۱۳۹۴/۰۶/۰۶
–
۴۳۱۷ بازدید
تاریخچه دین در بابل چیست؟
بابل برای سالیان درازی مرکز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بسیار آمده و قرآن مجید از آن یاد کرده است. حفاریهایی که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته، مجسمه ی خدایان بی شماری از زیر خاک بیرون آمده و به موزه های جهان منتقل شده است. این خدایان صورت تکامل یافته ی آنیمیسم ابتدایی بوده اند. بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقریباً چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانی که نماینده ی ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهای مختلف مورد پرستش قرار گرفتند. مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود. میان خدایان بی شمار بابلیان، شش خدا معروف تر شدند که در دو دسته ی سه تایی (تثلیث) مورد پرستش بودند. تثلیث اول از آنو (خدای آسمان)، انلیل (خدای فضا و جنگ) و ائا (خدای آب) و تثلیث دوم از شمس (خدای آفتاب)، سین (خدای ماه) و ایشتار (خدای مونث) تشکیل شده بود. این خدایان همسرانی داشتند و در زمانی خدای مونث ایشتار به عنوان الهه ی باروری بسیار مورد توجه قرار گرفت. شوهر ایشتار تموز نامیده می شد. هنگام اوج تمدن بابل خدای بزرگی به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را همه جا رسم می کردند. سایر خدایان بابل زیر دست مردوخ به شمار می رفتند. ( آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی). از سویی، ارتباط عمیقى میان ادیان بین النهرین مىتوان یافت که همگى ریشه در فرهنگ سومرى دارد.[1] همه دولت شهرهاى بینالنهرین گروه خدایان واحدى را مىپرستیدند، با این حال هر دولت شهر، خداى نگهبان خاص خود را داشت که خداى برتر آنان به شمار مىرفت.[2] ادیان ساکنان بین النهرین، بیشتر جنبه کاربردى داشت. وابستگى شدید زندگى و اقتصاد ساکنان بابل به طبیعت به ویژه زمین و آب، آنان را وا مىداشت تا براى پدیدههاى طبیعى، باطنى را تجسم کنند که پرستش آن، به افزایش آن پدیده مىانجامد.[3] تصویر این خدایان در ذهن ایشان متناسب با کارآیى آنها بود؛ مثلاً خداى رعد و طوفان را پرندهاى تیره و بزرگ با سر شیر مىپنداشتند. گاه نیز براى آنها تصویرى انسانى یا نیمه انسانى تجسم مىکردند.[4] این رب النوعها سه خصوصیت داشتند: در رفتار خصلت انسانى داشتند، مىخوردند، مىنوشیدند و تولید مثل مىکردند، هیچیک به تنهایى قادر مطلق نبودند، و فعالیت آنها به طور کلى در دنیاى طبیعى انجام مىگرفت؛ نه در جهانى وراى این جهان.[5] شماره خدایان بابل در سده نهم پیش از میلاد به 65000 مىرسید، زیرا نیروى تخیل مردم و احتیاجاتى که مردم براى آنها خود را نیازمند خدایان مىدانستند، حدّى نداشت.[6] اجرام آسمانى مانند شمس، ربالنوع خورشید و بِنا، رب النوع ماه نیز به عنوان کهنترین خدایان، مورد پرستش بابلیان قرار داشت.[7] به طور کلى نمونهاى از یکتاپرستى نظیر آنچه در میان قوم یهود وجود داشت، در بابل یافت نمىشد، با این حال گسترش مملکت پس از جنگها، این خدایان محلى را به فرمان خداى یگانه درمىآورد؛ همچنین پارهاى از شهرها از روى حب وطن، خداى خاص و محبوب خود را صاحب قدرت مطلق و مسلط بر همه چیز مىدانستند. این دو علت باعث شد که خرده خدایان، مظاهر یا صفاتى از خداى بزرگ را نمایش دهند و به این ترتیب شماره خدایان کاهش یافت.[8] مراسم و سنتهاى آیینى نزد بابلیان از اهمیت بیشترى نسبت به عمل نیکو برخوردار بود.[9] هدف از آیینهاى نیایشى در درجه نخست، غذاى کافى دادن به خدایان و اطمینان از رفاه آنان بوده است. براى انجام این امور، معمولاً از مجسمه خدایان یا نشانههاى آنها، در مقدسترین بخش معبد استفاده مىشده است. آنها به قدرى زنده تصور مىشدند که هنگام مراسم ملبس مىگشتند[10]؛ همچنین رسم قربانى کردن براى خدایان در میان ایشان، همچونقوم یهود رایج بوده است[11]؛ همچنین تنهاخدایان به بهشت مىرفتند.[12] بابل از لحاظ اخلاقى در اوج فساد قرار داشت[13]؛ هرودوت از سنت فحشاى مقدس[14] و کشتن زنان در هنگام محاصره براى صرفهجویى در آذوقه[15] گزارشهایى آورده است. از جهت پایبند بودن به اوهام و خرافات و اعتقاد به سحر و پیشگویى و کهانت نیز هیچ تمدنى به پاى تمدن بابلى نمىرسد.[16]
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: ادیان جهان باستان، ج2، ص201، 220؛ تاریخ تمدن، ج1، ص277، 285. [2]. ادیان جهان باستان، ج2، ص202 . [3]. Enc. of Religion : Mesopotamian Religions؛ ادیان جهان باستان، ج2، ص203 – 206 . [4]. Ibid. [5]. ادیان جهان باستان، ج2، ص204 . [6]. تاریخ تمدن، ج1، ص277 . [7]. Encyclopedia of Religions: Mesopotamian Religions. [8]. تاریخ تمدن، ج1، ص277ـ278 . [9]. ادیان جهان باستان، ج2، ص236 . [10]. ادیان جهان باستان، ج2، ص273 . [11]. تاریخ تمدن، ج1، ص283 . [12]. ادیان جهان باستان، ج2، ص290؛ تاریخ تمدن، ج1، ص283. [13]. تاریخ تمدن، ج1، ص288، 292. [14]. تاریخ هرودوت، ص132ـ133. [15]. همان، ص268. [16]. تاریخ تمدن، ج1، ص287 .
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: ادیان جهان باستان، ج2، ص201، 220؛ تاریخ تمدن، ج1، ص277، 285. [2]. ادیان جهان باستان، ج2، ص202 . [3]. Enc. of Religion : Mesopotamian Religions؛ ادیان جهان باستان، ج2، ص203 – 206 . [4]. Ibid. [5]. ادیان جهان باستان، ج2، ص204 . [6]. تاریخ تمدن، ج1، ص277 . [7]. Encyclopedia of Religions: Mesopotamian Religions. [8]. تاریخ تمدن، ج1، ص277ـ278 . [9]. ادیان جهان باستان، ج2، ص236 . [10]. ادیان جهان باستان، ج2، ص273 . [11]. تاریخ تمدن، ج1، ص283 . [12]. ادیان جهان باستان، ج2، ص290؛ تاریخ تمدن، ج1، ص283. [13]. تاریخ تمدن، ج1، ص288، 292. [14]. تاریخ هرودوت، ص132ـ133. [15]. همان، ص268. [16]. تاریخ تمدن، ج1، ص287 .