دیدگاه شیعه و معتزله درباره مخلوق بودن قرآن
۱۳۹۲/۰۲/۲۴
–
۳۴۵۵ بازدید
اعتقاد شیعه و معتزله در مورد مخلوق بودن قرآن چیست؟
اکثر منابع و مهمترین آنها، داستان خلق قرآن را در زمان مأمون، داغ و جنجالی می دانند. او که هفتمین خلیفه است در سال 218 هجری قمری، به اسحاق بن ابراهیم، حاکم بغداد، نامه ای نوشت و دستور داد که «فقهاء و علماء و محدثین ما جمع و درباره قرآن امتحان کنید (به این معنی قرآن را مخلوق خداوند بدانند زیرا خدا منزه از گفتن و خطاب است) هر کس بگوید: قرآن مخلوق و احداث شده است آزاد و رها شود، و هر کس این عقیده را نپذیرد به خود مأمون گزارش داده شود که درباره او دستور بدهد، نامه خود را هم با ادلّه و براهین، مفصل نمود. هر کس هم به آن عقیده قائل نشود، ترک و طرد شود…»[3]
این جریان در تاریخ به «مِحْنَةُ القرآن» شهرت دارد و در ذیل حوادث سال 218 هـ ق در همه کتب تاریخی می توان یافت. طبری هم این واقعه را در کتابش آورده است. وی می گوید: مأمون به همه عاملان خویش در ولایتهای شام، حمس، اردن و فلسطین نامه نوشت و آنها را مورد امتحان قرار داد.[4]
یعقوبی مورخ شیعه در کتاب خویش از ادامه این واقعه در زمانهای بعد از مأمون صحبت می کند یعنی در دوران معتصم و واثق. و اینکه متوکل دستور منع و جمع این بحث ها و گفتگوها را صادر می کند: «… متوکل مردم را از بحث درباره قرآن نهی کرد و زندانیان شهرها و کسانی را که در خلافت واثق دستگیر شده بودند، آزاد کرد و همه را رها نمود و همگان را خلعت پوشانید و برنامه هایی در نهی از جدال و خصومت به اطراف نوشت و مردم (از جدل) باز ایستادند.»[5]
کسی که مأمون و پس از او معتصم و واثق عباسی را به این کار تشویق می کرد، «ابن ابی رؤاد»، قاضی مشهور دربار عباسی بود که پس از برکناری، «یحیی بن اکثم» قاضی القضات شده بود.[6]
امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ در برابر این فتنه موضع تندی انتخاب کردند و ضمن شکستن سکوت در برابر این فتنه خط بطلان بر افکار آنها می کشیدند و شیعیان را از ورود به این مناظرات به شدت منع می کردند. دو حدیث ذیل بسیار روشن و صریح این موضع را مشخص می کند: «ریّان بن صلت به محضر امام رضا ـ علیه السلام ـ عرض کرد: نظر شما درباره قرآن چیست؟ فرمود: قرآن کلام خداست، همین! در این باره بیش از این بحث نکنید که گمراه می شوید.»
امام هادی ـ علیه السلام ـ در پاسخ یکی از شیعیان بغداد چنین نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و تو را از دچار شدن به این فتنه حفظ کند که در این صورت بزرگترین نعمت رابر ما ارزانی داشته است، و گرنه هلاکت و گمراهی است. به نظر ما بحث و جدال دربارة قرآن (که مخلوق است یا قدیم؟) بدعتی است که سؤال کننده و جواب دهنده در آن شریکند، زیرا پرسش کننده دنبال چیزی است که سزاوار او نیست و پاسخ دهنده نیز برای موضوعی بی جهت خود را به زحمت و مشقت می افکند که در توان او نمی باشد. خالق، جز خدا نیست و به جز او همه مخلوقند، قرآن نیز کلام خداست، از پیش خود اسمی برای آن قرار مده که از گمراهان خواهی گشت.
خداوند ما و تو را از مصادیق سخن خود قرار دهد که می فرماید: (متقیان) کسانی هستند که در نهان از خدای خویش می ترسند و از روز جزا بیمناکند.»[7]
نتیجه اینکه: داستان خلق قرآن یعنی، خالق و مخلوق بودن قرآن یعنی آیا قرآن که کلام الهی است. خلق شده یا نه. گروه معتزله طرفدار مخلوق و حادث بودن قرآن و گروه اشاعره جانبداری از قدیم و خالق بودن قرآن می کردند.
نخستین کسی که این بحث را در محافل مطرح کرد، جَعْد بن درهم بود. این بحث در زمان خلیفه مأمون عباسی در سال 218 هـ ق به اوج خود رسید. پس از مأمون، معتصم و واثق و متوکل نیز به این بحث دامن می زدند که متوکل سرانجام آنرا ممنوع کرد. ائمه معصوم ـ علیهم السلام ـ در برابر این واقعه سکوت را ناروا و خط بطلان بر این بحث ها می کشیدند و مسلمانان را از ورود به این بحث های بی خود منع می کردند.
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به «تاریخ تمدن اسلام» تألیف جرجی زیدان، «مروج الذهب» تألیف مسعودی، «تاریخ خلفاء» از سیوطی، «بحوث فی الملل و النحل» از جعفر سبحانی مراجعه کنید.
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند:
قرآن ظاهری زیبا و باطنی ژرف دارد که هر کس به قعر آن نتواند رسید. [1] . پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، چ 7، زمستان 77، قدس، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ، قم، ص 606.
[2] . سجادی، دکتر سیدجعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، چ اول، پاییز 79، چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 79، ص 189.
[3] . ابن اثیر، عزالدین علی،تاریخ کامل، عباس خلیلی، با تصحیح دکتر مهیار خلیلی، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی علمی، ج 11، ص 53.
[4] . طبری، محمد بن جری، تاریخ طبری، ج 13، ابوالقاسم پاینده، چ ششم، 75، دیبا، انتشارات اساطیر،تهران، ص 5751.
[5] . یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج 2، محمدابراهیم آیتی، چ هفتم، 74، چاپ و نشر شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 74، ص 491.
[6] . پیشوایی، مهدی، پیشین، ص 608.
[7] . پیشوایی، مهدی، پیشین، ص 610.
در ادامه دیدگاه معتزله را بیان می کنیم:
دیدگاه خلق قرآن (رویکرد معتزله)
الف) مفاد دیدگاه معتزله در مورد مخلوق بودن قرآن
متکلمان معتزلی بر این عقیدهاند که صفت «متکلم» یکی از صفات خداوند است. آنها این صفت را از صفات فعل دانسته و خداوند را فاعل کلام میشمرند.1 از نظر آنها قرآن، یکی از مصادیق کلام خداوند تعالی و وحی اوست که مخلوق و حادث است و خداوند، آن را بر پیامبر خود نازل کرده تا نشانه و دلیلی بر نبوت او باشد.2
قاضی عبدالجبار در این زمینه مینویسد:
مذهب ما [معتزله] این است که قرآن، کلام خداوند تعالی و وحی اوست و مخلوق و حادث میباشد و خداوند آن را بر پیامبر خود نازل کرده است، تا نشانه و دلیلی بر نبوت او باشد.3
همچنین محمود ملاحمی خوارزمی، که از بزرگان معتزله در قرن ششم است، مینویسد:
بزرگان معتزله معتقدند که قرآن، فعلی از افعال خداوند متعال است که برای تأمین مصالح بندگانش آن را بیان کرده است. ربّ و خالق قرآن، خداست و قرآن مانند سایر افعالش مخلوق اوست.4
ب) خاستگاه نظریه معتزله در مورد مخلوق بودن قرآن
با نگاهی به تاریخ مباحث کلامی در مییابیم که ابتدا برخی کشیشان مسیحی، قدیم بودن قرآن را در جامعه اسلامی مطرح کردند.5 پس از فتح شام توسط سپاه اسلام، مسلمانان با کشیشان مسیحی روبهرو شدند که برای مقابله با اعتقادات توحیدی اسلامی به نشر شبهات میپرداختند. در رأس این افراد، یوحنای دمشقی قرار داشت. او همانند دیگر مسیحیان، مسیح را به عنوان «کلمةالله»، قدیم میپنداشت6 و برای دفاع از این عقیده در مقابل مسلمانان، این شبهه را طرح کرد که طبق آیه: « انما المسیح عیسیبن مریم رسول الله و کلمته » (نساء:171)، عیسی(ع)، «کلمة الله» است و «کلمة الله» یا قدیم است یا مخلوق؟ اگر قدیم باشد، مسلمانان باید بپذیرند مسیح که طبق گفتار قرآن، کلمة الله است، قدیم میباشد. اما اگر کلمة الله، مخلوق باشد، مسلمانان نمیتوانند به آن ملتزم شوند؛ زیرا در این صورت باید بپذیرند که قرآن حادث و ساخته شده است.7 این سخن، همان سخنی است که ولیدبن مغیره گفت: « ان هذا الّا قول البشر » (مدثر: 25) و قرآن آن را به شدت ردّ کرد.
در میان مسلمانان، ابنکلاب تحت تأثیر شبهات کشیشان مسیحی قرار گرفت8 و از غیر مخلوق بودن (قدم) قرآن سخن گفت.9 پس از او، اهل حدیث نیز معتقد به قدم قرآن شدند. احمدبن حنبل تصریح کرد که کلام خدا از علم ازلی و قدیم اوست. 10 حشویه هم به شدت از نظریه قدیم بودن اصوات و حروف کلام خداوند متعال دفاع کردند، حتی قائل به قدیم بودن جلد قرآن شدند.11
اما اشاعره، راهی میانه را در پیش گرفتند؛ آنها اگر چه به قدیم بودن کلام الهی معتقد شدند، ولی این کلام قدیم را کلام نفسی، که قائم به ذات الهی است، شمردند که کلام لفظی که مرکب از الفاظ و حروف و حادث میباشد، بر آن دلالت دارد.12
از آنجا که اعتقاد به قدیم بودن کلام خدا، مستلزم موجود قدیم دیگری همراه با خداوند متعال است، از همان آغازِ ظهور این نظریه، گروهی همانند جعدبن درهم و جهمبن صفوان با آن به مخالفت پرداخته و اعتقاد به قدیم بودن قرآن را ردّ کردند.13 سپس معتزله، قدیم بودن کلام خدا را انکار کردند.14 آنها از حدوث کلام خداوند متعال سخن گفته و در کتابهای کلامی خود و در مجامع علمی به نقد مبانی و ادله نظریه قرآن قدیم پرداختند.
ج) ادله معتزله برای اثبات حادث بودن قرآن
همه معتزله قرآن را حادث میدانند و اعتقاد به قدیم بودن قرآن را انکار میکنند. ابوالحسن اشعری در این زمینه میگوید: «معتزله معتقدند قرآن کلام خداوند و مخلوق اوست که وجود نداشته و سپس به وجود آمده است».15
گروهی از معتزله، حادث بودن قرآن را بدیهی میدانند؛ زیرا حادث بودن جنس کلام و فعل بودن آن را بدیهی تلقی کردهاند و با توجه به اینکه از نظر آنها قرآن از جنس کلام و فعل خداوند میباشد، حادث بودنش بدیهی است. به باور این گروه از معتزله، ادلهای که برای اثبات حادث و مخلوق بودن قرآن بیان میشود، در حقیقت جنبه تنبیهی دارد:16
مهمترین ادلهای که معتزله برای دفع شبهه قدیم بودن قرآن بیان کردهاند را میتوان به دو گروه ادله عقلی و ادله نقلی تقسیم کرد.
یکـ ادله عقلی حدوث قرآن
1. کلام قابلیت بقا ندارد، در حالی که موجود قدیم، واجب الوجود است و خود به خود باقی است. بنابراین، چگونه میتوان کلام( قرآن) را قدیم پنداشت؟17
2. اگر قرآن موجودی قدیم باشد، معبود دومی خواهد بود. بیان ملازمه این است که قدیم یا خاصترین صفات خداوند متعال است و یا خاصترین صفات خداوند متعال آن را ایجاب میکند. با توجه به این امر، اگر در جهان هستی واقعیتی قدیم و قائم به خداوند متعال موجود باشد، در این صورت، آن واقعیت با خداوند در خاصترین صفاتش شریک خواهد بود و باید همگی صفاتی را که خداوند دارد، مانند عالمیت و قادریت، داشته باشد. پس آن واقعیت، معبود دومی خواهد بود. و چون تالی باطل است و فقط خداوند متعال معبود است، مقدم نیز باطل خواهد بود، از این رو، قرآن حادث است.18
3. لازمه قدیم بودن کلام خداوند متعال این است که مثل خداوند متعال باشد؛ زیرا قدیم، صفتی از صفات نفس است و اشتراک در صفتی از صفات نفس، موجب تماثل است، در حالی که خداوند مثلی ندارد.19
4. کلام، عبارت از حروف متوالی است. برای مثال، در کلمه «الحمد» هر یک از حروف به طور متوالی قرار دارند، و بنابراین، با توجه به این ویژگی کلام، در حالی که «الف» در این کلمه، تقدم وجودی بر «لام» دارد چگونه میتوان «لام» را قدیم دانست؟ همچنین در حالی که «الف» در مقایسه با «لام» حادث در کلمه «الحمد» فقط به مقدار یک لحظه، تقدم وجودی دارد چگونه میتوان آن را قدیم پنداشت؟
5. اگر قرآن را قدیم بدانیم و خداوند متعال را از ازل، متکلم آن بپنداریم، باید خداوند متعال را ناقص بدانیم؛ زیرا در ازل، موجود زندهای غیر از خداوند نبوده تا از آن قرآن نفعی برد. بنابراین، باید گفت که خداوند از آن نفع میبرده است، اما محال است به خداوند نفعی برسد؛ زیرا خداوند نقصی ندارد تا در صدد برآید برای جبران آن نقص، از چیزی نفعی ببرد.20
6. قرآن شامل سورههایی جدا از هم و آیههایی مجزاست و آغاز، پایان، نصف، ربع و سدس دارد و آنچه چنین وضعی داشته باشد چگونه میتواند قدیم باشد؟21
7. کلام قدیم، مفهومی معقول نیست و نمیتوان آن را درک و اثبات کرد. از اینرو، از امور محال است و اعتقاد به آن ناشی از جهل است و مستلزم این است که امور محال را ممکن بدانیم. بنابراین، کلام خداوند را باید حادث دانست.22
8. قرآن معجزه است؛ یعنی چیزی است که اشخاص از انجام آن عاجز میباشند. اگر عجز در موردی مطرح شود، قدرت را هم در آن مورد میتوان تصور کرد. برای مثال، گفته میشود: «خداوند متعال، قدرت بر خلق اجسام دارد، اما بندگان نسبت به آن عاجز هستند». اگر قرآن قدیم باشد، لازم میآید قدیم دومی غیر از خداوند متعال هم تحقق داشته باشد، اما چون قدیم دومی غیر از خداوند متعال محال است، قدرت به آن تعلق نمیگیرد. با توجه به این نکته، اگر قرآن قدیم باشد، نمیتوان گفت که موجودات دیگر برای ایجاد آن عاجز هستند؛ زیرا دو مقوله عجز و قدرت در مورد امری که ایجاد آن ممکن است مطرح میشود، نه امری که انجام آن محال است. بنابراین، لازمه قدیم دانستن قرآن، انکار معجزه بودن آن خواهد بود.23
9. قرآن معجزه است و شرط معجزه این است که بعد از ادعای نبوت محقق شود و به مدعی نبوت اختصاص داشته باشد، در حالی که موجود قدیم به کسی اختصاص ندارد.24
دو. ادله نقلی حدوث قرآن
اندیشمندان معتزلی برای اثبات حدوث قرآن به آیات بسیاری تمسک کردهاند که مهمترین استدلالهای قرآنی آنها عبارت است از:
1. قرآن آیاتش را به اوصافی، مانند محکم، مفصل، عربی، ناسخ، منسوخ و حدیث توصیف کرده است و این اوصاف دلالت دارد که قرآن قدیم نمیباشد؛ زیرا همه این اوصاف از صفات افعال است، و افعال حادث میباشند نه قدیم.25
2. طبق آیه: « و ما یأتیهم من ذکر من ربهم محدث » (انبیاء:2)، «ذکر» حادث است و طبق آیه: « انّا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون » (حجر:9)، ذکر همان قرآن است. بنابراین، قرآن حادث است. علاوه بر این، خداوند متعال در این آیه، قرآن را تنزیل شده توصیف کرده است و چیزی که نازل شده، حادث است. همچنین خداوند متعال در این آیه بر حفظ قرآن تأکید کرده است، در حالی که اگر قرآن قدیم باشد، نیازمند حافظی نیست تا آن را حفظ کند.26
د. ادله معتزله برای اثبات خلق قرآن توسط خدا
معتزلیان برای اثبات خلق قرآن توسط خداوند متعال ادلهای را بیان کردهاند که مهمترین آنها عبارتاند از:
1. از طریق خبر دادن نبی صادق: طبق نظر متکلمان معتزلی از طریق اعجاز قرآن، راستگویی پیامبر اکرم(ص) را در ادعای نبوت میفهمیم و سپس با خبر دادن او آگاه میشویم که قرآن، کلام خداوند متعال است؛
2. ضروری بودن در دین اسلام: خلقِ بدون واسطه قرآن توسط خداوند متعال از اعتقادات ضروری در دین اسلام شمرده میشود؛
3. آیه: « و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافاً کثیرا ً» (نساء:82)، دلالت دارد بر اینکه قرآن معجزهای است که مستقیماً از خداوند صادر شده است.27
ه ) لوازم دیدگاه معتزله در مورد مخلوق بودن قرآن
اعتقاد معتزله به خلق قرآن توسط خداوند لوازمی به همراه دارد که مهمترین آنها عبارت است از:
1. نفی خطاپذیری قرآن: طبق نظر معتزله، قرآن از خطا و اشتباه مصون است؛ زیرا قرآن کلام خداوند است که برای تأمین مصالح بندگان آن را بیان کرده است و در کلام خداوند امر به قبیح، نهی از کار نیک، خبر دروغ و در خطابش گمراهی و پنهان کردن حقیقت وجود ندارد؛ زیرا این امور قبیح است و خداوند از انجام فعل قبیح منزه است.28
2. حقیقی بودن اطلاق «کلام الله» بر قرآن: لازمه این دیدگاه معتزله، که قرآن مخلوق بدون واسطه خداوند متعال است، این است که اطلاق «کلام الله» بر قرآن، اطلاقی حقیقی میباشد و اطلاقی مجازی نیست؛ زیرا از نظر معتزله اگر نظم و صورت کلامی از ابداعات متکلمی باشد آن کلام حقیقتاً به آن متکلم نسبت داده میشود، و با توجه به اینکه نظم وصورت قرآن ابداع خداوند است، بنابراین او متکلم حقیقی قرآن میباشد و اطلاق«کلام الله» بر قرآن حقیقی است.29
1 . قاضی عبدالجبار اسد آبادی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل ، ج7، ص56.
2 همان، شرح الاصول الخمسه ، تحقیق و مقدمه عبدالکریم عثمان، ص528.
3 . همان.
4 . محمودبن محمد ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین ، ص179.
5 . جعفر سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی ، ج4، ص87-88.
6 . هری استرین ولفسن، فلسفه علم کلام ، ترجمه احمد آرام، ص255.
7 محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه ،ص148.
8 . محمد بن إسحاق الندیم، الفهرست ، ص255.
9 . ابوالحسن علیبن إسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین ، ص584.
10 . علیبن احمد ابنحزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل ، ج3، ص11.
11 . محمدبن عبدالکریم شهرستانی، ملل و نحل ، ج1، ص196.
12 . عضدالدین ایجی، شرح مواقف ، ج3، ص129.
13 . هری استرین ولفسن، همان، ص261.
14 . جعفر سبحانی، فرهنگ عقاید ، ج 2، ص206.
15 . ابوالحسن علی بن إسماعیل اشعری، همان، ص582.
16 . محمود بن محمد ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین ، ص 180.
17 . همان.
18 . عبد الحمیدبن أبیالحدید، شرح نهج البلاغه ، ج13، ص86.
19 . قاضی عبدالجبار اسد آبادی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل ، ص549.
20 . محمود بن محمد ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین ، ص181-180.
21 . قاضی عبدالجبار اسد آبادی ، المغنی فی ابواب التوحید و العدل ، ص531.
22 . همان، ص533.
23 . محمودبن عمر زمخشری، کشاف ، ج3، ص479.
24 . محسنبن محمدبن کرامة الجشمی البیهقی، رساله ابلیس الی اخوانه المناحیس ، تحقیق: حسین مدرسی، ص100.
25 . محمود بن محمد ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین ، ص181.
26 . قاضی عبدالجبار اسد آبادی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل ، ص531-532.
27 . قاضی عبدالجبار اسد آبادی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل ، ص539.
28 . محمود بن محمد ملاحمی خوارزمی، الفائق فی اصول الدین ، ص179.
29 . همو، الفائق فی اصول الدین ، ص182.