خانه » همه » مذهبی » دکتر باطنی و درس مادر

دکتر باطنی و درس مادر

عصراسلام: بر این گواهی شفیعی‌کدکنی بسیار کسان صحّه می‌گذارند:

«به عنوان یک شاهد و گواه، در تاریخ معاصر ایران، و بیشتر برای آیندگان و ثبت در تاریخ، می‌توانم گواهی دهم که دکتر باطنی یکی از مردان آزادۀ عصر ما و نسل ماست که با پارسایی و زهدی از نوع زهد عارفان تذکرةالاولیاء، بی‌اعتنا و سربلند از کنار تمام وسوسه‌های قدرت‌طلبی و جاذبه‌های حیات اداری و مادی و نان ‌به‌ نرخ ‌روز خوردن‌‌ها گذشت و این جایگاه اخلاقی‌اش، حتی، از جایگاه علمی و دانشگاهی‌اش ارزش بیشتری دارد و می‌دانم که او بعد از انقلاب درین راه رنجی درازدامن را با شکیبایی خویش آزموده است».

باطنی این عزت‌نفس و آبروداری و سربلندی را مرهون تربیت مادرش دانسته است. این حکایت عجیب را بخوانید:

«می‌پرسید چه کسانی روی من تأثیر گذاشته‌اند؟ بدون‌درنگ به شما جواب می‌دهم: اول از همه، مادرم. این زن بی‌سواد درعمل به من آموخت که چشم به مال دنیا ندوزم. به من آموخت که عزت نفس خود را با هیچ چیز معامله نکنم. به من آموخت که چطور صورتم را با سیلی سرخ نگه دارم ولی جلوی ناکسان گردن کج نکنم. 

در خانه‌ای زندگی می‌کردیم که هر اتاقش در اجارۀ یک خانواده بود. یک شب، مادر چراغ خوراک پزی را روشن کرده بود و قابلمه‌ای هم روی آن غلغل می‌کرد. موقع شام، مادر سفره را پهن کرد، مقداری کنارۀ نان و نان خشکیده دوروبر سفره پهن کرد و سپس مکث کرد و به من و خواهرانم گفت: “بچه ها من و پدرتان آبرو داریم. به من قول بدهید که سرّ مرا فاش نکنید”. و پس از آن که از سه بچه ۷ و ۹ و ۱۱ ساله قول گرفت، گفت: توی آن قابلمه هیچ غذایی نیست، فقط آب‌جوش است که غلغل می‌کند. من برای حفظ آبرو، جلوی همسایه ها این چراغ خوراک‌پزی را روشن کرده‌ام. نمی‌دانم ولی شاید پس از گذشت پنجاه سال مادرم  اگر بشنود سرّ او را فاش کرده‌ام هنوز هم آزرده خاطر شود.» (گفتگوی مجدالدین کیوانی با دکتر باطنی، مترجم، ش۱۷ و ۱۸، بهار و تابستان۱۳۷۴،ص۱۹).


میلاد عظیمی

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد