شمایل ظاهری امام سجاد علیه اسلام
در مورد شمایل آن حضرت مطلبی نیافتم اما خصوصیا ت بارز آن امام همام را اینگونه بیان کرده اند.
امام سجاد دارای صفات نیکو و پسندیده ای بودند که شامل حلم، صبر، رافت، رحمت، عبادت، شجاعت ، سیاست، تواضع، فصاحت و بلاغت، جهاد، عفو و وفاداری میباشد.
در اینجا به اشعار فرزدق در توصیف آن حضرت اشاره میکنم.
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شدکه حجر الاسود را استلام کند. پس در گوشه ای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که امام سجاد وارد طواف شد و وقتی به حجر الاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمی دانم. فرزدق آنجا بود، فی البداهة قصیدة مفصلی دربارة امام سجاد سرود. ما چند بیت از آن قصیده را می آوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحل والحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لانه نعم
یغضی حیاء ویغضی من مهابته
فما یکلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین وبغضهم
کفر وقربهم منجی ومقتصم
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم
فی کل فرض ومختوم به الکلم
این مردی است که حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را میشناسند.
نه، در کلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده می کند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله می گوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو می بندد برای آنکه حیا دارد، و دیگران چشم فرو می بندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمی گویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حب آنها دین است و بغض آنها کفر است و قرب و نزدیکی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام می شود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بیت است و آخر مطلب که در تشهد آخر گفته می شود باز اسم اهل بیت است. گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفتة جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
امام جواد علیه السلام دارای چهره ای گندم گون متمایل به سفید و ترکیبی در نهایت نزاکت و لطافت بوده، ابروهای قوسی شکل پیوسته و باریک – آن طور که امروز هم می پسندند – صورتی چون گل محمدی با طراوت، جالب و جاذب داشت. گونه های سرخ و سفید به هم آمیخته که می توان گفت: کاملا شبیه جد بزرگوارش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بوده است. چشم های سیاه، دندان های ریز و سفید چون در خوشاب، بینی کشیده و باریک که «ن و القلم» مسوده آن است و دست های رسا و انگشتان بلند و کشیده ای که حاکی از ذکاوت و زیرکی است داشتند. میان کتفین او گشاده، کمرش باریک بود و سینه ی فراخ و شکم هموار و صاف داشت، خطی از موهای رعنا از میان پستان های او تا نزدیک ناف او بود. محاسن سیاه و به هم پیچیده ای داشت. گردن بلند و قامت متوسط مایل به بلندی و بندها و پیوندهای او قوی و در یکی از کتفین آن حضرت، مهر امامت هویدا بود. از نظر اخلاق نیز چون صورتش زیبا و سیرتی پسندیده داشت، با وجود صغر سن در همه حال در کمال متانت، تمکین و آرام دل و خضوع بود. هرگز قهقهه از او ندیدند و هیچ گاه از او تندی و خشونت با خدمه و غلامان نشنیدند. با آن که اکثر شاهزادگان و امیرزادگان در جوانی طغیان و غرور و کبر و نخوت می ورزند؛ ولی امامان ما از این صفات زشت و ناپسند به کلی مبرا بودند. آن ها فریب جاه، مقام و مال و منصب را نمی خوردند، تا با احساس بی نیازی از مال و جاه طغیان کنند که: (کلا ان الانسان لیطغی – ان رآه استغنی). [ صفحه ۵۴] و همین دلیل بارزی بر تربیت آسمانی این ائمه ی معصومین علیهم السلام است که در جوانی و صغر سن از هواجس نفسانی، تمایلات، شهوات، خشم و خودپسندی به کلی دور بودند. آنان در عین حال که با جمع کودکان بودند از جهت فکر با آن ها امتیاز داشتند. وقتی مامون به فکر خود، او را برای بازی کودکانه دعوت کرد و اسباب بازی پیش روی او ریختند، با کمال متانت و سطوت فرمود: «ما للعب خلقنا، بل خلقنا للجید لامر عظیم» ما را برای بازی گیری نیافریده اند، بلکه ما برای یک امر مهم که علت غایی آفرینش است، آفریده شده ایم. مامون سخت از این سخن تکان خورد!! چنانچه از اخبار مستفاد می شود امام جواد علیه السلام از نظر عمر کوچک ترین ائمه بوده، ولی از نظر امامت کوچک و بزرگ، پیر و جوان مفهومی ندارد، چرا که حضرت مسیح علیه السلام در کودکی گفت: (انی عبد الله آتانی الکتاب). و حضرت موسی علیه السلام به هنگام تولد در رتبه ی نبوت بود. وقتی مامون عباسی با امام جواد علیه السلام در دوران کودکیش برخورد او را زیرک، زکی، با کیاست و دارای نبوغ شناخت. در حالی که هنوز بالغ نشده بود، دارای مقام علم و حکمت، ادب و فضیلت و کمال عقل بود، مامون نتوانست هیچ کسی را با او مساوی و برابر بداند، حتی مشایخ اهل زمان، ریزه خوار خوان علم و دانش او بودند. به همین دلیل، مامون در نه سالگی آن حضرت را اکرام و احترام وافری می نمود تا جایی که دختر جنایتکار خود را – قبل از مبادرت به جنایت – روی اظهار علاقه ای که به آن حضرت می نمود به همسری او در آورد. [ صفحه ۵۵] او به دختر خود توصیه و تاکید در اطاعت امر و احترام آن حضرت نمود و حتی روزی که دخترش از زن گرفتن امام به پدرش شکایت کرد، خلیفه ی عباسی از دختر خواست که در این زمینه دخالت نکند و او را امر به حلم و بردباری و اطاعت و احترام شوهرش نمود.برگرفته از کتاب زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه نوشته آقای حسین عماد زاده
در مورد شمایل آن حضرت مطلبی نیافتم اما خصوصیا ت بارز آن امام همام را اینگونه بیان کرده اند.
امام سجاد دارای صفات نیکو و پسندیده ای بودند که شامل حلم، صبر، رافت، رحمت، عبادت، شجاعت ، سیاست، تواضع، فصاحت و بلاغت، جهاد، عفو و وفاداری میباشد.
در اینجا به اشعار فرزدق در توصیف آن حضرت اشاره میکنم.
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شدکه حجر الاسود را استلام کند. پس در گوشه ای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که امام سجاد وارد طواف شد و وقتی به حجر الاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمی دانم. فرزدق آنجا بود، فی البداهة قصیدة مفصلی دربارة امام سجاد سرود. ما چند بیت از آن قصیده را می آوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذی تعرف البطحاء وطاته
والبیت یعرفه والحل والحرم
ما قال لاقط الا فی تشهده
لولا التشهد کانت لانه نعم
یغضی حیاء ویغضی من مهابته
فما یکلم الا حین یبتسم
من معشر حبهم دین وبغضهم
کفر وقربهم منجی ومقتصم
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم
فی کل فرض ومختوم به الکلم
این مردی است که حجاز، خانة خدا، حل، حرم او را میشناسند.
نه، در کلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده می کند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله می گوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو می بندد برای آنکه حیا دارد، و دیگران چشم فرو می بندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمی گویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حب آنها دین است و بغض آنها کفر است و قرب و نزدیکی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام می شود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهل بیت است و آخر مطلب که در تشهد آخر گفته می شود باز اسم اهل بیت است. گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفتة جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
امام جواد علیه السلام دارای چهره ای گندم گون متمایل به سفید و ترکیبی در نهایت نزاکت و لطافت بوده، ابروهای قوسی شکل پیوسته و باریک – آن طور که امروز هم می پسندند – صورتی چون گل محمدی با طراوت، جالب و جاذب داشت. گونه های سرخ و سفید به هم آمیخته که می توان گفت: کاملا شبیه جد بزرگوارش محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بوده است. چشم های سیاه، دندان های ریز و سفید چون در خوشاب، بینی کشیده و باریک که «ن و القلم» مسوده آن است و دست های رسا و انگشتان بلند و کشیده ای که حاکی از ذکاوت و زیرکی است داشتند. میان کتفین او گشاده، کمرش باریک بود و سینه ی فراخ و شکم هموار و صاف داشت، خطی از موهای رعنا از میان پستان های او تا نزدیک ناف او بود. محاسن سیاه و به هم پیچیده ای داشت. گردن بلند و قامت متوسط مایل به بلندی و بندها و پیوندهای او قوی و در یکی از کتفین آن حضرت، مهر امامت هویدا بود. از نظر اخلاق نیز چون صورتش زیبا و سیرتی پسندیده داشت، با وجود صغر سن در همه حال در کمال متانت، تمکین و آرام دل و خضوع بود. هرگز قهقهه از او ندیدند و هیچ گاه از او تندی و خشونت با خدمه و غلامان نشنیدند. با آن که اکثر شاهزادگان و امیرزادگان در جوانی طغیان و غرور و کبر و نخوت می ورزند؛ ولی امامان ما از این صفات زشت و ناپسند به کلی مبرا بودند. آن ها فریب جاه، مقام و مال و منصب را نمی خوردند، تا با احساس بی نیازی از مال و جاه طغیان کنند که: (کلا ان الانسان لیطغی – ان رآه استغنی). [ صفحه ۵۴] و همین دلیل بارزی بر تربیت آسمانی این ائمه ی معصومین علیهم السلام است که در جوانی و صغر سن از هواجس نفسانی، تمایلات، شهوات، خشم و خودپسندی به کلی دور بودند. آنان در عین حال که با جمع کودکان بودند از جهت فکر با آن ها امتیاز داشتند. وقتی مامون به فکر خود، او را برای بازی کودکانه دعوت کرد و اسباب بازی پیش روی او ریختند، با کمال متانت و سطوت فرمود: «ما للعب خلقنا، بل خلقنا للجید لامر عظیم» ما را برای بازی گیری نیافریده اند، بلکه ما برای یک امر مهم که علت غایی آفرینش است، آفریده شده ایم. مامون سخت از این سخن تکان خورد!! چنانچه از اخبار مستفاد می شود امام جواد علیه السلام از نظر عمر کوچک ترین ائمه بوده، ولی از نظر امامت کوچک و بزرگ، پیر و جوان مفهومی ندارد، چرا که حضرت مسیح علیه السلام در کودکی گفت: (انی عبد الله آتانی الکتاب). و حضرت موسی علیه السلام به هنگام تولد در رتبه ی نبوت بود. وقتی مامون عباسی با امام جواد علیه السلام در دوران کودکیش برخورد او را زیرک، زکی، با کیاست و دارای نبوغ شناخت. در حالی که هنوز بالغ نشده بود، دارای مقام علم و حکمت، ادب و فضیلت و کمال عقل بود، مامون نتوانست هیچ کسی را با او مساوی و برابر بداند، حتی مشایخ اهل زمان، ریزه خوار خوان علم و دانش او بودند. به همین دلیل، مامون در نه سالگی آن حضرت را اکرام و احترام وافری می نمود تا جایی که دختر جنایتکار خود را – قبل از مبادرت به جنایت – روی اظهار علاقه ای که به آن حضرت می نمود به همسری او در آورد. [ صفحه ۵۵] او به دختر خود توصیه و تاکید در اطاعت امر و احترام آن حضرت نمود و حتی روزی که دخترش از زن گرفتن امام به پدرش شکایت کرد، خلیفه ی عباسی از دختر خواست که در این زمینه دخالت نکند و او را امر به حلم و بردباری و اطاعت و احترام شوهرش نمود.برگرفته از کتاب زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه نوشته آقای حسین عماد زاده