دوری از فرهنگ دجال منشی شرط اضطرار و ظهور حجت خداوند
۱۳۹۳/۰۱/۳۰
–
۱۳۷ بازدید
حجت الاسلام مسعود عالی:
دوری از فرهنگ دجال منشی شرط اضطرار و ظهور حجت خداوند
خبرگزاری شبستان: نخستین شرط اضطرار به حجت قناعت و روحیه زهد و دچار نشدن به فرهنگ دجال منش و شرط دوم خلوت و ارتباط با حضرت است. اگر این چنین شد تبدیل به عشق می شود و به عاشق درد فراق می دهند.
دوری از فرهنگ دجال منشی شرط اضطرار و ظهور حجت خداوند
خبرگزاری شبستان: نخستین شرط اضطرار به حجت قناعت و روحیه زهد و دچار نشدن به فرهنگ دجال منش و شرط دوم خلوت و ارتباط با حضرت است. اگر این چنین شد تبدیل به عشق می شود و به عاشق درد فراق می دهند.
خبرگزاری شبستان: برای تحقّق بخشیدن به انقلاب بزرگ مصلح جهانی، مردانی بسیار بزرگ و مصمّم و بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق لازم است و خودسازی برای چنین هدفی مستلزم بکار بستن عمیق ترین برنامه های اخلاقی و فکری و اجتماعی است، آیا اضطرار به حجت را به دست آورده ایم؟ پاسخ به این سوال را حجت الاسلام مسعود عالی بیان می کند:
امام باقر(ع) فرمودند: اگر یک روز چشم باز کردید و امامتان را ندیدید، به درگاه خدا استغاثه کنید که اگر این کار را کردید، به سرعت فرج رخ می دهد. این حدیث دارای نکات زیادی است.
اولین نکته این که برای فرج حضرت فقط دعا نکنید، بلکه ضجه و ناله بزنید و نه به صورت فردی بلکه به صورت جمعی و گروهی، به عبارتی شما جماعت شیعه که با او آشنا هستید از نبود و غیبت او ضجه بزنید اگر چنین شد به سرعت فرج رخ می دهد.
استغاثه و درد به فرج امام عصر(ع) شرط اصلی و مهمترین شرط ظهور حضرت است، تا این درد ایجاد نشود درمان را نمی فرستند، اگر اضطرار به حجت و بیچاره شدن به جای فرهنگ غفلت بنشیند و فرهنگ عمومی در جامعه شود، جواب مظطر را بی قید و شرط می دهند.
زمانی که صهیونیسم بین الملل فرهنگ جاهلی را به تمام جهان صادر می کند سعی می نماید تا دغدغه های کاذب جای فرهنگ اضطرار به حجت را بگیرد، فرهنگ دجال منشی، فرهنگ فریب و افسون گری است که در زمان ما وجود دارد، این فرهنگ فریبگر یک چشم است و فقط یک چشم به مادیات و دنیا دارد، چشم آخرت بین ندارد، بنابراین یکی از ترفندهای این فرهنگ این است که دغدغه های کاذب در ما ایجاد کند.
لذا باید بالاترین درد مومنین غیبت حضرت ولی عصر(ع) باشد، درحالی که فرهنگ دجال منش کاری می کند که دردهای کاذب خودش را درد اصلی جلوه دهد و درد اصلی فراموش شود، این فرهنگ از طرف اولیای شیطان تولید می شود و در همه جوامع دردها و دغدغه های کاذب پخش می کند، به این ترتیب مدگرایی و تجملات به گونه ای در زندگی جا باز می کند که نیاز اساسی و از ضروریات زندگی می شود.
به خاطر نیازهای کاذب شب و روز فرد حرص می زند، درحالی که آخر هم به جایی نمی رسد. بنابراین درحال حاضر در جهان درد اصلی که نبود ولی الله است فراموش شده و تجملات زندگی تبدیل به درد اصلی شده است.
فرهنگ دجال منش انسان را حریص و طماع بار می آورد و غفلت از نیاز اصلی را به دنبال دارد، باید خیلی مراقب این باشیم؛ چراکه آن قلبی که از انس نداشتن با ولی الله دردش نمی آید باید عوض شود، مریض شده است.
اگر جامعه شیعه به آن درد برسد ولی درمانی شروع می شود، یکی از بزرگان می گفت علت اینکه آخر دعای عهد سه مرتبه به روی پای راست می زنیم و می گوییم “العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان” این است که وقتی آدمی دچار مصیبتی شود، می زند روی پایش، بنابراین این زدن روی پا یعنی ما بیچاره شدیم آقا زودتر بیا.
اگر جامعه شیعه از غفلت در بیاید و منطقش این باشد که بر من سخت است که همه را می بینم ولی شما را نمی بینم، حرف همه را بشنوم ولی صحبت های شما را نمی شنوم بر من سخت است که می بینم مردم شما را کوچک می شمرند به ظهور حجت نزدیک می شود ولی اگر این چنین نباشد بلاها نازل می شود و ولی الله اعظم به پس پرده غیبت می رود.
در طول تاریخ امامت مشاهده می کنیم که ائمه آخر به قدری بین مردم غریب شدند که از پشت پرده با همه صحبت می کردند بنابراین خدای متعال نسبت به بقیه الله دیگر مثل بقیه عمل نکرد چون بقیه الله آخرین ذخیره الهی است و این نعمت را به جامعه ای که درد نداشته باشد نمی دهد به جامعه ای می دهد که حداقل دوستانش درد داشته باشند از دشمن که توقع نیست، اگر این چنین شد اگر دوستان مظطر شدند طبیب فرستاده می شود.
بنابراین یک راه برای شرط ظهور جهانی حضرت این است که دوستانش آماده باشند و از غفلت دربیایند، اما حضرت ظهور خاص هم دارد، همین که تو دردت بیاید و مظطر شوی ظهور برایت حاصل می شود.
برای مظطر شدن دو شرط است اولین شرط این است که نسبت به دنیا قناعت و روحیه زهد داشته باشیم و دچار حرص فرهنگ دجال منش نشویم که شب و روز ما را گرفته به حد کفاف قناعت داشته باشیم، این شدنی است وقتی روح رشد پیدا کرد دلبستگی از بین می رود.
شرط دوم خلوت و انس و ارتباط با حضرت است و این که این انس را کار بدانیم، بنابراین شرط دوم مظطر شدن این است که ارتباط با حضرت داشته باشیم که اگر این چنین شد تبدیل به عشق می شود و به عاشق درد فراق می دهند؛ درد را یار می دهد که درمان را هم بدهد.
از آیت الله بهجت(ره) پرسیده شد که برای تشرف خدمت حضرت چه کار کنیم؟ گفت یاد دائم حضرت، اگر کسی اهل همت باشد، از نفس کشیدن برایش ساده تر است، لذا اگر این دو شرط را داشتیم مظطر می شویم، آن وقت است که چنین دلی افسرده و ناامید نمی شود، این دل می شود جزیره خضرا زیرا به یاد حضرت سبز شده است.