خانه » همه » مذهبی » دین و خرافه

دین و خرافه


دین و خرافه

۱۳۹۸/۱۲/۰۹


۱۱۷۶ بازدید

با سلام….. چرا ادیان همه اشان پر از اعتقادات و چیزهای عجیب و غریب و باور نکردنی هستند؟؟؟!! انگار که حتی ادیان ابراهیمی هم ساخته ی ذهن بشرند….چون اعتقادات غیر قابل باور زیادی در ان ها وجود دارد که واقعا هیچ انسانی جز انسان خرافاتی نمی تواند انها را بپذیرد…. اگر فقط در مورد اسلام بخواهم بگویم نمونه های زیادی وجود دارد….از معجزات پیامبران که در قران امده گرفته تا احکامی مثل پوشاندن سر در دستشویی ، ورود به دستشویی با یک پای خاص، نپوشیدن شلوار در حالت ایستاده یا حتی روایات عجیب و غیر قابل باوری مثل ادرار کردن شیطانی روی صورت فردی که برای نماز صبح بیدار نمی شود،شیاطینی که در گوش انسان زمزمه می کنند، قبول نشدن حاجت فردی که ایستاده شلوار بپوشد به مدت سه روز، دیوانه شدن فرزند والدینی در حال جنابت امیزش کنند یا حتی زشت شدن ان به خاطر امیزش در حالت حیض و یا حتی ختنه ای که حکمت واقعی ان مشخص نیست، جن بودن قوم کرد، نجاست بی دلیل سگ، بی غیرت شدن فردی که گوشت خوک بخورد و…… یا مثلا در مورد حکایات خرافات مانندی مثل زنده شدن خر یک مرد، پرواز حضرت سلیمان با قالیچه و سخن گفتن او با حیوانات و یا حتی ساخته شدن یک کبوتر از گل مانند افرینش انسان ،ماجرای اصحاب فیل،خواب ۳۰۰ ساله ی اصحاب کهف و…. همچنین این وسط شبهاتی هم پیش می اید مانند این که ۱- اگر سلیمان با حیوانات مختلف صحبت می کرد حال ان حیوانات چگونه جوابش را می دادند؟؟؟ ایا اصلا توانایی سخنگویی مثل انسان را داشتند؟؟؟ ایا با توجه به میزان هوش و درک و فهم یک جانور و توانایی های مغزی او می تواند سخن انسان را متوجه بشود و درک کند؟؟؟؟؟؟!!!!!

۲- ایا اصحاب کهف در این مدت خواب ۳۰۰ ساله ی خود نیاز به اب و غذا نداشتند؟؟؟؟

۳- ایا خانه ی کعبه ای که پرندگان به راحتی روی بام ان مدفوع می کنند واقعا از حمله ی لشکر فیل سواران ابرهه در امان ماند ؟؟؟!

و….
ایا خودتان می توانید این چیزها را باور کنید؟؟!!

پرسش شما در واقع از مرز میان خرافات و حقیقت و معیار بازشناسى خرافه از حقیقت مى باشد. دین الهی آمده است تا قدرت فکرى بشر را تقویت کند و با هر گونه خرافه ، به هر رنگ آن – حتى اگر به پیشرفت اهداف دین هم کمک کند – سرسختانه مبارزه کند.به طور خلاصه مى توان گفت «خرافه»؛ یعنی چیزى که فاقد سند و مدرک باشد و مردم بدون هیچ اصل و ریشه اى بدان معتقد باشند که موارد آن ممکن است که زیاد هم باشد. در برخورد با مسائل دینی یک سری از آنها پایه و اساس و مدرک دارند و یک سری دیگر این گونه نیست و ممکن است از خرافات و جعلیات محسوب شوند. در شناخت این دو گونه می توان گفت ملاک شناخت حقیقت در حوزه معارف دینى دو منبع اصلى دارد که عبارت است از وحى و عقل. اگر هر یک از عقل یا وحى موضوعى را تأیید نمود به عنوان حقیقت مى پذیریم. البته باید توجه داشت که استفاده از عقل و وحى ضوابطى دارد که دانشمندان مسلمان در تنقیح آن ضوابط زحمات بسیارى کشیده اند و باید به آن ضوابط توجه نمود. آیا همین مقدار که فلسفه و علت اموری مانند پوشاندن سر در دستشویی، ورود به دستشویی با یک پای خاص، نپوشیدن شلوار در حالت ایستاده و…. برای ما روشن نبود و در آزمایشگاه ثابت نشد و دلیلی علمی و مشت پرکن بر آن نداشتیم این خرافات است و ساخته ذهن بشر است؟ آیا معنای این سخن کنار گذاشتن دستورات بسیاری از شریعت و اسلام ناب محمدی که عمل به آنها سعادت دنیا و آخرت و سلامت جسم و روح را در پی دارد نمی باشد؟ آیا این گونه آداب و دستورات دین مانند عقیده به شوم بودن عدد 13 است که در خرافه بودن و بی اساس بودن آن هیچ شکی نیست؟ آیا عقل و اندیشه بشری می تواند به همه علل و اسرار آداب و دستورات ناب اسلامی که ره آورد وحی و ارتباط با عالم غیب است راه یابد و در این صورت این دستور و حکمی عقلانی و منطقی و غیر خرافی بود و گرنه محکوم به خرافه بودن بود؟ و اگر معیار خرافی بودن این باشد دیگر چه نیازی به انبیا و وحی و کتب آسمانی بود؟ بعد از این مقدمه توجه شما را به چند نکته جلب مى کنیم: اول : عقل توانایى درک همه ى حقایق را ندارد و یکى از حکمت هاى نیاز به وحى نیز همین نکته مى باشد. دوم : علوم تجربى در حوزه خودش قابل استناد است که البته محدود به امور مادى مى باشد. سوم :حرف عدم درک یک چیز موجب انکار آن نمى شود، اگر در روایات معتبر براى انگشتر عقیق خواصى ذکر شده که ما از درک آن از طریق عقل یا تجربه عاجزیم، نباید منکر گردیم. چرا که از یک سو عقل ناتوان است و از سوى دیگر بسیارى از امور به مرور زمان در علوم تجربى روشن مى گردد. ما به استناد علم کامل و عصمت معصومین(ع) از کلمات آنان تبعیت مى کنیم و علم و عصمت آنان را با ادله قطعى، عقلى و نقلى اثبات مى کنیم. بنابر این در شناخت خرافه از حقیقت تکیه گاه اصلى معیارهاى شناخت است. براى آگاه از معیارهاى شناخت و ارزش معلومات نگاه کنید: 1. آیة الله جوادى آملى، معرفت شناسى در قرآن، اسراء، قم. 2. علامه طباطبایى، اصول فلسفه و روش رئالیسم با پاورقى هاى شهید مطهرى، مقاله چهارم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد