۱۳۹۸/۰۶/۱۴
–
۲۲۵۰ بازدید
سلام. میخوام بدونم فکرام درسته یا نه? من همش فکر میکنم خدا دشمنمه و دوست داره حرصم بده. میخواد همه چیزهایی که دوست دارم رو ازم بگیره و نذاره به هیچ کدوم از چیزهایی که دوست دارم برسم. من برای رسیدن به هرچی تلاش میکنم نمیتونم بهش برسم. خدا به من یه مادر دارای مشکل روانی داده بود که این قدر سر درس بهم فشار اورد که من از درس خوندن زده شدم و دیگه توانایی ادامه تحصیل رو در خودم نمیبینم. مادر من با فشار های زیادی که سر ریاضی به من اورد باعث شد که من برای فرار از ریاضی رشته انسانی رو انتخاب کنم که این بزرگترین اشتباه زندگیم بود. من فکر میکنم که خدا و همه معصومین به جز امام حسین(ع) از من متنفر اند و میخوان من بدبختی بکشم. فکر میکنم که خدا علیه من نقشه میکشه و همش میخواد من پایین تر از بقیه باشم تا بهم بگه که هیچی نیستم. فکر میکنم امام مهدی یک امام پرتوقعه که ازم متنفره و دوست داره نابودم کنه. فکر میکنم خدا دوست داره من رو رها کنه و ناامیدم کنه و دوست داره من ازش دور بشم. فکر میکنم امام حسین(ع) دوستم داره و به فکرمه. من هم خیلی امام حسین(ع) رو دوست دارم ولی از دست خدا خیلی عصبانی ام و حالم از خدا به هم میخوره. واقعا خدا و معصومین به خصوص امام مهدی ازم بدشون میاد و واقعا امام حسین(ع) دوستم داره یا این که امام حسین(ع) هم از من بدش میاد?
دوست عزیز! آیااحتمال نمی دهید که ممکن است دراحساستان از خدا و امام زمان عج ، اشتباه کرده باشید !
خداوند بنده هایش را به دلایلی که می گوییم دوست دارد ،واحساس اینکه خدا بنده اش را دوست نداشته باشد ، اشتباه است ، سعی کنید وساوس شیطان را از خود دور کنید وبا اختصاص دادن ساعاتی به مناجات با خدا ، محبت خود را به او تشدید کنید .
– اما اینکه خدا بنده هایش را دوست دارد دلایل عقلی ونقلی دارد :
۱- دلیل عقلی دوستی خدا، به بندگانش :
«خدا بنده هایش را دوست دارد ؛ چون بند گان خدا جلوات ذات او هستند»
در خصوص محبت خدا به مخلوقاتش گفته می شود که این محبت نشأت گرفته از محبت خداوند به ذات خودش است زیرا خداوند خلائق را خلق کرد تا شناخته شود و چون ذات اقدسش محبوب اصلی خودش است و ذاتا خودش را دوست دارد و همین محبت است که محبت اصلی است لذا تمام آثار خودش را دوست دارد این در خصوص ما انسان ها هم صدق می کند انسان ها هم به آثار خود عشق می ورزند،کسی اگر محب کسی شود هر چیزی که با آن محبوب در ارتباط است را دوست می دارد مثلا انسان چون خودش را دوست دارد لذا اثر خود را هم دوست دارد مثلا نقاشی خود را دوست دارد چون اثر خود اوست. یا گفته اند مجنون روی پای سگی را بوسه می زد. علت را پرسیدند: جواب داد که این سگ روزی از کوچۀ لیلی گذر کرده است.
پس خداوند چون ذات خودش را دوست دارد آثار خود را نیز دوست دارد. در آیۀ ۵۴ سوره مائده ذات اقدس اله می فرماید: یحبهم و یحبونه این آیۀ شریف نیز اشاره به محبت خداوند به بنده های خاص خود می کند که در این جا ابتدا محبت خود را به مخلوقات بیان می کند و بعد محبت مخلوقات به خودش را که این محبت همان محبت الهی و عشق اکبر در نظر صدرا است که طبق نظر ملاصدرا این مقام یحبونه مخصوص بنده های دارای رتبه های عالی اند و فانی در ذات اقدس احدیت می باشند. پس خداوند بنده هایش را دوست دارد و این دوست داشتن بنده هایش به خاطر آیات و اسماء بودن آنهاست
۲- دلایل نقلی محبت خدا به بندگانش :
۱) بنده نوازی خدا: در ارشاد القلوب است که خداوند به موسی(ع) می فرماید: عبدی أنا و حقی لک محب فبحقی علیک کن لی محبا خداوند می فرماید: بنده من به حقی که تو بر گردن من داری من تو را دوست می دارم پس به حقی که من بر تو دارم تو نیز مرا دوست بدار. خداوند به بنده هایش ابراز محبت می کند . این حدیث برای اهلش بسیار عظیم است.
مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است. او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم. او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.
۲) حدیث قدسی: در حدیث قدسی دیگری آمده است که خداوند می فرماید: اگر بنده هایی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد؛ حتی فرعون: فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود : موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.
۳) بیان رسول خدا : یک نفر به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید. بقچه ایی همراهش بود آن را باز کرد. دیدند یک پرنده و چند جوجه داخل آن است. گفت یا رسول الله، من از راه دور به دیدن شماآمدم. در بیابان به یک بوته رسیدم. دیدم کنارآن چند جوجه است. آنها راگرفتم و داخل بقچه کردم. روی سرم گذاشتم تا برای شما هدیه بیاورم. دیدم هرجا می روم، مادرشان به دنبال من می آید. نمی تواند از جوجه هایش دل بکند. بقچه را پهن کردم تا بیاید این جوجه ها را ببرد یا اینکه خودش را هم بگیرم. وقتی بقچه را بازکردم دیدم مادر جوجه ها به میان آنها آمد. شخص گفت: یارسول الله مادر این جوجه ها با اینکه می دانست اسیر می شود، آمد نشست و فرار نکرد من هم او را گرفتم وخدمت شما آوردم. پیغمبر اکرم از این صحنه خیلی منقلب شد و فرمودند: این پرنده چقدر جوجه هایش را دوست دارد! حضرت فرمودند: مهر و محبت خداوند متعال به بندگان و مخلوقاتش هزار مرتبه از این پرنده به جوجه هایش بیشتر است.
این محبتی که درعالم هست تنزلی از محبت عالم والاست لکل حق حقیقه هرحقی دراین عالم حقیقتی در عالم بالا دارد. محبت بقدری مهم است که فرمودند: اگر بین مأمومین و امام جماعت محبت نباشد نمازشان از سقف بالاتر نمی رود.
۴) درباب توبه : مهربانی و دلسوزی او چنان است که حتی راضی نمی شود، بنده گنهکار و خطاکار نیز آبرویش ریخته شود و نزد فرشتگان بی آبرو شود. او خود در حدیثی قدسی می فرماید: اگر کسانی که از من روی برمی گردانند، بدانند چقدر به آنها علاقه دارم، هر آینه از شوق ، جان می سپردند. این حدیث به خوبی نشان می دهد که خدا چقدر نسبت به بندگان گناهکار خود رئوف است و چقدر به آنها علاقه دارد. خود فرموده: «لا یُظْلَمُونَ نَقیراً» در قیامت حتی به اندازه ذره ای در حق کسی ظلم نمی شود.( نساء، آیه ۱۲۴)
جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند: زنى نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه زنى که فرزند خود را کشته، آیا فرصت توبه دارد؟ پیامبر فرمود: قسم به خداوندى که جان محمد به دست اوست، اگر او هفتاد پیغمبر را کشته باشد؛ بعد از آن، توبه کند و پشیمان شود و خدا بداند که دیگر آن گناه را انجام نمی دهد، خدا حتما توبه او را قبول می کند و از او در می گذرد. به درستى که درِ توبه به اندازه فاصله میان مشرق و مغرب باز است و یقینا توبه کننده از گناه، مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است.» (مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۱۳۱ باب ۸۷)
– سوره نساء آیه ۱۱۶: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً ترجمه: خداوند، شرک به او را نمى آمرزد (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى آمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.
– سوره زمر، آیه ۵۳: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»
بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
و فی مناجاة موسی علیه السلام أ ی رب أ ی خلقک أ حب إ لیک قال من إ ذا أ خذت حبیبه سالمنی ؛موسی علیه السلام در مناجات با خدا عرض کرد: خدای من ! کدام آفریده ات را بیشتر دوست می داری ؟ فرمود: آن کس را که چون محبوبش را از او بگیرم با من آشتی باشد.
قال امیر المؤ منین علی علیه السلام :(القلب المحب لله یحب کثیرا النصب لله و القلب اللاهی عن الله یحب الراحة فلا تظن یا ابن آدم إ نک تدرک رفعة البر بغیر مشقة فإ ن الحق ثقیل مر).
امام علی علیه السلام فرمود:دلِ خدادوست ، رنج و سختی در راه خدا را بسیار دوست می دارد و دل بی خبر از خدا، راحت طلب است پس ، ای پسر آدم ! گمان مبر که بی رنج و سختی به مقام رفیع نیکوکاری دست یابی ؛ زیرا که حق سنگین و تلخ است
*اما اینکه «چگونه محبتمان را به خدا بیشتر کنیم؟ »
به وسیله شکرواطاعت از خدا! ، هرچه اطاعت بالاتر برود ،شکر،زیباتر وبهتر انجام می شود؛خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله بگو اگر خدا را دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
اطاعت از خدا ، موجب دوستی او می شود ، اطاعت از خدا همان عبارتی است که در بیان نورانی حضرت رسول صلی الله علیه وآله قرار دارد که فرمود ازخدابترس (وواجباتت را به انجام برسان) واز گناه پرهیز کن ( وتقوای الهی) راپیشه کن .
(أ وحی اللّه إلی داود علیه السلام یا داود من أ حب حبیبا صدق قوله و من رضی بحبیب رضی فعله و من وثق بحبیب اعتمد علیه و من اشتاق إ لی حبیب جد فی السیر إ لیه ). خدای تعالی به داود علیه السلام وحی فرمود:
ای داود! هر کس محبوبی را دوست بدارد سخنش را باور کند و هر که از محبوبی خوشش آید کرده های او نیز در نظرش پسندیده آید و هر که به محبوبی اعتماد داشته باشد به او تکیه کند و هر که شیفته محبوبی باشد برای دیدن او بکوشد.
این حدیث واحادیث دیگری که بیان خواهیم کرد همه گویای این مطلبند که برای این که خدا مارادوست داشته باشد، لازم است که ما خدا را دوست داشته باشیم وبرای دوستی اوباید یک موحد واقعی باشیم .
مرحوم دولابی می فرمود: در باب محبت ، زبان هم تأثیر دارد. به خودت تلقین کن که خدا من را دوست دارد. و قرص و محکم واستوار بگو. اگر دوست نداشت خلق نمی کرد و به خودت تلقین کن آن وقت می بینی در به روی تو باز می شود. علت خلق مخلوقات پیدایش انسان عارف است و براساس این آیه به قول استاد جوادی آملی: وظیفه ی انسان کامل ترسیم هندسه ی محبت است.
خداوند تعالی به داود علیه السلام وحی فرمود: ای داود! به بندگان زمینی من بگو: من دوست کسی هستم که دوستم بدارد و همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند و همدم کسی هستم که با یاد و نام من انس گیرد و همراه کسی هستم که با من همراه شود، کسی را بر می گزینم که مرا برگزیند و فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردار من باشد. هر کس مرا قلباً دوست بدارد و من بدان یقین حاصل کنم ، او را به خودم بپذیرم و چنان دوستش بدارم که هیچ یک از بندگانم بر او پیشی نگیرد. هر کس براستی مرا بجوید بیابد و هر کس جز مرا بجوید مرا نیابد. پس – ای زمینیان ! – رها کنید آن فریبها و اباطیل دنیا را و به کرامت و مصاحبت و همنشینی و همدمی با من بشتابید و به من خوگیرید تا به شما خوگیرم و به دوست داشتن شما بشتابم .
***دوست گرامی؛ محبت امام زمان(علیه السلام) به دوستان و شیعیان خود، شعبهای از چشمه سار محبت خداوند است و درخت زندگی را آبیاری میکند اگر پیوند ما با امام زمان(علیه السلام) محکم، استوار و دائمی باشد، پیوند آن امام همام با ما نیز همینگونه خواهد بود. بلکه بندگان الهی در هر صف که باشند حتی در جرگه گناهکاران ـ با فرض پشیمانی از گناه ـ محبوب خدا خواهند بود و محبوب خدا همیشه مورد عنایت و لطف و نظر خواصان درگاه معبود به ویژه آخرین وصی حتی و ذخیره الهی در زمین، حضرت مهدی(علیه السلام) ـ خواهند گرفت.
امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: «از نشانههای امام […] ولایت او بر مردم، از ولایت آنها بر خودشان بالاتر، از پدر و مادر بر آنها مهربانتر و دلسوزتر است». (من لا یحضر الفقیه ـ ج4/ص419)
حال اگر در این سخن نیک بنگریم، خواهیم فهمید توجه اما به شیعیان چقدر زیاد است که از توجه و علاقه پدر و مادرشان بیشتر است.
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهربانی و جفا کند، باز هم آنان او را فرزند خود میدانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستی امام(علیه السلام) از این هم بالاتر است. زیرا امام خلیفه خدا در بین مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوهگر میسازد از این رو باید رئوفترین باشد و صفت رحمانیت و رحیمیت الهی را به آنها منتقل کند.
ائمه(علیهم السلام) خود به یاران میفرمودند: «اگر شما بیمار شوید ما نگران و بیمار میشویم و اگر شما در صحت و شادی باشید ما نیز خوشحال هستیم». خود آن حضرت در نامه برای عالم بزرگ شیعه شیخ مفید، مینویسند: «فانا نحیط علماً بأبنائکم و لایعزب عنا شیء من اخبارکم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمیماند»
و اضافه میفرمایند: «ان غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک بکم الاواء و اصطلمکم الاعداء»؛ «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم. اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمن شما را ریشه کن میساخت». (احتجاج طبرسی، ج2، ص596)
نشانه دوستی واقعی، خیر خواهی و هدایت به خوبیها نجات دادن از خطرات و دور کردن از دامهای شیطان است. در زندگی ما بسیار اتفاق میافتد که گاهی دچار تردید در انتخاب خوب و بد میشویم و سر انجام راه صحیح را انتخاب میکنیم. این هدایت از ناصیه والی و سرپرست ما امام زمان(علیه السلام) است.
گاهی در مشکلات سخت گرفتار میآییم و ناگهان به طریقی مشکل ما حل میشود. این نجات از ناحیه آن یوسف زهرا(علیه السلام) است. ممکن است دام شیطان ما را گرفتار سازد و سرانجام از آن رهایی پیدا کنیم؛ این رهایی از دعای امام زمان(علیه السلام) درباره ما است. باید به این شهود برسیم که دائما در زندگی مورد عنایت و لطف آن حضرت هستیم تا پی دوستی واقعی او ببریم. همه اینها نشانه دوستی واقعی یوسف فاطمه در حد اعلای محبت، نسبت به شیعیان و دوستداران، بلکه نسبت به تمامی انسانهای موحد و خداپرست است.
دوستی و محبت گرایش و جاذبهای بین محب و محبوب است. دوستی واقعی امری دو سویه و طرفینی است. هم جاذبه و توجه از سوی محبوب لازم است و هم تلاش و جلب توجه از سوی عاشق.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی/ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
محبت و توجه خدا به بندگان، امری مداوم و همیشگی است. خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد، در قرآن کریم آیات بسیار زیادی در این مورد آمده است» مانند «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»(آل عمران، 76)؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(بقره، 195)، « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(بقره،222)
یعنی خداوند هم خوبان با تقوا و نیکوکار را دوست دارد و هم گناهکاران پشیمان را؛ اما برای دوستی متقابل با خدا شرطی وجود دارد و آن عمل کردن به فرمانهای او است.
*راه هاى کسب دوستى اهل بیت (علیهم السلام) :
براى نیل به مقام دوستى و محبت با اهل بیت دو راه وجود دارد که هر دو ملازم یکدیگر است: نظرى و عملى.
یک : راه نظرى : «محبّت» فرزندى است که در دامان معرفت و شناسایى، پرورش مى یابد و آن گاه که معرفت حاصل شود، کشش به سوى محبوب و شکل گرفتن طبق روش او نیز حتمى خواهد بود. از این رو نخستین قدم در ایجاد محبّت و نیل به مقام دوستى با اهل بیت «علیهم السلام»، شناخت آنان است. براى شناخت سه راه وجود دارد:
1. مطالعه تاریخ زندگانى آنان
2. مطالعه و تفکر در سخنان ایشان
3. شناخت خدا (با شناخت حضرت حق و صفات او مى توانیم بفهمیم که اهل بیت- که متصف به اوصاف و اسماى الهى اند- چه ویژگى هایى دارند)؛ معرفت اهل بیت (علیهم السلام)؛در پرتو معرفت امام، به کمالات و ویژگى هاى او بیشتر واقف مى گردیم و این آشنایى به طور طبیعى شیفتگى و محبّت را در پى دارد. امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «الامام عَلَم بین اللّه عزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مؤمنا و من انکره کان کافرا»7؛ «امام آن شاخص [ و دلیل و راهنماى ] آشکار است که بین خداى عز و جل و خلقش قرار گرفته است. پس هر کس او را شناخت، مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد [ و نشناخت ]، کافر مى گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است.
دو: راه عملى: در این راه نیز چند روش اساسى وجود دارد:
1- اطاعت از اهل بیت(ع): اگر کسى شناخت لازم و کافى به اهل بیت(ع) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود. عصیان هم به هر اندازه باشد، به همان اندازه کدورت و بغض مى آورد. کدورت و بغض هم، ضد صفا و حب است. پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا مى گیرد. امام رضا(ع) مى فرماید: «اللهم انى اسئلک… العمل الذى یبلغنى حبک…» (میزان الحکمه، ح 3093) «الها! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب خودت را به من برساند».
بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به «حب» اصل عمل و طاعت عملى است کما اینکه حضرت على (علیه السلام ) فرموده است : «انا مع رسول الله(ص)و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا…» (بحار الأنوار ج 10 ص 103 ) «من با رسول الله(ص) در حالى که عترت من هم با من هستند بر حوض (کوثر )اشراف داریم. پس هر کس ما را مى خواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند…».
2- رابطه و پیوند داشتن زیارت آنان در حرم هاى پاکشان و یاد کردن ایشان از دور و نزدیک، موجب ایجاد محبّت مى شود. اینکه بر زیارت اهل بیت «علیهم السلام» این همه ثواب مترتب بوده و این همه به آن توصیه شده است براى این است که با آنان «رابطه» پیدا شود. وقتى رابطه پیدا شد، «تشبّه» پدید مى آید و وقتى تشبّه پدیدار گشت، «عشق و محبّت» به حدّ عالى خود مى رسد.( نگا: آیین مهر ورزى، ص 121- 127)
3. توسل با معرفت : در سایه شناخت امام مى فهمیم همه چیزمان به او وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مى باشد براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید. اگر توسل بعد از شناخت و با حال همراه باشد، ترنم عاجزانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
4. تولى و تبرى: دو اصلى که با حب اهل بیت(ع) تأثیر متقابل دارند یعنى، حب اهل بیت(ع)، تولى و دوستى با دوستان خدا و آنان و تبرى و بى زارى از دشمنان خدا و آنان را مى آورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت(ع) را در پى دارد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: الف. یثربى، یحیى، فلسفه امامت. ب. مکارم شیرازى، ناصر، رهبران بزرگ.
5.یکی از عواملی که در ایجاد محبت و عشق ورزی بسیار نقش مهمی ایفا می کند، و سبب شعله ور شدن این عاطفه مثبت و سازنده میگردد، شخصیت، اخلاق و منش طرف مقابل است. آدمی به طور کلی انسانهای که دارای فضائل اخلاقی مانند: ایثار، محبت، گذشت، مهربانی و جوان مردی هستند را دوست می دارد. اگر چه خود فاقد آن اخلاق نیک باشد. و همچنین انسان از افرادی که دارای اخلاق ناپسند مانند: حسود، خسیس، متکبر می باشند دوری می جوید. اگر چه خودش مبتلا به آن رفتارهای نادرست باشد. تمام خوبیها و صفات نیک در چهارده معصوم – علیهم السلام – که آینه ی تمام نمای صفات خداوند هستند، یافت می شود. همین امر سبب می گردد که محبت نسبت به آنان در هر فردی ایجاد شود. به یک مورد از برخورد آن بزرگوارن اشاره می کنیم. حضرت رضا – علیه السلام – به حمام رفت. شخصی امام را نمی شناخت از امام تقاضا کرد، بدنش را کیسه بکشد. امام بر خواست و به کیسه کشیدن مشغول شد، ولی برخورد محترمانه ی افرادی که در حمام بودند، با آن بزرگوار موجب شد آن شخص امام را بشناسد، و با شرمندگی به عذر خواهی پردازد. اما امام به کسیه کشیدن همچنان ادامه دادند. آری براستی با شنیدن همین داستان علاقه ما به آن مهربانان عالم چند برابر می شود. لازم به توجه هست همین توجه و مطالعه اخلاق کریمانه آنان عزیزان در ایجاد محبت به آنان و رفتن و آراستن خود به آن صفات بسیار اثر گذار است. پیامبر اکرم ـ صل الله علیه وآله و سلم ـ بیشترین اثر گذاریشان بر اعراب جاهلی به وسیله همین اخلاق عظیم و نیکو بوده است. تا جای که قرآن اشاره می کند که اگر نرم خو نبودی آنها به دور تو جمع نمی شدند. با مراجعه به کتابهای که در مورد زندگی اهل بیت، سیره و اخلاق آنان نوشته شده می توان به کمالات آنان بیشتر شناخت پیدا کرد و همین امر در افزایش محبت مهم است.
6. در احادیث برای ایجاد محبت اهل بیت ـ علیهم السلام – اموری ذکر شده است. از قبیل : دوستی با افراد مومن و با ایمان، دشمنی با دشمنان آنان، رشد ایمان، دعا و به کردار و گفتار آن بزرگواران پایبند بودن. اگر کسی به همین نکات توجه کند خیر دنیا و آخرت نصیب او شده است.
*معرفی کتاب: آشنایی با امام زمان (ع) 1ـ از ولادت تا ظهور ، کاظم قزوینى، ترجمه: فریدونى 2ـ علائم ظهور امام زمان(عج) ، محمد حسین همدانى 3ـ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان رجالى تهرانى 4ـ دادگستر جهان ، ابراهیم امینی 5 ـ ترجمه منتخب الاثر آیت اللّه صافى 6ـ وابستگى جهان به امام زمان لطف اللّه صافى 7ـ امام زمان در گفتار دیگران على دوانى 8ـ ظهور نور، على سعادت پرور
خداوند بنده هایش را به دلایلی که می گوییم دوست دارد ،واحساس اینکه خدا بنده اش را دوست نداشته باشد ، اشتباه است ، سعی کنید وساوس شیطان را از خود دور کنید وبا اختصاص دادن ساعاتی به مناجات با خدا ، محبت خود را به او تشدید کنید .
– اما اینکه خدا بنده هایش را دوست دارد دلایل عقلی ونقلی دارد :
۱- دلیل عقلی دوستی خدا، به بندگانش :
«خدا بنده هایش را دوست دارد ؛ چون بند گان خدا جلوات ذات او هستند»
در خصوص محبت خدا به مخلوقاتش گفته می شود که این محبت نشأت گرفته از محبت خداوند به ذات خودش است زیرا خداوند خلائق را خلق کرد تا شناخته شود و چون ذات اقدسش محبوب اصلی خودش است و ذاتا خودش را دوست دارد و همین محبت است که محبت اصلی است لذا تمام آثار خودش را دوست دارد این در خصوص ما انسان ها هم صدق می کند انسان ها هم به آثار خود عشق می ورزند،کسی اگر محب کسی شود هر چیزی که با آن محبوب در ارتباط است را دوست می دارد مثلا انسان چون خودش را دوست دارد لذا اثر خود را هم دوست دارد مثلا نقاشی خود را دوست دارد چون اثر خود اوست. یا گفته اند مجنون روی پای سگی را بوسه می زد. علت را پرسیدند: جواب داد که این سگ روزی از کوچۀ لیلی گذر کرده است.
پس خداوند چون ذات خودش را دوست دارد آثار خود را نیز دوست دارد. در آیۀ ۵۴ سوره مائده ذات اقدس اله می فرماید: یحبهم و یحبونه این آیۀ شریف نیز اشاره به محبت خداوند به بنده های خاص خود می کند که در این جا ابتدا محبت خود را به مخلوقات بیان می کند و بعد محبت مخلوقات به خودش را که این محبت همان محبت الهی و عشق اکبر در نظر صدرا است که طبق نظر ملاصدرا این مقام یحبونه مخصوص بنده های دارای رتبه های عالی اند و فانی در ذات اقدس احدیت می باشند. پس خداوند بنده هایش را دوست دارد و این دوست داشتن بنده هایش به خاطر آیات و اسماء بودن آنهاست
۲- دلایل نقلی محبت خدا به بندگانش :
۱) بنده نوازی خدا: در ارشاد القلوب است که خداوند به موسی(ع) می فرماید: عبدی أنا و حقی لک محب فبحقی علیک کن لی محبا خداوند می فرماید: بنده من به حقی که تو بر گردن من داری من تو را دوست می دارم پس به حقی که من بر تو دارم تو نیز مرا دوست بدار. خداوند به بنده هایش ابراز محبت می کند . این حدیث برای اهلش بسیار عظیم است.
مرحوم دولابی می فرماید: خدا بی نیاز مطلق است. او باید ناز کند و ما باید نیاز نشان بدهیم. او باید ناز کند و ما باید نازش را بخریم اما خدا برعکس عمل می کند، ما ناز می کنیم و خدا ناز ما را می خرد، ما نیازمند نوازشیم، خدا نوازش می کند. از این حدیث بوی نوازش می آید.
۲) حدیث قدسی: در حدیث قدسی دیگری آمده است که خداوند می فرماید: اگر بنده هایی که به من پشت می کنند بدانند که چقدر به آنان اشتیاق دارم از شوق خواهند مرد؛ حتی فرعون: فرعون لحظات آخر هر چقدر به موسی استغاثه کرد موسی جواب نداد. خداوند به موسی فرمود : موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم و به فریادش می رسیدم.
۳) بیان رسول خدا : یک نفر به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید. بقچه ایی همراهش بود آن را باز کرد. دیدند یک پرنده و چند جوجه داخل آن است. گفت یا رسول الله، من از راه دور به دیدن شماآمدم. در بیابان به یک بوته رسیدم. دیدم کنارآن چند جوجه است. آنها راگرفتم و داخل بقچه کردم. روی سرم گذاشتم تا برای شما هدیه بیاورم. دیدم هرجا می روم، مادرشان به دنبال من می آید. نمی تواند از جوجه هایش دل بکند. بقچه را پهن کردم تا بیاید این جوجه ها را ببرد یا اینکه خودش را هم بگیرم. وقتی بقچه را بازکردم دیدم مادر جوجه ها به میان آنها آمد. شخص گفت: یارسول الله مادر این جوجه ها با اینکه می دانست اسیر می شود، آمد نشست و فرار نکرد من هم او را گرفتم وخدمت شما آوردم. پیغمبر اکرم از این صحنه خیلی منقلب شد و فرمودند: این پرنده چقدر جوجه هایش را دوست دارد! حضرت فرمودند: مهر و محبت خداوند متعال به بندگان و مخلوقاتش هزار مرتبه از این پرنده به جوجه هایش بیشتر است.
این محبتی که درعالم هست تنزلی از محبت عالم والاست لکل حق حقیقه هرحقی دراین عالم حقیقتی در عالم بالا دارد. محبت بقدری مهم است که فرمودند: اگر بین مأمومین و امام جماعت محبت نباشد نمازشان از سقف بالاتر نمی رود.
۴) درباب توبه : مهربانی و دلسوزی او چنان است که حتی راضی نمی شود، بنده گنهکار و خطاکار نیز آبرویش ریخته شود و نزد فرشتگان بی آبرو شود. او خود در حدیثی قدسی می فرماید: اگر کسانی که از من روی برمی گردانند، بدانند چقدر به آنها علاقه دارم، هر آینه از شوق ، جان می سپردند. این حدیث به خوبی نشان می دهد که خدا چقدر نسبت به بندگان گناهکار خود رئوف است و چقدر به آنها علاقه دارد. خود فرموده: «لا یُظْلَمُونَ نَقیراً» در قیامت حتی به اندازه ذره ای در حق کسی ظلم نمی شود.( نساء، آیه ۱۲۴)
جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند: زنى نزد پیامبر (ص) آمد و عرض کرد: یا رسول اللَّه زنى که فرزند خود را کشته، آیا فرصت توبه دارد؟ پیامبر فرمود: قسم به خداوندى که جان محمد به دست اوست، اگر او هفتاد پیغمبر را کشته باشد؛ بعد از آن، توبه کند و پشیمان شود و خدا بداند که دیگر آن گناه را انجام نمی دهد، خدا حتما توبه او را قبول می کند و از او در می گذرد. به درستى که درِ توبه به اندازه فاصله میان مشرق و مغرب باز است و یقینا توبه کننده از گناه، مانند کسی است که هیچ گناهی مرتکب نشده است.» (مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۱۳۱ باب ۸۷)
– سوره نساء آیه ۱۱۶: « إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً ترجمه: خداوند، شرک به او را نمى آمرزد (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى آمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.
– سوره زمر، آیه ۵۳: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»
بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
و فی مناجاة موسی علیه السلام أ ی رب أ ی خلقک أ حب إ لیک قال من إ ذا أ خذت حبیبه سالمنی ؛موسی علیه السلام در مناجات با خدا عرض کرد: خدای من ! کدام آفریده ات را بیشتر دوست می داری ؟ فرمود: آن کس را که چون محبوبش را از او بگیرم با من آشتی باشد.
قال امیر المؤ منین علی علیه السلام :(القلب المحب لله یحب کثیرا النصب لله و القلب اللاهی عن الله یحب الراحة فلا تظن یا ابن آدم إ نک تدرک رفعة البر بغیر مشقة فإ ن الحق ثقیل مر).
امام علی علیه السلام فرمود:دلِ خدادوست ، رنج و سختی در راه خدا را بسیار دوست می دارد و دل بی خبر از خدا، راحت طلب است پس ، ای پسر آدم ! گمان مبر که بی رنج و سختی به مقام رفیع نیکوکاری دست یابی ؛ زیرا که حق سنگین و تلخ است
*اما اینکه «چگونه محبتمان را به خدا بیشتر کنیم؟ »
به وسیله شکرواطاعت از خدا! ، هرچه اطاعت بالاتر برود ،شکر،زیباتر وبهتر انجام می شود؛خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله بگو اگر خدا را دوست دارید از من اطاعت کنید تا خدا شما را دوست بدارد.
اطاعت از خدا ، موجب دوستی او می شود ، اطاعت از خدا همان عبارتی است که در بیان نورانی حضرت رسول صلی الله علیه وآله قرار دارد که فرمود ازخدابترس (وواجباتت را به انجام برسان) واز گناه پرهیز کن ( وتقوای الهی) راپیشه کن .
(أ وحی اللّه إلی داود علیه السلام یا داود من أ حب حبیبا صدق قوله و من رضی بحبیب رضی فعله و من وثق بحبیب اعتمد علیه و من اشتاق إ لی حبیب جد فی السیر إ لیه ). خدای تعالی به داود علیه السلام وحی فرمود:
ای داود! هر کس محبوبی را دوست بدارد سخنش را باور کند و هر که از محبوبی خوشش آید کرده های او نیز در نظرش پسندیده آید و هر که به محبوبی اعتماد داشته باشد به او تکیه کند و هر که شیفته محبوبی باشد برای دیدن او بکوشد.
این حدیث واحادیث دیگری که بیان خواهیم کرد همه گویای این مطلبند که برای این که خدا مارادوست داشته باشد، لازم است که ما خدا را دوست داشته باشیم وبرای دوستی اوباید یک موحد واقعی باشیم .
مرحوم دولابی می فرمود: در باب محبت ، زبان هم تأثیر دارد. به خودت تلقین کن که خدا من را دوست دارد. و قرص و محکم واستوار بگو. اگر دوست نداشت خلق نمی کرد و به خودت تلقین کن آن وقت می بینی در به روی تو باز می شود. علت خلق مخلوقات پیدایش انسان عارف است و براساس این آیه به قول استاد جوادی آملی: وظیفه ی انسان کامل ترسیم هندسه ی محبت است.
خداوند تعالی به داود علیه السلام وحی فرمود: ای داود! به بندگان زمینی من بگو: من دوست کسی هستم که دوستم بدارد و همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند و همدم کسی هستم که با یاد و نام من انس گیرد و همراه کسی هستم که با من همراه شود، کسی را بر می گزینم که مرا برگزیند و فرمانبردار کسی هستم که فرمانبردار من باشد. هر کس مرا قلباً دوست بدارد و من بدان یقین حاصل کنم ، او را به خودم بپذیرم و چنان دوستش بدارم که هیچ یک از بندگانم بر او پیشی نگیرد. هر کس براستی مرا بجوید بیابد و هر کس جز مرا بجوید مرا نیابد. پس – ای زمینیان ! – رها کنید آن فریبها و اباطیل دنیا را و به کرامت و مصاحبت و همنشینی و همدمی با من بشتابید و به من خوگیرید تا به شما خوگیرم و به دوست داشتن شما بشتابم .
***دوست گرامی؛ محبت امام زمان(علیه السلام) به دوستان و شیعیان خود، شعبهای از چشمه سار محبت خداوند است و درخت زندگی را آبیاری میکند اگر پیوند ما با امام زمان(علیه السلام) محکم، استوار و دائمی باشد، پیوند آن امام همام با ما نیز همینگونه خواهد بود. بلکه بندگان الهی در هر صف که باشند حتی در جرگه گناهکاران ـ با فرض پشیمانی از گناه ـ محبوب خدا خواهند بود و محبوب خدا همیشه مورد عنایت و لطف و نظر خواصان درگاه معبود به ویژه آخرین وصی حتی و ذخیره الهی در زمین، حضرت مهدی(علیه السلام) ـ خواهند گرفت.
امام رضا(علیه السلام) میفرمایند: «از نشانههای امام […] ولایت او بر مردم، از ولایت آنها بر خودشان بالاتر، از پدر و مادر بر آنها مهربانتر و دلسوزتر است». (من لا یحضر الفقیه ـ ج4/ص419)
حال اگر در این سخن نیک بنگریم، خواهیم فهمید توجه اما به شیعیان چقدر زیاد است که از توجه و علاقه پدر و مادرشان بیشتر است.
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهربانی و جفا کند، باز هم آنان او را فرزند خود میدانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستی امام(علیه السلام) از این هم بالاتر است. زیرا امام خلیفه خدا در بین مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوهگر میسازد از این رو باید رئوفترین باشد و صفت رحمانیت و رحیمیت الهی را به آنها منتقل کند.
ائمه(علیهم السلام) خود به یاران میفرمودند: «اگر شما بیمار شوید ما نگران و بیمار میشویم و اگر شما در صحت و شادی باشید ما نیز خوشحال هستیم». خود آن حضرت در نامه برای عالم بزرگ شیعه شیخ مفید، مینویسند: «فانا نحیط علماً بأبنائکم و لایعزب عنا شیء من اخبارکم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمیماند»
و اضافه میفرمایند: «ان غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک بکم الاواء و اصطلمکم الاعداء»؛ «ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم. اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمن شما را ریشه کن میساخت». (احتجاج طبرسی، ج2، ص596)
نشانه دوستی واقعی، خیر خواهی و هدایت به خوبیها نجات دادن از خطرات و دور کردن از دامهای شیطان است. در زندگی ما بسیار اتفاق میافتد که گاهی دچار تردید در انتخاب خوب و بد میشویم و سر انجام راه صحیح را انتخاب میکنیم. این هدایت از ناصیه والی و سرپرست ما امام زمان(علیه السلام) است.
گاهی در مشکلات سخت گرفتار میآییم و ناگهان به طریقی مشکل ما حل میشود. این نجات از ناحیه آن یوسف زهرا(علیه السلام) است. ممکن است دام شیطان ما را گرفتار سازد و سرانجام از آن رهایی پیدا کنیم؛ این رهایی از دعای امام زمان(علیه السلام) درباره ما است. باید به این شهود برسیم که دائما در زندگی مورد عنایت و لطف آن حضرت هستیم تا پی دوستی واقعی او ببریم. همه اینها نشانه دوستی واقعی یوسف فاطمه در حد اعلای محبت، نسبت به شیعیان و دوستداران، بلکه نسبت به تمامی انسانهای موحد و خداپرست است.
دوستی و محبت گرایش و جاذبهای بین محب و محبوب است. دوستی واقعی امری دو سویه و طرفینی است. هم جاذبه و توجه از سوی محبوب لازم است و هم تلاش و جلب توجه از سوی عاشق.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی/ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
محبت و توجه خدا به بندگان، امری مداوم و همیشگی است. خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد، در قرآن کریم آیات بسیار زیادی در این مورد آمده است» مانند «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»(آل عمران، 76)؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(بقره، 195)، « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(بقره،222)
یعنی خداوند هم خوبان با تقوا و نیکوکار را دوست دارد و هم گناهکاران پشیمان را؛ اما برای دوستی متقابل با خدا شرطی وجود دارد و آن عمل کردن به فرمانهای او است.
*راه هاى کسب دوستى اهل بیت (علیهم السلام) :
براى نیل به مقام دوستى و محبت با اهل بیت دو راه وجود دارد که هر دو ملازم یکدیگر است: نظرى و عملى.
یک : راه نظرى : «محبّت» فرزندى است که در دامان معرفت و شناسایى، پرورش مى یابد و آن گاه که معرفت حاصل شود، کشش به سوى محبوب و شکل گرفتن طبق روش او نیز حتمى خواهد بود. از این رو نخستین قدم در ایجاد محبّت و نیل به مقام دوستى با اهل بیت «علیهم السلام»، شناخت آنان است. براى شناخت سه راه وجود دارد:
1. مطالعه تاریخ زندگانى آنان
2. مطالعه و تفکر در سخنان ایشان
3. شناخت خدا (با شناخت حضرت حق و صفات او مى توانیم بفهمیم که اهل بیت- که متصف به اوصاف و اسماى الهى اند- چه ویژگى هایى دارند)؛ معرفت اهل بیت (علیهم السلام)؛در پرتو معرفت امام، به کمالات و ویژگى هاى او بیشتر واقف مى گردیم و این آشنایى به طور طبیعى شیفتگى و محبّت را در پى دارد. امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «الامام عَلَم بین اللّه عزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مؤمنا و من انکره کان کافرا»7؛ «امام آن شاخص [ و دلیل و راهنماى ] آشکار است که بین خداى عز و جل و خلقش قرار گرفته است. پس هر کس او را شناخت، مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد [ و نشناخت ]، کافر مى گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است.
دو: راه عملى: در این راه نیز چند روش اساسى وجود دارد:
1- اطاعت از اهل بیت(ع): اگر کسى شناخت لازم و کافى به اهل بیت(ع) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود. عصیان هم به هر اندازه باشد، به همان اندازه کدورت و بغض مى آورد. کدورت و بغض هم، ضد صفا و حب است. پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا به آنان دل را فرا مى گیرد. امام رضا(ع) مى فرماید: «اللهم انى اسئلک… العمل الذى یبلغنى حبک…» (میزان الحکمه، ح 3093) «الها! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب خودت را به من برساند».
بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به «حب» اصل عمل و طاعت عملى است کما اینکه حضرت على (علیه السلام ) فرموده است : «انا مع رسول الله(ص)و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا…» (بحار الأنوار ج 10 ص 103 ) «من با رسول الله(ص) در حالى که عترت من هم با من هستند بر حوض (کوثر )اشراف داریم. پس هر کس ما را مى خواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند…».
2- رابطه و پیوند داشتن زیارت آنان در حرم هاى پاکشان و یاد کردن ایشان از دور و نزدیک، موجب ایجاد محبّت مى شود. اینکه بر زیارت اهل بیت «علیهم السلام» این همه ثواب مترتب بوده و این همه به آن توصیه شده است براى این است که با آنان «رابطه» پیدا شود. وقتى رابطه پیدا شد، «تشبّه» پدید مى آید و وقتى تشبّه پدیدار گشت، «عشق و محبّت» به حدّ عالى خود مى رسد.( نگا: آیین مهر ورزى، ص 121- 127)
3. توسل با معرفت : در سایه شناخت امام مى فهمیم همه چیزمان به او وابسته است. واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مى باشد براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید. اگر توسل بعد از شناخت و با حال همراه باشد، ترنم عاجزانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
4. تولى و تبرى: دو اصلى که با حب اهل بیت(ع) تأثیر متقابل دارند یعنى، حب اهل بیت(ع)، تولى و دوستى با دوستان خدا و آنان و تبرى و بى زارى از دشمنان خدا و آنان را مى آورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت(ع) را در پى دارد. براى آگاهى بیشتر ر.ک: الف. یثربى، یحیى، فلسفه امامت. ب. مکارم شیرازى، ناصر، رهبران بزرگ.
5.یکی از عواملی که در ایجاد محبت و عشق ورزی بسیار نقش مهمی ایفا می کند، و سبب شعله ور شدن این عاطفه مثبت و سازنده میگردد، شخصیت، اخلاق و منش طرف مقابل است. آدمی به طور کلی انسانهای که دارای فضائل اخلاقی مانند: ایثار، محبت، گذشت، مهربانی و جوان مردی هستند را دوست می دارد. اگر چه خود فاقد آن اخلاق نیک باشد. و همچنین انسان از افرادی که دارای اخلاق ناپسند مانند: حسود، خسیس، متکبر می باشند دوری می جوید. اگر چه خودش مبتلا به آن رفتارهای نادرست باشد. تمام خوبیها و صفات نیک در چهارده معصوم – علیهم السلام – که آینه ی تمام نمای صفات خداوند هستند، یافت می شود. همین امر سبب می گردد که محبت نسبت به آنان در هر فردی ایجاد شود. به یک مورد از برخورد آن بزرگوارن اشاره می کنیم. حضرت رضا – علیه السلام – به حمام رفت. شخصی امام را نمی شناخت از امام تقاضا کرد، بدنش را کیسه بکشد. امام بر خواست و به کیسه کشیدن مشغول شد، ولی برخورد محترمانه ی افرادی که در حمام بودند، با آن بزرگوار موجب شد آن شخص امام را بشناسد، و با شرمندگی به عذر خواهی پردازد. اما امام به کسیه کشیدن همچنان ادامه دادند. آری براستی با شنیدن همین داستان علاقه ما به آن مهربانان عالم چند برابر می شود. لازم به توجه هست همین توجه و مطالعه اخلاق کریمانه آنان عزیزان در ایجاد محبت به آنان و رفتن و آراستن خود به آن صفات بسیار اثر گذار است. پیامبر اکرم ـ صل الله علیه وآله و سلم ـ بیشترین اثر گذاریشان بر اعراب جاهلی به وسیله همین اخلاق عظیم و نیکو بوده است. تا جای که قرآن اشاره می کند که اگر نرم خو نبودی آنها به دور تو جمع نمی شدند. با مراجعه به کتابهای که در مورد زندگی اهل بیت، سیره و اخلاق آنان نوشته شده می توان به کمالات آنان بیشتر شناخت پیدا کرد و همین امر در افزایش محبت مهم است.
6. در احادیث برای ایجاد محبت اهل بیت ـ علیهم السلام – اموری ذکر شده است. از قبیل : دوستی با افراد مومن و با ایمان، دشمنی با دشمنان آنان، رشد ایمان، دعا و به کردار و گفتار آن بزرگواران پایبند بودن. اگر کسی به همین نکات توجه کند خیر دنیا و آخرت نصیب او شده است.
*معرفی کتاب: آشنایی با امام زمان (ع) 1ـ از ولادت تا ظهور ، کاظم قزوینى، ترجمه: فریدونى 2ـ علائم ظهور امام زمان(عج) ، محمد حسین همدانى 3ـ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان رجالى تهرانى 4ـ دادگستر جهان ، ابراهیم امینی 5 ـ ترجمه منتخب الاثر آیت اللّه صافى 6ـ وابستگى جهان به امام زمان لطف اللّه صافى 7ـ امام زمان در گفتار دیگران على دوانى 8ـ ظهور نور، على سعادت پرور