب هم از کتاب های دری باشد که از میان رفته است.
باری، از دوره ی طاهریان و صفاریان و اوایل دوره ی سامانیان هنوز کتابی به دست نیامده است، جز بخش های کوچکی که تاریخ سیستان و مجمل التواریخ از کتاب گرشاسب تالیف ابوالموید بلخی که او هم چندان قدیم نیست، نقل کرده اند و نیز حکایت های کوچک و بزرگی که در کتاب های دوره ی سامانی و غزنوی و شیخ های صوفیه دیده می شوند که از نظر فصاحت و بلاغت و کوتاهی و ترکیب های ویژه ای که دارند شاید از باقیمانده ی کتاب های این دوره ها باشند.
آغاز واقعی دوره ی نخست نثر فارسی از نیمه ی نخست سده ی چهارم هجری است. یعنی از سال ۳٤٦هجری که شاهنامه ی ابومنصور عبدالرزاق سپهسالار توس به دست ابومنصور المعمری وزیر او، نوشته شده است و مقدمه ی آن امروز در دست است و نیز چند فصلی که در مقدمه ی تاریخ بلعمی و داستان بهرام چوبین و غیره می بینیم که در اصل ِ تاریخ طبری نیست و بلعمی آن ها را از جای دیگری نقل کرده است
دوره ی نخست نثر فارسی تا اواخر سده ی پنجم هجری می کشد و در اواخر سده ی پنجم شیوه و سبک تازه ای که تاثیر نثر عربی در آن شدیدتر دیده می شود، به وجود می آید. هر چند که تا اوایل سده ی ششم هم کتاب هایی مانند مجمل التواریخ و القصص به سبک دوره ی نخست نوشته شده است، اما این کتاب را می توان تقلید شده ی دوره ی نخست شمرد و در همین کتاب عبارت هایی که به شیوه ی تازه تر نوشته شده اند نیز موجود است.
دوره ی دوم نثر فارسی
دوره ی دوم از طلوع کلیله و دمنه ی نصرالله منشی یعنی از اواسط سده ی ششم هجری آغاز می شود که به زودی تغییرهای عمده ای در آن راه یافته و مبدل به نثری فنی می گردد.
تاریخ بیهقی را در این دوره باید به کلی جداگانه و از کتاب های بینابین شمرد که در شیوه ی خود منحصر به فرد و نایاب است و گویا در همان دوره نیز از تقلید آن خودداری می شده و به نثر فنی بیش تر توجه نشان داده می شده است.
این دوره تا سده ی هفتم و هشتم هجری پیش می رود و تکامل و دگرگونی های منظم و آشکاری از خود نشان می دهد و هم زمان دو سبک و روش در آن عرض اندام می کنند. یکی نثر مرسل و ساده که دارای مترادف ها و موازنه است و دیگری نثر مسجع و فنی که افزون بر مترادف ها و موازنه های بسیار، دارای سجع های فراوان است. ولی هنوز چیرگی با سبک نخست است و بیش تر نثرهای خوب این دوره ار سجع های متوالی و تکلفات فنی و پای بندی به صنایع لفظی خالی است و این حالت تا اواخر سده ی هفتم دوام دارد و گلستان سعدی کامل ترین نمونه ی این شیوه است و پس از آن تاریخ (یعنی در دوره ی سوم)، نثر مسجع و متکلف چیرگی پیدا می کند و روش یادشده وارونه می گردد و قدیم ترین نمونه ی این شیوه، یعنی نثر متکلف و مسجع و مصنوع، مقامات حمیدی و نفثه المصدور زیدری و کامل ترین نمونه ی آن تاریخ وصاف است. کتاب های متصوفه نیز از یادگارهای این دوره است که مهم ترین آن ها کشفالمحجوب و اسرارالتوحید و تذکره الاولیا است.
دوره ی سوم نثر فارسی
دوره ی سوم همان گونه که گفته شد دوره ی چیرگی سجع و قافیه و تکلف و تصنع و دوره ی فساد و تباهی نثر فارسی است و دبیران ایرانی در این دوره در کاربرد کلمه های عربی و لغت های غریب و فن های بی هوده و درازگویی و قافیه پردازی و فضل فروشی از خود اعراب نیز پیشی می جویند.
در این دوره نیز مانند دوره ی پیشین نثر مسجع و مصنوع با نثر مرسل و ساده در کنار هم موجودند و کتاب های فصیح و بلیغ و زیبایی نیز که به ندرت سجع و قافیه را رعایت کرده اند، در سراسر این دوره نوشته شده و وجود داشته اند، اما همان گونه که گفته شد، چیرگی با نثر متکلفانه و مسجع است.
این سبک از سده ی هشتم تا سیزدهم هجری در ایران، ترکستان، هند و عثمانی رایج بوده و نامه های درباری و واقعه نگاری و تاریخ های عمده، به این شیوه نوشته می شده است. نمونه های کامل این سبک تاریخ موسوم به ظفرنامه تالیف شرف الدین علی یزدی و تاریخ شاه عباس دوم تالیف میرزا طاهر وحید تبریزی و دره نادره و جهانگشای میرزا مهدی خان منشی نادر و گیتی گشای میرزا صادق نامی و حدایق الجنان عبدالرزاق دنبلی است.
دوره ی چهارم نثر فارسی
این دوره زمان بازگشت ادبی است که در آن نثر دیرتر از نظم مورد اصلاح قرار می گیرد و سبک های گوناگونی در نثر پدید می آید. لغت های ساختگی فارسی پیدا شده و نوشتن نثر به فارسی ناب در هند و ایران معمول می گردد.
آغاز این دوره سده ی دوازدهم هجری و هنگام نیرومند شدن آن اواخر این سده است. در این دوره پی روی از گلستان سعدی توسط قائم مقام رواج یافت و تقلید از بیهقی و طبری و نثر دوره ی دوم آغاز گردید و سرانجام پس از آمیختگی شرقیان با مردم غرب و نشر جراید و روزنامه ها، سبک ساده نویسی و دورانداختن مترادف ها و موازنه ها و سجع های مکرر رواج یافت و در پایان سده ی دوازدهم به کلی تغییر کرد و امروز که سده ی چهاردهم هجری است، دیگر از نثر مصنوع اثری باقی نیست و سبک ویژه و شیوه ی تازه ای پدید آمده است که آینده ی خوبی را نوید می دهد.
معروف ترین نویسندگان این دوره ابوالفضل دکنی، شیخ محمد علی حزین، عبدارزاق دکنی، نشاط، قائم مقام، سپهر، هدایت، ملکم خان، طالبوف، آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، فرهاد میرزا اعتمادالدوله، اعتضادالسلطنه، میرزا علی محمد پرورش، عبدالوهاب قزوینی، فروغی و مجیرالدوله هستند.
• نثر فارسی را از دیدگاه دوره های تاریخی به شش دوره باید بخش کرد:
١- دوره ی سامانی (۳٠٠ تا ٤۵٠ ه ق)
٢- دوره ی غزنوی و سلجوقی اول (٤۵٠ تا ۵۵٠ ه ق)
۳- دوره ی سلجوقی دوم و خوارزمشاهیان، نثر فنی (۵۵٠ تا ٦٠٠ ه ق)
٤- دوره ی سبک عراقی، نثر صنعتی (٦٠٠ تا ١٢٠٠ ه ق)
۵- دوره ی بازگشت ادبی (١٢٠٠ تا ١۳٠٠ ه ق)
٦- دوره ی ساده نویسی (١۳٠٠ ه ق تا امروز)
ویژگی های این دوره های تاریخی عبارت است از:
١- در دوره ی سامانی نثر فارسی ساده و کوتاه و بی صنعت و پیام دهنده بوده و واژه های فارسی بر واژه های عربی می چربیده است و نمونه ی کامل آن تاریخ بلعمی و حدود العالم است.
٢- در دوره ی غرنوی و سلجوقی اول، نثر عربی در فارسی اثر کرده، جمله ها دراز شده و واژه های عربی رو به افزایش نهاده است. نمونه ی آن تاریخ بیهقی و کلیله و دمنه است.
۳- در دوره ی سلجوقی دوم و حوارمشاهیان موازنه و سجع و تکلفات و صنایع بدیع در نثر فراوان شده است. نمونه ی آن مقامات حمیدی و مرزبان نامه است.
٤- در دوره ی صنعتی تکلفات بدیعی زیادتر شده است و واژه های عربی مشکل و اصطلاحات علمی نیز افزونی گرفته و نثر این دوره و فهم آن را دشوار ساخته است. نمونه ی آن نفثه المصدور زیدری، التوسل الی الترسل بهاءالدین و نثر لباب الالباب و جوامع الحکایات عوفی و تاریخ یمینی ترجمه ی جرفادقانی و جهانگشای جوینی و تاریخ وصاف تالیف ادیب عبدالله است.
۵- در دوره ی بازگشت ادبی تقلید از نثر زیبای گلستان سعدی و نثر خوارزمی و نیز تاریخ بیهقی رواج گرفت و نمونه ی آن منشآت قائم مقام و نشاط و ناسخ التواریخ سپهر و تالیفات هدایت و نامه ی دانشوران است.
٦- در دوره ی ساده نویسی، نثر ساده و فصیح رواج یافت که نمونه ی آن رساله های ملکم و ترجمه های حاج بابای اصفهانی و کتاب احمد طالبوف و دیگر تالیف های او و کتاب ابراهیم بیک و افسانه های کنت مونت کریستو و سه تفنگدار ترجمه ی محمد طاهر میرزا و نیز مقاله های جراید مهم فارسی است.
کوتاه شده از : سبک شناسی ملک الشعرای بهار