۱۳۹۳/۰۵/۲۸
–
۱۰۱ بازدید
رهبر انقلاب معتقدند تکیه به ظرفیت درونزای کشور، کلید حل مشکلات در عرصههای گوناگون است. ایشان در عین حال که همواره از تحرک و ابتکار عمل در عرصهی دیپلماسی حمایت کردهاند اما قدرت دیپلماسی را هم متکی بر اقتدار درونی میدانند. این معنی در دیدار ایشان با مسئولان وزارت خارجه بهگونهای دیگر نمود پیدا کرد و ایشان اگرچه «مذاکره با آمریکا» را در موضوعات بخصوص منع نکردند، اما این مذاکره را برای رفع تحریم بیفایده عنوان کردند.
این پرسشها محور گفتوگوی ما با دکتر سید محمد صاحبکار خراسانی، سرپرست امور شرکتها و مؤسسات دانشبنیان و مدیرکل دفتر سیاستگذاری علم و فناوری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری بود.
بخشی از تحریمهای غرب علیه ایران ناظر به حوزهی علم و فناوری است. جنابعالی با توجه به حیطهی مسئولیتتان احتمالاً با این تحریمها آشنا هستید. سازوکار اعمال و تأثیر این تحریمها چگونه است؟
دولتمردان آمریکایی بحثها و جلسات کارشناسی بسیاری را در وزارت خزانهداری و در دیگر بخشهایی که لابی صهیونیسم در آن فعال است، علیه ایران برگزار کردند. بودجهی هنگفتی را به اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی خود دادند تا نقاط آسیبپذیر جمهوری اسلامی ایران را شناسایی کنند. اتفاقاً در این زمینه خوب هم کار کردند و توانستند نقاط آسیبپذیر ما را بهدرستی شناسایی کنند. یعنی امروز ما هر جایی را که میبینیم تحریمی علیه ایران وضع شده، ناظر به یک «نقطهضعف درونی ما» بوده است. هر جایی که ما قوی بودهایم و به اصطلاح آمریکاییها آنقدر هوشمندی داشتهایم که توانایی خودمان را در آن بالا برده باشیم، دست آنها خالی مانده و نتوانستهاند علیه ما تحریمی وضع کنند. از این حیث شاید تحریمها موجب برکاتی هم برای ما بوده است. یادم هست که رهبر انقلاب در جایی گفتند که تحریمها ضعفها و عیبها و کمکاریهایمان را به ما نشان داد.
یکی از زمینههای تحریمی آنها حیطهی علم بود. تحریمهای علمی جزو تحریمهای نسبتاً جامعی است که علیه ایران وضع شده و در حوزهها و دستههای مختلفی قابل شناسایی است. دستهی اول تحریمهای این حوزه معطوف است به تحریمهای «کسب دانش». یعنی در برخی زمینههای علمی اصلاً به ما اجازهی ورود نمیدهند. مثل محدودیتهایی که برای دانشجویان ایرانی برای تحصیل در برخی رشتهها اعمال شده که حقیقتاً نوعی آپارتاید علمی علیه ایران است؛ یا محدودیت در کسب برخی گواهینامههای بینالمللی، یا جلوگیری از انتشار مقالات علمی ما در مجلات مهم علمی جهان، یا عدم دسترسی ما به برخی منابع علمی روز جهان و غیره.
دستهای دیگر از تحریمها مربوط بوده به «منع کمکهای فنی-آموزشی به دانشگاهها و افراد ایرانی». یعنی بعضی از دانشگاههای ما مثل صنعتی شریف، شهید بهشتی، مالک اشتر، امام حسین علیهالسلام را به این بهانه تحریم کردند که در این دانشگاهها روی موضوعات هستهای و هوا-فضا فعالیت میکنند.
دستهای دیگر از تحریمها در زمینهی علم و فناوری این است که اصلاً «اجازهی کسب و واردات فناوری در برخی زمینهها را به ما نمیدهند»؛ مثل برخی تجهیزات الکترونیک و مخابراتی، تجهیزات نفت و گاز، تجهیزات صنعت هواپیمایی، تجهیرات صنعت کشتیسازی و نیز جلوگیری از خرید برخی مواد شیمیایی و غیره.
فارغ از بحث رفع تحریمها اگر بخواهیم صحبت کنیم، چه گزینههایی برای مواجهه با این تحریمها پیش روی ما وجود دارد؟
در مقابله با تحریمها به طور کلی دو رویکرد وجود دارد: یکی این که با اتخاذ تدابیر و نقشههایی، به اصطلاح «تحریمها را دور بزنیم». این رویکرد با توجه به این که دور زدن تحریمها موجب افزایش هزینههای مالی و اقتصادی بسیاری برای کشور میشود، چندان مقرون به صرفه نیست.
دیگر اینکه خودمان را در آن موضوع تحریمی خاص، توانمند کنیم و روی پای خودمان بایستیم و خودمان طراحی و تولید کنیم. به نظر من راهکار اصلی همین است که هم راه حل بنیادین و مادامالعمر است و هم اینکه به لحاظ اقتصادی و مالی بهصرفه است. تجربه نشان داده که فناوری تولید داخل کشور به مراتب ارزانتر از نمونهی خارجی آن است و این یعنی همان حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان. شرکتهای دانشبینان وظیفهی اصلیشان، طراحی و تولید چنین محصولاتی است.
از سوی دیگر ما باید آحاد مردم را درگیر این موضوع کنیم. یکی از اشتباههای ما این بود که ابعاد موضوع تحریم را آنگونه که بود، به مردم نگفتیم. البته شاید دلیلش این بود که مسئولان نمیخواستند خاطر مردم را مشوش کنند و آرامش روانی مردم را بر هم بزنند. اما تجربه نشان داده که اتفاقاً مردم ایران در چنین حوادثی بهخوبی میتوانند وارد میدان شوند و موضوع را مدیریت کنند. مثلاً نگاه کنید به دوران دفاع مقدس که با آن حجم عظیم مشکلات که قابل قیاس با شرایط فعلی نیست، مردم چگونه هم جبههها را مدیریت کردند و هم پشت جبههها را. ایثار، ازخودگذشتگی، فداکاری و امثال آن، از خصوصیات مردم ایران است که در اینجور مواقع بهخوبی ظهور و بروز پیدا میکند. به نظر بنده اگر به مردم میگفتیم که ما درگیر یک جنگ تمامعیار اقتصادی هستیم و آنها چه کارهایی را باید انجام بدهند و چه کارهایی را نه، خیلی بهتر و راحتتر میتوانستیم از موقعیت کنونی برای حرکت در مسیر پیشرفت و آبادانی کشور استفاده کنیم.
راهکار پیشنهادی و عملیاتی شما برای این اقدامات چیست؟
همانطور که گفته شد، تحریمها زمانی علیه ما وضع شد که ما دارای نقطهضعفهایی درونی بودیم و آنها هم دقیقاً روی همین نقاط دست گذاشتند. بنابراین لازم است که ما در این زمینهها قوی و مستحکم شویم و بتوانیم برای آنها راهحلهایی بومی ارائه دهیم. این کار دقیقاً بر عهدهی نظام علم و فناوری یا همان «نخبگان علمی» کشور است. نخبگان علمی باید ابتدا این نقطهضعفها را بهدرستی شناسایی کنند و سپس برای هرکدام از آنها پاسخهایی ارائه دهند. مثلاً اگر آمریکاییها تعاملات مالی ما به وسیلهی دلار را محدود کردند، پژوهشگران خبرهی دانشکدههای اقتصاد و مدیریت باید بتوانند برای خروج از آن چارهاندیشی کنند.
اینکه رهبر انقلاب میگویند با پیشرفت علمی تحریمها بیاثر میشود، یعنی نخبگان علمی باید پژوهشهای خود را منطبق کنند بر این نیازها و بر مشکلات عینی و واقعی موجود در کشور. ما چون در صنایعی که در بالا ذکر شد، وابسته به غرب بودیم و نتوانستیم در آن زمینهها خودکفا شویم، از تحریمها ضربه خوردیم، اما اگر نخبگان علمی ما در رشتههای مربوطه، توانمند بودند و در زمینهی طراحی و تولید آنها به خودکفایی میرسیدیم، یقیناً تحریمها نیز اثر چندانی بر ما نداشت.
اما برخی از کارشناسان در اینباره معتقدند که ساختار نظام بینالملل، شرایط خود را بر اعضا و اجزا تحمیل میکند و امکان بازی کردن اعضا در محیطی خارج از این ساختار را نمیدهد.
تا حدی این حرف درست است. تصور کنید که شما در محلهای زندگی میکنید که ناگزیرید با بقیهی همسایهها در ارتباط و تعامل باشید. بنابراین نمیتوان از این موضوع چشمپوشی کرد. اما مسأله این است که متأسفانه بعضی از این همسایهها قلدر و زورگو هستند و به حق خودشان قانع نیستند و میخواهند به حق دیگران دستاندازی کنند. خب اینجا باید همسایههایی که با یکدیگر نزدیکتر هستند، جمع شوند و مناسبات جدیدی را رقم بزنند. در نظام بینالملل نیز همین قاعده جاری است. یعنی میتوان یک سری نظامهای اقتصادی-سیاسی جدید در همین ساختار موجود بهوجود آورد.
مثلاً کشورهای بریکس۱ (BRICS) توانستهاند بین خودشان به سازوکارهای اقتصادی و دادوستدی برسند و تا آن حد خود را توانمند کنند که آیندهپژوهان معتقدند این کشورها قدرتهای آیندهی جهان هستند. نظیر چنین کارهایی را ما هم میتوانیم انجام دهیم. مثلاً یکی از بحثهای مهم این بوده که بیاییم با کشورهایی که حجم دادوستد اقتصادیمان بالا است، پیمانهای پولی دوجانبه طراحی کنیم. مثل کشور هند که میتوان با طراحی مکانیسمهایی کاری کرد تا آنها از پول خودشان برای خرید و فروش استفاده کنند و نه از دلار. یا مثلاً همسایههای ما بازار چند صد میلیونی برای ما محسوب میشوند. مثل افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، کشورهای حاشیهی جنوبی خلیج فارس، کشورهایی که اتفاقاً خیلی راحتتر هم میتوان با آنها تعاملات مالی داشت و از بسیاری هزینههای جاری مثل حملونقل هم برای اینها خبری نیست. در این زمینه هم متأسفانه چندان موفق نبودهایم.
بخشی از این عدم موفقیت، باز هم به نظام علمی و نخبگانی ما برمیگردد که در این زمینه کمکاری کرده است. در حالی که میتوانستیم با طراحیها و مطالعات علمی و دقیق، این سازوکارها را ترسیم کنیم و از شدت اثرات تحریمها بکاهیم. این نسخهها از دل آن بخشی از نظام علمی-تحقیقاتی درمیآید که به صورت پویا فکر میکند. ما این خروجی را میگوییم خروجی نظام علم و فناوری. یعنی دانشجویان دکتری ما بیایند روی این مسأله فکر کنند که چگونه میتوان در عین اینکه با دنیا تعاملات مالی داشت، ولی با بخشی از دنیا مکانیسمهای جدیدی طراحی کرد و بهاصطلاح تحریمها را دور زد.
بنابراین نظام علم و فناوری ما باید برای حل موضوع تحریمها تلاش بیشتری بکند. آن هم در شرایطی که تحلیلهای ما نشان میدهد حداقل تا ۱۵ سال آینده، تحریمها علیه ایران از بین نخواهد رفت. یعنی علیرغم همهی مذاکرات و توافقاتی که انجام شده و میشود، همچنان تحریمهای آمریکا علیه ایران تا ۱۵ سال آینده پا بر جا خواهد بود. البته ممکن است برخی از تحریمهای شورای امنیت و اتحادیهی اروپا کمرنگ شود، ولی احتمال لغو آنها هم در آیندهی نزدیک بسیار کم است. پس باید چارهی کار را در همان جایی جستوجو کرد که گفته شد.
بر چه مبنایی میگویید که حتی اگر توافقاتی در مسألهی هستهای صورت بگیرد، باز هم تحریمهای آمریکا تا ۱۵ سال آینده رفع نخواهد شد؟
تجربهی اقدامات آمریکا در کشورهای دیگر چنین چیزی را نشان میدهد. مثلاً میتوان به تجربهی عراق اشاره کرد. آمریکا عراق را در سال ۲۰۰۳ اشغال کرد و حضور نظامی آمریکا تا چند سال بعد ادامه یافت، اما تحریمهای عراق در این سالها همچنان ادامه پیدا کرد و کاملاً پا بر جا بود.
دیگر اینکه در ابتدای بحث اشاره کردم که موضوع هستهای تنها یکی از بهانههای تحریم آمریکا علیه ایران است. یعنی حتی اگر در موضوع هستهای به توافق برسیم، سه بهانهی دیگر حقوق بشر، سلاحهای موشکی و حمایت از تروریسم همچنان به قوت خود باقی است. چون همانطور که میدانید تحریمها علیه ایران در قالب چهار محور یا «بهانه» بود: حقوق بشر، فعالیت هستهای، تولید سلاحهای کشتار جمعی و حمایت از تروریسم. منظورشان از حقوق بشر این بود که ایران نباید برخی احکام و قوانین دینی را اجرا کند، چرا که با قواعد حقوقی آنها در تناقض است! در پروندهی هستهای هم بهانه کردند که ایران به دنبال ساخت بمب هستهای است. منظورشان از تولید سلاحهای کشتار جمعی هم بالا بردن توان موشکی ایران به منظور آمادگی برای حملهی احتمالی علیه کشورهای متخاصم است! یعنی بر خلاف تمامی عرفهای ملی و بینالمللی به ایران میگویند شما نباید قدرت نظامی خود را افزایش بدهید! در مورد حمایت از تروریسم هم منظورشان این بوده که ایران نباید از کشورها و محورهای مقاومت همچون حزبالله لبنان و حماس و جهاد فلسطین حمایت کند!
بنابراین این تحریمها علیه ایران برداشته نخواهد شد، مگر اینکه در ۱۰، ۱۵ سال آینده، تحول و اتفاق جدید و شگرفی رخ بدهد؛ مثل اتفاقی که برای شوروی افتاد و ساختار نظام بینالملل به هم بخورد. پس ما باید خودمان به فکر حل مشکلات داخلی، آن هم در همین شرایط تحریمی باشیم.
البته این نکته هم ناگفته نماند که تحریمها پیامدهای مثبتی هم داشته است. تحریمها موجب شده تا در بسیاری از زمینهها -مانند هستهای، هوا-فضا، دارویی و پزشکی، تجهیزات نظامی و دفاعی و برخی از تولیدات تکنولوژیکی- امیدمان را از خارج از کشور قطع کنیم و به نیروهای خودمان امیدوار باشیم. که البته دریافتیم اتفاقاً نیروهای خودمان از پتانسیل بالایی برخوردارند و این امیدواری غیر واقعبینانه نبوده است. پیامد مثبت دیگر این تحریمها این بوده که موجب پیوند بیشتر ما با کشورهای منطقه از طریق تقویت نگاه منطقهای ما شده و این موضوع به افزایش نفوذ منطقهای ما کمک کرده است.
پینوشت:
۱. نام گروهی به رهبری قدرتهای اقتصادی نوظهور است که از به هم پیوستن حروف اول نام انگلیسی کشورهای عضو شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شدهاست. در ابتدا نام این گروه بریک نام داشت اما پس از پیوستن آفریقای جنوبی، به بریکس تغییر نام یافت.اعضای گروه بریکس عموماً به واسطهی اقتصادهایی با رشد پرشتاب و فراگیر و نفوذ تأثیرگذار بر امور جهانی و منطقهای از دیگر کشورها متمایز میشوند. بریکس نمایانگر نیمی از جمعیت جهان است و ۲۸٪ قدرت اقتصادی دنیا را در اختیار دارد.
۱۳۹۳/۰۵/۲۷
http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=27223